💐🕊🌴🌺🌴🕊💐
آره #مالک و #عمار رفتن ...
ولی #علی مونده !
هر روز #قوی تر از #دیروز
#تنها تر از #دیروز ..
ولی آخه #نائب_امام_زمان و تنهایی ؟!
یه بسم الله بگو
تجدید #بیعت کن
بگو شما #گریه نکن ...
خودم #مالکت میشم #آقاجان
#لبیک_یاخامنهای
سلامتی و تعجیل در فرج
#حضرت_ولیعصر_عج
و سلامتی نائب بر حقش
#امام_خامنه_ای
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
💐🕊🌴🌺🌴🕊💐
╭═══════•••{}•••═══════╮
@mohebin_velayt_shohada
╰═══════•••{}•••═══════╯
#ڪپےباذکریکصلواتجهتسلامتیوتعجیلدرفرجツ
🌴🌹🥀🕊🥀🌹🌴
#همسرانه
فاتح سوسنگرد
#سردار_رسید_اسلام
#شهید_علی_تجلایی
قبل از شروع مراسم عقد ، #علی_آقا نگاهی به من کرد و گفت :
شنیدم که عروس هرچه از خدا بخواهد ، اجابتش حتمی است .
گفتم ، چه آرزویی داری؟
درحالی که چشمان مهربانش را به زمین دوخته بود ، گفت : اگرعلاقهای به من دارید و به خوشبختی من می اندیشید ، لطف کنید از خدا برایم #شهادت بخواهید .
از این جمله تنم لرزید.
چنین آرزویی برای یک عروس در استثنایی ترین روز زندگی اش بی نهایت سخت بود.
سعی کردم طفره بروم ؛ اما #علی_آقا قسم داد که در این روز این دعا را در حقش بکنم ، ناچار قبول کردم .
هنگام جاری شدن خطبه عقد هم برای خودم و هم برای #علی طلب #شهادت کردم و بلافاصله با چشمانی پر از اشک نگاهم را به #علی دوختم ؛
آثار خوشحالی در چهرهاش آشکار بود.
مراسم ازدواج ما در حضور #شهید_آیت_الله_مدنی و تعدادی از برادران #پاسدار برگزار شد.
نمیدانم این چه رازی است که همه #پاسداران این مراسم و #علی_آقا و #آیت _الله_مدنی همه به فیض #شهادت نائل شدند ...
راوی :
#همسر_شهید
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
#شهیدانه🥀
━─━────༺🇮🇷༻────━─━
@mohebin_velayt_shohada
━─━────༺🇮🇷༻────━─━
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
#خاطرات_شهید
#شهید_علی_خلیلی
وقتے ضارب #علی رو زد و ما اون رو به گوشه ای از خیابون کشیدیم ، یک پیرمرد اومد گفت :
خوب شد همینو می خواستی؟
به تو چه ربطی داشت که دخالت کردی؟
#علی با همان بدن بی جان گفت:
حاج آقا فکر کردم #دختر شماست، من از #ناموس شما دفاع کردم.
#سوم_فروردین ، سالروز #آسمانی شدن #شهید امر به معروف و نهی از منکر ،
#علی_خلیلی را گرامی می داریم .
#سالروز_شهادت
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
#شهیدانه🥀
━─━────༺🇮🇷༻────━─━
@mohebin_velayt_shohada
━─━────༺🇮🇷༻────━─━
سالروز شهادت دوتن از دلیرمردان سرزمین #عشق و #شهادت
شهر #اصفهان
رهروان
این راه
نه #پیر بودند
نه سیر شده از دنیا
تنهـا عاشــق بودنـد ...
#شهیدان
عباسعلی سخاوتی
#علی جان نثاری فرزندعباس
یاد همه شهیدان گرامی وراهشان پر رهرو
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
#شهیدانه🥀
━─━────༺🇮🇷༻────━─━
@mohebin_velayt_shohada
━─━────༺🇮🇷༻────━─━
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
#شهیدانه
خـدایـا...
بگیـر از مـن آن چـه که #شهـــادت را می گیـرد از مـن ...
این روزهــا عجیب دلم به سیم خـاردار هـای #دنیــا گیـــر کرده است ...
#ابو_تـراب را گفتنـد :
یا علـی ما فعلتَ حتی نصیرَ علیـاً ؟!
چه کردی که #علـی شدی !؟
فرمود :
إنّی کنتُ بوابّــــــاً لقلبــی!
نگهبـــان #دلــــــم بودم...
#شلمچه
حتی اگـر بـه #آخـر خط هـم رسیدی آنجـا بـرای #عشـق شـروعی مجـدد اســت...
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
#شهیدانه🥀
━─━────༺🇮🇷༻────━─━
@mohebin_velayt_shohada
━─━────༺🇮🇷༻────━─━
🌹🕊🌷🥀🌷🕊🌹
#یاد_یاران
یادی از
سردار رشید اسلام
#شهید_احمد_حجتی
و همرزمان #شهیدش
#عبدالحسین_رجائی
و #احمد_معین
به نقل از همرزمان
سال 1361
خرمشهر
عملیات الی بیت المقدس
#قسمت_اول
#آخرین_دیدار
اردیبهشت سال شصت و یک ، در سمیناری با حضور فرماندهان و مسئولان جنگ که در رابطه با عملیات #الي_بیت_المقدس در اهواز تشکیل شده بود شرکت کرد .
بعد برای حضور در مراسم یکی از برادران #جهادگران_شهید به نجف آباد برگشت .
اون دو روزی که در نجف آباد بود #وصیت_نامه_اش رو نوشت و با دوستان و اقوامش خداحافظی کرد .
نزدیکیهای غروب بود که برای شرکت در عملیات #الي_بیت_المقدس راهی منطقه شدیم .
تازه از داران رد شده بودیم که به یک کافه رسیدیم ، همانجا از ماشین پیاده شدیم که هم نمازمان را بخوانیم و هم غذایی بخوریم .
آن موقع #اکبر_فتاح_المنان ، #علی_ایمانیان و #حسین_پارسا ، که #احمد با کمک اونها جهاد رو تشکیل داده بود ، #شهید شده بودند .
#احمد وضویش را گرفت و بی آنکه آستینهایش را پایین بکشد ، ایستاد به نماز . نمازش را که خواند با حالت خاصی گفت : « حسین آقا ، #علی كه #شهید شد . #حسین_پارسا و #اکبر هم #شهید شدند ، امّا من هنوز مانده ام . نمی دونم چرا با این که #محمدعلی و #حسین در خواب ، خبر #شهادتم رو بهم دادند امّا هنوز زنده ام !»
اونقدر گرفته بود که حتی نتوانست غذایش را تمام کند . در راه به روستایی رسیدیم . بعد از سوار کردن دو تا از دوستانش ، من به جای #احمد پشت فرمان نشستم .
حدود ساعت چهار صبح بود که به قرارگاه شوش رسیدیم و بعد در مقر جدیدی که با بچه های جهاد در مدرسه ای راه اندازی کرده بودیم ، ماندیم . چون نقشهی عملیات عوض شده بود به دارخوئین رفتیم و اونجا مقرّ جدیدی رو احداث کردیم ، سه روز بعد ، عملیات #الي_بیت_المقدس شروع شد .
#عاشقانه_های_شهید
دارخوئین محل استقرار نیروهای تیپ14 امام حسین(ع) بود . بچه های جهاد نجف آباد هم اونجا آمده بودند . قبل ازظهر بود که من به دارخوئین رسیدم ، #شهید_حجتی هم بیشتر از چند ساعت نبود که آمده بود . بعد از سلام و احوالپرسی ، چند نفری بیرون محوطه قدم می زدیم که ایشون با صدایی که پر بود از غم و غصه ، گفت : من زمان انقلاب وقتی توی راهپیماییها و تظاهرات شرکت می کردم دلم نمی خواست #شهید بشم . راستش می خواستم سرانجام هدفی رو که دنبال می کردیم ببینم . بعد از پیروزی انقلاب در درگیرهایی که منافقین و گروهکها توی شهرهای مختلف ایجاد کرده بودند هم دلم نمی خواست #شهید بشم . دلم می خواست روند تشکیل جمهوری اسلامی و ایجاد ارگانها و پایه های اصلیش رو ببینم . امّا حالا واقعاً برای #شهادت آماده ام .
#ادامه_دارد
🌹🕊🌷🥀🌷🕊🌹
#شهیدانه
#فرزندانه
بعد از #شهادٺ_آقـا_محسن ، #علی زیاد زمین مے خورد .
همہ نگران بودند و می گفٺند شاید به خاطر اٺفاقاٺ این مدٺ مشڪلی براش پیش اومده و نگران بودیم و می خواسٺیم او را پیش دڪٺر ببریم ڪہ شبے #آقا_محسن بہ خواب یڪے از
نزدیڪانمان آمــد وگـفـٺ :
نگران نباشید #علے وقٺے داره بازے میڪنه مے دود ڪہ بیاد #بغل من ولی امڪانش نیسٺ مے خوره زمین...
#علے مشڪلے نداره وسالمہ نگران نباشید...
راوے :
#همسر_شهید_مدافع_حرم
#محـسـن_حججے
شادی روح #امام راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
#شهیدانه🥀
━─━────༺🇮🇷༻────━─━
@mohebin_velayt_shohada
━─━────༺🇮🇷༻────━─━
🌹🕊🥀💐🥀🕊🌹
#همسرانه
#همسر_شهید
#علی_تجلایی
پرسیدم:« #علی تو #خوشبختی؟»
گفت: راستش رو بگم؟
گفتم: خب پس جواب مشخص شد.
گفت : ناراحت نمیشی؟
گفتم : معلوم شد دیگه."
گفت: در مقایسه با مردهای دیگه خیلی #خوشبختم
اما اگه منظورت اون #خوشبختی ایدهآله ، خب اون #خوشبختی فقط با #شهادت به دست میآد .
دعا کن به اون #خوشبختی برسم .
میدانم #علی من حالا واقعا #خوشبخت است .
راوی
#همسر_شهید
#شهیدانه🥀
━─━────༺🇮🇷༻────━─━
@mohebin_velayt_shohada
━─━────༺🇮🇷༻────━─━
🌹🕊🥀💐🥀🕊🌹
#همسرانه
#همسر_شهید
#علی_تجلایی
پرسیدم:« #علی تو #خوشبختی؟»
گفت: راستش رو بگم؟
گفتم: خب پس جواب مشخص شد.
گفت : ناراحت نمیشی؟
گفتم : معلوم شد دیگه."
گفت: در مقایسه با مردهای دیگه خیلی #خوشبختم
اما اگه منظورت اون #خوشبختی ایدهآله ، خب اون #خوشبختی فقط با #شهادت به دست میآد .
دعا کن به اون #خوشبختی برسم .
میدانم #علی من حالا واقعا #خوشبخت است .
راوی
#همسر_شهید
#شهیدانه🥀
━─━────༺🇮🇷༻────━─━
@mohebin_velayt_shohada
━─━────༺🇮🇷༻────━─━
🍃🌺🍀🌸🍀🌺🍃
از عرش فرشته ها اگر می آیند
به جشنِ دلِ پیامبر می آیند
#زهراست عروس و شاه داماد #علی
این دو چقدر به یکدگر می آیند!
🍀 #سالروز_ازدواج
🌸 #حضرت_علی_ع
🌺 #و_حضرت_زهرا_س
💐🌸 مبارک باد 🌸💐
🍃🌺🍀🌸🍀🌺🍃
#شهیدانه🥀
━─━────༺🇮🇷༻────━─━
@mohebin_velayt_shohada
━─━────༺🇮🇷༻────━─━
🌺به مناسب سالروز #تولد #شهید_محمدرضا_تورجی_زاده
🍃ای شهید...
