eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
626 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
161 ویدیو
11 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
⬛️فاطمیه اداره هنرهای ادبی، معاونت فضای مجازی، هنر و رسانه دفتر تبلیغات اسلامی تقدیم می کند: 🌹مجموعه رسانه‌ای《سلام مادر》 عرض ارادت شاعران طلبه به ساحت مقدس حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها برای تماشا و دریافت به اینستاگرام اشراق به آدرس https://www.instagram.com/eshragh_dte/ مراجعه نمایید. @HOWZAVIAN
✍ هوالکریم ............................................. ✍خدا کیست✅ بگفتا طفلکی آقا خدا کیست ؟ تن ودست وسرومویش چه شکلیست؟ چرا تنها شده رَد کرده ما را کجا پیدا کنم من این خدا را کدامین کوه ودشت است و بیابان کدامین کوچهء شهر و خیابان کجا چرخد، کجا هست وکجا نیست کدامین سرزمین است و کجائیست نمی ترسد ز تاریکی به صحرا نمی لرزد ز سوز برف و سرما مگر که خیمه یا خانه ندارد چه میپوشد اگر باران ببارد کجا می خوابد او در این شب سرد کِه تیمارش کند گاهِ تَب و درد پدر یا مادر و فرزند او کیست نَخ و جِنسِ لحاف وجامه اش چیست بگو بر من که نزدیک است یا دور لَواشک میخورد یا ماهیِ شور فقیراست او چو من یا اینکه زَر دار نجومی میخورد یا سالی یک بار به پشت جَک نشیند یا که پیکان به دشت و دِه نشیند یا که تهران خدا آیا کلاس درس رفته......... کتک خورده چو یاسر پای تخته وکیل است آن خدا یا اینکه قاضیست تَن آسا باشد او یا اهل بازیست نمی دانم که رُومی یا که زنگیست هَمی دانم که قلیونش چه رنگیست پدر گفتش که ، قلیونش چه زیباست شبیهِ شیشهء بافور باباست............. وَلیکن کاشَکی قلیون نمیداشت به لب سیگارِ خود هرگز نمیذاشت که اصلا با زنش دعوا نمیکرد نمیگفت آن زنش نامرد ، نامرد شنیدم که خدا خیلی بزرگ است سخن رابشنوَد گر لال وگنگ است شنیدم همچو مادر مهربان است اگرچه خُلق او چون کودکان است ، نمیدانم کلاسش در چه فازیست ولی اَخمو نباشد ناز نازیست بگو شیخا خدای ما کجا هست بگو اصلا که آیا این خدا هست بگفتم نه عزیزم این چه بَلواست خدا مافوق این تصویر زیباست خداخودصاحب هرنقش وحرفیست خدا در سِرِّ آدم های برفیست به هرجا بنگری آنجا خدا هست خدا را بینی و نزدیک ما هست خدا حِسّ غریبی در دل ماست انیس راز آدم های تنهاست خدا در رمز ابر و آسمانهاست خدا در نزد کِرمی عمق دریاست خدا روی زمین هم خانه دارد خدا هم مثل ما همسایه دارد همه همسایهء آن خانه هستیم اگرچه چشم خود برخانه بستیم خدا آهنگ طَربِ نای و نَی هاست خدا در وقت غم درسینه پیداست پدر یا مادر و بچّه ندارد.................. زنِ دلبند و بازیچه ندارد................. خدا خود خالق هر رنگ و رُو هست نَمک شُورَست وشُوری ذات اوهست خدا که اهل دَرد و لَرز و تَب نیست خدا که اهل ترسِ صبح و شب نیست خدا که اهل پول و خواب و غم نیست خدا که قید خوردن یا شکم نیست خدا خود باعث هر حِسّ نابی ست طبیب هر دل پر اضطرابیست خدا کیَ اهل دود و سیخ و سنگ است؟ کجا او اهل این کار جفنگ است ؟ خدا در برگ و بار هر درخت است خدا درنقش این کوه های سخت است خدا رشد و نُموِّ هر گیاهیست........... خدا پرواز مرغان هواییست.............. خدا خودگردش این روز وشبهاست خدا در مِهر و فروردین هویداست خدا در مِهرِ مادرهای دنیاست خدا در پینهء دستان باباست خدا در اشک پاک جمله زنهاست خدا در قلب انسانهای شیداست خدادر شعر بهمن یا کُمَیت است زبان شاعران درپشت بیت است خدا خود عالم هر رمز و رازیست نه اَخمو بلکه خیلی تند راضیست خدا زیبا وکیل وخوب قاضیست بگو جانا خدا اکنون کجا نیست خدا اینجا و آنجا بلکه هرجاست خدا البتّه اینک خانهء ماست....... 🔻🔻🔻 🔻🔻🔻 ══🍃💚🍃═════ @chanddaneyaghot ══🍃💚🍃═════
34.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دیدیم چراغی که به این خانه روا بود خورشید فروزندۀ شام فقرا بود 📹 شعرخوانی ☑️ @karavanedel
🏴شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها تسلیت ای دُر دُرجِ حیا و آیت عظمی بضعه خیر الوری و مریم کبری فاطمه ام الائمه دخت محمد (ص)   بهر تو ایجاد گشته سبعه آباء ام کتاب ام فضل ام علومی ام ابیهات خوانده خواجه اِسرا                         راضیه مرضیه و تقیه نقیه               همسر حیدر علی عالی اعلا نام تو صدّیقه و بتول و زکیه طاهره منصوره و محدّثه عَذرا عالم امکان ز نور روی تو روشن       خوانده شدی زین سبب به زهره زهرا بهر محِبّت نعیم گشته فراهم           بهر عدویت جحیم گشته مهیا با مژه روبند حور، خاک رهت را        بهر تبرّک برند جانب بالا مادر گیتی نزاده همچو تو دختر       خادمه درگه تو ساره و حوّا                        نور خدایی و عصمت اللّه مطلق       مادر دو مریمی و مام دو عیسی                         احمد ثانی تویی و اخت نبوّت         معدن عفّت تویی و کوثر مُعطی                         من ز کجا و صفات و مدح تو گفتن    ذرّه کجا پی برد به ساحتِ بیضا                         لیک همین نکته در جلالت و قدرت     بس بود از بهر شخص عاقل و دانا                    گرچه نبوّت ز حق به حضرت خاتم     ختم شد از حکمت خدای تعالی                       لیک تو داری کتاب وحی الهی          گشته در آن درج علم جمله اشیاء چون سخن اینجا رسید جفّ قلم شد بگذرم و گویم ای حبیبه طه لیلة قدری و لیک قدر تو مجهول      قدر تو نشناختند مردم دنیا آه که در مدّت قلیل چه آمد            بر سرت از مردمان بی سر و بی پا                         اهرمنان آمدند گرد سلیمان            تا بربایند خاتم از ید والا بر در جنّت زدند آتش سوزان شد ستم از دوزخی به بانوی حورا آتش حقدی که در صدور نهان بود    گشت عیان از جفای عابد عزّی آتش سوزان کجا و مَهبط جبریل      حبس غلامان کجا و گردن مولا آن همه ظلم و ستم که شد به تو از خصم من نتوانم که جمله را کنم احصا لیک همی دانم آنکه مردم ناکس    هتک نمودند احترام تو یکجا حقّ علی غصب گشت ارث تو ممنوع ضلع تو مکسور از تعدّی اعدا محسنت از ظلم چون شهید شده گشت ثلث ز سادات کم ز صفحه غبرا بهر تو دنیا چو تنگ شد ز مصائب     مردن خود کردی از خدای تمنّا مسألتت شد قبول و فصل جوانی    روی نهادی به سوی عالم عقبی با تن آزرده با کبودی بازو                با دل پر غصه با دو دیده عبرا                         هست امید «شفیق» سوی تو امروز آنکه نجاتش دهی ز سختی فردا                         شیخ علی اکبر مروّج الإسلام متخلص به شفیق 🔆اجتهاد روشمند 🔆 @salmanraoofi
«روضه» هر کجا که روضه شماست چای گرم تازه دم می آورند روضه ها به شرح درد و داغ تان واژه کم می آورند!
سپهرِ شیعه امشب دل غمین است غــمِ امشــب غــمِ امّ البنیـــن است بــه پــاسِ مــادرِ سقّــــــای تشنــــه فغـان و نوحه در عرشِ برین است @chanddaneyaghot
اما غزلی کوتاه من عاشقم، مباد که پیمانه بشکند دل در دیار دوست، غریبانه بشکند با وِرد "یاحبیب" که بر لب می آورم شاید طلسم این شب دیوانه بشکند سنگ نگاه حضرت معشوق می رسد تا تُنگ زهد عالم فرزانه بشکند آری به رسم عشق، به پای شکوه شمع باید غرور سرکش پروانه بشکند فریاد می کشم که مرا تشنگی گداخت شاید سکوت ساقی میخانه بشکند هفتم بهمن ماه 1399 @moayedialiqom
هدایت شده از نویسندگان حوزوی
🌱 سوره‌ی مهر به مناسبت یاد تو گل کرد در دل و جانم شاد و شکوفاست با تو جهانم همنفس ابر! در شب باران در تو شکفته روح بهاران از تو گرفته دامن احساس عطر گل سرخ بوی گل یاس کوه تر از کوه! در شب اندوه صبر و سکوتت رشک دل کوه شهد و شکر چیست؟ خنده ی نابت زهر جگر سوز قهر و عتابت* ماه ندارد جلوه ی ماهت نور دل ماست برق نگاهت سوره ی مهری آیه ی ایثار ای همه ی عشق در تو پدیدار! ------------------------------------- *- خشم؛ سرزنش. ✍ تقی متقی @HOWZAVIAN
دوباره قسمتت باید فقط یک لقمه نان باشد که سهم همسر و فرزندهایت بیش از آن باشد پر از شوری همیشه، بیشتر اما زمانیکه صدای پای بابایم بیاید یا اذان باشد به من آموختی حتی مسیر آشپزخانه برایم می تواند نردبان آسمان باشد خودت دست نوازش می شوی بر اشک های من نمی خواهی که چشم من به دست دیگران باشد من از این مهربانی های بسیار تو فهمیدم خدا باید چه اندازه صبور و مهربان باشد بیا و شام را پیشم بمان، بد بگذران یک شب که دریا می تواند پیش رودی میهمان باشد ✍️ عاطفه جوشقانیان https://eitaa.com/joinchat/3834314754C58903f67c6
هدایت شده از 🍇چند دانه یاقوت🍇
✍هوالکریم ........................................................................ دوست می دارم تو را ای مادرم ای شُور و احساس بوسه بر می گیرم از آن چادرت با عطری از یاس خنده هایت عشق هستند و صدایت نبض‌ رگ هام قطره قطره اشک هایت باشدَم صد دانه الماس صورتت ماه شبم هست و نگاهت برقِ اُمّید ذکرِ لب هایت بوَد حرزِ من از وسواس ِ خنّاس داغ رویت را نبینم مادر ای گلواژهء عشق گر چه گلچین میکند این روزگار از باغ ، با داس کاش می شد هر کسی که دوست دارد مادرش را یک غزل می آفرید از مهر ِ مادر مثل عباس 🔻🔻🔻 🔻🔻🔻 ══🍃💚🍃═════ @chanddaneyaghot ══🍃💚🍃═════
گفتم چگونه از همه برتر بخوانمت آمد ندا حبیبۀ داور بخوانمت دیدم رسول، اُمّ أبیهات خوانده است گفتم کم است دخت پیمبر بخوانمت دیدم تویی هر آینه، آیینۀ علی گفتم عجب به جاست که حیدر بخوانمت دیدم قیامت است درِ خانه شما گفتم رواست بانوی محشر بخوانمت گفتم مفصل است سخن، مجملش کنم جبریل گفت سوره کوثر بخوانمت ای مادر حسین و حسن! مام زینبین! من هم اجازه هست که مادر بخوانمت؟ 🔸شاعر : جواد هاشمی 🆔 @qahramani
باسمه تعالی عده ای غرق رقص و ول گردی در کلاس و حیاط دانشگاه همه خوشبخت و نیست دغدغه‌ای جز ورود زنان به ورزشگاه بی حجابی،برهنگی،هنر است بی حیایی هم از حقوق زنان خسته اند از حجاب اجباری از همان تکه روسری به گمان هرکسی در صدا و در سیما راحت است و عفاف بی معناست لودگی در حضور نامحرم اوجب واجبات مجری هاست تا بگویی فلانتان غلط است میشوی تندرو، عقب مانده هرزه بودن تمدّن است،آری نزد این فاسقانِ وامانده بی ادب میشوی اگر امروز با حیاتر عفیف تر باشی دین و ناموس ما به یغما بُرد سیل فحشا و فسق و عیّاشی متهم میشوی به بی خِرَدی فحش سر میدهند و می‌تازند تا کمی حرف منطقی بزنی از لج و کینه فتنه می‌سازند فاطمه کِی،کجا نشان می‌داد زینتش را به مرد بیگانه؟! این سخن ها برای نسل جدید قصه‌ای شد شبیه افسانه آن حجابی که بهرِ آن زهرا کشته شد بین دود و آتش،آه... زیر پای عَدو لگد کوب است غیرتی های جمع حزب الله! لعنِ حق بر تو ای خدانشناس ای وزیر ای رئیس بی غیرت ای که از پَستی و خیانت تو شده نابود دینِ یک ملّت همچنان هست بین ما آیا دخترِ با حیا، جوانِ رشید؟! تا قیامی کند زند فریاد مرگ بر چارشنبه های سفید با سیاهیِ چادرت خواهر می درخشی میان ظلمت ها چادرت فخر توست باور کن لطفِ زهرا بِدان حجابت را ابن عباس گفته مادر ما اسوه بودند در حجاب و حیا بوده مستور پشتِ روبنده چهرهٔ دختر رسول خدا چادرت را بپوش و محکم باش بر سرت دست مهربانِ خداست حرف مفت است حرفِ گمراهان طعنه‌هاشان فقط غبارِ هواست در قیامت پس از حساب و کتاب بی حیاها در آتش اند ولی دختران عفیفه خوشبخت اند جاودان در پناه آل علی @qalamhayeashegh
بسم الله الرحمن الرحیم "الفقیر" تو از ازل جوادی و ما از ازل فقیر یا ایُّهَاالجَواد تَصَدَّق عَلَی الفَقیر حس کرده است ثروت عالم به دست اوست وقتی گرفته است تو را در بغل فقیر این گوشه چشم توست که اکسیر اعظم است با یک نگاه تو به غنی شد بدل فقیر از حداکثر همه سر بوده هر زمان از تو رسیده است به حدّاقل، فقیر از دیگران اگرچه شنیده کرم، ولی دیده همیشه لطف تو را در عمل فقیر با دست پر به خانه‌ی خود رفته هر زمان با دست خالی آمده در این محل فقیر از آن زمان که لطف تو را دید تا ابد شد روزگار تلخ به کامش عسل فقیر @Mojtaba_khorsandi
تقدیم به دوست: در کلبه ای دور از هیاهوهای این قرن بر دامن کوهی که ساکت بود و گمنام چشمم به سیمای اجاقی شعله ور بود هیزم میان چشم من می سوخت آرام ابری به روی کلبه دائم برف می ریخت بادی برای دودکش آواز می خواند غم بود و من، با استکان چای در دست غم، شعرِ "ای رنج..."* مرا با ساز می خواند در لابلای برف و شعر و بغض و لبخند وقتی که غم می ریخت چای و شادمان بود ناگاه انگشتی به آرامی به در زد دستان او با کلبه ی ما مهربان بود آری رفیقی دیگر از راهی پر از برف آمد که با یاران دیرینش بجوشد او مرگ بود آری رفیقی آشنا بود آمد که با ما چایِ تنهایی بنوشد دوم اسفندماه 99 *«ای رنج ای رفیق قدیمی بیا که باز...». شعریست که در سالیان دور سروده ام. @moayedialiqom
🌹 آیینه ی تمام نمای خدا علی اسٺ پس جانشین بی مثل مصطفی علی اسٺ گسترده اسٺ در همہ عالــم ولایتـش برجن‌و‌انس وحور و مَلَڪ مقتدا علی اسٺ ڪعبه بہ یمـن مقْـدَم او قبلـہ گـاه شد یعنی مسیـر قبلـہ و قبلـه نمـا علیسٺ در لحظه ی مواجهـه با سختی و بلا ذکر مدام روی لـبِ انبیـا علی اسٺ وارونه کرد با سر انگشٺ قلعــه را با جراٺ وشجاعٺ و خیبرگشا علی اسٺ 🌹 پیشاپیش_میلاد_مولـی_الموحـدیـن 🌹 حضرٺ_‌علی_علیه_السلام_مبارکباد 🌹 ✌️ 🤲🌹 @monjei_delhaa👈 ما را به دوستان خود معرفی نمایید
بسم الله الرحمن الرحیم هو همین که بادها خواندند با هوهو سرودش را ملائک مژده آوردند در عالم ورودش را زنان مصر دست خویش را با دیدن یوسف... ولی کعبه به شوق دیدن حیدر وجودش را... بجز مولای ما دیگر امیری نیست در تاریخ که خود زحمت کشید اما به مردم داد سودش را نه ملاها و عالم‌ها، نه سائل‌ها و مسکین‌ها ندانستند قدرش را، نفهمیدند جودش را فراز مطلق دنیاست وقتی در تمام عمر ندیده هیچکس جز لحظه‌ی سجده فرودش را خودش را مرکب طفل یتیمی می‌کند مردی که شمشیر آرزو دارد ببیند رنگ خودش را کسی که حق او را ناجوانمردانه غاصب شد گناهی کرد و در چشم دوعالم کرد دودش را @Mojtaba_khorsandi
هدایت شده از نویسندگان حوزوی
💐💐💐 گسترده اسٺ در همه عالم ولایتش برجن‌ و‌ انس و حور و مَلَڪ مقتدا علی اسٺ ڪعبه بہ یمن مقْدَم او قبلہ گاه شد یعنی مسیر قبلہ و قبله نما علیسٺ در لحظه ی مواجهه با سختی و بلا ذکر مدام روی لبِ انبیا علی اسٺ وارونه کرد با سر انگشٺ قلعــه را با جراٺ وشجاعٺ و خیبرگشا علی اسٺ @HOWZAVIAN
هدایت شده از نویسندگان حوزوی
عشق با آن سفره ی بی رنگ معنا می شود یک نمک با نان جو...اما چه زیبا می شود یک طرف کوثر نشسته آینه دارش علی یک طرف مولا همیشه... قبله زهرا می شود غبطه ی هر مرد باشد فاتح خیبر ولی فاتح کوثر دو چندان سنگ دعوا می شود اختصاصی ارث داده شد به او آن فاطمه«س» پس سند دار بهشت اش کرده مأوی می شود از زمانی که ترک خورده است کعبه در زمین هر کسی با اهل او جنگید رسوا می شود داد انگشتر به مسکینی برای راه حق آیه ای شد وحی تنها اوست مولا می شود گرچه دارد یک لباس و کهنه کفشی زیر پا روی دستش پینه و هم گام صحرا می شود سوره ی انسان نوشته راز های این فراز عشق با آن سفره ی بی رنگ معنا می شود ✍️محمداسماعیل بیکی شورکی 💐💐 میلاد حضرت امیر مؤمنان علی (ع) مبارک @HOWZAVIAN
. ☀️در مدح حضرت مولانا امیرالمؤمنین علی صلوات‌الله‌علیه خلیفه خواست خدا، انتخاب کرد تو را برای اهل زمین آفتاب کرد تو را گشود دفتر عشق و پس از حبیب خودش سرود وصف تو را شعر ناب کرد تو را به یُمنِ عشق و ولای تو "کُلُّ شَیْءٍ حَیّ" برای زندگی کائنات آب کرد تو را نزول داد تو را آیه‌آیه، حرف‌به‌حرف به قلب پاک پیمبر، کتاب کرد تو را ز خاک درگه تو آفرید عالم را به خاک داد شرف، بوتراب کرد تو را وجود حضرت خاتم "مدینة‌العلم" است برای پیکر این شهر "باب" کرد تو را برای آنکه تویی حجت عزیز خدا شکافت کعبه و فصل‌الخطاب کرد تو را امام و حقّ و ولیّ و وصیّ و مولا کیست؟ برای این‌همه پرسش جواب کرد تو را دلیل منزلت و شوکت تو قرآنی است که نفس و جان محمد حساب کرد تو را زمین مهرگسل جای آفتاب نبود خدا برای خودش انتخاب کرد تو را به لوح سینۀ ما نام توست یا حیدر زدیم نام تو را از ازل صدا حیدر ، ۱۳۹۹/۱۲/۰۶
باز در من شهید آوردند انقلابی پدید آوردند خسته بودم از این همه ظلمت در دل شب نوید آوردند بین ابیات روسیاه من شعرهای سپید آوردند قفل دل باز شد زمانی که اشک هایم کلید آوردند سرد بودم،خدا به من تابید آفتاب امید آوردند شهرِ مُرده شکوفه باران شد عطر دلچسب عید آوردند شاه بیت کتاب عمرم را با لباسی سفید آوردند باز امروز استخوانی از سروهای رشید آوردند 🌱
. ☀️در رثای حضرت زینب کبری سلام‌الله‌علیها مصیبت هم گریبان چاک زد از داغ هجرانش که او ام‌ّالمصائب بود جان ما به قربانش قیام کربلا مدیون صبر و خطبه‌های اوست مصفا کرد نهضت را به اشک همچو بارانش شکست و خم شد و افتاد از پا باغبان عشق که در یک روز پرپر شد همه گل‌های بستانش چو حیدر خطبه خواند و کرد ویران کاخ ظالم را زبان حقّ او شد پیش دشمن تیغ برّانش به‌ظاهر دست او در بند ظلم و کینه بود اما جهان ظلم و جور و کینه شد در بند زندانش پس از داغ برادر میل آب و نان نبودش هیچ که اشک چشم شد آب و فغان و ناله شد نانش چنان با تار و پود جان او ممزوج بود ایمان که ایمان کرده صد اقرار بر توحید و ایمانش حیا و حجب و عفت وام‌دار چادر پاکش شکیب و صبر و مهر و قهر در خیل غلامانش ندارد مثل و مانندی، به آه سینه‌اش سوگند زنی چون او نمی‌آید، به گیسوی پریشانش سلام ما بر آن قلب صبور و جسم رنجورش درود ما بر آن عزم و قیام و عقل و عرفانش خدایا، ما فدایی‌های راه و مکتبش هستیم به‌زودی قسمت ما کن شهادت پیش چشمانش ، ۱۳۹۹/۱۲/۰۹
بگذار تا دوباره بخوانم: چه می دانی چه می دانی علی کیست زبان را قدرت توصیف او نیست علی دریاست اما بی کرانه هزاران رود مِی را آشیانه علی دریا نه، دریا آفرین است علی گهواره جنبان زمین است نه دریا آفرین، معنای هستی ست علی پیدا و ناپیدای هستی است نه معنا نیست، او معنای معناست علی معنا و عشق و رود و دریاست چه می گویم؟ علی این نیست، آن نیست نمی دانم نمی دانم علی کیست @moayedialiqom
بسم الله الرحمن الرحیم مهجور این حرف‌های ناروا از ساحتت دور است وقتی که مثل نور اوصاف تو مشهور است انکار ایمان تو کسب‌وکار بعضی‌هاست جای تعجب نیست، ظلمت دشمن نور است از خاندان حقّی و حق مطلقاً با توست هرکس حقیقت را نمی‌بیند یقین کور است یک‌عمر پشتیبان دین بودی و با این حال نام تو در آیینه‌ی تاریخ مهجور است از فضل بسیار تو کمتر گفته شد، زیرا در سایه‌ی نور علی نور تو مستور است وقتی تو عمران هستی و فرزند تو موسی پس ارزش بیت تو آیا کمتر از طور است؟ با دست تو شد خانه‌ی دین خدا آباد با بودنت این بیت‌الاحزان، بیت معمور است شیرین‌تر از نام محمد بر زبانت نیست از مدح او دیوان اشعار تو پرشور است بعد از تو "عام‌الحزن" شد هرسال پیغمبر اما همیشه نزد او یاد تو مذکور است بی‌شک شفاعت می‌کند پیغمبر خاتم از هرکسی که در دوعالم با تو محشور است @Mojtaba_khorsandi
چه بود حاصل دنیا، اگر اراده نبود؟ اگر امید رسیدن میان جاده نبود؟ من و تو وارث بال پرنده ای هستیم که جز در اوج فلک، هرگز ایستاده نبود تمام عمر به دستش دخیل می بستیم اگرچه طبق سندها امامزاده نبود پدر که نان شبش را به عشق ما اندوخت ولی دریغ که هنگام استفاده، نبود بدون او شب اندوه را چه می کردیم؟ چراغ خانه اگر چهره اش گشاده نبود چراغ خانه زنی بود بی گمان که خدا میان سینه ی او جز صفا نهاده نبود!! به ما اگر گرِهِ سخت زندگی وا شد مگر به برکت این سفره های ساده نبود زمانه سخت زمین زد سواره هایی را که در معیّت شان لشکری پیاده نبود من و تو عالِمِ عشقیم و بی گمان ما را معلمی به جز آغوش خانواده نبود ✍️ زهرا شعبانی @HOWZAVIAN
حجت الاسلام و المسلمین شیخ الاسلامی معاون فضای مجازی، هنر و رسانه دفتر تبلیغات طی حکمی حجت الاسلام و المسلمین سید محمدمهدی شفیعی را به عنوان دبیر پنجمین دوره جشنواره بین المللی شعرحوزه(اشراق) منصوب نمود. همچنین در احکام جداگانه‌ای حجت الاسلام و المسلمین زکریا اخلاقی به عنوان دبیر علمی و جناب آقای سیدعلی نقیب به عنوان دبیر اجرایی این جشنواره منصوب شدند. لازم به ذکر است پنجمین دوره جشنواره بین المللی شعرحوزه(اشراق) در سال ۱۴۰۰ با اعلام فراخوان و دریافت آثار برگزار خواهد شد.