eitaa logo
مرز و بوم
155 دنبال‌کننده
162 عکس
4 ویدیو
0 فایل
بریده هایی از انقلاب، جنگ و مقاومت 🌷⁦🕊️⁩🌱⁦✌️📝🎤 ارتباط با ادمین: @Hossain8
مشاهده در ایتا
دانلود
🚦شما پاسدارها اصلا می دانید جنگ چطور اتفاق می افتد؟ 🔴 ۲۰ خرداد، سالروز عزل بنی صدر 🔴 حدود ۱ ماه قبل از شروع جنگ و قبل از اینکه ارتش عراق ارتفاع میمک را بگیرد، جلسه شورای عالی دفاع در کرمانشاه به ریاست بنی صدر، رئیس جمهور و فرمانده کل قوا تشکیل شد. در این جلسه آقای رجایی، نخست وزیر، سرهنگ فکوری ،وزیر دفاع و فرمانده نیروی هوایی ارتش، فلاحی ،رئیس ستاد مشترک ارتش و ظهیرنژاد، فرمانده نیروی زمینی ارتش حضور داشتند. جلسه در ستاد لشکر ۸۱ زرهی کرمانشاه تشکیل شد. از سپاه هم، محمد بروجردی، فرمانده سپاه غرب کشور، بنده در سمت فرماندهی عملیات سپاه کردستان و ناصر کاظمی شرکت داشتیم. سرگرد صیاد شیرازی و یکی دو نفر دیگر از عزیزان ارتش هم در جلسه بودند. جناب صیاد شیرازی و من گزارشی دادیم و گفتیم عراق قصد حمله به ایران را دارد. بعد از اینکه نظرهایمان را دادیم، آقای بنی صدر حرف‌های ما را رد کرد. من هنوز در حافظه ام باقی مانده است که ایشان گفت: شما پاسدارها اصلاً می‌دانید جنگ چطور اتفاق می افتد؟ باید موازنه قوا بین آمریکا و شوروی به هم بخورد تا جنگ شود. ایشان نظام دو قطبی را کلاسیک تعریف کرد و معتقد بود برای شروع جنگ باید موازنه میان دو قطب جهان به هم بریزد. یکی از فرماندهان محترم ارتش که حالا نمی‌خواهم اسم ببرم با اشاره به ناصر کاظمی گفت: جناب رئیس جمهور! اینها توده ای هستند که لباس سبز پاسداری را پوشیده اند و به بهانه ی جنگ می‌خواهند از ما سلاح و تجهیزات بگیرند. عراق جرأت نمی‌کند به ایران حمله کند، اگر هم حمله کرد ما دهنش را خرد میکنیم. در آن جلسه جمع‌بندی آقای بنی صدر این بود که عراق حمله نخواهد کرد. بعد هم بلند شد و توی منطقه مرزی رفت و آنجا مصاحبه کرد که در روزنامه انقلاب اسلامی هم چاپ شد. گفت مردم،من الان در منطقه مرزی هستم و هیچ جنگی نیست! هیچ خبری نیست! تلویزیون ما هم مصاحبه را پخش کرد. سپاه به دلیل اطلاعاتی که داشت و آنچه می دید می دانست که عراق در منطقه غرب کشور آماده حمله به ایران است. حالا جنوب را من خبر ندارم، به هر حال اعلام کردیم ولی رئیس جمهور و عزیزان ارتش که نظامی بودند نپذیرفتند. آن زمان سپاه برای مقابله با ضد انقلاب مأموریت امنیتی داشت و در جنگ هیچ مسئولیتی نداشت. آقای بنی صدر گفت من به شما دستور می‌دهم امنیت کردستان را برقرار کنید و جنگ را به عهده ارتش بگذارید. بعد آن اتفاقی افتاد که نباید می افتاد و عراق به ایران حمله کرد. این وضع ما بود. پ.ن: روایت رحیم صفوی از جلسه با بنی صدر یکماه قبل از شروع جنگ @nashremarzoboom https://www.instagram.com/p/CBNTtjzJiSa/?igshid=15i30zu4n3ywo
🚦خوب شد که ما از این غذا گذشتیم ✴️بعد از سه ماه صبوری وقتی دیگر تحمل رسول داشت تمام می‌شد شرایط مهیا شد و راهی شدند. قرار بود ما گروه بعدی باشیم که به بوسنی می رویم. رسول برای من از مشکلات گرفتن پاس سیاسی گفت و چیزهایی که برای عبور از مسیر کروات ها، از گروه اول شنیده بود. صبح با هم به طرف قم حرکت کردیم بین راه که به بهشت زهرا رسیدیم، چشم رسول که به حرم امام افتاد گفت معلوم نیست دوباره برگردم و اینجا را ببینم. قسمت ما چه باشد، که می‌داند؟ من اینجا پیاده می‌شوم. گفتیم بگذار زیر پلی جایی پیاده شو! گفت نه همین جا نگهدارید. از روی نرده‌های بین دو اتوبان رد شد، این صحنه هنوز جلوی چشمم است. رفت بالای نرده ها، مکثی کرد. یک پایش را گذاشت آن طرف نرده و پای دیگرش را که به خاطر مجروحیت هنوز ناراحت بود، با دست‌ حائل کرد و گذاشت طرف دیگر. این آخرین باری بود که دیدمش. گروه ما بعد از شهادت رسول به بوسنی رسید. ⚫🔴 بالاخره اجازه پرواز به سه نفرشان داده بودند. آذین و رسول و اکبر. مسیر پرواز نخست، تهران به فرانکفورت بود که از از آنجا باید با پرواز دیگری به سمت زاگرب می‌رفتند: من و رسول کنار هم نشستیم و آذین پشت سرمان. پرواز شرکت لوفت هانزای آلمان بود. بعد از مدتی مهمانداران پذیرایی را شروع کردند. حسابی گرسنه بودیم اما چون شک داشتیم غذایشان حلال است یا نه چیزی نخوردیم. رسول از جیبش مقداری پسته در آورد و با هم خوردیم تا کمی گرسنگی مان برطرف شود. بعد رو کرد به من و گفت سید قرآن داری؟ قرآن جیبی ام را درآوردم. رسول گفت حالا که از این غذا نخوردیم تفألی به قرآن بزنیم ببینیم چه می گوید. قرآن را بوسیدم و باز کردم. این آیه آمد که شما نگران نباشید، به شما روزیهایی از بهشت می رسد. رسول خندید و گفت دیدی خوب شد که ما از این غذا گذشتیم؟ 📝🎤📝🎤 پ.ن: برشی از کتاب «ر»،کتاب برگزیده ی نهمین دوره ی جایزه جلال، درباره ی زندگی شهید رسول حیدری، اولین شهید ایرانی در بوسنی ⁦🕊️⁩ @nashremarzoboom https://www.instagram.com/p/CBLnukzJOtN/?igshid=13n8duc636rhf
