eitaa logo
✳️ جستارهای قرآنی رحیق
2.8هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
770 فایل
«رحیق» نوشیدنی گوارا و ناب بهشتیان. ۲۵مطففین . @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ظلم ستیزی، بدور از وابستگی ها شعار رسمی این بود: (اُنصُر اَخاک ظالماً اَو مَظلوماً)؛ به فکر برادرت، به فکر ات، به فکر باندت، به فکر حزبت، به فکر همفکرت باش؛ چه ، چه ! وقتی اسلام آمد، وجود مبارک حضرت ( (ص) ) دو تغییر داد. گفت: نگویید اُنصُر اَخاک ظالماً اَو مَظلوماً، بگوئید (اُنصُرِ المَظلُوم سَوآء کانَ اَخاک اَم غیر اَخاک). به داد مظلوم برسید، چه برادرتان باشد، چه برادرتان نباشد! و اگر خواستید همین را بدهید، بگوئید اُنصُر اَخاک ظالماً اَو مَظلوماً؛ معنایش را عوض کنید. یعنی به فکر برادرت باش، برادرت را کمک بکن. برادرت، هم حزبت، هم قبیله ات را کمک بکن. اگر مظلوم است، به داد او برس. اگر ظالم است، دستش را بگیر که ظلم نکند؛ این کمک به اوست. 🔷️ ر.ک نهج الفصاحه / صفحه ۲۶۵ ✅ درس خارج تفسیر قرآن کریم _ قم ؛ ۱۳۹۲/۱۲/۱۳ 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
برداشت از آيه ۱۸۸ 📌 برای الی پرخطرترين صفتی که نبايد داشته باشد و الاّ او را از پای درمی‏ آورد صفت جاه و مقام است. الی نبايد دوست داشته باشد که بخصوص به آنچه در او نيست او را کنند. زيرا او با اين صفت به هيچ وجه از عدم موفّقيّت پيدا نمی‏ کند و دردناکی در انتظار او است. 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
📌کتاب روشنگر امام علی علیه السّلام فرمودند: اِنَّ اللّه َ تعالي اَنْزَلَ كِتابا هاديا بَيَّنَ فيهِ الْخَيْرَ وَ الشَّرَّ، فَخُذوا نَهْجَ الْخَيْرِ تَهْتَدوا وَ اَصْدِفوا عَنْ سَمْتِ الشَّرِّ تَقْصِدوا؛ خدای تعالی کتابی راهنما فرستاد و در آن خوب و بد را روشن ساخت. پس راه خوبی را پیش گیرید تا هدایت شوید و از راه بدی دوری جویید تا به مقصد برسید. 📚نهج البلاغه، خطبه 167. ☘☘☘ 🌷همراهی شما با صفحه قرآنی رحیق موجب تشویق قرآن پژوهان در ترویج آموزه و معارف وحیانی است.🌷 👇👇👇 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
رشد و کمال نتیجه تلاش خالصانه.mp3
429.6K
📌رشد و کمال، نتیجه تلاش خالصانه ☑️استاد ملکی کارشناس قرآنی رادیو معارف چرا هیچ وقت به آرامش باطنی نمی رسیم و همیشه فکر می کنیم در حال خسران هستیم؟ 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
. 🔴 رابطه اعتقاد به شانس با بی‌‌نظمی و بی‌عدالتی در جامعه . 🔹 در همه قرآن و کلمات پیغمبر(ص) و ائمه(ع)، نامی از بخت و شانس نمی‌بینیم. از طرف دیگر، کتب فلسفه از قدیم هر وقت از بخت و اتفاق بحث کرده‌اند، به عنوان یک موهوم از آن یاد کرده‌اند. . 🔹 پس این خیال درباره بخت با آن قدرت خارق‌العاده و عظیم از کجا پیدا شده که تصور شده قدرت بخت از عقل، علم، کار، کوشش، هنر، صنعت، زور، از همه چیز بالاتر است؟ . 🔹 مبدأ الهام‌بخش این فکر شیطانی چیزی جز بی‌نظمی‌ها و پستی و بلندی‌های بی‌جهت و اولویتهای بلااستحقاق نیست. . 🔹 هر وقت عدالت اجتماعی متزلزل شود، استحقاقها رعایت نشود، حقوق مراعات نگردد، در تعویض مشاغل حسابهای شخصی و توصیه و پارتی مؤثر باشد، فکر بخت و شانس و امثال اینها قوّت می‌گیرد و توسعه پیدا می‌کند. . 📚 استاد مطهری، بیست گفتار، ص۷۴ 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
