تورقی در واژگان سیاسی روز(۱)
✍ محمدجواد کریمی
👌واژه لیبرالیسم به معنای آزادیخواهی ، از واژه انگلیسی لیبرتی(Liberty) به معنای آزادی گرفته شده است.واژه لیبرال (Liberty) یک واژه فرانسوی به معنای فرد آزادیخواه یا هوادار آزادی است.
👌تعریف لیبرالیسم
ارائه تعریف دقیق از لیبرالیسم به عنوان یک مکتب سیاسی و اجتماعی و فکری خالی از صعوبت و دشواری نیست، با این همه شاید بتوان در این تعریف به روح و چکیده آن دست یافت. لیبرالیسم را می توان نگرشی به زندگی و مسائل آن توصیف کرد که بر ارزش هایی همچون آزادی برای افراد در ابعاد فکری و سیاسی و اقتصادی و اجتماعی، تاکید می نماید.
به عبارت دیگر لیبرالیسم به معنای آزادی خواهی است. آزادی مبتنی بر خردگرایی و #تکیه بر # عقل بدون #لحاظ و در نظرگرفتن # وحی از عناصر اصلی و کلیدی تفکر لیبرالیستی است.
👌اقسام لیبرالیسم
از انواع لیبرالیسم می توان از لیبرالیسم اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و دینی نام برد.
📌۱- لیبرالیسم اقتصادی: حفظ آزادی اقتصادی و دفاع از مالکیت خصوصی و سرمایه داری همراه با دخالت حداقلی دولت در فعالیتهای اقتصادی
📌۲- لیبرالیسم سیاسی: دفاع از آزادی های فردی افراد جامعه در فعالیت های سیاسی از داشتن احزاب و تشکل های سیاسی و صنفی و تفکیک قوا و...
📌۳- لیبرالیسم فرهنگی: جانب داری از آزادی های فردی و اجتماعی مثل آزادی اندیشه و بیان و گسترش فرصت های آزادی، انعطاف پذیری اخلاقی.
📌۴- لیبرالیسم اخلاقی
لیبرالیسم اخلاقی زیر مجموعه لیبرالیسم فرهنگی است.
بر اساس لیبرالیسم اخلاقی هیچ یک از اشکال قدرت سنتی یا نهادی، خواه دنیوی یا دینی، حق وضع قوانین و هنجارهای اخلاقی را ندارند. این خود فرد است که باید ارزش های خود را برگزیند و اخلاقیات خاص خود را پی افکند
اخلاقیات لیبرالی اساسا وابسته به #امیال و # تمنیات #انسانی است؛ زیرا به اعتقاد لیبرال ها خردمندانه ترین و واقع گرایانه ترین شیوه،قبول این مطلب است که هرکس آنچه را دوست دارد,«خوب» و از آنچه که متنفر است«بد» می نامد. بدیهی است که چنین رویکردی موجب نسبیت گرایی در اخلاق شده و هر گونه اطلاق و ثبات در ایده آل های اخلاقی را نفی خواهد کرد. تساهل و تسامح، انعطاف در برابر ارزش های اخلاقی، اباحیگری اخلاقی و نفی قواعد واحد و تحول ناپذیر از لوازم اجتنابناپذیر لیبرالیسم املا است.
بنابر لیبرالیسم، هیچ قانون کلی اخلاقی وجود ندارد که بتواند به شما نشان دهد که چه باید بکنید و به طور خلاصه؛ هیچ قانون مافوق فرد و علایق انسانی در حریم زندگی شخصی انسان وجود نداشته و #انسان خود #معیار خوبی ها و بدی هاست.
ادامه دارد👇
محمدجواد کریمی
تورقی در واژگان سیاسی روز(۱) ✍ محمدجواد کریمی 👌واژه لیبرالیسم به معنای آزادیخواهی ، از واژه انگلیسی
👌اصول و مبانی لیبرالیسم
۱- فرد گرایی(اصالت فرد):
فرد گرایی، جوهره و رکن رکین لیبرالیسم است.فردگرایی یعنی فرد و حقوق او بر همه چیز مقدم است. اگر دولت هم تشکیل شده است، باید در خدمت خواسته های افراد جامعه باشد. دین، اخلاق، متفکران و ... حق ندارند به افراد دستور دهند و مهم، فرد و خواسته های اوست.
۲- اصالت آزادی:
یعنی آزادی فوق همه ارزشهاست. بر اساس این اصل،انسان هر خواسته ای که دارد اعم از بی بندوباری جنسی و خلاف دین و اخلاق و ... باید محترم شمرده شود؛ از این رو ایجاد هر گونه مانع در این راه جایز نیست! به بیان دیگر هیچ چیز در برابر خواسته های من مهم نیست. مهم آن است که من می خواهم.تنها حد آزادی در نظر لیبرالها آزادی افراد دیگر است. بنابراین، اگر خواست طرف شما موافق با میل و خواست شما باشد، هر رفتاری مجاز است!
۳. انسان مداری (امانیسم):
یعنی باید تمام چیزها ـ حتی اخلاق و دین ـ بر اساس تمایلات و نیازهای انسان توجیه شود.انسان نباید خود را با دین و اخلاق هماهنگ سازد، بلکه دین و اخلاق باید خود را با او هماهنگ سازند!
۴-سکولاریسم:
یعنی تفکیک دین از امور زندگی. بر اساس این دیدگاه، دین باید به حاشیه رانده شود. دین حق ندارد در مسائل مهم زندگی دخالت کند.
۵-سرمایه داری (کاپیتالیسم): لیبرالیسم به گونه ای با سرمایه داری و اقتصاد بازار آمیخته شده که بسیاری از متفکران به ویژه چپ گرایان معتقدند که لیبرالیسم ایدئولوژی سرمایه داری است.
۶-عقل گرایی:
یعنی باور به کفایت و بسندگی خرد انسانی. در این تفکر، همه انسانها از نیروی خرد بهره مند هستند. خردمندی و آزادی دو جزء جدایی ناپذیر محسوب می شوند. نفی خرد ورزی آدمی مترادف با نفی آزادی اوست.
و نیز تجربه گرایی، علم گرایی، سنت ستیزی، تجددگرایی، پلورالیسم معرفتی، پیشرفت باوری و تسامح و تساهل، از جمله اصول لیبرالیسم محسوب می شوند.
@mohammadjavad_karimi
تورقی در واژگان سیاسی روز(۲)
✍ مقاله منتخب
🌔 چالش های نظری بين اسلام و ليبراليسم
ليبراليسم پديدهای متعلق به جهان غرب و جهان نو بوده است و در خلال قرن های پانزدهم و شانزدهم در اروپای غربی پديد آمد. ليبراليسم يك نظریه ی سياسی، مكتب فكری و ايدئولوژی سياسی است كه نگرش خاصی به زندگی انسان دارد و بر ارزش هایی همچون آزادی، برابری، قانونگرايی، عقلگرايی، تساهل و تسامح تأكيد ميكند.[1] چنانكه می دانيد در اسلام نيز اين ارزش ها به نحوی مورد توجه قرار گرفته است، اين #همگونی #ظاهری موجب شده است كه برخی #توهم كنند «ليبراليسم با اسلام مغايرتی ندارد.»[2] ولی مطالعة نظام فكری ليبراليسم و مبانی آن روشن ميكند كه بين اسلام و ليبراليسم فاصلههای عميقی وجود دارد. اگر آن مبانی حفظ شود نه تنها ليبراليسم و اسلام به هم نمی رسند، بلكه همواره در چالش و تعارض خواهند بود. در اين نوشته به صورت بسيار فشرده، مواردی از چالش بين اسلام و ليبراليسم را بيان ميكنيم.
1ـ اولين مورد چالش اسلام و ليبراليسم «آزادی» است. در اينكه #آزادی يك #ارزش #انسانی است همگان #اتفاق نظر دارند، اما #سخن در اين است كه آيا #آزادی دارای #ارزش #مطلق است يا #نسبی؟ يكی از مهمترين ويژگی های انديشه ليبرال، اعتقاد به ارزش آزادی است.
📌مراد از«ارزش مطلق»،ارزشی است كه فوق همة ارزش ها است و هيچ ارزشی نمی تواند با آن برابری كند و يا آن را مخدوش و محدود سازد. تنها در صورتی ميتوان آزادی را محدود كرد كه آزادی ديگران در خطر باشد.
ليبرال ها اعتقاد عميق دارند كه #همه عقائد حتی #عقائد #باطل و گمراه كننده بايد در #بيان #آزاد باشند و #هيچ #مرزی حتی، #دين نميتواند آن را #محدود نمايد.[3]
اما انديشة دينی در عين اينكه آزادی را يك ارزش بزرگ انسانی تلقی می كند، به هيچ وجه آن را فوق همة ارزش ها،قرار نمی دهد.
📌#معيار آزادی در اسلام #مصالح مادی و معنوی #افراد و #اجتماع است؛ يعنی همچنانكه نمی توان آزادی اجتماعی و منافع مادی اجتماع را به خطر انداخت، نميتوان به معنويت اجتماع نيز لطمه زد. افراد آزاد نيستند كه هر عمل اجتماعی را انجام دهند. پيام اسلام و بانگ قرآن اين چنين است: «كسانی كه دوست دارند زشتی ها در ميان مردم با ايمان شيوع يابد،عذاب دردناكي برای آنها در دنيا و آخرت است.»[4] نه تنها نمی توان گناهكاری و زشتی ها را در ميان اجتماع شيوع بخشيد، بلكه برای دوستداران گسترش زشتی ها و پليدی ها نيز عذابی دردناک است. #روابط جنسی بين زن و مرد #حريم دارد و هرگونه مراوده و معاشرتی آزاد نيست. #آزادي بيان نيز #حدود و مرزهايی دارد، مثلاً ترويج كتب ضالّه و افكار الحادي ممنوع است، انكار ضروريات دين، باعث ارتداد ميشود. در نگرش ليبراليستی، خودكشی و خودسوزی، چون تجاوز به آزادی و حقوق ديگران نيست، ممنوعيت قانوني ندارد، ولي اسلام خودكشی و اقدام به آن را نيز جرم می داند و ممنوع كرده است.[5]
2ـ #نگاه ليبراليسم به #انسان يك #نگاه اومانيستی است. #اومانيسم,«حالت و كيفيتي از تفكر است كه بر اساس منافع بشری و كمال مطلوب به جای اصول مذهبی و الهيات استوار است.»[6] در اين نگرش انسان محور و مدار همه چيز و خالق همه ارزشها است. بر خلاف دين كه «خداوند» را مدار و محور همة ارزش ها تلقی می كند و اگر به انسان حق تعيين سرنوشت ميدهد، در محدودهای است كه خداوند تعيين و مشخص كرده است.
📌ليبراليسم اول #انسان را به جای #خدا می نشاند و آنگاه وی را به گونهای تعريف ميكند كه كاملاً مادی گرايانه است. انديشه ليبرال انسان را همان «من طبيعی» می داند. بنابراين وقتي از حقوق انسان سخن ميگويد، منظور فقط حقوق طبيعی يعنی حيات، آزادی و مالكيت است. «ديويد هيوم» يكی از بنيانگذاران مكتب ليبراليسم به صراحت اظهار می دارد كه #انسان چيزی نيست جز #مجموعهای از #غرائز و اميال. او حتی اين بحث را مطرح می كند كه #عقل آدمی مهيمن بر اميال و غرائز او نيست، بلكه صرفاً #ابزاری است كه در جهت يافتن راههای براي نيل به اميال تلاش می كند.[7]
📌اين طرز نگرش به انسان باعث ميشود كه از يك سو ابعاد روحی و معنوی انسان به فراموشی سپرده شده، مباحث مربوط به روح آدمی و معنويت جايگاه خود را از دست بدهد، از سوی ديگر وجدان، خرد و عقل آدمی جای دين و قوانين دينی را در زندگي اجتماعی بگيرد. از اين رو #ليبراليسم در #زندگي اجتماعي، تمشيت امور و تنظيم روابط اجتماع, #اعتنايی به #دين و بعد #معنوی زندگی انسان ندارد. از نظر ليبرال ها، نيل به آزادی كامل، مستلزم دنيوي يا غيردينی ساختن زندگی عمومی است.[8]
آنها #عقل و #خواست #اجتماع را راهنما و #هدايتگر خود می دانند و #نه #وحی و #دين را, و بدين ترتيب #ليبراليسم #همسويی كامل با #سكولاريزم دارد نه اسلام.
ادامه دارد
اسلام اولا #انسان را یک #موجود #دوبعدی(مادی و معنوی) می داند که سیر الی الله دارد و لذا در عین تشویق به توسعه بعد مادی زندگی، #کرامت او را در #تقوا و #رشد معنوی او می بیند.ثانیا ضمن #احترام به #عقل به عنوان #یکی از منابع شناخت احكام الهی، #معيار اصلی را #خواست و ارادة #خداوند تلقی ميكند. «كسانی كه مطابق با حكم خدا، حكم نكنند از ظالميناند.[9] بر اين اساس بين اسلام و ليبراليسم تعارضهای جدي رخ مينمايد. در #رهيافت #ليبراليسم، #قانونی بر جامعه حكومت می كند كه از #خواست #مردم برخاسته باشد و #هيچ كس #حتی #خداوند حق دخالت در آن عرصه را ندارد، در حالی كه در #نگاه #اسلام، #معيار قانون، #خدا است و ما بايدها و نبايدهايمان را از خداوند می گيريم. و لذا اگر احياناً تعارضی بين خواست خدا و مردم بود، خواست خدا را مقدم می كنيم؟[10]
3ـ دولت محدود يا حداقل، از مهمترين عناصر آموزة ليبراليسم است. دولت ليبرال دولتی است كه مسئوليتهای آن به طور چشمگيري اندك بوده، فقط از چارچوب هاي كلي حيات اجتماعي دفاع ميكند.[11] بنابراين دولت حق ندارد به هيچ بهانهاي ولو ديني، محدوديتهايي را براي جامعه به بار آورد. اما در #انديشة ديني، #دولت علاوه بر اينكه بايد #نظم و امنيت و #رفاه بياورد، #بايد #فضيلت گستر هم باشد. همچنانكه حافظ جان، مال و ناموس شهروندان است، پاسدار حريم فضيلتهای اخلاقي و الهي نيز هست. دولت بايد مراقبت كند، حدود الهي مورد خدشه قرار نگيرد، «تلك حدودالله فلا تعتدوها».[12] اين احكام, حدود دين است، از آن سركشی نكنيد. از همين رو است كه #شراب خواري، قوّادي و #روزهخواری آشكار در ماه رمضان،[ممنوع] و موجب حد و تعزير توسط حاكم شرع ميگردد.
4ـ تساهل و تسامح جزء ارزشهاي انعطافناپذير ليبراليسم است. از اين نظر، مذهب و گرايش مذهبي رابطهاي بين فرد و خداي اوست و او در زمينه انتخاب مذهب و يا عدم انتخاب هرگونه مذهبي و ديني و عمل به هر گونه حكم و دستورالعمل آن كاملاً آزاد است.[13] در حاليكه ما متعقديم اسلام كفر والحاد را نميپذيرد. گرچه انسان تكويناً در انتخاب دين و حتي بيديني آزاد است و در اين مقام هيچگونه اجبار و الزامي در كار نيست.[14] اما تشريعاً جز اسلام از او پذيرفته نيست و جز يك انتخاب ندارد و آن اسلام است.[15] به همين شكل انجام اعمالي كه ضداخلاقی شمرده ميشود، مجاز نيست. اقليتهاي مذهبي هر چند فعاليتشان در محدوده خاصي مجاز ميباشد ولي نمي توانند در جامعة اسلامي اقتدار سياسي را بدست بگيرند.[16] تبليغ و ترويج عقايد انحرافي ممنوع است و.. بنابراين بين اسلام و ليبراليسم معارضهاي آشتي ناپذير وجود دارد و نميتوانيم بين دين و مكتب يگانگي ايجاد كنيم، مگر اينكه ليبراليسم از مباني خود فاصله بگيرد و در رابطه با شعارهايي كه مطرح ميكند از قبيل آزادي، قانونگرايي و.. خود را با اسلام هماهنگ نمايد. با يك چنين پيش فرضي حتي ميتوان بين اسلام و كمونيسم كه از عدالت و برابري سخن ميگويد، نيز آشتي داد. البته در آن صورت ليبراليسم و كمونيسم ديگر آن مكتبي نخواهند بود كه بنيانگذاران آنها مطرح نمودهاند.
📚[1] - جان سالوين شاپيرو، ليبراليسم؛ معنا و تاريخ آن، نشر مركز، تهران، ، 1380، ترجمة محمدسعيد حنايي كاشاني، ص 8-1.
[2] - عدم تغاير اسلام و ليبراليسم، مطلبي است كه از حجت الاسلام آقاي علي ايازي در نشرية توسعه، شماره 156،تاريخ 14/8/80 تحت عنوان ليبراليسم با اسلام مغايرتي ندارد، درج گرديده است. گرچه استفادة اطلاقی كه در عنوان آمده از متن سخنان گوينده مشكل است، ولی به هر حال عنوان مطرح شده در نشريه، خالي از تأمل نيست..
[3] - جان سالوين شاپيرو، همان ص 6.
[4] - سورة نور، آية 19.
[5] - مصباح يزدي، محمدتقي، نظرية سياسي اسلام، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، قم 1378، ج اوّل، ص 163.
[6] - رحيمي، عليرضا، تفكر عصر جديد در اروپا، بعثت، تهران، 1368، ص 100.
[7] - آنتوني آر پلاستر، ظهور و سقوط ليبراليسم غرب، نشر مركز، تهران، (بي تا)، ترجمة عباس مخبر، ص 206.
[8] - جان سالوين، شاپيرو، همان، ص 7.
[9] - سورة مائده، آية 44،45،47.
[10] - مصباح يزدي، همان.
[11] - قادري، حاتم، انديشههاي سياسي در قرن بيستم، سمت، تهران 1379، ص 24.
[12] - سورة بقره، آيه 229، همچنين سورة نساء، آية 14.
[13] - اكبر، علی، سيري در انديشههاي سياسي معاصر، الست، تهران، 1370، ص 28.
[14] - سور بقره، آية 256.
[15] - ومن یبتغِ غیرَ ٱلإسلامِ دیناً فلن یُقبل منه و هو فی الآخرة من الخاسرین.(سورة آل عمران، آية 85).
[16] - در قرآن می خوانيم:
و لن یجعل اللهُ للکافرینَ عَلَی ٱلمؤمنینَ سبیلا؛ خداوند از براي كافران بر مؤمنين تفوق و برتري قرار نداده است.(سورة نساء، آية 141).
@mohammadjavad_karimi
1.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فیلمی از برخورد منحصر به فرد شهید آیت الله سید محمد صدر با افسر بلندپایه بعثی عراق
@mohammadjavad_karimi
🌴 در سایه سار حکمت قرآن(۲)
🌕 الَّذِی خَلَقَ ٱلمُوتَ وٱلحَیٰاةَ لِیَبلُوَکم أَیُّکم أَحسَنُ عَمَلاً
او کسی است که مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید که کدام یک بهتر عمل می کنید.
(سوره ملک،آیه ۲).
🔸 نکته ها
📌۱-مرگ, اگر به معنی فنا و نیستی باشد، مخلوق نیست؛ چرا که خلقت به امور وجودی تعلق می گیرد، ولی می دانیم که #حقیقت #مرگ، #انتقالی از جهانی به جهان دیگر است، و این قطعا یک #امر وجودی است، که می تواند مخلوق باشد(۱).
📌مرگ در بیان قرآن، صرفا نبودِ حیات و نیستی نیست، بلکه مرگ، تطوّر است، یعنی انتقال از نوعی حیات به نوع دیگر از حیات است. در واقع تولدی است از حیاتی به حیات دیگر(۲).
📌و اگر مرگ در این آیه قبل از حیات ذکر شده، به خاطر تاثیر عمیقی است که توجه به مرگ، در حسن عمل انسان دارد(۳)
📌۲- آزمایش خداوند؛ منظور از #امتحان و آزمایش #بندگان توسط خداوند،« نوعی #پرورش است، به این معنی که: انسانها را به میدان عمل می کشد، تا #ورزیده، #آزموده و #پاک و پاکیزه شوند و لایق قرب خدا گردند(۴). و به تعبیری دیگر: «اگراین آزمایش نباشد،او در حدّ خامی و و در حدُ بالقوه باقی می ماند(۵).
۳-📌هدف آزمایش؛ نیکوترین عمل
این که خداوند در این آیه شریفه، #هدفِ«آزمایش» را،«#حسن #عمل» معرفی کرده، نه #«کثرت عمل»، دلیل بر این است که در مکتب اسلام و در منظرِ قرآن کریم، #اهمیت و ارزش از آن #کیفیت است، نه کمیّت.
#مهم، آن است که #عمل، #خالصانه و برای #خدا باشد، هرچند که از نظر ظاهر، کم باشد»(۶).
والحمدلله ربِّ العالمین
جمعه۱۴۰۰/۸/۲۱
قم المقدسة: محمدجوادکریمی
📚 ۱- تفسیر نمونه، ج ۲۴, ص۳۲۷.
۲-مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج ۲۷, ص۴۹۸.
۳-تفسیر نمونه، ج۲۴, ص۳۲۷.
۴- همان.
۵-مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج ۲۷, ص۴۹۷.
۶-تفسیر نمونه، ج ۲۴، ص ۳۲۷.
@mohammadjavad_karimi
♨️#اعدام #شیخ، لکه ننگی در #تاریخ #مشروطیت است.
🔸آیت الله سید محمود طالقانی:
در آغاز #مشروطیت قیام علما و مردم مسلمان تنها برای تحدید استیلا و استبداد بود به این دلیل طرف اثبات برای عموم مبهم بود. آن روزی که مردم در زیر پای شاهزادگان و درباریان در اطراف کشور پامال بودند و مالک هیچ چیز خود نبودند و عین الدوله شاه ناتوان و بی اراده را آلت خودخواهی و هوسبازی خود کرده بود علمای بزرگ دینی ناله های مردم را از دور و نزدیک شنیدند و در تهران و تبریز و جاهای دیگر یکباره به ناله مردم جواب گفتند، ولی اگر از عموم می پرسیدند چه می خواهند جواب روشن و یکسانی نمی دادند، گاهی می گفتند باید قوانین وضع شود و حدود را تعیین کند. گاهی عدالتخانه یعنی محل مراجعت و دادرسی عمومی می طلبند، ولی یک چیز مورد اتفاق و اتحاد بود و آن را وظیفه دینی و خدایی می دانستند، آن جلوگیری از خودسری و استبداد بود. تا آن روزی که قیام ها و جهادها در برابر استبداد بود، مخالفین هم که وابستگان به دربار و بهره برداران از استبداد بودند آشکارا مخالفتن می کردند...
🔺با آن که برای در هم شکستن مقاومت استبداد علما و توده مسلمانان پیشقدم بودند، حال که مجلسی بر پا شد و نمایندگانی اعزام شدند، یک عده سبکسران از فرنگ برگشته و خودباخته سخنان و ظواهر زندگی اروپاییان به میان افتادند و با کنایه و صراحت به بدگویی از علما شروع کردند و روزنامه های بی بندوبار هم سخنانشان را منتشر می ساختند. گاهی سخن از آزادی زنان به میان آوردند، گاهی کلمه حریت و مساوات را با مقاصد خود تفسیر می کردند. همین ها موجب بدبینی و آزردگی عده ای از علما و مسلمانان شد.
🔹هنوز استبداد در کمین بود که اختلافات آشکار شد و دست های استبداد و بیگانگان در کار آمد و مجرای جنبش و فداکاری مردم را تغییر داد. جنبش های آغاز کار با صمیمیت و دلسوختگی و از مبدأ ایمان شروع شد، ولی پایان کار را نسنجیدند تا دست هایی وارد شد، مانند بیشتر جنبش هایی که در کشورهای شرق و ایران پدید می آید که در پایان اختلاف و پراکندگی پیش می آید و از راه درست و روشن منحرف می شوند و نتیجه عکس می گیرند...
🔻نمی توان انکار کرد انگلیسی ها در مشروطیت دخالت و نظر داشته اند، چنان که روس ها بی پروا به دربار استبداد کمک می کردند، ولی قیام علما و مردم در برابر استبداد پاک و بی آلایش بود تا آنجا که خواست نطفه مشروطیت بسته شود و قوانین تحدیدکننده نوشته شود. در این زمان اختلافات و کارشکنی آغاز شد. نظر دربار استبداد برگرداندن مردم بود، نظر انگلیس ایجاد اختلاف میان علما و خرد کردن قدرت دینی و پراکندگی مردم در نتیجه پیدایش مشروطه سست و بی ریشه بود. به نظر می رسد اختلافات شدید و دست های درونی و بیرونی و هیجان عمومی مردم مجال نداد علمای بزرگ و سران نهضت با هم بنشینند و نهایت و مقصد را روشن سازند تا هم وظیفه و تکلیف مردم را از نظر دینی تعیین و هم پایه را محکم کنند...
دیدند با آن کوشش، نتیجه چگونه شد، طرفداران استبداد کرسی های مجلس را پر کردند و انگشت بیگانگان نمایان شد، #کشته شدن مرحوم آقا #شیخ #فضل الله نوری بدون #محاکمه و به دست یک #ارمنی که #لکه ننگی در #تاریخ #مشروطیت نهاد؛[که]عموم علمای طرفدار مشروطیت را متأثر و دلسرد ساخت.
📘 برگرفته از مقدمه بر تنبیه الامه و تنزیه المله، چاپ شرکت انتشار، صص ۱۰-۱۷.
@mohammadjavad_karimi
آیا زیارت نامه حضرت معصومه (س) توسط یک معصوم نوشته شده؟ چه کسی زیارت نامه حضرت معصومه (س) را نوشته است؟
واژه «زیارت» با توجه به مشتقات آن در معانی مختلفی به کار رفته است از آن جمله: دیدار، تمایل، آهنگ سفر [1]و ... همه این معانی به زائرین مشاهد مشرفه و راهیان اماکن متبرکه کمال انطباق را دارد زیرا زائران نخست اشتیاق دیدار در دل احساس میکنند و بعد تمایل شدید در درون خود مییابند و نهایتاً آهنگ سفر میکنند و در آخر آرامگاه شخصیت مورد زیارت را دیدار می کنند؛ که معنی اصلی زیارت و مقصود از آن در روایات همین معنی آخر است.
از نکات قابل توجه در مورد کریمه اهل بیت حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ این است که بعد از زیارت چهارده معصوم برای هیچ یک از انبیاء و اولیاء در حد زیارت آن حضرت توصیه و ترغیب و تشویق نشده است. در روایات معتبر از سه معصوم ـ سلام الله علیها ـ برای زیارت آن حضرت ترغیب و تشویق رسیده است و پاداش زیارت حضرت معصومه را بهشت تعیین کردند و تعبیرات ارزشمندی چون: اهل بهشت است، بهشت از آن اوست، بهشت برای او ثابت است برای زائران آن حضرت از معصومان گفته شده. به بعضی از آنها اشاره میشود.
1. شیخ صدوق با سند صحیح از امام رضا ـ علیه السلام ـ روایت میکند که فرمود: «من زارها فله الجنه» هر کس او را زیارت کند بهشت از آن اوست.[2]
2. ابن قولویه در کتاب بسیار ارزشمند «کامل الزیارات» که یکی از معتبرترین کتابهای قرن چهارم است. با سند معتبر از امام جواد ـ علیه السلام ـ روایت کرده است که فرمود: من زار عمتی بقم فله الجنه»[3] هر کس عمه ام را در قم زیارت کند بهشت از آن اوست.
یکی از ویژگیهای حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ ورود زیارتنتامه مأثور از معصوم ـ علیه السلام ـ است که بعد از حضرت فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ او تنها بانوی بزرگواری است که زیارت مأثور دارد. بانوان برجسته ای چون: آمنه بنت وهب، فاطمه بنت اسد، خدیجه بنت خویلد، ام البنین، زینب کبری، و نرجس خاتون که هیچ شک و تردیدی در مقام بلند و جایگاه رفیع آنها نیست، هیچ کدام زیارت مأثور ندارند، و این نشانگر مقام بسیار والای این بانوی بزرگوار اسلام در میان بانوان اهل بیت عصمت ـ علیهم السلام ـ میباشد. زیارتنامه معروف حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ را علامه مجلسی این گونه نقل فرموده است: در برخی از کتب زیارات دیدم که «علی بن ابراهیم» از پدرش«ابراهیم بن هاشم» از «سعد بن سعد احوص» از علی بن موسی الرضا ـ علیه السلام ـ روایت کرده که فرمود: «یا سعد عندکم لنا قبر» ای سعد! در نزد شما از ما قبری هست.» سعد میگوید عرض کردم: «فدایت گردم آیا قبر فاطمه دختر موسی بن جعفر ـ علیه السلام ـ را میفرمایید؟ فرمود«آری، هر کس او را زیارت کند در حالی که عارف به حق او باشد بهشت از آن اوست. پس هر گاه به کنار قبر او آمدی، در نزدیک سر او بایست و 34 مرتبه الله اکبر و 33 مرتبه سبحان الله و 33 مرتبه الحمدالله بگو، سپس بگو: السلام علی آدم صفوه الله ....[4]
علامه مجلسی علاوه بر بحارالانوار در کتاب ارزشمند«تحفه الزائر» نیز این حدیث شریف را از امام رضا ـ علیه السلام ـ به همین تعبیر نقل کرده است. اهمیت تحفه الزائر در این است که علامه در مقدمه آن، ملتزم شده است که در این کتاب فقط زیارت هایی را نقل کند که با سند معتبر به دستش رسیده است.
بعد از علامه مجلسی پژوهشگر بزرگ آیت الله حاج سید حیدر کاظمی در کتاب پرارج«عمده الزائر» زیارتنامه حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ را به شرحی که گذشت آورده است سید حیدر کاظمی از مراجع برجسته قرن سیزدهم است که آقا بزرگ تهرانی در حق او فرموده: «عالم، فقیه محدث جلیل القدر مرجع الخاص و العام و ...» این بزرگوار نیز چون علامه مجلسی بر معتبر بودن سند آن تصریح کرده و از جهت حدیثشناسی از سند آن با عنوان«حسن» تعبیر نموده است. حدیث حسن در علم حدیث آن است که سندش به معصوم ـ علیه السلام ـ متصل باشد و همه راویان آن امامی و ممدوح باشند.
راویان و رجال دیگری که از وثاقت بسیار محکمی برخوردار هستند این حدیث را نقل کردهاند افرادی چون: علی بن ابراهیم از پدرش ابراهیم بن هاشم از سعد بن سعد از حضرت علی بن موسی الرضا ـ علیه السلام ـ این زیارت را روایت کردهاند که هر سه از اصحاب برجسته امامان و مورد عنایت حضرات معصومین میباشند.
در نتیجه متن زیارت نامه موجود حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ از طرف برادر بزرگوارش حضرت امام رضا ـ علیه السلام ـ وارده شده است که از معدود امامزادگانی است که از طرف معصوم برای آن زیارت نامه ای خاص وارد شده است.
پاورقی👇
محمدجواد کریمی
آیا زیارت نامه حضرت معصومه (س) توسط یک معصوم نوشته شده؟ چه کسی زیارت نامه حضرت معصومه (س) را نوشته ا
پاورقی
[1].لسان العرب، ابن اثیر، ج 6,ص110,النهایه، چاپ بیروت، ج 2,ص318.
[2].صدوق، عیون اخبار الرضا، ج 2,ص271.
[3].ابن قولویه، کامل الزیارات، چاپ نجف، ص 324.
[4] . علامه مجلسی، بحارالانوار، چاپ بیروت، ج 102، ص 266.
مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات حوزه علمیه قم
@mohammadjavad_karimi
رویترز به نقل از یک مقام بلندپایه ایرانی نوشته که یک مسوول بلندپایه اماراتی به زودی به ایران سفر خواهد کرد. این فرد کسی نیست جز محمد بن زاید که پس از سفر به آنکارا، راهی تهران خواهد شد. او که با عقبنشنی مزدوران و حقوقبگیرهایش از بخشهایی از ساحل غربی دنبال یافتن راهی برای برونرفت از باتلاق یمن است در تهران تلاش دارد تا در مورد روابط ویژهای که با صهیونیستها برقرار کرده به تهران توضیح دهد.
در این میان گفته میَشود یمنیها در طول یکی دو روز پیش دوباره دست به تهدید شده و طرف اماراتی را تهدید کردهاند که اگر بندر الخوخه تا شمال المخاء را تخلیه نکنید، ابوظبی و دبی را هدف قرار خواهیم داد. این تهدید که بخش زمانی ندارد، اما قید به زودی را یدک میکشد اماراتیها را در بد مخمصهای انداخته است. بن زاید در تهران قول بازسازی بخشهایی از یمن را هم خواهد داد.
@syriankhabar
محمدجواد کریمی
رویترز به نقل از یک مقام بلندپایه ایرانی نوشته که یک مسوول بلندپایه اماراتی به زودی به ایران سفر خوا
یلاحظ علیه
۱- قدرت از دهانه توپ مقاومت و پایداری بیرون می آید.
۲- میدان مقاومت و ابتکار دیپلماسی در کنار هم اند.
۳- ابتکار دیپلماسی(قدرت نرم)بدون پشتوانه میدان (قدرت سخت)،ره به جایی نمی برد.
🔸الیس الصبح بقریب
🌴🌲🌳🌹🌺💐🌷
@mohammadjavad_karimi
اردشیر زاهدی، داماد شاه و آخرین سفیر رژیم پهلوی در آمریکا در ۹۳ سالگی پس از یک دوره بیماری در سوئیس در گذشت.
این سیاستمدار ایرانی که مدتی هم وزیر امور خارجه بود، بعد از خروج از ایران در مونتروی سوئیس زندگی میکرد.
آقای زاهدی همسر سابق شهناز پهلوی، دختر محمدرضا شاه پهلوی بود و به آخرین شاه ایران رابطه نزدیکی داشت.
او بر خلاف همه همکاران و همفکرانش-- که در ضدیت با ملت مسلمان ایران و انقلاب اسلامی،هیچ مرزی را رعایت نمی کردند-در سال های اخیر با صراحت و شجاعت تحسین برانگیز از سیاست خارجی نظام جمهوری اسلامی ایران در برابر غرب و به ویژه سیاست هستهای جمهوری اسلامی ایران دفاع می کرد. در دوران ریاست جمهوری ترامپ بر خلاف مواضع اپوزیسیون خارج نشین که خواهان مداخله نظامی آمریکا در ایران بودند، از استقلال ایران و احترام به انتخاب تاریخی ملت ایران سخن می گفت.
اردشیر زاهدی فرزند سرلشکر فضل الله زاهدی بود که بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، نخستوزیر شد.
حدیث نیک و بد ما نوشته خواهد شد
زمانه را سند و دفتری و دیوانی است.
@mohammadjavad_karimi