eitaa logo
پرتو اشراق
742 دنبال‌کننده
24.7هزار عکس
13.1هزار ویدیو
56 فایل
🔮 کانال جامع با مطالب متنوع 🏮شاید جواب سئوال شما اینجا باشد! 📮ارتباط با مدیر: @omidsafaei 📲 کپی برداری مطالب جهت نشر معارف اهل بیت(ع) موجب خوشحالی است! 🔰 کانال سروش پلاس: 🆔 sapp.ir/partoweshraq
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕛 💠📢💠 ؛ رسـانـہ شیعـہ 🎧 | 🌹 حضرت علی (علیه السلام) در کتب مخالفین 🌹 حضرت مولانا علی (علیه السلام) در قرآن 🌹اهمیت شهادت ثلاثه 🌹تشریفات الهی و برخی از در هنگام ولادت حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) 🌹 عظمت حضرت (سلام الله علیها) 🎙حجت الاسلام 📥 حجم ٨ مگابایت 🆔 @partoweshraq
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 🔺خاطره ، بازیگر نقش (س) از حضور در لوکیشن فیلم (ص): 🎙همه حال و هوای بازی در چنین فیلمی یک طرف، روزی که حضرت آقای خامنه‌ای از پروژه بازدید کردند یک طرف، چهره و رفتار ایشان بسیار جذاب و کاریزماتیک بود... 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq‌ 🌹
🕋 درخشش نور در کعبه دل ها 💚 روایتی خواندنی از چگونگی (ع) و نامگذاری ایشان 📚 اکثر مُورّخین و محدّثین شیعه و سنّی در روایات و کتاب های خود آورده اند: ⏳چون مدّت حمل به سر آمد و هنگام زایمان او فرا رسید، کنار کعبه الهی آمد و دست نیاز به درگاه باریتعالی بلند نمود و اظهار داشت: 🤲🏻 «ای پروردگار! همانا من به تو ایمان آورده ام، و به تمامی آنچه بر پیامبرانت فرستاده ای، معتقد هستم؛ و نیز آنچه را که جدّم ابراهیم خلیل بیان فرموده، تصدیق کرده ام. 🔅پس ای خداوند مهربان! تو را به حقّ آن کسی که این کعبه را بنا نموده است، و به حقّ نوزادی که در شکم دارم، درد زایمان را بر من سهل و آسان گردان». 👳🏻‍♂️ یکی از راویان به نام ، در ادامه حکایت گوید: 🌴 «من به همراه عموی پیامبر خدا (صلّی اللّه علیه و آله) و جمعی دیگر در کناری نشسته بودیم و حرکات و سَکَنات فاطمه بنت اسد مادر امیرالمؤمنین علیّ بن ابی طالب (علیه السلام) را مشاهده می کردیم و سخنانش را می شنیدیم. 🕋 هنگامی که دعایش پایان یافت، ناگهان دیوار شکافته شد و فاطمه به درون آن وارد شد و از دید نظاره گران ناپدید گشت و سپس دیوار کعبه همچون حالت اوّل، به هم پیوست!! 🗝️ بعد از آن به سمت کعبه رفتیم و هر چه تلاش کردیم تا شاید بتوانیم درب کعبه را بگشائیم و از وضعیّت فاطمه با خبر شویم، ممکن نشد؛ و با کلید هم نتوانستیم قفل درب کعبه الهی را باز کنیم! ☄️ به همین جهت مطمئن شدیم که این جریان از طرف خداوند متعال انجام گرفته است. 🕋 پس از گذشت چهار روز، دوباره مشاهده کردیم که همان دیوار شکافته شد و فاطمه بنت اسد در حالی که قنداقه (صلوات اللّه علیه) را روی دست های خود گرفته بود، از درون کعبه الهی خارج گردید». 👳🏻‍♂️ سپس راوی در ادامه گوید: 🔅«پس از گذشت مدّتی، فاطمه بنت اسد اظهار نمود که من بر تمامی زن های گذشته، برتری و فضیلت دارم؛ چون دختر مُزاحم خداوند را در خفاء و پنهان عبادت می کرد، و دختر عمران با دست خود، درخت خرما را تکان داد تا چند خرما برایش افتاد و او تناول نمود. 🍇🍎 و لیکن من به برکت فرزندم داخل کعبه الهی شدم و تا چند روز از میوه ها و غذاهای بهشتی تناول می کردم؛ و چون خواستم از درون خانه خدا بیرون آیم، ندائی را شنیدم که فرمود: 🔅ای فاطمه! نام نوزاد را «علیّ» قرار ده، چون او بر همه عرشیان و فرشیان برتری دارد». ⚜️ خدای أعلی گوید: 🔅«من اسم این نوزاد را از نام خود برگرفته ام، و او را بر تمامی علوم و اسرار خود آگاه کرده ام. 🕋 او بُت شکن بُت های اطراف کعبه است، او بر بام خانه من اذان گوید و انسان ها را به وحدانیّت دعوت کند. 🔅پس خوشا به حال آن که دوستدار این نوزاد و فرمان بر او باشد، و دوزخ جایگاه دشمنان، و مخالفان او خواهد بود». 📚 همچنین آورده اند: 🔅هنگام ولادت مولای متّقیان علیّ (علیه السلام)، عمر پر برکت خدا (علیه السلام) حدود سی سال بوده است؛ و آن حضرت دستور داد که گهواره این مولود عزیز را کنار رختخواب ایشان قرار دهند تا شخصاً از وی نگه داری و مواظبت نماید. 🌹و حضرت رسول (صلوات اللّه علیه) این نوزاد گرامی را روی سینه خود می خوابانید و برایش سخن های مناسب مطرح می نمود. 📗 علل الشّرایع، ص ۵۶. 📕 معانی الأخبار: ص ۶۲. 📘 کشف الیقین، ص ۳۱، أمالی صدوق، ص ۸۰. 📓 چهل داستان و چهل حدیث از أمیرالمؤمنین (علیه السلام)، عبداللّه صالحی‏ 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq ▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
🌷 عظمت مقام حضرت (سلام الله علیها) 🏴 به مناسبت ۲۳ ماه صفر سالروز وفات ایشان ⚜️ انس بن مالک می گوید: 🏴 وقتی فاطمه بنت اسد مادر اميرالمؤمنين علی (علیه السلام) درگذشت، رسول خدا آمد و بر بالین او نشست و فرمود: ▪️مادرم! خدا تو را رحمت کند. پس از مادرم، تو برایم مادری کردی. خودت گرسنه می ماندی تا سیر شوم. خود نمی‌ پوشیدی تا من بپوشم. از بوی خوش برای خود، پرهیز میکردی تا به من غذا بدهی. با این عمل، رضای خدا و روز قیامت را می خواستی». 💧آن گاه دستور داد تا آن بانوی گرامی را غسل دهند. وقتی سه بار آب ریخت و نوبت به آب و کافور رسید، آن حضرت با دست خود این کار را انجام داد. سپس پیراهنش را از تن بیرون آورد و به فاطمه بنت اسد پوشانید و او را با جامه ای که بر رویش بود کفن کرد. ⛏️ سپس از اسامه بن زید، عمر بن خطاب، ابوایوب انصاری و غلام سیاهی خواست که قبر را بکنند. آنها نیز قبر را آماده کردند. وقتی به لحد رسید، رسول خدا(صلی الله علیه و آله) با دستان خویش آن را کند و خاکش را با دستان خویش بیرون ریخت. 👣 سپس حضرت محمد صلی الله علیه و آله وارد قبر شدند و در آن خوابیدند و آن گاه فرمود: ▪️«ای خدایی که زنده می کند و می میراند و خود زنده همیشگی هستی! به حق پیامبرت و پیامبران پیش از من، مادرم فاطمه بنت اسد را بیامرز و قبرش را وسعت بخش که تو بخشنده ترین بخشایندگان هستی». ⚰️ سپس چهار بار تکبیر گفت و پیکر فاطمه بنت اسد را به همراه عباس بن عبدالمطلب و ابوبکر در قبر نهاد. 📚 المعجم الكبير، جزء ۲۴، صفحة ۳۵۱.
⚜️ حکایت نجات مادر (ع) از چنگال شیر 📗 در کتاب «تحفة المجالس» شده که روزی (سلام الله علیها) مادر امیرالمؤمنین (علیه السلام) در ایام طفولیت با چند نفر از دختران عرب به صحرا رفتند و بازی می کردند که ناگاه شیری پیدا شد و همه دختران فرار کردند. 🏇🏿 ولی فاطمه (علیها السلام) نتوانست فرار کند در اینحال بود که سواری نزدیک شده و شمشیر خود را کشیده آن شیر را به دو نیم کرد! 👣 همین که فاطمه این حالت را دید، خود را به قدوم آن سواره انداخته و گردنبندی که در گردن داشت گشوده و به رسم هدیه به آن سواره داد و دعای خیر نمود، و به سلامت متوجه مکه گردید. 🏜️ و چون این خبر به پدر و مادر فاطمه رسید گریان و نالان متوجه صحرا گردیدند، و فاطمه را صحیح و سالم ملاقات کردند و از احوالاتش پرسیدند، فاطمه کیفیت آمدن سواره را گفت پس ایشان به عقب سواره روان شدند که او را به مکه آورده احسانی در حق او نمایند، به جایی رسیدند که شیر را کشته دیدند، و هر چه جستجو کردند از سواره اثری نیافتند! 🕋 باز به مکه مراجعت نمودند، مدت مدیدی گذشته تا اینکه روزی حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) در ایام طفولیت با مادر خود مزاح و شوخی می کرد، مادرش فاطمه (علیها السلام) به او گفت: ❓ای فرزند تو کودکی با من مزاح می کنی؟ 🌹حضرت فرمود: ❓ای مادر مگر قصه شیر و سواره را فراموش کرده ای؟ آن سواره که بود که تو را از چنگ شیر نجات داد و خلاص کرد؟ ☝🏻مادرش گفت: میان من و آن سواره نشانی هست... 🌹 پس حضرت دست به آستین خود کرده و گردنبند مادرش را بیرون آورد و گفت: ❓ای مادر ملاحظه کن، ببین که این همان گردنبند تو است یا نه؟ ✋🏻مادرش گفت آری! 🌹 حضرت فرمود: آن سواره من بودم که شیر را کشته و تو را نجات دادم. 📚 کشکول النور، ج ۲، ص ۱۵ به نقل از تحفة المجالس من معجزات ائمه الاطهار (عليهم السلام). 📙 داستانهایی از انوار آسمانی، ر - یوسفی‏. 🦋 راز خلقت همه پنهان شده در عین علی(ع) ست 🦋 کهکشان ها نخی از وصله ی نعلین علی (ع) است 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 sapp.ir/partoweshraq
🌹 بچّه شیر 🏜 در آن صحرای سوزانِ عربستان، زیر سایه ای از بوته خار مغیلان کودک شیرخواری خفته بود. 👣 مادرش دست های کوچک کودکش را با طنابِ قنداق بسته بود و خود برای کاری از فرزند دلبندش فاصله گرفته و به سویی رفته بود. ‼️وقتی به پیش پسرش برگشت با صحنه شگفت انگیزی روبه رو شد که بی اختیار در جا خشکش زد و چنان فریادی کشید که مردم جمع شدند!! 🐍 مادر در حالی که انگشت حیرت به دندان گرفته بود «مولود کعبه» را دید که طناب قنداش را پاره کرده است و با دست هایش - که در عین ظرافت و کودکانه بودن، ستبر و مردانه بودنش هم هویدا بود - دارد گلوی مار بزرگی را در مشت می فشارد. ⏳ مادر که لحظه ای مسحورِ لبخندِ نجیبانه دلبندش شده بود، زود به خود آمد و لحظه ای با خود اندیشید که نکند مار نمرده باشد، امّا با یک نگاه دیگر مطمئن شد که مار در مشت علی مچاله شده و مرده است. 🌹 وقتی که خیالش آسوده شد، لبخند خوشنودی به صورتش نشست و در حالی که داشت نفس راحتی می کشید چشم در چشم پسرش گفت: 🔅«أَنْتَ حیدرةٌ، حیدره / پسرم تو بچّه شیری؛ بچّه شیر». 📚 پی نوشت: ۱. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب ۲ / ۲۸۷ - ۲۸۸. 📙 حیدرانه ها، (داستان های شیرین و مستند از شجاعت حضرت علی (ع))، محمد صحتی سردرودی 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq