eitaa logo
استاد مددی
3.2هزار دنبال‌کننده
66 عکس
94 ویدیو
67 فایل
نشر نکات علمی آیت الله سید احمد مددی (زیدعزه) در موضوعات فقه و اصول، تاریخ، کتابشناسی، رجال و... این کانال ارتباط رسمی با بیت معظم له نداشته و توسط یکی از شاگردان ایجاد شده است. ارتباط با مدیر کانال: @yahyaab
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌐 دیدگاه مختار در بحث اطلاق؛ 1.مقام بیان اصل تشریع 2. مقام بیان قانونی 📚 درس خارج اصول ۱۴۰۲/۰۷/15 🏠@ostadmadadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌐 برای مطالعه کفایه، باید کتاب فصول را دید 📚 درس خارج اصول ۱۴۰۲/۰۷/۱۶ 🏠@ostadmadadi
45.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌐 استفاده مبنای اصولی از فتوای فقهی قدما 🔸 تفاوت اماره و اصول 📚 درس خارج اصول ۱۴۰۲/۰۷/۱۷ 🏠@ostadmadadi
💢رجال 💠 بكير بن أعين پدر عبدالله و برادر زراره است. درباره زراره گفته شده است ده تا، دوازده تا، شانزده تا، هجده تا برادر بودند، یکی دو تایشان را می گویند سنی اند. به هر حال با قطع نظر از سنی و شیعه شان سه تایشان دارای شخصیت اند یکی بُکیر است، یکی زراره است، یکی هم حمران است. از بعضی از روایات نیز معلوم می شود1️⃣. حمران خیلی جلیل القدر است، ولی این قدر شهرت پیدا نکرده است. این سه تا برادر در بقیه اولاد أعین ممتازند، این ها هم رومی هستند، شیبانی ولائا هستند، روم در این جا مراد روم شرقی است که همین ترکیه فعلی باشد. خود بکیر و بقیه برادران، مخصوصا خود بکیر، خاندانی در کوفه داشتند، خاندان معروفی هم بودند. ابوغالب زراری، نوه همین بُکیر است. ابوغالب، لکن می گوید چون امام هادی و امام عسگری، تعبیر از من است، به جد ما نامه ای که نوشت خطاب کرد زراری، ما هم لقبمان شد زراری به برکت امام و چون زراره در این ها معروف بود تمام خاندان که از برادر های دیگر بودند معروف به زراری شدند. علی ای حال بکیر بن اعین جزو اجلاست. 📚 درس خارج اصول فقه، سه شنبه: 2/7/1398 1️⃣في إخوة زرارة حمران و بكير و عبد الملك و عبد الرحمن بني أعين. 270 - حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ مَسْعُودٍ، قَالَ‌: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ نُصَيْرٍ، قَالَ‌: حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى بْنِ عُبَيْدٍ. وَ حَدَّثَنِي حَمْدَوَيْهِ بْنُ نُصَيْرٍ، قَالَ حَدَّثَنَا: مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى ابن عُبَيْدٍ، عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ يَقْطِينٍ‌، قَالَ‌: حَدَّثَنِي اَلْمَشَايِخُ‌: أَنَّ حُمْرَانَ‌ وَ زُرَارَةَ وَ عَبْدَ اَلْمَلِكِ‌ وَ بُكَيْراً وَ عَبْدَ اَلرَّحْمَنِ بَنِي أَعْيَنَ‌ كَانَ مُسْتَقِيمِينَ‌ ، وَ مَاتَ مِنْهُمْ أَرْبَعَةٌ فِي زَمَانِ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ كَانُوا مِنْ أَصْحَابِ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ‌، وَ بَقِيَ زُرَارَةُ إِلَى عَهْدِ أَبِي اَلْحَسَنِ فَلَقِيَ مَا لَقِي. (اختیار معرفة الرجال. جلد:۱. صفحه:۳۸۳) 🔸فهرست اسامی 🏠@ostadmadadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 معنای «غیبت»؛ معنای عرفی یا حقیقت شرعیه؟ 📚 درس خارج اصول ۱۴۰۲/۰۷/۲۲ 🏠@ostadmadadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 معنای «صلاه» و «صوم»؛ معنای عرفی یا حقیقت شرعیه؟ 📚 درس خارج اصول ۱۴۰۲/۰۷/۲۴ 🏠@ostadmadadi
💢نظام قانونی فقه و اصول [20] 💠 ابتنای فضای «عبد و مولا» بر مالکیت مولا بر عبد نکتة اساسی و زیربنایی در این گفتمان، اعتبار مملوکیت ذات عبد برای مولا ‏است که به سبب آن افعال عبد نیز ملک مولا می‌شود و درنتیجه تصرفاتش ‏محدود می‌گردد. مرحوم علامه طباطبایی; در تحلیل «امر» فرمود: عبد توسعۀ ‏وجودی مولاست.‏ 1️⃣‏ این حرف با نظام «عبد و مولا» سازگار است.‏ ابتنای قانون و شریعت در «نظام قانونی» بر «مصالح و مفاسد واقعی» و در ‏‏«فضای عبد و مولا» بر «اراده مولا»‏ در فضای «عبد و مولا» منشأ قانون‌گذاری ارادة مولاست اما در «فضای ‏قانونی» منشأ قانون‌گذاری وجود مصالح نفس الأمری و ملاکات واقعی است. ‏البته ارادة «ولایی» در قانون وجود دارد و منشأ جعل می‌شود اما اولاً این ولایت ‏به معنای مالکیت بر عباد نیست و ثانیاً قانون را عوض نمی‌کند که آن را طبق ‏ارادة مولا کند به این معنا که مولا یک روز چیزی بگوید و روز دیگر چیز ‏دیگری بگوید.‏ ‏ روح اساسی قانون، انفصال قانون از شخصیت مقنن است. ‏برخی تفکرات غربی‌ مثل روح القوانین، سه مؤلفه را از شخص شاه جدا کردند: ‏یک؛ «قانونگذاری»، دوم؛ «اجرا» و سوم؛ «رفع خصومت و ایجاد عدالت». مرحوم ‏نائینی; در رسالة تنبیه الأمه که در اثبات مشروطیت نوشته است اولین مطلبی ‏را که در رساله شروع می‌کند این است که شاه سایة خدایی پیدا کرده است که ‏‏«لَا یسْأَلُ عَمَّا یفْعَلُ وَهُمْ یسْأَلُونَ»‏ ‏.‏ (تنبیه الامه و تنزیله المله، ص41‏) تخلف در فضای «عبد و مولا» ظلم به مولاست و در «نظام قانونی» ظلم به خود در «نظام قانونی» ظلم بر قانون یا ظلم بر مولا مطرح نیست، چون مولایی ‏فرض نمی‌شود، بلکه اگر کسی تخلف کرد ظلم به خودش کرده است. اگر در ‏نظام قانونی گفتند: پول بدهید تا جاده را آسفالت کنیم و شما ندادید این ظلمی ‏است که به خودتان و به جامعه برمی‌گردد. لذا این مطلب که در کفایه در باب ‏تجری آمده است: «ذمه علی تجریه و هتکه لحرمة مولاه‏ و خروجه عن رسوم ‏عبودیت»؛ (کفاية الأصول، ص: 259‏)‏ اولاً خود تجری محل کلام است که بحث اصولی است یا کلامی؟ و ‏ظاهرش کلامی است که نکاتی هم در اصول دارد.‏ ‏ ثانیاً ایشان حرمت تجری را ‏از باب ظلم بر مولا آورده است که این، مبتنی بر دیدگاه «عبد و مولا» است. در ‏‏«فضای قانونی»، ظلم به شارع بی معنا است؛ «وَمَا‎ ‎ظَلَمُونَا ‏‎ ‎وَلَـکن ‏‎ ‎کانُوا ‏‎ ‎أَنفُسَهُمْ ‏‎ ‎یظْلِمُونَ».‏ بنابراین دو زیربنای فکری متفاوت وجود دارد؛ تفسیر «فضای قانونی» ‏شریعت را مبتنی بر مواد قانونی که امروزه متعارف زندگی ما است تفسیر ‏می‌کند؛ در این صورت قانون را پرتو شخصیت مولا نمی‌دانند بلکه قانون را ‏پرتو واقعیت و مصلحت خود مردم می‌دانند و بحث ظلم بر مولا و دولت و ‏رئیس جمهور و امثال آن مطرح نیست! ‏ اساساً عبد و انسان در مرحله‏ای نیست که با مولا (شارع مقدس) قابل قیاس ‏باشد که مثلاً به او اهانت یا ظلم کند. بشر در روابط اجتماعی، به کمتر از مولای ‏حقیقی خودش هم اهانت نمی‏کند، مثلاً اگر کسی به یک شعر سعدی توهین ‏کند، مردم او را مسخره می‏کنند و کسی نمی‌گوید به سعدی ظلم واقع شد. اگر ‏سعدی قابل مسخره کردن نیست، خدای متعال به طریق اولی قابل اهانت نیست. ‏تمسخر، اهانت، ظلم و تعدی بر مولا، همگی در تفسیر فضای «عبد و مولا» ‏است. ریشه حقوقی تفاوت «فضای قانونی» با فضای «عبد و مولا» این است که ‏انسان کیش و پرتو شخصیت مولا نیست.‏ 1️⃣«امر و خواستن کاری از دیگری چنانکه با تأمل به دست می‌آید بستگی دادن خواست و ربط ‏دادن اراده است به فعل دیگری، و چون به حسب واقع اراده هر فرد مرید جز به فعل خود یعنی ‏حرکات عضلانی خود تعلق نمی‌گیرد و همچنین فعل دیگری نیز جز به اراده خودش به جای دیگر ‏متعلق نمی‌شود ناچار تعلق دادن مرید، اراده خودش را به فعل غیر جز دعوی و اعتبار، صورت ‏دیگری نخواهد داشت و از این روی همین اعتبار تعلق اراده، ارتباط مستقیم به اعتبار «ریاست» دارد ‏که به معنای «توسعه دادن وجود خود، و دیگران را جزء وجود خود نمودن» تقسیر نمودیم و در ‏نتیجه باید گفت که در مورد امر، شخص آمر مأمور را جزء وجود خود و به منزله عضو فعال خود ‏قرار می‌دهد...» اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج2، ص221.‏ 🏠@ostadmadadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 حجیت قطع از منظر نظام قانونی، حجیت قطع ذاتی نیست. 📚 درس خارج اصول ۱۴۰۲/۰۷/۳۰ 🏠@ostadmadadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 جمع ادله از راه فضای قانونی به جای تخصیص و حکومت 📚 درس خارج اصول ۱۴۰۲/۰۸/۱ 🏠@ostadmadadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 جمع ادله از راه فضای قانونی معنای فریضه و سنت و فضائل قاعده تسامح در ادله سنن 📚 درس خارج اصول ۱۴۰۲/۰۸/۶ 🏠@ostadmadadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 جمع ادله از راه فضای قانونی تطبیق بر زکات مکتب قم و بغداد 📚 درس خارج اصول ۱۴۰۲/۰۸/۶ 🏠@ostadmadadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 بررسی شرط در عقد نکاح 📚 درس خارج اصول ۱۴۰۲/۰۸/۲۴ 🏠@ostadmadadi
🌐 نگاهی به اعلام و منابع قواعد فقهی و شروح مکاسب درباره قواعد فقهیه و یا مکاسب بعد از مرحوم شیخ و مکاسب ایشان در حوزه های ‏ما بحث های نسبتا مفصلی انجام شده، اطلاع بر آن ها انصافا خوب است و هر کدام از زوایای مختلف جنبه های مختلف بحث را دیدند. به اسم قواعد فقهیه که تقریبا می شود گفت مبدع ‏این کار در میان شیعه همان شهید اول است در قواعد خودش: القواعد و الفوائد. البته شهید اول انصافا خیلی قوی ‏وارد شده و خیلی نکات دارد و خیلی به ایجاز در قواعد خودش صحبت کرده، نکات خیلی فنی دارد. تا حدی هم در قواعد مرحوم ‏شهید ثانی، تمهید القواعد، مرحوم نضد القواعد الفقهیه، فاضل مقداد است و إلی فیما بعد. طبعا ‏در بحث قواعد فقهیه بعدی های ما انصافا خوب کار کردند. حتی مرحوم نراقی در این کتاب عوائد خودش ، مرحوم شیخ ‏انصاری عده ای را در رسائل خاصی آورده مثل تسامح و کتاب هایی که بعدها به اسم قواعد فقهیه نوشته شده و ضوابطی را که در ‏این جهت فرق بین مسئله اصولی و مسئله فقهی و قاعده فقهی، انصافا بحث های نسبتا خوبی است. ‏ چند سالی هم هست طبیعتا مخصوصا بعد از جریان حکومت در ایران باز یک بحث مقارنه ای با دنیای خارج از اسلام[شکل گرفته است]، غرب یا شرق فرق نمی کند. در این جهت کارهای نسبتا خوبی انجام می گیرد، البته هنوز کار زیاد دارد چون آنجا هم ‏پراکندگی زیاد است و انصافا خیلی کار می خواهد. آشنایی به آن مبانی مختلف خیلی کار می خواهد و این ‏می تواند غنای بیشتری به این مباحثی که قابل طرح در سطح جهانی هستند و غالبا تعبد ندارند مطرح بشود.‏ علامه بیشتر تحقیقات و تحلیلات عامه را آورده بعد از علامه رحمه الله پسر ایشان مرحوم فخر المحققین در این جهت ‏تاثیرگذار است، بعد از ایشان شهید اول تا حد زیادی در این جهت کار کردند. بعد از ایشان مرحوم جامع المقاصد تاثیرگذاشته. تاثیری که ‏بخواهیم بگوییم تقریبا احاطه دارد به اینها بیشتر توسط مقدس اردبیلی است که ‏انصافا یک مقداری ایشان ادله راباز کردند، ادله اولیه را بررسی کردن و ریشه یابی کردن و آزادانه فکر کردن، کار بزرگی را ‏مرحوم اردبیلی شروع کردند و طبعا دو شاگرد ایشان صاحب معالم و صاحب مدارک در یک زوایای خاصی در عالم خودشان، این ‏که فقه را بر اساس احادیث صحیح و حسن تنظیم بکنند اینها خیلی تاثیرگذارند. البته این کار مشکل دارد، فقه با صحیح و حسن تمام ‏نمی شود. بعد هم که آقایان اخباری ها آمدند که کل اوضاع را به هم ریختند، خدا رحمتشان کند. این تحقیقات جدید فقهی و این ‏تفریعات و این نکته ها و این ظرافتها را باید باز بیشتر مدیون مرحوم وحید بهبهانی هستیم، ایشان زمینه این کار را شروع فرمودند و ‏انصافا هم تا حدی واقعا تاثیرگذار بودند. این قافله به حرکت افتاد. این قافله علمی و در بخش مکاسب مرحوم شیخ جعفر کبیر ‏یک حاشیه ای بر قواعد دارد، انصافا خیلی از نکات را دارند، همین کشف الغطای ایشان هم خیلی ظرافتها را دارد، خیلی نکات خاص ‏دارد. بعد از ایشان کسانی که تا حدی تاثیرگذار بودند مرحوم شیخ اسدالله تستری صاحب مقابس است، البته چون هر کدام ‏زوایای خاصی دارند. مجموعه ای از این بحث های لطیف را مرحوم شیخ ‏انصاری جمع کردند؛ مجموعه ای را انصافا تنظیم کردند، هم نسبتا نقل دارد و نسبتا تحلیل دارد، در این مکاسب و بحث ‏های مکاسب تحلیل خیلی تاثیرگذار است به خلاف عبادات، خیلی تحلیل های نسبتا خیلی خوبی را ایشان ارائه کرده، بحث ها را خوب ‏مطرح کرده بعد از مرحوم شیخ مخصوصا بعد از صاحب کفایه ، چند نفری که متعرض شدند خیلی خوب وارد شدند انصافا، ‏مرحوم آقای آقاضیا هست، البته از مرحوم آقاضیا در ذهنم یک تقریرات مکاسب در ذهنم هست، ظاهرا این قسمت را مرحوم نجم ‏آبادی نوشتند. مرحوم نائینی که واقعا در این جهت خوب است. مرحوم آقای اصفهانی که شاید بشود گفت به یک ‏معنایی تقریبا گل سرسبد این تحقیقات مکاسب بیشتر متعلق به ایشان است. در اصولش نه ولی در مکاسبش انصافا خیلی فکر باز و ‏روشنی را مطرح می کنند، خیلی تاثیرگذار است. مرحوم سید یزدی هم که تقریبا نیم دوره قبل از ایشان است از آن زاویه خاص ‏خودش انصافا ایشان هم تاثیرگذار است. آنچه که الان سراغ داریم ایروانی هم خیلی روشن و آزاد ‏وارد بحث می شود و ظرافت های خاصی را دارد لکن احساس ما این است که خیلی آن بن مایه قوی و قدرت قوی را مثل مرحوم ‏نائینی یا مرحوم آقای اصفهانی نداشته باشد. ‏
علی ای حال مجموعه کارهایی که شده کارهای بسیار لطیفی است، کارهای بسیار خوبی است، اگر این مباحث با لغت جدید و با ‏دنیای جدید تلفیق بشود، هماهنگ بشود، تعبیر بشود خیلی تاثیرگذار است. شاید در این بخش از مطالب من حیث المجموع عرض می ‏کنم ما الان در زمان معاصرمان بر کل اهل سنت رجحان داشته باشیم یعنی مجموعه حوزه شیعه در این مباحث بر حوزه اهل سنت در ‏این مباحث رجحان داشته باشیم، انصافا این خیلی قوی است و چون خیلی تحلیل های آزادانه انجام شده و روایت هم کم بوده خیلی ‏قابل طرح و قابل تقابل با تفکری که در سطح جهانی مطرح است هست. 📚درس خارج فقه، ‏19/11/1400‏ 🏠@ostadmadadi
✔️ درس خارج اصول آیت الله سید احمد ۱۴۰۱/۹/۱۲ 🔸 زمانِ صحابه تقریباً تا سال های ۷۰-۸۰ است. آخر الصحابة موتاً سالِ 110 است، اما در اصطلاح زمان صحابه همین ۷۰-۸۰ است. مثل ابن عباس و... آن‌هایی که عمر غیر طبیعی داشتند، از محل کلام خارج است... 🔹 بعد از صحابه «تابعین» هستند که تا حدود سال های ۱۳۰ -۱۴۰ مثل امام صادق(ع)؛ چون امام صادق هم جابر بن عبدالله را که از صحابه بوده، دیدند. امام باقر (علیه‌السلام) که مسلّم است. 🔸 بعد از این را اصطلاحاً «عهد فقها» می گویند، البته تابعین هم {در آن زمان} هستند، لکن اصطلاحاً در استنتاجات فقهی و در مباحث علمی {آن دوره را} «عهد فقها» حساب می‌کنند. 🔹 {یعنی:} عهد رسول‌الله، عهد صحابه، عهد تابعین و عهد فقها. البته در عهد صحابه هم ما فقیه داریم و در عهد تابعین هم فقهای زیادی داریم، فقهای کمی نداریم، لکن اصطلاحاً این طور است. 🔸 بعد از عهد فقها، «عهد محدثین» شروع می‌شود... @Nardebane_feghahat
تحلیلی پیرامون حدیث لا نورث.pdf
242.6K
خلاصه فصلی از رساله فاضل ارجمند سید محمد صادق موسوی پیرامون حدیث لانورث 🏠@ostadmadadi
استاد آیت الله سید احمد مددی به دلیل شدت کسالت در بیمارستان بستری شدند، از عموم مومنین درخواست می شود برای سلامتی و عافیت ایشان دعا کنند و حمد شفا قرائت نمایند.
. حضرات آیات : شیخ رضا استادی تهرانی سید احمد مددی قائینی دهم دی ماه 1402 @jawaher_kalam
💢رجال 💠 جابر بن حیان جابر بن حیان وجودش خیالی است و وجود واقعی ندارد. شاید اکنون ده ها کتاب در کتابخانه های معتبر دنیا به اسم جابر ‏موجود باشد که چاپ شده اند. برخی از آنها را کراوس چاپ کرده که البته من همه کارهای او را ندیده ام و شنیده ام به جز او ‏هم بوده اند. کتاب مختار اسرار جابر بن حیّان نیز وجود دارد که به طور مختصر نسخه ها را وصف کرده است و در کتابخانه ‏بریتانیا و جاهای دیگر نگهداری می شود. باتحقیق تاریخی معلوم می شود که هیچ یک از اینها وجود خارجی ندارد و چون در ‏گذشته تعبد حاکم بوده است و مردم تعصب دینی شدید داشته و گمان می کرده اند که در صورت خارج شدن از چهارچوب ‏مرسوم متهم به کفر می شوند (مثلاً معروف است که« من تمنطق فقد تزندق») چنین شخصیت هایی را جعل کرده اند. ‏(نگاهی به دریا،ص356) اخوان الصفا گروهی بودند که سعی کرده اند علم را وارد دنیای اسلام کنند. در قرن دوم و سوم، اسماعیلی ها عده ای از آثار ‏علمی و دانشمندان را به خودشان نسبت می دهند، مثل جابربن حیان. اسماعیلی ها در بحث علم زیاد کار کردند در دنیای اسلام ‏در مقابل بغدادی ها هستند که اشعری بودند. به اعتقاد من اصل وجود شخصی به نام جابربن حیان روشن نیست بلکه اسم ‏رمزی است که کتبی را به ایشان نسبت دهند و از این طریق به ائمه (ع) متصل شوند. مجموعه ای از امور عجیب و رازالود ‏را به او نسبت می دهند. ابن ندیم اسم جابر بن حیان را می آورد و به او 500 کتاب نسبت می دهد ولی در فهرست شیخ و ‏نجاشی رحمهما الله نام او نیست. ‏(درس خارج فقه؛ 21/10/93‏) ‏ بعضی¬ها معتقدند که جمله¬ای از اين رسائلی که به اصطلاح جابر ابن حيان نسبت داده شده اين¬ها در حقيقت رسائل ‏خالد ابن معاوية ابن يزيد است يا خالد ابن يزيد ابن معاويه برادر معاويه اصلاً مال آن است اين ترجمه کرده اولين ترجمه¬ها ‏از لغت يونانی و رومی به عربی توسط اين است و اصلاً مراد از جابر يک شخص واحد نيست در عده¬ای از موارد مراد اين ‏شخص است که فرزند يزيد می¬شود. (سلسله جلسات نقد متن حدیث) بله بعضی از آنچه به میراث جابر بن حیان نسبت داده می شود و الحمدلله میراث جابر بن حیان در میراث اصحاب ما هست ‏اصلاً وجود ندارد، یعنی خیلی عجیب است که امثال شیخ النجاشی رحمه الله و شیخ طوسی هر دو در کتاب الفهرست ؛ فهرست ‏النجاشی و فهرست الشیخ حتی نام جابر را ذکر نکرده اند چه برسد به نوشته هایش. جابر در حقیقت در محافل اسماعیلیه ‏شهرت داشت و به همین دلیل اکنون نقش میراث اسماعیلیه در میراث ما صفر است، واقعاً صفر است، جز در نهایت کتاب ‏دعائم الاسلام و این دغدغه ای است که ارزش علمی ندارد. نامه های منسوب به جابر بن حیان کوفی البته در دفاتر غربی چند ‏نامه منسوب است یعنی پشت این نامه نوشته شده است نامه فلانی به جابر. اصل انتساب نامه به جابر همه بر اساس صحت ‏راوی است؛ و الا نه راوی و نه فلانی معلوم نیست تعدادی از این نامه ها چاپ شده و نزد من است و این نامه ها قطعا از جابر ‏نیست.‏(جلسه ۶ تدوين حدیث) 🔸فهرست اسامی 🏠@ostadmadadi
هدایت شده از استاد مددی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠نگاهی متفاوت به سیره امام باقر علیه السلام آیت الله سید احمد مددی با اشاره به تاریخ و سیره امام محمد باقر علیه السلام برخی از مقاطع زندگی سراسر نور این امام بزرگوار را تحلیل می کند. 📚https://rasanews.ir/fa/news/616047 🏠@ostadmadadi
هدایت شده از استاد مددی
🔶امام باقر علیه السلام، موسس فقه تفریعی سنی ها اصرار دارند که موسس فقه تفریعی ابوحنیفه است ولی در واقع امام باقر (ع) است؛ «لِمَ سُمِّيَ الْبَاقِرُ بَاقِراً قَالَ لِأَنَّهُ بَقَرَ الْعِلْمَ‏ بَقْراً» (علل الشرایع، ج1،ص233) . موسس تفریع ایشان است. ابوحنیفه متولد 80 است. تولد و فوتش تقریباً شبیه امام صادق ع است، زید هم همینطور؛ هرسه متولد 80 هستند. امام صادق (ع) تا سال 148 بودند. ابوحنیفه اصرار داشت که این ابداع من است. ابوحنیفه به جابربن یزید جعفی می گفت من این تفریع را جعل کردم، جابر می گفت من این را از امام باقر(ع) شنیده ام! اصل تکذیب جابر، برای ابوحنیفه است سر همین فقه تفریعی. جابر به پیامبر (ص) نسبت می داد؛ یعنی مساله امامت همین است که از رسول الله ص گرفته است. مرحوم نجاشی راجع به جابر مطالبی دارد که قابل قبول نیست. وَ كَانَتِ الشِّيعَةُ قَبْلَ أَنْ يَكُونَ أَبُو جَعْفَرٍ وَ هُمْ لَايَعْرِفُونَ مَنَاسِكَ حَجِّهِمْ وَ حَلَالَهُمْ وَ حَرَامَهُمْ، حَتّى‏ كَانَ أَبُو جَعْفَرٍ، فَفَتَحَ‏ لَهُمْ، وَ بَيَّنَ لَهُمْ مَنَاسِكَ حَجِّهِمْ وَ حَلَالَهُمْ وَ حَرَامَهُمْ، حَتّى‏ صَارَ النَّاسُ يَحْتَاجُونَ إِلَيْهِمْ مِنْ‏ بَعْدِ مَا كَانُوا يَحْتَاجُونَ إِلَى النَّاسِ، وَ هكَذَا يَكُونُ الْأَمْرُ » 📚كافي (ط - دار الحديث)، ج‏3، ص: 59 🏠@ostadmadadi