🚜🚜🚜 🔴 خدا شاهد است حتی یک نفر از آنها به ما اعتراض نکرد 🔴 ✅جواد محمدی زاده فرماندار وقت دزفول درباره نقش این شهر در به نتیجه رساندن عملیات فتح المبین می‌گوید: یک روز قبل از عملیات بزرگ فتح المبین بود که تیمسار دوست داشتنی آقای صیاد شیرازی به همراه آقای فروزنده نماینده دولت نزد من آمدند و گفتند فردا عملیات داریم و به شدت نیازمند دستگاههای راهسازی هستیم. به آنها گفتم شما چه مقدار دستگاه مهندسی نیاز دارید؟ آقای صیاد فرمودند: نیاز ما فراوان است اما اگر ۱۰ دستگاه جور کنید مشکل ما را حل کرده اید. وقتی دید من در فکر فرو رفتم ادامه داد اگر نتوانستید و دو دستگاه هم تهیه کردید خوب است. گفتم اجازه بدهید تلاشم را بکنم. ما چون کارگاه شن و ماسه داشتیم و برنامه ریزی کرده بودیم که مردم شن و ماسه کف رودخانه را بهره‌برداری کنند از تمام افرادی که دستگاههای راهسازی داشتند اسم و آدرس دقیق داشتیم. وقت زیادی نداشتم که یکی یکی سراغ آنها رفته و با دلایلی منطقی یا غیر منطقی آنها را قرض بگیرم. از طرفی باید موضوع عملیات رزمندگان محرمانه می‌ماند. بلافاصله نزد حجت الاسلام یوسفی حاکم شرع دزفول رفتم و قضیه را شرح دادم. ایشان از من پرسید اگر به دستگاه‌های مردم خسارتی وارد شد یا هر کدام طلب اجرت کردند پاسخگو خواهید بود یا نه؟ من پاسخ دادم فرمانداری دزفول که چیزی ندارد اما با اطمینانی که به آقای فروزنده دارم می‌دانم که می‌تواند ما را در جبران خسارت مردم کمک کند. فردایش وقتی آقای صیاد شیرازی نتیجه را خواست من ۱۲۳ دستگاه تحویل دادم. از تعجب نمی دانست چه بگوید اما بعد از عملیات فتح المبین بارها گفت آن ۱۲۳ دستگاه مردم دزفول نقش اساسی در پیروزی ما در فتح‌المبین داشت. باور کنید و خدا را شاهد می‌گیرم که حتی یک نفر از آنها به ما اعتراض نکرد. این در حالی بود که خسارتی به آنها وارد شده بود و چندین روز از کار بیکار شده بودند. چند دستگاهی هم به کلی از بین رفته بود که ما عین آن را به آنها برگرداندیم و البته تلاش کردیم خسارت وارده را نیز جبران کنیم. توجه داشته باشید که مالکان آنها از طبقه پولدار و سرمایه‌دار دزفول بودند نه فرض کنید آدم های پابرهنه و مستضعف که عموماً طرفدار حکومت بودند. جان مطلب در این است که هیچ کدام از آنها اصلاً حرفی از اجرت نزدند. حتی یک نفر! تصور آنها این بود که نقشی در پیروزی رزمندگان اسلام داشتند 🌷⁦🕊️⁩🌷⁦🕊️⁩🌷 📝🎤📝🎤📝 🌱⁦🕊️⁩🌷 @nashremarzoboom https://www.instagram.com/p/CBQph5WJkkX/?igshid=wozruceb2mlv
🚦🚦🚦 🔴 آخی! جاروبرقیم تموم شد! 🔴 http://uupload.ir/files/8w3n_aks1.jpeg ✅ ما برای دیدن هم از هر فرصتی استفاده می کردیم. یکبار رحیم زنگ زد که فلان روز تهران هستم. اگر می توانی از اصفهان خودت را برسان تا همدیگر را ببینیم. ذوق زده شدم. باردار بودم و دلم هم برایش خیلی تنگ شده بود و یک ماهی می شد ندیده بودیم یکدیگر را. یکدفعه یادم افتاد هیچ پولی ندارم و خیلی در مضیقه هستم. یکی دوسال اول ازدواج هم رحیم فراموش میکرد پولی به من بدهد. توی سپاه هم که کار میکردم حقوق نداشتم و گلدانی می گذاشتند که توی آن پول بود. معمولا رویمان نمیشد پول برداریم. خلاصه نه پول رفتن به تهران داشتم و نه دلم می آمد از دیدن رحیم بگذرم. آن روز طبق برنامه رفتم دیدن پدرشوهرم که که اتفاقا منیر سادات، خواهر رحیم هم آنجا بود. کمر درد داشت و می خواست جاروبرقی بخرد. یکدفعه یاد جاروبرقی خودم افتادم که دایی ام برای چشم روشنی عروسی آورده بود . گفتم بیا مال من را بخر. از کارتن بیرون نیامده و نو هست. گفت خب بالاخره خودت لازمت میشه. گفتم فعلا که رحیم نیست و من هم جهازم توی خانه پدرم هست و آنجا زندگی می کنم. زود رفتم و جاروبرقی را آوردم و پولش را گذاشتم توی کیف و خوشحال رفتم تهران. غروب توی گاراژ رحیم با لباس سپاه آمده بود دنبالم و منتظر نشسته بود. با دیدنش قلبم شاد شد و خستگی از تنم درآمد. تشکر کرد که برای دیدنش خودم را به زحمت انداختم. شام گرفتیم و رفتیم مسافرخانه. تا نزدیک صبح با هم حرف زدیم و بعد خوابیدیم. صبح زود رحیم رفت نان خرید و صبحانه خوردیم. اول وقت جلسه داشت و باید برمیگشت جنوب. خداحافظی کرد و رفت. اینقدر عجله داشت که پول اتاق را هم فراموش کرد بدهد. یکی دو ساعت بعد رفتم پول اتاق را حساب کردم و برگشتم اصفهان. خانه که رسیدم دیدم پول زیادی برایم نمانده. گفتم آخی!.. یعنی جاروبرقیم تموم شد؟ 🌷⁦🕊️⁩🌷⁦🕊️⁩🌷 پ.ن:روایت دکتر مهرشاد شبابی از همراهی با سرلشکر دکتر سید یحیی(رحیم) صفوی در دوران دفاع مقدس 📝🎤📝🎤📝 @nashremarzoboom https://www.instagram.com/p/B7l26bGJmje/?igshid=oqvord7kddf9
💣💣💣 ✅پایش را در هر عملیاتی میگذاشت، ضد انقلاب شکست می خورد! 🔴روایت سردار حسن رستگارپناه از نقش شهید عثمان فرشته در امنیت مریوان🔴 ⁦◀️⁩ سال ۶۱، زمانی که در مریوان بودم، تصمیم گرفته شد که جاده کامیاران به سروآباد پاکسازی شود. برنامه این بود که ما از سمت مریوان جاده را پاکسازی کنیم و واحدی هم از سمت کامیاران برای پاکسازی بیاید.به سرعت رفتیم و همه جا را گرفتیم و تا خط حدی که مشخص شده بود رسیدیم. آن موقع عثمان فرشته زنده بود. من خودم در عملیات بودم و همراه فرشته روی گردنه ای به نام دژن رفتیم.گفت که اگر ما اینجا بایستیم می‌توانیم دموکرات‌های منطقه کامیاران را که این مسیر را برای فرار انتخاب می‌کنند تعقیب کنیم. پرسیدم چطوری؟ گفت بگویید چهار تا اسب از روستای تفین برای من بیاورند. من با ۸ نفر دو ترک روی اسب می نشینم و آنها را تعقیب می کنم. گفتم خطر دارد. گفت: نه نترس! اسب ها را آوردیم. ده نفر سوار اسب ها شدند. خیلی شجاع بود. گفت بلندگوی دستی را به من بدهید. در بلندگو فریاد زد اگر از حزب دموکرات یا گروه کومه له کسی آنجا هست یا بیاید تسلیم شود یا من جنازه‌اش را روی زمین می اندازم. تا رفت پایین دیدم ۹ نفر پایین گردنه دژن آمدند تسلیم شدند. سوال کردیم شما چند نفر بودید؟ گفتند حدود ۲۳ نفر و بقیه به سمت پاوه رفتند. رفتیم و آنجا را پاکسازی کردیم. یک ماه بعد خبر دادند که حزب دموکرات و گروه کومه له، تپه دژن را دوباره از دست بچه‌های سپاه گرفتند و آنجا سقوط کرده. به سرعت عثمان فرشته را با تعدادی نیرو به آنجا فرستادم. جاده سمت ما تا آن تاریخ باز شده بود.فرشته از روی جاده تا آنجا رفته بود. نزدیک که شد نیروهایش را سازماندهی کرده بود. قبلش گفته بود: با تفنگ ۱۰۶ آنجا را می‌زنم که اگر ضد انقلاب در سنگرهای بالا بودند بچه ها آسیب نبینند. بنده خدا خیلی با تفنگ ۱۰۶ کار نکرده بود و کار با آن را بلد نبود. من آن موقع از مریوان برای جلسه ای به سنندج آمده بودم. فرشته پشت تفنگ ۱۰۶ رفته بود و همین که ماشه را زده بود، آتش عقبه سر و گردن تا سینه اش را در جا قطع کرده بود. من در آن صحنه نبودم ولی بچه ها میگفتند که بدن او بدون سر روی پایش ایستاده بود. از شنیدن این خبر خیلی ناراحت شدم. گفتم سپاه ضربه بدی خورد. چون او پایش را در هر عملیاتی که می‌گذاشت غیرممکن بود آن عملیات با موفقیت انجام نشود. با اقدامات او، عناصر گروه‌ها یا کشته می‌شدند و یا مجبور به تسلیم و فرار. عثمان فرشته مسئول عملیات سپاه بومی مریوان بود که اکثر عملیات‌های مریوان را سپاه بومی آن شهر انجام می داد 🌷🌷🌷 📝🎤📝🎤📝 @nashremarzoboom https://www.instagram.com/p/CBYD8uCpHGk/?igshid=12cyazy9jv3ce
