eitaa logo
✳️محفل قرآنی رحیق
3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
619 فایل
🌷دانش دامنه گسترده ای دارد به آموخته ها قناعت نکنیم🌷 واژه رحیق برگرفته از آیه ۲۵ سوره مطففین به معنی شراب خالص بهشتی. گرداننده محفل گرچه تجربه و مطالعه ای ۳۰ ساله در مباحث قرآنی داردلیکن باور دارد هنوز در گام اول هست. @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
🖌علامه جوادی آملی 📌سبك نشدن عذاب مخلّدان 🔷عذاب الهي از كساني كه در لعنت و آتشِ دوزخ مخلّد هستند نمي‌شود و تخفيف نمي‌پذيرد؛ بدين گونه كه در باشد، گاهي زياد و گاه كم و سبك شود و زماني هيچ نباشد: (خالِدينَ فيها لايُخَفَّفُ عَنهُمُ العَذابُ) زيرا آنها در دنيا يكسره كفر مي‌ورزيدند و كفر آنان نيز كم نمي‌شد و هرگاه اندكي فروكش مي‌كرد دوباره مشتعل مي‌شد و طغيان مي‌كرد. با اينكه بيّنات و الهي برايشان آمد هوسمدارانه هلاكت را بر حيات ترجيح دادند: (لِيَهلِكَ مَن هَلَكَ عَن بَيِّنَة)و از اين رو عاملي براي تخفيف عذابشان نيست. 🔷خداي سبحان درباره عده‌اي ديگر از كافران فرمود: هرگاه آتش جهنم رو به نقصان نهاده و بخواهد براي آنها افسرده و خاموش شود ما فوراً آن را مي‌كنيم: (كُلَّما خَبَت زِدناهُم سَعيرا) و هر وقت پوست بدن آنان بريان گردد پوست تازه مي‌رويانيم تا عذاب را به خوبي بچشند: (كُلَّما نَضِجَت جُلودُهُم بَدَّلناهُم جُلوداً غَيرَها). 🔶در سخنان حضرت اميرمؤمنان(عليه‌السلام) نيز آمده است كه هرگاه فرشته موكّل دوزخ خشمگين شود، شعله آن برافروخته‌تر مي‌گردد: «أعلمتم أنّ مالكاً إذا غضب علي النّار، حَطم بعضها بعضاً لغضبه وإذا زجرها توثّبت بين أبوابها جزعاً من زجرته». همان‌گونه كه در دنيا هرگاه فرد تبهكار، اندك گرايشي به دين پيدا مي‌كرد و مي‌خواست توبه كند و مي‌رفت تا آتش گناه او افسرده گردد، دوستان ناباب او را فريب داده و آن آتش را شعله‌ور مي‌كردند و او نيز در كمال خود به افزايش شعله دامن مي‌زد، در قيامت نيز كه ظرف ظهور حقايق است، هرگاه آتش براي او رو به خاموشي و فسردگي مي‌گذارد خداوند آن را برمي‌افروزد. 📚تسنيم، جلد 8، صفحه 93 ✅ @rahighemakhtoom
🎙علامه جوادی آملی 📌دو سه خط روضه فاطمیه با نظر به مقام فاطمه سلام الله علیها ◼️مقام فاطمه زهرا را بهتر از ديگران درك مي‌كند، و سلمان بعد از امام بهتر از ديگران درك مي‌كند. كارهايي كه ائمه(عليهم السلام) داشتند يك سلسله كارهاي بود كه همهٴ مي‌فهميدند، و يك سلسله كارهاي و ملكوتي بود كه هر چه را آنها مي‌خواستند مردم مي‌فهميدند؛ نه هر چه را مردم بخواهند. مگر جريان قرائت قرآن و قرآن خواندن وجود مبارك حسين‌بن‌علي(سلام الله عليهما) بر سر نی را همه شنيدند؟ هر كه را خود حضرت مي‌خواست شنيد. ◼️در جريان فاطمه زهرا(سلام الله عليه) هم همين طور بود. شما جريان اينكه وجود مبارك (سلام الله عليه) علي‌بن‌ابي‌طالب[سلام الله عليه] را با آن وضع ديد گفت دست برداريد از پسر عموي من؛فرمود: «خلوا عن ابن عمي»، دست برداريد از پسر عموي من وگرنه سرم را برهنه مي‌كنم و نفرين مي‌كنم، مگر همه ديدند ستون مي‌لرزد؟! مي‌گويد: وقتي اين سخن را فاطمه(سلام الله عليها) گفت من ديدم ستون هاي مسجد برخاست، گرد و خاكي بلند شد، اما مگر همه ديدند؟! اگر همه مي‌ديدند كه برمي‌گشتند. تازه اين ديد سلمان بود! ◼️آنچه را كه وجود مبارك علي‌بن‌ابي‌طالب ديد، سلمان هم نديد. وقتي فاطمه[سلام الله عليها] آن جمله را فرمود، وجود مبارك علي‌بن‌ابي‌طالب به سلمان(رضوان الله تعالي عليه) فرمود: سلمان! درياب را؛ من مي‌بينم دو طرف مدينه دارد مي‌لرزد! سخن از ستون نيست. اين همه افراد بودند مگر آنها ديدند؟ آنها كه اطراف مدينه بودند مگر زمين لرزه حس مي‌كردند؟! تا چه كسي بخواهد و تا چه كسي را بخواهند. امام علی [علیه السلام] فرمود: «والله»، قسم به خدا، اگر فاطمه[سلام الله عليها] اين تصميمي كه دارد عمل بكند، مدينه فرو مي‌رود، اين است. پس آن طوري كه علي‌بن‌ابي‌طالب، فاطمه را مي‌شناسد(سلام الله عليهما) حتي سلمان هم نمي‌شناسد؛ هر چند آن چشم دارد، ديگران هم نمي‌شناسد. حالا با اين مقام بيايند درب به پهلو بزنند، بياورند و بگويند «بياييد بيرون» وگرنه خانه را آتش مي‌زنيم و آن حضرت بين در و ديوار باشد! ◾️ @rahighemakhtoom◾️
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برداشت از آيات ۲۲ ـ ۲۰ 📌مهاجرت و جهاد الی بايد هميشه آماده و در راه با جان و مالش باشد. زيرا کسی که اين گونه بود بالاترين درجه را پيدا کرده و به خدای تعالی تنها اينها رستگارند، خدا به اينها و رضايت خاصش را داده، بهشتی که دائمی دارد به آنها عنايت می فرمايد و بسيار بزرگی به آنها خواهد داد. 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام الله علیها حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی مدظله العالی 🏴
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
33 🔅🔅🔅 🔹با بیانی جذاب، شیرین؛ شنیدنی و زیبا و آسان وساده و کاربردی ▪️با هشتگ در کانال تمام فایل هااز سوره تا سوره را می توانید گوش کنید. ☑️ ☑️ ثواب انتشار و استفاده از این فایل هدیه به پیشگاه مطهر حضرات معصومین سلام الله علیهم اجمعین.التماس دعا 🌹🌹🌹 🔅تفسير و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
(93) 🔅🔅🔅 ✅آیه 3 - الذين يومنون بالغيب و يقيمون الصلوه و مما رزقنهم ينفقون 💢تفسير ◽️در آيه كريمه مورد بحث و آيه پس از آن، پرهيزكاران با پنج وصف ستوده شده اند كه وصف آغازين آنها ايمان به غيب است. ايمان همانند هدايت و تقوا حقيقت تشكيكى است و درجات و مراتبى دارد: (و اذا تليت عليهم اياته زادتهم ايمانا)؛ (337) زيرا ايمان گاهى به اصل چيزى تعلق مى گيرد و گاهى به برخى از لوازم آن و گاهى به همه لوازمش و بر هر مرتبه اى از ايمان اثر خاص آن مرتبه مترتب استد هر چه ايمان قويتر باشد، تعلق آن به متعلق راسختر و به لوازم آن عميقتر است. لفظ الغيب گرچه با اطلاق خود مطلق غيب را شامل مى شود، ولى چون ايمان به غيب در آيه محل بحث، در برابر ايمان به وحى و يقين به آخرت آمده است، مراد از آن ذات اقدس خداوند است كه بارزترين مصداق غيب است، ليكن مى توان گفت: مراد، غيب مطلق است و از اين رو چنين استظهار مى شود كه ايمان به اصول سه گانه دين (خدا، وحى و رسالت و معاد) در اين دو آيه از صفات متقين شمرده شده است. البته غيب مطلق (لا بشرط مقسمى) نه مشهود تفصيلى عارف است، نه معقول حكيم و متكلم و نه متعلق ايمان تفصيلى هيچ مومن و بدين جهت، از بحث خارج است. 🗓سه احتمال در كلمه بالغيب سه احتمال است: ⏪1- اين كه براى ظرفيت و مراد از غيب، خفاء و خلوت باشد، نظير: (ليعلم الله من يخافه بالغيب)؛ (338) يعنى، ايمان متقين مخصوص حال شهادت و جلوت نيست، بلكه در حال غيب و خلوت نيز ايمان دارند، بر خلاف منافقان كه در حضور مومنان ابراز ايمان مى كنند، ولى در نهان كافرند: (و اذا لقوا الذين امنوا قالوا امنا و اذا خلوا الى شياطينهم قالوا انا معكم انما نحن مستهزءون). (339) ⏪2- اين كه براى سبيت باشد؛ نظير كتبت بالقلم و مراد از غيب، قلب يعنى همان حقيقت انسان باشد كه نامحسوس و از مصاديق غيب است . طبق اين احتمال معناى آيه اين است كه پرهيزكاران با قلب خود ايمان مى آوردند، بر خلاف منافقان كه تنها با زبان اظهار مى كنند ولى ايمان قلبى ندارند: (قالوا امنا بافواههم ولم تومن قلوبهم). (340) ⏪3- اين كه براى صله و تعديه باشد و مراد از غيب، عالم غيب، به ويژه خداى سبحان و اسماء و صفات او باشد. اين احتمال راجح است ؛ زيرا اگر مراد از بالغيب وجه اول يا دوم باشد لازمه اش آن است كه ايمان به خدا در مجموعه صفات متقين مطرح نباشد؛ يعنى، متعلق ايمان كه از اهميت ويژه اى برخوردار است اصلا بازگو نشده باشد. افزون بر آن كه، وحدت سياق اقتضا مى كند كه باء براى صله و تعديه باشد؛ زيرا ظاهر تعبير ايمان به غيب همان است كه غيب متعلق ايمان باشد؛ چنانكه ظاهر لفظ باء در (بما انزل اليك) و (بالاخره هم يوقنون) قطعا براى تعديه وصله است، چنانكه در موارد فراوانى از قرآن كريم، در كنار ايمان متعلق آن كه توحيد الهى و اسماى حسناى اوست بيان مى شود. ================== 337- سوره انفال ، آيه 2 338- سوره مائده ، آيه 94 339- سوره بقره / آيه 14 340- سوره مائده ، آيه 41 👈🏾ادامه دارد... 🔅تفسير و قرأن پژوهی @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 نگاشت19: نکته های تفسیری آیات 23و24 سوره تکویر ✳️وَ لَقَدْ رَآهُ‌ بِالْأُفُقِ‌ الْمُبِينِ‌ 23 ۱ - پیامبر(ص)، جبرئیل را در چشم انداز افق و کناره اى از جهان هستى دیده بود. (و لقد رءاه بالأُفق) ▫️ «اُفق»، به معناى مقدار ظاهر و آشکار از ناحیه هاى فلک و کناره هاى زمین است (لسان العرب). فاعل «رأى» ضمیر «صاحبکم» است و ضمیر مفعولى «رءاه» به «رسول» در آیات پیشین برمى گردد. ۲ - جایگاه ظهور جبرئیل براى پیامبر(ص)، جایگاهى روشن و بى ابهام بود که دیدنى ها در آن مشتبه نمى شد. (و لقد رءاه بالأُفق المبین) ۳ - عقل سالم پیامبر(ص) و مشهود بودن جبرئیل براى آن حضرت در فضایى روشن، تضمین کننده دریافت صحیح قرآن از فرشته وحى (و ما صاحبکم بمجنون . و لقد رءاه بالأُفق المبین) ۴ - امکان رؤیت فرشتگان الهى براى انسان (و لقد رءاه) ۵ - دیده هاى انسان، در صورت روشن بودن فضاى دید، قابل اعتماد و باور قلبى است. (و لقد رءاه بالأُفق المبین) 🔅🔅🔅 ✳️وَ مَا هُوَ عَلَى‌ الْغَيْبِ‌ بِضَنِينٍ 24 ۱ - پیامبر(ص)، در ابلاغ پیام الهى و آموختن قرآن به مردم، بخل نمىورزید. (و ما هو على الغیب بضنین) ◽️مراد از «الغیب»، معارف قرآن است که فرشته وحى براى پیامبر(ص) مى آورد و دیگران به آن، جز از طریق پیامبر(ص) دست رسى نداشتند. کلمه «ضنین» از ریشه «ضِنَّة» (بخلورزى به چیزى ارزشمند) گرفته شده است. (مفردات