eitaa logo
کتابخانه‌ی خیابان نوزدهمـ
242 دنبال‌کننده
459 عکس
302 ویدیو
4 فایل
با عطر اسپرسو و بوی کاه پذیراتون هستم. ☕📜 ریوجی می‌شنود‌: https://daigo.ir/secret/2399342596 طنین هجویات روزانه + پاسخ پرسش هاتون: https://eitaa.com/storerome
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از جمهوری ِچایخوران ؛
انسان بی‌ آرزو می‌میرد، من بی چای .
هدایت شده از نِئون
حلقه بر در نتوانم زدن از دست رقیبان این توانم که بیایم به محلت به گدایی سعدی
هدایت شده از ⁦˖⁠♡⁩⁦🇵🇸 درختِ هجده ساله ⁦˖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
- سوره انعام ، آیه 54 *خالقِ مهربونم ، عاشقِ آدماییِ که از گناهِ خودشون پشیمون میشن و برمیگردن به آغوشش و توبه میکنن :))) و خالق‌م اون ها رو میبخشه و محکم بغل‌شون میکنن♡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو را خودم چشم زدم بس که نوشتمت میانِ نوشته هایم بی‌آنکه اسپند بچرخانم میانِ واژه‌ها... ـــــــــــ اینقدر، اینقدرررر امروز حرم آقا قشنگه که نگم براتون...
از من گذشت و من هم از او بگذرم ولی با چون منی به غیر محبت روا نبود(بانو)!
از دلم می‌پرسم: آیا همچنان از عشق ناچاری؟ من تپش‌های دلم را می‌شناسم، پاسخش آری‌ست!
نه قانعم به کم از تو که سخت می‌خواهد تمام آنچه تویی را تمام آنچه منم...
هدایت شده از طوسی مات
یک نوایِ محزون که حاضر به بوییدن عشق بود؛ زخم هایی که رَدی از جزایِ پاکی بر روی پوست داشتند و جهنم، زیباترین بهشت برای کسانی که شیفته ی بذر شکوفه ی سیب بودند. آکورد های بی نفس در صحنه پخش میشدند و خورشید منتظر ایستاده بود تا رویِ ماه را ببوسد و عطش خواستنش کمالِ رسیدن به غروب بود و از میان سیاهی ها، جهنم پر از سایه هایی بود که رنگ سفید داشتند؛ آمیزش نور ها و یک تاریکیِ عمیق که نهر های جوشانِ آغشته به شقایق، چشم ها را می شست. ⇦خاکستر زرد
غروب‌های دانشگاه
کتابخانه‌ی خیابان نوزدهمـ
غروب‌های مشهد
خوش به حال من و دریا و غروب و خورشید و چه بی‌ذوق، جهانی که مرا با تو ندید((: رشته‌ای جنس همان رشته که بر گردن توست چه سر وقت، مرا هم به سر وعده کشید... نه کف و ماسه، که نایاب‌ترین مرجان‌ها تپش تب‌زدۀ نبض مرا می‌فهمید آسمان روشنی‌اش را همه بر چشم تو داد مثل خورشید که خود را به دل من بخشید ما به اندازۀ هم سهم ز دریا بردیم هیچ‌کس مثل تو و من به تفاهم نرسید خواستی شعر بخوانم، دهنم شیرین شد ماه، طعم غزلم را ز نگاه تو چشید من که حتی پی پژواک خودم می‌گردم آخرین زمزمه‌ام را همۀ شهر شنید=))
چون کنم دردِ تو پنهان؟ که زِ بسیاری ضعف گرهِ گریه زِ بیرونِ گلويم پیداست:)...
هدایت شده از چامه؛
شجاعت زیادی میخواهد کسی را با درد ِعمیقش، دوست داشتن؛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صدای سنگین ریل قطار و نگاه غمگین یک سوار فریاد دود در آسمانه بی عشق و ریل های موازی به سمت فرار! گویی شکسته دیگر بغض این قطار...
هم اینجا هم تو کتابخانهٔ قبلی، زیاد از دانشگاه و گذاشتم براتون... این عکس متعلق به دو هفته‌ی منتهی به کنکور هستش، که بخاطر اهمیت بیش از اندازش گذاشته بودم والپیپر. اینکه من از اون روزها عبور کردم و الان بازهم ایستاده‌ام در انتهای یک مسیر(بخوانید ترم یک) برای خودم باورپذیر نیست... هنوز گه‌گداری به خودم می‌آیم و می‌گویم، هی ریوجی، حواست هست که داری توی آرزوی چندین ساله‌ات زندگی می‌کنی؟! ترم یک تموم شد. خوب و بد تموم شد. آدمای جدید، محیط جدید، مسیرهای جدید، دروس جدید و؛ کاو مرهم است، اگر دِگران نیش می‌زنند!! اینکه من الان اینجا نشسته‌ام و می‌گویم اتمام ترم یک، والله که معجزه‌ی حضور است!! هفت خان دیگر پیش روی رودخانهٔ من است، و من خروش accumulate خواهم کرد برای پیش‌روی. درون استکانِ دل، دوباره زندگی بریز و داشتم ‏به تو فکر می‌کردم برای همین از لیوان یک چای برداشتم و قندان را سر کشیدم!! اگرچه سخت‌گذر هستند تعدادی از روزهایی که سپری می‌کنیم، اما هنوز بر سر حرفم پافشاری می‌کنم که من عاشقانه زندگی می‌کنم و تمام سعی‌ در تلاش‌های خودم رو به کار می‌گیرم که از مسیر زندگیم لذت- تمام لذتی که در محدوده‌ام هست- رو ببرم و لبخند بزنم. من خواهم گریست، خواهم خندید، خواهم زمین خورد، خواهم بلند شد ولی هیچگاه نخواهم متوقف شد. حوالی غروب آخرین روز تحصیلی ترم یک 402 1402/10/20 2024/01/10