کتاب ادب فناي مقربان جلد2 استاد علامه 🔁 آثار 26 @rahighemakhtoom 🌴🌴🌴 ⏪ 79. عمل براي رستگاري و نجات: «ثمرة العقل العمل للنجاة»[ شرح غررالحكم، ج3، ص329.]؛ ميوه ، عمل كردن براي نجات است. ⏪ 80. علم و عمل: «ثروة العاقل في علمه و عمله»[ همان، ص351.]؛ دارايي عاقل در علم و عمل اوست. «ثروة الجاهل في ماله و أمله»[ همان.]؛ دارايي جاهل در مال و آرزوي اوست. «العلم عنوان العقل»[ شرح غررالحكم، ج1، ص208.]؛ عنوان و سرفصل و دليل آن، علم است. ⏪ 81. تحمّل، نيكو كرداري و احسان: «ذو العقل لا ينكشف إلاّ عن احتمال و إجمال و إفضال»[ همان، ج4، ص31.]؛ صاحب بودنِ هر كسي را جز از تحمّل، نيك كرداري و احسان او نتوان كشف كرد. چنان‌كه عاقل و خردورز شدن، از اين معادن و معادن فضل و رجحان ظهور مي‌كند و سر برمي‌آورد. ⏪ 82. دوستي با مردم: «رأس العقل التودّد إلي النّاس»[ همان، ص51 و ج1، ص354.]؛ ريشه عقل، دوستي با مردم است. «رأس الجهل معاداة الناس»[ همان، ج4، ص51.]؛ ريشه جهل، دشمني با مردم است. «أوّل العقل التودّد»[ همان، ج2، ص384.]؛ نخستين گام ، دوستي كردن است. ⏪ 83. منفعت بخش بودن دوستي و اطاعت عاقل: «عمارة القلوب في معاشرة ذوي العقول»[ همان، ج4، ص356.]؛ آبادي قلب‌ها در معاشرت با صاحبان نهفته است. أطع العاقل تغنم»[ همان، ج2، ص175.]؛ از عاقل اطاعت كن تا سود ببري. ⏪ 84. حسن آثار: «عقول الفضلاء في أطراف أقلامها»[ همان، ج4، ص365.]؛ صاحبان فضيلت در نوشتار قلمي آنهاست. ⏪ 85. اعتراف به جهل: «غاية العقل الإعتراف بالجهل»[ همان، ص374.]؛ غايت انسان در اعتراف به جهل است. ادب فناي مقربان جلد2، صفحه 55 🌿🌿🌿
برشی از کتاب گرانقدر سروش هدایت ج 3- برش 240 (پيام به يادبود آية اللّه سيد جلال الدين (قدس‌سرّه) 🔅🔅🔅 💢سالک پویا و پایا عقلِ برهاني كه از شائبه قياس، خيال، گمان و وهم طاهر باشد، سالك پويا و پايايي است كه عقلانيّت خويش را وامدار چيزي نمي داند و فنّ آوري خود را با سفارش كسي شروع نكرده است تا به دستور شخصيّت حقيقي يا حقوقي آن را متوقّف كند، بلكه چون معلوم او در حدّي متوقّف نيست، وي نيز در ادامه راه تعقّل توقّفي نخواهد داشت. ▫ وقتي به ضرورتِ مبدأ هستي، وحدت و ساير اسماي حسناي وي پي برد و هنگامي كه از حتمي بودن علوم وَحياني آگاه شد، عميقاً در صدد كشف اسرار جهان، انسان و پيوند اين دو عنصر حسّاسِ خلقت خواهد بود و چون خود را محتاج علوم الهي مي داند، هرگز بدون دليل معتبر نقلي فتوا نمي دهد و همان طوركه انسانهاي معصوم(عليهم‌السلام)، مانند انبيا و امامان معصوم(عليهم‌السلام)، در اِثاره دفائن عقول سهم تعيين كننده دارند: «...و يُثيروا لهم دفائن العقول» [نهج البلاغه، خطبه 1.]، حكماي متألّه، فقيهان متعبّد و... در اِثاره دفائن نقول تأثير بسزايي دارند. ▫ اين تعامل متقابل بين عقل و نقل كه هر كدام با احرازِ نصابِ لازم، حجّتِ شرعي شمرده مي شود، در كشف پاسخِ پرسشهاي متنوّع كار آمد بوده و در اعتصام به قرآن و عترت كه حَبل متينِ آويخته خدايند، نه چون بارانِ انداخته، راهنماي امين و مُبيّنِ رصين اند؛ طرد هر يك مستلزم هدم خود و ديگري است و چون اين دو عنصر محوري دين، متلازم بلكه لازم و ملزوم اند، حذف ملزوم، يعني عقل برهاني از حوزه يا دانشگاه، موجب هضم نقل معتبر از اين دو حصنِ حصين خواهد بود، چنان كه احساس نارواي تقابل بين عقل و نقل، مايه بي مهري متقابل صحابه درايت با اصحاب روايت است كه به زيان هر دو و به سود رقيبِ عتيد مي باشد. 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
✳️ جستارهای قرآنی رحیق
برشی از کتاب گرانقدر سروش هدایت ج 3- برش 240 (پيام به #همايش يادبود آية اللّه سيد جلال الدين #آشتيا
برشی از کتاب گرانقدر سروش هدایت ج 3- برش 241 (پيام به يادبود آية اللّه سيد جلال الدين (قدس‌سرّه) 🔅🔅🔅 💢عقل و نقل نه،عقل و شرع ▫ ادبيّات محاوره اي غير از ادبيّات استدلالي است؛ اوّلي در نگرش و نگارش كارگاهي خود، عقل را در برابر دين مي پندارد و مي گويد: فلان مطلب عقلي است يا ديني، عقلي است يا شرعي، و دومي در منظر بارگاهي خويش، عقل را در قبال نقل مي بيند و چنين مي گويد: فلان مطلب عقلي است يا نقلي، عقلي است يا سمعي، زيرا عقل تجربي يا تجريدي، اگر روشمندانه اجتهاد نمايد و در ظلّ نصّ و نه در برابر آن، به جزم يا طمأنينه برسد، لازم است طبق آن عمل شود. ▫ اختلاف در باب عقل، چونان تشتّت اصحاب نقل، دليل بي پايگي عقل مداري نيست، چنان كه سند بي مايگي نقل محوري نخواهد بود. از اين رهگذر، مي توان به مخاصمه مصنوعي علم و دين خاتمه داد. هر چه با عقل برهاني اعمّ از تجربي ، رياضي، فلسفي، كلامي، فقهي، حقوقي واخلاقي مانند نقل معتبر، اگر وابسته به عرصه «بود و نبود» است، مي توان طبق آن چنين گفت: خداوند چنان كرد؛ يعني از تكوين خدايي گزارش داد و اگر پيوسته به ساحتِ «بايد و نبايد» است، مي شود به استناد آن گفت: خداوند چنان دستور داده است؛ يعني از تشريع الهي خبر داد و هرگز دين در گزاره هاي نقلي خلاصه نمي شود و هيچ گاه علم خارج از محدوده دين، به معناي جامع و كامل خود كه فعل و قول [و] حكمت و حكم خداوند را دربردارد، نخواهد بود. 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
4_5935883762167449739.mp3
20.16M
📌عاشورا تفسیر یا 📎تحلیلی منطقی و از امام حسین علیه السلام 📎عباس حسین دوم ▫️استاد رحیم پور ازغدی 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
آدم شدن.mp3
1.05M
📌 آدم شدن 🔹 به ما گفتند اگر در حوزه‌ ها و دانشگاه‌ ها كار علمی انجام می ‌دهید، علم به تنهایی سودمند نیست باید با وارستگی همراه باشد، علمِ بی ‌وارستگی اگر زیانبار نباشد سودمند نیست. اینكه در بخش ‌های فراوانی از قرآن كریم فرمود: ﴿یعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ یزَكِّیهِم﴾؛ یعنی عالم حوزوی یا استاد دانشگاهی باید عالم باشد؛ محقّق باشد علماً، متحقّق باشد عملاً تا بیراهه نرود و راه كسی را هم نبندد. نه از روحانی عالم بی ‌عمل كاری ساخته است, نه از دانشگاهی محقّق بی‌ تحقّق كاری ساخته است. 🔹 اصرار قرآن كریم بر این است كه اگر كار علمی انجام می‌دهید، حتماً باید با عمل صالح همراه باشد؛ منتها گاهی تزكیه را قبل از تعلیم ذكر می ‌كند و گاهی تعلیم را قبل از تزكیه؛ آن جا كه می‌فرماید: ﴿یعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ یزَكِّیهِم﴾، نه برای آن است كه علم از وارستگی بالاتر است، علم مقدّم بر وارستگی نیست، بلكه مقدّمه است! اگر كسی حوزه درس می‌خواند یا دانشگاه می ‌رود، علمش مقدمه بر آدم شدن است نه مقدّم! لذا فرمود: ﴿یعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ یزَكِّیهِمْ﴾؛ اما آن بخش ‌هایی كه تزكیه را بر علم مقدّم می دارد، برای اینكه آدم شدن مقدّم بر عالِم شدن است، چه عالم حوزوی و چه عالم دانشگاهی. پس اگر كسی در محور دانش حركت می‌كند، باید بداند علم یك طرف قضیه است، آن آدمیت و بی راهه نرفتن و راه كسی را نبستن طرف دوم قضیه است. 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
در مورد بیجا صحبت کردن 8.mp3
5.19M
(8) مرحوم آیت الله (رضوان الله علیه) 🕑 زمان:42دقیقه 🌿🌿🌿 📼در باره بیجا صحبت کردن ☑ ☑ ثواب انتشار و استفاده از این فایل هدیه به پیشگاه مطهر حضرت امام سجاد علیه السلام...التماس دعا 🔅 تفسیر و قرآن پژوهی 🆔 @rahighemakhtoom
انعام 1.mp3
15.75M
1 🔅🔅🔅 🔹با بیانی جذاب، شیرین؛ شنیدنی و زیبا و آسان وساده و کاربردی ▪️با هشتگ در کانال تمام فایل هااز سوره تا سوره را می توانید گوش کنید. ☑️ ثواب انتشار و استفاده از این فایل هدیه به پیشگاه مقدس حضرت امام سجاد علیه السلام...التماس دعا 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
برداشت از آيه ۱۹۵ 📌 الی بايد از محلی که نمی‏ تواند در آنجا به راهش ادامه دهد کند و اگر در راه خدا او را کردند يا او را نمودند يا با او کردند و او اينها را نمود، خدای تعالی او را می‏ کند، او را در راهش موفّق می ‏نمايد، او را در باغ و بوستان‏ های مُلکی و ملکوتی در و وارد می‏ کند و بهترين ثواب‏ ها را به او می‏ دهد. 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
🏴 کارگزاران امام حسین علیه السلام ▪️ وجود مبارک سالار شهیدان الهی فکر می کند، «خلیفة الله» است و خلیفه کار «مستخلف عنه» را می کند. در بین راه از مکه به طرف کربلا و کوفه می آمدند چادر و خیمه ای نصب بود، حضرت فرمود خیمه کیست؟ عرض کردند خیمه عُبَیْدُالله بْن حُرّ جُعْفی است. حضرت نماینده فرستاد حرّ را به خیمه خود دعوت کرد او از آمدن امتناع کرد. خود ابی عبدالله برای آخرین بار برای نجات او حرکت کرد. حسین بن علی آمد به نزدیک چادر من یا وارد شد و من را به کربلا دعوت کرد؛ من همان عذر قبلی را گفتم که من آدم بی طرفی در سیاست هستم، من از کوفه بیرون آمدم برای اینکه اگر در کوفه بودم که با حکومت می جنگیدم که دنیای من در خطر بود، با شما می جنگیدم که دین من در خطر بود، من آمدم اینجا؛ ولی کمک مالی می کنم، این اسب را حاضرم بدهم، این شمشیر را حاضرم بدهم، این سپر را حاضرم بدهم. حضرت این جمله قرآن را خواند فرمود: ﴿وَ ما كُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّینَ عَضُداً﴾،[1] الآن جای شمشیر و نیزه نیست الآن جای خون است، الآن خودت باید بیایی! کسی که اهم و مهم را نمی داند، واجب و مستحب را نمی داند، واجب و غیر واجب را نمی داند، چه وقت باید حرف امام زمانش را گوش بدهد این گمراه است، ما از چنین آدمی سرباز نمی خواهیم. این حرف چه کسی است؟! خدا در سوره «کهف» فرمود: در کلّ نظام خلقت من یک بی عُرضه ظالم و شیطان صفت ندارم، این «مَا اتَّخَذتُ» که نیست، این «کان» منفی آن نقش را دارد ﴿وَ ما كُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّینَ عَضُداً﴾؛ فرمود من خدایی نیستم که آدمی که شیطان صفت باشد در کارگاه خود داشته باشم. همین بیان را حسین بن علی در آن صحنه استدلال می کند، فرمود من کسی نیستم که در اردوی من چنین کسی باشد، او حاضر بود کمک مالی کند ﴿وَ ما كُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّینَ عَضُداً﴾. ▪️ این همه توصیه برای بزرگداشت جریان کربلا، می بینید این حرف های جهانی می زند، تنها وارث خلیل حق نیست، تنها وارث موسای کلیم و عیسای مسیح (علیهما السلام) نیست، این به عنوان «خلیفة الله» مثل اینکه دارد جهان را اداره می کند، کاری که «مستخلف عنه» او دارد همان حرف را می زند ﴿وَ ما كُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّینَ عَضُداً﴾، این استدلال خداست که من این کار را نمی کنم، در دستگاه من آدم فاسدی نیست. سیدالشّهداء هم فرمود در دستگاه من آدم گمراهی نیست، کسی که بین واجب و غیر واجب، بین اهمّ و غیر اهمّ فرق نگذارد در دستگاه ما نیست. دستگاه ما دستگاهی است که همه را با می بیند. ▪️ همه ما شنیدیم که وجود مبارک حسین بن علی در بالای سر علی بن الحسین خم شد و این پسر را بوسید، درست است؟! یک غلام سیاهی هم در کربلا بود وجود مبارک حسین بن علی خم شد صورت این غلام سیاه را بوسید. یک جا رخ غلام و پسر بوسه داد و گفت ٭٭٭ در دین ما سفید فرق نکند با سیاه ▪️ این یک حکم ابدی است که اختصاصی به جریان آن روز و روزهای دیگر ندارد و بساط اموی را بالکلّ برچید و سخنان نورانی زینب کبرا همین طور بود، سخنان نورانی امام سجاد (علیه السلام) این طور بود که فرمودند ما آمدیم آنچه وظیفه ما بود انجام دادیم و ذات اقدس الهی این قربانی را پذیرفته و این هدف را به مقصد رسانده و ما را پیروز کرد و ما پیروز شدیم «إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَعْلَمَ مَنْ غَلَبَ وَ دَخَلَ وَقْتُ الصَّلَاةِ فَأَذِّنْ ثُمَّ أَقِم‏».[2] [1]. سوره کهف، آیه51. [2]. الأمالی(للطوسی)، النص، ص677. 📚 سخنرانی شب تاسوعا تاریخ: 1397/06/27 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانسنگ (31) 🔅🔅🔅 ✅ آیه 1 - الم 📈 تفسير ◽ آراى مفسران (درباره حروف مقطعه قرآن) 📝 تذكر: امورى كه علمش مخصوص خداى سبحان يا معصومان (عليهم السلام) است، دو قسم است: قسم اول علومى است كه خداوند يا معصومان (عليهم السلام) است، دو قسم است: قسم اول علومى است كه خداوند يا معصومان (عليهم السلام) به غير خود تعليم نكرده اند و ديگران نه توان درك آن را دارند و نه مكلف به آن هستند؛ مانند اسماء مستاثره. البته در آن تامل است كه آيا خداوند آنها را به معصومين (عليهم السلام) تعليم كرده است يا نه. گرچه تعليم كردن آنها به معصومين (عليهم السلام) اولى و اصرب است. ولى ديگران بر اثر عدم ظرفيت و عاء وجودى آنان را فراگيرى چنان دانشى محرومند. ▫ قسم ديگر علومى است كه گرچه بالاصاله از آن خداوند است، ليكن از اسرار ويژه الهى نيست،، بلكه خداوند آن را براى آموختن نازل كرده است، ليكن آموختن آن، راه ويژه اى دارد كه براى پيدا كردن راه آموزش آن بايد به خدا مراجعه كرد و مراجعه به خدا همان مراجعه به سنت آنان است، و اين دو رجوع ملازم هم است ؛ چنانكه آن دو مرجع متلازم يكديگر است. البته مرجع بالذات يكى است. ▫ آنچه علمش از اسرار الهى است و اصلا به غير خدا نمى رسد، متشابه هم نيست ؛ زيرا متشابه نيز تفسيرش ميسور غير خداست. حاصل اين كه، تشابه از اوصاف دلالت است در آياتى كه ظهور در معنايى دارد، گرچه آن معنا شبهه ناك است، در حالى كه حروف مقطعه اصلا ظهور در معنايى خاص ‍ ندارد تا شبهه ناك باشد. 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانسنگ (32) 🔅🔅🔅 ✅ آیه 1 - الم 📈 تفسير ◽ آراى مفسران (درباره حروف مقطعه قرآن) ☑ راى دوم حروف مقطعه هر سوره نام همان سوره است. (96) چنانكه سوره هاى يس و طه و ص و ق هر كدام به نام حروف مقطعه خود موسوم شده است. برخى سوره ها نيز اسمهاى متعددى دارد كه يكى از اسامى آنها نيز همان حروف مقطعه آغاز آن سوره هاست و در واقع نامهاى ديگر مشهور و حروف مقطعه نام مستور آن است . ⏪ مرحوم شيخ طوسى اين راى را در تفسير حروف مقطعه بهترين راى دانسته، مى گويد: اگر اشكال شود كه چرا اين حروف را اين كه نام سوره است، جزو سوره قرار گرفته ؟ در پاسخ مى گوييم: همان طور كه كلماتى نظير بقره و آل عمران هم نام سوره است و هم جزو سوره، الم نيز مى تواند در عين اين كه جزو سوره است نام سوره نيز باشد. (97) ⏪ پاسخ: گرچه نامگذارى اشيا يا اشخاص در مواردى ارتجالى است (98) و مناسبت خاصى نمى طلبد، ليكن اثبات مدعاى مزبور در مورد خاص ‍ دليل مى طلبد؛ گرچه ما دليلى بر نفى تسميه سوره ها به اين نامها نيز نداريم، ولى دليلى بر اثبات نيز نيست ؛ از اين رو در بوته احتمال قرار مى گيرد. ===================== 96- المنار، ج 1، ص 122، تفسير كبير، ج 2، ص 6 97- تفسير تبيان ، ج 1، ص 49. 98- اسم به معناى اعم هم شامل وصف و لقب . اسمى كه به معناى علم باشد ارتجالى است و مناسبت نمى طلبد؛ مانند اين كه ، چرا سنگ و درخت مناسبت خاصى نمى طلبد، ليكن اثبات مدعاى مزبور در مورد خاص دليل مى طلبد؛ گرچه ما دليلى بر نفى تسميه سوره ها به اين نامها نيز نداريم ، ولى دليلى بر اثبات نيز نيست ؛ از اين رو در بوته احتمال قرار مى گيرد. راى سوم حروف مقعطه نامهاى قرآن است ؛ چنانكه فرقان و ذكر نامهاى قرآن كريم است . 🌴🌴🌴 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
(تفسیر وقرآن پژوهی) 🔅🔅🔅 📌نگاشت15:نکات تفسیری آیه 13 سوره انشقاق إِنَّهُ‌ کَانَ‌ فِي‌ أَهْلِهِ‌ مَسْرُوراً ☑️ ۱ - جهنمیان، که در آرزوى هلاکت ناله سر مى دهند، روزگارى در کنار خویشاوندان خود، دنیایى شاد و زندگى خرّمى داشتند. (یدعوا ثبورًا ... إنّه کان فى أهله مسرورًا) ☑️ ۲ - دوزخیان در آخرت، از حضور شادمانه نزد خویشاوندان خود محروم خواهند بود. (إنّه کان فى أهله مسرورًا) مقایسه دو تعبیر «ینقلب إلى أهله» (در آیات پیشین) و «کان فى أهله»، گویاى این است که گرفتاران دوزخ، از لذت همنشینى با خویشاوندان خود بهره اى نمى برند. ☑️ ۳ - شادى هاى دنیایى کافران، شایسته دل بستگى نبوده و پایدار نخواهد ماند. (إنّه کان فى أهله مسرورًا) ☑️ ۴ - شادمانى از حضور بین خانواده و دودمان خویش در آخرت، غیر قابل قیاس با دل خوشى به حضور بین آنان در دنیا است. (و ینقلب إلى أهله مسرورًا ... إنّه کان فى أهله مسرورًا) آیه شریفه حضور فرح بخش بین خویشاوندان در آخرت را به عنوان پاداش یاد کرده و شادکامى بین خاندان در دنیا را ناپایدار و بى اثر در رفع مشکلات قیامت معرفى کرده است; تا تفاوت دو حالت نمودار گردد. ☑️ ۵ - خوش بختى هاى دنیایى و دل خوشى به پیوندهاى خانوادگى، در قیامت کارساز نبوده و انسان را از آتش دوزخ رهایى نمى بخشد. (و یصلى سعیرًا . إنّه کان فى أهله مسرورًا) 🌴🌴🌴 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
(تفسیر وقرآن پژوهی) 🔅🔅🔅 📌نگاشت16:نکات تفسیری آیه 14 سوره انشقاق إِنَّهُ‌ ظَنَ‌ أَنْ‌ لَنْ‌ يَحُورَ ☑️ ۱ - اهل دوزخ در دنیا، مى پنداشتند زندگى شاداب آنان دگرگون نشده و الفت هاى خانوادگى شان هرگز از هم نخواهد گسست. (إنّه ظنّ أن لن یحور) «حَور»، رجوع از چیزى و به چیزى مى باشد. اصل معناى آن بازگشت به کم بود است و با ضمّه «حاء» به معناى هلاکت خواهد بود (لسان العرب). فعل «یحور» از هر کدام مشتق باشد، برداشت یاد شده قابل استفاده است. ☑️ ۲ - دوزخیان، در دنیا در این گمان به سر مى برند که هرگز پس از مرگ، حیات دوباره نخواهند یافت. (إنّه ظنّ أن لن یحور) «حَوْر»، تعبیرى دیگر از «حشر» است و به هلاکت یا نقص و انحطاطى نظر دارد که در آخرت، نصیب منکران معاد خواهد شد. ☑️ ۳ - جاودانه پنداشتن دنیا و استبعاد معاد از سوى ناباوران، بر پایه گمان است; نه برهان و یقین. (إنّه ظنّ) ☑️ ۴ - جاودانه پنداشتن دنیا و بعید شمردن معاد، ریشه دل خوشى هاى نابجا و دلبستگى به خانواده و خاندان است. (إنّه کان فى أهله مسرورًا . إنّه ظنّ أن لن یحور) حرف «إنّ» در «إنّه ظنّ»، براى بیان علت سُرورى است که در «کان فى أهله مسروراً» بیان شده است. ☑️ ۵ - اعطاى نامه عمل از پشت سر، فریاد هلاکت خواهى در قیامت و گرفتارى به آتش جهنم، برخاسته از استبعاد معاد است. (و أمّا من أُوتى ... إنّه ظنّ أن لن یحور) این آیه، مى تواند بیانگر علت براى مطالب قبل باشد که از جمله آنها «اُوتى کتابه وراء ظهره» بود. 🌴🌴🌴 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
(تفسیر وقرآن پژوهی) 🔅🔅🔅 📌نگاشت17:نکات تفسیری آیه 15 سوره انشقاق بَلَى‌ إِنَ‌ رَبَّهُ‌ کَانَ‌ بِهِ‌ بَصِيراً ☑️ ۱ - بازگشت دوباره انسان به حیات در آخرت حتمى است. (إنّه ظنّ أن لن یحور . بلى) ☑️ ۲ - بصیر بودن خداوند به ویژگى هاى منکران معاد، دلیل لزوم محشور ساختن آنان و حسابرسى از آنها است. (ظنّ أن لن یحور . بلى إنّ ربّه کان به بصیرًا) ☑️ ۳ - خداوند، با توبیخ کسانى که به تفریحات خانوادگى سرگرم شده و معاد را بعید شمردند، آنان را به مؤاخذه اخروى تهدید کرد. (بلى إنّ ربّه کان به بصیرًا) خبر از آگاهى خداوند به کارها و خصلت هاى منکران معاد، تهدید آنان به مؤاخذه با تعبیرى توبیخ آمیز است. ☑️ ۴ - دنیا و شادى هاى آن، جاودانه نیست و دگرگون خواهد شد. (إنّه کان فى أهله مسرورًا . إنّه ظنّ أن لن یحور . بلى) ☑️ ۵ - خداوند، آگاه به وجود نشیب و فراز در مراحل حیات دنیوى و اخروى انسان و ناپایدار ماندن محفل هاى خانوادگى و خوش گذرانى هاى دنیامداران (بلى إنّ ربّه کان به بصیرًا) هر چند ضمیر در «ربّه» و «به»، به منکر معاد برمى گردد; ولى محتواى آیه شریفه، به جنبه انسان بودن آنان مربوط است. ☑️ ۶ - حیات بشر، غیر قابل انفکاک از معاد است. (بلى إنّ ربّه کان به بصیرًا) در آیه شریفه، بصیر بودن خداوند به انسان، دلیل معاد گرفته شده است; یعنى، هر کس با ویژگى هاى این مخلوق آشنا باشد، معاد را براى او ضرورى خواهد دید. ☑️ ۷ - آگاهى دقیق خداوند به حقیقت انسان، دلیل سامان دادن معاد در مراحل هستى او است. (بلى إنّ ربّه کان به بصیرًا) جمله «إنّ ربّه...» در مقام تعلیل است و بصیرت خداوند به انسان را دلیل معاد قرار داده است; یعنى، انسان موجودى است که باید معاد داشته باشد و چون خداوند، به طور کامل به حقیقت انسان آگاهى دارد، براى او معاد قرار داده است. ☑️ ۸ - خداوند، مالک و مدبر انسان و سامان بخش تحولات زندگى و عوالم هستى او است. (ربّه) ☑️ ۹ - ربوبیت خداوند بر انسان ها، مقتضى شناخت ذات و حالات آنان است. (إنّ ربّه کان به بصیرًا) ☑️ ۱۰ - معادِ انسان ها، جلوه ربوبیت خداوند بر آنان است. (بلى إنّ ربّه) ☑️ ۱۱ - کسانى که در قیامت نامه عمل را از پشت سر دریافت کرده و به دوزخ گرفتار مى شوند، خود عامل پیدایش چنین سرنوشتى اند. (أمّا من أُوتى کتبه ... و یصلى سعیرًا ... بلى إنّ ربّه کان به بصیرًا) ☑️ ۱۲ - عذاب دوزخیان و اعطاى نامه عمل به آنان از پشت سرشان، نظام جزایى آگاهانه و مدبرانه خداوند است. (و أمّا من أُوتى کتبه ... و یصلى سعیرًا ... بلى إنّ ربّه کان به بصیرًا) حرف «بلى» ممکن است به تمام مشخصات دسته دوم (و أمّا من اُوتى ...) ارتباط داشته باشد. در این صورت پندار رجوع نکردن را، پندارى باطل و حوادث پیش آمده (اُوتى کتابه وراء ظهره ... یصلى سعیراً) را، رخدادى ثابت معرفى مى کند. جمله «إنّه ...» بیانگر این است که آن حادثه ها، برخاسته از ربوبیت و بصیرت خداوند است. 🌴🌴🌴 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
