فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دکتر بئاتریس سالاس، مترجم #شاهنامه #فردوسی به زبان اسپانیایی:
بخشی از سریال محبوب «گیم آف ترونز» از شاهنامه فردوسی ساخته شده است
پ.ن آدم نمیدونه خوشحال بشه یا ناراحت😟
@shah_nameh1
راهی کردن سپاه #گودرز :
وقتی لشکر طوری که خسرو میخواست آماده شد، نخستین کار سی هزار نفر گزین کرد و به #رستم سپرد، به او گفت« راه #سیستان پیش بگیر و به هندوستان لشکر بکش. از غزنین گذر کن و پادشاهی را بگیر و تاج و تخت به #فرامرز بده. سپس بر شیپور جنگ بدم و از کشمیر و کابل جلوتر نرو که ما در جنگ #افراسیاب هستیم و استراحت و خورد و خواب نداریم.
#دژ_الانان و #غزدژ به #لهراسپ سپرد و گفت« از پهلوانان گروهی را گزین کن و دمار از دشمن دراور.»
به #اشکش نیز سی هزار مرد جنگی داد تا به خوارزم رود و از #شیده کین خواهی کند.
سپاه چهارم را به گودرز داد و گفت« با بزرگان ایران از جمله #گرگین و #زنگه و #گستهم و #گیو، #زواره و #فرامرز و #رهام و #گرازه و... سوی سپاه توران برو.»
گودرز و پهلوانان بر زین نشست و گودرز جلودار سپاه بود. شهریار ایران به گودرز گفت« در جنگ مراقب باش که دست به بیداد نبری و آبادی را ویران نکنی! با کسی که با تو نمیجنگد نجنگ که خداوند ظلم و ستم را نمی پسندد. وقتی مقابل سپاه توران رسیدی مراقب باش که مانند #طوس عمل نکنی! پیامبری مهربان نزد #پیران بفرست و پند و اندرزش بده.»
گودرز پاسخ داد « فرمان شاه از خورشید و ماه برتراست! کاری را خواهم کرد که تو فرمان دهی که تو سروری و من خدمتگزار.»
بر طبل جنگی کوبیدند و لشکر به حرکت درآمد. آسمان از گرد و غبار سپاهیان تیره شد و زمین زیر پای فیلان جنگی پست.
از آن فیلان جنگی چهار فیل را برای پادشاه آراستند و روی فیل تخت زرین بستند. شاه گودرز را بر تخت زرین فیلان نشاند و فیلان را به حرکت درآوردند. از حرکت فیلان گرد و خاک بلند شد و گودرز آن را به فال نیک گرفت و با خود گفت« چنان از جان پیران دود برآوریم که این پیلان گرد و خاک به پا میکنند.»
لشکر به فرمان شاه بدون آزار کشی منزل به منزل رفت.
@shah_nameh1
شاهــنامهٔ فردوســی
راهی کردن سپاه #گودرز : وقتی لشکر طوری که خسرو میخواست آماده شد، نخستین کار سی هزار نفر گزین کرد و
اولین حضور لهراسپ شاه در داستان😉😂
هدایت شده از توییتر انقلابی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ببینید چطور از فردوسی و مولانا میگه. من کیف کردم، گفتم شما هم کیف کنید.
ایگور لوپاتونوک: شما نمیتونید به مردمی که شاهنامه خوندن و تمدن پنجهزارساله دارند؛ دستور بدید.
ایگور یک فیلمساز آمریکایی هست که اصالت اوکراینی هم داره.
🗣 محرداد کریمزاده
@twtenghelabi
کانال شاهنامه فردوسی میخواد تقدیمی بده👌😍
این پست رو #فور کنید تو کانالتون✔️🍀
بعد تایپ #mbti خودتون رو بفرستید پیوی
@rueen_tan
و من بهتون میگم اگه تو شاهنامه بودید در چه زمانی بودید👑⏳
و چه تاثیری تو داستان می گذاشتید😉🤯
کانالمون👇( توش عضو بشین)
@shah_nameh1
اولین پیام #گودرز به #پیران :
گودرز نزدیک زیبد رسید و هزاران نفر گزین کرد و از ایرانیان ده هزار بودند. سپس #گیو را پیش خواند و سخنان شاه را به او گفت و ادامه داد « ای پسر فرمانده لشکر! سپاهیان لایق را جداکردم و سپاهی در خور تو ساختم تا نزد پیران بروی و بگویی که سپاه ما به زیبد رسیده است. تو کردار و رفتار خودت را میشناسی و میدانی که تورانیان از دیرباز با ما بدی کردند، از زمان #فریدون که داغ #ایرج را گذاشتند. تو خودت را فرد مهربان و وفاداری نشان میدهی اما من میدانم که در تو مهر و وفا نیست. به هر حال شاه به من دستور داد تا با تو مدارا کنم که در زمان #سیاوش به او لطف کردی و در خون او دست نداشته ای. تمام بدی هایت را شاه نیکی حساب کرد و نباید که تو به دست ما کشته شوی اما از جنگ #افراسیاب به تو آسیب خواهد رسید. اکنون فرزند من پند مرا به تو میدهد ، هر چه میدانی با او بگو و اگر صادق باشی از بلا رها میشوی و شهر و خویشانت را نجات میدهی اما اگر زبان به دروغ بچرخانی دیگر مهربانی نخواهی دید و من و گرز و میدان افراسیاب خواهیم بود. بهتر است پند مرا بشنوی تا لشکرکشی نکنیم.
نخست باید تمام کسانی را که در خون سیاوش دست داشتند مانند سگان دست بسته نزد من بفرستی تا من برای شاه بفرستم تا او هر کار میخواهد بکند، تو باید آن داستان را شنیده باشی که هرکس دست به خون پادشاهان آلوده کند زمانه او را خواهد کشت.
دیگر آنکه تمام مال و ثروتت را از گله اسب و آلات جنگی تا دیبا و تاج و گوهر نزد ما بفرستی شاید بتوانی با این ثروت که با بیداد به دست آورده ای جان خود را بخری!
@shah_nameh1
شاهــنامهٔ فردوســی
اولین پیام #گودرز به #پیران : گودرز نزدیک زیبد رسید و هزاران نفر گزین کرد و از ایرانیان ده هزار بود
بچه ها جنگ دوازده رخ
یا به قول فردوسی نبرد پیران و گودرز
پر از نامه و پیام و... هست و مدت طولانی فقط قراره باهم مجادله کنن و نامه بفرستن 📜🙂
پس خسته نشید و با صبوری داستان رو دنبال کنید😄🤝
رسیدن پیام #گودرز به #پیران :
و هر چه از اموالت در خور شهریار است نزد او میفرستم. و دیگر که پسرت و دو تن از برادرانت را نزد من گروگان بفرستی تا وفاداری ات ثابت شود.
آنگاه دو راه انتخاب داری، اول اینکه خود و دودمانت نزد #کیخسرو بروی و من به تو قول میدهم کیخسرو تو را به مقام خوبی میرساند. اما اگر از شاه ترکان میترسی به چاج برگرد و اگر دلت با #افراسیاب است نزد او بمان و با ما نجنگ. اگر بخواهی بجنگی بدان که من زور شیر دارم و چنگ پلنگ و در توران تاج و تختی به جا نخواهم گذاشت. اگر توان جنگ با من را داری سپاه بیاور تا گناهکار از بیگناه شناسایی شود. اگر پند مرا نشوی پشیمان خواهی شد زمانی که پشیمانی سودی ندارد.»
پهلوان این سخنان را به پسرش گفت و او را راهی کرد. #گیو به بلخ رفت و همان طور که گودرز گفته بود مسی را نزد پیران فرستاد.
سپاه گیو آن شب از بلخ تا #ویسه گرد رفتند که پیران در آن شهر زندگی میکرد. فرستاده نزد پیران رسید و پیران سپاه را دید و به او گفتند« گیو با ویژگان به بلخ رسید.»
پیران بلافاصله دستور داد بر طبل جنگی بکوبند و دوازده هزار سپاهی را بیرون کشید. از آنان دو گروه را در ویسه گرد گذاشت و با باقی به سوی جیحون راهی شد.
به رود جیحون رسید و سپاهی لشکریان و برق نیزه ها را از آن سوی رود دید.
با گیوِ گودرز دیدار کرد و دو هفته گفت و گویشان طول کشید. پیران سخنان او را شنید و دانست که ترکان گناهکار شمرده شدند و بزرگان ایران لشکر کشیده اند.
پیران نیز در اولین فرصت پیامبری نزد افراسیاب فرستاد« گودرز گشوادگان سپاه کشیده و پسرش را نزد من فرستاده و تهدید میکند. منتظر فرمان شاه خواهم ماند.»
@shah_nameh1
همون طور که احتمالأ تا الان فهمیدید جنگ پیران و گودرز در خراسان بزرگ داره انجام میشه😄
شهر هایی مثل زیبد، چاج، بلخ و... اسم شون اومده✅
شاهــنامهٔ فردوســی
رسیدن پیام #گودرز به #پیران : و هر چه از اموالت در خور شهریار است نزد او میفرستم. و دیگر که پسرت و
اینجا هم جایی داریم به نام ویسه گرد
که میدونید #ویسه پدر پیران هست😀👌
و احتمالا ویسه این شهر رو بنا کرده ، همون طور که سیاوش شهری ساخت و اسمش رو گذاشتن #سیاوش_گرد 😃❤️
ظاهراً این رسم ترکا بود✅
پاسخ #پیران :
سالار ترکان که پیام پیران را دریافت کرد، سپاهی سی هزار نفره گردآوری کرد، نزد پیران فرستاد و گفت « شمشیر کین به دست بگیر و زمین را از آنان تهی کن، نه گودرز نه گیو نه #فرهاد و نه #گرگین و #رهام ، هیچ کدام نباید بماند ، از چهار سو بر ما لشکر کشیدند و طمع تخت توران دارند. از این پس من در جنگ جفا خواهم کرد و این بار به سراغ #کیخسرو خواهم رفت.»
پیران به سپاه بزرگ ایرانیان نگاه کرد که هر کدام مانند گرگی به خون تشنه اند. نیرو گرفت و از دلش نیکخویی را پاک کرد و جنگ خواست.
به #گیو گفت« نزد فرمانده سپاه تان برو و بگو ، تو از من چیزهایی میخواهی که فرزانگان روی آن را هم نمیتوانند ببینند! اول که گفتی از من گروگان میخواهی و دوم اسبان و سلاح و ثروتم را! برادر و پسرم که عزیزان منند را میگویی از خود دور کنم؟ این سخن شایسته خردمندان نیست. برای من مرگ خوشتر از آن زندگیست که به نام سالار باشم اما در اصل بنده ام . میگویند پلنگی با شیر پنجه در پنجه شد و گفت اگر من را شرافتمندانه بکشی بهتر از زندگانی در ننگ است. دیگر که فرمان شاه آمده و به جنگ فرمان داده است.»
گیو پاسخ پیران را دریافت کرد و سوی سپاهش برگشت. سپاهش را برای جنگ سوی کنابد راند و پیران پشت او سپاه میراند تا به کنابد رسیدند و در دامنه کوه لشکر کشیدند، گیو نزد پدرش رفت و گفت « سپاه بیاور که او نظر به آشتی ندارد، هر چه گفتی به او گفتم و وقتی فهمید گناهکار است نامه ای نزد #افراسیاب فرستاد که #گودرز و گیو آمده اند و من به سپاه نیاز دارم و افراسیاب فورا سپاهی فرستاد. اکنون چاره ای جز جنگ نداریم.»
پهلوان به پسرش گفت« پیران از جانش سیر شده است! من نیز موافق جنگم اما به فرمان شاه باید همچنان مدارا کنیم. هنگام آمدن به شهریار گفتم که هرگز کسی را که دل و زبانش یکی نیست، دوست ندان!»
@shah_nameh1