🚌🚌🚌 ✅ حاج فولاد روغنی، از اسطوره های محلی دزفول بود که علاوه بر تحمل مصیبت سه فرزندش که یکی پس از دیگری در عملیات های مختلف به شهادت رسیدند خانه و کاشانه و خودرو که ممر درآمدش بود نیز در موشک باران از بین رفت. حاج فولاد همواره مردم را به مقاومت و تحمل سختی‌های جنگ برای حمایت از رزمندگان و دولت اسلامی دعوت می‌کرد. سید احمد آوایی نماینده سابق مردم دزفول در باره حاج فولاد می گوید: ایثار مردم دزفول مثال زدنی بود. خدا رحمت کند حاج فولاد روغنی را که راننده ی مینی‌بوس بود. حاج فولاد به آقای قاضی، امام جمعه دزفول، خیلی ارادت داشت و با ایشان در ارتباط بود. یک بار قبل از انقلاب فرزندان خود را به نجف و یک بار هم بعد از پیروزی انقلاب به قم نزد امام برد و به ایشان گفته بود: آقاجان اینها سربازان شما هستند، برایشان دعا کنید. در زمان جنگ سه فرزند رزمنده اش شهید شد. وقتی خانه‌اش مورد حمله موشکی قرار گرفت و به همراه مینی‌بوسش زیر آوار ماند، خواستند به حاج فولاد یک مینی بوس به قیمت دولتی بدهند. قبول نکرد و گفت: من و بچه‌هایم می‌خواهیم سر سفره امام حسین باشیم آن وقت می‌خواهید این را با یک مینی‌بوس معامله کنم؟ یادم می‌آید وقتی منزلش موشک خورد خم به ابرو نیاورد و آن روز نگاهی به خانه ویران شده اش کرد. لبخندی زد و گفت: الحمدلله! پارکینگ دار هم شدیم. واقعا اسم فولاد برازنده اش بود. این نمونه‌ای از روحیه ی مردم شهر دزفول بود. علت این همه روحیه در رزمندگان این بود که مردم هیچ وقت خانه‌های خود را ترک نمی‌کردند و ماندن آنها در شهر سبب بالا رفتن روحیه رزمندگان می‌شد . ⁦🕊️⁩🌷⁦🕊️⁩🌷⁦🕊️⁩ . . 📝🎤📝🎤📝 . @nashremarzoboom https://www.instagram.com/p/CBVY55eJtX8/?igshid=1nlcxome5sw2y
🚦🚦🚦 🔴 اگر آن دختر را برایم بگیرید، هرکار بگویید، میکنم! 🔴 ⁦◀️⁩ روایت سردار علی اسحاقی،فرمانده جنگال در دوران دفاع مقدس از جذب و به کارگیری یکی از افراد ستون پنجم عراق ✅ فردی از عناصر ضد انقلاب ایران، ستون پنجم عراقی‌ها شده بود و برای عراقی‌ها کارهای عملیاتی می‌کرد. این شخص قبل از عملیات ثامن‌الائمه دستگیر شد. جایی می خواست ریل راه آهن را منفجر کند اما دستگیرش کردیم. از عناصر بسیار توانمند ستون پنجم عراق بود. او را تحویل دادگاه دادیم و حکم اعدام براش صادر کردند. ما وقتی دیدیم توانمند است به ذهنمان رسید که یک گروه نفوذ و جمع آوری اطلاعات پنهان برون‌مرزی راه بیندازیم. قبل از عملیات ثامن الائمه هم دو نفر پناهنده سیاسی داشتیم که آنها را در واحد اطلاعات به کار گرفتیم. درباره این فرد هم آمدیم و با رئیس دادگاه صحبت کردیم. گفتیم اینکه حکمش اعدام است، شما دستور بدهید او را آزاد کنند و در اختیار ما قرار دهند تا ما به صورت حفاظت شده از او برای اطلاعات استفاده کنیم. قاضی پرونده قبول کرد. با او صحبت کردم و گفتم اگر تو را از اعدام نجات بدهیم با سپاه همکاری می‌کنی؟ گفت چرا نکنم. آمدیم با پدر و مادر و خانواده اش یک جلسه گذاشتیم. گفتیم اگر او تضمین کند که با ما سالم کار کند و آنچه که خواست ماست انجام بدهد حتی ممکن است از قاضی درخواست کنیم حکم اعدامش را هم لغو کند. این فرد خواسته‌ای داشت. گفت عشیره مقابلمان دختری دارد او را میخواستم بگیرم اما به من ندادند. اگر شما بتوانید این دختر را برای من خواستگاری کنید هرکاری بگویید انجام میدهم.واسطه شدیم و با پدر و مادرش رفتیم خواستگاری را انجام دادیم و آنها قبول کردند. قرار شد ماموریت را انجام بدهد، ما هم تضمین کردیم هر ماموریتی که انجام بدهد تا قبل از برگشت تامین زندگی خانواده اش را بر عهده بگیریم. تامین جهیزیه را هم قبول کردیم به شرط اینکه فقط به نفع ما کار انجام دهد و دوطرفه کار نکند. قرار گذاشتیم که اگر عراقی‌ها کاری از او خواستند با ما مشورت کند تا همان فضا را برایش فراهم کنیم، یعنی اطلاعات را دسته‌بندی کنیم و به او بدهیم تا برای عراقی‌ها ببرد اما با مشورت ما. این فرد از نظر اطلاعاتی بسیار قوی بود و بینشش در مورد نظامی ها خیلی خوب بود. یعنی لشکر و گردان را می‌شناخت و غیر از اطلاعات، فهم نظامی‌گری داشت. هرچند این بنده خدا به عملیات بعدی نرسید و بعد از عملیات ثامن الائمه در همان منطقه ای که می‌رفت و می‌آمد روی مین رفت و شهید شد . 📝🎤📝🎤📝 🌷⁦🕊️⁩🌷⁦🕊️⁩🌷 . @nashremarzoboom https://www.instagram.com/p/CBaxpUzJh9g/?igshid=xbv1exbghry0
🔴 حیف! ✅فصل خرما پزون؟ یک نخلستان پر از خرما؟ دست‌نخورده؟ سبز خیره به نخلستان گفتم: حیف! اینجا عملیات بشه این نخلها میسوزن، این خرماها از بین میرن. خیره به چشمهایم گفت: اینجا عملیات بشه، چقدر از بچه ها می افتن، چقدر از بچه‌ها شهید میشن #روزگاران #کتاب_خاطرات_۲ #سمیه_حسینی #روایت_فتح #نشر_مرز_و_بوم @nashremarzoboom
