eitaa logo
پرتو اشراق
764 دنبال‌کننده
24.9هزار عکس
13.3هزار ویدیو
56 فایل
🔮 کانال جامع با مطالب متنوع 🏮شاید جواب سئوال شما اینجا باشد! 📮ارتباط با مدیر: @omidsafaei 📲 کپی برداری مطالب جهت نشر معارف اهل بیت(ع) موجب خوشحالی است! 🔰 کانال سروش پلاس: 🆔 sapp.ir/partoweshraq
مشاهده در ایتا
دانلود
😐 یک فعال سیاسی نوسته، اگر رئیسی رئیس جمهور بود و افتضاح توزیع دینار از سوراخ به زائرین ایرانی رخ می‌داد، تصویر تک تک این سوراخ‌ها عکس یک روزنامه‌های اصلاحاتی بود! 🌐 @partoweshraq
🕠 📚 ؛ 💚 ☪ عاشقانه ای برای مسلمانان ✒ نویسنده: فاطمه ولی‌نژاد 🔗 قسمت دویست و هشتاد و چهارم 🕌 چند روزی هم می‌شد که حقوق کار در دفتر مسجد را هم گرفته بود تا بتوانیم از این به بعد خرج زندگیمان را خودمان بدهیم و به همین بهانه، دیگر باری هم بر دوش غرور مردانه‌اش نبود و حسابی احساس رضایت می‌کرد. 💴 حقوق کار در دفتر مسجد چندان زیاد نبود، ولی می‌توانست کفاف یک زندگی ساده را بدهد، به خصوص که آسید احمد همچنان حواسش به ما بود و هر از گاهی چه خودش چه مامان خدیجه، برای ما میوه نوبرانه یا وسیله مورد نیازی می‌آوردند و خیلی اوقات ما را میهمان سفره با برکتشان می‌کردند تا کمتر تحت فشار خرج زندگی با این حقوق اندک قرار بگیریم. 🏭 مجید کار خودش در پالایشگاه را بیشتر می‌پسندید و حقوق بهتری هم می‌گرفت، ولی از همین کار ساده در مسجد هم راضی بود و خدا را شکر می‌کرد. 👨🏻⚕ با دست راستش هنوز نمی‌توانست کار زیادی انجام دهد و دیروز دکتر پس از معاینه، وعده داده بود که شاید تا یکی دو ماه دیگر وضعیتش بهتر شده و بتواند به سر کارش در پالایشگاه بازگردد. 🌅 خورشید مثل اینکه از یک روز آتش باری بر سرِ بندر خسته شده باشد، به روی بستر آبی دریا دراز کشیده و کم کم می‌خواست بخوابد که نیمی از چشمانش به زیر دریا رفته و با نیم دیگری از نگاه داغ و پُر حرارتش همچنان برای کودکانی که در ساحل می‌دویدند و بازی می‌کردند، دست تکان می‌داد که من و مجید هم از روی نیمکت بلند شدیم تا با این غروب زیبا خداحافظی کرده و راهی خانه شویم، ولی دلمان نمی‌آمد از این صحنه رؤیایی دل بکنیم که به جای مسیر منتهی به خیابان، به سمت دریا رفتیم و درست جایی که امواج بر روی ساحل می‌خزیدند و باز عقب می‌کشیدند، برای لحظاتی به تماشای غروب پُر ناز و کرشمه خورشید ایستادیم. 🏝 شانه به شانه هم، رو به دریا ایستاده و در دل وزش باد خوش بوی جنوب، چشم به افق سرخ خلیج فارس سپرده و به قدری دل از دست داده بودیم که بوسه نرم آب بر قدمهایمان را حس نمی‌کردیم تا لحظه‌ای که احساس کردم مچ پایم در آب فرو رفت که خودم را عقب کشیدم و با صدایی هیجان‌زده، مجید را صدا زدم: 🏻وای مجید! خیس شدم! 🌊 موج آخری حسابی شیطنت کرده و قدم‌هایمان را تا مچ پا در آب فرو برده بود، ولی مجید که جوراب به پایش نبود، خیسی آب را از زیر دمپایی‌های لا‌انگشتی‌اش به خوبی حس کرده و به روی خودش نیاورده بود که به آرامی خندید و گفت: 👌🏻حالا خوبه بندری هستی و انقدر از آب می‌ترسی! 🏻 ابرو در هم کشیدم و همانطور که پاهایم را تکان می‌دادم تا آب دمپایی‌هایم خارج شود، با لحنی کودکانه گلایه کردم: - نمی‌ترسم! می‌خواستم برم مسجد! حالا جورابم خیس شد! 🏻🏻 و دیگر خیسی جوراب از یادم رفت و هر دو به همدیگر خیره شدیم که با آمدن نام مسجد، هر دو به یاد یک موضوع افتاده و من زودتر به زبان آمدم: ⁉ حالا چی کار کنیم؟! 🏻و مجید دقیقاً می‌دانست چه می‌گویم که با خونسردی پاسخ داد: - خُب میریم همین مسجد اهل سنت که اونطرف خیابونه! 🏻 ولی من از روزی که به خانه آسید احمد آمده بودم، نمازهایم را در خانه خوانده یا به همراه مامان خدیجه به مسجد شیعیان محله رفته و به امامت آسید احمد اقامه کرده بودم! 🚨🔰 لینک برای دوستانی که تازه وارد کانال شدند: 🔗 eitaa.com/partoweshraq/8 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 برای خواندن داستان های دنباله دار، به ما بپیوندید... ▶🆔: @partoweshraq
🕠 📚 ؛ 💚 ☪ عاشقانه ای برای مسلمانان ✒ نویسنده: فاطمه ولی‌نژاد 🔗 قسمت دویست و هشتاد و پنجم 🕌 حتی پس از آن شب که اهل سنت بودنم بر ملا شد، باز هم چند نوبت با مامان خدیجه و زینب‌سادات به همان مسجد رفته و در بین صفوف شیعیان و بدون پنهان کاری، نمازم را به شیوه اهل سنت خوانده بودم که با ناراحتی گفتم: 🏻آخه آسید احمد ناراحت میشه! می‌فهمه ما سرِ اذان مغرب بیرون بودیم و نرفتیم مسجدشون! 💭 فکری کرد و با آرامشی که از مهربانی آسید احمد آب می‌خورد، پاسخ دل نگرانی‌ام را داد: 🏻خُب حالا امشب بغل مسجد اهل سنت هستیم، چه کاری اینهمه راه تا اونجا بریم؟ خُب همینجا نماز می‌خونیم! مطمئن باش ناراحت نمیشه! مهم نماز اول وقته! 🌅 و برای اینکه خیالم را راحت کند، اشاره کرد تا حرکت کنیم. 🏝 دمپایی‌هایمان حسابی خیس شده و ماسه‌های ساحل را به خودش می‌گرفت و تا وقتی به مسجد رسیدیم، نه فقط دمپایی که جورابم غرق ماسه شده و خجالت می‌کشیدم با این وضعیت داخل مسجد شوم که از مجید جدا شده و یکسر به سالن وضوخانه رفتم. 🏻در تمام زمانی که وضو می‌گرفتم، فکرم پیِ مجید بود که می‌توانست امشب هم مثل شب‌های دیگر به مسجد آسید احمد برود و نمازش را به جماعت شیعیان بخواند، ولی خودش پیشنهاد داد تا به مسجد اهل سنت بیاییم و با اینکه حالا عضوی از اعضای مسجد شیعیان شده بود، بی هیچ اکراهی به مسجد اهل تسنن آمده و ابایی نداشت که کسی او را در این محل ببیند و همین برایم بس بود تا باز هم هوای تبلیغ مذهب تسنن برای همسرم به سرم بزند، هر چند در این مدت آتش تند و تیز علاقه‌ام به سُنی شدن مجید تا حدودی سرد شده و تیغ مناظره‌هایم هر روز کُندتر می‌شد که دیگر چون گذشته تب و تابی برای هدایت مجید به مذهب اهل سنت در دلم نبود و احساس می‌کردم او در همین مذهب تشیع هم مثل یک مسلمان سُنی به خدا نزدیک است. 🌳🏣🌴حالا بیش از یک ماه بود که در خانه عده ای شیعه مقید زندگی کرده و شب و روزم را با ذکر توسل و مناجات‌های شیعیان می‌گذراندم و هیچ کم و کاستی در اعتقاداتشان نمی‌دیدم که بخواهم به ضرب مناظره و مباحثه، زندگی را بر خودم سخت و تلخ کنم تا از همسرم یک مسلمان سُنی بسازم. 👌🏻هر چند شاید هنوز هم اگر روزی می‌رسید که مجید مذهب اهل سنت را می‌پذیرفت، خوشحال می‌شدم، اما دیگر از شیعه بودنش هم ناراحت نبودم که به چشم خود می‌دیدم شیعه در مسلمانی، کمتر از اهل سنت نیست، مگر عشقی که در چشمه جانشان برای خاندان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) می‌جوشید و من هنوز فلسفه‌اش را نمی‌فهمیدم و گاهی به حقیقت چنین ارتباط پُر رمز و رازی شک می‌کردم. 🏴🏳 وقتی می‌دیدم شبی به مناسبت میلاد یکی از ائمه (علیهم‌السلام)، جشن مفصلی به پا می‌کنند و چند روز بعد به هوای شهادت کسی دیگر، لباس عزا به تن کرده و از اعماق جانشان ضجه می‌زنند، ناراحت می‌شدم که هنوز یکسال از گریه‌های شب قدر و توسل‌های عاجزانه‌ام به دامان ائمه (علیهم‌السلام) نگذشته و فراموش نکرده بودم که مادرم بعد از اینهمه ضجه و ناله، چه ساده از دستم رفت. ⁉ هنوز هم نمی‌دانستم چرا وقتی به خاطر امام جواد (علیه‌السلام) دلم برای حبیبه خانم و دخترش به رحم آمد و به تخلیه خانه رضایت دادم، آواری از مصیبت بر سر زندگی‌ام خراب شد که دخترم از دستم رفت، مجید تا پای مرگ کشیده شد و همه سرمایه زندگی‌مان به یغما رفت، ولی اینهمه نشانه هم نمی‌توانست حقیقت توسل به اهل بیت پیامبر (صلی‌الله‌علیهم‌اجمعین) را لکه‌دار کند که در شب شهادت امام کاظم (علیه‌السلام) و به خاطر گریه‌های من و دست نیازی که مجید به دامن این امام بلند کرد بود، معجزه‌ای در زندگی‌مان رخ داد که غرق چنین نعمت و کرامتی شدیم و وقتی جاده افکارم به اینجا می‌رسید، درمانده می‌شدم که باز هم حقیقت این شیدایی‌های شیعیان را نمی‌فهمیدم. 🚨🔰 لینک برای دوستانی که تازه وارد کانال شدند: 🔗 eitaa.com/partoweshraq/8 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 برای خواندن داستان های دنباله دار، به ما بپیوندید... ▶🆔: @partoweshraq
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕕 💠🌷💠 📿 به نماز اول اهمیت بسیار زیادی می‌داد و همه تلاش خودش رو می کرد تا اینکه در هر موقعیتی هست خودشو به نماز اول وقت برسونه! 🕌و علی الخصوص براے مغرب و عشاء حتما به مسجد محل می رفت. 🌷شهید مدافع حرم علیـرضـا بُریری 🌐 @partoweshraq
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 ‌| دلنشین 🎼 از اینکه راهم دادی ممنونم... 🎤 حاج 🏴 ویژه پیاده روی 🌷 تقديم به ارواح پرفتوح شهیدان انقلاب اسلامی و مدافع حرم 🌐 @partoweshraq
🌹 وقتی چشم به ابی‌ عبدالله(ع) افتاد، خود را روی خاک انداخت و توبه کرد، حضرت فرمودند: ▪ بلند شو! اینجا جای ذلیل‌شدن نیست. تو با این حرکتت از ما شدی. 🌐 @partoweshraq
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 💚 یڪ سلامم را اگر پاسخ بگویے می‌روم 💚 لذتش را با تمام شهـر قسمت می‌ڪنم... 🌐 @partoweshraq
🐜 تجسم اعمال! 🕌 (علیه السلام) در مسجد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نشسته بود که صدای مردی از را شنید که با یارانش صحبت می کرد و صدایش را به امام حسین (علیه السلام) می شنواند و می گفت: 👳🏾 ما با در نبوت شریکیم و هر چه آنان از خویشاوندی سببی و نسبی دارند ما هم داریم، ولی ما به دست یافته ایم که آنان نیافته اند!! پس به چه چیز بر ما فخر می فروشند و این را سه بار گفت!! 🌹 پس امام حسین (علیه السلام) به جانب او رو کرد و فرمود: 🔅اما اولین بار که گفتی، من از سر بردباری چیزی نگفتم؛ 🔅بار دوم، از سر گذشت چیزی نگفتم؛ 🔅بار سوم، پاسخت را می دهم! ⚜ من از پدرم شنیدم که فرمود: 🔅در وحی نازل شده بر (صلی الله علیه و آله و سلم) است که چون قیامت کبری بر پا می شود، خداوند، را به شکل محشور می کند و مردم، آنان را لگدمال می کنند تا از حساب فارغ شود!! 🐜🐜🔥 سپس آنان را می آورند و حسابرسی می کنند و به سوی می برند. 📗 منبع: المناقب و المثالب، قاضی نعمان مغربی. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
👣 ▪ نزدیکِ ، دلِ جا مانده ها گرفت ▪ یک بینوا برای خودش ربنا گرفت ▪ هر کس رسید؛ سوال کرد: زائری؟ ▪ از این سوال، دلِ پُر خونِ ما گرفت ▪ آقا مگر «بَدان» به حریمت نمی رسند؟ ▪ پس «حُر» که بود که جام بلا گرفت؟ ▪ باشد؛ محل نده... نبرم اربعین حرم ▪ اما بدان؛ که قلبم از این ماجرا گرفت ▪ آنقدر گریه می کنم که بگویند عاقبت ▪ نوکر ز اشکِ خود سفرِ کربلا گرفت ▪ اما ز راهِ دور؛ سلام حضرت حسین ▪ بارانِ اشک، از این روضه ها گرفت 🌐 @partoweshraq
🕥 💠📢💠 ؛ رسـانـہ شیعـہ 🎧 | 🎙حجت الاسلام 👣 سفر 🌐 @partoweshraq
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕥 💠📢💠 ؛ رسـانـہ شیعـہ 🎧 | 🎙حجت الاسلام 👣 سفر 🌐 @partoweshraq
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚜ امام صادق (عليه السلام): 🔅هر كه خشم خود را نگه دارد، خداوند عيب او را بپوشاند. 🔅«مَن كَفَّ غَضَبَهُ سَتَرَ اللّهُ عَورَتَهُ». 📚 ميزان الحكمه، جلد ٨، صفحه ۴۵١. 🌐 @partoweshraq #حدیث
🌹 اگر دیگران را عادت بدهی که همیشه آب میوه ی مانده ی ته دستگاه آب میوه گیری سهم تو باشد یا کتلت زیادی برشته شده، یا بد مزه‌ترین آب نبات مانده در ظرف شکلات یا هر چیزی که دیگران دوستش ندارند، به مرور این می‌شود سلیقه ات، می‌شود سهمت! 👌🏻هیچ کس هم نمی گوید: آه چه موجود فداکار و دیگر دوستی!! 🍺 بد نیست گاهی برای خوت بهترین و خنک ترین نوشابه ها را باز کنی! 🛏 چرا سهم تو نرم ترین بالش نباشد یا بهترین یادگاری از سفر، یا سرگل غذا یا حتی ساعتی از برنامه ی دلخواه تلویزیونی؟ 👑 گاهی باید مثل ملکه رفتار کرد! 👌🏻باید به دیگران فهماند در وجود هر زنی غیر از یک موجود فداکار همیشه قانع، ملکه ای زندگی می‌کند که گاه باید عصای سلطنتش را بالا بیاورد محکم بر زمین بکوبد تا دیگران یادشان بیاید قرار نیست همیشه سهم تو از پست ترین چیزها باشد. 👑 یادت باشد تو ملکه ی زندگی ات هستی! 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 💉 توصیه های ویژهء طب سنتی در خصوص پیاده روی زیارت 🎙 📲 این کلیپ را برای زائرین اربعین بفرستید. 🌐 @partoweshraq
👌 نظر آدم ‌خوار 🌇 جنگل ‌نشین آدم ‌خواری به شهر آمد. 💥 مردم برای او از جنگ تعریف می‌ کردند، ولی او متوجه نمی‌ شد! ⚰⚰ در آخر گفتند مثلا هزار نفر در یک روز کشته می‌ شوند. ⁉ او با تعجب پرسید هزار نفر را چگونه می‌ خورید؟! 👥 گفتند: ما آنها را نمی‌ خوریم. ⁉ آدم‌ خوار هم گفته بود پس دیوانه‌ اید که آنها را می‌ کشید؟!! 📘 منبع: هزارستان، محمد ابراهیم باستانی پاریزی. 🌐 @partoweshraq #داستان_کوتاه #پندها
☀ این صبح که هدیه نوشخند آورده ☀ یک روز قشنگ و دلپسند آورده ☀ گسترده ز مهر، سفرهٔ شادی و نور ☀ دمنوشِ گلِ امید، قند آورده 🌸 سلام صبح بخیر، روز تون پُر روزی 🌐 @partoweshraq #شعر
👌🏻کوروش نیز اگر در زمان کنونی بود، خطاب به کوروش پرستان نادان می گفت: من از شما و از اعمالتان بیزاری می جویم زیرا من بنده ی خداوند هستم که موظف به پیروی از آیین حق می باشم نه آنکه شما به دروغ مرا از آنچه هستم بزرگتر کرده اید و در برابر اسلام و اهل بیت که من خاک پایشان نیز محسوب نمی شوم قرارم داده اید. دست از این کارهای جاهلانه بردارید و دست در دست اهل بیت و تعالیم اسلام دهید تا رستگار شوید. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
💠❓📚 ✍🏻💠 ❓آیا ما ایرانیان باید را تعظیم و تکریم کنیم و همه جا از او سخن بگوییم یا از اساس این تعظیم کردن بیهوده است؟ ✅ پاسخ: 🔰 توجه به چند نکته لازم است: 1⃣ شکی نیست که اسلام آیینی جهانی است که اختصاص به عرب و عجم ندارد بلکه همگان موظف هستند که به تعالیم آن عمل کنند چنان که خداوند می فرماید: 🔅«پر برکت است خداوندی که قرآن را بر بنده اش نازل کرد تا جهانیان را انذار دهد». 📖 سوره فرقان، آیه ١. ⚜ و می فرماید: 🔅«بگو ای تمام مردم من رسول خدا به سوی همه شما هستم». 📖 سوره اعراف، آیه ١۵٨. 2⃣ روی این جهت وظیفه همگان در زمان کنونی پیروی از آیین اسلام می باشد. ⚜ خداوند می فرماید: 🔅«هر کس جز اسلام آیینی برای خود انتخاب کند از او پذیرفته نخواهد شد و او در آخرت از زیانکاران است». 📖 سوره آل عمران، آیه ٨۵. ⚜ و می فرماید: 🔅«دین در نزد خدا اسلام است». 📖 سوره آل عمران، آیه ١٩. ⚜ امیرمؤمنان فرمود: 🔅«کسی که جز اسلام آیینی را برگزیند شقاوت و بدبختی دامن او را خواهد گرفت، دستگیره ایمانش از هم گسسته، سقوط او شدید و سرانجام اندوهی طولانی و عذابی مهلک خواهد داشت». 📗 نهج البلاغه، خطبه ١۶١. ⚜ پیامبر گرامی فرمود: 🔅«روز قیامت اعمال را یک به یک می آورند، هر کدام خود را معرفی می کنند یکی می گوید من نمازم، دیگری می‌گوید من روزه ام و... سپس اسلام را می آورند و می گوید پروردگارا تو سلامی و من اسلام. 🔅خداوند می فرماید: امروز به واسطه مخالفت با تو مؤاخذه می کنم و به تو پاداش می دهم». 📚 درالمنثور، ج ٢، ص ۴٨. 3⃣ در تعالیم اسلامی تنها و تنها تکریم و تعظیم اهل البیت و کسانی که به آنان وابسته اند سفارش شده است و لاغیر چنان که پیامبر گرامی فرمود: 🔅«برای خداوند حرمات سه گانه ای است که هر کس آنها را احترام و تکریم کند خداوند امر دین و دنیای او را محفوظ می دارد. و آن سه چیز عبارت است از احترام قرآن و احترام پیامبر و احترام و تکریم اهل بیت». 📚 خصال، ج ١، ص ١۴۶. 🚩 همگان موظف هستند که مجالس و محافل تشکیل دهند و فضایل و مناقب اهل بیت را بازگو کنند و آنان را تنها بزرگ بشمارند. 📚 بحارالأنوار، ج ٧١، ص ٣۴٢، باب ٢١. 4⃣ ما الگوهایی بس ارجمندتر از بزرگان و سلاطین باستانی داریم که آنان در برابر اهل بیت خاک پایشان نیز محسوب نمی شوند. ما موظف هستیم تنها و تنها از آنان الگوبرداری کنیم چنان که امام علی فرمود: 🔅«به اهل بیت پیامبرتان نگاه کنید و راه آنان را بپیمایید و از پی انان حرکت کنید زیرا آنان شما را هرگز از راه راست به در نمی برند و هرگز شما را به تباهی نمی کشند. هر گاه آنان باز ایستند شما نیز باز ایستید و هر گاه آنان برخاستند شما نیز برخیزید از آنان پیشی نگیرید که گمراه می شوید و از آنان عقب نمانید که نابود می شوید». 📗 نهج البلاغه، خطبه ٩۷. 👌🏻چرا چنین نباشد در حالی که حضرت فرمود: 🔅«ما اهل بیتی هستیم که هیچ کس قابل قیاس با ما نیست». 📓 عیون الاخبار یک جلدی، ص ٢٢۵. 📕 ذخائر العقبی، ص ١٧. 👌🏻بنابراین ما با داشتن اهل بیت که الگوی کامل انسانیت می باشند نیازی به الگو پذیری و ترویج نام دیگران نداریم. 5⃣ بنا بر این نظر که کوروش همان ذوالقرنینی است که قرآن از او نام می برد باید توجه کنیم که او بنده ای مطیع و صالح برای خداوند بوده است چنان که حضرت علی(ع) می فرماید: 🔅« فرشته و یا پیامبر نبود بلکه بنده ای بود که خدا را دوست داشت و خدا نیز او را دوست داشت». 📚 بحارالأنوار، ج ١٢، ص ١٧٨. 🔅و خداوند بارها و بارها از او و امثال او پیمان به ایمان نسبت به نبوت پیامبر گرامی و امامت ائمه طاهرین را گرفته است و او نیز با دل و جان پذیرفته بود. 📚 بحارالأنوار، ج ۵، ص ٢٢۵، باب ١٠. 🔅کوروش که بر مبنای ما به دور از هر گونه افراط و تفریط در مورد او، ذوالقرنین بودن او ارجحیت دارد. 📚 تفسیر نمونه، ج ١٢، ص ۵۴٣. 👌🏻اگر در زمان ما بود به اقتضای ادله بالا مطیع اهل بیت بود و سعی در نشر و ترویج معارف اهل بیت در جامعه می کرد و خودش را در برابر و مقابل اهل بیت قرار نمی داد بر خلاف کوروش پرستان ناآگاه که او را بزرگ می کنند تا در برابر اهل بیت قرار دهند. 6⃣ مثل کوروش و کوروش پرستان همان مثل مسیح و مسیحیان است. ⚜ خداوند می گوید: ما در روز قیامت به مسیح می گوییم آیا تو گفتی که مردم تو و مادرت را پرستش کنند؟ 🔅مسیح می گوید: خیر به هیچ وجه بلکه من تنها گفتم تو را بپرستند و از تعالیم دین تو تبعیت کنند و من از اعمال آنان بیزاری می جویم. 📖 سوره مائده، آیات ١١۶ - ١١۷.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
8⃣2⃣1⃣ داستان  «دست بالای دست بسیار است!» ⛏ روزی، سنگ تراشی که از کار خود ناراضی بود و احساس حقارت می کرد، از نزدیکی خانه بازرگانی رد می شد. 🏯 در باز بود و او خانه مجلل، باغ و نوکران بازرگان را دید و به حال خود غبطه خورد با خود گفت: 👨🏻 این بازرگان چقدر قدرتمند است! و آرزو کرد که او هم مانند بازرگان باشد. 🌟 در یک لحظه، به فرمان خدا او تبدیل به بازرگانی با جاه و جلال شد! تا مدت ها فکر می کرد که از همه قدرتمندتر است. 🏰 تا این که یک روز حاکم شهر از آنجا عبور کرد، او دید که همه مردم به حاکم احترام می گذارند حتی بازرگانان.  👨🏻 مرد با خودش فکر کرد: ✋🏻 کاش من هم یک حاکم بودم، آن وقت از همه قوی تر می شدم! 🌟 در همان لحظه، او تبدیل به حاکم مقتدر شهر شد. 👑 در حالی که روی تخت روانی نشسته بود، مردم همه به او تعظیم می کردند. ☀ احساس کرد که نور خورشید او را می آزارد و با خودش فکر کرد که خورشید چقدر قدرتمند است.  👨🏻 او آرزو کرد که خورشید باشد و تبدیل به خورشید شد و با تمام نیرو سعی کرد که به زمین بتابد و آن را گرم کند. ⛅ پس از مدتی ابری بزرگ و سیاه آمد و جلوی تابش او را گرفت. 👨🏻 پس با خود اندیشید که نیروی ابر از خورشید بیشتر است و آرزو کرد که تبدیل به ابری بزرگ شود و آن چنان شد. 🌬 کمی نگذشته بود که بادی آمد و او را به این طرف و آن طرف هل داد. 👨🏻 این بار آرزو کرد که باد شود و تبدیل به باد شد.  ⛰ ولی وقتی به نزدیکی صخره سنگی رسید، دیگر قدرت تکان دادن صخره را نداشت. 👨🏻 با خود گفت که قوی ترین چیز در دنیا، صخره سنگی است و تبدیل به سنگی بزرگ و عظیم شد. ⛰ همان طور که با غرور ایستاده بود، ناگهان صدایی شنید و احساس کرد که دارد خـُرد می شود. ⚒ نگاهی به پایین انداخت و سنگ تراشی را دید که با چکش و قلم به جان او افتاده است! 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
💰 مالک باشگاه لستر با ۴ میلیارد پوند دارایی معادل ۷۶ تریلیون تومان، شب گذشته بعد از بازی تیمش با هلیکوپتر شخص‌اش سقوط کرد و با خانوادش زنده زنده سوخت و خاکستر شد!! ⚠مرگ هیچوقت خبر نمی‌کند این همه غرور و فخر فروختن ما آدم‌ها نسبت به هم برای چیه؟! 🔺خدا داده هر وقت هم بخواهد پس می‌گیرد... 🌐 @partoweshraq
😐 نامزد خاشقچی فهمید اما اصلاح طلبان نه! 🔺خدیجه چنگیز نامزد جمال خاشقچی: با ترامپ دیدار نمی کنم؛ او صادق نیست!! ⁉ نامزد خاشقچی فهمید اما بعضی اصلاح طلبا هنوز نفهمیدن...؟! 🌐 @partoweshraq