در خاکریز های #جبهه، خدا را شناختی، برایش مناجات کردی، ناله سردادی و #عاشق شدی. هنوز سوز صدا و مداحی هایت در گوش همرزمانت به یادگار مانده است. برایمان #کمیل بخوان. مدتی است محرومیم از دعای پنجشنبه شب های مسجد😔
🍃با سوز دلت #ظلمت_نفسی بخوان، مدتی است خودمان را گم کرده ایم. نادما منکسرا را برایمان #گریه کن که شاید از این خواب ناز غفلت بیدار شویم.
🍃هرکس از توحرفی زد از عشقت به حضرت مادر گفت. روضه #حضرت_زهرا بخوان. برایمان از #در_سوخته بگو شاید از آتشی که برای خودمان ساخته ایم خلاصی یابیم. بگو چه گذشت بین در و دیوار، شاید دلمان لرزید و اشکمان جاری شد. از میخ در هم بگو. شاید در #توبه به رویمان باز شد😭
🍃از وصیت مادر به دختر و #پیراهن_کهنه بگو، شاید کبوتر دلمان پرکشید سوی #گودال. اما از بازوی کبود نگو، میدانی که ختم می شود به گریه های علی. صبرِ چاه را نداریم که در مقابل دل داغدار و اشک های #علی تاب بیاریم..
🍃نمی دانم در جبهه، چگونه عاشق شدید که شهادتتان همچون اهل بیت بود، یکی بی سر، یکی با دست های قلم شده، یکی #اربا_اربا و یکی با پهلوی شکسته و #بازوی_کبود همچون خودت😞
🍃 در سنگرِ مناجاتت، روضه ی مادر را میخواندی که خمپاره، بازویت را کبود کرد و پهلویت را شکافت و تو بازهم به #مادر اقتدا کردی.
🍃این #عشق پایان ندارد....
سنگ مزارت و ذکر یا زهرایی که روی آن حک شده، نشانه ای است برای هر #زائر که دلش گره بخورد به حضرت مادر. فاتحه ای برای تو بخواند و حاجت بگیرد. راستی شنیده ام جوانان به واسطه تو #خوشبخت می شوند. شاید هم اولین قدم برای #عاقبت_بخیری، خوشبختی است. سفارشمان را به مادر پهلو شکسته بکن❤️
♡تولدت مبارک فرمانده♡
✍️نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر
📅تاریخ تولد : ۲۳ تیر ۱۳۴۳
📅تاریخ شهادت : ۵ اردیبهشت ۱۳۶۶. بانه
📅تاریخ انتشار : ۲۲ تیر ۱۴۰۰
🥀مزار : اصفهان
♡دوستشهیدم🙄
#مناسبتی
#شهیدانه🥀
━─━────༺🇮🇷༻────━─━
@mohebin_velayt_shohada
━─━────༺🇮🇷༻────━─━
#خاطرات_شهدا
#شهید_علی_خلیلی
هم حجره ای بودیم، نشد یه بار نماز صبح بیدار بشیم ببینم علی آقا بیدار نیست...
همیشه سر سجاده عبادت با اون عبای قهوهایش پیداش می کردیم. 😇
عموما نیم ساعت قبل اذان صبح بیدار بود. هر ساعتی از شب می خوابید برنامه همین بود...✨
مقید بود هرکی پیشش هست بیدار کنه برای نماز صبح.
اول با زبون خوب صدا می زد و اگر محل نمی دادیم و بلند نمی شدیم کار به کتکِ ریز هم می رسید... 😁👊🏻
📝 به نقل از: محسن عابدی
#خاطره♥️💌
یه روز به #علی آقا گفتم:
برای کاری نذر کرده بودم، دعام مستجاب شده؛ قصد کردم یه هیئت برپا کنم و روضه #اباعبدالله (علیه السلام) رو بخونیم😌 و آخرش هم به بچهها پیتزا🍕 بدم😋
گفت: واقعا قصد انجامش رو داری؟
گفتم: آره.🙃
همون موقع تلفن همراهش رو برداشت و شروع کرد زنگ زدن به چندتا از بچهها...📲 جمعشون کرد دور هم.
بعد به یکی گفت بشین روضه بخون...🏴 اون هم مونده بود... شروع کرد به خوندن... چند دقیقهای دلهامون کربلایی شد و تمام.🌅
با لبخند و خیلی جدی گفت: خب حالا وقت مرحله دوم نذر شماست. اونم پیتزا دادن به اهل هیئت...🍕✨
به همین راحتی...😌
اصلا معتقد نبود که باید با تعداد خاصی با شرایط خاصی در مکان خاصی روضه و هیئت برپا کرد...
هرجا دلش میرفت❣، بچهها رو دورهم جمع میکرد و به یکی هم میگفت بخون.
همیشه اولین نفری هم که اشکش جاری میشد خودش بود ...💦
✨به روایت از:
حسین رزمی✨
#خاطرات_داداشعلے 💞🌸
🌹🍃 علی معتقد بود که اسم کارش را امر به معروف نمیگذارد بلکه آن اقدام را #دفاع_از_ناموس میداند و به گفته وی دفاع از ناموس بر هر مسلمانی واجب است.
🌹🍃 جز خدا هیچ کسی پشت آدم نیست، من آن موقع هم که رفتم با آن افراد درگیر شدم به کسی امید ندوخته بودم به خاطر #لبخند_آقا رفتم و دفاع کردم.
🌹🍃 از زبان یکی از دوستانش⬇️
رسم خوبی داشتیم، ماه رمضون ها بعضی شب ها چند تا از مربی ها جمع میشدیم افطاری میرفتیم خونه دانش آموزا. یه بار تو یکی از شبا تو ترافیک گیر کردیم اذان گفتند. علی گفت: وحید بریم نماز بخونیم؟ وقت نمازه. من گفتم پنج دقیقه بیشتر نمونده علی جان بزار بریم اونجا میخونیم. نشون به اون نشون که یک ساعت و نیم بعد رسیدیم به خونه بنده خدا! از ماشین که پیاده شدیم زد رو شونمو گفت: کاری که موقع نماز اول وقت انجام بشه ابتر میمونه!!!!
🌹🍃 پدر شهید ⬇️
ایشان هر وقت به خانه وارد می شد بر دستان من بوسه می زد و احترام بالایی برای خانواده قائل بودند . فرزندم گفت برایم دعا کن شهید شوم .
🌹🍃 مادر شهید ⬇️
روح بزرگی داشت و در هر جمعی قرار می گرفت اطرافیان را جذب خصوصیات اخلاقی پسندیده خود می کرد. خدمت به اطرافیان در هر شرایطی، اخلاص و تلاش برای رفع مشکلات دیگران از ویژگی های بارز فرزندم بود و من در این ۲۱ سال حتی یک پرخاشگری و ناهنجاری اخلاقی از او ندیدم و این شاید برای این دوره و زمانه خیلی عجیب باشد.
🌹🍃 در قطعه ۲۴ بهشت زهرا به خاک سپرده شد.
.
#خاطره 📝🔗
🍃✨🍃✨🍃✨🍃
دغدغه این رو داشت که این جوونها و بچههایی که تو خیابون هستن،
این بچهها رو آشنا کنه و مانوس کنه با امام رضا علیه السلام. 🌼✨
و می دوید دنبال این،
پول خرج می کرد،
زندگی می گذاشت،
نفس می زد،
چقدر زحمت می کشید بخاطر همین ...
وقتی بچه ها با #علی میگشتند و میرفتند حرم و میآمدند، واقعا تاثیر میگرفتند.🌱🌸
حتی خود بنده وقتی با #علی میگشتم، میرفتیم حرم،
میگفت بریم جلو ضریح زیارت عاشورا بخونیم.🤲🏻💛
دیگه السلام علیک ...
شروع میشد، گریه #علی هم شروع میشد ...☔️
واقعا سفر دلچسبی بود و بچه ها دوست داشتند کنار #علی آقا باشند ...💫🌠
🍃✨🍃✨🍃✨🍃
#خاطره📝🌼
💠وقتی ضارب علی رو با چاقو زد، ما پیکر غرق خونش رو کنار کشیدیم، پیرمردی آمد و گفت : خوب شد همین رو میخواستی؟ به تو چه ربطی داشت؟ چرا دخالت کردی؟
علی با صدای ضعیفی گفت : حاج آقا فکر کردم دختر شماست، من از ناموس شما دفاع کردم.
.👤. از زبان دوست شهید خلیلی
#خاطره 🌼💚
قبل از ضربه خوردن و جراحت بدنش، جودو کار میکرد؛ 🥊
ولی بعد مجروحیت نتونست اون رو ادامه بده..😕
درعین حال نمیتونست ورزش رو ول کنه!☺️
با هم میرفتیم بدنسازی ... 💪
قسمت چپ بدنش (بخاطر سکته مغزی ای که رد کرده بود) توانایی اولش رو نداشت، و بعضی جاها یکم سختش بود؛😣
منتها همیشه به ما روحیه میداد!💫
خودش نمیتونست خوب بره، ولی ماهارو خیلی تشویق میکرد که کم نیاریم و با قوت بیشتر ادامه بدیم...🌕✌️🏻
تو باشگاه هم که همش بگو بخند بود! 😂
الآنم هروقت میریم باشگاه بدنسازی
همش یادش میفتیم...😌
به نقل از: گمنام
#شهیدانه🥀
━─━────༺🇮🇷༻────━─━
@mohebin_velayt_shohada
━─━────༺🇮🇷༻────━─━
#سالروزشهادت
#سردار_شهید
#علیرضا_موحد_دانش
مهمان بانوی دو عالم
چند روز قبل از #شهادت_علیرضا ، من كه در خارج از كشور به سر میبردم ، خواب عجیبی دیدم.
درخواب دیدم كه تمام كوچهمان را #چراغانی كرده و دیوارهایش را از #پرچم پوشاندهاند .
خانم #فاطمه_زهرا_س جلوی در خانه ایستادهاند و مردم بین خودشان نُقل پخش میكنند .
دریافتم كه شاید برای #علیرضا اتفاقی افتاده است و همینطور هم بود .
چند روز بعد #همسرم از ایران تماس گرفتند و خبر #شهادت او را به من رساند.
#سیزدهم_مرداد سال 1362 و عملیات والفجر 2 بود ، #علیرضا كه زخمی شده بود ، در آخرین لحظات به سختی ، خودش را به بیسیم عراقیها رسانده، #سیم آن را با #دندان جوید تا مانع ارتباط آنان با عقبه گردد . پس از قطع سیم كه دشمن متوجه این كار #علی شد ، او را به #رگبار بسته ، راهی دیار #بهشت گرداند . #پیكر_مطهرش #بهشت_زهرای_تهران به خاك سپرده شد.
راوی :
#مادر_شهید
🕊 #سالروز_شهادت🌹
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
#شهیدانه🥀
━─━────༺🇮🇷༻────━─━
@mohebin_velayt_shohada
━─━────༺🇮🇷༻────━─━
🥀🕊💐🌹💐🕊🥀
#قسمت_دوم
هر اندازه گرمای #شهریور فزونی می یافت، فضای #ابرهای تیره که بر مرزهای #ایران_و_عراق سایه افکنده بود، بیشتر رو به #تیرگی می رفت.
تا اینکه #صدام معدوم در روز #۲۶_شهریور_۱۳۵۹ طی نطقی در مجلس #عراق، قرارداد #سال_۱۹۷۵_الجزایر بین دو کشور را به طور یک جانبه لغو کرد.
او متن #قرارداد_مزبور را در برابر دوربین تلویزیون #پاره و #هشدار داد که ایران حق #کشتیرانی در #اروند را ندارد و #عراق حاکمیت نظامی خود را بر این #آبراه اعمال خواهد کرد.
در پی سخنان #صدام ، ارتش #عراق در مناطق #مهران و #قصر_شیرین و همچنین پاسگاه های #برزگان، #سوبله، #صفریه، #رشیدیه، #طاووسیه، #دو_برج و #فکه عملیات 'تجاوز کارانه انجام داد که با واکنش سریع و به موقع #خلبانان جان برکف #پایگاه_هوایی_دزفول مواجه شد. هواپیماهای #جنگنده و بمب افکن ارتش #جمهوری_اسلامی_ایران با حمله به مواضع نیروهای #متجاوز_بعثی تا اندازه ای مانع پیشروی آنها شدند.
#شهید_لشکری درهمان روز به فرماندهی پایگاه اعلام آمادگی کرد تا در #عملیات_هوایی علیه #متجاوزان بعثی وارد عمل شود.
آنگاه حسین صبح #پنجشنبه برای آخرین بار از #دزفول با هسمرش تماس گرفت تا حال #علی را جویا شود و با او #خداحافظی کند.
هنگام این گفت و گوی تلفنی، #اشک سراسر وجود #همسر_جوان را فراگرفت، و دست #علی_اکبر چهار ماهه را در درست گرفت و او را #نوازش داد. #آشوب و #دلهره نسبت به سرنوشت #همسرش او را به شدت نگران کرده بود. هرچه از او خواهش کرد تا با آمدن او به #دزفول موافقت کند، اما او نپذیرفت که #همسر به دزفول برود.
آن شب #کلافه بود و #دلشوره داشت و به همین دلیل چشمان او به خواب نمی رفتند.
#ادامه_دارد
🥀🕊💐🌹💐🕊🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امروزپنج آذرماه مصادف باسالروزتشکیل بسیج مستضعفان
بفرمان امام خمینی ره
#روز_بسیج ، یادی کنیم از #بسیجیانی
که تنها اسمشان #بسیجی نبود
بلکه در تمام سکَنات و رفتار و اعمالشان
به امام #علی علیه السلام اقتدا کرده بودند
آن وجود مقدسی که در موردشان گفتند: " #بسیجی یعنی #علی که تمام وجودش، وقف اسلام بود"*
#عشق است....
#هفته_بسیج
*سخن از #امام_خامنه_ای
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
ʝօɨռ↯
@mohebin_velayt_shohada
.
✍️ علم امیر المومنین به جزئیات شهادت خود
📚 الكافي (ط - الإسلامية)، ج1، ص259(کلینی:329)
🌺 «بَابُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ عليهم السلام يَعْلَمُونَ مَتى يَمُوتُونَ، وَ أَنَّهُمْ لَايَمُوتُونَ إِلَّا بِاخْتِيَارٍ مِنْهُمْ».
⚡️ائمه مى دانند كى مى ميرند و با اختيار خود می میرند.
💥علِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْحَمِيدِ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْجَهْمِ، قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا عليه السلام: إِنَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام قَدْ عَرَفَ قَاتِلَهُ، وَ اللَّيْلَةَ الَّتِي يُقْتَلُ فِيهَا، وَ الْمَوْضِعَ الَّذِي يُقْتَلُ فِيهِ؛ وَ قَوْلُهُ- لَمَّا سَمِعَ صِيَاحَ الْإِوَزِّ فِي الدَّارِ-: «صَوَائِحُ تَتْبَعُهَا نَوَائِحُ» وَ قَوْلُ أُمِّ كُلْثُومٍ: لَوْ صَلَّيْتَ اللَّيْلَةَ دَاخِلَ الدَّارِ، وَ أَمَرْتَ غَيْرَكَ يُصَلِّي بِالنَّاسِ؛ فَأَبى عَلَيْهَا، وَ كَثُرَ دُخُولُهُ وَ خُرُوجُهُ تِلْكَ اللَّيْلَةَ بِلَا سِلَاحٍ، وَ قَدْ عَرَفَ عليه السلام أَنَّ ابْنَ مُلْجَمٍ- لَعَنَهُ اللَّهُ- قَاتِلُهُ بِالسَّيْفِ، كَانَ هذَا مِمَّا لَمْ يَجُزْ تَعَرُّضُهُ. فَقَالَ: 👈 «ذلِكَ كَانَ، وَ لكِنَّهُ خُيِّرَ فِي تِلْكَ اللَّيْلَةِ لِتَمْضِيَ مَقَادِيرُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ».
❇️ حسين بن جَهم گويد: به #امام_رضا علیه السلام عرض كردم به راستى #امير_المؤمنين علیه السلام قاتل خود را مى شناخت و شبى را كه در آن كشته مى شود و محلى كه در آن كشته مى شود و محلى را كه در آن ضربت مى خورد مى دانست و خودشان وقتی شيون مرغابيان را در خانه شنيدند فرمودند: «این مرغابی ها، شيون كنانی هستند كه نوحه گران و ناله کنانی به دنبال خود خواهند داشت !» و #ام_كلثوم به او عرض كرد: كاش امشب در خانه نماز مى خواندید و دستور مى دادید ديگرى در مسجد به جاى شما براى مردم نماز بخواند و حضرت نپذيرفت و در آن شب بى سلاح، بسيار در بيرون منزل رفت و آمد مى كرد و مى دانست كه ابن ملجم با شمشير قاتل او است، و در معرض چنين واقعه اى قرارگرفتن برای آن حضرت جائز به نظر نمی آید.
#امام_رضا علیه السلام در پاسخ او فرمودند: 👈 همه اينها درست است ولى ایشان در آن شب #مخیر_شد تا #تقديرات خداوند عزّ و جلّ محقق شود(یعنی به حضرت این اختیار داده شد تا شهادت را برگزیند و در نتیجه تقدیر الهی که قبل از علم حضرت از جزئیات آن قرار بود بشود محقق شود یا اینکه چنین نکند و لذا حضرت تقدیر الهی یعنی شهادت را با علم پذیرفت).
#علی
.
«ـ﷽ـ»
🔰 #امیرالمومنین علیه السلام همراه با #رسول_خدا صلی الله علیه و آله...
✨ ابی بُرده اسلمی گوید از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که به #علی علیه السلام میفرمودند:
✨ يَا عَلِيُّ إِنَّ اَلله أَشْهَدَكَ مَعِي فِي سَبْعَةِ مَوَاطِنَ؛
✨ أَمَّا أَوَّلُ ذَلِكَ: فَلَيْلَةَ أُسْرِيَ بِي إِلَى اَلسَّمَاءِ ، قَالَ لِي جَبْرَئِيلُ : أَيْنَ أَخُوكَ؟ فَقُلْتُ خَلَّفْتُهُ وَرَائِي. قَالَ: اُدْعُ اَلله فَلْيَأْتِكَ بِهِ، فَدَعَوْتُ اَلله، فَإِذَا مِثَالُكَ مَعِي، وَ إِذَا اَلْمَلاَئِكَةُ وُقُوفٌ صُفُوفٌ، فَقُلْتُ: يَا جَبْرَئِيلُ ، مَنْ هَؤُلاَءِ؟ قَالَ: هُمُ اَلَّذِينَ يُبَاهِيهِمُ اَلله بِكَ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ ، فَدَنَوْتُ وَ نَطَقْتُ بِمَا كَانَ وَ بِمَا يَكُونُ إِلَى يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ
🔸 علی جان! خداوند در هفت جا تو را در کنار من حاضر و شاهد گردانیده است:
1⃣ اما اولین آن، همان شبی است که به آسمان برده شدم. جبرئیل به من گفت: برادرت کجاست؟ گفتم: او را به جای خودم گذاشته ام. گفت: از خدا بخواه تا او را به نزد تو بیاورد. از خدا خواستم و ناگهان دیدم که کسی مثل تو همراه من است، و فرشتگان در صف ایستاده بودند. گفتم: ای جبرئیل! اینها چه کسانی هستند؟ گفت: آنها کسانی هستند که در روز قیامت، خداوند آنها را به همراهی تو مفتخر میگرداند. آن گاه به آنها نزدیک شدم و در باره چیزهایی که تاکنون اتفاق افتاده و تا قیامت اتفاق خواهد افتاد، صحبت کردیم.
✨ وَ اَلثَّانِي: حِينَ أُسْرِيَ بِي فِي اَلْمَرَّةِ اَلثَّانِيَةِ، فَقَالَ لِي جَبْرَئِيلُ : أَيْنَ أَخُوكَ؟ قُلْتُ: خَلَّفْتُهُ وَرَائِي. قَالَ اُدْعُ اَلله فَلْيَأْتِكَ بِهِ؛ فَدَعَوْتُ اَلله، فَإِذَا مِثَالُكَ مَعِي، فَكُشِطَ لِي عَنْ سَبْعِ سَمَاوَاتٍ حَتَّى رَأَيْتُ سُكَّانَهَا وَ عُمَّارَهَا وَ مَوْضِعَ كُلِّ مَلَكٍ مِنْهَا
2⃣ دوم: آن موقعی بود که برای بار دوم به آسمان برده شدم. #جبرئیل به من گفت: برادرت کجاست؟ گفتم: او را به جای خودم گذاشته ام. گفت: از خدا بخواه او را به نزد تو بیاورد. آن گاه از خدا خواستم. ناگهان دیدم که شخصی همچون تو همراه من است. سپس پرده از هفت آسمان برایم برداشته شد و من همه ساکنان آن اعم از جن و پری را دیدم و جای هر فرشته ای را در آن جا ملاحظه کردم.
✨ وَ اَلثَّالِثُ: حِينَ بُعِثْتُ إِلَى اَلْجِنِّ، فَقَالَ لِي جَبْرَئِيلُ أَيْنَ أَخُوكَ؟ قُلْتُ: خَلَّفْتُهُ وَرَائِي. فَقَالَ: اُدْعُ اَلله فَلْيَأْتِكَ بِهِ، فَدَعَوْتُ اَلله، فَإِذَا أَنْتَ مَعِي، فَمَا قُلْتُ لَهُمْ شَيْئاً، وَ لاَ رَدُّوا عَلَيَّ شَيْئاً إِلاَّ سَمِعْتَهُ
3⃣ سومین بار، موقعی بود که به پیامبری جنیان مبعوث شدم. آن گاه جبرئیل به من گفت: برادرت کجاست؟ گفتم: او را به جای خودم گذاشته ام. گفت: از خدا بخواه که او را به نزد تو بیاورد. پس از خدا خواستم. ناگهان دیدم که تو همراه من هستی. من هر چیزی گفتم و آنها هم به من هر پاسخی دادند تو همه آن سخنان را شنیده ای.
✨ وَ اَلرَّابِعُ: خُصِّصْنَا بِلَيْلَةِ اَلْقَدْرِ ، وَ لَيْسَتْ لِأَحَدٍ غَيْرِنَا
4⃣ چهارم، این است که شب قدر را به من و تو اختصاص داد و به کسی جز ما اختصاص ندارد.
✨ وَ اَلْخَامِسُ: دَعَوْتُ اَلله فِيكَ فَأَعْطَانِي فِيكَ كُلَّ شَيْءٍ إِلاَّ اَلنُّبُوَّةَ، فَإِنَّهُ قَالَ: خَصَّصْتُكَ - يَا مُحَمَّدُ - بِهَا، وَ خَتَمْتُهَا بِكَ
5⃣ پنجم: در باره تو از خدا درخواست کردم و خداوند همه چیز را در باره تو به من بخشیده است به جز پیامبری، که خداوند فرمود: ای محمد! آن را مخصوص تو قرار دادهام و با تو آن را خاتمه داده ام.
✨ وَ أَمَّا اَلسَّادِسُ: لَمَّا أُسْرِيَ بِي إِلَى اَلسَّمَاءِ، جَمَعَ اَلله اَلنَّبِيِّينَ فَصَلَّيْتُ بِهِمْ وَ مِثَالُكَ خَلْفِي
6⃣ و اما ششم: آن هنگامی است که به آسمان برده شدم. خداوند همه پیامبران در آن جا جمع کرده بود. با آنها نماز گزاردم و کسی مثل تو در پشت سر من بود.
✨ وَ اَلسَّابِعُ: هَلاَكُ اَلْأَحْزَابِ بِأَيْدِينَا
7⃣ و هفتم: نابودی احزاب و گروهها که به دست من و تو بود.
📚 تفسیر برهان ج۵ ص۱۹۲ (ذیل آیات ۱ تا ۲۳ سوره نجم، حدیث ۲۰)
کانال محبین وݪایٺ و شهدا🏴
«ـ﷽ـ»
🕊 اصلاح زندگی مشترک دو کبوتر...
✨ #عمار_یاسر نقل میکند: من در محضر #امیرالمومنین علیهالسلام در مسجد کوفه نشسته بودم و به جز من کسی آنجا نبود.
✨ آن حضرت میفرمود: [حرف] او را باور کن، [حرف] او را باور کن، من به راست و چپ نگاهی کردم و کسی را ندیدم و حیران و سرگشته شدم!
✨ ایشان به من فرمود: ای عمار گمان میکنم که تو با خود میگویی #علی با چه کسی صحبت میکند؟
✨ گفتم: ای #امیرالمومنین همین طور است! فرمود: سرت را بالا بگیر، من سرم را بالا گرفته و ناگهان دو کبوتری را دیدم که با یکدیگر حرف میزدند،
✨ امام به من فرمود: ای عمار، آیا میدانی که یکی از آنها به دیگری چه میگوید؟ گفتم: ای امیرمؤمنین به جان شما قسم نمی دانم!
✨ ایشان فرمود: کبوتر ماده به کبوتر نر میگوید تو [ماده] دیگری را جانشین من ساختی و مرا ترک کردی و دیگری را برگزیدی و کبوتر نر سوگند میخورد و میگوید: من این کار را نکردهام و او - ماده - میگوید: من باور نمی کنم. پس کبوتر نر گفت: به حق این کسی که در این مسجد نشسته من دیگری را جانشین تو نساخته و کسی را انتخاب نکرده ام،
✨ آن - ماده - خواست تا او را تکذیب کند من به او گفتم: [حرف] او را باور کن، باور کن،
✨ عمار گفت: ای امیرالمؤمنین نمی دانستم که کسی غیر از حضرت #سلیمان بن #داوود علیهما السلام زبان پرندگان را میداند.
✨ امیرالمومنین علیه السلام فرمودند:
یَا عَمَّارُ وَ الله إِنَّ سُلَیْمَانَ بْنَ دَاوُدَ سَأَلَ الله تَعَالَی بِنَا أَهْلَ الْبَیْتِ حَتَّی عُلِّمَ مَنْطِقَ الطَّیْرِ.
ای عمار! به خدا سوگند سلیمان بن داوود ما اهل بیت را واسطه قرار داد و از خداوند تعالی درخواست کرد تا این که زبان پرندگان را دانست.
📚 بحارالانوار ج۴۲ ص۵۶
«ـ﷽ـ»
▫️اولین ندای بعد از خلقت آسمانها و زمین...👇👇
💠 #امام_صادق علیه السلام فرمودند:
🔸إِنَّا أَوَّلُ أَهْلِ بَیْتٍ نَوَّهَ اللَّهُ بِأَسْمَائِنَا إِنَّهُ لَمَّا خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ أَمَرَ مُنَادِیاً فَنَادَی:
«أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» ثَلَاثاً
«أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ» ثَلَاثاً
«أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ حَقّاً» ثَلَاثاً
🔹ما نخستین خاندانی هستیم که خداوند نامهای ما را بلندآوازه کرد. و آن وقتی بود که آسمانها و زمین را آفرید و به نداگری فرمان داد تا ندا کند:
منادی سه بار گفت: «گواهی میدهم که معبودی جز خداوند نیست»
سه بارگفت: «گواهی میدهم که #محمد #رسول_خدا است»
سه بارگفت: «گواهی میدهم که #علی به راستی #امیرالمومنین است»
📚 کافی ج ۱ ص ۴۴۱ ح ۸
#فضائل_امیرالمومنین_علیه_السلام
«ـ﷽ـ»
▫️نوشته ی روی پیشانیِ فرشته ای که نصفش از 🔥 بود و نصفش از ❄️...👇👇
💠 #رسول_خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند:
💠 وقتی که به آسمان عروج کردم، در آسمان چهارم و هفتم فرشته ای دیدم که نصفش از آتش بود و نصفش از یخ!
💠 روی پیشانی آن فرشته نوشته شده بود:
«أیَّدَ اللّه محمّداً بِعَلِیّ»
«خدواند #محمد را بوسلیه #علی تایید و یاری کرد»
💠 من از دیدن آن نوشته متعجب شدم.
💠 فرشته به من گفت: از چه تعجب کردی؟ این نوشته ای که می بینی، خداوند دو هزار سال قبل از خلقت دنیا بر پیشانی ام مکتوب کرده است.
📚 مدينةالمعاجز ج ٢ ص ٤٠٧ منقبت ٤٣٤
#فضائل_امیرالمومنین_علیه_السلام
«ـ﷽ـ»
▫️راز طولاني شدن ركوع رسول خدا صلي الله عليه و آله...👇👇
🔻وضو گرفتن #اميرالمومنين عليه السلام با آب بهشتي🔻
💠 با #رسول_خدا صلي الله عليه و آله نماز مي خوانديم، حضرت #ركوع را خيلي طولاني كردند تا اينكه (از طولاني شدن ركوع) ما گمان كرديم بر رسول خدا صلي الله عليه و آله وحي نازل مي شود.
💠 وقتي كه نماز تمام شد و حضرت سلام دادند در محراب نشستند و بلند صدا كردند: #علي_بن_ابي_طالب كجاست؟
💠 #علي عليه السلام كه در صف آخر نماز مي خواند، خدمت رسول خدا صلي الله عليه و آله آمد.
💠 #پيامبر خدا صلي الله عليه و آله فرمودند: علي جان! به نماز جماعت رسيدي؟
💠 علي عليه السلام عرض كرد: اي پيامبر خدا! بلال اقامه را سريع گفت، من #حسن را صدا زدم تا آب برای وضو بياورد، اما كسي را نديدم
💠 در اين وقت هاتفي ندا داد: اي #اباالحسن ! سمت راستت را نگاه كن؛ من نگاه كردم ديدم آنجا قدحي از طلا كه دورش دستمال سبز رنگي بود، بين زمين و آسمان مُعَلّق است؛
💠 در آن آبي ديدم كه از برف سفيدتر، از عسل شيرين تر، از كَره نرم تر و از مُشك خوشبوتر بود.
💠 با آن آب وضو گرفتم و از آن آشاميدم، در اين زمان قطره اي آب بر سرم چكيد كه خنكي آن را در دهانم حس كردم و بعد صورتم را نيز با دستمال خشك كردم. (تمام اينها) بعد از اين بود كه آب بر دستانم ريخته مي شد و من كسي را نمي ديدم (كه آب بريزد).
💠 پس از آن هم آمدم، اي پيامبر خدا ! و به جماعت ملحق شدم.
💠 رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمودند: آن قدح يكي از قدحهاي بهشتي بود، آن آب هم از كوثر بود، قطره هم از زير عرش بود، آن دستمال هم از وسيله [۱] بود، آن كسي كه آب را آورد و مي ريخت #جبرئيل بود و آن كسي هم كه دستمال دستت داد #ميكائيل بود.
💠 و جبرئيل پيوسته دستش روي زانوي من بود و مي گفت: اي #محمد قدري صبر كن تا علي بيايد و نماز جماعت تو را درك كند.
📚 بحار الانوار، ج ۳۹، ص ۱۱۵
[۱] منظور از وسیله (الوسیله) در اینجا، یکی از درجات و جایگاه های بهشت است. در روایت وارد شده که وسیله بالاترین درجه بهشت و درجه رسول خدا صلی الله علیه و آله است.
#فضائل_امیرالمومنین_علیه_السلام
🔰 اصحاب الیمین...
✨ #امام_باقر علیه السلام به نقل از پدرشان از جدشان علیهماالسلام، روایت میکنند: #رسول_خدا صلی الله علیه و آله به #علی علیه السلام فرمودند:
✨أَنْتَ اَلَّذِي اِحْتَجَّ اَلله بِكَ فِي اِبْتِدَائِهِ اَلْخَلْقَ حَيْثُ أَقَامَهُمْ أَشْبَاحاً، فَقَالَ لَهُمْ: أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ؟! قَالُوا: بَلَى. قَالَ: وَ مُحَمَّدٌ رَسُولِي؟! قَالُوا: بَلَى. قَالَ: وَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَصِيِّي؟! فَأَبَى اَلْخَلْقُ جَمِيعاً إِلاَّ اِسْتِكْبَاراً وَ عَتَوْا مِنْ وَلاَيَتِكَ إِلاَّ نَفَرٌ قَلِيلٌ، وَ هُمْ أَقَلُّ اَلْقَلِيلِ، وَ هُمْ أَصْحَابُ اَلْيَمِينِ.
✨ تویی آن کس که خداوند به وسیله تو در ابتدای آفرینش انسانها وقتی که آنها را به صورت شبح در آورد احتجاج کرد
و به ایشان فرمود:آیا من پروردگار شما نیستم؟! گفتند: بله.
فرمود: و محمّد رسول من است؟! گفتند: آری.
فرمود: #علی_بن_ابی_طالب وصی من است؟! تمام مردم از روی تکبر و عناد #ولایت تو را رد کردند مگر گروه کمی که آنها بسیار کمند و همانها اصحاب یمین هستند.
📚 امالی شیخ طوسی، ص۲۳۲، مجلس یازدهم
🔰 اصحاب الیمین...
✨ #امام_باقر علیه السلام به نقل از پدرشان از جدشان علیهماالسلام، روایت میکنند: #رسول_خدا صلی الله علیه و آله به #علی علیه السلام فرمودند:
✨أَنْتَ اَلَّذِي اِحْتَجَّ اَلله بِكَ فِي اِبْتِدَائِهِ اَلْخَلْقَ حَيْثُ أَقَامَهُمْ أَشْبَاحاً، فَقَالَ لَهُمْ: أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ؟! قَالُوا: بَلَى. قَالَ: وَ مُحَمَّدٌ رَسُولِي؟! قَالُوا: بَلَى. قَالَ: وَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَصِيِّي؟! فَأَبَى اَلْخَلْقُ جَمِيعاً إِلاَّ اِسْتِكْبَاراً وَ عَتَوْا مِنْ وَلاَيَتِكَ إِلاَّ نَفَرٌ قَلِيلٌ، وَ هُمْ أَقَلُّ اَلْقَلِيلِ، وَ هُمْ أَصْحَابُ اَلْيَمِينِ.
✨ تویی آن کس که خداوند به وسیله تو در ابتدای آفرینش انسانها وقتی که آنها را به صورت شبح در آورد احتجاج کرد
و به ایشان فرمود:آیا من پروردگار شما نیستم؟! گفتند: بله.
فرمود: و محمّد رسول من است؟! گفتند: آری.
فرمود: #علی_بن_ابی_طالب وصی من است؟! تمام مردم از روی تکبر و عناد #ولایت تو را رد کردند مگر گروه کمی که آنها بسیار کمند و همانها اصحاب یمین هستند.
📚 امالی شیخ طوسی، ص۲۳۲، مجلس یازدهم
۲۴ ذی الحجّه؛
فَمَن حاجَّكَ فيهِ مِن بَعدِ ما جاءَكَ مِنَ العِلم فَقُل تَعَالوا نَدعُ أَبناءَنا وأَبناءَكُم ونِساءَنَا ونِساءَكُم وأَنفُسَنا وَأَنفُسَكُم...
💫 #فاطمه سلام الله علیها آمد تا به تاویل #نساءَنا باشد.
💫 #حسن و #حسین علیهمالسلام آمدندتا مظهر #ابناءَنا باشند.
💫 و #علی علیه السلام آمد تا جان پیامبر و مظهر #اَنفُسنا باشد.
عید بزرگ مباهله؛ مبارکباد 🌺🍃