eitaa logo
ملایی
174 دنبال‌کننده
38 عکس
10 ویدیو
34 فایل
کانال عمومی است ولی بیشتر برای طلاب مفید است. ابتدای هر مطلب با چند هشتگ، موضوع آن را مشخص می کنم. اگر جذاب بود می توانید هشتگ را سرچ کنید وگرنه عبور کنید. راه ارتباطی با بنده: @MohammadRezaMollaei تبادل نداریم، اعضا مسئول تبلیغ کانال هستند.
مشاهده در ایتا
دانلود
طرح تحول حوزه در بعد آموزشی.pdf
555.3K
مطالبات از حوزه و طلاب بی مناسبت نیست که قبل از دیدار با رهبری (سوم رمضان) یکبار دیگه این ها رو مرور کنیم. این پی دی اف رو خودم درست کردم از سال 68 تا 89 تمام سخنرانی های آقا با طلاب و روحانیون رو خوندم و تلخیصی از مطالبات آقا رو جمع آوری کردم. این فایل امور آموزشی هست، امور پژوهشی اش رو هم بعداً بارگذاری می کنم ان شاء الله.
از حضرت (رضوان الله تعالی علیه) زیاد آثار و کتب باقی نمانده، کتاب را آقای از نکات اخلاقی و علمی کوتاهی که ایشان گاه گاهی بیان می کردند جمع آوری کردند. یکی از آنها «خوب چشم هایتان را باز کنید» است : "کلامی که از غیرمعصوم علیه‌السلام باشد، از هر بزرگی باشد، نباید به آن صددرصد اعتماد کرد، بلکه باید احتمال خلاف و خطا در آن داد. کلام معصوم علیه‌السلام هم هفتاد مَحمِل دارد که بدون فحص از معارض و صوارف آن، نمی‌شود به آن بدواً اعتماد، و به ظاهر آن عمل نمود. بنابراین، اولین تنبیه برای کسی که می‌خواهد چیزی بفهمد آن است که هرکلامی که دید یا شنید، از هر بزرگی که بود، باید احتمال بدهد که کلام او خطا باشد. صرف اینکه صاحب کلام و گوینده سخن بزرگ و بزرگوار است، نباید و نمی‌شود به آن اعتماد کرد. با اعتماد به غیر، کار را مگذرانید؛ زیرا آنان که معصوم نیستند. یکی از بزرگان از استادش نقل می‌فرمود: در هر مسئله‌ای که نظر کردید، خوب چشمتان را باز کنید. آقایی می‌گفت: به آخوند خراسانی رحمه‌الله خیلی اعتماد داشتم، ولی دیدم در بعضی از جاها چنگالم به او می‌خورد[کنایه از این که می توانم اشکال کنم]، اکنون اگر بگوید: ماست سفید است، خوب چشمم را باز می‌کنم که ببینم مثلاً مقداری زرد است، یا خیر؟" در محضر بهجت، ج۱، ص ۲۷۷ تعجب می کنم از برخی دوستان که به راحتی اصل هایی را که در اصول فقه تراشیده شده اند قبول می کنند مثلا گفته شده اصل بر این است که اوامر مولا تکلیفی است نه ارشادی، می پرسیم از کجا؟ می گویند به نظر ما عرف این طور می فهمد! آخه برادر من، قطع و اطمینان که نداری، حداکثر ظن داری که عرف این طور می فهمد حجیت این ظن و این عرف از کجا؟ اگر جواب این رو بلدید برام بفرستید.
نظر درباره و ضرورت دیروز در شرکت کردم. اجازه بدید حاشیه ها رو بگذارم کنار: این که مراسم عمامه گذاری برگزار نشد و این که چقدر از این همه ابراز ارادت ها به آقا واقعی است؟ و ... برم سراغ چند نکته اساسی که در صحبت های آقا بیان شد: http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=42475 1) "حوزه علمیه وظیفه دارد عالم دینی درست کند یعنی عالمی که هم معرفت صحیحی از دین ( ولو بخشی از دین! ) داشته باشد و هم به دنبال تحقق آن در جامعه باشد." پس عالمی که اهل عمل و هدایت نیست یه جورایی اصلاً عالم دین نیست. 2) فرمودند: ما اَرسَلنا مِن رَسولٍ اِلّا لِیُطاعَ بِاِذنِ الله یعنی اطاعت در همه امور زندگی یعنی ارسال کردیم برای حکمرانی! انگار آقا یکی از ادله ی قرآنی ولایت مطلقه فقیه رو یادآوری می کردند حتی «نبوت» را به معنای «در رأس جامعه بودن» معنا کردند و از طلاب خواستند به خاطر «العلماء ورثة الأنبیاء» مسئولیت رهبری مردم را هدف خود قرار دهند. 3) ایشان گفتند: همه باید آنچه از معارف دین خوانده اند برای تحقق آن وارد میدان شوند چه فقه چه فلسفه چه کلام چه عرفان نظری که امام در آن یک مجتهد تمام معنا و صاحب نظر بود. خب این بیان مهر تاییدی است بر این که عرفان نظری ما از معارف اسلامیِ مورد توصیه ی آقاست! 4) گفتند: علوم طبیعی و تجربی مستقیماً ارتباطی با زیر بنای فکری دینی ندارد بلکه جهت دهی این ها به عهده ی حوزه است.این عبارت آقا رو جدی بگیرید: «دین است که به علم جهت میدهد. علم میتواند در خدمت بشر باشد، میتواند علیه بشر باشد؛ میتواند در خدمت عدالت باشد، میتواند در خدمت ظالمین و مستکبرانِ طواغیتِ عالم باشد؛ کمااینکه الان هست. این جهت دادن به علم هم به عهده‌ی حوزه است.» ادعای بنده این است که این وظیفه بیش از هر رشته ای بر عهده ی حکمت عملی و خصوصاً عقل عملی است! اگر ما از عقل عملی برای تشخیص مصادیق عدل و ظلم و حسن و قبح نتوانیم درست استفاده کنیم چطور می خواهیم این جهت دهی را انجام دهیم؟! پر واضح است که به حلال است و جایز نیستِ منفعلانه فقیهان، جهت دهی به دانشگاه نمی گویند! 5) اجتهاد یعنی "چگونگی و متد بدست آوردن معارف دین [اعم از احکام فرعی] از کتاب و سنت و عقل"! جالب این که آقا اجماع رو نگفتند. درباره درس خارج فقه فرمودند: «اگر این طریقه‌ی استنباط را یاد گرفتید، آن وقت ارزشهای اخلاقی را هم درست از کتاب و سنّت استنباط میکنید» و من این هست که چرا آقا یادگیری طریقه استنباط ارزش های اخلاقی را متوقف بر رسیدن به اجتهاد در احکام فقهی کردند؟! 6) بر ضرورت رسیدن به اجتهاد خیلی تاکید کردند : «درس ‌خواندن برای مجتهد شدن لازم است؛ البتّه من نمیگویم همه باید مجتهد بشوند در واقع یک واجب کفائی است... اما برای فراگیری معارف اسلامی اجتهاد لازم است.» شرطِ لازم است اگر اجتهاد نداشته باشید معارف اسلامی را فرا نمی گیرید! 7) آقا گفتند تخصص گرایی خوب است ولی از عیوب آن غفلت نشه برخی از علوم بین رشته ای برای جبران این نقص هاست. : آیا اضافه کردن تخصص های بین رشته ای به تخصص های قبلی می تونه جامعیت درست کنه ؟! روایت هایی مانند روایت زیر کم نیستند: انّما المستحفظون لدين اللَّه هم الّذين اقاموا الدّين و نصروه و حاطوه من جميع جوانبه! إنّما اگر حصر رو نرسونه شاهفرد رو که می رسونه! راه حل تون چیه؟
