eitaa logo
پله پله تا اجتهاد
288 دنبال‌کننده
96 عکس
2 ویدیو
39 فایل
🔶 کانال معاونت پژوهش مدرسه فقهی آل یاسین علیهم السلام 👈 ارتباط با مدیر کانال و ارسال مطالب کاربردی: @Pazhuhesh_Aleyasin
مشاهده در ایتا
دانلود
7️⃣5️⃣1️⃣ 0️⃣4️⃣ 1️⃣ ❇️ فقه شناسـی (به عنوان مقدمه علم فقه) در حقیقت بحـثی است در مـورد مهندسـی فقه و چگـونگی اسـتفاده از این علم شـریف در مسائـل مـورد ابتلاي روز. 🔶 همانطور که در ابتداي هر علمی در مقدمه آن علم در رابطه با جایگاه آن علم و تعریف و شـناخت آن و غرض از آن و تقسـیمات مسائل علم و امثال آن بحث می شود 👈 چنانکه که در علم اصول بحث شـده است در علم فقه به طریق اولی لازم است بلکه نسـبت به فقه از آنجا که مقصد نهایی علم اصول و اشـرف العلوم است این نکات بسـیار مورد ضرورت و لزوم است در حقیقت شـناخت فقه است و در شـش فصل بیان شده است. 1️⃣ تعریف فقه 2️⃣ موضوع علم فقه و غرض از آن 3️⃣ تقسیم فنی و صحیح مباحث فقهی 4️⃣ روش استدلال و بحث فقهی (متدلوژي فقه) 5️⃣ وجوب اجتهاد در فقه 6️⃣ ادوار و مراحل تکامل فقه 📚برگرفته از دروس آیت الله شاهرودی 👈 آدرس کانال: https://eitaa.com/pelle_pelle_ta_ejtehad 👈 ارتباط با مدیر کانال و ارسال مطالب کاربردی: @Pazhuhesh_Aleyasin 🔰 مدرسه فقهی آل یاسین (علیهم السلام)
8️⃣5️⃣1️⃣ 7️⃣3️⃣ ❇️ اسم و خبر نواسخ 🔶 حالت اول که بین مبتدا و خبر بود گذشت 🔷 حالت و صورت دوّم اسم و خبر نواسخ- در جايى كه نياز به ملاك و معيار تشخيص اسم از خبر مى‌باشد- صورتى است كه هردو نكره باشند كه اين خود بر دو قسم است: 1️⃣ هر دو داراى شرايط اسم بودن مى‌باشند يعنى از نكرات مسوّغه هستند، در اين صورت شماى متكلم مخير در قرار دادن هركدام از اين دو، اسم و خبر هستيد، لذا شما مى‌توانيد بگوييد: «كان خير من زيد شرا من عمرو» يا به عكس كنيد و بگوييد: «كان شر من عمرو خيرا من زيد» و معنا نيز فرق نمى‌كند. 2️⃣ يكى از دو اسم، مسوّغ داشته و شرط اسم بودن را دارا باشد. كه در اين صورت، آن اسم مسوّغ دار را اسم و ديگرى را خبر قرار مى‌دهى، مثل: «كان خير من زيد امرأة» كه تنها «خير» نكره مسوّغه است و «امرأة» به جهت نكره محضه بودن شرايط اسم نواسخ و ابتدا را ندارد. 🟢 نكته: يك صورت ديگر در مسأله قابل تصور است و آن اين است كه هردو اسم نكره غيرمسوّغه باشند. كه اين صورت به جهت عدم صحت استعمال آن، در زبان عرب واقع نمى‌شود زيرا هيچكدام از اين دو، شرايط اسم واقع شدن را ندارند. 🔷 حالت سوم اين دو اسم بعد از نواسخ، از حيث تعريف و تنكير مختلف باشند، كه در اين صورت متكلم بايد اسم معرفه را اسم و اسم نكره را خبر قرار دهد. 📕 مغنی باب رابع 📚 برگرفته از شرح استاد صفایی 👈 آدرس کانال: https://eitaa.com/pelle_pelle_ta_ejtehad 👈 ارتباط با مدیر کانال و ارسال مطالب کاربردی: @Pazhuhesh_Aleyasin 🔰 مدرسه فقهی آل یاسین (علیهم السلام)
9️⃣5️⃣1️⃣ 7️⃣3️⃣ ❇️ بحث در اصحاب اجماع و عبارت کشی بود که بیان داشتند: اجتمعت العصـابه علی تصـحیح مـا یصـح عن هولاء 🔶 باید ملاحظه کنیم مراد از ماء موصول آیا روایت و حکایت است یا محکی و مروي یعنی مراد متن روایت است که از طریق صـحیح به اصـحاب اجماع منتهی شده است و آنها آن را صـحیح دانسته اند و یا اینکه مراد مروي است. 1️⃣ یک احتمال این بود که مراد از تصـحیح ما یصـح، یعنی روایت کردن و نقل اصـحاب اجماع بـدین معنا که آنچه آنها نقل می کننـد نقلی است صـحیح و درست. یعنی منقول بلا واسـطه ي ایشان مطلبی صـحیح است و به عبارت دیگر،کّشـی می خواهد بگوید که این افراد ثقه هستند 2️⃣ احتمال دوم اینکه متن روایتی که به طریق صـحیح به ابن ابی عمیر منتهی شـده و به امام علیه السـلام منتسب است باید بر آن صحه گذاشت یعنی امام علیه السلام آن را فرموده است. این احتمال سه نظریه دارد .... 📚برگرفته از دروس آیت الله شبیری زنجانی 👈 آدرس کانال: https://eitaa.com/pelle_pelle_ta_ejtehad 👈 ارتباط با مدیر کانال و ارسال مطالب کاربردی: @Pazhuhesh_Aleyasin 🔰 مدرسه فقهی آل یاسین (علیهم السلام)
0️⃣6️⃣1️⃣ 1️⃣4️⃣ ❇️نکاتی از حلقه ثانیه در مورد قطع 🔶 قطع دو گونه است: موضوعى و طريقى 👈 اگر قطع در موضوع حكمى اخذ شود، قطع موضوعى ناميده مى ‏شود. 👈 اگر قطع در موضوع حكمى اخذ نشود، بلكه حكم شرعى بر طبيعت موضوعى حمل شود و قطع تنها كاشف از وجود حكم باشد، قطع طريقى ناميده مى ‏شود. 🔷 اصل منجّزيت [و نيز معذّريت‏] كه در سابق براى قطع ثابت گرديد، مربوط به قطع طريقى است نه قطع موضوعى. 🔶 از آنجا كه طريقى و موضوعى بودن قطع امرى نسبى است، مى ‏توان يك قطع را نسبت به حكمى طريقى و نسبت به حكم ديگر موضوعى به حساب آورد. 🔷 براى قطع طريقى، خاصيت ديگرى غير از منجّزيت و معذّريت مى ‏توان يافت و آن جواز اسناد حكم مقطوع به شارع است. بر اين اساس مى ‏توان گفت قطع نسبت به جواز اسناد، قطع موضوعى است. 👈 آدرس کانال: https://eitaa.com/pelle_pelle_ta_ejtehad 👈 ارتباط با مدیر کانال و ارسال مطالب کاربردی: @Pazhuhesh_Aleyasin 🔰 مدرسه فقهی آل یاسین (علیهم السلام)
1️⃣6️⃣1️⃣ 1️⃣4️⃣ 2️⃣ ❇️ تعریـف فقه 🔶 معنای لغوی فقه را به معنـاي فهم ذکر کرده انـد یا مطلق علم و فهم است و دیگر اینکه مطلق علم نیست بلکه علم به امر دقیق و مشـهور است یعنی مراد از فقه، کشف آنچه که مخفی ومستور است می باشد. در برخی از تعابیر آمده است که علم به مراد مخفی متکلم است که به احتمال قوي این صحیح است که فقه، اخص از علم و فهم است. 🔷 معناي اصـطلاحی دو اصـطلاح است: 1️⃣ اصطلاح عام است که از آن به مطلق علم دینی تعبیر می کنندکه شامـل علم به اعتقـادات; علم کلام، فلسـفه اسـلامی، اخلاق اسـلامی و مطلق علوم دینی می شود و از آن به فقه اکبر تعبیرشـده است که شایـد منشا آن آیه شـریفه (فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُل فرِقَه مِنهُمْ طائفِهٌ لیِتَفَقهُوا فیِ الدین) باشد با این توضـیح که به تفقّه در کل دین چه فروع دین و چه اعتقادات و غیره، امر کرده است. 2️⃣ اصـطلاح مشـهور: به معناي (علم به احکام شرعی فرعی است) یعنی علم به فروع دین بخصوص است که دو تعریف از آن شده است که روح هردو یکی است 1️⃣ العلم بالاحکام الشرعیه الفرعیه عن ادلتها التفصیلیه 2️⃣ العلم بالاحکام الشرعیه العملیه عن ادلتها التفصیلیه 👆 دراین تعریف دو قید ذکر شده است که با این دو قید علوم دیگر خارج می شود. ادامه دارد ... 📚برگرفته از دروس آیت الله شاهرودی 👈 آدرس کانال: https://eitaa.com/pelle_pelle_ta_ejtehad 👈 ارتباط با مدیر کانال و ارسال مطالب کاربردی: @Pazhuhesh_Aleyasin 🔰 مدرسه فقهی آل یاسین (علیهم السلام)
2️⃣6️⃣1️⃣ 8️⃣3️⃣ ❇️ فرق عطف بیان و بدل 🔶 چون غرض و ارزش کار بردي عطف بیان با بدل کل از کل بسـیار نزدیک به هم است، و در عبارات، احتمال اشتباه باهم وجود دارد، در مقام معیار و ملاك تشخیص این دو از یکدیگر، معیارهایی ذکر می شود که این دو با هم در کلام اشتباه نشود. ✅ علت نزدیک بودن این دو این است که هر دو در مقام بیان این نکته هستند که مقصود از متبوع، مصداق تابع است. 🔷 باید دانست اموري که بدل و عطف بیان در آن تمایز و افتراق پیدا می کند، هشت وجه می باشد: 1️⃣ هرگز عطف بیان نه خود ضـمیر می باشـد و نه متبوع آن ضـمیر می توانـد باشـد. 👈 زیرا همانطور که صـفت که همواره مشـتق یا مؤول به مشـتق است در بین مشتقات هرگز نمی تواند خود ضمیر یا تابع از ضمیر باشد، عطف بیان که همواره جامد است، نیز که معنا و کاربردي همانند صفت دارد، نمی تواند خودش ضمیر یا تابع از ضـمیري باشد. ⬅️ زیرا ضـمائر اعرف المعارف هسـتند و نیاز به توضـیح و توصیف ندارند به همین جهت براي آن صفت یـا عطف بیان آورده نمی شود و از طرف دیگر خود ضـمیر نیز همیشه نیازمنـد مرجع است بنابر این نمی توانـد توصـیف کننده و توضیح دهنده مرجع خود باشد زیرا بالعکس آن مرجع رافع ابهام از ضمیر است. 📕 مغنی باب رابع 📚 برگرفته از شرح استاد صفایی 👈 آدرس کانال: https://eitaa.com/pelle_pelle_ta_ejtehad 👈 ارتباط با مدیر کانال و ارسال مطالب کاربردی: @Pazhuhesh_Aleyasin 🔰 مدرسه فقهی آل یاسین (علیهم السلام)
بسم الله الرحمن الرحیم نشست طلاب (پایه 8 و 9 و 10) و معاون پژوهش 🔸 در این نشست در مورد برنامه های مقاله نویسی در نیم سال دوم و تکمیل مقالات نیم سال اول بحث خواهد شد. ✅ با توجه به اینکه جلسه همراه با پرسش و پاسخ خواهد بود، عزیزان رأس ساعت حضور داشته باشند. 🗓 زمان چهارشنبه ۲۵ بهمن ۱۴۰۲ 🕚 ساعت ۱۱:۳۰ حسینیه مدرسه
3️⃣6️⃣1️⃣ 8️⃣3️⃣ ❇️ احتمال دوم (یعنی مثلا متن روایتی که به طریق صـحیح به ابن ابی عمیر منتهی شـده و به امام علیه السـلام منتسب است باید بر آن صحه گذاشت یعنی امام علیه السلام آن را فرموده است) بیان شد و گفته شد این احتمال سه نظریه دارد: 1️⃣ علاوه بر اعتبـار روایات آنها و اینکه بعـد از اصـحاب اجماع به سـند نگاه نمی کنیم، خود اصـحاب اجماع نیز جزء ثقات می باشـند. 🔶 افراد بسـیاري به این قول قائل شـده اند. نتیجه اینکه اگر اصـحاب اجماع از وسائطی نقل کرده باشـند روایات مزبور را می پـذیریم ولی این دلیـل نمی شود که وسایـط مزبور نیز ثقه باشـند که در نتیجه اگر درجـایی دیگر بـدون دخـالت اصـحاب اجمـاع چیزي را نقل کرده باشـند روایت آنها پـذیرفته شود. زیرا از عبارت کّشـی فقط اعتبار روایات اصـحاب اجماع فهمیده می شود نه وثاقت وسائط. 2️⃣ علاوه بر اینکه خودشـان ثقه هسـتند وسائطی که از آنها نقل شـده است تا امام علیه السـلام همه ثقه می باشـند. 🔷 البته مراد از ثقه، ثقه بـالمعنی الاعم است یعنی با فساد مـذهب هم سازگار است و مراد این نیست که این وسائط همه امامی باشـند. 👈 این قول مختـار حاجی نوري است و از رجال سـید بحر العلوم نیز همین مطلب را نقل می کنـد و قول صاحب منتهی المقال که قول اول را به سیدبحر العلوم نسبت می دهد تخطئه می کند. همچنین از شهید اول نیز همین قول را استظهار می کند. 🔶 قائلین به این قول زیاد نیستند. 3️⃣ ملا علی کنی و بعضی دیگر می گویند که فقط روایات و متون احادیث اصحاب اجماع صحیح است. یعنی آنچه در کتب اصحاب اجماع آمده است صحیح می باشد ولی اینکه خود اصحاب اجماع ثقات هستند یا نه قابل اثبات نیست. 🔷 این بدان معنا است که قرائنی وجود داشته است که اصحاب، بر اساس آنها به صحت روایات آنها پی برده اند. 📚برگرفته از دروس آیت الله شبیری زنجانی 👈 آدرس کانال: https://eitaa.com/pelle_pelle_ta_ejtehad 👈 ارتباط با مدیر کانال و ارسال مطالب کاربردی: @Pazhuhesh_Aleyasin 🔰 مدرسه فقهی آل یاسین (علیهم السلام)
4️⃣6️⃣1️⃣ 2️⃣4️⃣ ❇️نکاتی از حلقه ثانیه 🔷 بر مبناى مسلك حق الطاعة، اصل احتياط عقلى كلى ‏ترين اصول عملى است؛ زيرا هر تكليف مشكوك را شامل است و جز در مواردى خاص از آن دست برنمى ‏داريم؛ 🔶 ولى بر مبناى مسلك مشهور اصل برائت عقلى كلى ‏ترين اصول است. ⬅️ در مواردى كه اماره يا اصل عملى بر عدم تكليف قائم شود، از اصل احتياط عقلى دست برمى‏ داريم؛ زيرا حكم عقل مشروط به عدم احراز ترخيص شارع بود. ◀️ بر مبناى مسلك مشهور اگر اماره يا اصل عملى بر اثبات تكليف قائم شود، از اصل برائت عقلى دست برمى ‏داريم، ولى اين مطلب محتاج توجيه و تفسير است؛ زيرا اماره يا اصل عملى يقين ‏آور نيست و قرار گرفتن آنها به جاى قطع طريقى جاى سؤال است. 👈 آدرس کانال: https://eitaa.com/pelle_pelle_ta_ejtehad 👈 ارتباط با مدیر کانال و ارسال مطالب کاربردی: @Pazhuhesh_Aleyasin 🔰 مدرسه فقهی آل یاسین (علیهم السلام)
5️⃣6️⃣1️⃣ 2️⃣4️⃣ 3️⃣ ❇️تعریف علم فقه بیان شد. گفته شد که دارای دو قید می باشد. 1️⃣ قیـد اول احکام شـرعی عملیه یا فروع دین است که آنچه از مسائـل دینی که احکـام شـرعی نبوده و مربوط به اعتقـادات باشـد و یـا احکـامی که مربوط به اصول فقه و سـایر علوم اسـلامی است خـارج می شـود. 2️⃣ قید دوم عن ادلتها التفصـیلیه است یعنی بایست علم به این احکام شرعی مستند به دلیل تفصـیلی آن باشـد که خواسـته اند با این قید علمی را که براي فرد عامی از فتواي مجتهد خودش نسـبت به احکام شـرعی حاصـل می شـود را خـارج کننـد که این علم فقه نیست و در حقیقت مخصـوص کننـد تعریف را به علم به احکـام شـرعی که بااجتهاد و استدلال تفصیلی براي مجتهدین حاصل می شود. ⬅️ برخی گفته اند این قید علاوه بر خارج کردن علم مقلد، آن احکامی را که از مسلمات و بدیهیات و ضروریات دین هسـتند هم خـارج می کنـد مثـل اصـل وجوب نمـاز، روزه، حـج و امثـال آن و تعریف را مخصوص می کنـد به خصوص احکام شرعی اجتهادي و نظري . ❎ به نظر می رسـد این مطلب فوق درست نباشـد و قیـد (ادله تفصـیلیه) در مقابـل دلیـل اجمالی تقلیـد است زیرا که وجهی نـدارد ادلـه تفصـیلی را مخصـوص به ادله نظري و غیر بـدیهی و ضـروري و مسـلم کنیم بلکه دلیـل تفصـیلی اعم است از دلیل تفصـیلی نظري در جایی که نیاز به اسـتدلال، اسـتظهار و یا اسـتدلال به اصل و قاعده دارد و یا دلیل تفصیلی که مسلم و واضح است مثل اسـتدلال به ضروریات و مسلمات و یا اجماعات و سیره متشرعه که اینها هم مشمول فقه است و کثیرا انجام می گیرد. 🔶 و در اثبات یک مسأله فقهی تمسک به ضـرورت دینی و یا سیره قطعیه می شود که از ادله تفصیلیه است که در فقه بسیار مورداستفاده قرار می گیرد. 📚برگرفته از دروس آیت الله شاهرودی 👈 آدرس کانال: https://eitaa.com/pelle_pelle_ta_ejtehad 👈 ارتباط با مدیر کانال و ارسال مطالب کاربردی: @Pazhuhesh_Aleyasin 🔰 مدرسه فقهی آل یاسین (علیهم السلام)
6️⃣6️⃣1️⃣ 9️⃣3️⃣ ❇️ فرق عطف بیان و بدل 1️⃣ فرق اول گذشت 2️⃣ فرق دوم: عطف بیـان همچون صـفت موافق متبوع خود در تعریف و تنکیر است در حالیکه هیچ اختلافی در بین نحویون در جواز اختلاف در تعریف و تنکیر در باب بدل بین بدل و مبدل منه وجود ندارد. 3️⃣ فرق سوم : عطف بیان هرگز جمله نخواهـد بود در حالیکه بـدل می توانـد جمله باشد. 4️⃣فرق چهارم: همـانطور که عطف بیان خود نمی توانـد جمله باشـد، متبوع آن نیز نمی توانـد جمله باشـد به خلاف بدل که گذشـته از اینکه خود می تواند جمله و بدل از مفرد باشد، می تواندمبدل منه آن نیز جمله باشد. 5️⃣ فرق پنجم: عطف بیان، فعل نمی توانـد باشـد هر چنـد متبوع آن فعل باشـد، به خلاف بدل که می تواند خود فعل بوده و تابع از یک فعل دیگر باشد. 👈 مانند قول خداوند متعال: وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ یَلْقَ أَثاماً* یُضاعَفْ لَهُ الْعَذابُ .«الفرقان68/و 69» که در اینجا فعل «یضاعف» بدل از فعل «یلق» شده است. به همین جهت مجزوم می باشد؛ زیرا فعل«یلق» مجزوم به حذف یاء و جواب شـرط است. بایـد دانست که این آیه از باب بـدلیت جمله از جمله نمی باشـد زیرا نائب فاعل «یضاعف» کلمه «العذاب» است و فاعـل «یلـق» ضـمیر مسـتتر راجع به «من» است و در بـدلیت جمله از جمله، اتحـاد در مسـند الیه شـرط است. و اگر جمله «یضـاعف له العـذاب» بـدل از فعـل «یلق» بود یـا بـدل از کـل جمله «یلق أثامـا» بود دیگر نمی توانست فعـل مضـارع «یضاعف» مجزوم شود زیرا جزم به کل جمله داده می شد. 📕 مغنی باب رابع 📚 برگرفته از شرح استاد صفایی 👈 آدرس کانال: https://eitaa.com/pelle_pelle_ta_ejtehad 👈 ارتباط با مدیر کانال و ارسال مطالب کاربردی: @Pazhuhesh_Aleyasin 🔰 مدرسه فقهی آل یاسین (علیهم السلام)