eitaa logo
تمدن جهانی
204 دنبال‌کننده
116 عکس
5 ویدیو
19 فایل
🔷️دکترسیدضیاءالدین میرمحمدی. 🔹️فارغ التحصیل مقطع دکتری،گرایش تاریخ و تمدن اسلامی؛دانشگاه معارف اسلامی/عضو هیات علمی گروه تاریخ و تمدن اسلامی؛دانشگاه معارف اسلامی ادمین کانال👈 🔹 @SZMM50 🔹eitaa.com/mir_mohammadi5050 @gmail.com" rel="nofollow" target="_blank">🔹ziya.mirmohammadi@gmail.com
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 : 📙مردم نگاری به مثابه یک روش شناسی کیفی در علوم انسانی - اجتماعی و در مطالعات تاریخی - تمدنی کاربرد و کارایی دارد. 🔶 ذیل را برای این نوع روش شناسی کیفی می توان برشمرد: 🔸۱- مردم نگاری، یک روش شناسی کیفی است که ازطریق آن محقق به توصیف و تفسیر ارزش ها،رفتارها،عقاید وزبان مشترک یک گروه فرهنگی می پردازد؛ 🔸۲- مردم نگاری به مطالعه فرهنگ می پردازد ورویکردی کل گرایانه دارد؛ 🔸۳- معمولا چهارمساله دیدگاه،رابطه،کنش متقابل وهویت مورد تحقیق مردم نگاران قرار می گیرد؛ 🔸۴- نتایج در تحقیق مردم نگاری،توصیفی جامع و کل گرایانه از رفتار کنشگران در شرایط طبیعی است؛ 🔸۵- انواع مردم نگاری،مردم نگاری رئالیستی ومردم نگاری انتقادی هستند؛ 🔸۶- مردم نگاری برای دستیابی به اطلاعات جامع ومعتبر در عرصه فرهنگ مردم،از روش های متعدد و اطلاعات متنوع بهره می برد؛ 🔸۷- مصاحبه و مشاهده مشارکتی،به عنوان ابزارهای جمع آوری اطلاعات در تحقیق مردم نگاری مطرح هستند؛ 🔸۸- در توصیف روش شناسی مردم نگاری،سه عنصر ساخت،هدف وروش وجود دارد؛ 🔸۹- روش های رایج و مرسوم در تحقیق مردم نگاری عبارتند از: مردم نگاری میدانی و مردم نگاری تاریخی؛ 🔸۱۰- مردم نگاری میدانی،به دنبال جمع آوری اطلاعات از طریق روش های استاندارد،مانند مشاهده مشارکتی ومصاحبه، در حالتی است که محقق با مورد مطالعه زندگی می کند ودر میدان تحقیق درگیر هست؛ 🔸۱۱- در تحقیق مردم نگاری تاریخی،جمع آوری اطلاعات متکی برمطالعه اسناد،مانند نظریات شخصی،تاریخ های زندگی،یادداشت های روزانه،نامه های شخصی و گزارش های مربوط به گروه هاست؛ 🔸۱۲- تکنیک های مرسوم جمع آوری اطلاعات در روش شناسی مردم نگاری، عمدتا مصاحبه،مشاهده ویادداشت های میدانی هستند؛ 📙جهت مطالعه تفصیلی به منبع ذیل مراجعه شود: 📚؛ دکتر محمد تقی ایمان؛ نشر پژوهشگاه حوزه و دانشگاه؛ 🟡eitaa.com/mir_mohammadi5050 🟠sapp.ir/d.mir.mohammadi50
📚: 📘تحقیق اقدامی یکی از انواع روش شناسی های کیفی هست که در علوم انسانی - اجتماعی و مطالعات تاریخی - تمدنی کاربرد و کارآیی دارد. ⏺ ذیل را برای این نوع روش شناسی کیفی می توان برشمرد: 1⃣تحقیق اقدامی عمدتا دو وظیفه اساسی را دنبال می کند؛ نخست آنکه در پی آشکار سازی اطلاعات و دانش است که برای مردم مفید باشد؛ دوم آنکه وسیله ای برای آگاه سازی و توانمند سازی مردم از طریق بر انگیختن آنان به جذب و استفاده از اطلاعات جمع آوری شده در تحقیق است؛ 2⃣تحقیق اقدامی اعتقاد دارد مردم توانایی خلق هویت خود را دارند؛ 3⃣تحقیق اقدامی ،برمبنای هستی شناسی و معرفت شناسی خود تمرکز بر دانش یا معرفت در عمل دارد؛ 4⃣براین اساس، دانش حاصل از تحقیق اقدامی،خاص موقعیت و متکی بر پراکسیس است؛ 5⃣پراکسیس بدین معناست که تبیین زمانی ارزشمند است که به مردم در جهت فهم و تغییر و دنیایی که درآن زندگی می کنند،کمک کند؛ 6⃣تحقیق اقدامی پس از مرحله مقدماتی،با چهار مرحله اصلی:تشخیص، برنامه عمل،انجام عمل وارزیابی عمل مواجه است؛ 7⃣در مرحله تشخیص،شناسایی مواردی که در فرآیند تحقیق قرار می گیرند،مطرح است؛ 8⃣برنامه عمل،متمرکز بر مرحله اول هست،در این مرحله،چگونگی اجرای پروژه با مشارکت افراد درگیر پروژه ارائه می شود؛ 9⃣در مرحله انجام عمل،به عنوان سومین مرحله تحقیق اقدامی،برنامه کنش که تدوین شده است،اجرایی می شود؛ 0⃣1⃣نتایج کنش(نتایج مورد انتظار یا غیرقابل انتظار)در مرحله چهارم تحت عنوان ارزیابی کنش بررسی می شود؛ 📘جهت مطالعه تفصیلی به منبع ذیل مراجعه شود: 📚؛ دکتر محمد تقی ایمان؛ نشر پژوهشگاه حوزه و دانشگاه؛ 🟠eitaa.com/mir_mohammadi5050 🟡sapp.ir/d.mir.mohammadi50
📚: 📒روش شناسی کیفی بنیادی یا زمینه ای، از انواع تحقیقات کیفی هست که در مطالعات علوم انسانی- اجتماعی و مطالعات تاریخی-تمدنی می تواند کارآیی و کاربرد های زیادی داشته باشد. مبانی و اصول کلان ذیل را برای روش شناسی کیفی بنیادی یا زمینه ای می توان برشمرد: 🔰۱-روش شناسی کیفی زمینه ای یا بنیادی،یک طرح تحقیق کیفی است که محقق براساس آن،اقدام به تولید یک تبیین عام(نظریه)از یک فرآیند،کنش یا تعامل می کند که براساس دیدگاه تعداد زیادی از مشارکت کنندگان شکل می گیرد و به همین جهت،به عنوان نوعی نظریه کلان شناخته می شود؛ 🔰۲-اساس روش شناسی نظریه بنیادی،به عنوان رویکردی با خصیصه های ظهور یابنده،باز و انعطاف پذیر مطرح هست؛ 🔰۳-براساس این ویژگی ها،تبیین حاصل از نظریه بنیادی قبل از اینکه صورت قطعی و نهایی پیدا کند،حالتی روینده، تولیدی یا فرآیندی دارد؛ 🔰۴-رویکردهای مرسوم در نظریه زمینه ای عبارت است از: رویکرد عینی گرایی و رویکرد سازنده گرایی؛ 🔰۵-رویکرد عینی گرایی نظریه بنیادی،متکی بر پیش فرض های سنتی اثبات گرایی و مابعد اثبات گرایی است؛ 🔰۶-در حالی که در رویکرد سازنده گرایی،به جای نگاه عینی به پدیده ها، بر حساسیت نظری نسبت به تجربیات قبلی،مفاهیم،ایده ها ونظریه تاکید دارد؛ 🔰۷-در انجام روندهای نظام مند و تحلیل نظریه بنیادی،معمولا محقق به مصاحبه هایی در حدود بیست الی سی دقیقه در هرملاقات در میدان تحقیق اقدام می نماید؛ 🔰۸-ملاقات ها چندین بار تا به اشباع رسیدن مقوله ها و دسته بندی های اطلاعاتی ادامه می یابند؛ البته جمع آوری و تحلیل،در یک فرآیند رفت و برگشت و زیگزاگی انجام می شود؛ 🔰۹-از طریق مقایسه مداوم است که الگوها و مضامین کشف می شود؛ 🔰۱۰-محقق در تحلیل داده های نظریه بنیادی، می کوشد تا نکات کلیدی داده ها را کشف نماید و برای هر نکته یک کد اختصاص دهد؛ 🔰۱۱-کدها،مورد مقایسه مداوم قرار می گیرند وآن دسته از کدهایی که بر یک جنبه مشترک دلالت نمایند،عنوان مفهوم به خود می گیرند؛ 🔰۱۲-بنابراین، مفاهیم ،کلماتی هستند که دلالت بر گروه ها یا طبقاتی از رویدادها،اشیا و کنش هایی دارند که خصوصیات مشترکی را درمیان خود به اشتراک گذاشته اند؛ 🔰۱۳-دو نوع نظریه متکی بر روش شناسی نظریه بنیادی ساخته می شود؛ یک نوع آن، نظریه قائم به ذات و دیگری نظریه رسمی معرفی شده است؛ 🔰۱۴-نظریه قائم به ذات یا متکی بر خود،در حقیقت خلق یک تبیین نظری از شرایط تجربی مورد مطالعه است؛ 🔰۱۵-در مقابل،نظریه رسمی به دنبال تولید و خلق ایده نظری کاملا انتزاعی است که به تبیین الگوهای کنش اجتماعی به صورت عام می پردازد؛ 🔰۱۶-فرآیند تدوین نظریه بنیادی یا زمینه ای را می توان در نه مرحله تنظیم نمود:این نه مرحله متکی برچهار معیار کیفیت پژوهشی(روایی سازه ای،روایی درونی،روایی بیرونی و پایایی)است؛ 📒 به منبع ذیل مراجعه شود: ؛دکتر محمد تقی ایمان؛ نشر پژوهشگاه حوزه و دانشگاه؛ 🟠eitaa.com/mir_mohammadi5050 🟡sapp.ir/d.mir.mohammadi50
📚: 📙مفهوم فرهنگ از مفاهیم کلیدی و اساسی در مطالعات علوم انسانی واجتماعی و از مفاهیم بسیار کاربردی در مطالعات تاریخی و تمدنی می باشد. 🔶تعاریف زیادی از مفهوم فرهنگ توسط فرهنگ پژوهان صورت گرفته است که در ذیل به سنخ هایی از این تعاریف اشاره می شود: 🔸: تعریف های وصف گرایانه از فرهنگ؛ تاکید در این سنخ بر عناصر سازه ای فرهنگ؛ ادوارد تایلور، مالینوسکی، کلاکن و کروبر تعریف های وصف گرایانه از فرهنگ ارائه نموده اند؛ 🔸: تعریف های تاریخی از فرهنگ؛ تاکید بر میراث اجتماعی در تعریف فرهنگ در این سنخ؛ فرانتس بوآس،رالف لینتون و تالکوت پارسونز تعریف هایی تاریخی از فرهنگ ارائه کرده اند؛ 🔸: تعریف های هنجاری از فرهنگ؛ تاکید بر قاعده،راه و روش در تعریف فرهنگ؛ بیدنی و بنت و تومن تعریف هایی هنجاری از فرهنگ تبیین نموده اند؛ 🔸: تعریف های روان شناختی از فرهنگ؛ تاکید بر سازواری و حل مساله ای بودن فرهنگ در این سنخ تعریف؛ داوسن و پیدینگتون تعریف های روان شناختی از فرهنگ بیان کرده اند؛ 🔸: تعریف های ساختاری از فرهنگ؛ تاکید بر الگو سازی و سازمانی فرهنگ در این سنخ از تعریف های فرهنگ؛ آگبرن،نیمکف،کلاکن و کلی تعریف های ساختاری از فرهنگ ارائه نموده اند؛ 🔸: تعریف های پیدایش شناختی از فرهنگ؛ تاکید بر فراورده یا ساخته بودن فرهنگ در این سنخ از تعریف های فرهنگ؛ فالسم و سوروکین تعریفی پیدایش شناختی از فرهنگ تبیین کرده اند؛ 📙 در مورد سنخ شناسی تعاریف فرهنگ به منبع ذیل مراجعه شود: ؛ داریوش آشوری؛ نشرآگه؛ 🟡eitaa.com/mir_mohammadi5050 🟠sapp.ir/d.mir.mohammadi50
📚: 📕مفهوم تمدن،مانند مفهوم فرهنگ از مفاهیم کلیدی و اساسی در مطالعات علوم انسانی و اجتماعی هست. ♦️مفهوم شناسی تمدن در مطالعات تاریخی-تمدنی یک کار مبنایی و بنایی در تمدن پژوهی محسوب می شود. ♦️تعاریف زیادی از مفهوم تمدن توسط تمدن پژوهان صورت گرفته است که در ذیل به سنخ هایی از این تعاریف اشاره می شود: 🔻: تعریف ماهیت نگر و چیستی نگر از تمدن؛ تاکید در این تعریف بر مولفه ها،ویژگی وعناصر درونی تمدن به عنوان رکن اصلی در تعریف تمدن؛ تعریف الکساندر پی تریم سوروکین تمدن پژوه روسی الاصل آمریکایی، نمونه ای از این سنخ تعریف تمدن؛ 🔻: تعریف تمایز نگر از تمدن؛ تفاوت و تمایز میان فرهنگ و تمدن مبنای تعریف تمدن؛ بازشناسی تمدن از امور مشابه مثل فرهنگ مبنای تعریف تمدن؛ تمدن پژوهان زیادی بر مبنای تمایزنگری، تمدن را تعریف کرده اند؛ هنری لوکاس،دنی کوش و آلفرد وبر نمونه هایی از این سنخ تعریف تمدن ارائه داده اند؛ 🔻: تعریف علت نگر از تمدن؛ تاکید در این تعریف بر علت وجودی تمدن؛ رویکرد غالب در این تعریف یک رویکرد فلسفی؛ تمدن پژوهانی همچون اسوالد اشپنگلر و آرنولد جوزف توین بی در جهان غرب و ابن خلدون در جهان اسلام، این سنخ از تعریف تمدن را بیان نموده اند؛ 🔻: تعریف کارکرد نگر ازتمدن؛ تاکید در این تعریف بر فلسفه کارکرد و کارآمدی تمدن؛ علامه جعفری و یوکیجی فوکوتساوا ژاپنی تعریفی کارکرد نگر از تمدن تبیین کرده اند؛ 🔻: تعریف مفهوم نگر از تمدن؛ تاکید در این تعریف بر تحلیل مفهوم تمدن و تحلیل مفاهیم سازنده تمدن؛ تاکید بر مقوله مدنیت ناشی ازتمدن در این تعریف جایگاه خاصی دارد.تمدن پژوهان در تعریف تمدن از این سنخ تعریف، تمدن را تحلیل مفهومی کرده اند.بخشی از تعریف یوکیجی فوکوتساوا ناظر به این سنخ تعریف تمدن هست؛ 📕 در مورد مفهوم شناسی تمدن به دو منبع ذیل مراجعه شود: 1⃣📚؛ گروهی از نویسندگان؛نشر پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی؛ 2⃣📚؛ چنگیز پهلوان؛ نشر نی؛ 🟠eitaa.com/mir_mohammadi5050 🟡sapp.ir/d.mir.mohammadi50
📚: 📗از حیث تاریخی و منطقی، با می توان تمدن را تعریف کرد.حیث رویکرد تاریخی در تعریف تمدن، ناظر به تحقق بیرونی تمدن می باشد. حیث رویکرد منطقی در تعریف تمدن، ناظر به تمدن معیارمی باشد. 🔰: تعریف تمدن با رویکرد تاریخی، براساس ملاحظه هویت تاریخی تمدن صورت می گیرد. به تعبیری با مطالعه تاریخی تمدن های شکل گرفته، تعریفی از تمدن ارائه می شود. ویل دورانت در کتاب تاریخ تمدن، در کتاب "تاریخ تمدن" و حتی در کتاب "مطالعه تاریخ"، با مطالعه تاریخی تمدن ها، تعریفی از تمدن تبیین نموده اند؛ 🔰: تعریف تمدن با رویکرد منطقی،ناظر به یک تمدن معیار و ایده آل صورت می گیرد،هرچند این تعریف ما به ازای تاریخی و بیرونی نداشته باشد.به تعبیری دقیق، در مقام بایسته از تمدن تعریفی صورت می گیرد، هرچند این تعریف مصداق عینی و بیرونی تا حالا نداشته باشد. علامه در کتاب "فلسفه تاریخ و تمدن" و ژاپنی در کتاب "نظریه تمدن" تعریفی با رویکرد منطقی از تمدن ارائه داده اند؛ 🔰: در این رویکرد تعریفی از تمدن، با ملاحظه هویت تاریخی تمدن و هویت منطقی تمدن،تمدن تعریف می شود.هم ناظر به جریان تاریخی تمدن و هم ناظر به جریان منطقی تمدن، تعریفی از تمدن ارائه می شود. در کتاب "فلسفه تمدن" و سوروکین در کتاب "نظریه های جامعه شناسی و فلسفه های نوین تاریخ"، تعریفی با رویکرد تاریخی-منطقی از تمدن تبیین کرده اند؛ 🟡eitaa.com/mir_mohammadi5050 🟠sapp.ir/d.mir.mohammadi50
📚: 📘نظریه دینی در مطالعات تاریخی-تمدنی،کاربست های معرفت شناختی و روش شناختی دارد. 💠 در مطالعات تاریخی و تمدنی را در کاربست های ذیل می توان طبقه بندی کرد. 🔹: تولید یک نوع معرفت تاریخی دینی حاصل از نظریه دینی در مطالعات تاریخی-تمدنی؛ 🔹: تولید یک نوع تحلیل تاریخی دینی حاصل از نظریه دینی در مطالعات تاریخی-تمدنی؛ 🔹: تولید یک نوع هویت تاریخی دینی حاصل از نظریه دینی در مطالعات تاریخی-تمدنی؛ 🔹: تولید یک نوع نظریه تاریخی دینی حاصل ازنظریه دینی در مطالعات تاریخی-تمدنی؛ 🔹: تولید یک نوع انسان شناسی تاریخی دینی حاصل از نظریه دینی در مطالعات تاریخی-تمدنی؛ 💠 در مطالعات تاریخی و تمدنی را در کاربست های ذیل می توان طبقه بندی کرد. 🔹: تولید یک نوع روش شناسی تاریخی دینی حاصل از نظریه دینی در مطالعات تاریخی -تمدنی؛ 🔹: تولید یک نوع استراتژی تحقیق تاریخی دینی حاصل از نظریه دینی در مطالعات تاریخی-تمدنی؛ 🟠eitaa.com/mir_mohammadi5050 🟡sapp.ir/d.mir.mohammadi50
📚 : 📒(۱۸۰۳-۱۷۴۴م) 🔶: نظریه های فلسفه نظری تاریخ "یوهان گوتفرید هردر"درکتابی تحت عنوان"ایده هایی برای فلسفه تاریخ انسانیت" منعکس شده است. 🔸: فلسفه تاریخ "هردر" نگاهی تاریخی به ماهیت انسان دارد و ازیک بافت تاریخی برای طبیعت انسان سخن می گوید؛ 🔸: از نظر "هردر" انسان ها در دوره های مختلف رشد تاریخی، رفتار متفاوتی از خود نشان می دهند؛ 🔸: به نظر "هردر" تاریخ مسیری است که گرایش های عمیق روح انسان را در مقابل حوداث تاریخی، در جهت حفظ و ارتقای خود طی می کند؛ 🔸: "هردر" شرق باستان را دوره ابتدایی و کودکی انسان،مصر را دوره اواخر کودکی و یونان را عصر نوجوانی وروم را نه فقط دوره کمال، بلکه خمودگی انسان می داند؛ 🔸: ژرمن ها پدر سالارانی بوده اند که از شمال سرازیر شده و در دوره رومی،یعنی دوره پیری و رکود عهد باستان،موجب تجدید حیات جهان شده اند؛ 🔸: به نظر "هردر" نوعی حرکت دوری گریز ناپذیری وجود دارد که وضع هرقوم و ملتی را به حداکثر رشد و ارتقا می رساند و بعد آن را دچار رکود و زوال می سازد؛ 🔸: فلسفه تاریخ "هردر" بیشتر فلسفه تاریخ ژرمن ها و روم هست.اعتقاد او براین هست که سرنوشت تاریخی هرقومی،نتیجه اجتناب ناپذیر اعتقادها واعمال آن قوم هست؛ 📚 و نقد دیدگاه های فلسفه نظری تاریخ "یوهان گوتفرید هردر" به منبع ذیل مراجعه شود:👇 📒؛ دکتر مجید کافی؛ نشر پژوهشگاه حوزه دانشگاه؛ 🟡eitaa.com/mir_mohammadi5050 🟠sapp.ir/d.mir.mohammadi50
📚 : 📒 (۱۷۴۴-۱۶۶۸ م) 🔶: نظریه های فلسفه نظری تاریخ "ویکو" در کتابی تحت عنوان "علم جدید"منعکس شده است. 🔸: کتاب "علم جدید" "ویکو"، تفسیری از تاریخ براساس ماهیت کلی انسان و تاریخ و کاوشی برای یافتن به پرسش هایی همچون؛ انسانیت یک محصول تاریخی است؛ 🔸: به نظر "ویکو" ماهیت یکپارچه انسان در موقعیت های تاریخی،تفسیر رفتارها و جریان های تاریخی را ممکن می سازد؛ 🔸: تاریخ رشد انسان وفرهنگ اجتماعی در هرجامعه ای در سیر خویش، از مراحل سه گانه مرتبط و به هم پیوسته ای که مثل الگوی رشد و فساد می ماند، گذر می کند؛ 🔸: مرحله شعری یا الهی یا آسمانی؛ این مرحله یک مرحله ابتدایی است و انسان فقط خودمدار وفاقد عقل واقعی است؛ 🔸: مرحله قهرمانی یا اسطوره ای؛ "ویکو"به اسطوره ها به عنوان نخستین گزارش از وضع عالم طبیعت قائل بوده است.به عقیده وی، نزد همه ملل دنیا، تاریخ ریشه اسطوره ای دارد؛ 🔸: مرحله انسانی یا مردمی؛ این سه مرحله به ترتیب با مراحل سه گانه حیات انسان، یعنی کودکی،جوانی و پیری مطابفت دارند؛ 🔸: شیوه اداره امور جامعه نیز متناظر با آن سه مرحله،از نظام تئوکراتیک وحکومت دینی به نظام قهرمانی و نخبه گرا ودرنهایت به نظام عقلانی تحول پیدا می کند؛ 🔸: "ویکو" در عین اینکه تاریخ را مشیت الهی می داند،اما باز از یک سلسله قانون داخلی خویش هم پیروی می کند که تخلف ازآن امکان ندارد(نظریه ضرورت تاریخی)؛ 📚 و نقد دیدگاه های فلسفه نظری تاریخ"جیامباتیستا ویکو"به منبع ذیل مراجعه شود:👇 📒؛ دکتر مجید کافی؛ نشر پژوهشگاه حوزه و دانشگاه؛ 🟠eitaa.com/mir_mohammadi5050 🟡sapp.ir/d.mir.mohammadi50
📚 : 📗(۱۸۰۴- ۱۷۲۴م)؛ : "کانت" فیلسوف سرشناس آلمانی در عصر روشنگری که "تجربه گرائی" و "عقل گرانی" را درهم آمیخت. اندیشه های بنیادین کانت، در نقدهای سه گانه وی؛ "نقد عقل محض"، "نقد عقل عملی" و "نقد قوه حکم"، به اوج خود رسید. 🔰: به نظر "کانت" تاریخ مسیر اعمال انسانها را حکایت می کند و کانت اعمال انسانها را به سان موضوع قوانین طبیعی می بینید، یعنی رفتار انسانها موضوع قوانین تاریخی-اجتماعی، است؛ 🔰: تاریخ آرمانی قابل دستیابی است، اما اتحاد فکر تاريخي و فلسفی را می طلبد. واقعیات را باید هم فهمید و هم حکایت کرد، آنها را باید از درون دید، نه فقط از بیرون؛ 🔰؛ تاریخ نقشه ای فرضى دارد، یعنی پیشرفتی را به نمایش می گذارد، یا چیزی را نشان می دهد که با آن، سیر مراتب پیشرفت به وجود میآید ؛ 🔰 ؛ آنچه به این سان تاریخ به وجود می گذارد، عقلانیت انسان است، یعنی هوش و آزادی معنوی، 🔰؛ وسیله ای که عقلانیت با آن به وجود آورده مي شود؛ ناعقلانیت آدمی؛یعنی شور،جهل و خود خواهی است؛ 🔰؛ در فلسفه نظری تاریخ "کانت"، دو مقوله، عامل پیشرفت انسان دانسته شده است:مقوله عقل و مقوله آزادی؛ 🔰: عقل انسان را به سوی مسالمت با همنوعان و زندگی اجتماعی سوق مي دهد و آزادی انسان را به سوی خودمحوری و منفعت طلبی و ارضای تمایلات غریزی و شخصی وامی‌دارد؛ 🔰: انسان از منظر عقل رو به جامعه می آورد؛ یعنی جامعه گرا می شود و از منظر آزادی، گریز از جامعه دارد و دنبال زندگی فردی و ازادی مطلق است؛ 🔰 : این دومقوله یعنی عقل و آزادی از نظر کانت عامل تعارض و تصادم هستند‌‌، عامل حرکت و تحرک انسان و تاریخ به سوی پیشرفت و کمال هستند؛ 📚 و نقد دیدگاههای فلسفه نظری تاریخ ایمانوئل کانت به منبع ذیل مراجعه شود: 📗؛ دکتر مجید کافی؛نشر پژوهشگاه حوزه و دانشگاه‌ 🟡eitaa.com/mir_mohammadi5050 🟠sapp.ir/d.mir.mohammadi50
📚: 📕 (۱۹۰۳-۱۸۲۰م) اصولی کلان از فلسفه نظری تاریخ اسپنسر: "اسپنسر فیلسوفی که دو دغدغه اصلی داشت: اولی؛ قوانین تکامل و دومی؛ تغییر در ساختارهای اجتماعی؛ 🔺: "اسپنسر" بارزترین نماینده نظریه "تکامل تاریخی و اجتماعی" است و عقیده دارد تکامل اجتماعی از همان قوانینی پیروی می کند که برتکامل زیستی دنیای جانداران حاکم هست؛ 🔺: از نظر "اسپنسر" تکامل عبارت هست از انتقال تدریجی از حالت تشابه وتجانس بی سامان و ناپیوسته به حالت اختلاف و تنوع منظم و پیوسته؛ 🔺: حرکت جامعه وتاریخ نیز مانند دیگر موجودات از سادگی و یکسانی به پیچیدگی و ناهمسانی است،جامعه نیز مانند موجودات هرقدر پیشرفت کند،بیشتر نامتجانس می شود و آزادی فرد درآن بیشتر تحقق خواهد یافت؛ 🔺: "اسپنسر"تطور تکاملی تاریخ و جامعه را دارای دو مرحله می داند: مرحله نظامی و مرحله صنعتی؛ 🔺: در مرحله نظامی،جامعه و تاریخ تحت سلطه نظامیان است و دولت نظامی همیشه متمرکز است و تقریبا همیشه استبدادی است؛ 🔺: در مرحله صنعتی، قدرت کمابیش از راه صلح و صفا در میان اعضای جامعه پخش می شود و برابری در اطاعت از مستبدان به آزادی، در ابتکارهای شخصی و همکاری اجباری، به همکاری اختیاری مبدل می شود؛ 📚 و نقد دیدگاه های فلسفه نظری تاریخ هربرت اسپنسر به منبع ذیل مراجعه شود: 📕؛ دکتر مجید کافی؛ نشر پژوهشگاه حوزه و دانشگاه؛ 🟠eitaa.com/mir_mohammadi5050 🟡sapp.ir/d.mir.mohammadi50
📚 : 📝غدیر به عنوان پدیده ای تاریخی و فرا تاریخی، کانون تحولات تمدن اسلامی در مقام ثبوت و مقام اثبات شد و هست. 📝حیث فراتاریخی بودن این پدیده، به لحاظ اثرگذاری آن در تاریخ جهانی و طول وعرض آن در تاریخ جهانی هست. 📝غدیر پدیده ای تاریخی در امتداد تاریخی که نقشی تمدنی در مقام ثبوت و اثبات تمدن اسلامی ایجاد کرد. 📝غدیر به مثابه یک جریان تاریخی ،شروع تمدنی مبتنی بر مقوله امامت را پدیدار و جهان تمدنی جدیدی را در امتداد جهان تمدنی نبوی تفصیل و بسط داد. 📝غدیر به مثابه یک پدیده تاریخی،فلسفه تاریخی از نوع شدن را در جهان تاریخی ایجاد نمود که منشا شدن تاریخ و جامعه هست. 📝غدیر به مثابه یک پدیده تمدنی،فلسفه تمدنی از نوع شدن درجهان تمدنی ایجاد نمود که منشا شدن در نظام های تمدنی،تمدن معیار هست. 📝غدیر به عنوان یک پدیده تاریخی و تمدنی و به عنوان یک پدیده فراتاریخی و فراتمدنی، اصل استمرار و اصل پیوستگی مقوله امامت را در جهان تاریخی و جهان تمدنی ایجاد کرد. 📝نقش غدیر در مقام ثبوت تمدن اسلامی؛ تعریف جدیدی از هستی شناسی و معرفت شناسی تمدن اسلامی؛ 📝نقش غدیر در مقام اثبات تمدن اسلامی؛ ایجاد تحرک و پویایی در تمدن اسلامی جهت حرکت به سمت تمدن معیار در عینیت تاریخی تمدن اسلامی. 🟡eitaa.com/mir_mohammadi5050 🟠sapp.ir/d.mir.mohammadi50
📚: 📘 (۱۸۳۱-۱۷۷۰م) اصولی کلان از فلسفه نظری تاریخ هگل: "هگل"از مهم ترین فیلسوفان نظری تاریخ است که به یک مکتب مهم فلسفه نظری تاریخ تبدیل شد. 🔷اساسی ترین دیدگاه های فلسفه نظری تاریخ "هگل" در دو کتاب " اصول فلسفه حق" و "عقل در تاریخ" منعکس شده است. 🔹: به نظر"هگل" بافت و ساخت جهان هستی را اندیشه تشکیل می دهد،اندیشه ای مطلق متعالی وآزاد که از خالق برخاسته ودر خارج هویت و موضوعیت و محدویت یافته است؛ 🔹: حرکت تاریخ جلوه های متعالی و متعاقب اندیشه متعالی است که همچنان در صدد گشودن بند از پای خود و بازجستن روزگار وصل است؛ 🔹: "هگل"تاریخ یا همان روح را عبارت از گسترش یافتن اندیشه در زمان می دانست،اما چون ذات و جوهر روح را باید در مفهوم آزادی یافت،پس تاریخ چیزی نیست جزگسترش وپیشرفت خودآگاهی در آزادی؛ 🔹: به سخن دیگر،تاریخ را به منزله حرکت تکاملی به سوی تحقق تمام عیارآزادی وگسترش یافتن اندیشه در زمان می دانست؛ 🔹: تاریخ جهان، نمودار تکامل آگاهی روح ازآزادی خود وتحقق بعدی این آزادی است؛ 🔹: به نظر "هگل" حاصل تضاد وضع(تز) و وضع مقابل(آنتی تز) سنتز یا وضع مجامع یا هم نهاد است؛ 🔹: هرمرحله نوین تاریخی(سنتز) حاصل تضاد دو وضعیت پیشین (تز وآنتی تز)است ولی این مرحله نوین در عین حال گشاده تر و فراگیرنده تر وآزادتر از مراحل قبلی است؛ 🔹: حرکت خطی تاریخ؛ به نظر "هگل" تاریخ سه دوره را طی می کند که از وضعیت بدتر به وضعیت بهتر سیر می کند: ✔️: دوران آزادی یک فرد و بندگی بقیه انسان ها که مقارن ایران باستان است؛ ✔️: دوران آزادی یک گروه و بندگی بقیه انسان ها که مقارن با یونان و روم قدیم است؛ ✔️: دوران آزادی همه انسان ها که حکایت از دوران معاصر هگل دارد؛ 📚 و نقد دیدگاه های فلسفه نظری تاریخ "هگل" به دو منبع ذیل مراجعه کنید: 📘: فلسفه تاریخ(مجموعه مقالات)؛ پل ادواردز؛ ترجمه بهزاد سالکی؛ نشر پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی؛ 📘: فلسفه نظری تاریخ؛ دکتر مجید کافی؛ نشر پژوهشگاه حوزه و دانشگاه؛ 🟠eitaa.com/mir_mohammadi5050 🟡sapp.ir/d.mir.mohammadi50
📚: 📙(۱۸۸۳-۱۸۱۸م) اصولی کلان از فلسفه نظری تاریخ مارکس: فلسفه نظری تاریخ "مارکس" در تقابل فلسفه نظری تاریخ "هگل" شکل گرفت. "هگل" یک تفسیر و تحلیل متافیزیکی و ایدئالیستی از تاریخ تبیین کرد و "مارکس" یک تفسیر و تحلیل ماتریالیستی از تاریخ تبیین کرد. 🔸: "مارکس" برخلاف "هگل"،ساخت و بافت جهان را نه اندیشه، بلکه مادی تلقی کرد و به تفسیر و تبیین تکامل مادی جهان و تاریخ بر اساس نوعی تکامل تک خطی اقدام کرد (ماتریالیسم دیالکتیک)؛ 🔸: ماتریالیسم تاریخی، روش "مارکس" در تفسیر و تحلیل مراحل تاریخی است. بنا بر ماتریالیسم تاریخی، هستی اجتماعی ساختار جامعه و تکامل تاریخی آن، به واسطه شرایط مادی حیات یا شیوه تولید و ابزار مادی تعیین می شوند؛ 🔸: بنابراین منظور از دیدگاه ماتریالیستی تاریخی،نوعی روایت و تبیین طبیعت گرایانه،تجربی و علمی از رویداد های تاریخی است که عوامل اقتصادی و صنعت نقشی اساسی در آن دارند؛ 🔸: ماتریالیسم تاریخی،شامل نوعی تحلیل جامعه شناختی که قابل تطبیق برهمه جوامع بشری به جز جوامع ابتدایی است؛ 🔸: براساس تحلیل جامعه شناختی ماتریالیسم تاریخی، سرمایه داری فرو خواهد پاشید وسرانجام جامعه ای کمونیستی جانشین آن می شود که در آن هیچ نوع دستمزد،پول،تمایز طبقاتی و دولت وجود نخواهد داشت؛ 🔸: براین اساس؛ نوعی تضاد در تاریخ وجود دارد که مصداق آن تقابل و مبارزه اقتصادی و سیاسی طبقاتی است که جنبه دیالکتیکی پیدا می کند، یعنی کار، همان تز و سرمایه ،آنتی تز وهدف برای رسیدن به جامعه بدون طبقه، سنتز است؛ 🔸: به نظر "مارکس" تاریخ از پنج مرحله می گذرد که روندی جبری و گریز ناپذیر است: 📌: کمون اولیه اشتراکی که این جامعه بدون طبقه و مبتنی بر پدر سالاری اولیه است که درآن آریستوکرات ها (نیکان،بهترین ها واربابان)وجود نداشتند؛ دراین مرحله انسان ها با مالکیت خصوصی آشنایی ندارند؛ 📌: برده داری؛ که دراین مرحله انسان هایی مالک انسان هایی دیگر و منافع و عایدات آنها بودند.مالک انسان بودن به دو معنای حیات و ممات یک انسان در اختیار انسان دیگر و دومی اینکه همه عایدات و منافعش از آن مالک اوست؛ 📌: زمین داری یا فئودالیزم که در این مرحله میزان بردگی کمتر است چرا که دیگر کسی اختیار حیات و ممات انسان های دیگر را ندارد و فقط مالک منافع و عایدات اوست؛ 📌: سرمایه داری یا کاپیتالیسم که در این مرحله سرمایه خودش سودآور است بدین معنا که خود پول و سرمایه داشتن امتیاز هست.اصالت فرد، اصالت جامعه با طبقه، اصالت مالکیت خصوصی و اصالت سرمایه از ویژگی های این دوره تاریخی است؛ 📌: جامعه کمونیسم که مقام حق و واقع یکی خواهد بود و ارزش اضافی به حسب حق و واقع به کارگر می رسد.اصالت جامعه، اصالت جامعه بی طبقه، اصالت ملغی بودن مالکیت خصوصی و اصالت اشتراک در اموال از ویژگی های این دوره تاریخی که پایان تاریخ است، می باشد؛ 📚 و نقد دیدگاه های فلسفه نظری تاریخ "کارل مارکس" به منابع ذیل مراجعه کنید: 📙: فلسفه تاریخ (مجموعه مقالات)؛ پل ادواردز؛ ترجمه بهزاد سالکی؛ نشر پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی؛ 📙: فلسفه تاریخ ج ۲؛شهید مرتضی مطهری؛ نشر صدرا؛ 📙: فلسفه نظری تاریخ؛ دکتر مجید کافی؛نشر پژوهشگاه حوزه و دانشگاه؛ 🟡eitaa.com/mir_mohammadi5050 🟠sapp.ir/d.mir.mohammadi50
