5_030 P601 - S21.mp3
5.16M
📕 #شرح_فصوص_الحكم (قيصري)
🍀فص حكمة مهيمية في كلمة ابراهيمية🍀
#استاد_عشاقی
📌 جلسه 30
📖 شرح فصوص الحكم، چاپ بوستان كتاب (1382)، ص 601 س 21
@oshaghierfan
#Eitaa & #Telegram
🔵 يادداشتها
🖌 موضوع: خاطرات ارواح از حوادث قبل از تولد
🔶 مقدمه: تجربهگران #زندگی_پس_از_زندگی گاهی خاطراتی را از حوادث قبل از تولد به یاد میآورند، این نوشتار #تحلیلی_فلسفی است در توجیه این خاطرات.
🔶 از مسائل مشهوری که بین فلاسفه، مورد بحث و گفتگو بوده است، مسئله #موجودیت_ارواح قبل از #ابدان است؛ آیا روح هر انسانی، قبل از خلقت بدنش موجود بوده است؟ یا بعد از این که بدن هر انسانی در دوره جنینی به مرحله رشد کافی خود رسید، روح او آفریده میشود؟
🔹در بین فلاسفه قبل از اسلام، #افلاطون به موجودیت روح قبل از بدن، بلکه به ازلیت و قدم روح، قائل است؛ اما #ارسطو به حدوث روح همزمان با حدوث بدن جنین، معتقد است؛
🔹در دوره اسلامی نیز، #سهروردی، موافق با دیدگاه ارسطو، قائل به حدوث روح است؛ اما #قطبالدین_شیرازی، موافق با نظریه افلاطون، معتقد به ازلیت و قدم روح است.
🔸در این میان اما، #صدرالمتألهین نظریه بدیعی دارد و به گونهای انظار دیگران را در نظریه خود جمع کرده است؛ نظریه او، به #جسمانیة_الحدوث و #روحانیة_البقاء بودن نفس معروف است.
🔴 بیان اجمالی نظریه: روح انسان، #مراتب و مراحلی دارد؛ و این مراتب گوناگون، احکام مختلفی دارند که میتوان اقوال مختلف مربوط به حدوث و قدم نفس را با هم جمع کرد؛
1️⃣ مرتبه عقلانی در قوس نزول
🔹روح انسانی یک مرتبه عالی با تجرد عقلانی دارد؛ در این مرتبه، روح قبل از بدن بهصورت ازلی موجود بوده است؛ و این مرحله همان مرتبهای است که میتوان بر اساس آن، دیدگاه #افلاطون و پیروانش را پذیرفت؛
2️⃣ مرتبه مثالی روح در قوس نزول
🔹هبوط نفس از مرتبه عقلانی به مرتبه مادی یک مرتبه اتفاق نمیافتد بلکه بین این دو مرتبه عالی و دانی، یک مرتبة واسطه، قرار دارد که همان وجود مثالی روح است؛ در این مرتبه واسطه، روح عقلانی (که فاقد هر گونه صورت بود)، اینک در شکل و شمایل انسانهایی با صورتهای متفاوت، ظاهر میشود؛ و #ارواح_مثالی با قیافههای گوناگون صنفی و شخصی شکل میگیرند؛
🔸شاید این مرحله، همان است که در آیه (11 سوره اعراف) بدان اشاره شده است آنجا که گفته شده 🌺و لَقَدْ خَلَقْناكُمْ ثُمَّ صَوَّرْناكُم🌺 (ما ارواح شما را آفریدیم و سپس شما را با صورتهای گوناگون صورتبندی کردیم)؛
🔸در همین مرحله واسطه است که روابط نَسَبی افراد انسانی مثل پدر بودن و فرزند بودن و سایر نسبتهای خویشاوندی تعیّن یافته؛ و روابط خاصی بین افراد تحقق مییابند، روابطی که در مرتبه دنیایی نیز بعدا به صورت نازلتری نیز ظاهر میشوند و اجتماعات گوناگون انسانی در دنیا بر اساس آنها شکل میگیرند؛
🔸و روایت معروف 🌸«الْأَرْوَاحُ جُنُودٌ مُجَنَّدَةٌ فَمَا تَعَارَفَ مِنْهَا ائْتَلَفَ وَ مَا تَنَاكَرَ مِنْهَا اخْتَلَف»🌸 به آن اشاره دارد؛ معنایش این است که ارواح انسانی (در دوره مثالی) گروههای گوناگون دارند؛ لذا افرادی که در آنجا با هم در یک گروه، آشنایند، (در دوره دنیایی) نیز با هم الفت مییابند؛ و افرادی که در آنجا ناآشنایند، (در دوره دنیایی) نیز با هم ناآشنا بوده و نسبت به هم متخالف و بیگانهاند.
ادامه 👇
@oshaghierfan
#Eitaa & #Telegram
ادامه 👆🏿
3️⃣مرتبه استعداد مادی در قوس نزول
🔹مرتبه دیگری از روح با بدن مادی او گره خورده است؛ چون روح از مقام عقلانیش به عالم مثالی و از عالم مثالی به عالم مادی هبوط میکند، و در عالم مادی، ابتدا به صورت #استعدادی_مادی در نطفه و علقه و مضغه؛ حادث و ظاهر میشود؛ این «استعداد مادی» نازلترین مرتبه وجود روح انسانی در قوس نزولی است.
🔸 مرحله عالی عقلانی روح و هبوط و نزولش بهصورت یک استعداد مادی و موجودی بالقوه (که پستترین مرتبه موجودیت مادی است) همان دو مرحلهای است که در آیه (4 سوره تین) بدان اشاره شده است؛
🌸لقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ في أَحْسَنِ تَقْويم ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِين🌸
🔴 جسمانیة الحدوثی و روحانیة البقائی نفس در قوس صعود
🔹بعد از هبوط به مرتبه استعدادی مادی، این «استعداد مادی»، در بستر #حرکت_جوهری نطفه تا جنین، استکمال و ارتقاء مییابد؛ و این، ابتدای حرکت نفس در #قوس_صعودی است؛ این حرکت استکمالی ادامه مییابد تا این که در پایان کامل شدن جنین، #نفس، مثل میوهای که از درخت زایش شود، از بدن جنین زایش میشود؛ با این تفاوت که در این مرحله آن استعداد مادی و موجود بالقوه، بهصورت یک حقیقت مجرد با پایینترین مرتبة تجرد، حادث و ظاهر میشود؛
🔸بنابراین نفس انسانی در عالم مادی، #جسمانیة_الحدوث و #روحانیة_البقاء است؛ معنیاش این است که حدوث نفس در عالم مادی، وابسته به شرایط مادی جنین است؛ اما بعد از این که نفس مثل یک میوه از جنین حادث شد، در بقایش، #روحانی و مجرد است؛ یعنی بعد از حدوثش، دیگر در اصل #وجودش، به بدن مادی وابسته نیست؛ و حتی اگر بدن هم از بین برود نفس همچنان باقی است.
✳️نتیجه بحث
بنابراین هر روح انسانی یک موجود ذو مراتب است؛ 1️⃣ ابتدا در مرتبهای عالی در یک وجود جمعی و متمرکز، متحد با سایر ارواح انسانی موجود است این همان روح با مرتبه عقلانی است «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ في أَحْسَنِ تَقْويم»؛ 2️⃣ سپس آن وجود جمعی و متمرکز، در قالبها و صورتهای گوناگون مثالی مجرد، با هویتهای متفرق شخصی ظاهر میشود «وَ لَقَدْ خَلَقْناكُمْ ثُمَّ صَوَّرْناكُم»؛ 3️⃣ سپس هر یک از این صورتهای مثالی مجرد، به شکل استعدادهای مادی (که پستترین مرتبه موجودیت مادی است) در موضوعات مادی شخصی مناسب، هبوط میکند «ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِين»؛ سپس، قوس صعود شروع شده و این استعداد مادی پست، در بستر حرکت جوهری نطفه تا جنین، استکمال کرده و بشکل نفس مجردی، در نشأة دنیایی حادث و ظاهر میشود؛ و به تدریج در دوره دنیایی کامل میشود؛ و از مرحله تجرد حسی به تجرد خیالی و بالاتر ارتقاء مییابد.
🔸 این مراتب گوناگون در دو قوس نزول و صعود، همه مراتب یک موجود واحد متصلاند؛ و همین یگانگی وجودی این مراتب گوناگون موجب میشود که برخی حوادث قبل از هبوط به شکل #خاطرهای در نفس شخص بماند و در زمان مناسبی بعد از تولد دنیایی، بازیابی شده و دو باره به ساحت نفس آمده، و شخص متذکر آن خاطره شود.
@oshaghierfan
#Eitaa & #Telegram
asfar3_088 P104 - S 11.mp3
6.98M
📕 #اسفار
#جلد_سوم
#استاد_عشاقی
📌 جلسه 88
📖 الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعة / مکتبة المصطفوی / ۱۳۶۸
صفحه 104 سطر 11
@oshaghierfan
#Eitaa & #Telegram
asfar3_089 P106 - 9.mp3
8.01M
📕 #اسفار
#جلد_سوم
#استاد_عشاقی
📌 جلسه 89
📖 الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعة / مکتبة المصطفوی / ۱۳۶۸
صفحه 106 سطر 9
@oshaghierfan
#Eitaa & #Telegram
05_031 p602 - s19.mp3
5.22M
📕 #شرح_فصوص_الحكم (قيصري)
🍀فص حكمة مهيمية في كلمة ابراهيمية🍀
#استاد_عشاقی
📌 جلسه 31
آخرین جلسه فص ابراهیم و
اولین جلسه فص اسحاقی
📖 شرح فصوص الحكم، چاپ بوستان كتاب (1382)، ص 602 س 19
@oshaghierfan
#Eitaa & #Telegram
نقد دیدگاه فلاسفه در مورد نزاع حدوث عالم.pdf
255.8K
🖌 عنوان مقاله: نقد دیدگاه فلاسفه در مورد نزاع حدوث عالم 🍀
#استاد_عشاقی
#مقالات
#انواع_حدوث
@oshaghierfan
#Eitaa & #Telegram
تجانس حق و خلق از منظر فلاسفه و عرفا.pdf
266.2K
🖌 عنوان مقاله: تجانس حق و خلق از منظر فلاسفه و عرفا 🍀
#استاد_عشاقی
#مقالات
#حق_خلق
@oshaghierfan
#Eitaa & #Telegram
asfar3_090 P107 - s 1.mp3
6.88M
📕 #اسفار
#جلد_سوم
#استاد_عشاقی
📌 جلسه 90
📖 الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعة / مکتبة المصطفوی / ۱۳۶۸
صفحه 107 سطر 1
@oshaghierfan
#Eitaa & #Telegram
asfar3_091 P 108 - S 1.mp3
7.95M
📕 #اسفار
#جلد_سوم
#استاد_عشاقی
📌 جلسه 91
📖 الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعة / مکتبة المصطفوی / ۱۳۶۸
صفحه 108 سطر 1
@oshaghierfan
#Eitaa & #Telegram
06_002 P 606 - S 1.mp3
20.77M
📕 #شرح_فصوص_الحكم (قيصري)
🍀فصّ حكمة حقّيّة في كلمة إسحاقيّة🍀
#استاد_عشاقی
📌 جلسه 02
جلسه اول این فص همراه با جلسه آخر فص ابراهیمی است.
📖 شرح فصوص الحكم، چاپ بوستان كتاب (1382)، ص 606 س 01
@oshaghierfan
#Eitaa & #Telegram
06_003 P 608 - S 7.mp3
18.29M
📕 #شرح_فصوص_الحكم (قيصري)
🍀فصّ حكمة حقّيّة في كلمة إسحاقيّة🍀
#استاد_عشاقی
📌 جلسه 03
📖 شرح فصوص الحكم، چاپ بوستان كتاب (1382)، ص 608 س 07
@oshaghierfan
#Eitaa & #Telegram
06_004 P 609 - S 10.mp3
20.95M
📕 #شرح_فصوص_الحكم (قيصري)
🍀فصّ حكمة حقّيّة في كلمة إسحاقيّة🍀
#استاد_عشاقی
📌 جلسه 04
📖 شرح فصوص الحكم، چاپ بوستان كتاب (1382)، ص 609 س 10
@oshaghierfan
#Eitaa & #Telegram
06_005 P 612 - S 1.mp3
23.96M
📕 #شرح_فصوص_الحكم (قيصري)
🍀فصّ حكمة حقّيّة في كلمة إسحاقيّة🍀
#استاد_عشاقی
📌 جلسه 05
📖 شرح فصوص الحكم، چاپ بوستان كتاب (1382)، ص 612 س 1
@oshaghierfan
#Eitaa & #Telegram
06_006 P 614 - S 13.mp3
20.47M
📕 #شرح_فصوص_الحكم (قيصري)
🍀فصّ حكمة حقّيّة في كلمة إسحاقيّة🍀
#استاد_عشاقی
📌 جلسه 06
📖 شرح فصوص الحكم، چاپ بوستان كتاب (1382)، ص 614 س 13
@oshaghierfan
#Eitaa & #Telegram
06_007 P 615 - S 17.mp3
23.33M
📕 #شرح_فصوص_الحكم (قيصري)
🍀فصّ حكمة حقّيّة في كلمة إسحاقيّة🍀
#استاد_عشاقی
📌 جلسه 07
📖 شرح فصوص الحكم، چاپ بوستان كتاب (1382)، ص 615 س 17
@oshaghierfan
#Eitaa & #Telegram
🔵 يادداشتهاي قرآني و روايي
🖌 موضوع: #ایمان و توبه فراگیر و نجاتبخش برای #جن ، #انس و #ملک
🌺«إِنْ كُلُّ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ إِلاَّ آتِي الرَّحْمنِ عَبْداً» (93 مریم)🌺.
🌸هیچ کسی در آسمانها و زمین نیست مگر این که به حالت بندگی به سوی خدای رحمان میآید🌸.
🔶 کلمه «آتی» در این آیه شریفه، بر حرکت اختیاری دلالت دارد؛ چون به «من..» که برای ذوی الشعور است، نسبت داده شده؛ و ذوی الشعور کارشان از روی اختیار است؛ پس این #آمدن یک فعل اختیاری است که از ناحیه موجودات ذی شعور سرمیزند؛ و #عبدا نیز حال فاعل این آمدن است؛
🔸پس معنی آیه این میشود: هیچ فرد ذی شعوری در آسمان و زمین نیست، مگر این که (در زمانی) از روی اختیار با حالت عبودیت و بندگی نسبت به خداوند، به سوی خدای رحمن میآید؛ این نحوه آمدن اختیاری همراه با #اظهار_عبودیت همان ایمان عمومی و توبه فراگیری است که جن و انس و فرشته را فرا میگیرد و به نجات همه مجرمان آنها منجر میشود.
🔷 البته این آمدن اختیاری و عابدانه، برای مؤمنان، در #دنیا تحقق مییابد؛ و برای کفار، بعد از تحقق عذاب درخوری در #آخرت شکل میگیرد؛ لذا این آمدن عابدانه در آیه مقید به دنیا یا آخرت نشده است بلکه مطلق آمده است تا مؤمنان دنیوی و اخروی، هر دو را شامل شود؛ پس انس و جن و ملک، روزی، با اظهار عبودیت نسبت به خداوند، از اندراج در تحت عنوان #بیایمان یا #کافر خارج شده و مندرج در تحت عنوان #مؤمن میشوند؛ و بالنتیجه همه آنها نجات یافته و مشمول رحمت الهی میشوند؛
🔹 زیرا کیفر و عذاب اخروی، عینا همان کفر و گناهی است که به شکل موجودات موذی تجسم می یابند:
🔻«إِنَّما تُجْزَوْنَ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُون؛ 16 طور»
🔻«وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَه؛ 8 زلزلة»
مطابق این آیات و آیات فراوان دیگر، کیفر و عذاب اخروی چیزی جز همان کفر و گناه نیست
🔸«انَّما تُجْزَوْنَ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُون» کیفر شما فقط همان چیزی است که عمل می کردید یعنی کارهای اعتقادی و رفتاری مجرمان است که در قالب عذاب تجسم می یابند و به مجرم آزار می دهند؛ بنابراین #خروج از کفر و گناه، و #دخول به حریم ایمان عینا همان #رهایی از عذاب و دخول در رحمت الهی است؛
🔹پس طبق آیه مورد بحث، جن و انس و ملک با اظهار عبودیت مختارانه به پیشگاه خدای رحمان از عذاب گناه رهایی یافته و مشمول رحمت الهی می شوند💐🌹🌷.
🔴 دفع یک شبهه
🔸این نجات فراگیر در حالی است که گزاره «کافر، معذب است ابدا» [خالدین فیها ابدا] بدون هیچ تخصیصی، به عموم و اطلاق خود باقی است؛ چون حکم عذاب ابدی موضوعش #کافر است نه کافری که از کفر خارج شده است .
@oshaghierfan
#Eitaa & #Telegram
06_008 P 617 - S 7.mp3
17.56M
📕 #شرح_فصوص_الحكم (قيصري)
🍀فصّ حكمة حقّيّة في كلمة إسحاقيّة🍀
#استاد_عشاقی
📌 جلسه 08
📖 شرح فصوص الحكم، چاپ بوستان كتاب (1382)، ص 617 س 7
@oshaghierfan
#Eitaa & #Telegram
06_009 P 618 - S 12.mp3
16.97M
📕 #شرح_فصوص_الحكم (قيصري)
🍀فصّ حكمة حقّيّة في كلمة إسحاقيّة🍀
#استاد_عشاقی
📌 جلسه 09
📖 شرح فصوص الحكم، چاپ بوستان كتاب (1382)، ص 618 س 12
@oshaghierfan
#Eitaa & #Telegram
06_010 P 619 - S 21.mp3
21.13M
📕 #شرح_فصوص_الحكم (قيصري)
🍀فصّ حكمة حقّيّة في كلمة إسحاقيّة🍀
#استاد_عشاقی
📌 جلسه 10
📖 شرح فصوص الحكم، چاپ بوستان كتاب (1382)، ص 619 س 21
@oshaghierfan
#Eitaa & #Telegram
06_011 P 621 - S 1.mp3
18.52M
📕 #شرح_فصوص_الحكم (قيصري)
🍀فصّ حكمة حقّيّة في كلمة إسحاقيّة🍀
#استاد_عشاقی
📌 جلسه 11
📖 شرح فصوص الحكم، چاپ بوستان كتاب (1382)، ص 621 س 1
@oshaghierfan
#Eitaa & #Telegram
🔵 يادداشتهاي قرآني و روايي
🖌 موضوع: امتناع شرک در عبادت، براساس آیات قرآنی
🌸«وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَمْلِكُ لَهُمْ رِزْقاً مِنَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ شَيْئاً وَ لا يَسْتَطيعُونَ» (73 نحل)🌸
ترجمه: و (مشرکان) غير از خدا، چيزى را مىپرستند كه هيچ رزقى را از آسمانها و زمين براى آنان مالك نيست و توان (اين كار را نيز) ندارند.
🔷 نظر مشهور درباره ترکیب آیه
عموم مفسران جمله «وَ لا يَسْتَطيعُونَ» را عطف بر «لا يَمْلِكُ لَهُمْ رِزْقاً» گرفتهاند؛ بنابراین دو جمله «لا يَمْلِكُ» و «وَ لا يَسْتَطيعُونَ» صله «ما» هستند و «ما» موصول را توصیف میکنند؛ بر مبنای این #ترکیب، حاصل معنی این است که مشرکان معبودی را عبادت میکنند که بهنفع آنان، مالک رزقی نیست؛ و بر رزقرسانی توانایی ندارد.
🔶اشکالات این ترکیب
🔹اشکال اول
یک اشکال این است که بر اساس این ترکیب، دو فعل «لایملک» و «وَ لا يَسْتَطيعُونَ» فاعلشان همان معبودان دروغین هستند؛ اما این فاعل در فعل «لایملک» ضمیری است که برای غیر ذو العقول بکار رفته است چون به «ما» موصول بر میگردد که برای غیر ذوی العقول است؛ در «وَ لا يَسْتَطيعُونَ» ضمیری است که برای ذوی العقول بکار میرود؛
اگر فاعل این دو فعل، همان معبودان دروغین باشند نباید در یک فعل، غیر ذوی العقول و در یک فعل، ذوی العقول معرفی شوند؛ زیرا این، بین دو بخش صله «ما»، #ناهماهگی_مفهومی ایجاد میکند.
🔹اشکال دوم:
اشکال دوم این است که در این ترکیب، دو جمله «لا يَمْلِكُ لَهُمْ رِزْقاً» و «وَ لا يَسْتَطيعُونَ» صله «ما» و مبیّن آن هستند؛ ولی فاعل فعل اول که «ما» را توصیف میکند به شکل مفرد، و فاعل فعل دوم که باز همان «ما» را توصیف میکند، به شکل جمع ذکر شده است؛ و این هم #ناهماهنگی_لفظی است که چندان مناسب #فصاحت قرآن نیست؛ بنابراین تفسیری که عموم مفسران بر اساس ترکیب فوق میکنند چندان معقول و مقبول نیست؛ و باید برای آیه تفسیری دیگری ارائه شود.