(تفسیر وقرآن پژوهی) 🔅🔅🔅 📌نگاشت18:نکات تفسیری آیه 16 سوره انشقاق فَلاَ أُقْسِمُ‌ بِالشَّفَقِ‌ ☑️ ۱ - سوگند مؤکد خداوند، به سرخى افق هنگام غروب خورشید (فلا أُقسم بالشفق) مشهور بین اهل لغت، این است که «شفق» همان سرخى است که بعد از غروب خورشید، در طرف مغرب دیده مى شود (مصباح). در سخن و شعر عرب، به طور فراوان اتفاق مى افتد که براى تأکید قسم، فعل آن را با حرف «لا» مى آورند. برخى آن را زاید و دسته اى آن را، براى نفىِ پندار قبل مى دانند(کشاف). ☑️ ۲ - «شفق»، پدیده اى شگفت و با عظمت (فلا أُقسم بالشفق) سوگند خداوند، نشانگر عظمت چیزى است که به آن سوگند یاد شده است. ☑️ ۳ - آشنایى با مرحله حسابرسى نامه هاى اعمال، زمینه ساز باور انسان به تغییرپذیر بودن حالات خویش است. (فلا أُقسم) جمله «طبقاً عن طبق» (در آیات بعد) - که سوگندهاى مکرر این آیات مربوط به آن است - از دگرگونى حالات انسان خبر مى دهد و حرف «فاء» در «فلا اُقسم» این مجموعه را بر آیات پیشین - که درباره محاسبه نامه هاى اعمال بود - تفریع کرده است; یعنى، حال که از حساب و کتاب آگاه شدید، بدانید که دگرگونى حالات حتمى است. 🌴🌴🌴 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
(تفسیر وقرآن پژوهی) 🔅🔅🔅 📌نگاشت19:نکات تفسیری آیه 17 سوره انشقاق وَ اللَّيْلِ‌ وَ مَا وَسَقَ‌ ☑️ ۱ - سوگند خداوند به شب و تمامى موجودات پراکنده اى که تاریکى شب آنها را گرد هم جمع مى کند. (و الّیل و ما وسق) واژه «وَسْق» به معناى جمع کردن چیزهایى است که متفرق باشند(مفردات). گویا مراد جمع شدن جاندارانى است که با فرارسیدن تاریکى شب، از همه طرف به محل استراحت خود مى روند. ☑️ ۲ - سوگند خداوند، به هر چه تاریکى شب آن را فراگیرد. * (و ما وسق) «ما» در «ما وسق»، موصول است و ضمیرى که به آن برمى گردد، در کلام نیامده است. مصداق «ما وسق»، ممکن است تمام موجودات جاندار و بى جان باشد که تاریکى شب، آنها را زیر پرده سیاه خود جمع مى کند. ☑️ ۳ - ماهیت شب و گسترش تاریکى آن بر موجودات و نقش آن در گرد هم آمدن جانداران، شگفت و با عظمت است. (و الّیل و ما وسق) 🌴🌴🌴 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
📌گزارش از آینده 📎امام علی علیه السّلام فرمودند: فِي الْقُرْآنِ نَبَأُ ما قَبْلَكُمْ، وَخَبَرُ ما بَعْدَكُمْ، وَحُكْمُ ما بَيْنِكُمْ ؛ قرآن احوال گذشتگان، و أخبار آینده را در بردارد، و شرح وظایف شما را بیان کرده است. 📚شرح نهج البلاغه فیض الاسلام، ص 1235 ☘☘☘ 🌷همراهی شما با صفحه قرآنی رحیق موجب تشویق قرآن پژوهان در ترویج آموزه و معارف وحیانی است.🌷 👇👇👇 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
سوره بقره آیات 249 تا 252 .مصطفی اسماعیل.mp3
1.33M
🔅🔅🔅 تلاوت مبنا - سوره بقره 249 تا 252- مصطفی اسماعیل 📌 تلاوت استاد مصطفی اسماعیل 🕑 زمان:8دقیقه 249- فلما فصل طالوت بالجنود قال ان اللّه مبتليكم بنهر فمن شرب منه فليس منى و من لم يطعمه فانه منى الا من اغترف غرفة بيده فشربوا منه الا قليلا منهم فلما جاوزه هو و الذين آمنوا معه قالوا لا طاقة لنا اليوم بجالوت و جنوده قال الذين يظنون انهم ملاقوا اللّه كم من فئه قليلة غلبت فئه كثيره باذن اللّه و اللّه مع الصبرين250- و لما برزوا لجالوت و جنوده قالوا ربنا افرغ علينا صبرا و ثبت اقدامنا و انصرنا على القوم الكفرين 251- فهزموهم باذن اللّه و قتل داود جالوت و آتئه اللّه الملك و الحكمه و علمه مما يشاء و لو لا دفع اللّه الناس بعضهم ببعض لفسدت الارض و لكن اللّه ذو فضل على العلمين 252- تلك آيات اللّه نتلوها عليك بالحق و انك لمن المرسلین 👈 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. التماس دعا🙏 @rahighemakhtoom