eitaa logo
قران پویان
442 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
644 ویدیو
598 فایل
تدبردر قرآن وتفقه در دین با عمومی سازی فهم وعمل به قرآن
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️وظیفه ما در برابر ع چیست؟ هرچقدر این روزها بیشتر ناراحتیم، بیشتر باید برای تجسم حسینی بودن تلاش کنیم. 🔹در هدف امام شکی نیست. این سفرِ دشوار و فداکاری بزرگی که هیچ فداکاریِ دیگری شبیه آن نیست، در راه بوده است. هر کس دین دارد، حسین برای او و خدمت به او و در راه او کشته شده است و، از این رو، او را «ثار‌الله» (خون خدا) می‌‏نامند.خدمات حسین به دین فرا‌تر از هر خدمت دیگری است ❓حسین برای چه کشته شد؟ برای دیـن. پـس هرچـه دیـن مـا بیشتر و عمیق‏‌تر شود، حسین پیروز‌تر بوده است. اگر در جهان یک درجه از دین وجود داشته باشد، حسین صد درجه پیروز شده است و اگر صد درجه از ایمان وجود داشته باشد، پیروزی حسین به مراتب بیشتر بوده است. 🔹تصور می‌‏کنید حسین ع پسرش را دوست نداشت؟ آیا تنها من و شما فرزندانمان را دوست داریم؟ چطور فرزندش را دوست نداشت، درحالی‌که بر سر پیکر بی‏جان علی‌اکبر، بدون هیچ‌گونه تعارفی، آشکارا گفت: «عَلَی الدُّنیا بَعدَکَ العَفا.» (پس از تو دنیا هیچ ارزشی ندارد.) آیا درک نمی‌‏کرد که پسرش جوان است و نمی‌‏خواهد کشته شود؟ وقتی بر سر جنازه عباس رسید، آیا حسین برادرش را دوست نداشت؟ آیا وجود این برادر و قدرت و تأثیر او را در زندگی درک نمی‌‏کرد؟ چقدر او برای این برادر زحمت کشیده بود. از این‌ رو، در رویارویی با مصیبت او گفت: «اکنون کمرم شکست.»😔 🔹امام حسین ع نیز برادران و فرزندانش را دوست داشت، زندگی را دوست داشت، آسایش را دوست داشت، همه نعمت‏های خداوند را در روی زمین دوست داشت، ولی برای من و شما از قربانی کردن هیچ‌یک از آنان فروگذار نکرد و هر آنچه داشت، برای سعادت من و شما فدا کرد. ⁉️ وظیفه ما در برابر این خدمت چیست؟ 🔹اگر من یک ساعت از آسایش یا وقت خود را فدا کنم یا از برخی عادات خود دست بردارم یا واجبات را ادا کنم و گناهان را ترک کنم، آیا تصور می‌کنید کار دشواری صورت داده ‏ام؟ هر چقدر هم این کار‌ها دشوار باشد، حسین‌ع دشواری‏‌ها و سختی‏های بیشتری تحمل کرده است. کسی نگوید من به فلان گناه عادت کرده ‏ام، چگونه از من می‌‏خواهید آن را ترک کنم؟ این کار دشوار است. این کار هر چقدر سخت باشد، حسین ع کاری بسیار سخت‏‌تر از آن انجام داد. می‌‏گویی: سخت است که بخشی از وقت خود را، مثلاً به نماز یا حج یا ادای حقوق اختصاص دهم. می‌‏گویم: وضعیت حسین ع سخت‏‌تر و دشوار‌تر از وضعیت تو بود، ولی خودداری نکرد. 🔹«هَلْ جَزَاء الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ.» حسین به شما نیکی و خدمت کرد، آیا شما نمی‌‏خواهید با عملی ساختن اهداف حسین ع به خود نیکی کنید؟ 🔹به‌‌ همان اندازه که در ایـن روزهـا احسـاس مصـیبت و انـدوه عمیق و نیز احساس قدردانی فراوان می‌‏کنیم، به‌‌ همان اندازه باید در زندگی و اوضاعمان بازنگری کنیم و خط تازه ‏ای برای رفتار و سلوکمان برگزینیم؛ 👈👈باید تجسم روی زمین باشیم. در این زمان چقدر ما نیازمند حسینی بودن هستیم. ✅حسینی بودن یعنی اینکه انسان به اوج فداکاری و بخشش و وفاداری و خدمت برسد، بیشترین خدمت و عطا و بخشش از او به دیگران برسد، به بالا‌ترین مرتبه عفو و گذشت برسد. تصور می‌کنید که وقتی عصبانی می‌‏شوید، خیلی سخت است که از غرور و خودخواهی خود دست بردارید؟ درست است که این کار سخت است، ولی آیا آنچه حسین انجام داد، برایش سخت نبود؟ بنابراین، در سایه یاد حسین و در سالگرد شهادت حسین می‌‏کوشیم تا دوباره زندگی خود را اصلاح و تنظیم کنیم. 📚امام موسی صدر-کتاب سفر شهادت 💫زیست قرآنی https://eitaa.com/joinchat/245891088C04b58d311d ┏━━🍃═🌸━━┓      @zistequrani ┗━━🌸═🍃━━┛
✔️پیامبر(ص) در حجاز با کسانی رو به رو بود که روحیۀ بسیار خشنی داشتند.محیط مکه بسیار خشن بود. در این محیط خشن پیامبر(ص) مبعوث شد تا آنها را از خشونت در آورد. آنها آنقدر خشن بودند که تصور مهرباني و رحمت برايشان بسيار مشكل بود و رحمان را اصلا نمی‌شناختند. آنها به گونه‌ای خشن بودند که حتی زنانشان که باید عاطفه داشته باشند چنان خشن بودند که زنی مثل حاضر می‌شود جگر یک مرد را از سینه‌اش در آورد و با دندان گاز بگيرد و.. 🔺حال در این محیط پیامبر(ص) با مهربانی خانۀ دشمن ديرينه‌اش ابوسفیان را خانۀ امن اعلام می‌کند و همه را پس از فتح مکه می‌بخشد. 🔹جالب است که هند در جلسه‌ای که پیامبر(ص) برای بیعت گرفتن از زنان مؤمن تشكيل داده بود به طور ناشناس شركت كرد و در صدد بود جلسه را به هم می‌زد و با حرفهاي نا مربوط كه مفسران آنها را ذيل آيه12 سوره ممتحنه بيان كرده‌اند قصد به هم زدن جلسه را داشت، وقتی پیامبر(ص) او را شناخت گفت تو هند دختر عتبه هستی و اصلا به روی او نیاورد که تو هند جگر خواری. 🔹وقتی پیامبر(ص) مفاد پیمان را یکی یکی برای زنان می‌گفت و هند در همه مناقشه مي‌كرد و پيامبر با بزرگواري از توبيخ يا سرزنش او خودداري مي‌كرد، بالاخره هند گفت من به دین تو ایمان آوردم. دين خوبي آورده‌اي. پس اخلاق پيامبر و محتواي عالي پيمانهاي او وجدان کسی مثل هند را نيز می‌تواند بیدار کند. 👈🏾این حكايت را گفتم تا دو نکته را بفهمانم. يكي اينكه اگر امروزه می‌بینیم جوان‌ها از بیرون می‌روند به این خاطر است که ما دین را بد معرفی کرده‌ایم. پیامبر(ص) با مهربانی حتی هند جگرخوار را جذب دین می‌کند. 🟢ما چه کرده‌ایم که پس از 43 سال جوانان در مقابل دین می‌ایستند، چرا اینقدر اشتباه می‌کنیم؟ چرا صدر اسلام با اینکه هیچ چیزی نداشتند حاضر شدند به خاطر اسلام از مکه به مدینه هجرت کنند و کسی به پیامبر(ص) اعتراض نکرد؟ آنها عاشق پیامبر(ص) بودند. اتفاقا ملت ما نیز در دوران جنگ برای خدا کار می‌کردند ولی کم‌کم به جایی رسیدیم که بيشتر مردم معترضند. یادمان نرود که ، مهربانی می‌آورد و ، خشونت می‌آورد. پس باید مهربانی کرد. از این طریق وجدان‌ها بیدار می‌شود و افراد جذب دین می‌گردند. ✔️نكته دوم اينكه وقتي مهرباني پيامبر را شناختيم بدانيم كه طبق آيه 159 سوره آل عمران مهرباني او قطره‌اي از مهرباني خداست كه به پيامبر (ص) داده شده است. و آيات 95 به بعد سورۀ انعام نعمتهاي خدا را بيان مي‌كند تا خود ما مهرباني او را حس كنيم و عاشقانه او را عبادت ‌كنيم. ✍🏼 حجت الاسلام احمد عابديني @quranpuyan
♦️◀️ درسی از ع : پرهيز از و تحميل هزينه بي مبنا بر مردم 👈یکی از وجوه منفي سياست خارجي ناكارامد ما، ربط دادن آن به و این ادعاست که آموزه های دینی ما را مکلف به درگیری مستمر و آشتی ناپذیر با آمریکا و اسراییل و غرب کرده، در حالی که سیره پیامبر ص و اهل بیت ع به عنوان رهبران معصوم دین، هرگز مبتنی بر و درگیری مستمر با ظلم و استکبار به هر قیمتی و به بهای آن بر مردم و به فقر و فلاکت کشاندن آنان نبوده است. به معنای اتخاذ موضع عقلایی در برابر ظالم و مستکبری که توان درگیرشدن با او را نداری و نتیجه درگیری ات تضعیف و نابودی توست، از مهمترین توصیه های اهل بیت ع به پیروان خود بوده است. تمام دوران اهل بیت، مدارا، ، پرهیز از جنگ و درگیری و در مواردی بیعت و با حاکمانی بوده است که از مصادیق مستکبر بوده اند و هرگز در صدد ایجاد و آغاز درگیری با حاکم ظالمی که هیچ افق مطمئن و روشنی برای پیروزی در آن نیست، نبوده اند. یکی از بارزترین نمونه های تقیه، حیات سیاسی امام رضا ع است که به خاطر قدرت فائقه و سرکوبگر طاغوت عباسی، مأمون، تحمیل او را در مورد پذیرش ولایت عهدی می پذیرد و از مدینه عازم خراسان می شود بدون آن که در صدد و درگیری و به فنا دادن جان خود و شیعیان و یا مثلا ایجاد عاشورایی دیگر، تحت عنوان ظلم ستیزی که هیچ دستاورد مهم و قابل اعتنایی برای این درگیری نمی دیده، برآید. امام رضا ع در دوران ولایتعهدی تحمیلی، گاه مامون را نصیحت و یا سرزنش می کرد. 👈اکنون با تحقیقات صورت گرفته، بر خلاف ذهنیت ترویج شده در آغاز انقلاب، معلوم شده است که در ماجرای عاشورا، یزید آغازگر درگیری و تهدید امام حسین ع به قتل بر آمد، و امام ع تا آخرین ساعات مانده به درگیری و شهادت، در صدد جلوگیری از جنگ بود اما این ابن زیاد بود که درصدد اسیرکردن امام و کشتن ذلیلانه او برآمده بود و در این جاست که امام شهادت را بر ذلت ترجیح داد. ضمن آن که سازش ذلیلانه امام با یزید می توانست به هدم و محو نام اسلام و پیامبر ص منجر شود. نکته مهم دیگر در ماجرای عاشورا این است که بعد از قطعی شدن درگیری و جنگ، امام حسین به یاران خود توصیه کرد که او را رها کرده و به دیار خود بروند، چرا که ابن زیاد فقط جان او را می خواهد. در واقع امام هرگز در صدد تحمیل جنگ و فداکاری و شهادت بر یاران نزدیک خود ـ تا چه رسد بر یک ملت و جامعه ـ برنیامد. ❓آیا این سیره و منش سیاسی امام رضا ع برای مسئولان نظام که به نام و اهل بیت برپاشده، درس آموز نیست؟ ✍مهدی نصیری کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
⁉️ايا دين، زدن به مخالفان را مجاز كرده است؟ آيا حديث صحيح است؟ 🛑قسمت دوازدهم: بهتان زدن نسبت به هر کسی باشد چه مسلمان، چه مشرک، چه کافر، است و ما حق نداریم. 🔻"یکی از مسائل بسیار بااهمیت در اسلام، اخلاق است؛ اخلاق یک امر فرعی نیست بلکه یک امر اصلی است، عده ای از آقایان بر این شدند که بگویند بین و این تلازم نیست، گاهی ممکن است دین بر خلاف اخلاق دربیاید و دین بر اخلاق حاکم است، در صورتی که این معنا درست نیست، «انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق» یعنی دین آمده مکارم اخلاق را تکمیل کند، اساس این است. 👈 اخلاق مستند اصلی آن، است، عقل یک احکام ذاتی دارد، حسن عدالت و قبح ظلم اینها عقلی است، یعنی شرع هم نبود عقل که حجت باطنی هست این معنا را داشت و تمامی تعالیم ادیان آسمانی نیز بر اساس این محور است؛ هیچ وقت یک حکم شرعی امکان ندارد خلاف باشد بنابراین آموزه های دین هیچ وقت با اخلاق تنافی پیدا نمی‌کند. ❌بعضی از آقایان با اشاره به کلمه « » در حدیث شریف کافی، استدلال کرده اند که اگر اهل بدعت را دیدید، بهتان به آنها بزنید، یعنی برای اینکه آنها را از چشم مردم بیندازید چیزهایی هم که در مورد آنها نیست به آنها نسبت بدهید! اما این به نظر ما درست نیست، معنای «باهتوهم»، بهتان زدن نیست بلکه از بهت و حیرت است یعنی به گونه ای برخورد کنید که مبهوت بمانند، 👈👈 بهتان زدن یک امر غیر اخلاقی است و وقتی غیر اخلاقی شد، نسبت به هر کسی باشد چه مسلمان، چه مشرک، چه کافر، خلاف اخلاق است و لذا ما حق بهتان زدن نداریم. ♦️اگر «باهتوهم» را به معنای بهتان بگیریم، مخالف با همه روایات دیگر و اصول اصلی ما است و این معنا تمام نیست، ولی بعضی هم به معنای بهتان گرفته‌اند و نه تنها به اهل بدعت که آن را به دیگر موضوعات نیز تسرّی داده و اینگونه نتیجه گیری کرده اند که هر کس با من مخالف هست، ما جواز بهتان به او را داریم آن هم قربة الی الله!⁉️ 🔻 در اسلام امر معتبر و محترمی است، 👈اصل ، یک اصل اولی است و ما به عنوان های_علمیه و باید از این اصل دفاع کنیم." 🎙ایت الله علوی بروجردی، در اغاز درس فقه در سال تحصیلی جدید. http://quranpuyan.com/yaf_postst5621_y-dyn--bhtn-zdn-bh-mkhlfn-r-mjz-krdh-st--y-Hdyth-bhtwhm-SHyH-st.aspx کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━
❇️معيار ارزش مردم، به آنان است 💠بِئْسَمَا اشْتَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ أَنْ يَكْفُرُوا بِما أَنْزَلَ اللَّهُ بَغْياً أَنْ يُنَزِّلَ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ عَلی‌ مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ فَباؤُ بِغَضَبٍ عَلی‌ غَضَبٍ وَ لِلْكافِرِينَ عَذابٌ مُهِينٌ (۹۰/بقره) 🌱‏چه بد است آنچه كه خويشتن را به آن بفروختند كه از روی حسد، به آياتی كه خدا فرستاده بود كافر شدند (و گفتند:) كه چرا خداوند از فضل خويش بر هر كس از بندگانش كه بخواهد، (آياتش را) نازل می‌كند. پس به قهر پی درپی الهی گرفتار شدند وبرای كافران، مجازاتی خوار كننده است 🔹اين آيه علت كفر يهود را با وجود علمی كه بحقانيت اسلام داشتند، بيان می‌كند، و آن را منحصرا حسد و ستم پيشگی ميداند و بنا بر اين كلمه (بغيا) مفعول مطلق نوعی است، و جمله‌ (أَنْ يُنَزِّلَ اللَّهُ) الخ، متعلق بهمان مفعول مطلق است، (فَباؤُ بِغَضَبٍ عَلی‌ غَضَبٍ) حرف باء در كلمه (بغضب) بمعنای مصاحبت و يا تبيين است و معنای جمله اين است كه ايشان با داشتن غضبی بخاطر كفرشان بقرآن، و غضبی بعلت كفرشان بتورات كه از پيش داشتند از طرفداری قرآن برگشتند، 🔹حاصل معنای آيه اين است كه يهوديان قبل از بعثت رسول خدا (ص) و هجرتش بمدينه پشتيبان آن حضرت بودند، و همواره آرزوی بعثت او و نازل شدن كتاب او را می‌كشيدند، ولی همين كه رسول خدا (ص) مبعوث شد، و به سوی ايشان مهاجرت كرد، و قرآن بر وی نازل شد، و با اينكه او را شناختند، كه همان كسی است كه سالها آرزوی بعثت و هجرتش را می‌كشيدند مع ذلك حسد بر آنان چيره گشت، و استكبار و پلنگ دماغی جلوگيرشان شد، از اينكه بوی ايمان بياورند، لذا بوی كفر ورزيده، گفته‌های سابق خود را انكار كردند، همانطور كه به تورات خود كفر ورزيدند، و كفرشان باسلام، كفری بالای كفر شد. 📚تفسیر المیزان ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
❇️ در و ممنوع 💠وَ لا تُؤْمِنُوا إِلَّا لِمَنْ تَبِعَ دِينَكُمْ قُلْ إِنَّ الْهُدى‌ هُدَى اللَّهِ أَنْ يُؤْتى‌ أَحَدٌ مِثْلَ ما أُوتِيتُمْ أَوْ يُحاجُّوكُمْ عِنْدَ رَبِّكُمْ  73 ال عمران 🌱(بزرگان يهود، براى جلوگيرى از گرايش يهود به اسلام، به آنان مى‌گفتند:) جز به كسى كه آيين شما را پيروى كند، ايمان نياوريد. (زيرا دينِ حقّ منحصر به ماست.اى پيامبر! به آنان) بگو: راه سعادت راهى است كه خدا بنمايد (ومانعى ندارد) كه به امّتى ديگر نيز همانند آنچه (از كتاب وشريعت) به شما داده شده، داده شود، تا در نزد پروردگار با شما احتجاج كنند. 1⃣هدايت الهى، يك جريان مستمر در طول تاريخ بوده است و اختصاص به قوم خاصّى ندارد. «إِنَّ الْهُدى‌ هُدَى اللَّهِ» 2⃣تعصّب و خودبرتربينى، يكى از آفت‌هاى ديندارى است. «إِلَّا لِمَنْ تَبِعَ دِينَكُمْ» 3⃣الطاف پروردگار، در انحصار گروه خاصّى نيست. نبوّت و هدايت، فضل الهى است كه به هركس بخواهد مى‌دهد. «إِنَّ الْفَضْلَ بِيَدِ اللَّهِ» 🔹ديندار راستين، به حقيقت توجّه دارد، نه به هويّت قومي و نژادي! اختصاص دادن خدا به خود و امتيازجويي و برتري طلبي، نشانة خودمحوري و دوري از خداست 🔹«أَنْ يُؤْتَى أَحَدٌ مِثْلَ مَا أُوتِيتُمْ»، تنگ‌نظري و بُخل عالم نمايان حرفه‌اي را نسبت به هدايت و سعادت ديگران نشان مي‌دهد. مؤمن واقعي از اين كه بندگان خدا به هر طريقي به راه آفريدگارشان سوق پيدا كنند شاد مي‌شوند. اين چه بُخلي است كه همه را تنها بر آيين خود خوشبخت مي‌خواند؟ 📚تفسير نور و بازرگان ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
❇️تاكيد زياد بر اجتناب از در . 💠وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَ اخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْبَيِّناتُ وَ أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ‌ 105 آل عمران 🌱و مانند كسانى نباشيد كه بعد از آنكه دلايل روشن برايشان آمد، باز هم اختلاف كرده و پراكنده شدند و براى آنان عذابى بزرگ است. 1⃣از تاريخِ تلخِ اختلافات پيشينيان، درس بگيريم. «وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ ...» 2⃣اختلاف و تفرقه، نه تنها قدرت شما را در دنيا مى‌شكند، بلكه در قيامت نيز گرفتار عذاب جهنّم مى‌سازد. «لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ» 🔹 در این آیه مجددا پیرامون مسأله اتحاد و پرهیز از تفرقه و نفاق بحث می‌کند، می‌فرماید: «و مانند کسانی نباشید که پراکنده شدند و اختلاف کردند» (وَ لا تَکُونُوا کَالَّذِینَ تَفَرَّقُوا وَ اخْتَلَفُوا). 🔹اصرار قرآن در این آیات در باره و نفاق، اشاره به این است که این حادثه در آینده در اجتماع آنها وقوع خواهد یافت زیرا هر کجا قرآن در ترساندن از چیزی زیاد اصرار نموده اشاره به وقوع و پیدایش آن می‌باشد. لذا در پایان آیه می‌فرماید: «کسانی که با بودن ادله روشن در دین چنان اختلاف کنند به عذاب عظیم و دردناکی گرفتار می‌گردند» (مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْبَیِّناتُ وَ أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ). 👈جامعه‌ای که اساس قدرت و ارکان همبستگیهای آنان با تیشه‌های در هم کوبیده شود، سرزمین آنان برای همیشه جولانگاه بیگانگان و قلمرو خواهد بود، راستی چه عذاب بزرگی است! 📚تفسير نور و نمونه ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
♦كسي كه در اثر و و و امثال آن مشکل مالي پيدا کرد؛ بايد او را بپردازد،نه اينكه ببرد 👈 هر مسلماني به هر حال نبايد در کنار او گرسنه‌اي بماند. شما يک کتاب قرض را در باب فقه ملاحظه بفرماييد! ما يک دَيْن داريم و يک ؛ دَيْن کتاب فقهي ندارد، براي اينکه عقد نيست، بلکه اين قرض است که ايجابي دارد، قبولي دارد، حساب و کتابي دارد. 👈دَيْن مطلق است؛ گاهي انسان چيزي را مي‌گيرد، در اثر قرض گرفتن مديون مي‌شود، گاهي نسيه خريده يا سلف فروخته يا مال مردم را ضايع کرده يا عصياناً يا نسياناً براساس «من اتلف مال الغير فهو له ضامن»، «عَلَي الْيَدِ مَا أَخَذَتْ حَتَّي تُؤَدِّيَ»، 🔻 اينها دَيْن است نه قرض؛ عقد است و فقه است و ايجاب است و قبول و کتاب علمي خاص خود را دارد؛ لذا شما سرتاسر فقه را بگرديد «کتاب الدَيْن» نمي‌بينيد «کتاب القرض» مي‌بينيد. ♦️🔶در مسئله قرض روايات حساب شده‌اي است که اگر کسي آبرومند بود و بود، بايد قرض او را بپردازد، نه اينکه او را به ببرد؛ اين مي‌شود دين. يک وقت است کسي مال مردم را اتلاف مي‌کند، آن حدّ دارد؛ حساب خاص خود را دارد؛ اما کسي در اثر تورّم، و کوتاه آورده هيچ تقصيري هم ندارد، نبايد او را به زندان بُرد و حکومت اسلامي فرمود: «و علي الإمام ان يؤدّي قرضه». اين در روايات است. چرا؟ 🔻🔻استدلال حضرت اين است که يکي از هم غارمين است. اين کسي که است، اين را که نمي‌برند و دستبند نمي‌زنند. يک وقت است که حرام‌خواري کرده، مال مردم را گرفته، سرقت کرده، عمداً مال مردم را تلف کرده، بله اصلاً زندان را براي همين جاها ساختند؛ اما يک وقت در اثر تحريم و رکود و تورّم و امثال آن مشکل مالي پيدا کرد؛ فرمود امام مسلمين بايد دَيْن او را بپردازد، براي اينکه يکي از مصارف هشت‌گانه زکات، غارمين است؛ 👈👈يعني بدهکارها. حالا اگر کسي بگويد آن سهم زکات را به ما نمي‌دهند که ما حق اينها را بپردازيم، لااقل اينها زندان نروند؛ دستبند زدن و زندان بردن و برای کسي است که عمداً مال مردم را خورده؛ اما اگر در اثر و و و علل و عوامل ديگر کسي کارگرهاي او نتوانستند آن کار را انجام بدهند و زير مجموعه‌ آن نتوانستند، امام مسلمين موظف است که دَيْن او را بپردازد. اگر امام گفت من ندارم، لااقل اين به . 🎙ايت الله جوادي املي کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
🟢به كارگيري در گفتگو و دفاع از 🌴امام (ع) مي‌فرمايد: «ان الظالم الحالم یكاد ان يعفي علي ظلمه بحلمه، و ان المحق السفيه يكاد ان يطفي نور حقه بسفهه؛ همانا ستمكار بردبار چه بسا كه به وسيله حلم و بردباري‌اش از ستمش گذشت شود، و كسي كه بر حق است اما نابخرد است چه بسا كه به واسطه نابخردي و سفاهت خود نور حق خويش را خاموش كند» (تحف العقول، كوتاه سخنان امام هادي(ع)). بيان و تبليغ دين و معنويت روش‌ها و خود را دارد،خداوند تعالي در آيه‌اي شكوهمند به زيبايي هر چه تمام‌تر بر اين نكته تاكيد مي‌ورزد: «با حكمت و به راه پروردگارت دعوت كن و با آنان با شيوه‌اي كه نيكوتر است مجادله نماي» (نحل/125). 🔸خداوند تعالي در جاي ديگر به انبياي خود موسي و هارون مي‌گويد: « به سوي فرعون برويد كه او به سركشي برخاسته، و با او به سخن بگوييد، شايد كه پند پذيرد يا بترسد» (طله/42-44). 🌱و باز علت همه موفقيت پيامبرش را و و انتخاب روشي مناسب مي‌شمارد و مي‌فرمايد: «پس به بركت رحمت الهي با آنان نرمخو و مهربان شدي، و اگر تند خو و سختدل بودي قطعا از پيرامون تو پراكنده مي‌شدند» (آل عمران/159). ✅اين پيام واضح و روشن قرآن مجيد است كه هر كس مي‌خواهد از حق و دين و معنويت دفاع كند موظف است كه از روشي درست استفاده كند والا در واقع به جاي دفاع از آن با آن مبارزه كرده و به آن لطمه زده است. 🌱🌱اين پيام روشن را امام هادي(ع) در حديث فوق به شكلي ديگر بيان كرده است. آن حضرت مي‌فرمايد كه ممكن است كه ظالم غاصبي، روشي درست در پيش بگيرد و با بردباري و حلم برخورد كند و از خشونت و تندي پرهيز كند وهمين باعث شود كه ظلم و ستم او ناديده گرفته شود. . اما در سوي ديگر ممكن است كسي موضع حقي داشته باشد و از دفاع كند، اما روش و شيوه‌اي نامناسب در پيش بگيرد و سفيهانه و نابخردانه برخورد كند و همين روش نادرست او به موضع حق او نيز لطمه بزند و باعث شود كه ديگران به حقانيت موضعش توجه نكنند يا آن را باطل بينگارند. ▪▪اما بايد با كمال تأسف بيان كنيم كه اگر مطلوب متون ديني ما چنين چيزي است، 👈جامعه ما نياز به عظيم و عميق دارد. حتي بزرگ ما نياز به اصلاحات جدي دارد. هرگز اين زيبنده نيست كه يك عالم طراز اول شيعه درباره سران اديان یا مذاهب ديگر الفاظ زشت و درشت به كار برد. ♦️♦️به كار بردن الفاظ نادرست در ميان و و واعظان به امري متعارف تبديل شده است. ما بايد حتي درباره ملحدان با بگوييم و تنها انديشه‌ انان را با استدلال محكم نقد و يا رد كنيم. سنت و سيره ائمه اطهار اين بوده و حتي مخالفان، آنان را به چنين چيزي مي‌شناخته‌اند. عالمان دين بايد در مقابل كساني كه مدعي ارائه و تبليغ مذهب و دفاع از آن هتسند ولي روشي نفرت‌انگيز در پيش گرفته‌اند موضع بگيرند. 🔻به هر حال و و هر چند در و حقيقت و معنويت صورت گيرد، قطعا است و به اين امر لطمه مي‌زند. 👈بيان و و تبليغ آن و از آن حتما بايد با و صورت گيرد و روش‌هاي نادرست و نابخردانه غير از زيان و ضرر چيز ديگري در پي ندارد. بهترين تبليغ از دين اين است كه ما با اعمال و خود جهانيان و نيز جوانان خود را جذب كنيم، چرا كه به ما گفته شده است: 🌹«كونوا دعاة الناس بغير السنتكم» مردم را با غير زبان‌هايتان دعوت كنيد. 🖊دكتر سليماني کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
⁉آيا كشف حجاب،مجازات دارد؟ معيار جرم بودن و وضع مجازات چيست؟❓ 🛑قسمت دوم: 👈"بر اساس بحث‌هایی که کرده‌ام و مدارکی که دارم، معتقدم که درباره هیچ اجباری نمی‌توانیم از طرف حکومت داشته باشیم. حجاب از دستوراتی نیست که اجباری در آن وجود داشته باشد؛ نه در تاریخ اسلام چنین چیزی را داریم، نه در زمان معصومین حجاب اجباری شده است و نه سیره مسلمین چنین چیزی را اقتضا می‌کرده است. 🧕زن باید را داشته باشند و این دستور است، اما من اعتقاد ندارم که حکومت زنان را بر پوشش اجبار کند و دلائلی بر رد آن دارم. بنابراین به حجاب درست نیست و نمی‌شود عنوان شرعی به آن داد. ✳ و ، دو مفهوم جداگانه است. 👈اگر به عنوان تلقی شود باید ببینیم چنین اختیاری را دارد تا گناه را به صرف اینکه در دستورات دینی آمده، به عنوان جرم معرفی کند. به صورت صریح در شرع آمده که غیبت کردن حرام و جزء گناهان کبیره است، اما در شرع نداریم که 🔻حکومت بخواهد غیبت را به عنوان جرم معرفی کند؛ مگر اینکه هتک حرمت یا عنوان دیگری بر آن صدق کند. غیبت گرچه شرعاً حرام است اما حکومت نمی‌تواند آن را جرم تلقی کند. 🔻نماز نخواندن گناه است و بحثی در آن نیست اما نمی‌شود آن را به عنوان جرم تلقی کرد. یا اگر کسی روزه نگرفت این‌گونه است. بله اگر کسی در روزه‌خواری کند بحث بی‌حرمتی کردن به احکام و دستورات دین مطرح می‌شود و برخورد با روزه‌خواری علنی در فقه و روایات آمده است اما درباره این‌که کسی دستورات دینی دیگر را انجام نداد و حکومت بتواند وی را مجازات کند، این را در فقه نداریم در حالی که مسلماً حرامی انجام گرفته ولی مجازات دولتی و حکومتی نداریم. خداوند هم چنین ولایتی را بر حاکم قرار نداده است. ❓قلمرو اجرای شریعت در چنین موضوعاتی کجاست؟ آیا اتکا به عرف کافی است و اساساً چه قدر می‌توانیم از عرف برای حل این موضوعات کمک و بهره بگیریم؟ ♦️اگر جامعه تقاضای چنین مسأله‌ای را داشته باشد یعنی این را خواسته باشند، ممکن است به آن تن دهد. البته نه از باب این‌که به عنوان تکلیف الهی باشد، ممکن است از باب حکومت باشد. مثل اینکه مردم از حکومت‌ بخواهند که فلان جا محدودیتی ایجاد شود یا در فلان مسئله برخوردی صورت گیرد؛ خواست جامعه از باب این است که مردم حق دارند درباره سرنوشت و اداره امور جامعه نقش داشته باشند. اما اگر مردم چیزی را نخواسته باشند ما از نظر شرعی هیچ دلیلی نداریم که بتوان اجباری وضع کرد. ممکن است بگویید قانون داریم و قانون باید مراعات شود. من می‌گویم اگر قانون داریم، باید تناسب بین جرم و مجازات رعایت شود. مجازات شلاق از نظر افکار عمومی منفی است و جامعه آن را نمی‌پذیرد. 🔻♦️پیامدهای چنین تعزیراتی چه خواهد بود و آیا می‌تواند بازدارنده باشد یا نه؟ ♦️موردی که شده، هیچ تأثیری در وی نگذاشته است و آن گفته است که من مجازات را تحمل می‌کنم و ملزم نیستم به اینکه را رعایت کنم؛ بنابراین این مجازات نه در خود آن شخص و نه در افراد دیگری که دنبال قضیه هستند و این حکم را قبول ندارند، هیچ تأثیر مثبتی ندارد. اگر کاری می‌خواهد صورت بگیرد، باید جامعه پذیرش آن را داشته باشد، وگرنه تأثیر منفی می‌گذارد. یعنی به جای اینکه جلو این عمل را که می‌گویند جرم است، بگیرد باعث می‌شود افراد در مخالفت کردن جری‌تر شوند و بگویند اگر مجازات هم دارد ما حاضریم تحمل کنیم. 👈به نظر من این نوع و ، تأثیر بر جامعه می‌گذارد و با توجه به این‌که همۀ این‌ کارها به نام دین تمام می‌شود. لذا بر دین‌داری مردم تأثیر منفی ‌می‌گذارد. بنابراین، باید به این مهم قانون‌گذار توجه داشته باشد و آثار منفی آن را برطرف کند، نه اینکه بگوید ما در هر صورت حکم را اجرا می‌کنیم، چه مردم قبول کنند یا قبول نکنند 👈حتی همه فقهای گذشته در فقه مطرح کرده‌اند که حدود را نباید در غیر دارالاسلام اجرا کرد، به دلیل اینکه چه بسا اجرای حدّ در غیردارالاسلام باعث شود که شخص مسلمان از دین دور و جدا شود. این را تمام فقها مورد توجه قرار داده‌اند و در روایات هم آمده است. به عبارت دیگر ا نباید باعث شود که کسی از دور و جدا شود. این‌ها نکاتی است که در فقه ما آمده است، می‌شود به این نکات استناد کرد" 🖌حجت الاسلام سید ابوالفضل موسویان کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
⭕️رابطه در نگاه بازرگان ✳ "مهندس مهدی ؛ چهار دهه یکی از سه نواندیش دینی تراز اول ایران بوده است. او از پیش کسوتان «سازگاری و » در ایران و صاحب تحقیقاتی باارزش درباره « » است. ✅بازرگان در تمام طول زندگی به این اصول در نسبت دین و سیاست پابند بود: 📌- دفاع از حکومت و مبارزه با در تمام ابعاد آن از جمله استبداد دینی. - وظیفه روحانیون، زمامداری یا تعیین مقامات سیاسی نیست. حکومت اسلامی به معنای حکومت روحانیون یا «ولایت فقیه» قابل پذیرش نیست. ✳تفکر بازرگان بتدریج پس از تجربه جمهوری اسلامی، از ۱۳۶۴ در «ناگفته های بعثت» و خصوصا از ۱۳۷۱ در «آخرت و خدا، هدف انبیا» در این محورها دچار تحول شد: ♦تا حوالی دهه شصت: - رسالت و امامت مشتمل بر سیاست و حکومت است. - اسلام، اصول سیاست و هدف حکومت را تعیین می کند، ولی وارد جزئیات نمی شود. - اسلام باید بر سیاست و حکومت سیطره داشته باشد، اما سیاست و حکومت مجاز به دخالت در امور دینی نیستند. - «حکومت ملی» حکومتی مطلوب برای مسلمانان است. -قبل از انقلاب را عملا به در ، و نظرا به تدوین احکام و و تشویق می کرد. - به « هیأت عالی منتخب برای رفع اختلافات مابین ملت و حکومت و مابین مقامات مختلف دولت بر اساس قرآن و سنت و عقل با حق وتو و نسخ قوانین مصوب مجلس» معتقد بود. ♦از اواسط دهه شصت: -پیامبران نیامده اند که امور که بشری به آنها می رسد به ما تعلیم دهند. تعلیم اصلی پیامبران ایمان به خدا و است. اقتصاد و سیاست از جمله اهداف بعثت نبوده است. - احکام معاملات فقهی یا اجتماعیات تعالیم اسلامی «جهت تدارك و تطبيق با محيط و شرايط زندگي آخرت» است و نه برای اداره دنیا. آشنایی غیرمستقیم با کتاب «الاسلام واصول الحکم» علی عبدالرازق (جدایی سیاستمداری از پیامبری) در او بی تاثیر نبوده است. - بازرگان در اثر اخیر خود دربست از رویکرد « » دفاع می کند، او در بهبود زندگی دنیوی را تبعی می شمارد. - به نظر او برای (و دین برای دنیا و آخرت) «خسر الدنیا والآخرة» است، یعنی به تخریب دین و دنیا منجر می شود. ↩️او در اثر آخرش به از دولت یا سکولاریسم رسید. او در میان مسلمانان شیعه عامل پیشگام پذیرش مبنای جدایی نهاد دین از دولت است. " 🖌از مجموعه مقالات مقایسه اندیشه سیاسی طباطبایی و بازرگان، محسن كديور ✳ اين پست به مناسبت ۳۰ دی، بیست و نهمین سالگرد درگذشت مرحوم مهندس مهدی بازرگان ارسال شده و لزوما به معناي تاييد تمامي ديدگاههاي فوق نمي باشد. کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