🔶دیدگاه برگزیده
به نظر میرسد که جمله «وَ لا يَسْتَطيعُونَ» عطف بر «يَعْبُدُونَ» باشد؛ و مراد از هر دو ضمیر فاعلی در این دو فعل، #مشرکان است نه بتها؛
بر این اساس، معنی آیه این میشود که مشرکان بجای خدا، چیزی را که مالک رزقی نیست عبادت میکنند؛ ولی (به حسب واقع) آن مشرکان نمیتوانند عبادت غیر خدا کنند (و چنین عبادتی خارج از استطاعت و توان آنان است)؛ و خلاصه و لبّ معنای آیه این میشود که گرچه مشرکان نسبت به چیزی غیر خدا إظهار عبودیت و بندگی میکنند ولی آنان از عبادت غیر خدا عاجزند؛ زیرا عبادت غیر خدا، #محال و #ناشدنی است.
ادامه دارد👇
@oshaghierfan
#Eitaa & #Telegram
ادامه از بالا👆🏿
🔵 توضیح محال بودن عبادت غیرخدا
🔸رابطه عبودیت با معبود یک رابطه #حقیقی است که بر اساس یک فعل و انفعال واقعی و #تکوینی تحقق مییابد، نه یک رابطه #اعتباری و جعلی که بر اساس یک نحوه قرار داد یا خطا شکل بگیرد؛ یعنی رابطه عبودیت با معبود، مثل رابطه #فرزندی با #پدر است که بر اساس یک فعل و انفعال واقعی و تکوینی تحقق مییابد؛ و تا این رابطه واقعی و تکوینی حقیقتا بین زید و عمرو مثلا تحقق نداشته باشد نه زید فرزند عمرو است، و نه عمرو پدر زید است؛ و نه اظهار فرزندی زید نسبت به عمرو اظهار صحیح و درستی است. رابطه عبودیت با معبود، نیز همینگونه است.
🔹حقیقت عبودیت، همان #وابستگی عبدِ نیازمند است به یک #حقیقت مستقل؛ نه وابستگی عبدِ نیازمند، به یک حقیقت نامستقل و نیازمند؛ زیرا عبودیت عبدی در قبال عبدی، مثل تکیه کردن سقف است به ستون لرزانی که خود هیچ توانی و تکیهگاهی برای برپا بودن ندارد؛ پس عبودیت همان وابستگی عبد نیازمند است، به حقیقت مستقل بینیاز از تکیهگاه؛
🔸بنابراین عبودیت در صورتی #حقیقتا عبودیت است که در قبال یک «حقیقت مستقل» تحقق یابد؛ و چون عبادت همان اظهار و اعتراف به عبودیت است پس عبادت، نیز حقیقتا وقتی عبادت است که در قبال حقیقت مستقل بینیاز تحقق یابد نه در قبال حقیقت #نامستقل و #نیازمند؛
🔸بنابراین اگر شخصی، بتی را که هیچ نحوه استقلال وجودی ندارد، معبود خود پنداشت و در قبال آن بت، اظهار و اعتراف به عبودیت کرد؛ باید گفت نه آن بت حقیقتا #معبود است؛ و نه این عبد نسبت به آن بت، حقیقتا #عبودیت و وابستگی دارد؛ و نه این اظهار و اعتراف به عبودیت او در قبال بت اظهار و اعتراف درستی است؛ همچنانکه زید با اظهار فرزندی نسبت به غیر والد خود، نه حالت فرزندی حقیقتا برای او تحقق مییابد و نه آن شخص واقعا پدر زید خواهد شد و نه اظهار فرزندی او اظهار درستی است بلکه این اظهار، یک اظهار دورغین است.
✳️ ظاهرا آیه مورد بحث به همین نکته اشاره میکند؛ میگوید مشرکان نسبت به بتها اظهار عبودیت میکنند و در ظاهر به عبادت بتها میپردازند 🌺«يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَمْلِكُ لَهُمْ رِزْقاً...»🌺؛ اما آنان با این اظهار عبودیت در قبال بت، «لا يَسْتَطيعُونَ» نمیتوانند فعل #عبادت_حقیقی را محقق سازند؛ چون «عبادت حقیقی»، مبتنی بر یک فعل و انفعال واقعی و #تکوینی است؛ و مشرکان با اظهار عبودیت در قبال بت نمیتوانند آن رابطه واقعی و تکوینی را محقق سازند؛ لذا میگوید آنان استطاعت ندارند که حقیقتا به بت عبادت کنند؛ زیرا عبادت حقیقی فقط در قبال حقیقت مستقل تحقق مییابد؛ و تحققش در جای دیگر محال و ناممکن است؛ و این #حقیقت_مستقل همان «الله» است؛ پس فقط این خدا است که حقیقتا مورد عبادت است؛
🔸ازین رو است که در ادعیه وارد شده است «یا من لا یُعبد الا هو» (ای کسی که جز او عبادت نمیشود)؛ و بنابراین فقط خدا است که حقیقتا اله و معبود است.
🔹نیز با بیان فوق معنی جمله «لا اله الا الله» روشن میشود؛ این جمله دلالت میکند که مطلقا معبودی جز الله نیست؛ زیرا عبادت حقیقی فقط در قبال الله امکان وقوع دارد؛ و چون عبادت حقیقی در غیر الله منعقد نمیگردد پس هیچ معبودی جز الله نیست و باید ملتزم بود که «لا اله الا الله»؛ ولی این نفی، بخاطر ممتنع بودن عبادت غیر خدا و #ممتنع بودن معبودی غیر الله است؛ نه این که عبادت بتها حقیقتا ممکن الوقوع بلکه واقع باشد؛ و در عین حال بتها معبود نباشند؛ این ناشدنی است؛
🔸این مثل این است که کسی بگوید فرزندی زید نسبت عمرو به صورت حقیقی، محقق است و در عین حال، عمرو حقیقتا پدر زید نیست؛ این ناممکن است؛ چون اگر یک طرف نسبت به صورت حقیقی محقق باشد طرف دیگر هم به صورت حقیقی محقق است؛ و اگر یک طرف حقیقتا موجود نیست طرف دیگر هم حقیقتا موجود نیست؛ پس همانگونه که بتها حقیقتا #معبود نیستند عبادت مشرکان هم حقیقتا #عبادت نیست؛ و کار آنان یک کار عبادی نیست.
🔷 اشکال
ممکن است گفته شود که اگر مشرکان نمیتوانند عبادت بت کنند پس چرا در قبال این عملشان عقاب میشوند؟
🔶پاسخ:
جواب آن است که کار آنان مذموم و درخور عقاب است؛ زیرا اولا آنان اعتقاد نادرست به الوهیت بتها دارند و این گناه #اعتقادی خود از گناهان کبیره و موجب عقاب است؛ و ثانیا آنها با نیت ناشایستِ عبادت غیر خدا این کار را انجام میدهند و نیت ناشایست و #تجری به گناه، خود گناهی است که در خور عقاب است؛ چون «انما الأعمال بالنیات»؛ پس گرچه خود آن گناه اعتقادی و آن نیت ناشایست حقیقتا «عبادت» نیست؛ اما این دو کار بخودی خود، گناه و ناشایست، و موجب عقاباند.
@oshaghierfan
#Eitaa & #Telegram
https://eitaa.com/oshaghierfan/627
و
https://eitaa.com/oshaghierfan/350
بررسی ادله علامه مجلسی در نقد بخش پایانی دعای عرفه
🔵 يادداشتهاي قرآني و روايي
🖌 موضوع: معنای مولی در حدیث غدیر
🔶 از نظر شیعه کلمه مولی در حدیث غدیر به معنای #سرپرست و #فرمانروا است ولی عموم اهل سنت آن را به معنای #محب و #دوستدار میگیرند.
🔸این نوشتار بر آن است تا نشان دهد در متن خود حدیث قرائنی وجود دارد که معنای سرپرست را تأیید میکند؛
1️⃣: در بیشتر روایات غدیر، واقعه غدير چنین نقل شده که پیامبر (ص) قبل از این که ولایت حضرت علی (ع) را به مردم ابلاغ کند، با سؤال «ألست أولى بالمؤمنين من أنفسهم؟» در مورد حاکمیت خود، از مردم اعتراف میگیرد؛ و مردم هم با گفتن «بلی یا رسول الله» به حق #حاکمیت_پیامبر اعتراف میکنند؛ باید توجه داشت که جمله قرآنی🌺النبی أولی بالمؤمنین من أنفسهم🌺 در سوره احزاب، عالیترین درجه حاکمیت را برای پیامبر مقرر میکند؛ زیرا طبق این آیه، پیامبر بر مؤمنان حق أولویت دارد؛ و این أولویت به قیدی مقید نشده؛
🔸پس در تزاحم بین فرمان پیامبر و حفظ جان مؤمن، فرمان پیامبر اولویت دارد و مؤمن حتی نباید حفظ جانش را بر فرمان پیامبر مقدم بدارد؛ بلکه بعکس در صورت نیاز، برای تحقق فرمان پیامبر، مؤمن باید حتی #جانش را فدا کند.
🔸اعترافگیری پیامبر نسبت به حاکمیت خودش، بهترین #قرینه است که منظور پیامبر از جمله «من كنت مولاه فعلي مولاه» ابلاغ رسمی حاکمیت علی بن أبی طالب است بر مردم؛ زیرا اگر مراد اصلی پیامبر این بود که محبت مردم را نسبت به حضرت علی جلب کند توجه دادن مردم نسبت به حاکمیت خودش، #لغو و #بیارتباط با این هدف میبود؛
🔹زیرا جلب محبت، امری نیست که با اعمال حاکمیت حاصل شود؛ و با تکیه بر حاکمیت و قدرت نميتوان كسي را با كسي دوست كرد؛ بلكه بعكس اعمال حاکمیت، بجاي جلب محبت، أحیانا تنفرآفرين است؛
🔹بنابراين اگر منظور اصلی پيامبر از گفتن «من كنت مولاه فعلي مولاه» اين بوده كه محبت مردم را نسبت به حضرت علي جلب كند نبايد پيامبر با بهرخ كشيدن حق حاكميتش اين كار را ميكرد. ولی بعکس اگر مراد پیامبر ابلاغ رسمی حاکمیت حضرت علی باشد تکیه بر حاکمیت خودش با این هدف کاملا #مناسب است؛ زیرا با استناد به حاکمیت خودش، به حاكميت نايب بعد از خودش رسميت ميدهد و مردم را نسبت به قبول حاکمیت نايب خودش ملزم به وفاداري میکند؛ چنانكه چنين شيوهاي در همه نظامهای حکومتی جاری است.
2️⃣: اگر منظور پيامبر اين بود كه بگويد «هر كس دوستدار من است، او دوستدار علي باشد»، باید پیامبر جمله 🌸من كنت مولاه فعلي مولاه🌸 را به شکل دیگری میگفت؛ زيرا با داشتن چنین منظوری، مولای به معنای دوستدار، همان افراد مردماند؛ یعنی #فاعل محبتورزی مردم هستند، و #مفعول این محبتورزی، پیامبر است؛
🔸و با اين هدف و با در نظر گرفتن این معنی، بايد پيامبر ميگفت: «من كان مولاي فهو مولا علي» هر كس دوستدار من است، او دوستدار علي باشد؛ ولي پيامبر چنين نگفت بلكه فرمود: «من كنت مولاه فعلي مولاه»
🔸یعنی در این مولویت، خود را در نقش فاعل و مردم را در نقش مفعول معرفي كرد؛ در این صورت نمیتوان مولا را به معنی دوستدار قرار داد؛ زیرا با توجه به این که در این #مولویت، پیامبر نقش فاعلی دارد اگر مولا به معنای دوستدار باشد معنی جمله «من كنت مولاه فعلي مولاه» چنین میشود که «هر کس من پیامبر، دوستدار او هستم، علی دوستدار او است»
🔹روشن است این معنی با معنایی که منظور اهلتسنن است متفاوت بلکه #بعکس است؛ چون در این صورت امیرالمومنین موظف و مکلف به دوستی به مردم میشود حال آن که بنا بر این بود که مردم موظف و مکلف به _دوستی به علی باشند؛ پس بايد مولا در اين حديث به معناي #حاكم باشد نه به معناي #دوستدار؛ و بنابراین معناي جمله «من كنت مولاه فعلي مولاه» اين است كه «هر كس من بر او حكمراني ميكنم بعد از من علي بر او حاکم است».
@oshaghierfan
#Eitaa & #Telegram