eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
13.4هزار دنبال‌کننده
50 عکس
41 ویدیو
109 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5967386226297149655 1.mp3
1.96M
🕯🥀🍂 🥀 ◈اے همسره شـیر عـرب یـگانـہ بانـوے وفـا ✍متن سبک و شعر سینه زنی ویژه وفات حضرت اُم البنین سلام الله علیها ‍#⃣ #⃣ #⃣ #⃣ 👌 ✅بند اول ای همسره شیر عرب،یگانه بانوی وفا،روح ادب مظهره ایثار و وفا،مادره عباس سقای تشنه لب از نامه تو کرم میباره،رحمت روی سرم میباره ازغم وروضه ی عباست،اشک ازچشم ترم میباره ام البنین ✅بند دوم ام الشهید ام الحیا،همدم زینب و طبیب مجتبی روضه گرفتی مدینه برامصائب حسین خون خدا افتخارت شده به دنیا،بوده ای خانه داره مولا مادری کرده ای برای ، یتیمانِ حضرتِ زهرا ام البنین ✅بند سوم درعلقمه ام البنین،شدقمرت عباس نقش برزمین از داغ دستان جدا،زینب کبری گردید زار و حزین عباست عشق رومعناکرد،دردشت کربلا غوغا کرد تا زهرا گفت بهش بنی،حسین رو برادر صدا کرد ام البنین ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ ✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸 ✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
۱۲ دسامبر،‏ ۱۳.۱۲.mp3
2.49M
🕯🥀🍂 🥀 ◈اسطوره ے ادب روی زمینـے در قامت زن و مرد آفرینـے ✍متن سبک و شعر سینه زنی ویژه وفات حضرت اُم البنین سلام الله علیها ‍#⃣ #⃣ #⃣ #⃣ ✅ بند اول اسطوره ی ادب روی زمینی در قامت زن و مرد آفرینی ام البنینی ام البنینی ام البنینی تاج ولایت و بانو نگینی توروضه خوان زین العابدینی ام البنینی ام البنینی ام البنینی یاام البنین چشام بارون اشکه دلم تنگه حسینه دم میدون مشکه یاام البنین بازم گره م رو وا کن تورو جون ابالفضل منو حاجت روا کن همدم ابالفضل معلم ابالفضل تو ادب چیزی نذاشتی تو کم ابالفضل مادره ابالفضل بال و پره ابالفضل بگو یه کربلا مارو ببره ابالفضل یا ام البنین ام البنین ✅ بند دوم سنگ صبوری و تو بهترینی ام الوفا و ام العارفینی ام البنینی ام البنینی ام البنینی در عرش کبریا بالا نشینی بانی موکبای اربعینی ام البنینی ام البنینی ام البنینی یا ام البنین تویی پناه آخر میگن حسین زهرا به تو میگفته مادر حالا اومدم ازت برات بگیرم منم شبیه عباس برا حسین بمیرم اعتبار مکتب توسل مجرب گفتی اومدم کنیزی حسین و زینب خارج از کلیشه لطف توعه همیشه شنبه ها داره به نام تو جهانی میشه یا ام البنین ام البنین ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ ✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸 ✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
1_1411171473.mp3
8.31M
آشفته حالم، با غم غمینم اُم البنینم،اُم البنینم 👤 🎧 ▪️ ▫️ #⃣ ✅بند اول آشفته حالم،با غم غمینم،ام البنینم،ام البنینم دنیای دردم،زار و حزینم،ام البنینم،که بی بنینم یه روزی من پسر داشتم توی باغم ثمر داشتم چهار تا تاج سر داشتم عصای دست من بودن همه ی هست من بودن دل خوش بودم پسر داشتم شنیدم که سراشون به نامردی جدا شد جسمشون قطعه قطعه سرا رو نیزه ها شد (آه و واویلتا وای) ✅بند دوم افتادم از پا،نقش زمینم،ام البنینم،ام البنینم با غصه حالا،من همنشینم،ام البنینم،که بی بنینم یه روزی نور عین داشتم خوشی داشتم حسین داشتم همه دارو ندارم بود یه روزی من قمر داشتم دلم خوش بود پسر داشتم ماه شبهای تارم بود شنیدم بعد عباس حسینم بی پناه شد دیگه قدش دوتا و بی یار و بی سپاه شد (آه و واویلتا وای) ✅بند سوم سقای لشکر،ای آخرین یار،پاشو علمدار،پاشو علمدار بعد تو میشه،کار حسین زار،پاشو علمدار،پاشو علمدار پاشو نور نگاهه من پاشو پشت و پناهه من پاشو سرلشکرم عباس کمرم رو شکستی تو راه چارم رو بستی تو اومده مادرم عباس چرا فرقت شکسته کی دستاتو بریده پاشو دشمن به خیمه دیگه لشکر کشیده (آه و واویلتا وای) ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ ✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸 ✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
4_5972259665558378443.mp3
2.09M
🕯🥀🍂 🥀 ◈ابالفضلــے ام بــہ دعات مـادر ابـاالفضل ✍متن سبک و شعر سینه زنی ویژه وفات حضرت اُم البنین سلام الله علیها ‍#⃣ #⃣ #⃣ #⃣ ✅بند اول ابالفضلی ام به دعات مادر ابالفضل به هوات مادر ابالفضل به نکاه مادرونه به گدات ـ مادر ابالفضل دسته منو چادر تو / مادرم ام البنین میبینی که بی قرارم / حال و روزم رو ببین مادرم ام البنین تو ـ الگوی مادرها از ابتدا هستی ام البنین و ام الشهدا هستی خانم جان تو مادر سینه زنای کربلا هستی صلی الله علیکِ - یا زوجه امیر المومنین صلی الله و علیکِ ـ یا مولاتی یا ام البنین ✅ بند دوم ابالفضلی ام من سر سفرشم همیشه بی ابالفضل اصلا نمیشه عشق عباس توی زندگی من - دونده ریشه روزی خوره شنبه ها تم / مادرم ام البنین سینه زن بچه هاتم / مادرم ام البنین مادرم ام البنین ای ـ حجب و حیا پیشت زانو زده بانو استواری از شخص تو گرفت الگو خانم جان دست ِ منو ول نکنی تویِ این هیاهو صلی الله و علیک ِ - یا زوجه امیرالمومنین صلی الله و علیک ِ - یا مولاتی یا ام البنین ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ ✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸 ✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
Vafat Omolbanin 1402 Hadadian [Mohjat_Net] (3).mp3
910.5K
یـا فاطمـہ از حـیدر شنیدے از هـر ڪلامـے بـهتر شنیدے 👤 🎧 ▪️ ▫️ #⃣ ✅ بند اول یا فاطمه از حیدر شنیدی از هر کلامی بهتر شنیدی از بچه های زهرا مادر شنیدی ام البنین علی باورت کرده پای زینب افتادی و از مهتاب خدا بلندترت کرده محبوبه ام البنین خوبه ام البنین سائل آورده فقط رو به ام البنینه هر شنبه یاد تو می افتم ام البنین گفتن کل زندگیت گفتم ام البنین ✅ بند دوم مصداق شیرزن ام البنینه محبوب پنج تن ام البنینه ذکر توسل من ام البنینه ام البنین به دلها تپش دادی برای شبای تار ثارالله قمر پرورش دادی مثلت کو ام البنین بانو ام البنین زد محضر تو ادب زانو ام البنین یک یا ابالفضله راه تا به ام البنین مفتوحٌ لِرّاغبین باب ام البنین ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ ✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸 ✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