راغب) ۲ - جبرئیل کسى جز پیامبر(ص) را بر آیات قرآن آگاه نمى ساخت. (و ما هو على الغیب بضنین) کلمه «الغیب» - به قرینه «هو» - دلالت مى کند که فرشته وحى آنچه را مى آورْد، به غیر پیامبر(ص) ابلاغ نمى کرد. ۳ - پیامبر(ص)، معارف غیبى را در انحصار خود قرار نمى داد و از آموختن آن به دارندگان شرایط، امتناع نمىورزید. (و ما هو على الغیب بضنین) ۴ - قرآن در مرحله ابلاغ به مردم، همانند مرحله نزول و دریافت، مصون از تحریف و کتمان است. (و ما هو على الغیب بضنین) ۵ - بخیل نبودن و امتناع نورزیدن پیامبر(ص) از ابلاغ تمام آیات قرآن به مردم، ضامن مخفى نماندن هیچ آیه اى از آن است. (و ما هو على الغیب بضنین) ۶ - آگاهى پیامبر(ص) به غیب (و ما هو على الغیب بضنین) ۷ - امساک دانش از دیگران و کتمان علوم الهى، بخل است. (و ما هو على الغیب بضنین) 👈🏾ادامه دارد... 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 نگاشت 20: نکته های تفسیری آیات 25 و 26 سوره تکویر ✳️وَ مَا هُوَ بِقَوْلِ‌ شَيْطَانٍ‌ رَجِيمٍ‌ 25 ۱ - برخى از مردم عصر بعثت، قرآن را کلامى القا شده از سوى شیطان مى پنداشتند. (و ما هو بقول شیطن) ۲ - شیطان، عنصرى مطرود و رانده شده از درگاه خداوند (شیطن رجیم) ◽️ «شیطان» مشتق از ماده «شَطَنَ» به معناى «بَعُدَ» (دور شد) است و «رَجْم» در معانى سنگ سار کردن، لعن، هجران، طرد و شتم استعمال شده است. (لسان العرب) سیاق آیه شریفه، با تمام این معانى سازگار است. ۳ - مرحله نزول قرآن بر پیامبر(ص)، منزّه از القاءات شیطان و همراه با رانده شدن او از محدوده آن (و ما هو بقول شیطن رجیم) ۴ - مطرود بودن شیطان از درگاه خداوند، شاهد واهى بودن پندار کسانى است که معارف الهى قرآن را القاى شیطان مى پنداشتند. (و ما هو بقول شیطن رجیم) ۵ - ادعاى ارتباط پیامبر(ص) با شیطان و دریافت قرآن از او، از ترفندهاى تبلیغاتى دشمنان اسلام در عصر بعثت (و ما هو بقول شیطن رجیم) ۶ - دور بودن ساحت قرآن از دخالت شیطان، ضامن حقانیت و درستى تعالیم آن (إنّه لقول رسول ... و ما هو بقول شیطن رجیم) 🔅🔅🔅 ✳️فَأَيْنَ‌ تَذْهَبُونَ‌ 26 ۱ - اعراض از قرآن و روى آوردن به غیر آن، شگفت آور و خطایى آشکار است. (فأین تذهبون) استفهام توبیخى در آیه شریفه، علاوه بر سرزنش خطاکاران، بر تعجب از آن خطا نیز دلالت دارد. ۲ - بى اعتمادى به قرآن، با وجود مصونیت آن در مراحل نزول، دریافت و ابلاغ و اعتماد به غیر آن، انتخاب بیراهه است. (فأین تذهبون) مفاد استفهام (کجا مى روید؟) در آیه شریفه این است که جز این راه، راه دیگرى وجود ندارد. گفتنى است که در این گونه پرسش ها نوعى «تعجیز» نهفته است. حرف «فاء» این مفاد را بر اوصاف قرآن - که آیات پیشین بیانگر آن بود - تفریع کرده است. ۳ - تصور وحى نبودن قرآن و تراوش آن از مغزى مجنون و یا شیطانى مطرود و پندار بخلورزى پیامبر(ص) در بیان حقایق، کژاندیشى و گم کردن راه حقیقت است. (فأین تذهبون) ممکن است استفهام در آیه شریفه، ناظر به توهّماتى باشد که مخالفان درباره قرآن و شخص پیامبر(ص) داشتند. در این صورت پرسش آیه این است که: فکر شما به کجا مى رود و چه مى پندارید؟! قرآن غیر آنچه گفته شد، نیست. 👈🏾ادامه دارد... 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom