eitaa logo
پرتو اشراق
742 دنبال‌کننده
24.7هزار عکس
13.1هزار ویدیو
56 فایل
🔮 کانال جامع با مطالب متنوع 🏮شاید جواب سئوال شما اینجا باشد! 📮ارتباط با مدیر: @omidsafaei 📲 کپی برداری مطالب جهت نشر معارف اهل بیت(ع) موجب خوشحالی است! 🔰 کانال سروش پلاس: 🆔 sapp.ir/partoweshraq
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 ⚔ او را بارها در میدان رزم دیده بودم! مثل حمله می کرد و گاه ده ها زخم و نیزه بر او وارد می شد، اما خم به ابرو نمی آورد! ⁉ با خود می گفتم این دیگر چه قهرمانی است؟! گویی اصلاً احساس درد نمی کند! 💭 پیش خود گمان می کردم هیچ گاه اشک او را به خاطر درد نخواهم دید، اما آن روز که به عیادتش رفته بودم، ناباورانه دیدم که چشم درد اشکش را درآورده بود! 👌فهمیدم چشم دردش، معمولی نیست، وگرنه بیدی نیست که به این بادها بلرزد! 👣 در این افکار غوطه ور بودم که پسر عمویش (پیامبر) به عیادتش آمد و پرسید: ⁉ گریه تو از بی تابی است یا از شدت چشم درد؟! 🌷 از شدت درد! در تمام عمرم، چنین دردی به سراغم نیامده بود. دعا کن زودتر آرام شود! 🌹پسر عموی مهربانش پس از دعا به درگاه خدا گفت: 🔅این دردها گذرا است. هیچ دردی به شدت درد کافری که می خواهد از دنیا برود، نمی رسد! ⁉ چطور مگر؟ آن چه دردی است؟! 🔥موقع مردن کافر، فرشته مرگ ( ) که برای قبض روح می آید، با خود قلاب هایی گداخته شده در آتش و سیخ هایی که از شدت حرارت سرخ شده، می آورد و آنها را به تن کافر فرو می برد و با سختی تمام و درد فراوان روحش را از بدنش خارج کرده، روانه جهنم می کند! 👌از شنیدن این سخنان، گویی درد خود را فراموش کرد! 🌷 برخاست و پرسید: ⁉ یا رسول الله! از امت شما کسی چنین مجازات می شود؟ 🌹آری یا ! سه گروه موقع مرگ به چنین عقوبتی گرفتار می شوند و به سختی قبض روح می گردند: 🔥آن که به زیر دستانش ستم کند؛ 🔥کسی که مال یتیم را بخورد؛ 🔥 آن که به دروغ شهادت بدهد. 📚 حیات پاکان /١، داستان هایی از زندگی پیامبر اکرم، امیرمؤمنان و حضرت فاطمه (علیهم السلام)، ‏ 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq ▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
🌷از جان گذشتی! 🌙 به مناسبت شب اول سال ١٣ بعثت 🌌 ؛ شبی که ایثار موجب فخر خداوند شد. - نظرتان چیست؟! بالاخره چه كنیم؟ اگر همین طور پیش برود، جامعه دچار اختلاف و تشنج می شود! 👥 هر كسی چیزی گفت: - او را تبعید یا زندانی كنیم تا دست كسی به او نرسد. - نه این كار عملی نیست. بالاخره با او تماس می گیرند و نظریاتش را عملی می كنند. - یك نفر شجاع و نترس انتخاب كنیم تا او را بكشد. به این ترتیب از دستش ‍ راحت می شویم، ولی چه كسی؟ چه كنیم؟ - (١)! تو بگو! - من می گویم كار یك نفر نیست. یك نفر باشد، به دست بنی هاشم قصاص می شود. ⚔ بهتر است از هر قبیله یك نفر انتخاب شود تا هم امكان قصاص نباشد و هم آنان توان جنگیدن با همه قبایل را نداشته باشند و مجبور شوند با گرفتن دیه و خون بها راضی شوند. آن وقت دیه را می پردازیم!! 👥👥 همه این نقشه را پسندیدند و برای شب برنامه ریزی كردند. 🌹 پس از پی بردن به نقشه آنان مطلب را با پسر عمویش در میان گذاشت و پرسید: - علی جان! حاضری به جای من بخوابی؟ 🌷 با خود اندیشید: اگر بروم، آنها بر سرم ریخته و مرا خواهند كشت، اما می روم. جانم فدای پسر عمویم! 🌌 رفت و شب را در رختخواب او خوابید. 👥👥 نیمه شب مشركان در را باز كردند تا نیت خود را عملی سازند. - به آرامی داخل شوید! مراقب باشید بیدار نشود! - به به! عجب آرام خوابیده! سرش را هم كشیده. روانداز را كنار بزنید. - عجب! این كه محمد نیست! است!! - پس محمد كو؟ زود بگو كجا است؟ 🌷شما كیستید؟ اینجا چه می خواهید؟ مگر او را به من سپرده بودید كه سراغش را از من می گیرید؟! 👤یكی از مشركان گفت: 🕋 بیایید از این جا برویم. رهایش كنید. الان ممكن است محمد از خارج شده باشد! حتما در راه است، اگر از چنگ ما بگریزد و به یارانش ‍ ملحق شود، دیگر كاری از ما ساخته نیست. 🌌 بدین گونه او در شب لیله المبیت در جای پیامبر خدا خوابید و اسلام با جانفشانی (علیه السلام) حفظ شد. (٢) 📚 پی نوشت ها: ١.- ابوحكم نام عموی پیامبر بود كه بعدا به ابوجهل شهرت یافت. ٢- ابن هاشم، سیره النبویه، ج ٢، ص ١٣٨. 📗حیات پاکان ١، داستان هایی از زندگی پیامبر اکرم، و حضرت فاطمه (علیهم السلام)، مهدی محدثی. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq ▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
💚 خواندنی (سلام الله علیها) از پیامبر درباره عاقبت شیعیان 🌹 (سلام الله علیها) از فاطمه دختر امام صادق (علیه السلام) از فاطمه دختر امام باقر (علیه السلام) از فاطمه دختر امام سجاد (علیه السلام) از فاطمه دختر امام حسین (علیه السلام) از ام کلثوم دختر امام علی (علیه السلام) از (سلام الله علیها) نقل می کند که (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: 🌌 هنگامی که مرا به آسمان بردند، داخل شدم. 🏰 در آنجا قصری از دُرِّ سفیدِ میان خالی دیدم که دارای دَری بود زینت شده با دُر و یاقوت و بر آن دَر پرده ای آویخته بود. ✨من سرم را بلند کردم و دیدم بر در نوشته است: 🔅«لا اله الا الله، محمد رسول الله، علی ولی القوم؛ 🔅یعنی خدایی جز خدای یگانه نیست، محمد رسول خدا است، ولی و صاحب اختیار مردم است». ⚜ و بر پرده نوشته شده بود کیست مثل علی؟ 🏰 داخل شدم، در آنجا قصری از عقیق سرخ میان خالی دیدم که دری داشت از نقره که به زبرجد سبز زینت شده بود و بر آن در نیز پرده ای آویخته شده بود. ✨ سرم را بلند کردم، دیدم بر در نوشته شده است: 🔅«محمد رسول خدا است، علی وصی مصطفی است». ⚜ و بر پرده نوشته شده بود بشارت بده شیعیان علی را به حلال زادگی 🏰 داخل شدم، قصری از زبرجد سبز میان خالی دیدم که بهتر از آن ندیده بودم. این قصر دری داشت از یاقوت سرخ که با لؤلؤ زینت شده بود و بر آن در پرده ای آویخته شده بود. ✨ سرم را بلند کردم و دیدم بر پرده نوشته شده است: 🔅«شیعیان علی رستگاران اند». 🌹گفتم: ای ، این قصر از آن چه کسی است؟ ✨گفت: از آن پسر عمو و جانشین تو، (علیه السلام) است. ✨همه مردم در روز قیامت برهنه و با پای برهنه محشور می شوند مگر شیعیان علی (علیه السلام). ✨همه مردم را به اسم مادرشان صدا می زنند مگر شیعیان علی (علیه السلام) که به اسم پدرانشان صدا زده می شوند. 🌹گفتم ای جبرئیل، چرا چنین خواهد بود؟ ✨گفت: چون اینها علی (علیه السلام) را دوست دارند، لذا هستند. 📚 منابع: ۱- بحارالانوار، جلد ۶۸، صفحه ۷۶. ۲- المسلسلات، تألیف شیخ ابومحمد جعفر بن احمد القمی، صفحه ۱۰۸. ۳- عوالم، جلد ۲۱، صفحه ۳۵۲، حکمت ۱. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq ▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
