eitaa logo
روشنگر مدیا
955 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
556 ویدیو
68 فایل
ارتباط با ادمین: @RmediaAdmin خرید نسخه فیزیکی روشنا: 09199163684 خرید نسخه دیجیتال روشنا: https://b2n.ir/x56424 وب سایت: www.RoshangarMedia.com آپارات: aparat.com/Roshangarmedia یوتیوب: @roshangarmedia" rel="nofollow" target="_blank">youtube.com/@roshangarmedia اینستاگرام: Roshangar.Media@
مشاهده در ایتا
دانلود
💢زمزمه‌ی بودن شاه ایران ! 🔹در بحبوحه‌ی شکل‌گیری ، بهائیت تلاش نمود تا سفره‌ی خود را از جنایات جدا کرده و تمام جنایات و غارت‌های خود را در زمان این رژیم لاپوشانی کند. از این‌رو پس از شکل‌گیری انقلاب اسلامی شاهد آنیم که تشکیلات بهائیت، نه تنها منکر تاخت و تازهای خود در زمان پهلوی شد [ر.ک: ظهور و سقوط ، ج 1، ص 376]، بلکه مدعی ستم دیدن در زمان پهلوی نیز می‌شود. ♦️اما این‌ها در حالیست که آمیختگی زیاد محمدرضا پهلوی با و حمایت‌های همه‌جانبه از آنان به حدی بود که موجب شد، زمزمه‌ی بهائی بودن شاه ایران بر سر زبان‌ها بیفتد؛ تا جایی که یکی از مبلّغان بهائی می‌گوید: «کارهایی که اکنون به دست اعلی‌حضرت همایون شاهنشاه آریامهر صورت می‌گیرد، هیچ کدامش روی اصول دین اسلام نیست. زیرا خود شاه به تمام دستورات بهائی آشنایی دارد و حتی ایشان با در دوران کودکی در مدرسه بهائیان در خیابان امیریه که آن زمان از مدارس عالی تهران بود، درس خوانده‌اند و دلیلش آن است که عکس آن زمان شاه و اشرف هم‌اکنون موجود است... ♻️حالا مردم احمق می‌گویند شاه بهائی است؛ چه کار می‌توانند بکنند، فلسفی بالای منبر می‌گوید شاها مواظب باش ببین دکتر شما چه شخصی است کارها را به دست بهائی‌ها ندهید... هم‌اکنون وزیر جنگ و تیمسار شیرین سخن بهائی هستند».[تاریخ قیام 15 خرداد به روایت اسناد، سند شماره: 2/85] 📚پی‌نوشت: 📖عبدالله شهبازی، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، تهران: مؤسسه‌ی مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، انتشارات اطلاعات تهران، 1385، ج 1، ص 376. 📖جواد منصوری، تاریخ قیام 15 خرداد به روایت اسناد، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1378 ش، سند شماره: 2/85. @n_bahaiat
روشنگر مدیا
🌀احزاب سیاسی صوفی در افغانستان 👈حزب «محاذ ملی» از فرقه «قادریه» 📝با تغییر نظام از سلطنت به جمهوری به وسیله کودتای داوودخان علیه محمدظاهرشاه در سال 1973، شرایط تغییر کرد و فرقه‌های ، و همگام با سایرین به تأسیس سازمان ها و اقدام کردند. ↩️، درواقع تجلی سیاسی قادریه است که به وسیله پیرهای گیلانی رهبری می شود. این توسط «پیرسید احمد گیلانی »(مؤسس قادریه و) از بستگان سببی محمدظاهرشاه، آخرین پادشاه افغانستان تأسیس شده است. 📌محاذ ملی با هدف بازگرداندن نظام به پدید آمده است؛ زیرا گیلانی‌ها امیدشان را در بازگشت نظام سلطنت از دست نداده و امیدوار بودند تا موقعیت از دست رفته‌شان را در بالاترین مراتب بازیابند. ✍️«سیدهادی خسروشاهی » در رابطه با هویت گیلانی و می‌نویسد: «سیداحمد گیلانی، رهبری محاذ ملی را برعهده دارد. وی از علمای مذهبی است و در سیاست ملی‌گرا و در منسوب به سلسله [فرقه]قادریه است. حزب وی درواقع ایدئولوژی ظاهری ندارد و مکتبی است کهبه محافظه کاری معروف است. به دلیل نسبت سببی با در میان گروه های انقلابی اعتبار و موقعیت بالایی ندارد. وی هوادار سیاست ملایم با شرق و غرب است و می خواهد در کشور ،نظامی استقرار یابد که با غرب رابطه ای خوب داشته باشد. ➕پیرسید ، محاذ ملی را به عنوان حزبی قانونی در وزارت عدلیه ثبت کرد اما خود به دلیل کهولت سن، را ترک گفت و آن را به فرزندانش سید اسحاق و فاطمه گیلانی واگذار کرد. 📘برگرفته از: جریان شناسی فکر ی-سیاسی تصوف در افغاوستان، حسین زحمتکش و امان ا... شفایی @Feraghvaadyan
روشنگر مدیا
#موش_شناسی جریان‌شناسی بهائیان با نفوذ در ایران(۴) 🔴 از عناصر #بهائی که در عرصه فرهنگ نفوذ گسترده‌ا
جریان‌شناسی بهائیان با نفوذ در ایران(۵) 🔴 یکی از چهره‌های معروف در عرصه فرهنگ در روزگار اقتدار محمدرضا ، «احسان یارشاطر» بود. وی متهم به ارتباط پنهانی و آشکار با آژانس‌های جاسوسی غرب و کانون‌های قدرت وابسته به جریان جهانی سلطه بود و هنوز هم در سال‌های پایانی عمر، در خدمت این مجامع و محافل است. او بسیاری از سال‌های عمرش را در خدمت تحکیم صورت بندی اجتماعی- سیاسی و فرهنگی رژیم پهلوی گذراند و به عنوان دستیار در کنار افرادی همچون ابراهیم پورداوود، به عنوان نظریه پرداز، مفاهیم مرتبط با و شاهنشاهی و مقولاتی چون باستان گرایی را تئوریزه کرد. متولد سال 1298ش می‌باشد. دوران تحصیلش را در دبیرستان شرف و تربیت و دانشکده ادبیات سپری کرد. در همین ایام با افرادی چون نعمت‌الله نصیری (آخرین رئیس ساواک محمدرضا شاه) و عده‌ای دیگر از افرادی که بعدها از صاحب منصبان در زمان حاکمیت محمدرضا پهلوی شدند. آشنا شد به طوری که پایه و اساس بسیاری از ارتباطات وی با کانون‌های قدرت وابسته به بیگانه و رشد او در تشکیلات اداری و دیوانسالاری پهلوی، توسط همین افراد صورت گرفت. پس از گرفتن درجه دکترای دانشگاه تهران به عنوان عضو هیئت علمی و دانشیار دانشکده مشغول به کار گردید. البته اشتغال یارشاطر و دیگر افراد بهائی در دانشگاه‌های کشور از نکات قابل تعمق می‌باشد. ⭕ هنوز چند ماه از استخدام یارشاطر نمی‌گذرد که بخش فرهنگی سفارت در تهران یک بورس تحصیلی یک ساله در اختیارش گذاشت. این بورس هیچ گونه ارتباطی با رشته تحصیلی وی (ادبیات فارسی) نداشت و در رشته تعلیم و تربیت بود و با اینکه استادان بسیاری استحقاق استفاده از این بورس را داشتند و سال‌ها در انتظار سفر مطالعاتی خارجی از کشور بودند، کارگزاران مربوطه یارشاطر را به انگلستان فرستادند. ↩️ در زمان برگزاری جشن‌های یارشاطر یکی از اعضای اصلی شورای مرکزی جشن‌ها بود. براساس مدارک موجود، وی مأمور برقراری ارتباط جشن‌ها با دولت آمریکا و دعوت از روسای ارشد این دولت برای حضور در ایران در ایام برگزاری جشن‌های دو هزار پانصد ساله بوده است. 🔶یارشاطر یکی از اعضای در ایران و از مهره‌های لژ مهر بود. وی یکی از اعضای تشکیلات است و این موضوع را در نوشته‌ها و آثارش به وضوح می‌توان مشاهده کرد. او در نوشته‌های خود اکثراً از اصلاحات رایج در میان بهائیان استفاده می‌کند و می‌کوشد تا از رهگذر استخدام و به کارگیری این اصطلاحات و عبارات، آن‌ها را نوشته‌های فارسی پاکیزه قلمداد کند و بویژه این شیوه نگارش و نثر را در میان شاگردانش رواج دهد. یارشاطر بهائیت را در شمار ادیان الهی و باب و بهاء را در زمره‌ی پیامبران قرار می‌دهد و در هر جا که فرصت بیابد، در اطراف این فرقه و سران وابسته آن تبلیغ می‌کند و از رهبران آن تمجید به عمل می‌آورد: «ایران سرزمین دین‌ها و دین آوران نیز هست و تنی چند از نامورترین دین آوران جهان چون زرتشت و مانی و باب و بها از این سرزمین برخاسته‌اند.» ❌ وی در شمار مبلغان رواج بهائی گری در سطح جهانی است و خود را ملزم به تلاش و تکاپو در این عرصه می‌دانست و همیشه در صفوف مقدم تبلیغات، برای بهائیت حضور می‌یافت. https://eitaa.com/joinchat/2125070336Cb3c07ddb09
✍️«تصوف و مدرن‌سازی فقر» ♦️مفهوم یا فقر در جریان‌های درویشی، نقش اساسی داشته و پایه مبانی فکری-عقیدتی ایشان به شمار می‌رود. این مفهوم چنانچه از معنای مصطلح آن برمی‌آید، نمادی است از دنیاگریزی و دوری از مادیات که به عنوان بن‌مایه اولیه تصوف مطرح می‌باشد، ولی در دوره معاصر و‌ در مسیر هماهنگی با مقتضیات دنیای کنونی، با تغییرات ماهوی همراه گردیده است. ⭕️زندگی در جهانی آمیخته با ویژگی‌ها و شاخص‌های ، شرایط یا تحولاتی را بر جوامع بشری تحمیل نموده و گروه‌ها و جریان‌های اجتماعی را به هماهنگ‌سازی با هنجارهای برآمده از این مقوله سوق داده است. جریان‌های فکری-اعتقادی نیز از این مقوله مستثنی نبوده و برخی از آن‌ها با وجود ریشه‌ داشتن در زمینه‌های سنتی، به سمت نوگرایی یا پیش رفته‌اند. فقر و درویشی از جالب‌ترین نمونه‌ها در این ارتباط است. ↩️امروز می‌توان از پدیده‌ای به نام مدرن‌سازی فقر سخن گفت. در رویکرد نوین تصوف، با تناقض معنایی مفهوم فقر و درویشی، شاهد دنیاگرایی مشخص یکی از دنیاگریزترین مفاهیم هستیم. اگر در قالب ، فقر و درویشی با تعبد از مادیات و وصل به جهان معنوی مترادف می‌شد، در رویکرد نوین، همسو با ارزش‌ها و هنجارهای مدرنیته، چرخشی محسوس به سمت مادی‌گرایی و تمامی مظاهر آن یافته‌است، تا جایی که پارادوکسی موسوم به سلطنت فقر در دایره واژگانی منتقدان جا باز کرده‌است. 🔴مدرن‌نمایی یا تغییر ساختاری و ظاهری درویشی‌گری در پوشش و آداب و مناسک‌ فرقه‌ای، تجلی این تغییرات ماهوی در تصوف است. ظهور تمایلات قدرت‌طلبانه در حوزه‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی‌‌ هم از این جمله است. قدرت‌طلبی در هر حوزه‌ای، همان انذار مشترک درویشی به مریدان، اکنون در مدرن‌گرایی، مطالبه فقرایی گشته که دیگر نه تنها با فقر مشکلی ندارند، بلکه در مسیر تحققش می‌کوشند و ارزش را نه در رشد صرف، بلکه در ارتقای قدرت و نفوذ مادی آن می‌دانند و این همان فقر مدرنی است که از آن دم می‌زنند. @roshangarmedia
⛔️من دین منفعل نمی خوام!!!!! 🔸 یکی از شاعران بزرگ کشور در کتاب خاطرات خود در مورد آقا حلبی اینگونه می گوید : یک سفری آقای _محمود_حلبی که در رأس "انجمن حجّتیه" بود به سبزوار آمد. یک شب در منزل حاج آقا فخر (یکی از علمای سبزوار) بود، در منزل ایشان من یک شعر در رابطه با (عج) خواندم، ایشان خوششان آمد و بسیار تعریف کرد و گفتند: ما فردا می‌خواهیم برویم نیشابور، با ما به نیشابور بیایید. روز دیگر به نیشابور رفتیم، در نیشابور در خانهٔ مجللی از ما پذیرایی کردند، به نظرم سه اتاق بود پُر از جمعیت، من در آنجا شعری خواندم که دقیقاً حمله به دستگاه بود، قصیده‌ای بسیار طولانی بود که آن را تا آخر خواندم و نشستم. یک قندان کنارم بود، آقای حلبی اشاره کرد که آقا حمید، آن قندان را اینجا بیاورید، قندان را برداشتم و جلوی ایشان گذاشتم. و در گوشم گفت: ما بنا نداریم با این بابا () در بیفتیم! من واقعاً سرد شدم، نشستم و به این فکر افتادم که خیر، این انجمن [ حجتیّه] جای من نیست، من را مِنهای نمی‌توانم بپذیرم. 🆔@RoshangarMedia