#اندیشه_سیاسی_اسلام
#ولایت_فقیه
#قسمت_دوم
#دلایل_عقلی_ولایت_فقیه
#دلیل_اول
#توضیح_مقدمه_سوم
( #مقدمه_سوم : وقتی تأمين و تحصيلِ یک مصلحتِ لازم و ضرورى، در حدِّ مطلوب و ايدهآلش ممکن نباشه، عقل حکم میکنه که نزدیکترين مرتبه به حدِّ مطلوب رو انسان تامین کنه)
برای روشن شدن این مقدمه یه مثال میزنن:
فرض كنيد ده نفر، آدم مهم که همشون براى جامعه خیلی مفيد و مؤثّرن، دارن #غرق میشن، و ما با همه امكانات و تجهيزاتمون فقط میتونیم هفت نفر رو نجات بدیم؛ و سه نفر ديگر قطعاً غرق میشن. در چنين وضعيتى #عقل_سليم چه حكمى میکنه؟ آيا عقل میگه چون نجات جان همه ده نفر ممكن نيست، دیگه باید بیخیال بشیم و لزومى نداره دست به هيچ اقدامى بزنيم؟! يا میگه درسته نمیشه همه ده نفر رو نجات بدیم ( #مصلحت_تامّ_و_کامل )، ولی بايد براى نجات همه هفت نفر باقى مونده (نزدیکترين مرتبه به #مصلحت_تامّ) اقدام كنيم، و مجاز نيستيم حتى یه نفر رو جا بذاریم.
بحثِ ما هم در واقع يكى از مصاديق و نمونههاى همين قاعده ی كلّیه؛ یعنی #وجود_حكومت، یه #مصلحت_ضرورى و غير قابل چشم پوشیه. #حدّ_مطلوب و ايدهآل اين مصلحت، در حكومت #امام_معصوم تأمين میشه. امّا در زمانى كه دسترسى به معصوم نداريم (نجات همه ده نفر) و تأمين اين مصلحت در حدّ مطلوب اولى و ايدهآل ممکن نيست. باید دنبال نزدیکترین حكومت به حكومت معصوم و نزديكترين مصلحت، به #مصلحت_ايدهآل باشيم.
«ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی👇»
https://eitaa.com/sahat_andisheh
#اندیشه_سیاسی_اسلام
#ولایت_فقیه
#قسمت_دوم
#دلایل_عقلی_ولایت_فقیه
#دلیل_اول
#مقدمه_چهارم و #مقدمه_پنجم
( #مقدمه_چهارم : وقتی كه جامعه ای از حكومتِ معصوم محروم بود، بايد به دنبال نزدیکترين مرتبه به حكومت معصوم باشه.
#مقدمه_پنجم : نزديكى یک حكومت به حكومت معصوم، در سه امر اصلى متبلور میشه: ۱- علم به احكام كلّى اسلام (فقاهت). ۲- شايستگى روحى و اخلاقی (تقوى). ۳- كارآيى در مقام مديريت جامعه. )
همینطور که بیان شد: هنگامی که دسترسی مستقیم به #امام_معصوم نداریم، باید دنبال نزدیکترین حکومت به حکومتِ معصوم و نزدیکترین فرد به امام معصوم -البته در حیطه ی حکومتداری - باشیم.
بعد از مطلب نوبت به #مقدمه_پنجم میرسه: اون چیزی که موجب تأمين بالاترين مرتبه ی مصلحت حكومت در حكومت امام معصوم میشه و دخالت اساسی در این زمینه داره سه تا نکته است؛
۱- آگاهى كامل و همه جانبه ی معصوم به اسلام و #احكام_اسلامى. كه بر اساس اون میتونه جامعه رو در مسير صحيح اسلام و ارزشهاى اسلامى هدايت کنه.
۲- مصونيت ۱۰۰٪ او از هر گونه فساد، لغزش، منفعتطلبى و ... .
۳- #بصيرت و درک جامع و كامل. این بخش، مهارتیه كه در مورد شرايط اجتماعى و تدبير امورِ مربوط به جامعه است.
بنابراين نزديکترين حكومت به حكومت معصوم، حكومتیه كه در رأس اون شخصى قرار داشته باشه كه از نظر #معدّل اين سه ويژگى، بهترين و بالاترين فرد در جامعه باشه.
پس ۱- شناخت نسبت به احکام اسلامی ( #فقاهت )، ۲- تقوا، ۳- کارآیی در مقام مدیریت جامعه، سه ویژگی ضروری برای کسی هست که عهده دار رهبری حکومت اسلامی میشه.
«ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی👇»
https://eitaa.com/sahat_andisheh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پای_درس_بزرگان
#آیت_الله_بهجت
#تصویری
#بخش_هفتم
#ویژه_فاطمیه
"حضرت امیر شمشیر را برداشت که برود مُطالبه ی حقِ فاطمه بکند ..."
«ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی👇»
https://eitaa.com/sahat_andisheh
#اندیشه_سیاسی_اسلام
#ولايت_فقيه
#قسمت_سوم
#دلایل_عقلی_ولایت_فقیه
#دلیل_دوم
یکی دیگه از دلیلهای عقلی که برای اثبات #ولايت_فقيه مطرح میشه، دلیلیه که از مقدماتی ششگانه ی تشکیل شده. این دلیل رو بطور متخصر اینطوری میشه بیان کرد:
۱- ولايت بر مال، جان و آبروی مردم، از شئون ربوبيت الهی هستش و فقط با نصب و اجازه ی خدا #مشروعيت پیدا میکنه.
۲- اين #حق_تصرف از طرف خدا، به #پيامبر (ص) و #امامان_معصوم (ع) داده شده.
۳- در زمانى كه مردم از وجود #رهبر_معصوم محرومن؛ الف) يا بايد خدا از اجراى احكام اجتماعى اسلام صرف نظر کنه، ب) يا اجازه اجراى اون رو به كسى كه از بقیه شایسته تره داده باشه.
۴- لازمه ی اينكه خدا در زمان عدمِ دسترسىِ جامعه به رهبر معصوم، از اجراى احكام اجتماعى اسلام صرف نظر کنه اینه که #نقض_غرض الهی پیش بیاد (توضیح این بحث توی بخش بعدی میاد انشاالله)
۵- بنابراين، فرض دوم ثابت میشه كه؛ ما به #حكم_قطعی_عقل كشف مىكنيم؛ اجازه اجراى #احكام_اجتماعى_اسلام به کسی که شایستگی های لازم رو داره، و برخوردار از صلاحیت های لازمه (فقيه جامعالشرايط) داده شده.
۶- #فقيه_جامعالشرايط، يعنى فقيهى كه از دو ويژگى #تقوا و #كارآيیِ در مقام #مديریت و #تأمين_مصالح_جامعه برخوردار باشه، و صلاحيتش از ديگران براى به عهده گرفتن این امر بيشتره.
۷- #نتیجه : فقيه جامعالشرايط همون فرد اصلحیه كه در زمان محرومیت مردم از وجود رهبر معصوم، از طرف خدا اجازه اجراى #احكام_اجتماعى_اسلام به اون داده شده.
«ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی👇»
https://eitaa.com/sahat_andisheh
#اندیشه_سیاسی_اسلام
#ولايت_فقيه
#قسمت_سوم
#دلایل_عقلی_ولایت_فقیه
#دلیل_دوم
#توضیح_مقدمه_چهارم
🔴مطلبی علمی و مهم🔴
#مقدمه_چهارم در حقیقت پاسخ به اين سؤاله كه در زمان عدم دسترسى به #امام_معصوم تكليف چیه؟ آيا با وجود #احكام_اجتماعى فراوان در اسلام -كه لازمه ی اجراى اونها تشكيل #حكومت و #قدرت_سياسى هستش-، خدا در زمان #غیبت_امام_معصوم از اين احكام صرف نظر کرده و فقط به #احكام_فردى بسنده میکنه، يا همچنان بر اجراى #احكام_اجتماعى تأكيد داره؟ اگه بگیم در زمان غیبت امام معصوم خدا احکام اجتماعی رو از ما نخواسته؛ و از اونها دست بر میداره و فقط به احكام فردى مثل نماز، روزه، حج، طهارت و نجاست اكتفا میکنه، لازمه ی اين فرض، #نقض_غرض خداست. چون اصولاً تشكيلات نبوّت؛ و فرستادن پيامبران و شرايع آسمانى برای اين بوده كه خدا، اين جهان - و از جمله انسان- رو #بيهوده خلق نکرده. بلكه هدفِ خدا این بوده که هر موجودى به اندازه ظرفيت وجودیش به #کمال برسه. انسان هم به عنوان یه مخلوق از اين قاعده مستثنى نيست و براى رسيدن به #كمال_انسانى خلق شده. امّا از اونجایی كه #عقل_بشری محدوده و به تنهايى براى شناسايى #كمال_نهايى_انسان كافى نیست، خدا با فرستادن پيامبران، و ابلاغ احكام و دستوراتى در قالب #دين، راه كمال رو به انسان نشون داده و در واقع تمامى دستورات و احكامى كه در دين اومده به نوعى در #كمال_انسان تأثير داره. پس در حقیقت، دین همون برنامهى رسيدن انسانها به کماله.
با چنين تحليلى، اگه فرض كنيم كه خدا بخش زيادى از احكام اسلام رو تعطيل كرده و از اونها دست برداشته؛ یعنی خدا غرض خودشو كه به كمال رسيدن انسان بوده نقض كرده؛ چون اون چیزی كه سعادت انسان رو تأمين میکنه و به انسن رو به کمال میرسونه، مجموعه احكام و دستورات دينه، نه فقط بخشى از اون احکام.
«ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی👇»
https://eitaa.com/sahat_andisheh
#اندیشه_سیاسی_اسلام
#ولایت_فقیه
#قسمت_چهارم
#نقش_مردم_در_حکومت_اسلامی
#بخش_اول
#حق_حاکمیت_پیامبر_حقی_غیرقابل_سلب
یکی از بحثهای #مهم و #جنجالی که از طرف مخالفین #نظریه_ولایت_فقیه و بعضیای دیگه خیلی مطرح میشه، بحث "نقش مردم در حکومت دینی" هستش. همینطور که بیان شد ظاهراً بین #اندیشمندان_مسلمان اختلافی نیست که در زمان حضور پيامبر (ص) #مشروعيت (حقانیت)حكومت اون حضرت هيچ ارتباطى با نظر و خواست مردم نداشته و از طرف خدا بوده،
همینطور که خدا -بدون سوال از مردم- ایشون رو به پیامبری برگزید، همونطور هم حق حکومت رو به پیامبر داد.؛ و این ربطی به پذیرفتن یا نپذیرفتنِ مردم نداره. فقط اگه مردم #حکومت_پیامبر رو نمیپذیرفتن، تنها اتفاقی که می افتاد این بود که حکومت ایشون تحقّق پیدا نمیکرد و تشکیل نمیشد؛ نه اينکه مشروعيت و حق پيامبر براى حاكمیت از بین بره. پس اینطوری نبوده که پيامبر دوتا مَنصَب جداگانه از طرف خدا داشته باشه: يكى منصب پيامبرى و ديگرى منصب حكومت؛ یعنی همونطور که مردم نمیتونستن پیامبریِ پیامبر رو ازش بگیرن، نمیتونستن مشروعیت و حقانیت حکومت رو از پیامبر سلب کنن.
#نظریه_ولایت_فقیه
#حکومت_پیامبر
#مشروعيت
«ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی👇»
https://eitaa.com/sahat_andisheh
#اندیشه_سیاسی_اسلام
#ولايت_فقيه
#قسمت_چهارم
#بخش_دوم
#حق_صددرصدی_مردم_در_تحقق_حکومت
بعد از مطلب قبلی نوبت به این میرسه که ببینیم #مردم در حکومت پیامبر (ص) چه نقش و جایگاهی داشتن؟
وقتی به تاریخ صدر اسلام نگاه میکنیم این مطلب رو به روشنی میبینیم که مردم، اساسی ترین نقش رو در #تحقّق_حکومت_پیامبر داشتن. يعنى پيامبر، حكومتش رو با استفاده از هيچ اجباری بر مردم تحميل نكرد.
بلكه عامل اصلى خود مردم بودند كه حکومتِ تشریع شده از طرف خدا رو پذیرفتن و به نشانه پذيرش، با پيامبر بيعت كردن، و پايههاى حاكميت ایشون رو مستقرّ کردن.
مجموع نتیجه ی این بخش و بخش قبلی اینه که: نقش مردم در مشروعيتِ حكومتِ پيامبر صفر بود، ولى در تحقّق و استقرار حکومت نبوی، نقشی صددرصدی داشتن.
در زمان امیرالمؤمنین(ع) هم همین جریان ادامه داشت که مردم در مشروعیت و حقانیت -که امری الهی بود- دخالتی نداشتن، ولی در تحقّق حکومت ایشون همه چیز وابسته به مردم بود. خود حضرت هم به این نقش مردم اشاره کردن که اگه حضور مردم نبود -که با این حضور، حجّت بر من تموم بشه- طرف حکومت نمیرفتم ( #نهج_البلاغه، خ۳).
اوضاع و احوال #ولايت_فقیه هم همینطوره؛ یعنی مشروعیت و حق حاکمیتش از طرف خداس و مردم هیچ حقی در مشروعیت ندارن که بخوان اونو ببخشن. اما در مورد تحقق حاکمیتِ #ولی_فقیه ، همه ی کار بدست مردمه. یعنی اگه مردم بخوان، #ولی_فقیه عهده دار حکومت میشه، و اگه نخوان حکومتی تشکیل نمیشه.
#تحقق_حکومت_پیامبر
#نهج_البلاغه
#ولی_فقیه
«ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی👇»
https://eitaa.com/sahat_andisheh
بعد از بحث در مورد #دلایل_عقلی_ولایت_فقیه و #نقش_مردم_در_حکومت_اسلامی ، نوبت به یسری سؤالات مهم میرسه که چندتاشون در ادامه میاد:
۱- آيا #ولايت_فقيه در محدوده قانون اساسى عمل مىكنه يا فراتر از آن هم میره؟
۲- آيا #قانون_اساسى حاكم بر ولايت فقيه هستش، يا ولايت فقيه حاكم بر قانون اساسیه؟
۳- آيا ولى فقيه میتونه از وظايف و اختياراتى كه در قانون اساسى براش معين شده #سرپیچی کنه؟
۵- آيا اختياراتى كه در قانون اساسى براى ولى فقيه بر شمرده شده، تمام اختیاراتِ ولی فقیه هستش یا به عنوان نمونه ذکر شده؟
همهء اینا سؤالاتی هستن که تحت عنوان #رابطه_ولایت_فقیه_و_قانون_اساسی بحث میشه.
در ادامه ی مباحث -انشاءالله- در مورد این موضوع #مهم و #چالش_برانگیز گفتگو میکنیم.
لطفا #با_ما_همراه_باشید
«ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی👇»
https://eitaa.com/sahat_andisheh
#اندیشه_سیاسی_اسلام
#ولايت_فقيه
#قسمت_پنجم
#رابطه_ولایت_فقیه_و_قانون_اساسی
#مقدمه
#آیا_ولی_فقیه_فوق_هر_قانونیه؟
قبل از ورود به اصل بحث باید به یک نکته ی #مهم توجه کرد؛ اگر توی ذهن كسى اين معنا باشه كه "بر #ولايت_فقيه هيچ #قانون و ضابطهاى حاكم نيست" و منظور از فوق قانون بودن اين باشه كه اصلاً قانون، خودِ #ولی_فقیه است، #ولی_فقیه هر كارى دلش بخواهد میکنه و هيچ قانونى نمیتونه اونو محدود کنه، و #مطلقه بودنِ #ولايت_فقيه هم به همين معناست كه #ولی_فقیه مُلزَم به رعايت هيچ حدّ و حصرى نيست، در اين صورت بايد بگیم: اين تصور صددرصد باطل و غلطه. چون ولی فقیه ملزم و مكلّفه كه در چارچوب ضوابط و #احكام_اسلامى عمل کنه، و اصلاً هدف از تشكيل #حكومت_ولايى، اجراى احكام اسلامى هستش. پس اگه #ولی_فقیه حتى یک مورد هم عمداً و از روى علم، بر خلاف احكام اسلام و #مصالح_جامعه_اسلامى عمل کنه، خودبخود از ولايت و #رهبرى عَزل میشه، و در اسلام چنين ولىّ فقيهى نداريم كه فوق هر قانونى باشه.
«ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی👇»
https://eitaa.com/sahat_andisheh
#اندیشه_سیاسی_اسلام
#ولايت_فقيه
#قسمت_پنجم
#رابطه_ولایت_فقیه_و_قانون_اساسی
#مقدمه_دوم
#ملاک_مشروعیت_قانون
یکی از بحثهای مقدماتیِ #مهم، اینه كه به چه دليلی رعايت یک #قانون لازمه؟ و آيا هر قانونى به صرف اين كه «قانون» هستش، باید ما قبولش کنیم و بهش تن بدیم؟
همینطور که قبلاً بیان شد: اعتبارِ قانون از ناحيه خدا و دين میاد؛ يعنى اگه قانونی به گونه ای از #خدا و #دين سرچشمه بگیره، اعتبار پيدا میکنه، و در غير اين صورت، اون قانون اعتبارى نداره و الزامى به رعايت اون نیست.
پس اگه همه مردم یک كشور، و حتى همه مردم دنيا به یک قانونی رأى بدن، ولى هيچ #منشأ_دينى و خدايى براش وجود نداشته باشه، اون قانون هیچ اعتباری نداره. چون همینطور که بیان شد هیچ فرد یا گروهی، ذاتاً حقی برای محدود کردن و ادارهء امور دیگران نداره. به عنوان مثال اگه میلیاردها صفر با همدیگه جمع بشن، نتیجه اش "صفره". پس اگه همه ی انسانهای روی زمین به قانونی رای بدن، اون قانون اعتباری پیدا نمیکنه. پس هر قانونى - اعمّ از #قانون_اساسى يا قوانين مصوب #مجلس_شوراى_اسلامى و ... - اگه به طريقى تأييد و امضاءِ #دين و خدا را نداشته باشه، هيچ اعتبارى نداره، و در نتيجه هيچ الزامى را براى ما ايجاد نمیکنه.
پس اگه ما #قانون_اساسى #جمهورى_اسلامى_ايران رو معتبر میدونیم بخاطر اين نیست كه قانون اساسى یک كشوره و درصد زيادى از مردم بهش رأى دادن، بلكه چون به امضاء و تأييد #ولی_فقیه رسيده -و او كسیه كه منصوب از جانب #امام_زمان هست، و امام زمان(ع) هم منصوب از طرف خداست- این قانون #اعتبار پیدا میکنه.
#امام_زمان
#قانون_اساسى
#دین
«ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی👇»
https://eitaa.com/sahat_andisheh
10.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ویژه
#بیست_و_دوم_بهمن
#آیت_الله_ناصری
#تصویری
خاطره زیبا و عجیب #آیت_الله_ناصری از کرامت #آیت_الله_قاضی درباره #امام_خمینی و #پیروزی_انقلاب
«ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی👇»
https://eitaa.com/sahat_andisheh
#اندیشه_سیاسی_اسلام
#ولايت_فقيه
#قسمت_پنجم
#رابطه_ولایت_فقیه_و_قانون_اساسی
#ولایت_فقیه_فوق_قانون_اساسی_است
#اختیارات_ذکر_شده_برای_ولی_فقیه_تمثیلی_است
بیان شد كه #ولی_فقیه به واسطه ی اجازه ای که از طرف خدا داره، میتونه تصرّف و اِعمال ولایت داشته باشه،و مشروعیت و اعتبار #قانون_اساسى هم از طرف #ولی_فقیه کسب میشه.
پس ولی فقیه فوقِ #قانون_خدا نيست، امّا فوق قانون اساسى هست؛ و اين فقيه هستش كه حاكم بر قانون اساسیه، نه اینکه قانون اساسى حاكم بر ولايت فقيه باشه.
بنابراین اون چیزایی که به عنوان #وظايف و #اختيارات_ولی_فقیه در قانون اساسى شمرده شده، مواردی به عنوان نمونه و تمثيله؛ نه احصائی (شمارش همهء اختیارت). به اين معنا كه شمّهاى از مهمترین وظايف و #اختیارات_ولی_فقیه رو كه معمولا مورد نیازه رو برشمرده، نه اينكه در مقام احصاء همه اون اختیارات باشه.
یا به یه تعبیر دیگه: این اختیارات، در واقع احصاء و برشمردنِ وظايف و اختيارات ولی فقيه «در شرايط معمولى و عادیه»، كه حتى در همين موارد هم احياناً رهبر نيازى پيدا نمیکنه كه از همه اونا استفاده کنه. امّا اگه #شرايط_اضطرارى در جامعه پيش بياد، ولی فقيه با استفاده از ولايتش تصميمهايى رو مىگيره که شاید در #قانون_اساسى هم صراحتاً به اونا اشاره نشده باشه.
#نکته: از نظر خود اصول قانون اساسى هم، مقتضاى مطلقه بودنِ ولايت فقیه، همينه كه وظايف و اختياراتى كه در قانون اساسى براى ولىّفقيه شمرده شده، تمثيلى باشه؛ نه احصائی.
«ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی👇»
https://eitaa.com/sahat_andisheh