Vafat Omolbanin 1402 Taheri [Mohjat_Net] (6).mp3
1.45M
معدن الماسـے اُم البنین مـادر عباسـے اُم البنین 👤 🎧 ▪️ ▫️ #⃣ ✅بند اول معدن الماسی ام البنین مادر عباسی ام البنین هم صلابت داری ام البنین هم پر از احساسی ام البنین معرفت داری و ام البنین راهو خوب میشناسی ام البنین روی نام فاطمه حساسی ام البنین ام البنین ✅ بند دوم ذکر درمانگرها ام البنین پایه ی باورها ام البنین مثل کوهی بانو ام البنین تکیه ی مادرها ام البنین حضرت زهرا شد ام البنین مادر سرورها ام البنین پس تو هستی مادر نوکرها ام البنین ام البنین ✅ بند سوم آه تو عزت شد ام البنین عزم تو غیرت شد ام البنین نوحه ی جانسوزت ام البنین خیزش نهضت شد ام البنین دشمنت هم حتی ام البنین شیفته ی روضت شد ام البنین روضه ی تو اولین هیئت شد ام البنین ام البنین ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ ✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸 ✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
کنار قبر.mp3
1.33M
🕯🥀🍂 🥀 ◈ڪناره چهار قبر نشسته یـہ مادر دلش از غصـہ ها شکستـہ یـہ مادر ✍متن سبک و شعر سینه زنی ویژه وفات حضرت اُم البنین سلام الله علیها ‍#⃣ #⃣ #⃣ #⃣ ✅بند اول کناره،چهار قبر،نشسته،یه مادر دلش از،غصه ها،شکسته،یه مادر امیدش اینه نور عینش بیاد منتظر نشسته حسینش بیاد ببین،نقش زمینم بیا،روتو ببینم گلم،نور عینم ببین،قلب کبابم نده،انقد عذابم بیا،ای حسینم حسینم وا حسینم ✅بند دوم نداری،خبر از،دشت پر غم،انگار که افتاد،علم از،دستای،علمدار نداری خبر کربلا چی شده نداری خبر خیمه ها چی شده حسین،شد بی علمدار دیگه،شد آخره کار نداشت،راهِ چاره بُرید،حنجر و خنجر کشید،ناله یک مادر حرم،شد آواره حسینم وا حسینم ✅بند سوم شنیدم،سرت رو،بریدن،حسین جان تورو به،خاک و خون،کشیدن،حسین جان شنیدم سرت رفت روی نیزه ها پاره شد پیکرت زیر دست و‌ پا خدا،من چی شنیدم چه خوب،شد که ندیدم تنت،سر نداره شدی،خورشیده زینب جای،من دیده زینب سرت،نی سواره حسینم وا حسینم ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ ✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸 ✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
Vafat Omolbanin 1402 Salahshor [Mohjat_Net] (5).mp3
2.68M
اے امید حـرم اے علمدار مشـڪو بردار بـہ حـرم برگرد 👤 🎧 ▪️ ▪️ ▪️ #⃣ #⃣ ✅ بند اول ای امید حرم ای علمدار مشکو بردار به حرم برگرد بعد رفتنِ تو توی گودال دور اطفال پر شد از نامرد دلم از همه دنیا دیگه سیره تو بری اصغرم دیگه میمیره میمیره عمو اگه که آب نیاره میمیره اگه که بارونی نباره میمیره آخه دیگه توون نداره عباسم پاشو بگو که این یه خوابه مشک تو تموم امّید ربابه پاشو که دنیا روی سرش خرابه دستمو بگیر ای کاشف الکرب من تو هستی پناه و قوت قلب من ابالفضل ابالفضل ✅بند دوم تو دل شب تار تو بیابون میشه حیرون دختری محزون پشت بوته ی خار میشه پنهون دل پریشون با چش گریون میدونه نداره دیگه بابایی بعد از این نداره دیگه رویایی میترسه نمیکشه حتی یه آهی میدونه ندار دیگه هیچ پناهی میبینه میاد یه سایه ی سیاهی با دستای گوشاشو داره میفشاره میفهمه که راه چاره ای نداره از گوشش گوشواره ها رو در میاره رقیه رقیه رقیه ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ ✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸 ✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
واحد؛ لحظه‌های آخر.mp3
5.32M
🕯🥀🍂 🥀 ◈ݼشممو آروم آروم مـےبندم منتظر موندم بـہ راه بـےبـے ✍متن سبک و شعر سینه زنی ویژه وفات حضرت اُم البنین سلام الله علیها ‍#⃣ #⃣ #⃣ #⃣ ✅ بند اول چشممو، آروم آروم می‌بندم منتظر، موندم به راه بی‌بی تا شاید، دست منم بگیره زهرا دلخوشیم، این لحظه‌های آخر اینه که، برای روز محشر عزتم، می‌شه دو دست پاک سقا قشنگ‌ترین سال‌های عمرم مادری واسه حسنین بود مادری واسه زینبین بود آروم نمی‌گیره دلم ای خدا پر می‌زنه دوباره تا کربلا واویلا «وای ام البنین وای» ✅ بند دوم سر اومد، غم‌های بی‌حسابم اما باز، شرمنده از ربابم اصغرش، نشد که سیراب بشه آخر مادرم، دلم طاقت نداره بعد من، سکینه بی‌قراره گریه‌هاش، هم برا عباسه هم اصغر ام البنینِ بی‌بنینم دلم می‌خواد بازم دوباره روی اباالفضلو ببینم چشم تر و اشکای نم‌نم دارم یه کربلا توی دلم غم دارم واویلا «وای ام البنین وای» ✅ بند سوم ای حسین، بیا همه وجودم روز و شب، روضه‌خون تو بودم رفتنم، به تو رسیدنه، عزیزم ممنونم، صدام می‌کردی مادر باز ببین، این نفسای آخر آب دیدم، به یاد اصغر اشک می‌ریزم خودم کنیز زهرا بودم تموم بچه‌هام غلامش وظیفه‌شونه احترامش حلال کنید گریۀ روز و شبو برام بیارید چادر زینبو واویلا «وای ام البنین وای» ✍ ✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸 ✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
2_1152921504682053835.mp3
4.18M