✅ این فرصت در هر قرن یکبار اتفاق می افتد! 🔴 دیدار ابراهیم یزدی با صدام حسین/ آبان ۵۸/نشست جنبش غیرمتعهدها/هاوانا ⁦◀️⁩ صلاح عمر علی، سخنگوی دولت عراق در سازمان ملل طی مصاحبه ای با شبکه تلویزیونی عربی الجزیره در سال ۱۳۸۳ این دیدار را اینگونه شرح داد: روز اول کنفرانس در هاوانا، نماینده ایران در سازمان ملل با من تماس گرفت و اظهار داشت که وزیر امور خارجه ایران تمایل دارد با صدام حسین ملاقات کند. من این موضوع را به سعدون حمادی وزیر امور خارجه عراق گفتم ولی علی رغم اصرار من این موضوع را با صدام در میان نگذاشت. بنابراین خودم شخصاً نزد صدام رفتم و موضوع را با او در میان گذاشتم و گفتم که فرصت بسیار خوبی ست که ما با ایران صحبت کنیم و مشکلاتمان را حل کنیم. مدتی فکر کرد و نظرم را هم جویا شد. پس از اتمام جلسه کنفرانس، این ملاقات به صورت سه نفره با حضور من انجام گرفت. در این دیدار درباره مشکلات موجود بین دو کشور بحث و گفتگوی کاملاً دیپلماتیک مثبتی انجام شد. پس از رفتن ابراهیم یزدی احساس من این بود که این انسان بسیار علاقه‌مند است بحران بین دو کشور همسایه تمام شود. در این جلسه وزیر امور خارجه ایران پیشنهاد کرد هیئتهایی بین دو کشور رد و بدل شوند. یزدی پیشنهاد کرد اگر می‌خواهید هیئتی را بفرستید ما حاضریم به صورت علنی یا مخفی یا به هر شکل و طریقی که می پسندید با شما گفتگو کنیم. چون مهم این است که نگذاریم بحران بین دو کشور تشدید شود. پس از رفتن یزدی من نزد صدام برگشتم دیدم که منتظر من است. صدام پرسید چه فکری می کنی؟ به او گفتم من به خاطر این دیدار خیلی خوشحالم و نسبت به حل بحران خوشبین هستم. او ساکت بود و چیزی نمی‌گفت. چند لحظه بعد رو به من کرد و پرسید چند سال است کار دیپلماتیک می کنی؟ گفتم تقریباً ۱۰ سال. ادامه داد که تو اصلاً میدانی دیپلماسی یعنی چه؟ چه چیزی مغزت را خراب کرده؟ با این صحبت احساس نوعی ناامیدی کردم. به من گفت چه صلحی؟ چه مشکلی بین ما و ایران حل شد؟ این مسئله فرصتی ست که شاید هر یک قرن، یکبار اتفاق بیفتد. ایرانی‌ها اهواز و شط العرب را از ما گرفتند.طبعاً حالا فرصت برای ما دست داده است. الان خودشان آمده اند. در حالی که کشورشان از هم پاشیده است، ارتش آنها از هم گسیخته شده و نیروهایشان پراکنده. بین خودشان جنگ و دعواست. گروهی، گروهی دیگر را می‌کشند. الان فرصت تاریخی ماست تا بتوانیم تمام حقوق مان را به طور کامل باز گردانیم. این موضوع را فقط به تو میگویم! خودت را به عنوان نماینده عراق در سازمان ملل متحد آماده کن. من میروم ضربه‌ای را بر آنها بزنم که صدایش در تمام کره زمین شنیده شود. تمام حقوقمان را پس می‌گیرم 📝🎤📝🎤📝 🌷🌷🌷 @nashremarzoboom ⁦🕊️⁩⁦🕊️⁩⁦⁦🕊️⁩ https://www.instagram.com/p/CBc9o88pDav/?igshid=eeu8igoojvqp
🔴 ⁦◀️⁩ جان! چو بوته ی خارزاریست کرده اند در بدنی هر سر این خار بندست به عضوی به وقت کشیدن این خار از گلو چه رنجی! چه عذابی! ⁦🕊️⁩⁦🕊️⁩⁦🕊️⁩ 📝 شهید حسن باقری 📝 ۶۱/۶/۱ عملیات رمضان 📝 نوار شماره ۷۳۲۵ مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس #شهید_حسن_باقری #عملیات_رمضان #نشر_مرز_و_بوم 🌷🌷🌷 @nashremarzoboom
🔴 روزشمار جنگ ۱۳۶۵/۳/۲۷ 🔴 📝 اعتراض غلامعلی رشید به نامه های مکرر نیروی زمینی ارتش به قرارگاه خاتم الأنبیای سپاه و درخواست نیروی کمکی ✅ در پی گزارش‌های متوالی معاونت عملیات و اطلاعات نیروی زمینی ارتش از تقویت قوای دشمن در جبهه ها و درخواست مکرر آنها برای اعزام نیروی کمکی، معاونت عملیات قرارگاه خاتم الانبیا سپاه از ارسال گزارش های مستمر و تکراری آنان انتقاد و این گزارش ها را عامل تشویش ذهنی فرماندهان توصیف کرد. ⁦◀️⁩ معاونت اطلاعات و عملیات نیروی زمینی ارتش در گزارشی به فرماندهی قرارگاه خاتم الانبیا اعلام کرد: دشمن به تازگی اقدام به تقویت نیروهای خود از منطقه بیات تا پیچ انگیزه و منطقه چزابه کرده است. همچنین برابر گزارش واحدهای لشکر ۷۷ در روز جاری افراد دشمن در منطقه با بلندگو رزمندگان اسلام را به تسلیم دعوت کرده اند. احتمال تک دشمن در هر یک از مناطق ذکر شده متصور می باشد. این در حالی است که قرارگاه عملیاتی جنوب هیچگونه نیروی احتیاط مناسب ندارد. از این رو خواهشمند است واگذاری حداقل شش گردان مانوری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به قرارگاه جنوب را ابلاغ فرمایید. ⁦◀️⁩ در پی این گزارش، غلامعلی رشید، معاونت عملیات قرارگاه خاتم الانبیا سپاه در مورد گزارش‌های تکراری معاونت نیروی زمینی ارتش واکنش نشان داد و در جواب درخواست وی نوشت: در هفته چندین آگهی از این نمونه از طرف نزاجا (نیروی زمینی ارتش) به فرماندهی قرارگاه خاتم الانبیا نوشته می شود و همه جا احتمال تک دشمن را متصور می دانند و تقریباً در پایان تمام این آگهی‌ها درخواست نیروی مانوری سپاه پاسداران می‌کنند و مرتباً اضطراب و تشویش در ذهن فرماندهی ایجاد می‌کنند. دستور دهید از قرارگاه مشترک نزاجا و نیروی زمینی سپاه (قائم)، سرهنگ جمالی و خصوصاً معاونت عملیات نزاجا را توجیه نمایید تا حداقل از نوشتن این نوع نامه های مضطربانه پرهیز و این قدر پیشنهادهای رویایی نکنند. آنها واقف هستند که توان نیروی زمینی سپاه چقدر است. 🌷🌷🌷 ⁦🕊️⁩⁦🕊️⁩⁦🕊️⁩ @nashremarzoboom
🔴 ✅ به بهانه ی سالروز تاسیس جهادسازندگی ⁦◀️⁩ یکی از برنامه‌های مدرسه که واقعاً بچه‌ها را می‌ساخت اردوهای جهادی بود. ما سال ۵۹ اولین مدرسه ای بودیم که اردوهای سازندگی و جهادی را در کشور راه انداختیم. بچه‌ها را تابستان‌ها می‌بردیم مناطق محروم و اردوهای جهادی. بچه ها می فهمیدند که باید به محرومین توجه کنند. حتی با بردن یک کتاب یا ۱۰۰ تومان پول. توی اردو کارگری می‌کردند. در دروی گندم به روستایی ها کمک می کردند. دستشان می آمد که در زندگی فقط خودشان نیستند و باید به روستایی ها هم توجه کنند. تا سال ۷۵ که من مدیر مدرسه بودم هر سال نزدیک ۱۰۰ نفر به مناطق محروم می رفتند. خودشان قبل از اردو کمک‌های نقدی و غیر نقدی از مردم و خیرین جمع می کردند. می رفتند توی منطقه، هم کمک ها را توزیع می‌کردند. هم مسجد و حمام و خانه برایشان می ساختند و هم کارهای فرهنگی انجام می‌دادند. بعد از یک مدت کار گسترش پیدا کرد. کنار اردوهای دانش آموزی، اردوهای فارغ التحصیلان هم بود. در واقع بسیج سازندگی و اردوهای دانشجویی جهادی که از سال ۷۹ توی کشور راه افتاد ریشه اش از کار مدرسه مفید بود 🚜🚜🚜 پ.ن: روایت محمدحسین رفیعی، مدیر سابق دبیرستان مفید از راه اندازی اردوهای جهادی در سال ۵۹ 🌷⁦🕊️⁩🌷⁦🕊️⁩ @nashremarzoboom
⚫⚫⚫ ✅ سالروز شهادت امام جعفرصادق (ع) تسلیت باد. ⚫ امام جعفر صادق (عليه ‏السلام) فرمود: ⁦پدرم مرا به سه چيز ادب آموخت و ازسه چيز نهی فرمود: ⁦◀️⁩ سه نكته ادب اين بود كه فرمود : 📝 فرزندم ! هركس با دوست بد بنشيند سالم نمى ماند  📝 و هر كس گفتارش را كنترل نكند پشيمان مى شود  📝 و هر كس به جايگاه هاى بد وارد شود مورد بدگمانى قرار مى گيرد . ⁦◀️⁩ و آن سه چيز كه مرا از آن نهى فرمود : 📝 دوستى با كسى كه چشم ديدن نعمت كسى را ندارد ️ 📝 و با كسى كه از مصيبت ديگران شاد مى شود 📝 و دوستی  با سخن چين. @nashremarzoboom
🔴 روزشمار جنگ ۱۳۶۳/۳/۲۸ 🔴 ✅ بمب هایی به شکل قرآن! ⁦◀️⁩ قرارگاه مرکزی خاتم الانبیا در یک دستورالعمل حفاظتی به کلیه قرارگاه‌های لشکرها و تیپهای مستقل تحت امر در مورد خطر نوعی بمب کوچک شبیه قرآن که عراق قصد فرو ریختن آن در جبهه‌های جنگ را دارد هشدار داد. ⁦◀️⁩ بر اساس اطلاعات واصله از گروههای رزمی مشترک و منطقه دوم دریایی خارک، ارتش عراق در نظر دارد بمب های ابتکاری شبیه قرآن های کوچک را در مناطق عملیاتی فرو ریزد و با انفجار آنها موجب تلفات رزمندگان اسلام گردد. ⁦◀️⁩ در ادامه این دستورالعمل با ذکر اینکه این اشیا دارای قدرت انفجاری زیادی هستند، در مورد شکل آنها آمده است، ظاهر این اشیا زیبا و ارزنده است و بیشتر شبیه وسایلی از قبیل قرآن، مفاتیح یا کتاب‌هایی است که برای رزمندگان مقدسند. همچنین ممکن است در قالب رادیو، عکس، مجسمه، پوستر و پاکت نامه باشند که پس از برداشته شدن منفجر می شوند. ⁦◀️⁩ فرمانده ستاد منطقه ۱۱ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز امروز در نامه‌ای به کلیه یگان‌های تابعه در خصوص تجهیزات به جا مانده از ضد انقلاب و مخاطرات آن هشدار داد و افزود: متاسفانه تا به حال با وجود تذکرات قبلی و تجارب برادران در این رابطه، باز تجهیزات به جا مانده از ضد انقلاب موجب صدمات جانی و مالی شده است. لذا باید به رزمندگان تذکر و آموزش‌های لازم داده شود و در برخورد با کلیه مواد غذایی به جا مانده از ضد انقلاب جنبه احتیاط را رعایت کرده و بدون تایید گروه تخریب از آنها استفاده نکنند. 💣💣💣 📝🎤📝🎤📝 ⁦🕊️⁩🌷⁦🕊️⁩🌷⁦🕊️⁩ https://www.instagram.com/p/CBiUjxap5d5/?igshid=e6nr1tar53v
🔴 روزشمار جنگ ۱۳۶۳/۳/۲۹ ✅ مهمات زیاد داریم! به جای یک گلوله، ده گلوله شلیک کنید! ⁦◀️⁩ به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس صدام حسین رئیس جمهور عراق امروز هنگام اعطای مدال به گروهی از رزمندگان عراقی اعلام کرد که عراق برای دستیابی به پیروزی در جنگ، تسلیحات و مهمات زیادی در اختیار دارد. وی خطاب به نیروهای مسلح عراق گفت: شما برای کشتن یک سرباز دشمن به جای شلیک یک گلوله می توانید ۱۰ گلوله شلیک کنید چرا که ما مقادیر بسیاری مهمات در اختیار داریم. رئیس جمهور عراق بدون اشاره به شکست های متعدد نیروهای این کشور در جبهه‌های جنگ مدعی شد: عراقی‌ها از سکوی افتخاری که آنان تقریباً موفق به صعود به قله آن شدند پایین نخواهند آمد. ✅ قرارداد عراق با شرکت هیوندا برای جبران خسارات جنگ در عراق ⁦◀️⁩ در ادامه ی گسترش روابط عراق و کره جنوبی امروز شرکت مهندسی کره ای به نام هیوندا، یک قرارداد ۷۳۰ میلیون دلاری با دولت عراق امضا کرد. بر اساس این قرارداد شرکت هیوندا یک پروژه بزرگ تولید برق در عراق اجرا می‌کند. روزنامه وال‌استریت‌ژورنال به نقل از سخنگوی این شرکت نوشت: قرارداد مذکور با شرکت دولتی برق عراق به امضا رسیده است و این مرکز برق جایگزین تاسیساتی می شود که در جنگ ایران و عراق از بین رفته است. مرکز مذکور در ۷۰ کیلومتری جنوب بغداد ساخته خواهد شد. شرکت هیوندا چند سال پیش نیز یک قرارداد ۹۰۰ میلیون دلاری برای احداث خط آهن با عراق امضا کرده بود. ✅ پادشاه اردن: دوش به دوش عراق با ایران خواهیم جنگید ⁦◀️⁩ ملک حسین پادشاه اردن در ادامه سفر خود به کشورهای بحرین، کویت، عمان، قطر و امارات متحده عربی وارد عراق شد و امروز با صدام دیدار و در مورد تحولات جنگ ایران و عراق گفت و گو کرد. رادیو بغداد در گزارشی از این دیدار به نقل از پادشاه اردن اعلام کرد: اگر عراق و سایر دول عربی خلیج فارس از اردن درخواست کمک کنند نیروهای اردنی دوش به دوش آنها با ایران وارد جنگ خواهند شد. خبرگزاری ها هدف از سفر ملک حسین به کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس را جمع‌آوری کمک‌های مالی برای رژیم صدام عنوان کردند 📝📝📝 @nashremarzoboom 🕊️🌷🕊️🌷🕊️ https://www.instagram.com/p/CBk7KxIJ_Yc/?igshid=1ehrhpv3yyd70
🔴 روزشمار جنگ ۱۳۶۳/۳/۳۰ ✅ ارتش عراق از هر وسیله‌ای برای مقابله با نیروهای ایرانی استفاده خواهد کرد ⁦◀️⁩ ژنرال ماهر عبدالرشید، فرمانده سپاه سوم عراق در جبهه جنوب، در مصاحبه با رویتر، ضمن پاسخ به پرسشی در خصوص استفاده از سلاح شیمیایی تاکید کرد: ما از هر وسیله و سلاح کشنده و مخربی علیه کسی که تلاش نماید از مرزهای ما عبور کند و خاک ما را تصرف کند استفاده می‌کنیم. ژنرال ماهر عبدالرشید مدعی شد که ایران بیش از ۲۰۰ هزار تن نیروی رزمی شامل نیروهای سپاه و داوطلب مردمی را در مقابل سپاه سوم عراق گردآوری کرده است. وی افزود: عراق در تلاش برای جلوگیری از حمله پیش‌بینی شده ایران، به حملات خود علیه مواضع ایرانیان ادامه می‌دهد و جزئیاتی از طرح های ایران را توسط پناهندگان دریافت کرده است. ✅ واکنش منفی دولت آلمان به تظاهرات منافقین در این کشور ⁦◀️⁩ برخلاف مقامات آمریکایی، دولت آلمان در واکنش به تظاهرات منافقین در سالگرد قیام مسلحانه خود، خواستار گسترش روابط با جمهوری اسلامی ایران شده و تمسخر رهبران آن را محکوم کرد. سخنگوی وزارت امور خارجه آلمان گفت: دولت این کشور تمایل زیادی به گسترش روابط حسنه با ایران دارد و مخالفت شدید خود را با سوء استفاده از حق آزادی تظاهرات در آلمان جهت تحقیر و مسخره کردن مقامات رهبری ایران اعلام می‌دارد. حق تظاهرات یک حق بسیار مهم سیاسی است و برای آلمانی ها و خارجی ها یکسان است ولی نباید آلمان به محل انجام درگیری‌های داخلی کشورهای دیگر تبدیل شود. 🌷🌷🌷 @nashremarzoboom 📝🎤📝🎤📝 https://www.instagram.com/p/CBn3QfBJCC3/?igshid=gejdi3wecnum
🌷🌷🌷 . ✅ اشک چمران برای فوزیه از یادم نخواهد رفت . 🔴 برشی از خاطرات عزت قیصری از پاوه، به مناسبت ۳۱ خرداد، سالگرد شهادت دکتر مصطفی چمران . ⁦◀️⁩ فوزیه شیردل بهیاری بود که در بیمارستان قدس پاوه خدمت می‌کرد. توی درگیری، گلوله ای آتشین و گداخته، بی رحمانه پهلویش را شکافت و نقش زمینش کرد. در خانه ی پاسداران بودیم. با عجله به طرف فوزیه دویدم. به بالینش که رسیدم غرق در خون شده بود و روپوش سفیدش را گلگون کرده بود. اینقدر از بدنش خون رفته بود که صورتش مثل لباسش سفید و بی‌رنگ بود. با دیدن این صحنه که سوزناک ترین لحظات عمرم بود، در حالی که قلبم می جوشید، خم شدم و لحظه‌ای سرم را روی سینه اش گذاشتم و او را به آغوش کشیدم. خون تازه‌ای از پهلویش جاری بود و سر و صورتم خونی شد. روحیه ام ضعیف شد اما سعی کردم که قلبی سنگی داشته باشم. سرش را به دامنم گرفتم و به صورت خونی و لبهای روزه‌دار و خشک و ترک خورده اش بوسه زدم. از چهره اش پیدا بود که رفتنی ست. مظلومانه نگاهی کرد که بوی خواهش داشت. نگاهش در نگاهم گره خورده بود. لحظه ی بغض شکن و غم انگیزی شده بود و این سخت ترین لحظات زندگی من بود. فوزیه همچنان ناله می کرد و آتش به جانم می زد. محل گلوله به شدت خونریزی داشت اما نه پزشکی بود و نه دارویی که جلوی خونریزی را بگیرد. رشتی را به پهلویش بستم اما خون بند نمی آمد و این کار من هم بی فایده بود. ۱۶ ساعت از زخمی شدنش می‌گذشت. همه برایش گریه می‌کردند و قلب همه را خون کرده بود. جز گریه هیچ کاری از دست هیچ کسی بر نمی آمد، اما اشکی که در آن جمع بر چهره ی چمران دیدم هرگز از یادم نخواهد رفت. . ⁦◀️⁩ پیکر نیمه جان او را بعد از ۱۸ ساعت از خانه پاسداران به ساختمان بهداری بردند تا از دید مردم و مجروحین دور باشد و روحیه مجروحان ضعیف نشود. بهداری در ورودی غربی شهر پاوه قرار داشت. همراهش رفتم و کنارش نشستم و موهایش را که کمی بیرون آمده بود پوشاندم. سرش را به دامن گرفتم و میان دستانم قرار دادم و به آنها بوسه زدم. نفس‌های آخر را می کشید و چشمان بازش خیره به نقطه ای دوخته شده بود. لحظاتی بعد او بود و انفجاری و پیکری سرخ. این فرشته ی بی‌گناه در میان دامنم و بین شیون و ضجه زنان و کودکان، با درد و رنج زیاد بعد از ۲۴ ساعت خونریزی و دست و پنجه نرم کردن با مرگ بالاخره تسلیم شد. شیردل با زبان روزه شهید شد انگار کسی او را به پرواز دعوت کرده بود و من لحظه پرواز او را دیدم . ⁦◀️⁩ چند ساعت بعد که هلی کوپتر به پاوه رسید، پیکر فوزیه را هم کنار مجروحان سوار کردیم اما وقتی پره های هلی کوپتر به ساختمان اصابت کرد و شکست، مثل فنر از جا بلند میشد و دوباره به زمین میخورد. هربار چند مجروح به بیرون پرت می شدند و پره های تیز با ضربه ای آنها را بی جان به زمین می انداخت. پیکر نیمه جان دو خلبان از در کابین در حالی آویزان شده بود که پاهایشان در کمربند اصلی گیر کرده بود. مجروحان هلی کوپتر همه بین زمین و آسمان شهید شدند. ناراحتی همه مان را دیوانه کرده بود. عده ای سر خود را به دیوار می کوبیدند و شیون می کردند و گروهی سردرگم دور خود می چرخیدند. گلوله های دشمن همچنان بر سر ما می بارید ولی کسی دیگر به مرگ توجهی نداشت . ⁦◀️⁩ غم انگیزترین صحنه اما مربوط به فوزیه شیردل بود که پایش داخل هلیکوپتر گیر کرده بود و بدنش با روپوش سفید خونی آویزان مانده بود.باد روپوش سفید و گیسوان بلندش را به این طرف و آن طرف می برد و دست های خونی اش، آویزان بر روی زمین و خاک کشیده شده بود . 🌷⁦🕊️⁩⁦🕊️⁩⁦🕊️⁩🌷 . . 🎤📝🎤📝🎤 . @nashremarzoboom https://www.instagram.com/p/CBpEq2MJLGO/?igshid=1jcfi4l8u9xih
⁦🕊️⁩⁦🌷🌷🌷⁦🕊️⁩ ✅ برشی از مناجات دکتر مصطفی چمران به مناسبت ۳۱ خرداد، سالگرد شهادتش 🌷🌷🌷 ⁦◀️⁩ خدايا ترا شکر مي کنم که به من نعمت توکل و رضا عطا کردي، و در سخت ترين طوفانها و خطرناکترين گردابها، آنچنان به من اطمينان و آرامش دادي که با سرنوشت و همه پستي ها و بلنديهايش آشتي کردم و به آنچه تو بر من مقدر کرده اي رضا دادم. ⁦◀️⁩ خدايا در مواقع خطر مرا تنها نگذاشتي ، تو در کوير تنهايي، انيس شبهاي تار من شدي، تو در ظلمت نااميدي، دست مرا گرفتي و کمک کردي... که هيچ عقل و منطقي قادر به محاسبه پيش بيني نبود، تو بر دلم الهام کردي و به رضا و توکل مرا مسلح نمودي، و در ميان ابرهاي ابهام و در مسيري تاريک مجهور و وحشتناک مرا هدايت کردي. 📝📝📝 @nashremarzoboom
🔴 روزشمار جنگ (۳۱ خرداد ۱۳۵۸) ✅ قطع نامه ی خلق به خون خفته ی عرب! ⁦◀️⁩ امروز در خرمشهر در پی اعلام قبلی و برنامه‌ریزی سازمان‌های موسوم به خلق عرب، عده‌ای از اعراب به عنوان اعتراض به اظهارات آیت الله خلخالی در مورد آیت الله شبیر خاقانی دست به راهپیمایی زدند. به گزارش روزنامه ی اطلاعات در پیشاپیش راهپیمایان موتورسواران عرب حرکت می‌کردند و در مقابل راهپیمایان پلاکاردهای حمل می شد که به زبان‌های فارسی و انگلیسی روی آن نوشته شده بود: خلق به خون خفته عرب تا رسیدن به هدف‌های شرعی راهش را ادامه می‌دهد و هرگونه دخالت بیگانگان در امور داخلی ما محکوم است. در قطعنامه راهپیمایان آمده است: ۱ _ خلق عرب با قاطعیت هرچه تمام تر پشتیبانی و حمایت کامل خود را از رهبر عظیم الشأن و مرجع عالیقدر، آیت الله العظمی شیخ محمد طاهر آل شبیر خاقانی اعلام کرده و آمادگی خود را در جهت هرگونه جانفشانی در برابر هر گونه توطئه علیه ایشان ابراز می‌داریم ۲- یاوه گویی هایی که از طرف روحانی نمایی به نام صادق خلخالی نسبت به آیت الله خافانی شده را محکوم کرده و از رهبر انقلاب اسلامی ایران خواهان عزل و مجازات ایشان را داریم ۳- موافقت‌نامه ای که مابین آیت الله خاقانی و دریادار مدنی امضا شده، موارد آن نقض گردیده است ۴- آزادی بدون قید و شرط و عدم آزار و شکنجه زندانیان خلق عرب و بازگشت آنان را از تبعید خواهانیم ۵- ما خواستار محاکمه و مجازات پاسداران غیر مسئول محلی مانند: اسماعیل زمانی ها، جهان‌آراها، کازرونی‌ها، امامزاده ها، شوشتریها، عبودزاده ها، عبودسعید ها، محمدزاده ها فروزنده ها و روحانی نماهایی مثل سید محمدتقی موسوی، ابوالحسن نوری، عبدالله محمدی و بازاریهایی نظیر احمدزاده ها، سلیمانی ها، نجار زاده ها، زارع ها و غیره که سبب کشتار وحشیانه خلق عرب بودند می‌باشیم درود بر شهدای راه آزادی، درود بر شهدای خلق عرب امضا: هواداران آیت الله العظمی شیخ محمد طاهر آال شبیر خاقانی 🎤📝🎤📝🎤 🚦🚦🚦 @nashremarzoboom
🔴 روزشمار جنگ (۳۱خرداد ۱۳۶۴) ✅قذافی: این جنگ را به حساب برادران عرب نگذارید! ⁦◀️⁩ آقای هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس شورای اسلامی در دومین روز از سفر رسمی خود به لیبی ظهر امروز وارد شهر بنغازی شد و مورد استقبال سرهنگ قذافی رهبر جماهیری لیبی قرار گرفت. در این دیدار قذافی گفت: ما به انقلاب اسلامی ایران با دیده احترام می نگریم زیرا یک انقلاب مردمی است که رژیم شاه را ساقط کرد و اکنون موضعی صریح علیه امپریالیسم و صهیونیسم و ارتجاع دارد. قذافی با اشاره به جنگ ایران و عراق افزود: ما به خاطر جنگی که به شما تحمیل شده بسیار متاسفیم ولی امیدوارم شما این را به حساب صدام و رژیم او بگذارید و تصور نکنید برادران عرب با ایران می جنگند. ما معتقدیم این جنگ بین نیروهای انقلاب و نیروهای ارتجاع است و علیه صدام و مرتجعین منطقه با شما هستیم. سپس آقای هاشمی با اشاره به حمایت لیبی از ایران در جنگ تحمیلی گفت: ما در این جنگ خودمان را با شما در یک جبهه می دانیم و تصور داریم این جنگ را تا ساقط کردن رژیم بعث عراق ادامه دهیم 📝🎤📝🎤📝 ✅نصب سکوی پرتاب موشک های ضدهوایی در فرودگاه مهرآباد تویط سوریه ◀️⁩ درباره مقدورات دفاع موشکی و منابع تسلیحاتی ایران نشریه «فارین ریپورت» نوشته است: سوریه یک سکوی پرتاب موشک های ضدهوایی ساخت شوروی را در ماه گذشته در بخش نظامی فرودگاه تهران نصب کرد. این موشک‌ها که احتمالا از نوع سام ۶ - اس است می‌تواند هواپیماهای عراقی میگ ۲۳ را هدف قرار دهد. در روز سوم ماه ژوئن یکی از این موشک ها شلیک و به هواپیمای عراقی که احتمالاً در بخش عراقی مرز مورد اصابت قرار گرفت، آسیب رساند. همچنین نشریه «المجله» وابسته به حکومت عربستان سعودی نوشت: لیبیایی ها تعداد محدودی از موشک های قدیمی زمین به زمین اسکاد که کار آماده ساختن و استقرار آن ۱۸ ساعت به طول می‌انجامد را به ایران تحویل داده اند. 📝🎤📝🎤📝 ✅ نخست وزیر سابق فرانسه: فکر نمیکنم تصمیم حمله به ایران عاقلانه بوده باشد! ⁦◀️⁩ ریموند بار نخست وزیر اسبق فرانسه در مصاحبه با نشریه سیاست بین‌المللی چاپ پاریس، در پاسخ به این پرسش که چه کسی مسئول جنگ خلیج می باشد گفته است: این عراق است که به ایران حمله نموده و فکر نمی‌کنم که این تصمیم عاقلانه بوده باشد. از وی سوال شده با این حال شما فکر می‌کنید که دنیای غرب حق دارد که از رژیم بغداد حمایت کند؟ - کاملاً زیرا پیروزی به رژیم خمینی آنچنان پرستیژی خواهد داد که می‌تواند انقلاب فرهنگی خود را صادر نموده و کشورهای خلیج را متزلزل نماید. پرسش دیگر اینکه صرف نظر از جنبه منفی خمینیسم شما فکر می‌کنید به نفع دنیای غرب خواهد بود که روابطش با ایران را حفظ نمود و اهرم‌هایی را در آنجا داشته باشد؟ - من با این عقیده موافقم هرگز نباید یک کشور را به دست شیطان هایش رها نموده و آن را در انزوا و خارج از میدان روابط دیپلماتیک و اقتصادی قرارداد. به خصوص هنگامی که این کشور در منطقه ای قرار دارد که به حساب آورده می‌شود. 🌷🌷🌷 🌱🌱🌱 @nashremarzoboom
🔴 روزشمار جنگ ۱۳۵۸/۴/۲ ✅شکست مهم نیست، لکه دار شدن مهم است! ⁦◀️⁩ امام خمینی در جمع گروهی از بانوان لنگرود و پاسداران انقلاب اسلامی همدان درباره اهمیت معنویت و رعایت شئون و ضوابط اسلامی گفتند: شکست مهم نیست، لکه‌دار شدن مهم است. اگر ما با آبرومندی شکست بخوریم اهمیتی ندارد. انبیا هم شکست خوردند، حضرت امیر هم از معاویه شکست خورد، اما اگر شکست معنوی بخوریم، اگر خدای نخواسته از حد تجاوز بکنیم، این نهضت آلوده می‌شود و در خارج گفته می‌شود این هم اسلام ⁦◀️⁩ امام در ادامه فرمودند: برادرها! از پاسداری، خوب پاسداری کنید. محور اسلام باشید، پاسدار اسلام و قرآن باشید، پاسداری از اسلام بکنید. همین دیروز به من اطلاع دادند که یک پاسدار در قم یک کسی را همینطوری کشته است. (یکی از حضار: برادر ایشان است.) برادر هر کسی باشد باید کشته شود. (یکی از حضار چیزی می‌گوید) بله؟ برادر مقتول است؟ قصاص می‌شود. شما حق دارید او را قصاص کنید و به دست شما می‌دهند و کشته خواهد شد. من امروز گفتم باید کشته شود. هر که قدرت دستش هست هر کاری می‌خواهد نباید بکند. موازین دارد، میزان دارد. مطلب کشتن یک مسلمان میزان دارد، بیخود است مگر؟ کشتن یک بشر میزان دارد، بی میزان نمی‌شود کسی را کشت. 🌷🌷🌷 📝🎤📝🎤📝 @nashremarzoboom
✅ انقلاب آنها را تنبیه کرده است! 🌷🌷🌷 ⁦◀️⁩ احمد در سال‌های ۵۶ و ۵۷ در تظاهرات و راهپیمایی و پخش اعلامیه و شعار نویسی فعال بود. در آخرین محرم قبل از پیروزی انقلاب مامورین ساواک او را در میان دسته عزاداری شناسایی و بازداشت می‌کنند. چند ماهی در زندان ساواک بود که به شدت او را شکنجه کرده بودند. پاسبانی با چکمه طوری به دهان احمد کوبیده بود که تا یک ماه پس از آزادی خونریزی بینی داشت. پس از پیروزی انقلاب مسئولین قضایی نجف آباد از ایشان می‌خواهند که شکنجه گرانش را معرفی کند و آنها را محاکمه کنند. اما او زیر بار نمی رود و می گوید: انقلاب آنها را تنبیه کرده است. جالب است که یکی از همین افراد چند سال قبل از شهادت احمد برای انتقال فرزندش از دانشگاه آزاد یک شهر به شهر دیگر از احمد کاظمی طلب کمک کرده بود و احمد هم به دانشگاه آزاد توصیه کرده بود که مشکل ایشان را حل کنید . 📝🎤📝🎤📝 . پ.ن: روایت سردار محسن رضایی از شهید احمد کاظمی . 🚦🚦🚦 . @nashremarzoboom https://www.instagram.com/p/CBvns2dJ5YI/?igshid=txq9wnwvyeab
💐🌹به مناسبت میلاد حضرت معصومه (س) و روز دختر 🌹💐 ✅به هر زحمتی بود نوزاد را از شکم مادر بیرون کشیدم، دختر بود همراه اکیپ پزشکی برای ارائه خدمات درمانی به منطقه آلوت رفتم. یک دستگاه ماشین جیپ که سرنشینان آن چند نفر زن و بچه بودند کمی جلوتر از ما به طرف روستا در حرکت بود. در فاصله چند متری ما یک مین زیر ماشین آنها منفجر شد. این مین ها را گروهک‌های ضد انقلاب می کاشتند. سرنشینان جیپ همه مجروح شدند. بیچاره ها خواسته بودند از بمباران فرار کنند که اینچنین گرفتار شدند. در میان جمع خانمی نیمه جان را دیدم که وضعیتش بسیار بد بود. ترکش مین پهلوی این زن حامله را شکافته و داخل شکم او شده بود و هر آن امکان داشت به شهادت برسد. از شکاف سر جنین پیدا بود. خون با فشار از پهلویش جاری بود. با دیدن این صحنه فولاد هم اگر بودی خم می شدی اما چاره‌ای جز تحمل نداشتیم. سریع دستم را داخل خون ها و شکم او فرو بردم و سعی داشتم دستم به سر بچه برسد. با تیغ بیستوری کمی عضله شکم را برش دادم تا راحت‌تر دستم وارد شکم شود که تیغ به دست چپم خورد و زخمی شد. سوزش شدیدی احساس کردم اما اهمیت ندادم و به کارم ادامه دادم. فشارخون مزاحم کار می‌شد. دستم پر خون شد. چند لایه گاز روی خون گذاشتم. در حالی که تمام تن و سر و صورت و لباس‌هایم خونی بود کوشش می کردم که بچه را نجات دهم. در این لحظه حساس مادر به شهادت رسید. دست چپم را که خونریزی داشت روی محل خونریزی مادری که شهید شده بود گذاشتم و محکم فشار دادم تا کمی خون بند بیاید. خونم با خون شهید قاطی شد. با دست راستم تلاش کردم که نوزاد را از رحم مادر خارج کنم. بالاخره به هر سختی بود نوزاد را سالم از شکم مادری که به شهادت رسیده بود بیرون آوردم. لحظه‌ای که بچه را بیرون کشیدم بسیار خوشحال شدم که زنده است و نفس میکشد. نوزاد، دختر بود. او را وارونه و از دو پا آویزان کردم و ضربه ای محکم به پشت او زدم. به گریه افتاد. صدای گریه اش را شنیدم تمام خستگی از تنم بیرون رفت. بند نافش را با نخ سیلک بستم و بیستوری بریدم. دخترک لباس نداشت. رشتی ای که پدر بچه دور سرش پیچیده بود را گرفتم و دور دخترک پیچیدم. او را سالم تحویل همراهانش دادم. لحظه ی تلخ و شیرینی بود. لحظه ای که جان نوزادی را نجات دادم و لحظه‌ای که شاهد مرگ یک مادر بودم. پ.ن: آلوت روستایی از توابع شهرستان بانه در استان کردستان است. روایت خانم عزت قیصری از روزهای مقاومت در کردستان @nashremarzoboom https://www.instagram.com/p/CBx3gWMJtFl/?igshid=7tr40lf41hgf
🔴 روزشمار جنگ ۱۳۵۸/۴/۳ ✅ خبرنگار مصری: حکام تهران در همان منازل ساده ی قبل از انقلاب زندگی می کنند! ⁦◀️⁩ یک خبرنگار مصری پس از پایان سفرش به ایران درباره وضعیت مسئولان ایران، مجلس شورای اسلامی و نمایندگان آن، دشمنی با آمریکا، فضیلت های اخلاقی، روز قدس و اقتصاد ایران گزارش مبسوطی تهیه کرد و به چاپ رساند. ⁦◀️⁩ احمد السیوفی خبرنگار روزنامه الشعب چاپ مصر که به همراه جمعی از خبرنگاران خارجی برای تهیه گزارش از مراسم روز جهانی قدس به ایران سفر کرده بود در مقدمه گزارش خود اذعان کرد، به دلیل تاکید رئیس هیئت تحقیق مبنی بر انعکاس واقعی مشاهدات از هرگونه تعبیر و تفسیر شخصی خودداری کرده است و سپس آورده، اعتراف می کنم از آنچه در این کشور مشاهده نمودم بسیار متعجب شدم و شاید علت تعجبم این بود که ذهن من همانند دیگران تحت تاثیر حملات تبلیغاتی علیه ایران و انقلاب آن قرار گرفته بود. السیوفی در ادامه با عنوان واقعیت نخست: حکام ایران درباره وضعیت زندگی رهبر انقلاب اسلامی و دیگر مسئولان نوشت، ما مشاهده کردیم که حکام تهران در همان منازل ساده و بی پیرایه که قبل از انقلاب سکونت داشتند زندگی نموده و بر مردم حکومت می‌کنند. همچنین مشاهده نمودیم لباس‌هایی که آیت الله ها و وزرا بر تن می‌کنند هیچ گونه تفاوتی با لباس‌های مردم عادی ندارد. در روز قدس وزرا همدوش با دیگر اقشار ملت و بدون همراه داشتن محافظین حرکت می کنند و به گونه‌ای در میان توده ها قرار گرفته بودند که امکان تشخیص آنها از دیگران دشوار بود 📝🎤📝🎤📝 🌷🌷🌷 @nashremarzobnom