🌹 ! ✋🏻 به حلال زادگی خود افتخار کنیم. 🏰 روزی در حالی که جمع کثیری از مردم در دربارش حاضر شده بودند نظرش به شخصی افتاد که وضع سایر مردم را نداشت! 👑 از او سؤال کرد نامت چیست و از چه قبیله‌ای هستی؟ 👳🏻‍♂️ گفت: نام من و از قبیله‌ی هستم. 👑 متوکل عباسی پرسید بگو بدانم خلیفه بعد از رسول خدا که بود؟ 👳🏻‍♂️ گفت: «اسدالله الغالب و مظهر العجائب مولانا ». 👊🏻 متوکل ناراحت شد و به غلامان دستور داد تا او را مفصل بزنند. 👤 در همین حال غلامی به او رساند که بگوید ابوبکر. 👳🏻‍♂️ او هم گفت ای امیر ابوبکر! 👑 متوکل سؤال کرد خلیفه دیگر کیست؟ 👳🏻‍♂️گفت: «الطاعن بالرمحین و الضارب بالسیفین و المصلی القبلتین ابی الحسنین امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب؛ 🔅کسی که به دو نیزه می‌جنگید و با دو شمشیر ضربه می‌زد؛ کسی که به دو قبله نماز خواند؛ پدر و ، علی بن ابی طالب». 👊🏻 باز متوکل امر کرد تا او را بزنند تا این که غلامی به او رساند که بگوید عمر. 👳🏻‍♂️ او هم گفت عمر! 👑 برای سومین بار همان سوال متوکل تکرار شد و او گفت: 👳🏻‍♂️ «ابن عم الرسول و زوج البتول الذی انزل فیه «انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة و یؤتون الزکاة و هم راکعون» مولانا مولی الثقلین علی بن ابی طالب؛ 🔅پسر عموی رسول و همسر است کسی که درباره‌ی او نازل شد «سرپرست شما خدا است و و کسانی که ایمان آوردند نماز را اقامه می‌کنند و زکات می‌دهند در حالی که در رکوع هستند» مولای ما مولای جن و انس علی بن ابی طالب». 👊🏻 باز هم متوکل دستور داد او را بزنند تا این که به او رساندند بگوی عثمان او هم گفت عثمان! 👑 تا این که وقتی برای چهارمین بار متوکل از او سؤال کرد خلیفه‌ی چهارم کیست؟ 👳🏻‍♂️ گفت: یا امیر، حجاج بن یوسف ثقفی!! 👑 متوکل گفت: ای مردک این بار که نوبت علی بود چرا نام او را نبردی؟ 👳🏻‍♂️ گفت: هر بار که نام علی را بردم امر به زدن کردی این بار از تو ترسیدم و نام حجاج ظالم را بردم.  👊🏻 باز هم متوکل دستور داد او را بزنند. 👑 متوکل از او سؤال کرد بگو بدانم عایشه افضل بود یا فاطمه؟ 👳🏻‍♂️ به کنایه گفت: عایشه! 👑 گفت: چرا؟ 👳🏻‍♂️ گفت: زیرا که خداوند فرموده «فضل الله المجاهدین علی القاعدین درجة» یعنی «خداوند مجاهدین را بر کسانی که در خانه نشستند یک درجه برتری داده است» و عایشه بارها در بصره به جنگ با امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) برخواست در حالی که هرگز از خانه برنخواست! 👊🏻 باز هم متوکل دستور داد او را بزنند. 👑 متوکل گفت از طایفه‌ی تو هیچکس نبوده است چگونه تو شیعه ‌ای؟ 👳🏻‍♂️ گفت: اگر امان دهی می‌گویم. 👑 گفت: در امان هستی! ✋🏻 گفت: چون من ام و مادر و جد و اجداد من زنا نکرده‌اند.  👑 متوکل بسیار غضبناک شد و چون او را امان داده بود دستور داد او را از دربار و از بغداد خارج کنند. 📗 منبع: دوبال برای پرواز (تولی و تبری)، ص ۴۳، به نقل از کتاب أنساب النواصب. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq ▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
🕋 درخشش نور در کعبه دل ها 💚 روایتی خواندنی از چگونگی (ع) و نامگذاری ایشان 📚 اکثر مُورّخین و محدّثین شیعه و سنّی در روایات و کتاب های خود آورده اند: ⏳چون مدّت حمل به سر آمد و هنگام زایمان او فرا رسید، کنار کعبه الهی آمد و دست نیاز به درگاه باریتعالی بلند نمود و اظهار داشت: 🤲🏻 «ای پروردگار! همانا من به تو ایمان آورده ام، و به تمامی آنچه بر پیامبرانت فرستاده ای، معتقد هستم؛ و نیز آنچه را که جدّم ابراهیم خلیل بیان فرموده، تصدیق کرده ام. 🔅پس ای خداوند مهربان! تو را به حقّ آن کسی که این کعبه را بنا نموده است، و به حقّ نوزادی که در شکم دارم، درد زایمان را بر من سهل و آسان گردان». 👳🏻‍♂️ یکی از راویان به نام ، در ادامه حکایت گوید: 🌴 «من به همراه عموی پیامبر خدا (صلّی اللّه علیه و آله) و جمعی دیگر در کناری نشسته بودیم و حرکات و سَکَنات فاطمه بنت اسد مادر امیرالمؤمنین علیّ بن ابی طالب (علیه السلام) را مشاهده می کردیم و سخنانش را می شنیدیم. 🕋 هنگامی که دعایش پایان یافت، ناگهان دیوار شکافته شد و فاطمه به درون آن وارد شد و از دید نظاره گران ناپدید گشت و سپس دیوار کعبه همچون حالت اوّل، به هم پیوست!! 🗝️ بعد از آن به سمت کعبه رفتیم و هر چه تلاش کردیم تا شاید بتوانیم درب کعبه را بگشائیم و از وضعیّت فاطمه با خبر شویم، ممکن نشد؛ و با کلید هم نتوانستیم قفل درب کعبه الهی را باز کنیم! ☄️ به همین جهت مطمئن شدیم که این جریان از طرف خداوند متعال انجام گرفته است. 🕋 پس از گذشت چهار روز، دوباره مشاهده کردیم که همان دیوار شکافته شد و فاطمه بنت اسد در حالی که قنداقه (صلوات اللّه علیه) را روی دست های خود گرفته بود، از درون کعبه الهی خارج گردید». 👳🏻‍♂️ سپس راوی در ادامه گوید: 🔅«پس از گذشت مدّتی، فاطمه بنت اسد اظهار نمود که من بر تمامی زن های گذشته، برتری و فضیلت دارم؛ چون دختر مُزاحم خداوند را در خفاء و پنهان عبادت می کرد، و دختر عمران با دست خود، درخت خرما را تکان داد تا چند خرما برایش افتاد و او تناول نمود. 🍇🍎 و لیکن من به برکت فرزندم داخل کعبه الهی شدم و تا چند روز از میوه ها و غذاهای بهشتی تناول می کردم؛ و چون خواستم از درون خانه خدا بیرون آیم، ندائی را شنیدم که فرمود: 🔅ای فاطمه! نام نوزاد را «علیّ» قرار ده، چون او بر همه عرشیان و فرشیان برتری دارد». ⚜️ خدای أعلی گوید: 🔅«من اسم این نوزاد را از نام خود برگرفته ام، و او را بر تمامی علوم و اسرار خود آگاه کرده ام. 🕋 او بُت شکن بُت های اطراف کعبه است، او بر بام خانه من اذان گوید و انسان ها را به وحدانیّت دعوت کند. 🔅پس خوشا به حال آن که دوستدار این نوزاد و فرمان بر او باشد، و دوزخ جایگاه دشمنان، و مخالفان او خواهد بود». 📚 همچنین آورده اند: 🔅هنگام ولادت مولای متّقیان علیّ (علیه السلام)، عمر پر برکت خدا (علیه السلام) حدود سی سال بوده است؛ و آن حضرت دستور داد که گهواره این مولود عزیز را کنار رختخواب ایشان قرار دهند تا شخصاً از وی نگه داری و مواظبت نماید. 🌹و حضرت رسول (صلوات اللّه علیه) این نوزاد گرامی را روی سینه خود می خوابانید و برایش سخن های مناسب مطرح می نمود. 📗 علل الشّرایع، ص ۵۶. 📕 معانی الأخبار: ص ۶۲. 📘 کشف الیقین، ص ۳۱، أمالی صدوق، ص ۸۰. 📓 چهل داستان و چهل حدیث از أمیرالمؤمنین (علیه السلام)، عبداللّه صالحی‏ 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq ▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
🌷 عاقبت «قنبر» غلام علی (علیه السلام) چه شد؟ ⚜️ پیشگویی مولا علی درباره ایشان! 🗡️ غلام اميرالمؤمنين (علیه‌ السلام) توسط لعين به شهادت رسید؛ در نحوه به شهادت رسیدن ایشان دو نقل وجود دارد: ⚫ : 🏰 ابوالحسن علی بن محمد (علیه‌ السلام) نقل کرده است که قنبر امیرالمؤمنين (علیه‌ السلام) نزد حجاج بن یوسف آمد، حجاج از او پرسید: ❓در خدمت (علیه السلام) چه می کردی؟ 👳🏼‍♂️ قنبر گفت: آب وضو برایش فراهم می ساختم. ❓حجاج گفت: پس از وضو چه می گفت؟ 👳🏼‍♂️ قنبر گفت: این آیه شریفه را می خواند: 🔅«فَلَمَّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَیْهِمْ أَبْوابَ کُلِّ شَیْ ءٍ حَتَّی إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَهً فَإِذا هُمْ مُبْلِسُونَ فَقُطِعَ دابِرُ الْقَوْمِ الَّذِینَ ظَلَمُوا وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ»؛ 🔅پس چون آنچه را که بدان پند داده شده بودند فراموش کردند، درهای هر چیزی [از نعمتها] را بر آنان گشودیم تا هنگامی که به آنچه داده شده بودند شاد گردیدند، ناگهان [گریبان] آنان را گرفتیم و یکباره نومید شدند». 📖 سوره انعام، آیه ۴۴. ❓حجاج گفت: این آیه را به ما تأویل می کرد؟ 👳🏼‍♂️ قنبر گفت: آری. ❓حجاج گفت: چه می کنی اگر گردنت را بزنم؟ 👳🏼‍♂️ قنبر گفت: در این صورت من ، و تو بدبخت خواهی شد. 🗡️ پس دستور داد تا گردنش را بزنند. 📚 تفسير العياشي، جلد ۱، صفحه ۳۵۹. 📚 إختيار معرفة الرجال المعروف برجال الكشي، جلد ۱، صفحه ۷۴ - ۷۵. 📕 جلاءالعيون، صفحه ۸۴۴ - ۸۴۵. 🌷🔅🌷🔅🌷🔅🌷🔅🌷 ⚫ : 🏰 سيره نويسان با طريق هاى گوناگون روايت كرده اند كه روزى حَجّاج بن يوسف ثَقَفى گفت: 🗡️ دوست دارم مردى از ياران (على) را بكشم تا با آن، به خدا تقرّب بجويم!!! 👥 به او گفته شد: ما كسى را نمی‌شناسيم كه از قنبر، غلامش، مصاحبت بيشترى با ابوتراب داشته باشد! 🏇 بدين ترتيب، حَجاج در پى او فرستاد و او را آوردند! ❓ به او گفت: تو قنبرى؟ 👳🏼‍♂️ گفت: آرى! ❓ گفت: ابو هَمْدان؟ 👳🏼‍♂️ گفت: آری! ❓گفت: ، مولاى توست؟ ☝🏻گفت: مولاى من، خداوند است و اميرمؤمنان، على، ولىّ نعمت من است. 👈🏻 گفت: از دين او بيزارى بجوى! 👳🏼‍♂️ گفت: چون از دين او بيزارى جُستم، مرا به دينى بهتر از آن، راهنمايى مى كنى؟ 🗡️گفت: من تو را مى كشم! 👳🏼‍♂️ هرگونه كه دوست دارى، برگزين، آن را به تو وا نهادم! ❓گفت: چرا؟ 👳🏼‍♂️ گفت: چون به هرگونه كه مرا بكشى، همان گونه تو را مى كشم و اميرمؤمنان به من خبر داد كه مرگ من از سرِ ستم و نابه حق است و سرم بُريده مى شود. 🗡️ پس حجّاج، فرمان داد تا سرش را ببُرند. ⚜️ در ادامه مي گويد: 🔅و این پیش آمد نیز از اخبار غیبی علی (ع) است و از آن جناب و از جمله علوم پیمبران و رسولان بشمار می رود و در ردیف آثار گذشته است. 📚 الإرشاد، جلد ۱، صفحه ۳۲۸ - ۳۲۹. 📕جلاءالعيون، صفحه ۸۴۵. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq ▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
⚜️ فرق و عبّاسی در مناظره با هارون عباسی 📚 مرحوم و و دیگر بزرگان در کتابهای مختلف حکایت کرده اند: 🌹حضرت ابوالحسن، (علیهما السلام) در جمع بعضی از اصحاب خاصّ، فرمود: 🏰 روزی هارون الرّشید مرا احضار کرد و چون بر او وارد شدم سلام کردم، وی پس از آن که جواب سلام مرا داد؛ گفت: ❓آیا ممکن است دو خلیفه از مردم مالیات دریافت نمایند؟! 🌹 گفتم: مواظب باش و تقوای الهی را رعایت نما، مبادا سخن بی محتوای دشمنان ما را بپذیری، اگر صلاح می دانی حدیثی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بخوانم! 👑 هارون گفت: مانعی نیست! 🌹 اظهار داشتم: پدرم از پدران بزرگوارش، از جدّم رسول خدا (صلوات اللّه علیهم) نقل فرمود: 🔅همانا چنانچه بدن خویشان با یکدیگر تماس پیدا کنند، تحریک و آرامش به وجود می آورد؛ بنابراین دستت را در دست من قرار ده! 🤝🏻 و سپس جلو رفتم و دست مرا گرفت و کنار خود نشانید و گفت: 👑 دیگر وحشتی نداشته باش، راست گفتی و نیز جدّت راست گفته است، سکون و آرامش پیدا کردم و دوستی تو در دلم جای گرفت، اکنون سئوال هایی را مطرح می کنم که کسی پاسخ آن ها را نمی داند، چنانچه جواب صحیحی دادی، تو را آزاد می گذارم و پس از این، سخن هیچ کسی را بر علیه تو اهمیّت نمی دهم. 🌹 گفتم: آنچه می خواهی سئوال کن، اگر در امان بودم پاسخ می گویم. 👑 هارون اظهار داشت: چناچه راست گفتی و جواب از روی تقیّه نبود در امان خواهی بود. و سپس گفت: ❓به چه دلیلی شما بر ما ترجیح داده شده اید؛ و بر ما برتری دارید؟ و حال آن که ما و شما از نسل هستیم و پسر عمو خواهیم بود؟ 🌹 در پاسخ گفتم: به جهت آن است که و از یک پدر و مادر بوده اند؛ ولی ، مادرش غیر از مادر آن دو نفر بود و فقط از جهت پدر یکی هستند. ❓سپس گفت: چگونه به خود اجازه می دهید که مردم شما را پسران حضرت رسول نامند و حال آن که شماها فرزندان (علیه السلام) هستید و انسان از ناحیه پدر به اجداد خود منسوب می شود و مادر نقشی ندارد؟ 🌹در جواب هارون چنین اظهار داشتم: ❓چنانچه (صلی الله علیه و آله) زنده گردد و دختر تو را برای خود خواستگاری نماید، آیا قبول می کنی؟ 👑 پاسخ داد: بلی!! 🌹گفتم: ولی چنانچه از من خواستگاری نماید، نمی پذیرم! 👑 هارون گفت: چرا؟ 🌹 جواب دادم: چون من توسّط او (از ) متولّد شده ام، لیکن تو از دیگری به دنیا آمده ای. 👑 پس از آن، هارون الرّشید پرسید: چگونه خود را ذرّیّه رسول اللَّه می نامید؛ و حال آن که ذراری شخص به وسیله مرد شناخته می شود و شماها فرزندان دختر رسول اللَّه می باشید؟ 👌🏻از او خواستم تا از جواب این سئوال مرا معذور دارد، ولی او نپذیرفت و اصرار ورزید تا پاسخ گویم؛ و نیز افزود: 👑 شما فرزندان علیّ ابن ابی طالب (علیه السلام) هستید؛ چرا خودتان را رئیس و رهبر مسلمین و ذراری رسول اللَّه - صلوات اللّه علیه - معرّفی می کنید؟! 🌹در جواب گفتم: به خدا پناه می برم از شرّ شیطان، خداوند (علیه السلام) را از ذرّیّه حضرت ابراهیم و داود و موسی و سلیمان (علیهم السلام) معرّفی کرده است، اکنون بگو که عیسی کیست؟ 👑 هارون پاسخ داد: عیسی پدر نداشت. 🌹گفتم: بنابراین از طریق مادرش، از ذراری انبیاء (علیهم السلام) قرار گرفته است. و همچنین ما نیز از طرف مادر ذرّیّه پیغمبر خدا می باشیم، آیا کفایت می کنی یا بیفزایم؟ 👑 گفت: توضیح بیشتری بده؟ 🌹 گفتم: آن هنگامی که رسول خدا (صلوات اللّه علیه) خواست با نصاری مباهله نماید، اظهار داشت: 🔅فقط پسران و زنان و خودمان باشیم و درباره یکدیگر نفرین نمائیم؛ و تنها امام حسن، حسین، علیّ و زهراء (علیهم السلام) را همراه برد؛ پس همانطور که امام حسن و حسین را فرزند خود نامید، ما هم فرزند و ذرّیّه او هستیم. 👑 در پایان، هارون الرّشید مرا تحسین کرد و گفت: مشکلات و خواسته های خود را مطرح نما که برآورده خواهد شد! 🌹 گفتم: اوّلین خواسته من این است که اجازه دهی پسر عمویت به حرم جدّش، کنار اهل عیالش باز گردد؟ 👑 در جواب اظهار داشت: بررسی کنیم!! 🕎 در ادامه گفته شده است که هارون دستور داد تا حضرت را نزد - یهودی - محبوس (زندان) نمایند!! 📚 عیون أخبار الرّضا (علیه السلام)، ج ۱، ص ۸۱. 📗 اختصاص شیخ مفید، ص ۵۴، س ۱۹. 📚 بحارالأنوار، ج ۴۸، ص ۱۲۱، ح ۱، و ص ۱۲۵، ح ۲. 📚 مدینة المعاجز، ج ۶، ص ۴۲۷، ح ۲۰۸۰. 📚 أعیان الشّیعة، ج ۲، ص ۸. 📚 ینابیع المودّة، ج ۳، ص ۱۱۷. 📘 چهل داستان و چهل حدیث از (علیه السلام)، عبدالله صالحی‏. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq ▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
🌳 تقسیم کننده ی بهشت 🏰 در جلسه هر کس سؤالی داشت می پرسید و او با حوصله و متانت پاسخ را، به اندازه ی فهم و درک پرسشگر می داد. 👳🏻‍♂️ هم خواست سؤالی کند و از قافله عقب نماند؟ پرسید: ⁉️ چرا جدّ تو، ، قَسیم النار و الجنّة (تقسیم کننده ی بهشت و جهنم) است؟! 👥 با آرنج به پهلوی دوستم که کنارم نشسته بود زدم و گفتم: اتفاقاً برای من نیز این سؤال پیش آمده بود. 👌🏻از وقتی مأمون، امام را به خراسان فرا خوانده بود، می خواستم بپرسم، اما فرصتی پیش نمی آمد. خوشبختانه امروز که در این جلسه حضور پیدا کرده ام، به جواب سؤالم خواهم رسید. ⁉️ دوستم گفت: تو فکر می کنی مأمون در پی جواب این سؤال است یا این که نقشه ای در سر دارد؟! - نمی دانم! چه نقشه ای ممکن است کشیده باشد؟ + من که اصلاً خوش بین نیستم. صبر کن ببینم امام چه جوابی می دهد. 👥👥 همه ی نگاه ها به (علیه السلام) دوخته شده بود. نفس عمیقی کشید و فرمود: - مأمون! مگر نشنیده ای که جدّت، عبداللّه بن عباس از جدم پیغمبر اکرم (ص) نقل کرده که «دوستی با ایمان است و دشمنی با علی کفر»؟! - چرا شنیده ام. - معنای آن را می دانی؟ - اگر بفرمایید، بیش تر استفاده می کنیم. 🌹 امام نگاهی به حاضران کرد و فرمود: - معنی این فرمایش آن است که محبت علی (علیه السلام) ملاک و میزان سنجش اعمال انسان است. 🌳 دوستداران او به بهشت و دشمنان او به دوزخ خواهند رفت. این گونه است که او تقسیم کننده ی و بین افراد می باشد. ✋🏻 با شنیدن این جواب، گروهی از حاضران «آفرین و احسنت» گفتند و از جواب امام رضا به مأمون، خرسند شدند. 👳🏻‍♂️ مأمون که متعجب مانده بود، گفت: - ای علی بن موسی! خدا مرا بعد از شما زنده نگه ندارد! حقا که وارث علم رسول خدایی! 👥 دوباره با آرنجم به پهلوی رفیقم زدم و گفتم: - شنیدی چه گفت؟ + آری اگر این را نگوید، چه چیزی برای گفتن دارد؟! (۱) 📚 پی نوشت: ۱. کشف الغمه،ج ۳، ص ۱۰۳. 📗 حیات پاکان ۴/ داستانهایی از زندگی امام رضا (علیه السلام)، امام جواد (علیه السلام) و امام هادی (علیه السلام)، مهدی محدثی‏. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq ▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
🤲🏻 عبادت همراه با ولایت ⚜️ حکایت می نماید: 🌴 روزی در حضور (صلّی اللّه علیه و آله) نشسته بودیم که ناگاه شخصی بیابان نشین از طایفه وارد شد؛ و پس از سلام اظهار داشت: 👳🏻‍♂️✋🏻 یا رسول اللّه! مأموری از سوی حضرتعالی آمد و ما را به اسلام و نماز، روزه و جهاد در راه خدا دعوت کرد و چون دیدیم کارهای خوب و پسندیده ای است پذیرفتیم. ⛔ سپس آن مأمور، ما را از زنا، دزدی، غیبت، تهمت و دیگر کارهای زشت نهی کرد و ما نیز اجتناب کردیم. ☝🏻پس از آن گفت: واجب است که دوستدار دامادت - و پسر عمویت باشیم، علّت آن چیست؟ آیا آن هم است؟! 🌹 رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله)، فرمود: به پنج علّت واجب است دوستدار و تابع او باشید: 🔆 اوّل آن که بعد از جنگ بدر نشسته بودم که امین نازل شد و اظهار داشت: ✨خداوند، سلام می رساند و می فرماید: کسی را دوست ندارم، مگر آن که دوستدار علیّ باشد و کسی را دشمن ندارم مگر آن که دشمن او باشد. 🔆 دوّم آن که در جنگ اُحد بعد از دفن عمویم حمزه نشسته بودم که جبرئیل آمد و گفت: خداوند می فرماید: ✨نماز را جز بر بیماران؛ و روزه را جز بر بیماران مریض و مسافران؛ و حجّ را جز بر فقراء ومستمندان، و زکات را جز بر تهی دستان واجب کردم. 💚 ولیکن دوستی علیّ بن ابی طالب را بر تمامی افراد مکلّف، در هر حالی که باشند، واجب نموده ام. 🔆 سوّم آن که خداوند متعال برای هر چیزی سیّد و سروری قرار داد، مانند آن که قرآن را سرور تمامی کتاب های آسمانی؛ و جبرئیل را سرور ملائک؛ و مرا سرور تمامی پیامبران؛ و علیّ را سرور همه اوصیاء قرار داد، پس دوستی من و دوستی علیّ، سرور تمامی عبادات و طاعات خواهد بود. 🔆 چهارم آن که خداوند محبّت علیّ را در قلب مؤمنین مستقرّ نموده است. 🔆 پنجم آن که جبرئیل خبر داد که روز قیامت، جایگاه من و علیّ کنار عرش الهی خواهد بود. (۱) 📚 پی نوشت: ۱. بحارالأنوار، ج ۲۷، ص ۱۲۸، ح ۱۲۹. 📗 چهل داستان و چهل از حضرت رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله)، عبداللّه صالحی‏. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq ▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
⏳پیشگویی خبر شهادت سیدالشهداء (علیه السلام) در هنگام عزیمت امیرالمومنین علی (علیه السلام) به سوی صفین 🌴 از پدرش نقل می کند که با مولا علی (ع) بود و به سمت در حرکت بود و هنگامی که به نینوا رسید، [علیهم السلام] فرمودند: ▪️صبر کن، کنار رود فرات صبر کن. 👳🏻‍♂️ گفتم چرا؟ 🌷 علی بن ابی طالب [علیه السلام] فرمودند: ▪️روزی بر پیامبر وارد شدم و چشمان‌ ایشان پر از اشک بود. 🌷 گفتم ای خدا، آیا کسی شما را عصبانی کرده است؟ چرا چشمانتان پر از اشک است؟ 🌹 پیامبر [صلی الله علیه و آله] فرمودند: ⚜️ قبل از این که تو بیایی پیش من بود و به من گفت که حسین [علیه السلام] نزدیک رود فرات به شهادت خواهد رسید. 🌹سپس پیامبر به من گفت: ❓آیا می خواهی از آنجا ببویی؟ 🌷 گفتم بله. 💧 پیامبر دست خویش را دراز نمودند و مقداری از خاکی را برداشتند و آن را به من دادند و من نتوانستم جلوی پر اشک شدن چشمانم را بگیرم. 📚 مسند ابی یعلی، ج ۱، ص ۲۹۸، ح ۳۶۳. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq ▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
☀️ سخن گفتن مولا علی (ع) با خورشید! 📚 در کتب مختلف، از راویان متعدّدی همانند سلمان فارسی، عمّار یاسر، ابوذر غفاری، عبداللّه بن مسعود، عبداللّه بن عبّاس و... آورده اند که چون خداوند متعال، مکّه را توسّط (صلّی اللّه علیه و آله) و فداکاری امام علیّ بن ابی طالب (علیه السلام) فتح کرد، پیش از آن که حضرت رسول (صلوات اللّه علیه) عازم و آماده جنگ هَوازن گردد، در حضور جمعی خطاب به علیّ (علیه السلام) نمود و اظهار داشت: 🌹 «ای علیّ! برخیز و به همراه اصحاب در گوشه ای از قبرستان بقیع وارد شده و هنگامی که خورشید طلوع نماید، با وی مکالمه کن و سخن بگو!» 🌷 (علیه السلام) طبق دستور حضرت رسول (صلوات اللّه علیه) بلند شد و به همراه بعضی از اصحاب به قبرستان بقیع رفت و چون خورشید طلوع کرد؛ آن را مخاطب قرار داد و گفت: 🔅«السّلام علیک ایّها العبد الدّائر فی طاعة ربّه». 🌄 و جواب سلام حضرت علیّ (صلوات اللّه علیه) را این چنین پاسخ گفت: 🔅«و علیک السّلام یا اخا رسول اللَّه و وصیّه و حجّة اللَّه علی خلقه». 🌷 بعد از آن، مولای متّقیان علیّ (علیه السلام) به شکرانه چنین کرامت و عظمتی که خداوند متعال عطایش فرموده بود سر بر خاک نهاد و سجده شکر به جای آورد. 🌹 سپس حضرت رسول (صلّی اللّه علیه و آله) او را گرفت و بلند نمود و فرمود: 🔅«ای حبیب من! تو را بشارت باد بر این که خداوند به میمنت وجود تو بر ملائکه؛ و بر اهل آسمان مباهات می کند». 🤲🏻 و پس از آن افزود: «شکر و سپاس می گویم خدا را، که مرا بر سایر پیامبران فضیلت و برتری بخشید، همچنین مرا به وسیله علیّ بن ابی طالب که سیّد تمام اوصیاء است تأیید و یاری نمود». 📕 ینابیع المودّة، ص ۱۶۶. 📗 فضائل شاذان بن جبرئیل، ص ۶۹، س ۹. ⚜️ همچنین (علیه السلام) به نقل از جابر بن عبداللّه انصاری فرمود: ☀️ «خورشید هفت مرتبه با حضرت علیّ (علیه السلام) سخن گفت و تکلّم کرد». 📚 نویسنده کتاب الصراط المستقیم: ج ۱، ص ۲۰۴، س ۱۷ به طور مفصّل مراحل هفت گانه را بیان نموده است. 📘 چهل داستان و چهل حدیث از أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام)، عبداللّه صالحی‏. 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 sapp.ir/partoweshraq