eitaa logo
پرتو اشراق
744 دنبال‌کننده
24.7هزار عکس
13هزار ویدیو
52 فایل
🔮 کانال جامع با مطالب متنوع 🏮شاید جواب سئوال شما اینجا باشد! 📮ارتباط با مدیر: @omidsafaei 📲 کپی برداری مطالب جهت نشر معارف اهل بیت(ع) موجب خوشحالی است! 🔰 کانال سروش پلاس: 🆔 sapp.ir/partoweshraq
مشاهده در ایتا
دانلود
📖 تفسیر «کـهـیـعـص» در لسان مبارک (عجل الله تعالی فرجه الشریف) 👌 می‌گوید: سؤالات زیادی از (عج) پرسیدم. یکی از آنها این بود که عرض کردم: ✋یابن رسول الله! از تفسیر آیه « » برایم بفرمایید! 💚 حضرت فرمودند: ▪این حروف از خبرهای غیبی هستند که خداوند آن‌ها را به اطّلاع بنده‌اش، حضرت رسانده و سپس داستان آن را برای (صلی الله علیه و آله) نقل کرده است. ▪موضوع آیه مذکور این گونه بوده است که حضرت زکریّا از خداوند درخواست کرد تا اسامی پنج تن را به وی بیاموزد. ⚜ جبرئیل نازل شد و اسامی پنج تن را برایش نام برد و بیان داشت: ▪این اسامی عبارتند از؛ حضرت محمّد (ص)، حضرت علی(ع)، حضرت فاطمه(س)، امام حسن و امام حسین (علیهما السلام). ▪حضرت زکریا با شنیدن این نام‌ها، غم و غصّه‌اش برطرف شده و اندوهش به خوشی تبدیل می‌شد، امّا وقتی به نام مبارک (علیه‌السلام) می‌رسید، اشک در چشمانش حلقه زده و نفس‌هایش به‌ شماره می‌افتاد. 🏛 به‌ همین علت روزی عرض کرد: ⁉ پروردگارا! مرا چه می‌شود که وقتی نام چهار نفر اوّل از پنج تن را می‌برم، با اسامی آنان آرامش خاطر پیدا می‌کنم و اندوهم برطرف می‌شود، امّا وقتی نام امام حسین (علیه السلام) را بر زبان جاری می‌کنم، اشکم جاری شده و ناله از جگرم بلند می‌شود؟!! ⚜ خداوند داستان حضرت سیدالشهداء را برای زکریّا نقل کرده و فرمود: 📖 تفسیر «کهیعص» این است؛ ▪پس « » علامت اختصاری نام کربلاست، ▪« » علامت شهادت خاندان امام حسین(ع)، ▪« » علامت نام یزید بوده که همان کسی است که این ستم را بر امام حسین(ع) روا داشته، ▪« » علامت و تشنگی امام (ع) در روز است و ▪« » علامت صبر و بردباری سیدالشهداء(ع) در مواجهه با این مصائب است. 📙 کمال الدین ص ۴۲۰. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq ▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕛 💠📢💠 ؛ رسـانـہ شیعـہ 🎬 | | 💚 محبوب ترین انسان نزد اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) 🎙حجت الاسلام دکتر 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq‌
💚 هم سخن مادر در شکم! 🌴 روزی به محضر (علیه السلام) شرفیاب شد و از آن حضرت پیرامون چگونگی (سلام اللّه علیها) سؤال کرد؟ ⚜️ (علیه السلام) فرمود: 💞 هنگامی که با پیغمبر خدا (صلّی اللّه علیه و آله) ازدواج کرد، زنان مکّه با او به مخالفت برخاستند و خدیجه از این امر بسیار نگران و اضطراب داشت، تا آن که بعد از مدّتی، نطفه (سلام اللّه علیها) منعقد گردید. ⏳و پس از گذشت اندک زمانی، جنین مونس مادر خود شد و از درون شکم با وی سخن می گفت و خدیجه این راز را پنهان می داشت تا آن که روزی حضرت رسول (صلّی اللّه علیه و آله) وارد منزل گردید و متوجّه شد که خدیجه با کسی سخن می گوید، فرمود: ⁉️ با چه کسی سخن می گفتی؟! 🌷 خدیجه پاسخ داد: با جنین و بچّه ای که در شکم دارم، سخن می گفتم؛ چه این که او انیس و مونس من می باشد! 🌹 حضرت رسول فرمود: 🔅«ای خدیجه! (علیه السلام) به من خبر داد که این نوزاد، دختر است و خداوند متعال از نسل او امامان و پیشوایان دین را برگزیده است، تا در روی زمین خلیفه و برای جهانیان حجّت باشند». ⏳پس زمان به سرعت گذشت و لحظات حسّاس ورود نور از جهان ظلمانی رحم فرا رسید، آن گاه خدیجه برای زنان قریش پیام فرستاد تا او را در مورد زایمانش کمک نمایند؛ لیکن آنان با طرح سخنانی تلخ و شماتت آمیز، از انجام کار اجتناب کردند! 👣 و خدیجه سخت دل تنگ شد و در غم و اندوه فرو رفته بود، که ناگاه چهار زن گندمگون و رشید وارد منزل وی شدند و گفتند: 🔅ای خدیجه! ما از جانب پروردگار، به یاری تو آمده ایم، من همسر ابراهیم و مادر اسماعیل هستم و این دختر مزاحم همنشین تو در بهشت خواهد بود، و آن دیگری دختر عمران و مادر عیسی است و آن یکی هم،# کلثوم خواهر موسی می باشد. 🌠 و سپس آن چهار زن بهشتی در اطراف بستر خدیجه نشستند و او را کمک و یاری نمودند تا این که ناگهان نور وجود (سلام اللّه علیها) در حالی که پاک و پاکیزه بود دیده به جهان گشود؛ و از تشعشع نور جمالش، تمام خانه های مکّه را روشنائی بخشید. ⛲ پس از آن، ده فرشته با در دست داشتن ظرف های بهشتی و آب کوثر وارد شدند و نوزاد عزیز را غسل دادند و او را با دو پارچه سفید و خوشبو پوشاندند. 🌹در همین لحظه، نوزاد لب به سخن گشود و شهادت به یگانگی خداوند و رسالت پدرش، و امامت شوهرش، و یازده فرزندش (صلوات اللّه علیهم) داد؛ و نام مبارک فرد فرد آن بزرگوان را بر زبان جاری نمود. 🔅و سپس بر یکایک حاضران سلام کرد، پس از آن همچنین میهمانان تبریک و شاد باش گفتند، و آن گاه از منزل خارج شدند. 📚 الخرایج و الجرایح، ج ۲، ص ۵۲۵، ح ۱. 📗 و الثّاقب فی المناقب، ص ۲۸۵، ح ۲۴۴. 📚 بحارالأنوار، ج ۴۳، ص ۲- ۳. 📙 دلائل الامامة، ص ۷۶، ح ۱۷. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq ▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
🌹 توصیه‌ های جالب اسلام (صلی الله علیه و آله) درباره بیماری‌ های واگیر در مجله‌ی آمریکا! ❓آیا می دانستید چه کس دیگری در هنگام یک همه گیری از رعایت بهداشت و قرنطینه سخن گفته است؟ 🗓 پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در بیش از ۱۳۰۰ سال قبل.   ⚜ پیامبر اسلام گفته است: 🔅«اگر شنیدید که در سرزمینی شیوع یافته، وارد آن سرزمین نشوید، اما اگر طاعون در محل اقامت شما شیوع پیدا کرد، از آن محل خارج نشوید». ⚜ همچنین او گفته است: 🔅«کسانی که به بیماری های مسری مبتلایند باید از افراد سالم دور نگه داشته شوند». ⚜ حضرت محمد گویا مردم را تشویق به رعایت موازین بهداشتی کرده که موجب ایمنی آنها دربرابر عفونت ها می شود. برای مثال به این دو حدیث توجه کنید: 🔅«پاکیزگی از ایمان است». 🔅«برکت غذا در شستن دست ها پیش و بعد از غذا خوردن است.» ❓و اگر کسی بیمار شد چه؟ ❓ برای انسان هایی که مبتلا به درد و رنجی هستند چه نوع توصیه ای کرده است؟ 🔅او مردم را تشویق کرده که همیشه به دنبال درمان پزشکی و دارویی باشند. ⚜ او گفته است: «از درمان پزشکی استفاده کنید. چون خداوند هیچ مرضی را قرار نداده مگر آنکه علاجی برای آن قرار داده باشد، به استثنای یک مرض: پیری.» 🤲🏻 شاید مهم تر از همه اینکه او می دانسته چه وقت باید بین ایمان و عقل توازن ایجاد کرد. در هفته های اخیر برخی تا آنجا پیش رفته اند که می گویند دعا و نیایش انسان را بهتر از شر ویروس کرونا حفظ می کند تا رعایت قوانین اساسی فاصله گذاری اجتماعی و . ❓پاسخ پیامبر اسلام به ایده قرار دادن دعا به عنوان مهم ترین – یا تنها- شکل از دارو چیست؟ 🔻به داستان زیر که به از دانشمند ایرانی قرن نهم الترمذی نقل شده توجه کنید: 🔅یک روز حضرت محمد(ص) متوجه شد که مردی بادیه نشین شتر خود را بی آن که افسار آن را ببندد به حال خود رها کرد. او از مرد بدوی پرسید: «چرا شترت را نبستی؟» 🔅مرد پاسخ داد: «به خدا توکل کردم!» ⚜ آن گاه پیامبر جواب داد: «ابتدا شترت را ببند و بعد به خدا توکل کن.» ⚜ حضرت محمد(ص) مردم را به یافتن هدایت و راهنمایی در دین خود تشویق می کرد، اما او امید داشت که آنها اقدامات احتیاطی اولیه را برای حفظ ثبات، ایمنی و سلامت همگان به کار ببندند. به عبارت دیگر او امید داشت که مردم عقل سلیم خود را به کار گیرند. ✍🏻 نویسنده:  (Dr. Craig Considine) محقق، استاد، فعال رسانه ای شاغل در دپارتمان جامعه شناسی دانشگاه رایس و نویسنده کتاب: «انسانیت محمد: یک دیدگاه مسیحی».  🔻 لینک مقاله در سایت نیوزویک: bit.ly/2yfspwL 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq ▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
🤲🏻 نماز چگونه خوانده می شود؟ 🌌  شب قدر یا نماز «هفت قل هو الله» نمازی است مستحبی که خواندن آن در شب‌های قدر سفارش شده است. 📿 نماز شب قدر دو رکعت است. 🔅در هر رکعت بعد از سوره حمد، نمازگزار باید هفت بار سوره توحید را بخواند و بعد از تمام شدن نماز هفتاد مرتبه ذکر «استغفر الله و اتوب الیه» را تکرار کند. 📿 به علت تکرار هفت‌ باره سوره توحید در این نماز این نماز به «نماز هفت قل هو الله» مشهور شده است. 📗 در این نماز را از علامه مجلسی نقل کرده است. 📙 نیز در کتاب زادالمعاد بدون ذکرِ سند، حدیثی از پیامبر اسلام (ص) نقل کرده است که بر اساس آن حدیث هر کس نماز شب قدر را بخواند و هفتاد مرتبه ذکر استغفار را بگوید، پیش از آنکه از جای خود برخیزد خداوند خود و والدینش را مورد مغفرت قرار می‌دهد و خداوند گروهی از ملائکه را مأمور می‌کند تا برای او حسنه بنویسند و نیز فرشته‌ای که برای او در بهشت درخت بکارد و قصر بنا کند و... 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq‌
🌹 طبابت کودکی درد آشنا، برای پیری کهن سال 🕋 بعد از آن که جدّ رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله) از دنیا رفت و نگهداری آن حضرت به عمویش واگذار گردید، پس از چند روزی، (ص) به چشم درد مبتلا شد و پزشکان از درمان آن ناتوان گشتند، ناراحتی تمام وجود عمویش را فرا گرفته بود، عدّه ای پیشنهاد دادند تا حضرت را نزد راهب نصرانی به نام برده تا با دعای او درد چشم حضرت بر طرف گردد. ☝🏻ابوطالب پیشنهاد آن ها را برای برادرزاده اش حضرت رسول (صلّی اللّه علیه و آله) بازگو کرد. 🌹 حضرت اظهار نمود: از طرف من مانعی نیست، آنچه مصلحت می دانی عمل کن. 🐪 به همین جهت ابوطالب، حضرت را طبق تشریفات خاصّی سوار بر شتر نمود و با هم به سمت جایگاه راهب نصرانی حرکت کردند. ⛪ موقعی که نزدیک راهب رسیدند، اجازه ورود خواستند و حبیب راهب به ایشان اجازه داد، وقتی وارد شدند تا لحظاتی هیچ گونه صحبت و سخنی مطرح نگردید. ✋🏻 سپس ابوطالب شروع به سخن نمود و اظهار داشت: 🔅برادرزاده ام محمّد بن عبداللَّه (صلّی اللّه علیه و آله) مدّتی است که به چشم درد مبتلا گردیده و پزشکان از درمان آن عاجز مانده اند؛ لذا نزد شما آمده ایم تا به درگاه خداوند دعا کنی و چشمان او سالم گردد. 👳🏽‍♂️ حبیب راهب پس از شنیدن سخنان ابوطالب، به حضرت رسول خطاب کرد و گفت: بلند شو و نزدیک بیا. 🌹 حضرت با این که در سنین کودکی بود، خطاب به راهب کرد و فرمود: 🔅تو از جای خود حرکت کن و نزد من بیا!! ✋🏻 ابوطالب حضرت را مخاطب قرار داد و عرضه داشت: از این سخن و برخورد تعجّب می کنم زیرا که شما مریض هستی! 🌹 حضرت رسول در جواب فرمود: 🔅خیر، چنین نیست، بلکه حبیب راهب مریض است و باید او نزد من آید. 👳🏽‍♂️ حبیب با شنیدن چنین سخنی از آن خردسال در غضب شد و گفت: ای پسر! ناراحتی و مریضی من در چیست؟ 🌹 حضرت فرمود: پوست بدن تو مبتلا به مرض پیسی می باشد و سی سال است که مرتّب برای شفا و بهبودی آن به درگاه خدا دعا می کنی ولیکن اثری نبخشیده است. 👳🏽‍♂️ حبیب با حالت تعجّب گفت: این موضوع را کسی غیر از من و غیر از خدا نمی دانسته است، در این سنین کودکی چگونه از آن آگاه شده ای؟! 🌹حضرت در پاسخ به او، فرمود: 🔅در خواب دیده ام. 👳🏽‍♂️ حبیب با حالت تواضع گفت: پس بر من بزرگواری نما و برایم دعا کن تا خدا مرا شفا و عافیت دهد. ✨ بعد از آن، حضرت پارچه ای را که روی پیشانی و چشم های خود بسته بود، باز کرد و نوری عظیم از چهره مبارکش ظاهر گشت که تمامی فضا را روشنائی بخشید؛ و عدّه ای از مردم که در آن مجلس حضور داشتند متوجّه تمام صحبت ها و جریانات شدند. 🌹 حضرت فرمود: 🔅ای حبیب! پیراهنت را بالا بزن تا افراد حاضر بدنت را نگاه کنند و آنچه را گفتم تصدیق نمایند. 👳🏽‍♂️ هنگامی که حبیب پیراهن خود را بالا زد، حاضران ناراحتی پوستی او را دیدند که به اندازه یک درهم مرض پیسی و کنار آن مقدار مختصری سیاهی روی پوست بدنش وجود دارد. 🤲🏻 در این لحظه حضرت دست به دعا برداشت و چون دعایش پایان یافت، دست مبارک خود را بر بدن حبیب کشید و با اذن خداوند، شفا یافت؛ سپس عموی خود را مخاطب قرار داد و فرمود: 🔅اگر تاکنون می خواستم خدا مرا شفا دهد، دعا می کردم و شفا می یافتم و اینجا نمی آمدم؛ ولی اکنون دعا می کنم و شفای چشم خود را از خدای متعال مسئلت می نمایم؛ و چون دست به دعا بلند نمود و دعا کرد، بلافاصله ناراحتی چشم او برطرف شد و اثری از آن باقی نماند. 📗 فضائل شاذان بن جبرئیل قمّی، ص ۴۸، ح ۶۶. 📚 بحارالأنوار، ج ۱۵، ص ۳۸۲، س ۷. 📕 چهل داستان و چهل حدیث از حضرت رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله)، عبداللّه صالحی‏ 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq ▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
🌴 ماجرا از مهمانی در خانه (س) آغاز شد. روزی خدیجه (س) در خانه خود مجلسی تشکیل داده بود و از عالمان یهودی دعوت کرده بود تا برایش صحبت کنند. 👣 در اواسط جلسه جوانی خوش سیما از مقابل خانه خدیجه (س) گذشت. 🕎 دانشمند یهودی از خدیجه (س) خواست که او را به مجلس دعوت کند... پس از پایان مجلس و در هنگام خداحافظی در حالی که شعف از صورت آن عالم یهودی مشهود بود، رو به خدیجه کرد و گفت: 📚 «آن چه من در کتاب های آسمانی گذشته خوانده ام، نشان می دهد که او پیامبر آخرالزمان است. خوشا به سعادت بانویی که چنین جوانی شوهرش باشد که در این صورت به شرافت، عزت و شکوه دنیا و آخرت نایل آمده است». (۱) 🐪🐫🐪 (ص) در کاروان های تجاری خدیجه کار می کرد و او از امانتداری و کاردانی ایشان خوشش آمده بود. بانوی قریشی غرور خود را کنار گذاشت و جایگاه و شوکت دنیایی را به خوشبختی ابدی، به آسانی فروخت. تصمیم گرفت که در نخستین مواجهه، دغدغه ازدواجش با پیامبر (ص) را مطرح کند. (۲) 🌹 خدیجه با حفظ حیا مقابل پیامبر (ص) آمد و گفت: 🔅«ای عموزاده من بر اثر خویشی که میان من و تو برقرار است و عظمت و عزتی که در میان قوم خود داری و امانت و حسن خلقت که شهره همه اهل مکه است، مایلم که با تو ازدواج کنم». (۳) 🌸 پیامبر بعد از این که ابراز تمایل خدیجه را نسبت به خود متوجه شد با این ازدواج موافقت کرد و مراسم عقد و ازدواج با حضور جمعی از بزرگان قریش و عموهای عروس و داماد برگزار شد. 📚 پی نوشت ها: ۱. مناقب ابن شهر آشوب، ج ۱، ص ۴۱. ۲. سید هاشم رسولی محلاتی، درس هایی از تاریخ تحلیلی اسلام، ج ۲، ص ۱۷. ۳. سید هاشم رسولی محلاتی، درس هایی از تاریخ تحلیلی اسلام، ج ۲، ص ۱۹- ۲۴. 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🌹 آنچه را که درباره باید بدانیم! 🌟 نشانه شگفت انگیز ولادت پدر پیامبر اسلام (ص) 🔆 عبدالله کوچکترین فرزند پدر خویش بود. او و ابوطالب و زبیر و عبدالکعبه و عاتکه و امیمه و بره، فرزندان بودند. مادرشان فاطمه نام داشت و دختر عمرو بن عائذ بن عمران بن مخزوم بود. (۱) 🕎 روزی که عبدالله به دنیا آمد، تمامی دانشمندان در شام از تولد او آگاه شدند؛ زیرا در نزد آنان جامه ای سفید و پشمین موجود بود که به خون علیهما السلام آغشته شده بود. 📚 اینان در کتابهای خود خوانده بودند: 🔅هرگاه مشاهده کردید از جامه سفید خون می چکد، بدانید که پدر حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله) در آن لحظه متولد گردیده است. 🕋 چون چنین دیدند، همگی به مکه معظمه آمدند تا عبدالله را به قتل برسانند. خداوند شر آنان را از سر او کوتاه کرد و جملگی به سرزمین خود بازگشتند. هرگاه کسی از مکه مکرمه بر آنان فرود می آمد، از او درباره عبدالله پرسش می کردند و پاسخ آنان چنین بود: 🔅ما او را بسان نوری درخشان در قریش ترک کردیم. 🕎 دانشمندان یهود می گفتند: آن نور و درخشندگی از آن عبدالله نیست بلکه از (صلی الله علیه و آله) می باشد. (۲) 🌹 وقتی عبدالله بزرگ شد، از زیباترین جوانان قریش بود و زنان قریش شیفته او بودند. ماجرای یوسف با همسر عزیز مصر در مورد عبدالله و زنان قریش تکرار شد! (۳) 🗡️ روزی عبدالله به شکار رفته بود. نود نفر از دانشمندان یهود شام، با شمشیرهای زهر آلود قصد جان او کردند. 🏹 وهب بن عبد مناف - پدر رضوان الله علیها - نیز به شکار آمده بود. او می گوید: 👳🏻‍♂️ زمانی که دیدم یهودیان عبدالله را - که تنها بود - محاصره کردند، پیش آمدم تا او را یاری دهم. مردانی را سوار بر اسبان سفید دیدم که بسان مردمان زمین نبودند. آنان بر یهودیان تاختند و آنها را از عبدالله دور ساخته فراری دادند. وهب چون این صحنه را مشاهده کرد، شیفته عبدالله گردید و با خود چنین گفت: 💭 همسری شایسته تر از او برای دخترم آمنه پیدا نمی شود. این در زمانی بود که بزرگان قریش از آمنه خواستگاری کرده بودند و آمنه خودداری نموده به پدر می گفت: پدر! هنوز هنگام ازدواج من فرا نرسیده است! 👳🏻‍♂️🧕🏻 وهب نزد همسرش آمد و آنچه را از عبدالله دیده بود برای او نقل کرد و افزود: او زیباترین مرد قریش و دارای نسب نیکویی است؛ من شوهری جز او برای دخترم آمنه نمی پسندم. نزد او برو و دخترم را بدو پیشنهاد کن. مادر آمنه بیرون آمده نزد رفت و دختر خویش را بر او عرضه نمود. ⚜️ عبدالمطلب گفت: تاکنون همسری غیر از او - که شایسته و سزاوار فرزندم باشد - به من پیشنهاد نشده است. 💎 عبدالله او را به همسری پذیرفت. پس از آن زنی در قریش نبود که بیمار نشود! ⚜️ عبدالله بن عباس از پدرش عباس نقل می کند که: 💞 شبی که عبدالله با آمنه ازدواج کرد، دویست زن از بنی مخزوم و عبد شمس و عبد مناف را شمارش کردیم که از غصه از دست دادن عبدالله مرده بودند!! 💐 روزی که عبدالله با آمنه ازدواج کرد سی ساله بود. برخی گفته اند که بیست و پنج سال داشت. و گروهی نیز هفده ساله گفته اند. آمنه خواهر و برادری نداشت و بدین جهت پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) دایی و خاله نداشت. 🌴 عبدالمطلب فرزند خود عبدالله را به مدینه فرستاد تا برای خانواده خرما خریداری کند. 🏴 عبدالله در مدینه درگذشت. و نیز گفته اند که عبدالله در شام بود. با کاروان قریش به مدینه آمد. بر اثر بیماری در همانجا در سن بیست و پنج سالگی درگذشت و در خانه نابغه جعدی به خاک سپرده شد. (بیست و هشت سال نیز گفته اند.) او قبل از تولد رسول خدا صلی الله علیه و آله بدرود حیات گفت.(۴) 📚 پی نوشت ها: ۱. در نسخه متن عمرو آمده است که نادرست می نماید. (رک. اعلام الوری، ۱۵، الکامل ۱: ۵۶۶، جمهرة النسب ۲۹ ۲. کنز الفوائد، فصل فی ذکر مولد سیدنا رسول الله صلی الله علیه و آله... و گنجینه معارف شیعه امامیه (ترجمه کنز الفوائد ۱: ۱۹۲ ۳. همان ۴. الکامل ۱: ۵۴۸ 📕 توتیای دیدگان زندگانی خاتم پیامبران (ص)، حاج شیخ عباس قمی (رض) 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
☪️ آیین پیامبر اسلام قبل از بعثت 🌹 (صلی الله علیه و آله) تا قبل از آنکه در ٢٧ رجب به افتخار سفیری خداوند نائل شود، هیچگاه در باطلی شرکت نجست، هرگز به گرد گناه نگشت از یاری حق کوتاهی  نکرد و همواره بر آیین توحید استوار ماند. 🐪🐫 ⛪ در تاریخ آمده است که وقتی پیامبر (صلی الله علیه و آله) در سنین جوانی، همراه با کاروان تجاری شام، به «بُحیرا» (راهب انصاری) برخورد و او پیامبر را به لات و عُزی، دو بت مشهور مکه سوگند داد، حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) بر او پرخاش کرد و فرمود: 🔅«هرگز مرا به لات و عزی سوگند مده». (۱) 🕋⛰️ بسیار اتفاق می افتاد که حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) در مکه ناپدید می شد ولی او را در می یافتند که به عبادت و اطاعت خداوند سرگرم است و به مراسم عبادی خاصی که برای  مکیان ناشناخته بود، مشغول!! ⛰️ بهترین گواه بر یکتاپرستی پیامبر همان اعتکاف ایشان، پیش از در غار حرا است. (۲) 📚 پی نوشت ها: ۱. جعفر سبحانی، فروغ ابدیت، ج ۱، ص ۵۲؛ترجمه مقدمه ابن خلدون، ج ۱، ص ۲۸۵ و ۲۸۶. ۲سید محمد تقی مدرسی، زندگی و سیمای حضرت محمد، ترجمه محمد صادق شریعت، ج ۲، ص ۲۲ 📙 منبع: بعثت نامه گردآورنده، محمد ر صافی، قم، صبح صادق، ۱۳۸۳، ص ۱۴۸. 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🕯️زيارت انبياء و ملائكه از سر بريده امام حسين (عليه السلام) 🕋 ابن لهيعه مى گويد: در بيت الله الحرام طواف مى كردم ناگاه مردى را ديدم كه گفت: ✋🏾خداوندا! مرا بيامرز؛ اگر چه گمان ندارم كه بيامرزى! 👳🏻‍♂️ من به او گفتم: اى بنده خدا! از خداى تعالى بپرهيز و چنين سخنان باطل نگو؛ زيرا اگر گناهانت به مثابه قطرات باران يا برگ درختان باشد و تو استغفار نمايى، خداى عزوجل گناهانت را مى بخشد كه غفور و رحيم است! 👴🏿آن مرد گفت: به نزد من بيا تا قصه خويش را به تو حكايت نمايم!! 👳🏻‍♂️من به نزدش رفتم گفت: 👴🏿✋🏾 بدان كه من با چهل و نه نفر ديگر همراه سر نازنين حضرت امام (عليه السلام) به شام رفتيم و برنامه ما اين بود كه چون شب مى شد آن سر مبارك را در ميان تابوت مى گذارديم و بر دور آن تابوت جمع مى شديم و به شرابخوارى مى پرداختيم! 🌌 پس شبى از شب ها رفيقان من به عادت شب هاى پيش به شرب خمر مشغول شدند و مستت گشتند و من آن شب لب به شراب نزدم و چون شب كاملا تاريك شد، آواز رعدى به گوشم رسيد و برقى را مشاهده كردم و ناگهان ديدم درهاى آسمان باز گرديد، حضرت و حضرت و حضرت و حضرت و حضرت و پيغمبر ما (صلى الله عليه و آله و سلم) از آسمان نازل شدند و با گروهى از ملائكه در خدمت ايشان بودند. ⚜️ جبرئيل به نزديك آن تابوت كه سر مطهر در آن بود رفته و آن را بيرون آورد و بر سينه خود چسبانيد و بوسيد. 🌹ساير انبياء (عليهم السلام) هم مانند جبرئيل، آن سر مبارك را زيارت مى كردند و حضرت رسول به محض ديدن سر نازنين، گريه مى نمود و انبياء (عليهم السلام) به او تعزيت مى گفتند. ⚜️ جبرئيل به خدمتش عرضه داشت: ▪️«يا محمد! به درستى كه خداوند عزوجل مرا امر فرموده كه مطيع فرمانت باشم به آنچه كه در حق امت خود بفرمايى به جا آورم ؛ اگر مى فرمايى زمين را به زلزله در آورم تا سطح زمين از زير ايشان برگردانم چنانكه بر قوم لوط چنين كردم». 🌹رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: ▪️«چنين منما؛ زيرا مرا با امت وعده گاهى است در روز قيامت در حضور پروردگار عالميان». ☄️ پس ملائكه به سوى ما آمدند تا ما را به قتل رسانند، من فرياد الامان به سوى پيامبر عالميان، بر آوردم. 🌹 رسول الله (صلى ا لله عليه و آله و سلم) فرمودند: ▪️«برو خدا تو را نيامرزد». 📓 لهوف سيد بن طاوس، مترجم: محمد طاهر دزفولى 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
📓 دفاع نویسنده و پژوهشگر انگلیسی از خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و‌ آله) پس از انتشار کتاب سلمان رشدی! 🔺 خانم کارن آرمسترانگ 🔅Karen Armstrong 🇬🇧 زادهٔ ۱۹۴۴ میلادی نویسنده و پژوهشگر انگلیسی‌ است که تاکنون دوازده کتاب درباره دین شناسی تطبیقی تألیف کرده‌ است. 📔 یکی از مهمترین کتب او «محمد: زندگی‌نامه پیامبر اسلام» نام دارد. 📔 Muhammad: A Biography of the Prophet 📚 کتاب «زندگینامه پیامبراسلام (صلی‌الله علیه و آله)» یک ماه پس از حادثه یازدهم‌ سپتامبر انتشار یافت، و پرفروشترین کتاب سال آمریکا گردید. ✍🏻 نویسنده هدف خود را از تألیف این کتاب، ارائه تصویری صحیح و متفاوت از اسلام و محمد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله) به مردم غرب دانسته است. ❌ آرمسترانگ معتقد است شخصیت محمد بن عبدالله بسیار متفاوت با آن تصویری است که  ارائه می‌دهد. ☪️ و ایشان انگیزه خود از نوشتن این کتاب، دفاع از اسلام و روشن کردن ذهن مسیحیان غربی، نسبت به چهره نورانی پیامبر خدا - صلی الله علیه و آله - می‌داند که پس از انتتشار آیات شیطانی سلمان رشدی در غرب، دچار ابهام شده بود. 💥 وی همچنین معتقد است مردم غرب حوادث یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ میلادی را دلیلی بر سند تعصبی بودن اسلام و نشانه ای از این که اسلام دین ترور، قتل و وحشت است می‌دانند؛ که وی این تصور را رد می‌کند. 📘 لازم به ذکر است ایشان کتاب دیگری را نیز در سال ۲۰۰۷ میلادی، شش سال پس از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، در دفاع و معرفی حضرت محمد مصطفی (صلی‌الله علیه و آله) با عنوان: 📙 «محمد، پیامبری برای زمانهٔ ما» تالیف و چاپ نمود. 📙 Muhammad: A Prophet For Our Time 📙 که در پشت جلد این کتاب در هنگام معرفی مختصر این اثر نوشته شده: ✍🏻 «مردی که تاثیرگذار بود برای گسترش دینی که در سریع ترین زمان گسترش یافت، محمد [صلی الله صلی‌الله علیه و آله] مردی است که با حضور خود تاریخ را عوض کرد...». 📚 هر چند کتب او‌ دارای اشکالات فاحش تاریخی و اعتقادی است اما دیدگاه خانم کارن آرمسترانگ که حضرت محمد صلی‌الله علیه و آله را یکی از نوادر تاریخ بشریت می‌داند (ر.ک: تصویر الحاقی) و تلاش ایشان برای معرفی منصفانهٔ سیمای پیامبر اسلام صلی‌الله علیه و آله به غرب، قابل تقدیر و ستودنی است. 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq