🌟 کراماتی از حضرت #امام_حسین (علیه السلام) - {٣}
🌹سر مبارک امام حسین (ع) کدام آیات را تلاوت کرد؟
🏴 پس از شهادت امام حسين (علیه السلام) سرِ مطهّر حضرت را به كوفه و شام بردند در هر دو شهر، افراد متعدد، آياتی را از رأس مطهّر شنيده و روايت كرده اند.
📚 در روایتی از زید بن ارقم آمده است:
🌹سر مبارك حضرت امام حسین را بر نیزه در كوفه در حال خواندن آیات #قرآن دیدم:
🔅«اَم حَسِبتَ اَنَّ اَصحـَابَ الكَهفِ والرَّقیمِ كانوا مِن ءایـَتِنا عَجَبـا؛ (١)
🔅آیا گمان كردی #اصحاب_كهف و رقیم از آیات عجیب ما بودند؟»
👤 موی بر تنم راست شد و گفتم. این ماجرا عجیبتر از جریان اصحاب كهف است. (٢)
📚 در نقل دیگری آمده:
🌹وقتی راس و سر مبارك را در جایگاهی كه در صیارفه برایش معین كرده بودند، نهادند، چون آن جا در اثر ازدحام جمعیت و عبور و مرور شلوغ بود، سر مبارك برای متوجه ساختن مردم ابتدا به صدای بلند گلو صاف كرد به گونه ای كه همه به تعجب به نظاره سر نشستند و سر مبارك به تلاوت آیات سوره كهف پرداخت و تا:
🔅«(انهم فتیه آمنوا بربهم فزدناهم هدی و لا نزد الظالمین الا ضلالا) تلاوت كرد». (٣)
🌹سر مبارك را بر چوبی نصب كرده و مردم به نوری كه از سر به آسمان ساطع بود، نگاه می كردند كه این آیه را تلاوت فرمود:
🔅«و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون». (۴) (۵)
👤 سلمه بن كهیل از سر مبارك شنید كه بر نیزه می خواند:
🔅«فسیكفیكهم الله و هو السمیع العلیم». (۶) (٧)
👤 ابن وكیده گوید:
🌹از سر مبارك شنیدم كه سوره كهف را می خواند. شك كردم كه صدا از سر هست یا از جای دیگر كه ناگاه سر مبارك تلاوت را ترك كرد و متوجه من شد و فرمود:
🔅ای فرزند وكیده! مگر نمی دانی كه ما امامان زنده و نزد پروردگارمان روزی خوریم. با شنیدن این كلام او تصمیم می گیرد سر را دزدیده و دفن كند كه سر مبارك به او می فرماید:
🔅ای فرزند وكیده! تو را به این تصمیم راهی نیست و اقدام آنان در ریختن خون من نزد خدا عظیم تر از بردن سرم بر نیزه در شهرها می باشد. پس آن ها را واگذار، «اذ الاغلال فی أعناقهم و السلاسل یسحبون»؛ (٨) در آن هنگام كه غل و زنجیرها بر گردن آنان قرار گرفته و آن ها را می كشند». (٩)
👤 منهال ابن عمرو گوید:
🌹سر مبارك را در دمشق بر نیزه دیدم كه آیات سوره كهف تا: «ام حسبت ان اصحاب الكهف و الرقیم كانوا من آیاتنا عجباً»، تلاوت می كرد و در اینجا به آشكاری تمام فرمود:
🔅عجیب تر از اصحاب كهف قتل من و بر نیزه كردن سرم می باشد. (١٠)
🏰 وقتی یزید در پی اعتراض سفیر روم به ظلم رفته بر اباعبدالله، دستور به كشتن او داد، سر مبارك با صدای بلند فرمود:
🔅«لا حول و لا قوه الا بالله». (١١)
📚 مورخان گفته اند كه:
✍🏻 چون یزید بن معاویه نواده پیامبر (ص)، حسین بن علی (ع) را كشت، سر او را بر بالای نیزه گذاشت و فرمان داد تا برای عبرت مردم آن را در شهرها بگردانند، و آن سر در این مسیر پیوسته آیه مباركه را قراءت می كرد.
🌏 شاید قرائت این آیه به این امر اشاره می كند كه جهان در ضمن معادله ای حكیمانه جریان می كند كه یكی از جمله های آن حمایت كردن خداوند متعال از مظلومان و ستمدیدگان است، بدان جهت كه یاری دادن به ستمدیدگان جزئی از آن معادله به شمار می رود كه پروردگار ما سبحانه و تعالی در همه ابعاد جهان به جریان انداخته بوده است.
⚜ معنی این آیه آن است كه:
🔅ای انسان! آیا چنان گمان می كنی كه آنچه بر آنان گذشت چیزی عجیب و غریب است؟ هرگز چنین نیست.
🌹زمانی كه سر امام حسین ـ علیه السّلام - بالای نیزه حمل میشد، شیخ مفید به نقل از زید بن أرقم آورده است، روز دوّم كه عبیدالله دستور داد تا سرهای شهدا را در كوفه بگردانند، «من سر امام حسین را دیدم كه آیه ای از سوره كهف را كه ـ ام حسبت ان اصحاب الكهف و الرقیم كانوا من آیاتنا عجبا را تلاوت می كرد.
📚 آنچه مورّخین و علماء و بزرگان علوم اسلامی پیرامون مسأله شهادت امام حسین علیه السّلام و حمل سر مبارك ایشان به مجلس ابن زیاد در كوفه و از آنجا به شام نقل كرده اند عبارت از این است:
🗡 كه در آخرین لحظات كه سپاه دشمن بر امام حسین علیه السّلام یورش بردند، توسط سنان بن أنس سر امام از تن ایشان جدا شد و سر حضرت توسط خولی به نزد ابن زیاد در كوفه برده شد. بعد از چند روزی كه سرهای شهداء كربلاء به همراه كاروان اسراء در كوفه بود عبیدالله دستور داد كه اسراء و سرهای شهدا را به همراهی ۵٠٠ نفر نیرو به شام به نزد یزید بن معاویه بفرستند و در حالیكه سرهای شهدا بر روی نیزه ها حمل می شد وارد شام شدند و از آنجا به نزد یزید برده شد.
⚜ شیخ مفید می فرمایند:
🌄 بامداد روز بعد كه عبید الله بن زیاد سر از بالش ستم برداشت دستور داد سر مبارك حضرت امام حسین را با دیگر سرها در میان تمام كوچه ها و قبیله های كوفه بگردانند.
<<١>>
🌹من همچون #سگ اصحاب کهف در آستانه مزار #امامین_کاظمین(ع) زانو زده ام
🔺 #خواجه_نصیرالدین_طوسی که خود بزرگ فیلسوف، منجم، ادیب، فقیه و ریاضیدان جهان اسلام است، وقتی خود را در آستانه مرگ می بیند، وصیت می نماید که مرا از جوار باب الحوائج، #موسی_بن_جعفر(ع) بیرون نبرید و در آن حرم شریف دفن نمایید و برای احترام به مقام آن امام بزرگوار، هیچ یک از القاب مرسوم «آیت الله، علامه و...» بر قبرم ننویسید بلکه این آیه قرآن «وَ کَلْبُهُمْ باسِطٌ ذِراعَیْهِ بِالْوَصید» را بنویسید.
📖 این آیه که مربوط به داستان #اصحاب_کهف در قرآن است، نشان از فهم و درک خواجه نصیرالدین است که می گوید: «من همچون سگ اصحاب کهف در آستانه مزار امامین کاظمین(ع) زانو زده ام».
📲 ڪانال پـرتـو اشـراق
🆔 @partoweshraq
#حـلقـہ_عشـاق
📖 قران خواندن سر امام حسین بر بالای نیزه در روز دوازدهم محرم
📚 این واقعه را ابی مخنف اینگونه حکایت کرده است:
🌴 سرهای منور و عیال آن جناب را آوردند تا به باب بنی خزیمه #کوفه رسیدند، در آن جا مدتی اسرا را نگاه داشتند، سر پرخون سید مظلومان بر نیزه بلندی بود، دیدم لب های مبارکش حرکت می کرد، چون گوش دادم، سوره کهف را می خواند، به این آیه (آیه ی نهم) رسید:
▪️«أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَبًا»:
▪️«آیا گمان کرده ای اصحاب کهف و رقیم از آیات شگفت ما بودند؟»
👳🏻♂️ سهل گوید: گریستم و عرض کردم:
✋🏻 ای مولا، امر تو (قران خواندن سر بالای نیزه) عجیب تر و عظیم تر است.
📚 شیخ مفید (رحمت الله علیه) در کتاب شریف و معتبرالإرشاد مینویسد:
🌴زید بنارقم گوید در آن روز من در میان غرفه نشسته بودم، هنگامی که سر بریده حسین علیه السلام که بر فراز نیزه جا داشت، از برابرم گذشت، شنیدم آیه ۹ سوره کهف را قرائت میفرمود:
▪️«آيا گمان کردی اصحاب کهف و رقيم از آيات عجيب ما بودند؟!»
⚡بهخدا سوگند! به مجردی که این آیه را از آن سر بریده نورانی شنیدم، موی بر اندامم راست شد و عرض کردم:
✋🏻به خدا سوگند! سر بریده شما ای فرزند رسولخدا شگفتآورتر از پیش آمد #اصحاب_کهف است.
🌷 سر مبارک حضرت #امام_حسین (ع) فقط این یک بار آیه تلاوت نکرده است و بارها در زمان ها و مکانهای دیگر از جمله شام هم اتفاق افتاده است و آیاتی دیگر نیز تلاوت شده از جمله؛
📖 آیه ۹ تا ۱۳ سوره کهف - آیه ۲۲۷ سوره شعرا، آیه ۱۳۷ سوره بقره.
📚 با مدارک معتبری که در منابع شیعه و اهل سنت وجود دارد، شکی در صحت خبر قرآن خواندن سر مبارک امام حسین علیه السلام باقی نمیماند.برخی از منابع در زیر آمده است؛
📚 الإرشاد، الشیخ المفید، ج ۲، ص ۱۱۷، ۱۱۸.
📚 الخرائج والجرائح، قطب الدین الراوند، ج ۲، ص ۵۷۷.
📚 مناقب آلابی طالب، ابنشهرآشوب، ج ۴، ص ۶۸.
📚 مناقبالإمام أمیرالمؤمنین علیهالسلام - محمد بن سلیمان الکوفی، ج ۲، ص ۲۶۷.
📗 الثاقب فیالمناقب، ابنحمزت الطوسی - ص ۳۳۳.
📚 الصراطالمستقیم، علیبن یونسالعاملی، ج ۲، ص ۱۷۹.
📚 مدینت المعاجز، السیدهاشم البحرانی، ج ۴، ص ۱۲۳.
📚 بحارالأنوار، ج ۴۵، ص ۱۲۱.
📚 تاریخ مدینه دمشق، ابنعساکر، ج ۲۲، ص ۱۱۷، ۱۱۸.
📚 تاریخ مدینه دمشق، ابنعساکر، ج ۶۰، ص ۳۶۹، ۳۷۰
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#روایت
#عاشورا
#کرامات
#داستان_کوتاه
⛰ مقايسه امام زمان (عج) با اصحاب كهف
🏛 هنگامى كه #اصحاب_كهف به سوى خداوند گريختند و از نزد «دقيانوس» خارج و به غارى پناهنده گرديدند، بعد از آنان، پادشاه با عدهاى سوار شدند و به دنبال آنان به راه افتادند.
⛰ هنگامى كه به در غار رسيدند، آنان را در خواب ديدند، حيران ماندند و نتوانستند متعرض آنان شوند و وحشت زده برگشتند.
🏰 همين طور صاحب امر (عج) بعد از اينكه بر پدرش نماز خواند و او را دفن كرد، جعفر كذّاب نزد بنى عباس رفت و خبر او را به آنان داد.
⚔ آنان سپاهى را به سامرّا فرستادند تا بر خانه آن حضرت هجوم برند و هر كس را در آن يافتند بكشند و سر امام (علیه السلام) را بياورند!
🌊 هنگامى كه آنان وارد خانه آن حضرت شدند، او را در آخر سرداب روى آب، بر روى حصيرى ديدند كه نماز مىخواند و در جلو آنان قرار داشت و آب سرداب مانند دريايى مىماند، وقتى كه اين گونه ديدند از دستيابى او مأيوس شدند و وحشت زده نزد خليفه برگشتند و خليفه به آنان دستور داد كه اين قضيه را پوشيده دارند!
⚔ دوباره سپاهى بيش از بار اوّل ارسال داشت، آنان هم وقتى كه وارد خانه شدند از سرداب، صداى قرائت قرآن شنيدند، در سرداب را گرفتند تا وقتى كه آن حضرت خارج مىشود او را بگيرند!
👣 ولى آن حضرت از جايى كه اكنون شبكه است، خارج شده و فرمانده آنان ايستاده بود، وقتى كه رفت و ناپديد شد، فرمانده گفت:
👈🏻 پايين برويد و او را بگيريد!!
👥👤 گفتند: او از جلو تو گذشت و تو به ما نگفتى تا او را بگيريم!!
‼️ فرمانده گفت: من او را نديدم، پس هراسان مراجعت كردند!!
⚔ بار سوم سپاهى به سوى آن حضرت رفت و او را در آخر سرداب يافتند و امام دستش را بر ديوار گذاشت و ديوار شكافته شد و حضرت بيرون رفت و هنوز هم اثر آن شكافتگى در آن ديوار پيداست.
📚 جلوه های اعجاز معصومین، نویسنده، راوندی، قطب الدین، جلد ١، صفحه ۶۴۸.
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#روایت
#کرامات
#داستانک_مهدوی
⛰ گفتگوى امام على (ع) با اصحاب كهف
⚜ شريك بن عبداللَّه مىگويد:
⛰ پيامبر اكرم (ص) على (ع) و ابوبكر و عمر را به سوى #اصحاب_كهف فرستاد: و فرمود:
🔅«سلام مرا به آنها برسانيد».
👥👤 وقتى كه از نزد پيامبر (ص) بيرون رفتند، آن دو به على (ع) گفتند: جاى آنها را مىشناسى؟
🌷 حضرت فرمود: «پيامبر ما را جايى نمىفرستد. مگر اينكه خدا ما را به آنجا هدايت كند!»
⛰ هنگامى كه بر در غار رسيدند، على (ع) به ابوبكر گفت: «تو سلام كن چون تو سالمندتر از ما هستى».
🗣 او سلام كرد ولى به او جواب ندادند!!
🌷 امام به عمر گفت: «اى ابا حفص[۱] تو سلام كن، چون سن تو نيز از سن من زيادتر است».
🗣 عمر سلام كرد ولى به او نيز جواب ندادند!!
🌷 اما وقتى كه على (ع) سلام داد. جواب او را دادند و حضرت سلام پيامبر را به آنها رساند و آنها نيز بر پيامبر سلام رساندند.
👤 ابوبكر گفت: از اينها بپرس چرا جواب ما را ندادند ولى جواب تو را دادند؟
🌷 حضرت فرمود: خودت بپرس.
👤 ابوبكر پرسيد، ولى با او سخن نگفتند!
👤 عمر نيز پرسيد باز هم حرف نزدند!
👥 به حضرت گفتند: اى اباالحسن! تو سؤال كن!
🌷 حضرت فرمود: رفقاى من مىگويند: چرا جواب آنها را نداديد، ولى جواب مرا داديد؟
✨ گفتند: «ما فقط با پيامبر و وصى او سخن مىگوييم». [۲]
📚 پی نوشت ها:
۱. اباحفص؛ كنيه عمر بود. (مترجم)
۲. بحار: ۳۹/ ۱۳۶، حديث ۳.
📗 جلوههای اعجاز معصومین، نویسنده: راوندی، قطب الدین، جلد ۱، صفحه ۱۵۷.
#روایت
#کرامات
#امام_علی
#عید_غدیر
#داستان_کوتاه
#فضائل_مولا_علی