📚: 📒(۱۹۳۶-۱۸۸۰م) 🟡 از فلسفه نظری تاریخ اشپنگلر: "" در رشته های ریاضیات، تاریخ طبیعی،تاریخ و هنر در دانشگاه های هال مونیخ و برلن به تدریس پرداخت. 🟡سال های ۱۹۱۱ الی ۱۹۱۴ میلادی را صرف تهیه وتدوین اثر مهم و جاودانه اش یعنی " " کرد. 🟡طرح ایده "" به جای "" از نکته های بنیادی فلسفه نظری تاریخ "اشپنگلر" است. ✴: واحد مطالعه تاریخ در فلسفه نظری تاریخ "اشپنگلر" عبارت است از: مطالعه فرهنگ ها در ادوار تاریخی؛ ✴: پیش فرض های فلسفی نظام کپرنیکی تاریخی "اشپنگلر" عبارت است: تقسیم واقعیت یا هستی و نیروی کیهانی به دو اصل اساسی ذیل: جهان به منزله طبیعت یا جهان طبیعی و جهان به منزله تاریخ یا جهان تاریخی؛ ✴: جهان طبیعی واقعیتی تحقق یافته است ایستا وغیر متحرک است و در مکان می‌زید یا در ارتباط غیر متغیر اشیا تحقق یافته بی زمان است؛ ✴: جهان تاریخی هستی بالقوه ای( حیات و روان) است که همواره در حال شدن است و به این طریق سیر یگانه زندگی یا سرنوشت خویش را در روند زمان تحقق می بخشد هرگونه به عقب برنمی گردد و پیوسته از گذشته به حال و ازحال به آینده در حرکت است؛ ✴: "اشپنگلر" در فلسفه تاریخ اش است‌.سعی او بر این است که به نحوی ساختار و ویژگی های خاص فرهنگ های مختلف را تعیین کند؛ ✴: هرفرهنگی در واقع یک کل،نظام و اندام واره ارگانیک مستقل و زنده است.به این دلیل هیچ شباهتی میان هیچ یک از آنها نمی توان مشاهده است؛ ✴: "اشپنگلر" با هر نوع رویکرد و نظریه تاریخی که فرهنگ ها را به نحو واحد و یکسان بررسی کند، مخالف است؛ ✴: قصد "اشپنگلر" کشف الگوی معینی بود که با آن بتوان آینده فرهنگ غربی یا هرفرهنگ دیگری را به تبعیت از آن به وجود می آید، تعیین کرد؛ ✴: در فلسفه نظری تاریخ "اشپنگلر" نه "تاریخ جهان" داریم و نه چیزی به نام "بشریت" بلکه فقط با "فرهنگ هایی" سر وکار داریم که هرکدام در مراحل مختلف توسعه و تکامل خود قرار دارند؛ ✴: در فلسفه نظری تاریخ "اشپنگلر"، تاریخ بررسی مضبوط و مرتبط یک تحول مستمر احوال ملل و سیر ترقی و یا انحطاط آنها نیست، بلکه بیشتر مطالعه تطبیقی فرهنگ هاست؛ ✴: در فلسفه نظری تاریخ"اشپنگلر"، تاریخ جهان تصویری از تکوین و تطور پایان ناپذیر شکل ساختاری فرهنگ های بزرگ است؛ ✴: به نظر "اشپنگلر" تمدن همان فرهنگ خشک و بی روح است که نیروهای خلاقش از کار افتاده اند؛ ✴: "اشپنگلر" مفهوم جاری تاریخ و تفسیم آن به سه دوره باستان، قرون وسطی و مدرن را مفهومی بی معنی و توجیه ناپذیر می داند؛ ✴: در حقیقت "اشپنگلر" این تقسیم بندی را نوعی "نظام تاریخی بطلمیوسی" می شمارد که بر تارک مطالعات تاریخی سایه افکنده است؛ ✴: از این رو به نظر "اشپنگلر" به جای تقسیم تاریخ به ادوار باستان، قرون وسطی و مدرن، باید اقسام فرهنگ ها را در نظر گرفت؛ ✴: از نظر "اشپنگلر" فرهنگ های بزرگ و متمایز از هم عبارتند از: فرهنگ مصری؛ فرهنگ بابلی؛ فرهنگ هندی؛ فرهنگ چینی؛ فرهنگ باستانی که شامل یونانی(هلنی) و رومی؛ فرهنگ اسلامی؛ فرهنگ غربی و فرهنگ مکزیکی؛ ✴: به نظر "اشپنگلر" جوامع غربی اینک در ایام زمستان فرهنگ، یعنی مرحله تمدن خود به سر می برند، درحالی که از فرهنگ روسی به عنوان فرهنگ احتمالی آینده نام می برد؛ ✴: هر فرهنگی بدون استثناء پیش از اتقراض وزوال خود تمدن بزرگی برپا کرده و لحظات آخر عمر خویش را در میان شکوه و جلال ظاهری ولی عاری از روح و احساسات نژادی به پایان رسانده است؛ ✴: "اشپنگلر" جریان تحولات فرهنگ و تمدن را "سرنوشت فرهنگ" می نامد. وی سرنوشت را به این معنا می داند که حوادث و تحولات تاریخی مسیر مخصوصی دارند که در ذات و فطرت آنها سرشته شده است و نباید برای وقوع آن حوادث دنبال علت و معلول گشت؛ 📒 و نقد دید‌گاه های فلسفه نظری تاریخ "" به منابع ذیل مراجعه شود: 🟡: نظریه های جامعه شناسی و فلسفه های نوین تاریخ؛ الکساندر پی تریم سوروکین؛ ترجمه دکتر نوروزی؛نشر حق شناس رشت؛ 🟡: فرهنگ و تمدن؛ چنگیز پهلوان؛ نشر نی؛ 🟡: فلسفه تاریخ(مجموعه مقالات)؛ پل ادواردز؛ ترجمه بهزاد سالکی؛ نشر پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی؛ 🟡: فلسفه نظری تاریخ؛ دکتر مجید کافی؛ نشر پژوهشگاه حوزه و دانشگاه؛ 🟠eitaa.com/mir_mohammadi5050 🟡sapp.ir/d.mir.mohammadi50
📚: 📗 (۱۹۶۹-۱۸۸۳م) 🟢 از فلسفه نظری تاریخ یاسپرس: "یاسپرس"در رشته های پزشکی و روان پزشکی تحصیل کرد و از سال ۱۹۳۶ وارد فضای تدریس فلسفه شد.اندیشه های اساسی "یاسپرس" در فلسفه نظری تاریخ،در کتابی تحت عنوان "آغاز و انجام تاریخ" بیان شده است. 🟩: "کارل یاسپرس" فیلسوفی با اندیشه عمیق است و فلسفه از دیدگاه "یاسپرس" آن است که رسالت جهانی و تاریخی داشته باشد؛ 🟩: مفاهیم اساسی در فلسفه نظری تاریخ "یاسپرس"، یکی مفهوم خدا و دیگری مفهوم انسان و مفهوم رمز از دیگر مفهوم های رایج فلسفه اوست؛ 🟩: به عقیده"یاسپرس" وحدت بشر و تاریخ از طریق فلسفه و فیلسوفان عملی خواهد شد. "یاسپرس" هدف از وحدت تاریخ جهان را به دست آوردن سجایای انسانی و انسان والا و آفرینش معنوی می داند؛ 🟩: فلسفه نظری تاریخ "یاسپرس" با تبیین ادیان الهی از تاریخ، نزدیکی بسیار دارد. می توان وحدت سیاسی تاریخ مورد نظر "یاسپرس" را با اعتقاد به مهدویت یکی دانست؛ 🟩: معنای تاریخ از دیدگاه "یاسپرس" سفر کردن به دیار کمال و دستیابی بشر به بالاترین امکانات بشری یعنی تکامل روحی و معنوی است؛ 🟩: "یاسپرس" تکامل را فقط در پیشرفت مادی نمی داند بلکه معتقد است تاریخ هدفی والاتر دارد و آن تجلی هستی الوهیت است؛ 🟩: در مورد هدف تاریخ،نگرش فلسفی "یاسپرس" مشابه بینش مذهبی تاریخ است و آینده تاریخ را در وحدت ارواح انسانی پی می گیرد و دریک جمله تجلی الوهیت است؛ 🟩: آنچه عامل حرکت تاریخ در بینش "یاسپرس" است، نه دولت ها و حکومت ها و پیشرفت های فنی ونه حتی تمدن های جهانی هستند؛ 🟩: بلکه ظهور فیلسوفان و پیامبرانی است که تاریخ را به سوی معنویت و روحانیت سوق داده اند. وی ظهور شخصیت های تاریخی را نقطه عطف تاریخ می داند؛ 🟩: اندیشه فلسفه نظری تاریخ "یاسپرس "شباهت نزدیکی به باور داشت مهدویت دارد. هر دو بینش، به ایجاد نظمی جهانی مبتنی بر صلح، معنویت و سجایای الهی و بشری اعتقاد دارند؛ 📚 و نقد دیدگاه های فلسفه نظری تاریخ "کارل یاسپرس" به دو منبع ذیل مراجعه کنید: 🟢: آغاز و انجام تاریخ؛ کارل یاسپرس؛ ترجمه محمدحسن لطفی؛ نشر خوارزمی؛ 🟢: فلسفه نظری تاریخ؛ دکتر مجید کافی؛ نشر پژوهشگاه حوزه و دانشگاه؛ 🟡eitaa.com/mir_mohammadi5050 🟠sapp.ir/d.mir.mohammadi50
📚: 📕 (۱۹۷۵-۱۸۸۹م) 🔴 از فلسفه نظری تمدن توین بی: "آرنولد جوزف توین بی" از سرشناس ترین نمایندگان فلسفه نظری تاریخ معاصر به شمار می رود. مهم ترین اثر فلسفه تاریخ و تمدن" توین بی" اثری دوازده جلدی تحت عنوان "مطالعه تاریخ" هست. 🔻: در فلسفه نظری تاریخ "توین بی" کشف قوانین تاریخی به واسطه کشف قوانین حاکم بر تمدن ها امکان دارد؛ 🔻: واحد مطالعه تاریخ در فلسفه نظری تاریخ "توین بی" مطالعه تطبیقی تمدن های بشری می باشد؛ 🔻: فلسفه نظری تاریخ " توین بی" یک نوع فلسفه تاریخ مبتنی بر ماده گرایی با نگرش خطی نیست.بلکه گونه ای با صبغه عرفانی وآرمان گرایی دینی و با نگرش دوری پیگیری می شود؛ 🔻: "توین بی" با توجه به ترکیب ویژگی های مذهبی،جغرافیایی وتا حدودی مشخصه های سیاسی، تمدن را شایسته ترین واحد مطالعه تاریخی معرفی می کند؛ 🔻: رویکرد حاکم بر فلسفه نظری تاریخ "توین بی" یک رویکرد مبتنی بر استقرا تاریخی هست. با رویکرد استقرا تاریخی، قوانین حاکم بر تاریخ و تمدن را تبیین می کند؛ 🔻: الگوی ، معیار قانون مندی تاریخ و تمدن در فلسفه نظری تاریخ " توین بی"هست. در الگوی چالش_پاسخ " توین بی" سیر تکوین و پیدایش تمدن ها تحلیل می شود؛ 🔻: تاکید بر وجود اقلیتی خلاق در جامعه و وجود محیطی نه چندان مساعد و مطلوب، عامل پیدایش، گسترش و تعالی تمدنی در فلسفه نظری تاریخ "توین بی"؛ 🔻: الگوی در فلسفه نظری تاریخ "توین بی"، قدرت تحلیل چگونگی و چرایی سقوط و انحطاط تمدن ها را ارائه می دهد؛ 🔻: آنچه "توین بی" از الگوی در زمینه سرانجام و غایت نهایی یک تمدن می گیرد، رسیدن و تاسیس یک دین جهانی هست؛ 🔻: درفلسفه نظری تاریخ "توین بی" سرانجام تمامی تاریخ بشر یا کل فرآیند یک تمدن به عدل الهی خلاق منتهی می شود، بنابراین کل روند تاریخی چیزی جز رسیدن به عدل الهی نیست؛ 📕 و نقد دیدگاه های فلسفه نظری تاریخ "آرنولد جوزف توین بی" به منابع ذیل مراجعه کنید: 🔴: "خلاصه دوجلدی مطالعه تاریخ"؛ آرنولد جوزف توین بی؛ ترجمه دکتر محمد حسین آریا؛ انتشارات امیر کبیر؛ 🔴: نظریه های جامعه شناسی و فلسفه های نوین تاریخ؛ الکساندر پیتریم سوروکین؛ترجمه دکتر نوروزی؛نشر حق شناس رشت؛ 🔴: فلسفه تاریخ(مجموعه مقالات)؛ پل ادواردز؛ ترجمه دکتر بهزاد سالکی؛ نشر پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی؛ 🔴: فرهنگ و تمدن؛ دکتر چنگیز پهلوان؛ نشر نی؛ 🔴: فلسفه نظری تاریخ؛ دکتر مجید کافی؛ نشر پژوهشگاه حوزه و دانشگاه؛ 🟠eitaa.com/mir_mohammadi5050 🟡sapp.ir/d.mir.mohammadi50
📚: 📙 (۱۹۶۸-۱۸۸۹م) 🟠 از فلسفه نظری تاریخ سوروکین: "سوروکین" دیدگاه های اساسی در حوزه فلسفه نظری تاریخ و فلسفه نظری تمدن خود را در اثر مهم اش تحت عنوان ""منعکس کرده است. 🔸️: "سوروکین" بیش از آنکه یک نظریه پرداز در حوزه فلسفه نظری تاریخ باشد، یک نظریه پرداز در حوزه فلسفه نظری تمدن هست؛ 🔸️: براساس فلسفه نظری تاریخ "سوروکین"، تمدن ها به هنگام اضمحلال و مرگ، مذهب ستیز و اخلاق ستیز می شوند؛ 🔸️: براساس فلسفه نظری تاریخ "سوروکین"، فنا و نیستی تمدن ها در تعارض با مذهب و اخلاق تحقق پیدا می کند؛ 🔸: در فلسفه نظری تاریخ"سوروکین"، نجات دهنده فرهنگ ها و تمدن ها، اعتلای اخلاقی،معنوی و مذهبی هست؛ 🔸: براساس فلسفه نظری تاریخ" سوروکین"، در تمدن ها، حیات اخلاقی از پیشرفت علمی و فناوری ضروری تر هست؛ 🔸: براساس فلسفه نظری تاریخ " سوروکین"، قانون حاکم برحیات تاریخ و تمدن،قانونی از جنس اخلاق و مذهب هست؛ 🔸: در فلسفه نظری تاریخ"سوروکین"، حرکت و فرآیند تاریخی، تابعی از نیروهای کیهانی خارج از تاریخ نیز هست؛ 🔸: در فلسفه نظری تاریخ "سوروکین"، در تکامل تاریخ و تمدن، حکمت بالغه و اراده الهی نقشی قابل توجه دارد؛ 🔸: از دیدگاه "سوروکین" تمدن کنونی غرب،از مرحله تمدن حسی به تمدن یا فرهنگ مذهبی-شهودی در حال گذر هست؛ 🔸: فلسفه نظری تاریخ " سوروکین"، تاکید بر معنویت،اخلاق و مذهب دارد.معنویت و اخلاق نیروی خلاق، حافظ و اساس هرتمدنی هست؛ 🔸: فلسفه نظری تاریخ"سوروکین"، تاکید بر این مقوله دارد که مذهب سازنده و نگهدارنده هر تمدنی هست؛ 📙 و نقد دیدگاه های فلسفه نظری تاریخ"الکساندر پیتریم سوروکین" به دو منبع ذیل مراجعه کنید: 🔶: نظریه های جامعه شناسی و فلسفه های نوین تاریخ؛ الکساندر پیتریم سوروکین؛ ترجمه دکتر نوروزی؛ نشر حق شناس رشت؛ 🔶: فلسفه نظری تاریخ؛ دکتر مجید کافی؛ نشر پژوهشگاه حوزه و دانشگاه؛ 🟡eitaa.com/mir_mohammadi5050 🟠sapp.ir/d.mir.mohammadi50
📚: 📒 (۱۹۸۴-۱۹۲۶م) 🟡 از فلسفه نظری تاریخ فوکو: "میشل فوکو" به عنوان فیلسوف تاریخ پست مدرن مفهوم بسیار متفاوتی از تاریخ تبیین کرد.درمیان آثار "فوکو"، "نظم اشیا"، "نظم گفتمان" و" دیرینه شناسی دانش"جایگاه ویژه ای دارند. 🔰: "فوکو" مفهوم بسیار متفاوتی از تاریخ تحت تاثیر اندیشه های "نیچه" ارائه داد که با نظریه پیشرفت در تاریخ در تغایر هست؛ 🔰: در فلسفه نظری تاریخ"فوکو" تاریخ براساس شیوه ای تک خطی و تک جهتی در حال پدیدار شدن نیست؛ 🔰: فلسفه نظری تاریخ"فوکو" بر اصل عدم انسجام استوار هست و از اصل انسجام تاریخی تبعیت نمی کند؛ 🔰: در فلسفه نظری تاریخ"فوکو" اصل پیوستگی و استمراربر پدیده های حاکم نیست،بلکه اصل ناپیوستگی وگسست تاریخی، برپدیده های تاریخی حاکمیت دارد؛ 🔰: در فلسفه نظری تاریخ"فوکو" تاریخ یک فرآیند خطی پیشرفت گونه از رویدادها و ایده هانیست.بلکه تاریخ، رویداد ها وایده های مستقل وجدا از هم هستند؛ 🔰: ایده جدایی و ناپیوستگی تاریخ، یکی از نوآوری های فلسفه نظری تاریخ"فوکو" به شمار می رود وبه همین دلیل "فوکو"را فیلسوف جدایی یا ناپیوستگی می دانند؛ 🔰: فلسفه نظری تاریخ "فوکو" مبتنی بر یک ایده ضد تاریخی است که تاریخ را مجموعه ای از گفتمان ها می داند که رویداد های را جدا ازهم و به صورت یک پیسرفت غیر خطی می بیند؛ 🔰: فلسفه نظری تاریخ"فوکو" تکامل و پیشرفت تاریخی را، یک نوع حرکت از جوامع پست به جوامع پیشرفته عصر کنونی نمی داند؛ 🔰: فلسفه نظری تاریخ"فوکو" پیشرفت و تکامل تاریخی را به مثابه نوسان از یک نظام سلطه به دیگر نظام سلطه، مبتنی بر یک علم خاص می داند؛ 🔰: حاکمیت "اصل واژگونی" در رویکرد تاریخی"فوکو"؛ یک اصل روش شناختی هست که همه پیش فرض های دیر پای تاریخی را واژگون می کند؛ 🔰: حاکمیت "اصل گسست و انقطاع" در رویکرد تاریخی"فوکو"؛ که این اصل، "گسست و انقطاع تاریخی" را جایگزین " پیوستگی و استمرار تاریخی" کرد؛ 🔰: حاکمیت "اصل ویژگی دگرسانی" در رویکرد تاریخی "فوکو"؛ طبق این اصل، نظام و انگاره معرفت هر عصر، ویژگی های خاص خود دارند؛ 🔰: حاکمیت "اصل برون بودگی" در رویکرد تاریخی "فوکو"؛ طبق این اصل،"فوکو" از جستجو در اعماق و از توسل به شیوه های هرمنو تیکی پرهیز کرد وبه رویه محسوس وقایع وجا به جایی های جزیی و خطوط ظریف پرداخت؛ 🔰: اصل اساسی حاکم بر فلسفه نظری تاریخ"فوکو" حاکمیت اصل و نظریه عدم استمرار در تاریخ؛ 📒 و نقد دیدگاه های فلسفه نظری تاریخ"میشل فوکو" به منابع ذیل مراجعه کنید: 📝: نظم اشیا: دیرینه شناسی علوم انسانی؛ میشل فوکو؛ ترجمه یحیی امامی؛ نشر پژوهشکده مطالعات فرهنگی-اجتماعی؛ 📝: روش تحقیق معاصر در علوم انسانی ؛ احمد محمد پور؛ نشر ققنوس؛ 📝: فلسفه تاریخ،روش شناس و تاریخ نگاری؛ دکترحسینعلی نوذری؛ نشر طرح نو؛ 📝: فلسفه نظری تاریخ؛ دکتر مجید کافی؛ نشر پژوهشگاه حوزه و دانشگاه؛ 🟠eitaa.com/mir_mohammadi5050 🟡sapp.ir/d.mir.mohammadi50
📚 : 📙 🔶"شهید مطهری" از متفکران و فیلسوفان جهان اسلام در واکنش به مکاتب فلسفه تاریخ غرب، وارد فضای مطالعات فلسفی نظری تاریخ شد. مبانی و اصول کلان ذیل را در ارتباط با اندیشه های فلسفه نظری تاریخ "شهید مطهری" می توان برشمرد: 🔸: رویکرد "شهیدمطهری" به فلسفه تاریخ و مطالعات فلسفه نظری تاریخ، یک رویکرد نقدگرایانه و تحلیل گرایانه است. جریان های فلسفه تاریخ غرب، به خصوص دیدگاه های فلسفه تاریخ "هگل" و "مارکس" را نقد و تحليل کرده است؛ 🔸: "شهید مطهری" به صورت مستقل و مجزا یک رویکرد تاسیسی در فلسفه نظری تاریخ ندارد. بلکه با نقد کتاب "تاریخ چیست" اثر "اچ کار"، وارد فضای مطالعات فلسفه نظری تاریخ شده است؛ 🔸: "شهید مطهری"، در سه اثر از آثار تحقیقاتی خویش، یعنی"جامعه و تاریخ"، "فلسفه تاریخ" و "قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ" وارد مجموعه مساله های فلسفه نظری تاریخ شده، نقد و تحلیل هایی را ارائه داده است؛ 🔸: مساله هایی که "شهید مطهری" در حوزه فلسفه نظری تاریخ نقد و تحلیل کرده، مساله هایی همچون "قانون مندی و عوامل محرک تاریخ"، "تصادف و علیت در تاریخ"، "تکامل تاریخ" و "آینده تاریخ" را می توان برشمرد؛ 🔸: فلسفه نظری تاریخ در اندیشه "شهید مطهری"، علم به تحولات و تطورات جامعه ها از مرحله ای به مرحله دیگر هست. قوانین حاکم بر تحولات و تطورات جوامع موضوع فلسفه نظری تاریخ در اندیشه "شهید مطهری" می باشد؛ 🔸: در اندیشه "شهید مطهری" علم به "شدن جامعه ها" نه علم به "بودن جامعه ها"، مساله اصلی فلسفه نظری تاریخ هست. بنابراین "شهید مطهری" یک نوع "فلسفه نظری تاریخ پویا"، نه یک نوع "فلسفه نظری تاریخ ایستا" را مطرح می کند؛ 🔸: چیستی و ماهیت قانون تاریخی در اندیشه "شهید مطهری"، حاکی از حاکمیت یک نوع قانون فلسفی بر تاریخ و پدیده های تاریخی هست؛ 🔸: جمع اصل علیت، جبر تاریخی و اراده انسان در تاریخ، از نوآوری های فلسفه نظری تاریخ "شهید مطهری" هست؛ 🔸: در اندیشه فلسفه نظری تاریخ "شهید مطهری"، جمع اراده انسان در تاریخ، با قانون تاریخی و جبر تاریخی منافات ندارد. 🔸: رویکرد "شهید مطهری" در طرح مساله های فلسفه نظری تاریخ به لحاظ روش شناسی، یک رویکرد منطقی می باشد؛ 📙 دیدگاه های فلسفه نظری تاریخ "استاد شهید مرتضی مطهری"به آثار ذیل این متفکر جهان اسلام مراجعه کنید: 📝: جامعه و تاریخ؛ مرتضی مطهری؛ انتشارت صدرا؛ 📝: فلسفه تاریخ(چهار جلد)؛ مرتضی مطهری؛ انتشارات صدرا؛ 📝: قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ؛ مرتضی مطهری؛ انتشارات صدرا؛ 🟡eitaa.com/mir_mohammadi5050 🟠sapp.ir/d.mir.mohammadi50
📚 : 📗 🟢"شهید صدر" در زمینه فلسفه نظری تاریخ،برخلاف"شهید مطهری" رویکردی تاسیسی در ارتباط با مساله های فلسفه نظری تاریخ دارد. اصول و مبانی کلان ذیل را در ارتباط با اندیشه های فلسفه نظری تاریخ"شهیدصدر" می توان برشمرد: 🔰: "شهیدصدر" با رویکرد تاسیسی در زمینه مساله های فلسفه نظری تاریخ،و طرح تئوری سنت های تاریخی در قرآن، در صدد ارائه یک الگو و مدل قرآنی در زمینه تاریخ و تطورات تاریخی برآمد؛ 🔰: بیان ساختار سنت های تاریخی در قرآن از مساله های اساسی دیگر "شهید صدر" در تئوری سنت های تاریخی در قرآن می باشد؛ 🔰: بیان ویژگی ها وصفات سنت های تاریخی در قرآن از مساله های اساسی دیگر"شهید صدر" در تئوری سنت های تاریخی در قرآن می باشد؛ 🔰: بیان شکل قضیه های سنت های تاریخی در قرآن از مساله های اساسی دیگر "شهید صدر" در تئوری سنت های تاریخی در قرآن می باشد؛ 🔰: در فلسفه نظری تاریخ "شهید صدر"، جهان تاریخی،مانند جهان طبیعی،جهان کیهانی و جهان فیزیکی، تحت سنت های الهی و قوانین الهی قرار دارد؛ 🔰: در تئوری سنت های تاریخی "شهیدصدر"، ساختار سنت های تاریخی در قرآن، در سه ساختار قیاسی،استقرایی و قیاسی-استقرایی ارائه شده است؛ 🔰: خدایی بودن سنت های تاریخی، انسانی بودن سنت های تاریخی و عام و فراگیر بودن سنت های تاریخی،سه ویژگی اصلی سنت های تاربخی در تئوری سنت های تاریخی"شهید صدر"می باشد؛ 🔰: سنت های تاریخی به شکل قضیه شرطیه، سنت های تاریخی به شکل قضیه قطعی و سنت های تاریخی به شکل قضیه طبیعی، سه شکل قضیه ای سنت های تاریخی در تئوری سنت های تاریخی "شهیدصدر" می باشد؛ 🔰: فلسفه نظری تاریخ "شهیدصدر"، با رویکرد تاسیسی مبتنی بر یک الگوی قرآنی- دینی تحت عنوان "تئوری سنت های تاریخی در قرآن" تبیین شد؛ 📗 تئوری سنت های تاریخی"شهید صدر" به منبع ذیل مراجعه کنید: 📝؛ شهید محمدباقرصدر؛ ترجمه و نگارش حسین منوچهری؛ مرکز نشر فرهنگی رجاء؛ 🟠eitaa.com/mir_mohammadi5050 🟡sapp.ir/d.mir.mohammadi50
📚 : 📒 🟡"علامه جعفری"در اندیشه فلسفه نظری تاریخ خود اعتقاد دارد، همان ملاکی که عالم هستی راقانون مند کرده، همان ملاک، تاریخ و جهان انسانی را قانون مند کرده است. ذیل را در ارتباط بااندیشه های فلسفه نظری تاریخ"علامه جعفری" می توان برشمرد: ✴: در اندیشه فلسفه نظری تاریخ"علامه جعفری" نظام وجودی انسان و جهانی که انسان در آن زندگی می کند و حوداث تاریخی و شخصیت های موثر در حوادث تاریخی، محاسبه نشده نیست؛ ✴: در اندیشه فلسفه نظری تاریخ "علامه جعفری"، باز بودن و قابل محاسبه بودن نظام وجودی انسان در صحنه های تاریخ، به این معنی نیست که انسان قدرت زیر پاگذاشتن قوانین تاریخی را دارد؛ ✴: در اندیشه فلسفه نظری تاریخ"علامه جعفری" تفسیر و تحلیل فلسفی تاریخ که حیات انسان ها را در جبر یک یا چند عامل اسیر کند، مخالف قانون علمی و فلسفی حاکم بر تاریخ هست؛ ✴: در اندیشه فلسفه نظری تاریخ "علامه جعفری"،جریان شخصی بودن تاریخ، منافاتی با قانونی بودن اجزاء و عناصر تشکیل تاریخ ندارد؛ ✴: در اندیشه فلسفه نظری تاریخ"علامه جعفری"، بحث و کاوش در علل و اهداف و وقایع و تحولات در تاریخ و نقش اختیاری و اجباری انسان ها درآن، یک امر ضروری هست؛ ✴: در اندیشه فلسفه نظری تاریخ"علامه جعفری"،انسان قانون علیت را در تاریخ از بین نمی برد، و معدومی را موجود و موجودی را معدوم نمی سازد، بلکه با تحصیل آگاهی ها و قدرت های متنوع، در علیت علت ها و انگیزش انگیزه ها در ارتباط با خویشتن تصرف می کند؛ ✴: در اندیشه فلسفه نظری تاریخ"علامه جعفری"، اختیارداشتن انسان، هیچ منافاتی با جریان قانون علیت در تاریخ ندارد؛ چنان که اختیار انسان هیچ منافاتی با قانون علیت در وضع روانی و مغزی و حرکات عضلانی انسان ندارد؛ ✴: در اندیشه فلسفه نظری تاریخ"علامه جعفری"،حوادث محاسبه نشده در تحولات تاریخی، به معنی حوداث بی علت و بی قانون در تاریخ نیست؛ ✴: در اندیشه فلسفه نظری تاریخ"علامه جعفری"، جریان مستمر تبدیل کیفیت های اولیه به کیفیت های ثانوی به واسطه برخورد با علل، قانون فراگیر همه جهان هستی و جهان تاریخی هست؛ ✴: در اندیشه فلسفه نظری تاریخ"علامه جعفری"،در بررسی فلسفه تاریخ وتحلیل فلسفی رویداد های تاریخی، تفکیک میان تعاقب حوداث و علت و معلول آنها ضرورت دارد؛ ✴: در اندیشه فلسفه نظری تاریخ"علامه جعفری"،سه عامل اصلی در حرکت تاریخ نقش اصلی را دارد؛ عامل اراده وتاثیر خداوند در تاریخ؛ عامل اراده وتاثیر انسان در تاریخ؛ عامل و تاثیر واقعیات مفید برای انسان ها؛ 📒 اندیشه ها و دیدگاه های فلسفه نظری تاریخ"علامه محمد تقی جعفری"به دو منبع ذیل مراجعه کنید: 📝: ترجمه و شرح نهج البلاغه ؛ علامه محمد تقی جعفری؛ جلد شانزدهم؛ نشر دفتر فرهنگ اسلامی؛ 📝: فلسفه تاریخ و تمدن؛ علامه محمد تقی جعفری؛ موسسه تدوین و نشرآثار علامه جعفری؛ 🟡eitaa.com/mir_mohammadi5050 🟠sapp.ir/d.mir.mohammadi50
📚 : 📘 🔷اندیشه های فلسفه نظری تاریخ "استاد مصباح یزدی" در اثر ایشان تحت عنوان "جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن" منعکس شده است. این اثر به صورت همزمان مباحث "فلسفه تاریخ" و "فلسفه الاجتماع" را از دیدگاه قرآن تبیین کرده است. 🔷 کلان ذیل را در ارتباط با اندیشه های فلسفه نظری تاریخ"استاد مصباح یزدی" می توان برشمرد: 🔹: اندیشه های فلسفه نظری تاریخ"استاد مصباح یزدی" با نوعی در هم تنیدگی با مساله های فلسفه جامعه و فلسفه اجتماع تبیین شده است؛ 🔹: رویکرد "استاد مصباح یزدی" در طرح مساله های فلسفه نظری تاریخ، یک رویکرد نقدگرایانه است.تمرکز نقد های ایشان هم بر فلسفه تاریخ هگل و فلسفه تاریخ مارکس قراردارد؛ 🔹: در عرض رویکرد نقدگرایانه"استاد مصباح یزدی" در طرح مساله های فلسفه نظری تاریخ، با رویکردی تاسیسی به طرح مساله های تاریخ و جامعه در قرآن پرادخته اند؛ 🔹: در بین مساله های اساسی فلسفه نظری تاریخ و فلسفه جامعه و اجتماع،"استاد مصباح یزدی" چهار مساله اساسی " اصالت فرد و جامعه"،" قانون مندی جامعه"،" قانون مندی تاریخ"و " تکامل در جامعه و تاریخ" را مفصل تبیین کرده است؛ 🔹: نقد جامعه گرایی از دیدگاه عقلی و نقد جامعه گرایی از دیدگاه قرآنی را، ذیل مساله اساسی قانون مندی جامعه و قانون مندی تاریخ،تبیین کرده است؛ 🔹: در اندیشه فلسفه نظری تاریخ و اندیشه فلسفه جامعه و اجتماع"استاد مصباح یزدی"،ملازمه ای میان قانون مندی تاریخ و جامعه و اصالت فلسفی تاریخ و جامعه نیست؛ 🔹: در واقع اصل مطلب به این بر می گردد که در اندیشه فلسفه نظری تاریخ وجامعه"استاد مصباح یزدی"، اصالت فلسفی داشتن فرد و اعتباری بودن جامعه و تاریخ،منافاتی با قانون مندی تاریخ و جامعه ندارد؛ 🔹: قانون مندی امور اجتماعی و اشتراک جامعه ها در قوانین جامعه شناختی در اندیشه فلسفی"استاد مصباح یزدی"،منافاتی با اعتباری بودن جوامع ندارد؛ 🔹: در اندیشه فلسفه نظری تاریخ" استاد مصباح یزدی"، قانون حاکم بر تاریخ و جامعه و تطورات تاریخی و اجتماعی، یک نوع قانون فلسفی هست؛ 🔹: در اندیشه فلسفه نظری تاریخ و اندیشه فلسفه جامعه و اجتماع"استاد مصباح یزدی"،قوانین اجتماعی و قوانین تاریخی، منافاتی با اراده وآزادی انسان در جامعه و تاریخ ندارد؛ 🔹: با رویکرد نقدگرایانه و رویکرد تحلیلی،"استاد مصباح یزدی"، تکامل در تاریخ و جامعه را در فلسفه تاریخ غرب و فلسفه الاجتماع غرب،تبیین کرده است؛ 📘 دیدگاه های فلسفه نظری تاریخ و فلسفه جامعه و فلسفه الاجتماع" استاد مصباح یزدی" به منبع ذیل مراجعه کنید: 📝؛ استاد محمدتقی مصباح یزدی؛چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی؛ 🟠eitaa.com/mir_mohammadi5050 🟡sapp.ir/d.mir.mohammadi50
📚 : 📓 تاریخ و فلسفه تاریخ در آثار "دکترشریعتی" جایگاه ممتازی دارد. "دکترشریعتی"، مباحث تاریخی و فلسفه تاریخی خود را با مطالب تاریخی قرآن شروع می کند. 🔘 ذیل را در ارتباط با اندیشه های فلسفه نظری تاریخ "دکترشریعتی" می توان برشمرد: ☑️: درتفکر واندیشه فلسفه نظری تاریخ "دکترشریعتی"، فلسفه تاریخ بینش و نگرشی دینی دارد و خاستگاه آن مشرق زمین هست، برخلاف آنچه غربی ها، فلسفه تاریخ را یک علم غربی می دانند؛ ☑️: در اندیشه"دکترشریعتی"، فلسفه نظری تاریخ،علم کشف و نقد و تحلیل حوداث تاریخی نیست، بلکه فلسفه نظری تاریخ، "علم شدن انسان" است که حاکی از یک نوع فلسفه نظری تاریخ پویا در اندیشه "دکترشریعتی" می باشد؛ ☑️: در تفکر واندیشه فلسفه تاریخ "دکترشریعتی"، تاریخ یک واقعیت واحد دارای مفهوم، حقیقت، حرکت، هدف و جهتی هست که پیامبران و فیلسوفان درآن نقش اصلی را دارند؛ ☑️: در اندیشه فلسفه نظری تاریخ"دکترشریعتی"، فلسفه تاریخ، پیدا کردن قوانین تاریخی هست و روش شناسی کشف این قوانین تاریخی، استفاده از روش علمی"انسان شناسی" می باشد؛ ☑️: در اندیشه فلسفی تاریخ"دکترشریعتی"، انسان شناسی جایگاه ممتازی دارد به گونه ای که فلسفه تاریخ را حرکت انسان در مسیر زمان می داند؛ ☑️: در اندیشه فلسفه نظری تاریخ"دکترشریعتی"، انسان در انسان شناسی و تاریخ در فلسفه تاریخ، براساس تضاد و دیالکتیک قابل تبیین و تحلیل هست؛ ☑️: در اندیشه فلسفه نظری تاریخ "دکترشریعتی"، توحید گرایی تاریخی، مبنای فلسفه تاریخ در اسلام هست و اعتقاد دارد توحید زیربنای تاریخ هست؛ ☑️: در تفکر و ایده فلسفی تاریخ "دکترشریعتی"، یکی از علل اصلی عامل حرکت تاریخ، عامل تضاد هست. منطق تضاد تاریخی و بینش دیالکتیکی، حاکم بر حرکت تاریخ است؛ ☑️: در اندیشه و تفکر فلسفی تاریخ "دکترشریعتی"، آگاهی انسان نیز یکی از علل اصلی عامل حرکت تاریخ است. این یک بینش اسلامی هست که آگاهی و عمل انسانی، عامل حرکت در تاریخ هست؛ ☑️: در اندیشه فلسفه نظری تاریخ "دکترشریعتی"، هجرت نیز یکی از بزرگ ترین عوامل حرکت تاریخ و حتی یکی از بزرگ ترین عوامل تمدن ساز بشری هست؛ 📓 و نقد دیدگاه های "دکترشریعتی" در زمینه فلسفه نظری تاریخ، به منبع ذیل مراجعه کنید: 📝؛ دکتر مجید کافی؛ نشر پژوهشگاه حوزه و دانشگاه؛ 🟡eitaa.com/mir_mohammadi5050 🟠sapp.ir/d.mir.mohammadi50
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا