eitaa logo
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
274 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
787 ویدیو
3 فایل
حاج اصغر : ت ۱۳۵۸.۰۶.۳۱، ش ۱۳۹۸.۱۱.۱۳ - حلب رجعت پیکر حاج اصغر به تهران: ۱۳۹۸.۱۲.۰۴ حاج محمد (برادر خانم حاج اصغر) : ت ۱۳۵۶.۰۶.۱۵، ش ۱۳۹۵.۰۶.۳۱، مسمومیت بر اثر زهر دشمنان 🕊ساکن قطعه ۴۰ بهشت زهرا (س) تهران ناشناس پیام بده👇🌹 ✉️daigo.ir/secret/6145971794
مشاهده در ایتا
دانلود
اصغر آقای اصغر ... نامنظم است؛ نبض دنیایی نابسامان ما بیا فرماندهی کن.... @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
. ام البنین به پیش همه روضه خواند و گفت : شرمنده ام رباب پسرم را حلال ڪن... حسین قربانچه🖌 (س)، ؛ تسلیت🏴 @shahid_hajasghar_pashapoor 🥀🕊
بســ🌺ــم رب الشـ🕊ـهدا و الصدیـ🍃ـقین
🍃🏴 بوده در لالایی ، این زمزمه جان عباسم به قربانِ حسینِ فاطمه... . . . السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَ بَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن 🚩 @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
خوشبختی یعنی... فرزندی داشته باشی که جلوی امام حسین سربلندت کنه... فرزندی که توی دنیا و آخرتت دستگیر و باعث افتخارت باشه... چه خوبه آدم جوری زندگی کنه که، اهل بیت نور چشم خودشون بدونند! بعد نشون دار باشه... هم از حسینِ(ع) (س) با سر بریده نشان داشته باشه و هم از ابوالفضلِ(ع) با دستان بریده... اصحاب الحسین باشی و سرباز بی بی زینب(س)، واقعا چه سعادتی بالاتر از این که پیشوند نام فرزندت "شهید" شود... ما که از این لیاقتا نداریم ولی خداکنه به آبروی مادر و پدر شهدا و به برکت دعای شهدا؛ خدا شهیدمون کنه. الهی آمین🌷 🌱روز اکرام مادران شهدا مادر معزز در کنار علی اکبرش، اصغرجان @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
▪️ذکر مصیبت حضرت ام‌البنین مادر گرامی حضرت اباالفضل العباس علیه السلام ☝️قربان شهامت این زن! 🔻حضرت آیت‌الله خامنه‌ای؛ شب تاسوعای سال ۱۳۹۴ هـ.ق مصادف با ۱۳۵۲/۱۱/۱۲ در مسجد کرامت مشهد مقدس: ▪️معروف است که مادر اباالفضل یعنی امّ‌البنین -مادرِ پسران؛ چهار برادرند، اباالفضل است و سه برادر کوچک‌تر از خودش- بعد از آنکه چهار پسر را یکجا از دست داد -قربان شهامت این زن! قربان بزرگواری این زن- خیال میکنید بنا کرد شیون و ناله کردن، بنا کرد دشمن را بر خود جری کردن، ابدا! گریه میکرد امّا گریه‌‌ی او خون از در و دیوار میباراند. ▫️دست بچّه‌ی کوچک اباالفضل را که عبیدالله‌‌‌بن ‌العبّاس است میگرفت و می‌آورد در قبرستان بقیع -حالا قبرستان بقیع کجا، کربلا کجا؛ بچّه‌هایش در کربلا افتادند و دفن شدند، امّا او دنبال یک شعار تبلیغاتی است، کاری ندارد که کجا افتادند- چهار صورت قبر درست میکرد، می‌نشست بالای سر اینها، بعد بنا میکرد حرف زدن؛ ببینید شعرهایی که میخواند چه بود: ▪️میگفت ای کسی که دیدی عبّاس مرا، اباالفضل مرا که در روز عاشورا در مقابل لشکریان دشمن و انبوه دشمنان شمشیر در دست داشت و حمله میکرد، یک خبری من شنیده‌ام، نمیدانم که آیا این خبر راست است یا نه -مادر دارد میگوید- نمیدانم این خبر درست است یا درست نیست؛ من شنیدم که در روز عاشورا بر سر فرزندم اباالفضل عمودی از آهن نواختند. تعجّب میکنم از شجاعت فرزندم که چطور ممکن است او اجازه بدهد به دشمنش که عمودی از آهن را بر سر او بزنند! پس احتمال دیگری میدهم: لو کان سیفک فی یدیک لما دنی منک احد؛ پسرم! یقیناً اگر شمشیر در دست داشتی، کسی جرئت نمیکرد به تو نزدیک بشود؛ پس این که بر سرت عمود آهن زده‌اند، معلوم است قبلاً دستهای تو را قطع کرده‌اند. لا حول ‌و لا‌ قوّة ‌الّا بالله‌‌ ‌العلیّ ‌العظیم. 😭💔الا لعنت الله علی القوم الظالمین 📚کتاب دو امام مجاهد 🏴 (س) آجرکم الله @khamenei_ir @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
بســ🌺ــم رب الشـ🕊ـهدا و الصدیـ🍃ـقین
🍃🌸 حسین جان... هرگز نمۍشود ڪه تو را دید و بعد از آن جایۍ نفس ڪشید به جز در هواۍ تو . . . السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَ بَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن 🚩 @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
🌸🍃 این دو نفر اصول مشترکی داشتند که خیلی به هم شبیه بود. مثلا اصول اولیه مذهبی مثل پرداخت ، رعایت و موارد ابتدایی در مسائل اعتقادی. روحیاتشان هم خیلی به هم نزدیک بود. من البته قبل از به این شباهت‌ها پی نبردم اما مثلا احمدآقا می‌آمد و تعریف می کرد که به فلان جا رفتیم و مثلا و دست به یکی کردند و فلان کار را کردند. برنامه‌ها و علایقشان با هم هماهنگ بود. اصغرآقا خیلی از محمدآقا تعریف می کرد. مثلا یک روایت یا را شرح می‌داد و می‌گفت که این را تعریف کرده. (شهیدپورهنگ) (شهید پاشاپور) مشرق نیوز📲 @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 والله هرکس به این نظام تیر انداخت آواره شد... 🔹 ، شهید حاج قاسم سلیمانی: من تمام علمای شیعه و سنی را می‌شناسم، اشهد بالله که از مراجع ایران تا غیر ایران، سرآمد همه آنان این مرد تاریخی یعنی «آیت‌الله العظمی خامنه‌ای» است. @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
💠 | همچنان که سفره را روی فرش کوچک اتاق پهن می کردم، گوشم به اخبار بود که شمار شهدای امروز رژیم به مردم مظلوم و مقاوم را اعلام می کرد. با رسیدن ۱۸ ماه مبارک ، حدود ده روز از آغاز بی رحمانه اسرئیلی ها به نوار غزه می گذشت و در تمام این مدت، مردم غزه خود را با خون می کردند. تلویزیون روشن بود و من همان طور که در راه آشپزخانه به اتاق هال می رفتم و می آمدم و وسایل افطار را در سفره میچیدم، به اخبار این حکایت بار هم گوش میکردم. حالا معنای آسید احمد را بهتر می فهمیدم که وقتی میگفت منفعت جولان تروریست های تکفیری در منطقه، حفظ رژیم صهیونیستی است یعنی چه که درست در روزهایی که عراق به خاطر پیشروی در برخی شهرها، به شدت ملتهب شده و تمام دنیا به این نقطه از خاورمیانه بود، اسرائیلی ها با خیالی آسوده غزه را به خاک و کشیده که دوستان وهابی شان در عراق و سوریه، حسابی دنیا را سرگرم کرده بودند تا مردم غزه بی سر و صدا قتل عام شوند. حالا امسال حقیقتا ماه بوی خون گرفته بود که هر روز در عراق و و غزه، امت پیامبر در دریای خون دست و پا می زدند و اینها همه غیراز پراکنده ای بود که در سایر کشورهای اسلامی رخ می داد. بشقاب و خرما، تنگ شربت آب لیمو و سبد را میان سفره گذاشتم که کسی به درزد. حدس می زدم مامان خدیجه باشد که هر پیش از افطار برایم خوراکی می آورد تا مبادا احساس غریبی کنم. با رویی گشاده در را باز کردم که دیدم برایم یک بشقاب حلوای آورده و با دنیایی از محبت به دستم داد. صورتش مثل همیشه می خندید و چشمانش برای زدن حرفی مدام دور می چرخید و آخر نتوانست چیزی بگوید که التماس دعا گفت و رفت. به اتاق بازگشتم و ظرف را میان سفره گذاشتم و دلم پیش دلش جا مانده بود که می خواست اگر کاری دارد برایش انجام دهم، ولی نگفت و من هم خجالت کشیدم بپرسم. نماز مغربم را خوانده و همچنان منتظر مجید بودم تا از برگردد. ✍️نویسنده: @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