eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
626 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
162 ویدیو
11 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
☘☘☘☘ ریخت خون سرخت اِی از تبار سروهای روسپید! تا که قبل نام تو گل کند شهید در هجوم تیرگی غیرتت چراغ شد رفتن تو داغ روی داغ شد در زمانه‌ای که شهر پر شده‌ست از حضور مردهای بی وجود نام تو ولی ستود جایگاه مردهای مرد را تو به صبح برده‌ای توبه‌ی  شب سیاهِ سرد را از تبار کدامین اراده‌ای که‌این چنین سر به دار دادیُ تن به ذلت نداده‌ای مُهر زنده بودن است خون پاک تو کنون دشت لاله کرده سبزوار را مادرت شکست قلب سنگی مزار را 💠 @shaeranehowzavi
▪️برای سیدالشهداء علیه‌السلام آن‌گاه در میانه‌ی میدان شروع شد با ذوالجناح آمد و جولان شروع شد کشتی شکست‌خورده‌ی طوفان موج‌ها بادی وزید و عرصه‌ی طوفان شروع شد آن‌گاه رفت یکه و تنها به رزمگاه پس جنبشی ز خون شهیدان شروع شد جوشید خون ز خط اناجیل با زبور در قتلگاه ناله‌ی قرآن شروع شد آمد کمیت و روضه‌ی دعبل گرفت پا با شعر محتشم دم عمان شروع شد هم نوحه خواند جن و ملک، آدمی گریست هم اشک‌های خونی مرغان شروع شد جوشید روضه‌های تو مانند خون و بعد با اشک‌های مردم ایران شروع شد آن روزها ز کفر زمین تیره بود و تار بر نیزه نور خواندی و ایمان شروع شد زینب به پای خاست... قیام بزرگ تو وقتی رسیده بود به پایان شروع شد... @shaeranehowzavi
☘☘☘☘ دست و پای کوچکش این سو و آن سو می شود مادرم با خنده هایش باز جادو می شود آن نگاه بغض آلودش خدایا دیدنی است! با صدای گریه اش انگار جوجو می شود غیر مادر با کسی این روز و شب ها کوک نیست هر کسی در چشم او مانند لولو می شود خنده اش خوشمزه است و گریه اش خوشمزه تر طعم این موجود کوچک مثل آلو می شود روز و شب گهواره اش را می دهد مادر تکان دارد او گرد و تپل تر مثل گردو می شود جست و خیزی دارد او گاهی، که حیران می شوم موقع بازی شبیه بچه آهو می شود از همان وقتی که پا در خانه دنیا گذاشت خانه ما غرق در شور و هیاهو می شود از همان اول که آمد، جای من را هم گرفت مادر من، گاه تنها مادر او می شود با تمام غر زدنها عاشقش هستم ولی دست من دارد برایش کم کمک رو می شود کاش در هر خانه ای باشد شبیهش چند تا هر کسی با دیدنش غرق تکاپو می شود حرفهای من خیالات تمام بچه هاست پیش مادر فرق بین چشم و ابرو، می شود؟ فرش زیر پای مادر شد بهشت جاودان چون خدا هم شادمان از خلقت او می شود @shaeranehowzavi
☘☘☘☘ سه شنبه ی نه بهمن، کمی زمستان بود هوای سرد،دلش گرم نور ایوان بود تو آمدی و هوا غرق شور باران بود قدم قدم قدمت برکت فراوان بود بزرگتر شدی و مادرم نگاهت کرد چه بافه ها که از ان گیسوی سیاهت کرد! چقدر بوسه برآن روی مثل ماهت کرد! و مهر مادریش بهر تو نمایان بود شبیه فصل دویدن ،شبیه یک اهو ویا زمان رسیدن به من به تو یا او و خنده ای که چنان باغ های آلبالو و من رسیدم و آلوچه ای که خندان بود برای شادیمان دخترانه ای کوچک! قرار،بین من و تو بهانه شد بی شک! به لطف جشن تولد برای این کودک! وقلک حلبی مست عطر سوهان بود گرفته اند همه از غمم نشانی تو وهفت سالگیم،فصل نوجوانی تو چقدر ساده گذر کرد هم زمانی تو زمان ازتو گذشتن،چقدر ویران بود! چه می شد این همه دنیا به ما حسود نبود؟ نبود فاصله ای بینمان،نبود، نبود برای پر زدن از اشیانه زود نبود؟ گذشتن از تو مگر،خواهر من!آسان بود؟ دوباره کاش صدایم کنی مرا؛زهرا! به جمکران،به حرم،یا به هر کجا زهرا! به جشن نیمه ی شعبان، بیابیا زهرا! طلوع شنبه در آغاز ماه شعبان بود گرفته بود زمین و زمان غم وی را به یاد فاطمه بردم، تمام لی لی را و گریه کرد غمش خنده ای پیاپی را نبودی وچقدرگریه در خیابان بود 💠 @shaeranehowzavi
این شهر اگر پر شود از یاغی ها از گله ی گرگ ها و الباقی ها هر گز تو گمان مبر که خاموش شود حتی به دمی غیرت الداغی ها مائیم و شکوه غیرت الداغی شوق شرف و صلابت الداغی فصلی دگر آغاز شد از قصه عشق با واقعه ی شهادت الداغی @shaeranehowzavi
☘☘☘☘ نگاهش لرزه می انداخت در دلهای بدخواهان برای مصطفی او داشت عمری حکم پشتیبان شبیه ابر رحمت بر سر اسلام نو پا بود در آن گرمای دهشت، سایه می بخشید، یا باران نفس تا داشت گرد خاتم پیغمبران گردید برای دفع شرهای ابوجهل و ابوسفیان میان شعب با قلبش ،و با شمشیر خود در بدر چه زیبا جانفشانی کرد زیر سایه ی قرآن همانند علی «شیر خدا»نامیده شد از بس به پا می کرد با شمشیر ،طوفان در دل میدان علمدار رشید لشکر اسلام و پیغمبر نشان شد قلب پاکش در اُحد با نیزه ی شیطان علم افتاد و در یک گوشه ی میدان هیاهو شد تنش شد مُثله و یک گوشه از کرب و بلا رو شد تنی صد چاک و غرق جستجو در نیزه ها خواهر به دنبال گل گم کرده اما فرق، سر تا سر عبا بر پیکر صد پاره جای بوریا دارد سری بر تن ،خلاف خامس آل عبا دارد نه سمت قتلگه پیداست شمر و خنجری اینجا نه می آید صدای گریه های مادری اینجا نه می تازد کسی با اسب روی پیکری اینجا نه از تن می رود، انگشت با انگشتری اینجا نه می سوزد به دست ملحدان بال و پری اینجا نه می ماند به جای خیمه ها خاکستری اینجا نخواهد رفت در بند و اسارت خواهری اینجا نه از روی قساوت می رود بر نی سری اینجا فقط هند است و دستش پاره هایی ازجگر دارد کسی که کینه های بدر ،از قرص قمر دارد چه برکت می کند شعری که در پایان ابیاتش به سمت روضه ی ارباب خوبی ها گذر دارد @shaeranehowzavi
هدایت شده از نویسندگان حوزوی
▫️یک‌شنبه‌های مهارتی_تحلیلی فکرت؛ 💠 گعده نویسندگان حوزوی و دانشگاهی (این هفته ویژه بانوان نویسنده) 🎙با حضور و مشاوره استاد جواد محدثی 🔻فرصتی برای تبادل نظر درباره مهارت‌های یادداشت‌نویسی تحقیقی و اندیشه‌ای نخستین گعده👇 📆 زمان: یک‌شنبه هفدهم اردیبهشت، ساعت ۱۶:۳۰ تا ۱۸:۳۰ 🏢 مکان: خیابان هنرستان، بعد از خیابان شهید تراب نجف‌زاده، مؤسسه شناخت با همکاری 🖌 پایگاه اندیشه‌ای فکرت 🖌 تحریریه عصر زنان 🖌 تحریریه بانو مجتهده امین جهت ثبت نام و حضور در گعده نویسندگان از آیدی‌های زیر اقدام بفرمایید: 🆔 @Es_shafiee 🆔 @danial_basir @HOWZAVIAN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹درس بندگی🔹 نام گرامی‌اش اگر عبدالعظیم بود عبد خدای بود و مقامش عظیم بود گر از کرامتش همه کس فیض می‌برد از نسل خاندان امامی کریم بود عطر حدیث آل رسول از لبش چکید در مکتب فضیلت و تقوا فهیم بود تنها نبود پیک خوش‌الحان باغ عشق پرهیزگار و عابد و زاهد، حکیم بود آموخت درس بندگی از اهل‌بیت نور محبوب پیشگاه خدای علیم بود غیر از خدا نداشت نیازی به هیچ‌کس در عمر خویش صاحب طبعی سلیم بود لبخند مهربانی و گرمش چو آفتاب دست نوازشی به سر هر یتیم بود گل‌سیرتان عشق به مدحش سروده‌اند اخلاق او لطیف‌تر از هر نسیم بود پیوسته او به منزل مقصود می‌رسید زیرا صراط زندگی‌اش مستقیم بود هفتاد و نُه بهار ز عمرش گذشت و باز در سایۀ امید و ولایت مقیم بود پروانۀ بهشت به دستش دهد خدا هر کس که زائر حرم این کریم بود هر کس که رو نمود بر این آستانه گفت این بوستان عشق، بهشتی‌شمیم بود عبد حقیرِ اوست «وفایی» اگر چه باز دل در جوار حضرت عبدالعظیم بود علیه‌السلام 💠 @shaeranehowzavi
هدایت شده از ورامین پرس
🔸فراخوان مسابقه شعر نیمه خرداد 🔹در شصتمین سالگرد نهضت قیام پانزده خرداد از آثار شصت شاعر انقلاب با موضوع قیام ۱۵ خرداد ؛این یوم الله اکبر همراه با جوایزی تقدیر و تجلیل به عمل می آید • فرصت ارسال: ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۲ • به نشانی : D.15khordadpishva@gmail.com 🔸شماره ایتا ، بله و روبیکا 09393090408 • اختتامیه: پنجشنبه یازدهم خرداد • 🔸جوایز: 🥇نفر اول یکصد میلیون ریال 🥈نفر دوم هشتاد میلیون ریال 🥉نفر سوم پنجاه میلیون ریال به همراه تقدیر و اهدای جوایز ویژه به 60 شاعر ورامین پرس در ایتا👇👇👇 @vara_minpres اخبار قرچک در ایتا👇👇👇 @Gharchak_pres
🌺🌺🌺🌺 خیال خام پلنگ من به سوی ماه جهیدن بود و ماه را زِ بلندایش به روی خاک کشیدن بود پلنگ من دل مغرورم پرید و پنجه به خالی زد که عشق ماه بلند من ورای دست رسیدن بود گل شکفته! خداحافظ، اگرچه لحظه دیدارت شروع وسوسه‌ای در من به‌نام دیدن و چیدن بود من و تو آن دو خطیم آری، موازیان به ناچاری که هردو باورمان ز آغاز به یکدگر نرسیدن بود اگرچه هیچ گل مرده دوباره زنده نشد امّا بهار در گل شیپوری، مدام گرم دمیدن بود شراب خواستم و عمرم شرنگ ریخت به کام من فریبکار دغل‌پیشه بهانه ‌اش نشنیدن بود چه سرنوشت غم‌انگیزی که کرم کوچک ابریشم تمام عمر قفس می‌بافت ولی به فکر پریدن بود نوزدهمین سالروزِ کوچِ ماه‌بلندغزل، عالیجناب‌عشق «نام و یادشان گرامی و ماندگار» @shaeranehowzavi
🌺🌺🌺🌺 هوا برای نفس کنج این قفس گم شد تمام سیر و سلوکم نگاه مردم شد مرا ببخش که شاعر نداشت چیزی را شعار حاصل این‌گونه از تکلم شد به سمت چشم تو آمد برای آرامش ولی دچار دو دریای پر تلاطم شد همیشه چهره نشان از درون نخواهد داد چه گریه‌ها که مبدّل به یک تبسم شد دلم گرفت ز بی دست و پایی شعرم که از نگاه همه نام آن توهّم شد @shaeranehowzavi
هدایت شده از ادبیات قم
شب شعر فاطمیون به همت جبهه جهانی شباب المقاومة و لشکر فاطمیون برگزار می‌گردد: 🔹‌ باحضور شاعران برجسته‌ی ملیت‌های مختلف : استاد علیرضا قزوه، سید محمد جواد شرافت، محمدرضا طهماسبی، مرتضی حیدری آل‌کثیر، عاطفه جوشقانیان، یوسف رحیمی، سیدعلی نقیب، سید ابوطالب مظفری(افغانستان)،کبری حسینی بلخی(افغانستان)، احمد شهریار(پاکستان)، سید یوسف صندوق(سوریه)، 🔹‌ دوشنبه، ۱۸ اردیبهشت، بعد از نماز مغرب، شهر مقدس قم، بلوار امین، مدرسه علمیه معصومیه. @adabqom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☘☘☘☘ وقتی که در دنیای ما پا می گذاری هرجا نشان از خویش بر جا می گذاری لبخندهای مادرم را اول صبح با لقمه ای در جیب بابا می گذاری حتی همین نان حلال همسرم را هر شب خودت در سفره ما می گذاری پر می شود این خانه از بوی محبت وقتی در هر عطر را وا می گذاری تا زندگی بر شاخه ها هم پا بگیرد در لانه ها گنجشک ها را می گذاری این زندگی پشتش به لبخند تو گرم است ما را که می گوید که تنها می گذاری؟ ## مولا به یاد جدتان با خانواده من کربلا میخواهم آیا می گذاری؟ @shaeranehowzavi
☘☘☘☘ من غیرتت را می ستایم ماه تابان گشتی شهید بامروت مرد میدان ازجان گذشتی تا شوی قربان ناموس ای عاشق دین باوری دروقت بحران باشی عزیز خاک ما مرد نجابت بابذل خونت گشته ای سربازایمان باید شوی گلواژه شعر وترانه زیبا شود ازوصف تو مجموع دیوان پر می کشد احساس نابم در هوایت با قطره های خون توگل گشته ایران وقتی تو رفتی آسمان دروقت ایثار آمد ملک تا حس کندعطر شهیدان دیگر ندارم واژه ای در وصف نامت لا تحسبن خوانم دمی از متن قران شد سبزوار مشهد شاه غریبان گلگون کفن از حنجرت ماه جوانان مادر نشسته در عزایت با دل خون شد شیر او شیرازه آن روح پيمان دریک کلام گویم همه احساس جانم من غیرتت را می ستایم ماه تابان @shaeranehowzavi
☘☘☘☘ از من بگیر این منِ پر اشتباه را این قلبِ در تهاجُم ابر سیاه را از من بگیر هرچه که از خاطرم تو را هر جاده ی بدون تو یک کوره راه را این لحظه های واهمه آلود مرگ خیز آن لحظه ای که بی تو بیفتم به چاه را دست مرا بگیر و ببر با خودت به اوج آنجا که نیست وسوسه ای تا گناه را ... آنجا که لحن آب و هوا فرق می کند آنجا که ابر بوسه زنان روی ماه را ... آه ای خدای حل شده در روح لحظه ها ! من‌ مُرده ام دقایق بی تو تباه را @shaeranehowzavi
☘☘☘☘ سال خوبی است اگر وقت تماشا بشود موسم آمدن یوسف زهرا بشود دلمان تنگ بهاری است که چندین جمعه منتظر مانده گره از دل ما وا بشود ساده هستیم و دعا کردنمان این گونه: «تو بیا تا گره از کار بشر وا بشود» گفته بودی که طلب لازمه‌ی تحصیل است مانده تا غنچه‌ی عشاق، شکوفا بشود تا بیاییم به تحویل بهاری که فقط شوق دیدار شما در دل ما جا بشود ما ز اقلیم بهارت به کجا برگردیم؟ شهرِ سرمازده با لطف تو احیا بشود به دعا و نفس عیسویت دل بستیم مددی تا گل این باغ، مهیّا بشود @shaeranehowzavi
یامعزالمومنین🌹 عاقبت صحن و سرای تو طلایی میشود دسته دسته، شیعه سوی تو هوایی میشود پنجره فولاد زیبایی بسازند عاشقان صحن مولامان، عجب دارالشفایی میشود «یا معزالمؤمنین» حک میشود بر مرقدت هر کس اینجا پا گذارد مجتبایی میشود چار گنبد بر مزارت شیعه سازد عاقبت صحن ایوان طلایت،کبریایی میشود نقشه ی قبر حسن را مادرش زهرا کشد آری آری این حرم را چه بنایی میشود هر کدام از درب هایت میشود باب الحسین زائر قبر تو اینجا ،کربلایی میشود روضه ی ام البنین هم رونقی خواهد گرفت باز اطراف بقیعت ، نینوایی میشود از فراز گنبد مولا اذان آید به گوش عاقبت اینجا اذان هایش، ولایی میشود @shaeranehowzavi
السَّلاَمُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمَنْعُوتَةُ فِي الْإِنْجِيلِ الْمَخْطُوبَةُ مِنْ رُوحِ اللَّهِ الْأَمِينِ‏ السَّلامُ عَلَيْكِ يَا شَبِيهَةَ أُمِّ مُوسىٰ. معما🌹 زدی پیوند " آل‌هاشم " و " آل‌یشوعا " را که‌تو از سال‌های‌قبل دیدی خواب‌حالا را اگرچه جسم تو در بند کاخ روم بود، اما دلت از شوق اقیانوس طی می‌کرد دریا را کسی _غیر از تو_ از راز تو باید پرده برمی‌داشت تو خود اما خبر داری دلیل این معما را اگر ذکر تو "لاخَوفٌ عَلَیهم" شد در آن غربت شنیده بوده‌ای از قبل "لا هُم یَحزَنون"ها را چنان از شوق «سُرَّ مَن رَءا» از قصر می‌رفتی که انگاری شبیه کعبه دیدی هر کلیسا را در آن شیرین‌ترین رویا چه‌ها رخ داد ای‌بانو که در دامان خود دیدی مسیحای مسیحا را همین که نام نرجس را برای خود پسندیدی از آن پس تا ابد نشناختی دیگر ملیکا را عروس حضرت زهرا شدن آن‌قدر لذت داشت که با سختی نمی‌رفتی تو دشت‌وکوه‌وصحرا را زبان شاعران حقا که در وصف تو الکن شد چه باید گفت اوصاف "شبیه‌اُمّ‌ِموسی" را جهان از ابجد نام بلند تو یقین دارد که روزی فتح خواهد کرد فرزند تو دنیا را "شفاعت کار مادرهاست، شاعرها خبر دارند" بیا لطفی کن ای مادر شفاعت کن دل ما را @shaeranehowzavi
🌺🌺🌺🌺 گاهی دل شاگرد به مویی بند است در خانه او بهار هم اسفند است این طفل گریزپای را دریابید محتاج کمی محبت و لبخند است @shaeranehowzavi
از قلب صدف کشیده بیرون دُر را تا زنده کند رسم رضـا قلـدر را آینده به عمق درد پی خواهد برد نسلی که نداشت حـرمت چادر را @shaeranehowzavi
به یاد شهدای مدافع حرم در خان طومان در سالروز شهادت شان 🌹 بیا و از دل‌تنگم کمی نشانه بگیر سراغ دختر خود را به هر بهانه بگیر پناه امن منی توی قاب عکست هم بیا کنار من اینجا و آشیانه بگیر هنوز نام تو شیرین ترین کلام من ست بیا و از دل من شعر عاشقانه بگیر که چیده میوه ی لبخند را ز لب هایم؟ بیا سراغ مرا از غم زمانه بگیر همیشه موی تو را شانه می زدم با شوق بیا کنار من این بار را تو شانه بگیر @shaeranehowzavi
بسمه تعالی🌹 کنگره ملی ۱۵ خرداد با همکاری بنیاد ۱۵ خرداد و صدا و سیما؛ در رشته های شعر، خاطره، داستان، مستند رادیویی، مستند تلویزیونی و انیمیشن در حال برگزاری‌ست. موضوع: قیام ۱۵ خرداد. مهلت ارسال اثر: ۳ خرداد ۱۴۰۲ جوایز : ۱۵، ۱۲ و ۱۰ میلیون تومان برای نفر اول تا سوم و جوایز نقدی برای نفرات شایسته تقدیر. شاعران محترم می‌توانند اشعار خود را در همه بخش های شعری برای این شماره در ایتا یا بله بفرستند. 09195411261 دبیر بخش شعر کنگره: سرکار خانم عاطفه جوشقانیان @shaeranehowzavi