حق تعالی عارف جامع ملا محسن در کتاب ص 31 مطالب ذیل را تحت چنین عنوانی بیان می کند: «تفکر و کلام در ذات خداوند هم ممنوع است و هم مورد تاکید» !! 😏☺️ «"طالبان تصور حقیقت را به دور باشِ "و یحذرکم الله نفسه" می رانند تا طلب محال نکنند و عاشقان وصول حضرت را به مقامِ "و الی الله المصیر" می رسانند تا در خلوت خانه ی حق الیقین بیاسایند. آنان را در حدیث گویند: "تفکرو فی خلق الله و لا تفکروا فی الله فانکم لن تقدروا قدره" و اینان را گویند "من کان یرجو لقاء الله فان اجل لآت" آنان را گویند: زبان به کام خموشی کشیم و دم نزنیم چه جای نطق تصور در او نمی گنجد اینان را گویند: همه عاشقان بشارت که نماند این جدایی برسد زمان دولت بکند خدا خدایی دوران را به تبعیدِ "اذا بلغ الکلام الی الله فامسکوا" ترهیب کرده اند و نزدیکان را به تقریب "من عرف نفسه فقد عرف ربه" ترغیب نموده اند. آن را محکمِ "لیس کمثله شیئ" حیرت افزود و این را متشابهِ "و هو السمیع البصیر" دلالت نمود. آن را تنزیه "لیس له مکان یحوهی" حیران کرد و این را تشبیه "فاینما تولوا فثم وجه الله" کار آسان کرد. آن را به یاسِ "کل ما میزتموه باوهامکم فی ادق معانیه مخلوق مصنوع مثلکم مردود الیکم" محروم ساخت و این را به رجایِ "فاحببت ان اعرف" نواخت. آن را به تازیانهِ "ما للتراب و رب الارباب" دور گردانید و این را در آشیانه "هو معکم اینما کنتم" مسرور نشاند. "اولئک ینادون من مکان بعید" و اینان "و نحن اقرب الیه من حبل الورید". بیگانگان را به خطاب "و ما اوتیتم من العلم الا قلیلا" سرباز زد و آشنایان را به بشارت "و من یوت الحکمه فقد اوتی خیرا کثیرا" سرافراز کرد. در حق آنان آمد "علیکم بدین العجائز" و در شان ایشان فرمود: "ان من العلم کهیئه المکنون لا یعلمه الا اهل معرفه الله".»
22.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تیزر رسمی دوره معرفتی پارسال. کاری ارزشمند از سازمان و امسال هم ان شاء الله دوره برگزار میشه. من خودم دوره معرفتی امام خمینی (رض) شون رو رفتم خیلی خوب بود. اگر هم خودتون شرایط اش رو ندارید شرکت کنید حداقل تبلیغ کنید بقیه برن. آدرس سایت رسمی : http://eslamenaab.ir
ملایی
#تخصصی #حوزوی #علوم_قرآنی #اصول_فقه #نظر_شخصی تعریف جدیدی از نسخ ارائه داده ام. #نسخ #ناسخ_و_منسوخ د
درباره تعریفی که از نسخ قبلاً گفته بودم 👆 با استاد ام حاج آقای صحبت کردم، عین عبارات ایشون رو بدون هیچ گونه دخل و تقطیع و ... تقدیم می کنم: "بسم الله الرحمن الرحیم نسخ در روایات به معنای برداشتن حکم است که بر اساس مصالحی خداوند حکمی را بردارد روایات در این زمینه هست مثل روایتی از امام حسن عسکری که میگوید ما ننسخ من ایه ای نرفع حکمها. در نسخ هرگز قضیه شرعی تغییر نمی کند بلکه قضایای شرعی قضایای حقیقی هستند که با تحقق موضوعشان حکمشان هم جاری می شود اما مصالحی که اقتضائات زمان و مکان است در واقع موضوع آن قضایای حقیقی را بر می دارد و قضایای منسوخ به صورت قضایای حقیقیه در عالم ثبوت محفوظ می مانند." منم با این بیان بیشتر موافق ام تا تعریفی که از آیت الله معرفت بیان شد. همچنین ایشون وعده دادن که با همکاری استاد کتابی به نام در دست چاپ دارند که امیدوارند به جای قرار بگیرد.کاش زودتر این کتاب حاضر بشه بخونمش. 🙂
حضرت آملی در یک سخنرانی با عنوان امامت و ولایت، درباره علوم حوزوی و دانشگاهی فرمودند: «عرض نمی کنیم اینی که هستید باطل, نه عرض می کنیم بهتر از این ها هست , امام غواص دریای بی کران معارف الهی است, دُر هایی را از این دریا به در می آورد. اگر کسی از راه ولایت و امامت به جایی نرسیده راه دیگر برایش نیست! نفرمائید علوم دیگر! معارف دیگر! نه این که بخواهم آن ها را رد کنم بگویم بد هست نخیر, خیلی خوب هست. اون طبیب محترم است آن برزگر محترم است اون جراح و دیگر شغل های گوناگون که در جامعه هست و دارند دست به دست هم داده پیکر اجتماع را اداره می کنند همه محترم است اما طبیب را تا آن وقتی می خواهیم که دندان داریم و دندان درد بیاد , برای آن وقت که تن داریم و تن تب می کند, مهندس تا آن وقتی می خواهیم که اینجا هستیم و خانه و زندگی می خواهیم و همین طور ... اما این ها عملشون به سر می آید!! وقت شان تمام میشه , دیگه کار به جایی می رسد که خیاط نمی خواهیم , طبیب نمی خواهیم مهندس, معمار نمی خواهیم دیگه بنّا احتیاج نداریم. حرف پیغمبر و آل پیغمبر و 124000 پیامبر این است که اون چه برای ابدتون هست اون که برای سعادت همیشگی تان هست او را فراموش نکنید این ها همه وقت محدود دارد. وقتشان که به سر آمد , هرکسی که از این دنیا رخت بر بسته, دیگه چه نیازی به مهندس و معمار؟ دیگر طبیب چه کار می رسه برای او؟! اما طبیب روحانی برای او به کار می رسد, آن بذر هایی که در جان او کاشته برایش سبز می شود, این حرف هایی که از منبر می شنوید برای شما کار می رسه این ها را با خودتان می برید, این ها می شود روح و ریحان و جنت النعیم. نمی خواهیم عرض کنیم اون علوم, آن اکتشافات, آن صنایع همه غلط, نه, همه صحیح! اما ببینید دأب اش چیه, این برق درسته که خیلی اهمیت داره ولی برق برای امور ظاهری ماست برای آب و خاک ماست برای اینجای ماست, جسم را روشن می کنه به چشم ظاهری کمک می کنه, اما بیایید سراغ آن برقی آن نوری که پیغمبر و آل پیغمبر می گویند آن نوری که خود خدا در قرآن و جای دیگر به پیغمبر تعلیم فرمود که از آن نور فروغ بگیرید, این نور جان را نورانی نمی کنه! همه سفرای الهی جان را نور می دهند, این برق محترم, نمی گویم نه, اما به فکر ابدتون هم بوده باشید, ما فقط اینجایی نیستیم! مراحل منازل عوالم کتل ها گردنه ها گهواره ها در پیش داریم» منبع : http://media.rasekhoon.net/Hasan%20zade.%20Emamat%2009.mp3
معرفت امیرالمؤمنین به نورانیت در بحار الانوار ج26 ص1 حدیثی عجیب و طولانی آمده است که سلمان و ابوذر (رضی الله عنهما) از معرفت حضرت به نورانیة پرسیدند، ایشان صلوات الله علیه فرمود: مرحبا به شما دو دوست متعهد که در راه دین کوتاهی نمی کنید. به جانم سوگند، این معرفت بر هر مرد و زن مؤمنی واجب است. آنگاه ایشان صلوات الله علیه فرمود: ای سلمان و ای اباذر! گفتیم لبیک یا امیر المؤمنین. فرمود: ایمان شخص کامل نمی شود مگر مرا به کنه معرفت به نورانیت بشناسد. وقتی به این صورت شناخت آنگاه خداوند دلش را به ایمان آزمایش نموده و شرح صدر برای پذیرش اسلام به او عنایت می کند و در این صورت است که عارف و مستبصر می شود. و هر که کوتاهی از این معرفت بنماید شاک و مرتاب است. ای سلمان و ای جندب! معرفت من به نورانیت معرفت خداست و معرفت خدا، معرفت من به نورانیت است و این است همان دین خالص ... حدود 5 یا 6 صفحه این حدیث زیبا ادامه دارد. توصیه می کنم اصل حدیث رو عربی اش رو بخونید تا از ضعف ترجمه ها در امان باشید و از فصاحت و بلاغت حضرت امیر علیه السلام لذت ببرید. متن حدیث با ترجمه : http://l1l.ir/5oc5
نوشته ها و آثار اندکی از امثال بزرگانی مانند طباطبایی باقی مانده است، یکی از این ها شرح بخشی از دعای سمات است که در اواخر عمر ایشان نوشته شده است. ایشان در ذیل آن فقره از دعا که می فرماید: «و بمجدک الذی کلّمت به عبدک و رسولک موسی بن عمران...» می فرمایند که مجد به معنای شرف است و کلام خداوند متعال شریف است همانطور که فرمود : «ص و القرآن ذی الذکر» یعنی قرآن صاحب شرف. ص78 می فرمان: «بدان که شرافت انسانی بر همه حیوانات و غیر آنها، به علم است، به خاطر همین شرافت، معلم ملائکه گردید و استحقاق سجود را پیدا کرد. از طرفی شرف علم به معلوم آن است، لذا علم الهی اشرف علوم است چون معلوم آن اشرف معلومات است که منظور ما از آن به طور دقیق، علم توحید ذاتی است و در مرتبه ی بعد علم اسماء و صفات است و در آن علمی است که به مناسبتِ اسماء الهی برای افعالش می باشد. مانند شافی برای مریض، و مانند مطعم برای گرسنه ... » کتاب رو می تونید از اینجا تهیه کنید: https://bookroom.ir/book/65799
آقا در ۶۲/۱/۹ می فرمان : «امروز ما دیگر حق نداریم در باب لباس مشکوک، شش ماه صرف وقت کنیم. یک روز از این کارها می کردیم.امروز دیگر ما حق نداریم افتخار کنیم که فروع علم اجمالی را از 80 تا آوردیم 90 تا! [آن زمان] بعضی از طلبه ها بودند که اشکال می کردند که آقا فایده اش چیست؟! [آن زمان] من می گفتم که آقا می خواهیم فرمول فقاهت را، مکانیسم فقاهت را یاد بگیریم؛ می خواهیم بدانیم کسی که فقیه می شود از کتاب وسنت چگونه استنباط می کند احکام الهی را؛ می خواهیم قوتش را پیدا کنیم... هیچ فایده ای هم ندارد، جز اینکه آدم قوی بشود. آن روز این را می گفتیم اما امروز حق نداریم این را بگوییم! امروز می گوییم ... قوه ی فقاهت را در کتاب جهاد پیداکنید. در مباحث روز پیدا کنید! بگردید شیوه های جدید برای بانک اسلامی پیدا کنید» در ۹۸/۰۲/۱۸ می فرمان: «اجتهاد را اگر بخواهد انسان دارا بشود، باید تمرین کند، باید کار کند. این درس فقهی که شما میخوانید ولو طهارت باشد -حالا بعضی‌ از طلبه‌ها میگویند: «آقا، چرا همیشه طهارت و صلات و مانند اینها؟»- فرقی نمیکند؛ آن چیزی که به شما این شیوه‌ی استنباط را یاد بدهد، مورد نیاز شما است. [این] گاهی در یک مسئله‌ی مربوط به طهارت است، گاهی در مسئله‌ی مربوط به صلات است، گاهی مسئله‌ی مربوط به بحث معاملات و اجاره و مانند اینها است؛ شما باید بدانید چه جوری استنباط کنید.» چطور سال 62 حق نداشتیم بگیم فرقی نمی کنه که اجتهاد را از کدام مسئله فقهی بدست بیاریم، سال 98 حق داریم؟! چرا آقا کوتاه اومدن؟ بیانات سال 62 تو سایت نیست نه تو KHAMENEI.IR هست نه تو LEADER.IR ،خب من از کجا آوردم؟ از اینجا: کتاب ولایت و حکومت چاپ چهارم انتشارات صهبا صفحه ۲۷۲ لطفا هر جوابی به ذهن تون می رسه برام بفرستید: @MohammadRezaMollaei
بعد از بیانات (ره) در 13 تیر 1358 در جمع اساتید دانشگاه تهران، با موضوعِ تفاوت دانشگاه غربى و دانشگاه اسلامى، آن قدر سردرگمی و انتقاد و اعتراض نسبت به بیانات امام بروز کرد که دیگر امام تا پایان عمرش نتوانست اشارات خودش در این سخنرانی را شرح و تفسیر کند! بخشی از آن را می خوانیم: «اسلام براى برگرداندن تمام محسوسات و تمام عالم به مرتبه توحيد است. تعليمات اسلام تعليمات طبيعى نيست، تعليمات رياضى نيست؛ همه را دارد. تعليمات طب نيست؛ همه اين را دارد لكن اينها مهار شده به توحيد. برگرداندن همه طبيعت و همه ظِلهاى ظلمانى به آن مقام نورانى، كه آخِر، مقام الوهيت است. بنا بر اين، بايد اين معنا كه علوم ما از آن هم تمجيد مىكنيم؛ تعريف مىكنيم؛ همه علوم طبيعى، همه علوم مادى؛ لكن آن خاصيتى كه اسلام از اينها مىخواهد در غرب از آن خبرى نيست. اگر هم باشد فقط يك چيز نازلى است... اسلام در همه چیزش اصلش آن مقصد اعلی‌ را خواسته. هیچ نظری به این موجودات طبیعی ندارد الّا اینکه در همان نظرْ نظر به آن معنویت دارد و به آن مرتبه عالیه دارد. اگر نظر به طبیعت بکند، به عنوان اینکه طبیعت یک صورتی است از الهیت؛ یک موجی است از عالم غیب. اگر نظر به انسان بکند به عنوان این است که یک موجودی است که از او می‌شود یک موجود الهی درست کرد. تربیتهای اسلام تربیتهای الهی است... فرق ما بین علوم اسلامی در همه طرف، در همه جا، با سایر علوم این است که یک علاوه در اسلام هست که این علاوه در آنجا نیست. آن علاوه‌ای که در اسلام هست، آن جنبه معنویت و روحانیت و الوهیت مسئله است. خواجه نصیر که رفت در دنبال هلاکو و امثال آنها لکن نه برای اینکه وزارت بکند، نه برای اینکه برای خودش یک چیزی درست کند. او رفت آنجا برای اینکه آنها را مهار کند؛ و آنقدری که قدرت داشته باشد خدمت بکند به عالم اسلام و خدمت به الوهیت بکند. و امثال او ... مثل مرحوم مجلسی که در دستگاه صفویه بود، صفویه را آخوند کرد؛ نه خودش را صفویه کرد! آنها را کشاند توی مدرسه و توی علم و توی دانش و اینها، البته تا آن اندازه‌ای که توانستند. هر چه در قرآن هست اگر کسی مطالعه کند درست، می‌بیند آنی که در قرآن هست آن جنبه الوهیتش هست. همیشه هر چیزی طرح شده به جنبه الوهیت طرح شده است. همه چیز در آن است اما به جنبه الوهیتش. اسلام برای خدمت به خدا آمده است. انبیا خدمه خدا هستند. [انقلاب] وقتی بنا شد که ما با انسجام این جمعیتها با هم پیش بردیم؛ تا اینجا رساندیم؛ انسجام گروهها با هم؛ همه با هم فشرده شدند. یعنی دانشگاهی نگفت من جدا هستم از روحانیت؛ روحانی هم نگفت من جدا هستم از دانشگاهی؛ آن هم نگفت من از حزب و حزب از جبهه و جبهه از کذا. این حرفها آن وقت مطرح نبود. چون مطرح نبود و امر هم الهی بود و همه هم اسلام را می‌خواستند، همه هم متنفر از این ظلمها و این ظَلَمه بودند، از این جهت پیش بردیم. با وحدت کلمه و توجه به اینکه ما همه یک جمهوری اسلامیِ عدل می‌خواهیم، یک حکومت اسلامی عدل می‌خواهیم، یک حکومتی که همه آزاد فکر کنند، آزاد نظر بدهند - عرض می‌کنم - آزاد عمل بکنند، [یعنی] استقلال داشته باشند در همه چیز. ما یک همچو [دانشگاهی] را می‌خواهیم درست بکنیم.» و هنوز هم این حرف ها مندمج و پیچیده است، چطور باید با نظر الهی به ریاضیات نگاه کرد؟ نظر داشتن به معنویتِ علومی مثل عمران و مکانیک و رایانه یعنی چه؟ اگر علوم تجربی را از این جهت که موجی است از عالم غیب نگاه کنیم چه تغییری می کند؟ هویت اش عوض می شود؟ یعنی علم دیگری می شود؟ آیا فیزیک به علاوه معنویت، می شود فیزیک اسلامی؟ بالاخره این «به علاوه» ترکیب انضمامی است یا ترکیب اتحادی بین ماده و معنویت هست یا هیچکدام؟ بیانات اخیر آقا : «علوم طبیعی و تجربی مستقیماً ارتباطی با زیر بنای فکری دینی ندارد بلکه جهت دهی این ها به عهده ی حوزه است.» شاید این جهت دهی آقا همان نگاه معنوی امام باشد. قدری فکر کنیم!! اگر ذره ای دغدغه ی گسترش نگاه توحیدی در جامعه رو دارید بدونید که از این سوال ها نمیشه فرار کرد! می تونید متن کامل سخنرانی امام رو از لینک زیر بخونید: http://l1l.ir/5ois