🕯🥀🍂 🥀 ◈اے واے با حـال زار و قلب مضطر شنیدم از حضرت حـیدر ✍متن سبک و شعر سینه زنی ویژه وفات حضرت اُم البنین سلام الله علیها ‍#⃣ #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ 👌 ✅ بنداول واحد ای وای با حال زار و قلب مضطر شنیدم از حضرت حیدر همسرشو کشتن نامردا مابین اون دیوار اون در ای وای ام البنین بی بی بنیم کنیز بانوی مدینم عمریه که سنگ صبوره غصه های حبل المتینم ای وای ام البنین مو سپیدم من مادر چهارشهیدم مادر عون و جعفر و هم عثمان و عباس رشیدم عباس عباس ابوفاضل اباالفضل ✅ بنددوم زمینه شور ای وای این لحظه های آخره من سوخته همه بال و پره من گریه کنی کنارمن نیست کجایی قرص قمره من ای وای کجایی ای نور دوعینم ساقی طفلانه حسینم شیرم حلالت باشه مادر عباس مقطوع الیدینم عباس گفتن که نامردا رسیدن مشک پر از آب و دریدن نا نجیبا با بعض وکینه دستاتو از بدن بریدن عباس عباس ابوفاضل اباالفضل ✅ بندسوم روضه ای عباس بعد تو شد حسین بی یاور بدون سقا و بی لشکر حرمله زد تیرسه شعبه به حنجر نازک اصغر عباس بعد تو غوغا شد تو گودال تو اون شلوغیا و جنجال سر حسینم و بریدن شد جسم اطهرش لگد مال عباس بعد تو شد خیمه ها غارت زینب و بردن باحقارت سهم نوامیس خدا شد بعدتو شلاق اسارت حسین من حسین مظلوم ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅ ✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸 ✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸 بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
2_1152921504682053835.mp3
4.18M
🕯🥀🍂 🥀 ◈اے واے با حـال زار و قلب مضطر شنیدم از حضرت حـیدر ✍متن سبک و شعر سینه زنی ویژه وفات حضرت اُم البنین سلام الله علیها ‍#⃣ #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ 👌 ✅ بنداول واحد ای وای با حال زار و قلب مضطر شنیدم از حضرت حیدر همسرشو کشتن نامردا مابین اون دیوار اون در ای وای ام البنین بی بی بنیم کنیز بانوی مدینم عمریه که سنگ صبوره غصه های حبل المتینم ای وای ام البنین مو سپیدم من مادر چهارشهیدم مادر عون و جعفر و هم عثمان و عباس رشیدم عباس عباس ابوفاضل اباالفضل ✅ بنددوم زمینه شور ای وای این لحظه های آخره من سوخته همه بال و پره من گریه کنی کنارمن نیست کجایی قرص قمره من ای وای کجایی ای نور دوعینم ساقی طفلانه حسینم شیرم حلالت باشه مادر عباس مقطوع الیدینم عباس گفتن که نامردا رسیدن مشک پر از آب و دریدن نا نجیبا با بعض وکینه دستاتو از بدن بریدن عباس عباس ابوفاضل اباالفضل ✅ بندسوم روضه ای عباس بعد تو شد حسین بی یاور بدون سقا و بی لشکر حرمله زد تیرسه شعبه به حنجر نازک اصغر عباس بعد تو غوغا شد تو گودال تو اون شلوغیا و جنجال سر حسینم و بریدن شد جسم اطهرش لگد مال عباس بعد تو شد خیمه ها غارت زینب و بردن باحقارت سهم نوامیس خدا شد بعدتو شلاق اسارت حسین من حسین مظلوم ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅ ✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸 ✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸 بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
Vafat Omolbanin 1402 Sibsorkhi [Mohjat_Net] (5).mp3
1.29M
اے والا مـقام یا ام البنین عرض احـترام یا ام البنین 👤 🎧 ▪️ ▫️ #⃣ ✅ بند اول ای والا مقام یا ام البنین عرض احترام یا ام البنین سایت مستدام یا ام البنین از بس امام حسینی بودی که بانو اینچنین فرمودی اولادی من تحت الخضرا بفداء اباعبدالله دُر نایابی عالیجنابی آبروی قوم بنی کلابی از مقامات تو همین بس که انتخاب شخص ابوترابی ام البنین ام البنین ✅ بند دوم دریای ادب یا ام البنین فاطمی لقب یا ام البنین با اصل و نسب یا ام البنین شب جمعه ها کربلایی نائبه الزیاره ی مایی فاطمه مادر ساداتو تو مادر سینه زن هایی تا به پا میشه محشر کبری وقتی سرگردونن همه ی دنیا باورم اینه همه میبینن تو میای همراه حضرت زهرا ام البنین ام البنین ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ ✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸 ✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
Vafat Omolbanin 1402 Sibsorkhi [Mohjat_Net] (5).mp3
1.29M
اے والا مـقام یا ام البنین عرض احـترام یا ام البنین 👤 🎧 ▪️ ▫️ #⃣ ✅ بند اول ای والا مقام یا ام البنین عرض احترام یا ام البنین سایت مستدام یا ام البنین از بس امام حسینی بودی که بانو اینچنین فرمودی اولادی من تحت الخضرا بفداء اباعبدالله دُر نایابی عالیجنابی آبروی قوم بنی کلابی از مقامات تو همین بس که انتخاب شخص ابوترابی ام البنین ام البنین ✅ بند دوم دریای ادب یا ام البنین فاطمی لقب یا ام البنین با اصل و نسب یا ام البنین شب جمعه ها کربلایی نائبه الزیاره ی مایی فاطمه مادر ساداتو تو مادر سینه زن هایی تا به پا میشه محشر کبری وقتی سرگردونن همه ی دنیا باورم اینه همه میبینن تو میای همراه حضرت زهرا ام البنین ام البنین ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ ✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸 ✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
#⃣ #⃣ #⃣ «حَسْبُنَا اللَّهُ و نِعْمَ الْوَکیلُ نِعْمَ الْمَوْلى و نِعْمَ النَّصیرُ» یا مَنْ اِسْمُهُ دَوآءٌ وَ ذِکْرُهُ شِفآءٌ .. یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین. اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة یا صاحب الزمان .. ای اُم بنین که فاطمه بودت نام بر تربت توُ چهار شهیدِ تو سلام دیروز کنارِ چهار فرزندِ علی امروز کنارِ تربت چهار امام نیستی زهرا ولی مانندِ زهرا اطهری خانۀ شیرِ خدا را خانه دارِ دیگری بعدِ زهرا ، بعدِ زینب از همه زن ها سری ای تمام مادران قربانِ تو نامادری پیش تو تعظیم کرده آسمان ها و زمین مادری کردی تو بر مثلِ امیرالمومنین با تو میشد عطر و بویِ فاطمه احساس کرد عفت دامانِ تو ، عباس را عباس کرد مانند نوری آمدی تابیدیُ بعد با دستِ زهرا موردِ تاییدیُ بعد خود را دم بیتِ ولایت دیدیُ بعد آن چارچوبِ سوخت بوسیدیُ بعد گفتی اگرچه در حرم تازه عروسم من آمدم دستانِ زینب را بوسم *دخترِ قبیلۀ بنی کلابِ ، طائفه دارِ ، فامیل داره .. از یه طرم داماد علی ابن ابیطالب امیرالمومنینِ ، نمیشه که این عروس رو تنها بدرقۀ خانۀ داماد کرد ، فامیل باهاش اومدن اما تا رسیدن به محلۀ بنی هاشم بی بی فرمود به دور و بری هاش این کوچه حرمت داره .. حواستون باشه ..* کم کم پسرهایِ تو بال و پر گرفتند دور و برت را مثلِ یک لشکر گرفتند بویِ امیرِ فاتحِ خیبر گرفتند درسِ شجاعت از خودِ حیدر گرفتند گویی از اوصافِ عظیمِ تو همین حد زینب پس از زهرا تو را مادر صدا زد ای وای از روزی که قلبت را شکستند حجاجِ زهرا بارِ بیت الله بستند دیدی همه سرها گرفته رویِ دستند با چه شکوهی رویِ محمل ها نشستند بر زانویِ عباس زینب پا گذارد شکرِ خدا که محملِ او پرده دارد *آمادۀ حرکت شدن ، یه وقت دیدن اُم البنین اومد صدا زد عباس بیا بگو برادرات هم بیان .. پسراشو دورِ خودش جمع کرد گفت خوب دقت کنید چی میگم ؛ با حسین میرید بی حسین برگردید حلالتون نمی کنم ..* اما پس از شش ماه شام غم سحر گشت با دیدنِ یک صحنه ای چشم تو تر گشت باور نمی کردی ولی دل با خبر گشت از این مصیبت عالمی حونین جگر گشت بالاترین روضه همین در عالمین است از راه آمد زینب ، اما بی حسین است *بشیر میگه امامِ سجاد به من فرمود بشیر در مدینه اعلامِ عزا کن ، بگو اون قافله ای که با حسین رفته حالا بی حسین برگشته .. میگه جار زدم تو مدینه ، آی اهلِ مدینه بیاید ببینید چه خاکی به سرمون شده .. بنی هاشم بیرون ریختن ، یکی میگه وا محمدا .. یکی میگه وا علیا .. خلاصه همه رو خبر کردم ؛ یه وقت دیدم اُم البنین داره میاد آقازاده هایِ عباسم بودن .. رفتم عرضِ ادب کنم ، اولین سوالی که پرسید گفت بشیر از حسین چه خبر؟ .. تو خودم جرات گفتنشُ نداشتم ، گفتم بی بی جان عونتُ کشتن ، گفت بشیر از حسین چه خبر ؟.. بی بی جان عثمانتُ کشتن .. گفت میگم از حسینم چه خبر ؟.. جعفرت رو کشتن ، بشیر از حسین چه خبر ؟.. گفتم تا اسم عباس رو بیارم دیگه حرف عوض میشه .. اما تا گفتم عباس رو هم کشتن ، نهیب زد بشیر میگم از حسین چه خبر ؟.. میگه دیدم نمی تونم جواب بدم .. بزار اینجور بگم صدا ناله ت بلند شه .. مجلسِ مادرِ قمر بنی هاشمِ .. مجلسِ مادرِ اون آقاییِ که هر وقت گرفتار میشیم صداش میزنیم .. میگه دیدم نمی تونم جواب بدم با دست اُسرا رو نشون دادم ، گفتم خودِ زینبِ کبری بهش میگه .. این خانمی که شش ماهِ این همه داغ دیده الان دلش یه آغوشِ مادرانه می خواد .. دید اُم البنین داره میاد گفت الان خودمُ میندازم تو آغوشِ اُم البنبن دلمُ خالی میکنم .. اما تا اُم البنبن رسید به زینب زینبُ نشناخت .. از خودِ بی بی پرسید زینب کجاست ؟.. بگم صدا ناله ت بلند شه .. فریاد زد اُم البنین گیسو سفیدم مادر نبودی عصرِ عاشورا چه دیدم از خیمه تا گودال با زحمت دویدم با دستِ خود از پهلویش نیزه کشیدم اُم البنین تاجِ سرم را سر بریدن پیراهنش را از تنش بیرون کشیدن اُم البنین دروازۀ کوفه قیامت ساختم من بر مرکبِ طوفانِ خطبه تاختم من تا چشم رویِ نیزه ها انداختم من در یک نظر عباس را نشناختم من از دردِ غیرت صورتش چرخاند مادر بستند او را تا به نیزه وای مادر ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ ✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸 ✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
#⃣ #⃣ #⃣ «حَسْبُنَا اللَّهُ و نِعْمَ الْوَکیلُ نِعْمَ الْمَوْلى و نِعْمَ النَّصیرُ» یا مَنْ اِسْمُهُ دَوآءٌ وَ ذِکْرُهُ شِفآءٌ .. یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین. اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة یا صاحب الزمان .. ای اُم بنین که فاطمه بودت نام بر تربت توُ چهار شهیدِ تو سلام دیروز کنارِ چهار فرزندِ علی امروز کنارِ تربت چهار امام نیستی زهرا ولی مانندِ زهرا اطهری خانۀ شیرِ خدا را خانه دارِ دیگری بعدِ زهرا ، بعدِ زینب از همه زن ها سری ای تمام مادران قربانِ تو نامادری پیش تو تعظیم کرده آسمان ها و زمین مادری کردی تو بر مثلِ امیرالمومنین با تو میشد عطر و بویِ فاطمه احساس کرد عفت دامانِ تو ، عباس را عباس کرد مانند نوری آمدی تابیدیُ بعد با دستِ زهرا موردِ تاییدیُ بعد خود را دم بیتِ ولایت دیدیُ بعد آن چارچوبِ سوخت بوسیدیُ بعد گفتی اگرچه در حرم تازه عروسم من آمدم دستانِ زینب را بوسم *دخترِ قبیلۀ بنی کلابِ ، طائفه دارِ ، فامیل داره .. از یه طرم داماد علی ابن ابیطالب امیرالمومنینِ ، نمیشه که این عروس رو تنها بدرقۀ خانۀ داماد کرد ، فامیل باهاش اومدن اما تا رسیدن به محلۀ بنی هاشم بی بی فرمود به دور و بری هاش این کوچه حرمت داره .. حواستون باشه ..* کم کم پسرهایِ تو بال و پر گرفتند دور و برت را مثلِ یک لشکر گرفتند بویِ امیرِ فاتحِ خیبر گرفتند درسِ شجاعت از خودِ حیدر گرفتند گویی از اوصافِ عظیمِ تو همین حد زینب پس از زهرا تو را مادر صدا زد ای وای از روزی که قلبت را شکستند حجاجِ زهرا بارِ بیت الله بستند دیدی همه سرها گرفته رویِ دستند با چه شکوهی رویِ محمل ها نشستند بر زانویِ عباس زینب پا گذارد شکرِ خدا که محملِ او پرده دارد *آمادۀ حرکت شدن ، یه وقت دیدن اُم البنین اومد صدا زد عباس بیا بگو برادرات هم بیان .. پسراشو دورِ خودش جمع کرد گفت خوب دقت کنید چی میگم ؛ با حسین میرید بی حسین برگردید حلالتون نمی کنم ..* اما پس از شش ماه شام غم سحر گشت با دیدنِ یک صحنه ای چشم تو تر گشت باور نمی کردی ولی دل با خبر گشت از این مصیبت عالمی حونین جگر گشت بالاترین روضه همین در عالمین است از راه آمد زینب ، اما بی حسین است *بشیر میگه امامِ سجاد به من فرمود بشیر در مدینه اعلامِ عزا کن ، بگو اون قافله ای که با حسین رفته حالا بی حسین برگشته .. میگه جار زدم تو مدینه ، آی اهلِ مدینه بیاید ببینید چه خاکی به سرمون شده .. بنی هاشم بیرون ریختن ، یکی میگه وا محمدا .. یکی میگه وا علیا .. خلاصه همه رو خبر کردم ؛ یه وقت دیدم اُم البنین داره میاد آقازاده هایِ عباسم بودن .. رفتم عرضِ ادب کنم ، اولین سوالی که پرسید گفت بشیر از حسین چه خبر؟ .. تو خودم جرات گفتنشُ نداشتم ، گفتم بی بی جان عونتُ کشتن ، گفت بشیر از حسین چه خبر ؟.. بی بی جان عثمانتُ کشتن .. گفت میگم از حسینم چه خبر ؟.. جعفرت رو کشتن ، بشیر از حسین چه خبر ؟.. گفتم تا اسم عباس رو بیارم دیگه حرف عوض میشه .. اما تا گفتم عباس رو هم کشتن ، نهیب زد بشیر میگم از حسین چه خبر ؟.. میگه دیدم نمی تونم جواب بدم .. بزار اینجور بگم صدا ناله ت بلند شه .. مجلسِ مادرِ قمر بنی هاشمِ .. مجلسِ مادرِ اون آقاییِ که هر وقت گرفتار میشیم صداش میزنیم .. میگه دیدم نمی تونم جواب بدم با دست اُسرا رو نشون دادم ، گفتم خودِ زینبِ کبری بهش میگه .. این خانمی که شش ماهِ این همه داغ دیده الان دلش یه آغوشِ مادرانه می خواد .. دید اُم البنین داره میاد گفت الان خودمُ میندازم تو آغوشِ اُم البنبن دلمُ خالی میکنم .. اما تا اُم البنبن رسید به زینب زینبُ نشناخت .. از خودِ بی بی پرسید زینب کجاست ؟.. بگم صدا ناله ت بلند شه .. فریاد زد اُم البنین گیسو سفیدم مادر نبودی عصرِ عاشورا چه دیدم از خیمه تا گودال با زحمت دویدم با دستِ خود از پهلویش نیزه کشیدم اُم البنین تاجِ سرم را سر بریدن پیراهنش را از تنش بیرون کشیدن اُم البنین دروازۀ کوفه قیامت ساختم من بر مرکبِ طوفانِ خطبه تاختم من تا چشم رویِ نیزه ها انداختم من در یک نظر عباس را نشناختم من از دردِ غیرت صورتش چرخاند مادر بستند او را تا به نیزه وای مادر ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ ✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸 ✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
babolharam GhafarNejad.mp3
19.75M
آمادۀ حرکت شدن ، یه وقت دیدن اُم البنین اومد صدا زد عباس بیا بگو برادرات هم بیان .. پسراشو دورِ خودش جمع کرد گفت خوب دقت کنید چی میگم ؛ با حسین میرید بی حسین برگردید حلالتون نمی کنم ... 🎙 📋 🥀 ▪️ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ ✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸 ✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
babolharam GhafarNejad.mp3
19.75M
آمادۀ حرکت شدن ، یه وقت دیدن اُم البنین اومد صدا زد عباس بیا بگو برادرات هم بیان .. پسراشو دورِ خودش جمع کرد گفت خوب دقت کنید چی میگم ؛ با حسین میرید بی حسین برگردید حلالتون نمی کنم ... 🎙 📋 🥀 ▪️ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ ✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸 ✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
#⃣ #⃣ ⏬ اللهم صل علی فاطمهٔ و أبیها و بعلها و بنیها و السر المستودع فیها بعدد ما أحاط به علمک السلام عليكِ يا زوجة ولِي الله، السلام علَيكِ يٰا زوْجةَ أمِيرالمومِنِينَ، اَلسَّلاٰمُ عَلَيْكِ يٰا أُم الْبنِينَ، اَلسلاٰمُ عَلَيْكِ يٰا أُمَّ الْعباسِ بْنِ أَمِيرالْمؤمِنِينَ عَلِي بْنِ أَبِي طٰالِب، رَضي اللّٰهُ تَعٰالىٰ عَنْكِ، وَجَعَلَ الجنَّةَ مَنْزِلكِ وَمَاوٰاكِ، ورحْمة اللّٰهِ وبَرَكٰاتُه اللهم کن لولِیکَ.... آهم چرا از سوزِ هجرت آتشین نیست قلبم چرا چون قبل از دوری غمین نیست من را همیشه در بدی می بینی اما دیگر شرارِ قهرت آقا، در کمین نیست آنقدر که غیر از تو را با چشم دیدم چشمم دگر با گریه در روضه قرین نیست دیگر ندارم انتظارِ دیدنت را تقدیرِ این آلوده دامن، اینچنین نیست تنها مسیری که نجاتِ من در آن است جز کربلایِ روزهایِ اربعین نیست روضه بخوانم، مادری جانسوز می گفت بعد از حسین، ام البنین ، ام البنین نیست *آقاجان یابن الحسن! خودتون فرمودید: هرجایی نام عموم عباس برده بشه سراسیمه میام، آقا جانم! امشب مجلس روضه ی اُم البنین مادرِ عموجانتون عباسِ، نمی دونم کجای مجلس نشستید دارید روضه گوش میدید... روضه روضه ي همون خانومی است که وقتی آقا امیرالمومنین فرمود یه همسری میخوام با چنین خصوصیاتی، بی بی اُم البنین رو انتخاب کردن وقتی میخواست برا اولین بار بره خونه ی امیرالؤمنين، دَم در ایستاد وارد خانه نشد گفتن وارد نمیشی؟ گفت اجازه بدید زینب بیاد، یه عده‌گفتن هنوز نیومده داره بزرگی میکنه، نقل میکنن: وقتي حضرت زينب سلام الله عليها اومد خودش رو‌ روی پای زینب انداخت صدا زد: خانوم! نیومدم‌ توی این‌ خونه خانومی کنم، من کنیز این خونه ام تو‌ خانه فاطمه صداش میزدن یه روز سرش رو‌ پایین انداخت فرمود: یا امیرالمومنین! مادر و پدرم خیلی سفارش کردن تو‌ این خونه از شما چیزی نخوام، اما ازت یه خواهش دارم، دیگه من رو فاطمه صدا نزن نام به این زیبایی چرا؟ صدازد: آقا وقتی من رو فاطمه صدا میزنی، بچه های فاطمه غصه دار میشن وقتی عباسش به دنیا اومد بی بی دید آقا بند قنداق رو باز کرد، دستهارو بیرون آورد شروع کرد بوسیدن، دید چشای امیرالمؤمنین خیس شده گریه میکنه، آقا بچه ام ایرادی داره اینطور بی تاب گریه میکنید؟فرمود نه اُم البنین نمیدونی این دستها قراره قطع شه، این چشمها قراره تیر بخوره * عهدی است بین اُم بنین و خدای خود من دل نبسته ام به دل بچه های خود اصلا حسین و زینب و کلثوم جای خود عباس من فدای علی اصغر حسین *یه وقت صدا تو‌مدینه بلند شد"یا اهل المدینه قُتِلَ الحُسینُ بكربلا" همه پریشان دور بشیر جمع شدن، گفتن: اُم البنین هم اومده راه رو باز کردن، یه نگاه کرد اُم البنین فرمود:"أخبِرنی عَن أبِی عَبدالله الحُسَین" بشیر گفت:کیه این خانم احترام میکنید؟ گفتن این خانوم ،خانوم امیر المؤمنینِ، مادر عباسِ ،یه نگاه کرد گفت خانم عباست رو کشتن، دوباره اُم البنین صداش بلند شد "اأخبِرنی عَن أبِی عَبدالله الحُسَین" باز بشیر صدا زد: عثمانت رو‌ کشتن ، جعفرت رو کشتن، اُم البنین صدا زد:"أولادی وَمَن تَحتَ الخَضراء کُلُّهُم فداءُ لأبی عَبدِاللهِ الحُسین"همه ی بچه هام فدای حسین، یه نگاه کرد بشیر صدا زد: خانوم! حسینت رو بین دو نهر آب لب تشنه، درحالی که دوره اش کرده بودن سرش رو از قفا جدا کردند، یه آه اُم البنین کشید و از حال رفت. چند روز بعد بشیر رو صداش زدن بیا بی بی اُم البنین کار باهات داره، رسید محضر خانوم، صدا زد: بشیر! چندروزی دارم فکر میکنم باورم نمیشه از خبری که آوُردی.... بشیر گفت: خانم‌! هرچی دیده‌و شنیده بودم عرض کردم، گفت: هیهات اگه کسی بتونه به سر عباسم عمود بزنه! عباس من رشید بود، شنیدم با عمود به سرش زدن،گفت: خانوم! چون سؤال میکنی میگم‌.. اول دستاشو قطع کردن، جرأت نمی کردن به چشاش نگاه کنن، با سه شعبه به چشمش زدن .. خانوم‌ جان‌! خم شد تیر رو بین زانو قرار بده، کلاه خود ازسرش افتاد... حَکیم بن طُفَیل صدا زد: عباس اگه دست به بدن نداری من دست دارم، چنان با عمود به سرش زد... لذا مقتل نوشته: حسین مثل باز شکاری اومد طرف علقمه، یه وقت متحیر ایستاد ..میدونید چی شده بود؟ صدا زد: عباس! * دیدم از دور که با نیزه بلندت کردند بی سبب نیست که بال و پر تو می ریزد *یه وقت یه سرباز زمین میخوره یه نفر سراغش میره کارش رو تموم‌میکنه .. اما عرب رسم داره برا خودش افتخار میدونه وقتی سردار زمین میخوره همه‌ میرن، افتخار میکنن میگن ما این نیزه رو تو تن فلان سردار شکستیم .. فلان بزرگ‌رو ما این طور شمشیر زدیم .. لذا همه حمله کردن ..* نیزه زار آمده ام یا تو پُر از نیزه شدی؟! چو ملائک بدنت پُر شده از بال و پر است سقای دشت کربلا اباالفضل دستش شده ازتن‌جدا اباالفضل ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
🥀🥀🥀🥀🥀🥀 روضه_حضرت_ام_البنین(ع) دفتری (3) بسم الله الرحمن ارحیم یا رحمن یا رحیم اللهم‌صل‌علی‌فاطمة‌وابیها‌وبعلها‌وبنیها‌والسرالمستودع‌فیها‌بعددمااحاط‌بهی‌علمک آی حاجت دارا..مریض دارا..آی جوون دارا.. تویی که آرزو داری حرم اباالفضل رو ببینی.. دامن مادر ابالفضل رو بگیر.. دامن اباالفضل رو بگیر..باب الحوائجه.. درسته بی دست کربلاست. اما دست عالمی رو گرفته.. آقا خودش ناامید شد نمیزاره کسی نا امید از در خونش برگرده.. ⬅️اماروز اولی که خانم ام البنین واردِ خانه ی مولا امیرالمومنین شد.. مرحوم ربانی خلخالی تو (ستاره درخشان مدینه) مینویسه میگه اُمُّ البنین رسید مقابل در خانهٔ امیرالمومنین داخل نشد. به اُمِّ سلمه فرمود: ام سلمه من شرط دارم..وارد نمیشم همه تعجب کردند گفتن این خانمی که روز اول زندگیش چه شرطی داره) ❇️صدا زد اول بگید خانمم زینب بیاد..همه تعجب کردند چه می خواد بگه این مادر خانم زینب آمد در آستانه در به نقل تاریخ دختر هفت ، هشت ساله تاریخ مینویسه روزی که ام البنین واردخانهٔ امیرالمومنین شد حسنین بیمار بودند. بودند تب داشتند میگن..خانم ام البنین ایستاد دم در. خانم زینب تو آستانه ی دَره. میدونی این مادر چه کرد. از همان روز اول، یکمرتبه دیدن ام البنین خودشو انداخت روی پاهای خانم زینب..خانم جان من نیومدم اینجا برات مادری کنم.. نیومدم خانم جان جای مادرت زهرا رو بگیرم.. فقط اومدم یه جمله بگم.. اومدم اجازه بدی تا آخرِ عُمر کنیزی وخدمت این خونه رو بکنم.. من اومدم کنیزت باشم خانم جان.. یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر از این مجلس ومحفل فیض ببرند ⬅️ ااما اونایی که مدینه رفتند می دوند همه شهر نورانیه همه جا چراغ داره فقط یه جا عزیزان تو مدینه است نه شمعی داره.. نه چراغی داره.. (دلتو آماده کن) همه میدونن کجاست..آره اونجا بقیعه.است..4تا عزیز دل زهرا تو بقیعه. آدم که بقیع بره...بی اختیار میگه قبر مادر کجاست.. همه قبرا یه نشونی داره..اما قبر مادر نه.. هر چی بگردی چیزی پیدا نمیکنی.. اما برا دلخوشی شیعه یه قبری گوشه بقیعه.. اونم قبر مادر ادب ام البنینه..😭 امروز بریم کنار قبر بی‌بی ام البنین.. 💔قربون مقامت برم بی‌بی جان.. ان شالله یه روزی پشت دیوار بقیع..برا دردای دل این مادر اشک بریزیم. ☑️همین قدر از ادب خانم برات بگم. امیرالمومنین وارد منزل شد.. دید خانم ام البنین زانوهای غم بغل گرفته..داره آروم آروم گریه میکنه.. (امان از دل امیرالمومنین) صدا زد ام البنین چی شده چرا گریه میکنی. صدا زد آقا یه خواهش ازتون دارم.. (چی شده) آقا جان میشه دیگه منو فاطمه صدا نزنید..😭 (هاا ناله داری یا نه) (چرا فاطمه نگم) مگه از اسم فاطمه بدت میاد (نه آقا جان نستجیرُ باالله اسم خانممِ اسم خاتونمِ.. همه افتخارم اینه که کنیز فاطمه باشم 🔷آقا جان راستشو بخوای همینی که به من میگی فاطمه.. میبینم بچه هاحسنین و زینبین به یاد مادر می افتند.😭 یاد مصیبتای مادر میافتن. تن و بدن بچه ها میلرزه. زینبم ناراحت میشه محزون میشه. دلم نمیاد غم تو چهره زینبم ببینم. آقا فرمود پس از این به بعد ام‌البنین صدات میزنم . 💟صدا زد آقا جان ام البنین یعنی مادر پسرها. من که پسری ندارم. فرمود ام البنین. خدا بهت چهار تا پسر میده... یکی از یکی رشیدتر..با ادب تر... زیباتر.. ولی گل سر سبدشون یه پسره.. ( با اینکه بنی هاشم زیبا رو هستن) ولی این قمر بنی هاشم میشه.. ♥️ ای وای 3 (آی قربون این ناله ها برم) امروز بلند بلند برای ام النین ناله بزنید😭 ⬅️همین قدر برات بگم.. همین مادر می اومد تو قبرستان بقیع..می نشت 4صورت قبر با انگشت دست درست میکرد. مینشست کنار این قبرا ناله میکرد گریه میکرد 🔸ام البنين مضطر نالد چو مرغ بى پر 🔸گويد به ديده تر، ديگر پسر ندارم 🔸زنها! مرا نگوييد ام البنين از اين پس 🔸من ام بى بنينم ، ديگر پسر ندارم 🔸آخ مرا ام البنين ديگر مخوانيد 🔸من ام بی بنینم دیگر پسر ندارم زنهای مدینه دیگه منو ام البنین صدا نزنید. من یه زمانی ام البنین بودم که 4تا پسر داشتم. دیگه به من ام البنین نگین..چون دیگه هیچ پسری ندارم😭 میگفتن طوری خانم ام البنین گریه میکرد دوست و دشمن بحال ام البنین گریه میکردند لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات
دور از حرم.mp3
9.22M
″دلگیره دنیای بی کربلا . .
علیهاالسلام 🔹آه آتشین🔹 به خون دیده، تر کن آستین را به یاد آور حدیث راستین را ببار از آسمانِ دیده باران اگر گل‌پوش می‌خواهی زمین را... به دشت سینه چون تن‌پوش خورشید بپوشیم اشک و آه آتشین را بیا روشن کنیم ای دیده با اشک چراغ خاطر امّ‌البنین را همان بانو که حُسنش آفریده‌ست به ذهن آفرینش آفرین را بگیر ای عشق پرواز کلامی که گویم آستانش را سلامی :: چو شمعی در حریم خانه می‌سوخت که از هُرمش پر پروانه می‌سوخت چه داغی داشت در جان کز شرارش دل هر عاقل و دیوانه می‌سوخت ز حسرت از تنور سرخ آهش در و دیوار هر کاشانه می‌سوخت دل و جانش چو بغض سرخ خورشید ز داغ ماتم جانانه می‌سوخت... به یاد آن کبوترها که رفتند دل او در قفس تنها نمی‌سوخت تمام هیئت افلاک از این درد نگاه ابر بود و گریه می‌کرد! :: مگر خورشید، آتش در جگر داشت؟ که در دل، زخم‌هایی شعله‌ور داشت دل سنگ از شرار سینه‌اش سوخت به قلب صخره هم آهش اثر داشت پس از کوچ شهیدان از دل دشت چو دریا دامنی از گریه تر داشت به یاد دست‌های ساقی عشق ز غم دستی به دل، دستی به سر داشت نه تنها روز، چون مرغ شباهنگ سر فریاد هر شب تا سحر داشت چو رنگ کاروان کوچ، صد داغ به دل آن مادر از هجر پسر داشت دلی بود و در آن آلالۀ‌ درد چه می‌رُست از نگاهش؟ نالۀ درد... 📝 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ ✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸 ✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
|⇦•ام البنین شدم... و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج رضا گرمابی 🥀🥀🥀 "لا حول و لاقوة الا بالله العلی العظیم حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر" ام البنین شدم که شوم یاور حسین تا گل بیاورم، بشود پرپر حسین قصدم نبود اینکه شوم مادر حسین هستند دختران علی در بر حسین هستند مثل مادرشان مضطر حسین *وقتی میخواست کاروان حرکت کنه، دیدن ام البنین اومد زانو زد جلو ابی عبدالله..* عهدی ست بین ام بنین و خدای خود غیر از رضای دوست نخواهم برای خود من دل نبسته ام به دلِ بچه های خود اصلا حسین و زینب و کلثوم جای خود عباس من فدای علی اصغر حسین گفت آقا.. شرمنده ام نشد سپر مجتبی شوند قسمت نبود زودتر از این فدا شوند حالا بناست راهی دشت بلا شوند حتی اگر که تک تک شان سر جدا شوند جای گلایه نیست، فدای سر حسین هر چند او دگر پسر خویش را ندید *الهی قربونت برم مادر یا ام البنین، بخدا خیلی از تو این روضه حاجت گرفتن، اگر کاری داشتن گره خیلی کوری داشتن به دست با کفایت ام البنین حاجت گرفتن، مادر ابالفضله، مگر میشه نگاه نکنه..* هر چند او دگر پسر خویش را ندید اما غمین نبود که عباس شد شهید *برا این غمگین نبود که عباسشو کشتن..* دق کرد بعد از آنکه به او این خبر رسید بودند دیو و دد همه سيراب و میمکید خاتم ز قحط آب لب انور حسین کارش دگر نشستنِ در آفتاب شد آب زلال در نظر او مذاب شد شرمنده ی نگاه غریب رباب شد از اینکه هم قبیله ی شمر است آب شد رو میگرفت نزد دو تا خواهر حسین دیگر مدینه خنده به لب های او ندید او نیز مثل زینب کبری قدش خمید گرچه صبور بود کم آورد تا شنید یک مرد بی حیا وسط مجلس یزید با دست اشاره کرد سوی دختر حسین شام یک محشر کبری ست، کجایی عباس؟ خواهرت بی کس و تنهاست، کجایی عباس؟ به نوامیس خدا پیر و جوان خندیدند آستین معجر زن هاست، کجایی عباس؟ گاهی از طشت غضب کن که نگاهم نکنند بی حیا روبروی ماست، کجایی عباس؟ ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠لینک کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠لینک ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
روضه خانگی - حضرت ام البنین(س) - 1387.mp3
9.22M
|⇦•ام البنین شدم..... و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج رضا گرمابی 🥀🥀🥀 حجت الاسلام والمسلمین سید محمد باقر علم الهدی استاد حوزه علمیه: ادب و ولایتمداری را از شاخصه‌های شیوه تربیتی حضرت ام‌البنین (س) دانست و گفت: حضرت ام‌البنین شخصیتی با بصیرت بود. ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠لینک کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠لینک ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
|⇦•مادری آمده به استقبال... و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ کربلایی حسین طاهری 🥀🥀🥀 کاروان بازگشته و حالا مادری آمده به استقبال مادری که نبود علقمه و مادری که نبود در گودال دخترِ از سفر رسیده ی او در بساطش به غیر آه نداشت دخترش تا که سیر گریه کند غیر آغوش او پناه نداشت *میگن این خانم دائماً چشمش به راه بود هی می‌گفت: پس چرا برنمی‌گردند از کربلا..تا حالا منتظر کسی بودی؟ اصلا ثانیه‌ای نمی‌کشه چشمت از در بره کنار، هی میگی الان میاد، الان میاد؛ دیر نکرده؟ بنشین صبر کن الان میاد؛ دیر نکرده؟ منتظر اینطوریه دیگه، هی راه می‌رفت می‌گفت نمی‌دونم چه خبره ؟بی‌خبری بدترین درده.. یه وقت دید صدای بشیر داره میاد یعنی بشارت قافله را میده میگن خانم سریع، چادر سرش کرد رفت.ایستاد گفت بالاخره اومدند از دور داره نگاه می‌کنه چقدر مردای کاروان کم شدند. مگه کجارفتن؟ عباسم، حسینم کجاست؟ بشیر اومد خانم جان! تا قافله می‌رسه حکم بشیر اینه بشارت بده به همه. سرت سلامت خانم جان یه نگاهش کرد.. بشیر هرچه نگاه می‌کنم مردای کاروان نیستند. عباس کجاست؟ حسین کجاست؟ علی اکبرم کجاست؟ چرا مردان رو نمی‌بینم گفت خانم جان سرت سلامت گفت بذار آروم آروم بهش بگم مادر شهید شده. خانم سر سلامت عونت را کشتند کربلا میگه همون اقتدار که ایستاده بود یه نگاه کرد گفت فدای سر حسین. حسین کجاست؟ می‌گفت چی بگم به ام البنین؟ گفتم خانم جان سرت سلامت جعفرت هم کشتند کربلا. نگاهش را از تو چشم‌هام برنداشت گفت بشیر میگم فدای سر حسینم. حسینم کجاست؟ خانم جان عثمانت هم کشتند بشیر فدای سر حسین. حسین کجاست؟ گفت اگر این خبر را بهش بدم دیگه آروم می‌گیره نمی‌ذاره من اینقدر من براش روضه بخونم خانم جان! عباست هم کشتند می‌گفت همانطور که نگام می‌کرد «انگار مادر را یه خبری بهش بدن چهار ستون بدنش داره می‌لرزد ها اما می‌خواد خودش رو نگه داره» گفت: بشیر از حسین چه خبر.. گفتم خانم جان از عباست نمی‌پرسی گفت بذار دونه دونه‌ اشون را می‌پرسم بگو حسینم کجاست؟ گفت دیدم راهی ندارم شروع کردم روضه خوندن، گفتم "قتل الحسین بکربلا" میگه بچه قمر بنی هاشم تو دست ام البنین بود بچه از دستش رها شد خودش نشست رو خاکا هی رو پاهاش می‌زنه میگم خانم چهار تا بچه‌ات رو بهت خبر دادم هیچی نگفتی گفت هیچی نگید بچه‌های من مادر دارند..آمد به سرم از آنچه می‌ترسیدم اما حسین مادر نداره...روضه ام البنین از همین لحظه شروع شد...آی غریب مادر حسین..* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ادامه⏬⏬⏬
و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ کربلایی حسین طاهری 🥀🥀🥀 ...رفقا برادرا اگر یه دردی داری یه گرفتاری داری یه حاجتی داری سفره، سفره ام البنینه‌ها نباشه سفره امشب جمع بشه بری بیرون بگی یادم رفت گرفتاری دارم پول ندارم می‌خواستم برم کربلا یادم رفت رفیق الان دارم میگم روضه ام البنین یعنی از قدیم هر کسی هر گرفتاری داشت مادرا یه سفره می‌انداختن یه روضه خون دعوت می‌کردن یه روز ام البنین می‌خونی، پسرم مریضه، مادرم مریضه رفیقم درد داره.. آخه سر سفره ام البنین دو دست قلم شده ی عباس حاجت‌ها رو امضا می‌کنه.. وسط روضه می‌گم همانطوری که مادرت برا حسین گریه می‌کرد به ما اشک چشم بده میگن سنگدل‌ترین آدما با گریه ام البنین گریه می‌کرد.گفت بشیر یه سوال دارم ازت من می‌دونم چه پسری بار آوردم میگی عباس من رو کشتن باشه قبول اما من می‌دونم چه شیر دلاوری برا حسین بار آوردم.. بذار براتون یه خاطره‌ای بگم شروع کرد تعریف کردن لحظه‌ای که همه از مدینه رفتند هی عباس می‌خواست منو بغل کنه خداحافظی کنه، هی من می‌رفتم یک قدم عقب‌تر مادرما دلم برای بچه‌ام پر می‌زنه داشت می‌رفت اما تا میومد بغلم کنه می‌رفتم عقب. گذاشتم همه که رفتن قافله رفت یک پیکی فرستادم، گفتم عباسمو صدا کنید بگیدکارش دارم پیک رسید به قمر بنی هاشم آقا جان مادرت خانم ام البنین صدات زده. قمر بنی هاشم تعجب کرد مادرم منو یک عمر برا این لحظه بار آورده چطور الان صدام زده ابی عبدالله یه نگاه کرد، عباسم مادرمون را معطل نگه نداریا برو ببین خانم چی میگه. میگه برگشت از اسب پیاده شد مثل همیشه خاضعانه مقابل مادر؛ جانم مادر! تا ایستاد مقابل مادر دیدن مادر بغلش کرد حالا بیا بغل من. عباس هی اومدی بغلم کنی عقب رفتم حسین اونجا وایساده بود عزیز دلم حسین مادر نداره.. لحظه آخر دوباره صدات زدم عباسم خوب به ذهنت بسپار الان که داری از مدینه میری، داری با حسین میری اگه خواستی برگردی نکنه بدون حسین برگردی.. یعنی بشیر عباسم رو سفیدم کرده اما می‌دونم چه شیری پرورش دادم هیچ کسی جرأت رو درو شدن با پسر من را نداشته پسر من شیر عرب بود یه همچین پسری ، یه همچین علمداری برا حسین بار آورده بودم بگو ببینم چه جور عباسم را زدند؟ گفت خانم راست میگی کسی جرات نداشت رو در روش بایسته اول چهار هزار تیرانداز دوره اش کردند امام زمان فرمودند: هرجا اسم عموم عباس برده بشه من سراسیمه میام..از قدیم میگن چند تا روضه رو بلند بلند گریه کنید یکی روضه ی علی اکبره چون ابی عبدالله شروع کرد بلند بلند داد زدن. هفت بار شروع کرد فریاد زدن؛ یه جام بالاسر عباسه، تا ابی عبدالله گفت:" الان انکسر ظهری" دیدن همه دشمن شروع کردن کف زدن، شروع کردن هلهله کردن تیر زدن به چشمش. ام البنین! دستاشو قطع کردن، خانم قبل از اینکه بره، بهت بگم همه طوره می‌خواست بره بجنگه اما لحظه آخر از تو خیمه دختر ابی عبدالله اومد مشک را آورد گفت عمو العطش تمام خیمه بلند شده* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ادامه⏬⏬