eitaa logo
روز‌نوشت
554 دنبال‌کننده
724 عکس
347 ویدیو
1 فایل
✍طلبه‌ام و مبتلاء به نگارش با کپی پیست میانه‌ی خوبی ندارم. کپی از این کانال با اشاره به نام صاحبش باشد. با نقدهاتون، خوش‌حال میشم! @islamic_ethic https://eitaa.com/roznevesht http://zil.ink/roznevesht
مشاهده در ایتا
دانلود
⚡️لایکی (قسمت اول) ورود ویروس کرونا به کشور ما، بحران‌های مدیریتی را بیش از پیش آشکار کرد. تعطیلی مدارس و انتقال آموزش از فضای حقیقی به فضای مجازی به بهانه‌ی نصب اپلیکیشن شادِ آموزش و پرورش، پای جمعیت زیادی از کودکان و نوجوانان را به این فضا کشانید. خانواده‌هایی که تا قبل از این ضرورت، تن به خواسته‌های فرزندان برای خرید موبایل شخصی و یا استفاده از اینترنت نمی‌دادند، این بار مجبور شدند به دلیل عقب نماندن فرزندانشان از آموزش راضی به استفاده‌ی آن‌ها از این فضا شوند. یکی از معایب امور مدیریتی و اجرایی در کشور ما این است که مدیران ما بعضا، نه خود کارشناس دقیقی هستند و نه از نظرات کارشناسان خبره بهره می‌برند.به همین دلیل در اکثر مواقع بعد از اجرا شدن تصمیماتشان و ایجاد عوارض آن تصمیمات، تازه شروع به آسیب‌شناسی می‌کنند که مثلا فلان تصمیم چه عوارضی برجای گذاشته و حالا باید چه کنیم؟ در حالی که عقل سلیم حکم می‌کند قبل از ارائه‌ی هر تصمیمی همه‌ی زوایای موضوع دقیق و عمیق بررسی شود و تصمیمی لحاظ گردد که کمترین آسیب را بجا گذارد. آگاهی ندادن به والدین و آشنا ننمودن آنها با خطراتی که همزمان ممکن است با نصب اپلیکیشن شاد برای بچه‌ها ایجاد شود، منجر شد که بستر ورود برای فضای بی در و پیکر مجازی برای کودکان و نوجوانان زیادی فراهم شود. نوجوانان همواره علاقه مند به حضور در گروه‌های هم‌سن و سال خویش هستند. یکی از شبکه‌های اجتماعی که به طور خاص با محوریت حضور کودکان و نوجوانان تعبیه شده، نرم افزار لایکی است. https://eitaa.com/roznevesht
⚡️لایکی ( قسمت دوم) لایکی ماهیتی سنگاپوری دارد و کاربرد اصلی آن، ساخت ویدئو‌های کوتاه و اشتراک گذاری آنهاست. در ایام کرونا و هم زمان با آموزش درسی آنلاین بچه‌ها، حضور نوجوانان به شدت در این نرم‌افزار افزایش یافت و دانلود این نرم افزار در کشور ما به شکل تصاعدی بالا رفت. بنای این برنامه ترویج محتوا‌های جنسی است به گونه‌ای که کاربران، ویدئو‌های خود با محوریت مباحث جنسی را به اشتراک می گذارند.آنچه بیش از همه در این نرم‌افزار خودنمایی می‌کند فرهنگ نمایش اندام است.نشان دادن اندام‌های جنسی با کاور رقص و حرکات نمایشی از برنامه‌های رایج این نرم افزاربه شمار می‌رود. دربرخی از نرم افزار‌ها و شبکه‌های اجتماعی تاحدودی فیلتر امورنامناسب وجود دارد؛ اما در نرم افزار لایکی حذف محتواهای جنسی به سختی انجام می‌گیرد. شاید یکی از تفاوت‌های مهم این پیام‌رسان با سایر پیام‌رسان‌ها این باشد که به دلیل حضورکودکان و نوجوانان در این فضا، بیماران جنسی به این پیام‌رسان بسیار علاقه‌مندند تا جایی که امکان ارتباط زنده‌ی تصویری شرایط سوء استفاده‌های جنسی را برای این بیماران فراهم آورده است. یکی از دیگر ویژگی‌های این فضا وجود گزینه ای به نام (nearby) یا پیرامون است که منجر به یافتن و پیدا کردن افرادی می‌شود که از حیث مکانی نزدیک به یکدیگرند.این ویژگی در واقع با نوعی آدرس‌دهی توانایی پیدا کردن طعمه‌های جنسی را برای بیماران جنسی فراهم می‌آورد. https://eitaa.com/roznevesht
⚡️لایکی (قسمت سوم) بیماران جنسی این فضا را برای خود بسیار مناسب می‌دانند تا جایی که لایکی، بهشت پدوفیلی‌ها(یعنی آن‌ها‌که میل جنسی به کودکان دارند) نامیده شده است. علاوه بر مباحث جنسی، ترویج امور خشونت‌زا در این نرم‌افزار نیز بسیار مشهود است. شوخی‌های خشن و برخوردهای نامناسب و ترویج امور همراه با خشونت در بین نوجوانان و به اشتراک گذاشتن آنها نیز از ویژگی های مهم این نرم افزاراست. با توجه به خطراتی که این نرم‌افزار دارد بر متولیان امر واجب و لازم است که در جهت آموزش و هم‌چنین استمرار آموزش به والدین اقدام نمایند و آن‌ها را ازخطرات این نوع برنامه‌ها آگاه سازند. بر والدین نیز لازم است تا بر حضور فرزندانشان در فضای مجازی نظارت کامل داشته باشند تا وضعیت به گونه‌ای نشود که بچه‌ها به جای یادگیری دروس سر از برنامه‌های نامناسب در آورند. https://eitaa.com/roznevesht
گاهی وسوسه‌ی نوشتن می‌افتد به جان آدم، اما آدم چیزی برای نوشتن ندارد؛ دقیقاً مثل پنگوئنی که وسوسه‌ی پرواز می‌افتد به جانش اما بالی برای پرواز ندارد. خالی کردن ذهن از چیزهایی که موجب تشویش می‌شود می تواند راه حل خوبی در این شرایط باشد. کافیست قلمت را برداری وبه واژه‌ها اجازه دهی تا هرگونه که میلشان می‌کشد کنار هم صف ببندند آن وقت می‌بینی که از لابه‌لای شلوغی‌های ذهنت، کلامی دلنشین خلق می‌شود و بر دل کاغذ می‌نشیند. اتفاقات خارج از ذهن هم همین گونه‌اند کافیست لابه‌لای تمام آن اتفاقات مفاهیمی ارزشمند بیابی و با کنار هم قرار دادن آن مفاهیم، زندگی‌ات را معنادار کنی؛ مثل کاری که در بازیافت انجام می‌گیرد، تولید محصولی مفید از آنچه نامفید می‌پنداشتیم. بازیافت ذهن می‌تواند تمرین مناسبی برای بازتولید مفهومی خوشایند از دلِ اتفاقات ناخوشایند زندگی باشد. https://eitaa.com/roznevesht
⚡️آیا هرچه لذت‌بخش است از نگاه اسلام مردود است؟ https://hawzahnews.com/x9PmW https://eitaa.com/roznevesht
ورود به حوزه ی علمیه یکی از فرصت هایی است که مثل سایر فرصت ها خداوند در اختیار انسان می گذارد. دقیقا مثل فرصت علم آموزی در دانشگاه یا فرصت کسب رزق حلال از طریق کار و یا.... یکی از اموری که در حوزه های علمیه بشدت روی آن مانور داده می شود، این است که خداوند توفیقی خاص و منحصر بفرد به طلاب داده است و تو گویی طلاب انتخاب شده از جانب خدای مهربانند برای تبلیغ دینش.این جملات آشنا را در اولین سخنرانی ها بعد ازپذیرش طلبه ها در حوزه، از جانب مدیران و مسئولان حوزوی زیاد شنیده ایم. موضوع گزینش طلاب به عنوان بنده ای خوب از میان سایر بندگان خداوند، بشدت و حدّت مورد تبلیغ قرار می گیرد تا جایی که طلبه در همان ماه های اول ورود به حوزه، خود را متفاوت از بقیه می بیند. البته که توفیق علم آموزی آن هم از جنس معارف الهی توفیقی است که در روایات نیز بدان اشاره شده و کسب معارف الهی در دایره ی علم نافع قرار گرفته و در این شکی نیست. اما رفتار شایسته ی این طرز تلقی، باید بگونه ای باشد که طلبه در درون و باطن خویش خود را موظف به تبلیغ بداند و دائما با خود مرور کند که من با دیگران متفاوتم بدین معنا که مسئولیتی عظیم به واسطه ی این انتخاب بر عهده ی من گذاشته شده است و بازتاب بیرونی این طرز تلقی نیز باید به صورت تواضع و انجام وظیفه نمود پیدا کند؛ تا جایی که طلبه خود را هم سطح سایر مردم دانسته و هرگزیک سر و گردن خود را برتر و بالاتر نداند. اینکه یک طلبه، تحصیل در حوزه ی علمیه را توفیقی از جانب خداوند بداند بد نیست و اینکه او از این فرصت برای ترویج معارف الهی بهره ببرد نیز امری ستودنیست، منتها مشکل اساسی زمانی ایجاد می شود که با بازتاب این طرز تفکر در رفتارهای بیرونی مواجه می شویم. عجب و غرورعلمی، برتر دانستن خویش درامور عبادی و معنوی، منحصر کردن خداوند و اهل البیت علیهم السلام و در یک کلام انحصار دین به نفع خویش، بی اشکال بودن انجام یک گناه از جانب آن ها و تکفیر کردن دیگران بابت انجام همان گناه از جمله عوارضیست که این طرز تفکر به دنبال دارد. حوزه تقدسش را نه از نامش که از میزان تربیت یافتگانی که بر مبنای معارف دین در حوزه تربیت شده اند، می گیرد.باید بپذیریم که تقدس حوزه، تقدسی مطلق نیست که صِرف ورود به آن خود را مبرا از هر خطا بدانیم. اگرچه عالمان، عابدان، مجتهدان و عارفان زیادی با دود چراغ همین حوزه ها و حجره ها تربیت شدند و هم خود راه سعادت را پیمودند و هم دیگران را به مسیرحق دعوت نمودند و اگر چه برخی عمامه ها توهم زدا هستند و توهم خودبرتربینی را از صاحبانش دور کرده و تعبد و بندگی را در وجودشان به تصویر می کشند اما گویا برخی از عمامه ها قدرت و توان بالایی درخَلق توهم دارند.تمسک به وجاهت های خود ساخته، خود را تافته ی جدابافته دانستن از دیگران و در یک کلام مرزبندی بین خود و سایر خلق، آسیبی است جدی که همواره حوزه های علمیه را تحت تاثیر قرار داده و در تنزل میزان اعتماد مردم به حوزه موثر بوده است. آیا اکنون وقت آن نرسیده که افکار مخرب را تطهیر نماییم و خاصیت توهم زایی عمامه را به توهم زدایی بدل کنیم؟ https://eitaa.com/roznevesht
نگاهم می‌کند من نیز ... چشمانش خیره در چشمانم می‌شود و التماس را از نگاهش می‌فهمم. من یک زنم او نیز... و فهم من از زن بودن دلیلی می‌شود که احساس زنانه‌ی او را بهتر بفهمم. ظاهرش می‌گفت که معتاد است و خودش هم گفت که معتادم و حالا تنها خواسته‌اش بدست آوردن پولیست برای رفع نیاز‌ش، نه نیاز خوردن و نه پوشیدن، که اتفاقاً بسیار هم نحیف بود و بد لباس. پول را می‌خواست تا به قول خودش متاعی بخرد و با مصرفش چند ساعتی این بندِ سستِ اتصال به دنیا و آدمهایش را به کلی قطع کند. دنیا با او چه کرده است که اینگونه هویت مادرانه‌اش را و هویت زنانه‌اش را به دست فراموشی سپرده است!!! روح یک زن در تحمل رنج، بسیار قویست، اما چه بر سر روح زنان معتاد آمده است که اینگونه مچاله می گردند. https://eitaa.com/roznevesht
آدم‌ها هر چقدر هم که قوی باشند و هر چقدر هم که مستقل، باز به یکدیگر نیازمندند. نیاز آدم‌ها به همدیگر صرفاً برای رفع حوائج مادی نیست.انسان در زندگی به حضور دوستان و همنشینی با آن‌ها محتاج است. دوستانی که: به وقت خطا، آگاهش کنند. به هنگام گناه، راه توبه را تعلیمش دهند. اگر کج رفت گوشش را بکشند و به راه آورند. اگر سکوتی بیجا نمود، به حرفش آورند و اگر حرف بدی زد، سکوت را به یادش آورند. اصلاً آدم ها نیاز به کسی دارند تا زیر سایه‌اش جاخوش کنند. https://eitaa.com/roznevesht
هدایت شده از مناهج 🇵🇸🇮🇷
🌀 جای خالی حوزه خواهران در مسائل اجتماعی فرهنگی جامعه 🖋 زهرا ابراهیمی 🔹 امروزه حوزه‌های خواهران در کنار حوزه‌های علمیه‌ی برادران جایگاه علمی و تاثیرگذار خود را پیدا کرده، اما به نظر می‌رسد همچنان دارای ضعف‌های مهمی است که تلاش برای رفع آن‌ها ضروری می‌نماید. اگرچه به کرات در زمینه‌های مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی از سوی فعالین حوزه‌ی خواهران واکنش‌هایی را شاهد بوده وهستیم، اما به نظر می‌رسد یکی از ضعف‌های مشهود در حوزه‌های خواهران این است که موضع‌گیری و تبیین به موقع و مناسب هنگام مواجهه‌ی با جریانات متعدد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی از سوی این حوزه‌ها به‌شکل منسجم، هماهنگ و همراه‌ با برنامه انجام نمی‌پذیرد. 🔹 چیزی که بیش از همه از حوزه‌های خواهران انتظار می‌رود این است که حداقل در زمینه‌ی مسائل مربوط به «زنان، دختران و خانواده» پیشتاز بوده و با آسیب‌شناسی به موقع مسائل، به ارائه‌ی برنامه و راهکار در آن زمینه بپردازند. افکار نادرست و رفتارهای ناصحیح، زمانی که زمینه رشد برای خود را فراهم ببینند، بیشتر خودنمایی می‌کنند اما اگر با واکنش‌های علمی و فرهنگی و به ‌موقع روبرو شوند تأثیرگذاری‌شان نیز محدود خواهد شد. 🔻 برخی فعالان اجتماعی، معضلاتی همچون ازدواج سفید و طلاق‌های عاطفی، زیادشدن بی‌رویه آمار طلاق، چهارشنبه‌های سفید، هم‌جنس‌گرایی و... درپسِ منفعل بودن زنان حوزوی، رنگ بیشتری به خود گرفته و این طیف فضا را برای اثرگذاری بیشتر، آماده می‌بینند. عدم واکنش مناسب نسبت به جریان‌ها و بعضا واکنش‌های آنی و هیجانی ازجمله عوارضی است که اگر به آن توجه نشود در درازمدت حوزه‌های خواهران را به حاشیه خواهد راند. 🔹 آگاهی‌داشتن به زبانِ مسائل اجتماعى و سياست و تحليل مسائل گوناگون از ضرورت‌هایی است که باید بدان پرداخته شود و این امر جز در سایه‌ی آموزش و برنامه‌ریزی امکان‌پذیر نیست. دربین اساتید خواهر، عده‌ای در این موضوعات، صاحب‌نظر و اهل علم هستند اما صِرف معلومات برای تاثیرگذاری در اجتماع کفایت نمی‌کند. حوزه علمیه‌ی خواهران نیازمند تشکیلاتی است که در وهله‌ی اول شرایط اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جامعه زنان و دختران را رصد کنند و چگونگی شرایط موجود را به اطلاع اهل علم برسانند. این گروه رصد می‌توانند از بین طلاب خواهر انتخاب شوند. حوزه‌های خواهران با بهره بردن از پتانسیل و ظرفیت موجود بین طلاب خواهر و تشکیل گروه رصد، قادر خواهند بود خوراک لازم از حیث سوژه‌یابی را در اختیار صاحب‌نظران قرار دهند و بدین شکل در حوادث و جریانات اجتماع، حاضر و موثر واقع شوند. 🔹 ایجاد تمدن نوین اسلامی که رهبر عزیز در بیانیه‌ی گام دوم انقلاب به آن اشاره کرده‌اند در سایه‌ی فعال بودن حوزه‌ها عملی می‌گردد نه منفعل‌بودن. بر همین اساس حوزه‌های خواهران باید به تأثیرگذاری خویش در جامعه واقف بوده و به توانمندی خود اعتماد داشته باشند و معضلات موجود در فضای جامعه نباید منجر به یأس و ناامیدی گردد. @Manahejj
جهان خلقت قواعد خاص خودش را دارد و ما باید منطبق بر قوانین این جهان پیش برویم و الا در میانه‌ی راه می‌مانیم. شاید در مقابل قوانین اعتباری بشر، بشود قانون‌ها را دور زد اما قوانین الهی را نمی‌شود. حالا ما مثل قندی که در چایی حل می‌شود، عجیب حل شده‌ایم در این دنیا، آن وقت توقع استمداد از خداوند داریم. خوب بنده‌ی خوش انصاف، لااقل یک گام در جهت قوانین خلقت بردار، ببین چطور همه چیز تسلیمت می‌شود، بی آنکه تو بخواهی خودت را تسلیم کنی. https://eitaa.com/roznevesht
هر آنچه از دین، اخلاق و انسانیت را که منحصر کردیم بماند... اما خدا را منحصر به خویشتن ندانیم. ما مالک خدا نیستیم. این خداوند مهربان است که مالک ماست. https://eitaa.com/roznevesht
ویژگی‌های جسم با خصوصیات روح بسیار متفاوت است.زشتی جسم را با پوشاندن می‌توان مخفی کرد، اما روح نازیبا را نمی‌توان از هیچ چشمی پنهان کرد، حتی اگر انسان، شاگرد اول کلاس نفاق و دورویی باشد. بالاخره یک جایی و یک زمانی روح آلوده به گناه، خودش را نشان می‌دهد. ظواهر توان پوشاندن باطن انسان را ندارند.شاید ظاهر موجه تا یک مرزی با انسان همسفر شود اما هرگز تا انتها با انسان نخواهد ماند. ابزارت هرچه که باشد از ریش و تیغ گرفته تا یقه‌ی بسته و کراوات، از انگشتر تا صلیب و از چادر و روبنده و پوشیه تا ظاهری متبرج، فرقی نمی‌کند، قانون رسوا نمودن روح، برای همه یکسان است. https://eitaa.com/roznevesht
به ریشه‌های زیر خاک فکر‌کن. دانه‌ای کاشته می‌شود. رشد می‌کند و حالا گیاه ریشه دوانده است. درخت جوانه می‌زند. جوانه‌ها رو به نور متمایل می‌شوند. هرچقدر ریشه‌ها بیشتر در دل خاک فرو می‌روند، گرایش جوانه‌هابه سمت آفتاب بیشتر می‌شود. انگارجذب نور از بالای خاک، با فرو رفتن ریشه‌ها درسیاهی‌های زیرخاک، رابطه‌ای مستقیم دارد. انگار آدم‌ها از دل تاریکی سختی‌ها، به روشنایی امید می‌رسند. اصلا این تاریکی‌چیز بدی نیست. فهم زیبایی نور، مدیون حضور ظلمت است. https://eitaa.com/roznevesht
"آب از سرم گذشته است" این جمله را بارها شنیده‌ایم و یاحتی به زبان آورده‌ایم. اوج یاس و ناامیدی یک انسان از خودش، جهان اطرافش و از همه مهم‌تر خداوند. درگیری و جنگی نابرابر میان آنچه انسان می‌خواسته و آنچه بر او تحمیل شده است. غمگین‌ترین بخش این تراژدی، تسلیم انسان است که با جمله‌ی" آب از سرم گذشته" اوج می‌گیرد. آدمی که حضور خدا را در زندگی‌اش ببیند، هرگز این کلام را بر زبان جاری نمی‌سازد. "آب از سرم گذشته است"یعنی: مهربانی خدا را نمی‌بینم. رحمتش را فراموش کرده‌ام. از توانمندی خویشتن غافلم. وآغوش باز خداوند را نادیده گرفته‌ام. https://eitaa.com/roznevesht
ما آدم‌ها نیاز به یک نیروی درونی داریم، یک قدرتی که از درون، ما را مهار کند. یک وقت‌هایی ممکن است رفتارهایی داشته باشیم که اصلا توقعش را نداریم.اصلا باورمان نمی‌شود که این رفتار، رفتار خود ماست.اینجا دقیقا همان جایی است که آن نیروی درونی نتوانسته خوب عمل کند، یا شاید هرچقدر فریاد کشیده ما صدایش را نشنیده‌ایم. وحالا بُهت عجیبی سراغمان می‌آید که چرا من دست به چنین انتخابی زدم؟! چرا این رفتار را داشتم؟! هرچقدر که آن رفتار با هویت حقیقی ما فاصله داشته باشد، حالت بُهت و حیرت ما هم بیشتر می‌شود. من احساس می‌کنم این اتفاق نه تنها برای فرد، که برای اجتماع هم می‌افتد.ما در جامعه‌ی خود شاهد رفتارهایی از آدم‌هایی هستیم که نمی‌توانیم باور کنیم، به همین دلیل است که با یک جامعه‌ی مبهوت روبرو‌ایم.جامعه‌ای که توقع مردمش از مسئولانش بیش از این بوده و حالا مردم به دلیل این عدم تطابق، متحیرند.شاید این اجتماع هم نسبت به ندای درونی‌اش بی‌توجه بوده که نتیجه‌اش این حجم از حیرت شده است. بُهت حالت عجیبی است غیر قابل وصف. نه رنج است و نه غم نه بغض است و نه ترس بُهت، نامفهوم‌ترین نوع احساسات یک انسان است. حالتی که هیچ توضیحی برایش نمی‌یابی. https://eitaa.com/roznevesht
پاییز را می‌توان با رنگ‌هایش توصیف کرد. با برگ‌هایش ... پاییز که می‌شود، آدم یاد کوتاهی عمرش می‌افتد. یاد اینکه انگار کم کم باید بار سفر را بست. یاد اینکه فرصت کم است و وقتی برای جبران نمانده. خیلی‌ها پاییز را، "بهاری که عاشق شده است" توصیف می‌کنند، من اما احساس می‌کنم پاییز فصل تمرین است. تمرین برای دل کندن از تمام وابستگی‌ها... https://eitaa.com/roznevesht
در حال مطالعه، چشمم به روایتی خورد که سال‌ها پیش هم خوانده بودمش.اما اکنون کمی دقیق‌تر خواندمش. الْمُؤْمِنُ... مَغْمُورٌ بِفِکْرَتِهِ مومن، فرو رفته در اندیشه‌ی خویش است. به نظر می‌رسد رجوع دادن ما به درون خویشتن، معنای خاصی دارد.همه‌ی ما لحظاتی را به زیست درونی خویش اختصاص می‌دهیم و تصور می‌کنیم که تامل در خویشتن یعنی صرفا خلوت با خود و در این خلوت جهان بیرون از خویش را به درون خود راه می‌دهیم. در واقع رجوع به خود را تنها با تمسک به دنیای بیرونی امکان‌پذیر می‌دانیم. آدم‌ها را، خاطرات را، غم‌ها و نگرانی‌ها را و یا حتی شادی و شعف‌های جهان بیرونی را به دنیای درون خود دعوت می‌کنیم و با ذهن خویش هرلحظه به بخشی از این امور آویزان می‌شویم. ذهن ما در خلوت و تنهایی، شده است بساط زیست‌هایی که در گذشته تجربه کرده‌ایم، زیست‌هایی که اکنون تجربه می‌کنیم و زیستی که آرزوی تجربه‌اش را در آینده داریم. اما حقیقتا خلوت با خویش که در روایات بدان توصیه شده است به چه معناست؟ به نظر می‌رسد این خلوت، توجه به منِ خویشتن است، فارغ از تمام من‌های زیست شده و زیست نشده، فارغ از جهان پیرامون. تامل در خویشتن یعنی تامل در منِ من بدون حضور دیگران، بدون حضور جهان. اینجاست که وقتی درون خویش را از امور بیگانه خالی کنیم، ندای روح خویش را خواهیم شنید، حضورش را خواهیم فهمید، نیاز‌هایش را درک خواهیم کرد و به دنبال رفع نیازش خواهیم بود. https://eitaa.com/roznevesht
آدم‌ها نیازمندارتباط بایکدیگرند.نمی‌توان در این جهان بود اما از انسان انتظار برقراری ارتباط با دیگران را نداشت. در تعاملات میان انسان‌ها، گاهی قضاوت‌هایی رخ می‌دهد، اما آنچه در این میان ضرورت دارد، دادن فرصت به دیگران است، تا دلایل رفتارشان را بیان کنند. از نگاه اخلاق، اجازه ندادن به دیگران برای بیان توضیحاتشان، امری مذموم است. باید تمرین کنیم تا امکان سخن گفتن و شرایط شنیده شدن را برای دیگران فراهم نماییم.این مساله جزء ابتدایی‌ترین اصول معاشرتی است اما متاسفانه از آن غافلیم. تکلیف آدم‌ها را قبل از شنیدن دفاعیاتشان، روشن نکنیم. آدم‌ها حتی اگر اشتباه هم کنند باز هم حق شنیده شدن دارند. https://eitaa.com/roznevesht
نمی‌شود که دیگران را زخمی کنیم و بعد توقع داشته باشیم رنجی را تحمل نکنند.یا بی‌خیال شویم و تصور کنیم زخم‌هایشان خودبخود خوب می‌شود. نتیجه‌ی طبیعی زخم خوردن، رنج است.حتی اگر آدمی که از ناحیه‌ی ما دچار آسیب می‌شود روح بلندی هم داشته باشد و از طریق عفو و گذشت، خطایمان را نادیده بگیرد، باز هم اثر رنج در ضمیرش باقی خواهد ماند. مگر می‌شود آدمی را کتک زد و دردش نیاید؟! حالا آدم زخم خورده دنبال راهی برای تسکین دردش می‌گردد. چنین آدمی، انتخاب‌هایش بر مبنای درمان زخمش خواهد بود و این برای انسان بسیار خطرناک است.ممکن است او به آرام‌بخش‌های آنی تن بدهد، چرا که او هدفش فقط رهایی از رنج است و اگر اعتقادی قوی نداشته باشد دیگر نوع درمان برایش مهم نیست، فقط خوب شدن و کم شدن درد برایش مهم است. شاید تامل در نتیجه‌ی این مساله کمی به ما کمک کند تا دیگران را زخمی نکنیم. https://eitaa.com/roznevesht
خیلی وقت‌ها اصلا از همان اول، به محض اینکه تصمیم می‌گیریم یک کار جدیدی را شروع کنیم، با واژه‌ی "نمی‌توانم" ذوق انگیزه‌یمان را کور می‌کنیم. "نمی‌توانم" غیرموجه‌ترین دلیلی است که یک انسان از آن استمداد می‌گیرد، تا شانه از زیر بار مسئولیت خالی کند. درست است که شرایط سخت است و پیچیده. قبول داریم که اوضاع به‌گونه‌ای شده است که نمی‌توان حتی یک برنامه‌ریزی کوتاه مدت داشت. مرگ‌های ناگهانی، غم‌های مهاجم، جسم‌هایی خسته و روح‌هایی بی‌‌تاب، طاقتمان را کم نموده است؛ اما حقیقتا چاره‌ی درمان، ابتلاء به "نمی‌توانم" نیست.اتفاقا خلاقیت آدم‌ها در دل همین سختی‌ها شکوفا می‌شود. بهتر نیست از فردا یعنی همین شنبه دست تمام "نمی‌توانم"‌ها را بگیریم و از ذهن و زندگی‌مان بیرون بیاندازیم. بهتر نیست تمام شنبه‌ها و تمام عمر به "توانستن" بیاندیشیم. https://eitaa.com/roznevesht
فرقی نمی‌کند کجا به دنیا آمده باشیم و کجای این دنیا نفس بکشیم.فرقی ندارد پدرمان اهل کجا باشد یا مادرمان اهل کجا نباشد. آنچه این میان اهمیت دارد سهم ما از انسانیت است. آنچه جان ما آدم‌ها را به لب رسانده و تنفس را برایمان سخت کرده است، نه فقط ویروس کرونا، که تنفس در هوای بسته‌ی خفه کننده‌ایست که ردّی از انسان بودن در آن یافت نمی‌شود. آنچه بغض‌ها را درگلو نشانده است، نه ترس از مرگ، که ترس از زندگی بدون عدالت است. آنچه سرمای استخوان سوز را به جانمان می‌اندازد نه زمستان، که تصور دست‌های یخ زده‌ی کودکان بی‌خانمان است. آنچه عصر هنگام را برایمان دلگیر می‌کند نه غروب خورشید، که غروب انصاف در وجود آدم‌هاست. شمارش معکوس انسانیت در وجود خیلی از ما آدم‌ها به وضوح قابل مشاهده است. ما آدم‌ها به‌شدت نیازمند تحولیم. دیرزمانیست که گم شده‌ایم در حجم غریبی از بیگانگی. ما بیگانه از خویشتن شده‌ایم و عهدی که در الست بسته‌ایم را فراموش کرده‌ایم. همیشه پیشروی ممدوح نیست بلکه گاهی باید به عقب برگشت. البته نه به قبل از انقلاب که انقلاب هدفش چیزی جز انسان سازی و هویت‌بخشی به انسان نبود. اماباید به عقب برگردیم به همان زمانی که سادگی پشت حرف‌هایمان بود.به همان زمانی که در نگاه‌هایمان خبری از هیچ معامله‌ی پر سودی نبود. به همان هنگامی که خلوص را تا پای جان دادن برای وطن تجربه می‌کردیم. به همان زمانی که برای خنداندن نیاز به هزینه کردن نداشتیم. به زمان‌های دور که بهای رفاقت‌ها، ویلاهای آنچنانی نبود. بهای فهمیدن، طرد شدن نبود. به همان زمانی‌ که آب را اول به کوچکترها می‌دادند و چایی را به بزرگترها و یا شاید واکسن را به مریض‌ترها. باید به عقب برگردیم به زمانی که بورس وجود نداشت و یا اگر داشت گروگان‌گیرهایی به نام مردم در آن حضور نداشتند. به زمانی که قانون بود اما ملعبه‌ی دست کسی نبود تا تفسیر به رایش کنند. ویا شاید به زمان‌هایی که چیزی به نام کانال و گروه وجود نداشت و انسان مجبور نبود برای رساندن منظورش نوشته‌اش را طولانی کند تا کسی دچار سوءبرداشت نشود. ما به رویایی لطیف، پشت کابوس‌های تلخ نیازمندیم. https://eitaa.com/roznevesht
هم می‌بینندت و هم قادر به دیدنت نیستند.هم صدایت را می‌شنوند و هم نمی‌شنوند.هم حالت را درک می‌کنند و هم درکی از شرایطت ندارند. شاید این وضعیت، جذاب‌ترین بخش از فواید نویسنده شدن است. وقتی اهل نوشتن باشی، کلمات را تسلیم عقایدت می‌کنی.انگار وظیفه‌ی قلبت می‌شود هجی کردن واژه‌ها و دلت آرام و آهسته کلمات را دیکته می‌کند و تو می‌نویسی. البته داریم نویسندگانی که عقایدشان را تسلیم واژه‌ها می‌کنند. واژه‌هایی که از پل اعتقاد رد می‌شوند ایمان مستقر را توصیف می‌کنند؛ اما کلماتی که در پس تزلزل عقاید برکاغذ هویدا می‌شوند، ایمان مستودع را به یاد می‌آورند. نوشتن می‌تواند تو را جسور کند همانگونه که قادر است از تو یک ترسوی تمام عیار بسازد. نوشتن می‌تواند شجاعتت را فریاد کشد و تو با صراحت تمام، واژه‌ها را به استخدام درآوری؛ اما نوشتن نیز می تواند از تو آدم بُزدلی بسازد که هربار از پس واژه‌ای سرک می‌کشد و دوباره خودش را مخفی می‌کند. نوشتن می‌تواند اثباتت را رقم بزند و یا حتی انکارت را. پس ببین چه می‌نویسی، چگونه می‌نویسی و چرا می‌نویسی؟ https://eitaa.com/roznevesht
تا قبل از کرونا شاید نگاهمان به پزشکان و کادر درمان نگاه منصفانه‌ای نبود. پزشکان را شاید تنها با پرداخت ویزیت‌های آنچنانی به یاد می‌آوردیم.انگار موج سودگرایی و نگاه تجاری برخی به موضوع سلامت، ذهن ما را نسبت به بعضی از آن‌ها بدبین کرده بود. امروز اما، پزشکان جامعه‌ی ما هنوز بعد از گذشت ماه‌ها در حال جانفشانی‌اند. این حجم از گذشت و ایثار و استقامت تنها به واسطه‌ی اعتقادی راسخ، قابل توجیه است و الا اگر عقیده‌ نبود مقاومت هم معنا نداشت. برای کادر درمان هم دعا کنیم.... https://eitaa.com/roznevesht
✨یدک کشیدن عنوان مسلمان، یک مسلمان حقیقی نمی سازد؛ بلکه باید دید میزان تغییرپذیری و تحول انسان‌ها در مواجهه با حق چگونه است. انسان متناسب با میزان انعطاف پذیری‌اش در برابر حق، دارای ارزش است، بنابراین فرقی نمی کند که در جمع مسلمانان باشد یا در گروه غیر مسلمانان. https://hawzahnews.com/x9QwP https://eitaa.com/roznevesht