eitaa logo
خاطرات و کرامات شهید عاملو
1.2هزار دنبال‌کننده
821 عکس
353 ویدیو
30 فایل
مؤلف : @alirezakalami صاحب ۹ عنوان کتاب از خاطرات #شهدا نویسنده دو کتاب از خاطرات شهید عاملو با عناوین #سه_ماه_رویایی و #رویای_بانه 👈 برای دسترسی سریع به تمامی مطالب «شهید کاظم عاملو»،پس از اینکه پیام سنجاق شده را کلیک کردید، #قرار_جمعه را دنبال کنید
مشاهده در ایتا
دانلود
http://shop.hdrdc.ir/product/253/%D8%B1%D9%88%DB%8C%D8%A7%DB%8C-%D8%A8%D8%A7%D9%86%D9%87 لینک خرید کتاب دومین کتاب(هشتمین اثر ) از مجموعه خاطرات (توضیح : کتاب اول ، بود که از طرف موسسه و نشر و به قلم به چاپ رسید.) @shahid_ketabi
یک شب رفته بودم سر قبر شهید کاظم عاملو. دعای کمیل را در امامزاده یحیی خواندند؛ در جوار قبور . تصمیم گرفتم همان‌جا بمانم و نماز شبم را در کنار قبر شهید عاملو و اخوی شهیدم بخوانم. معمولاً شب‌ها یک ساعت به اذان صبح، درب امامزاده را باز می‌کنند. نماز را خواندم و زیارتی کردم که اذان صبح گفته شد. بعد از نماز صبح داشتم از سمت درب شمالی می‌آمدم بیرون که یکهو دیدم جوانی حدودا ۲۵ ساله با گریه و زاری وارد گلزار شد. جا خوردم. بلندبلند گریه می‌کرد! تا مرا دید صدا زد: «آقا، قبر  کجاست؟» با چشمانی گرد شده از تعجب نگاهش کردم. دوباره با لهجه کُردی سوالش را تکرار کرد و آمد جلوتر و تا آمدم حرفی بزنم گفت: «تو رو خدا بگو و خیالمو راحت کن! شهید عاملو این‌جا خوابیده ؟» با هم حرکت کردیم تا قبر مطهر را نشانش بدهم. ولی او بی‌تابی می‌کرد و می‌گفت : «من از کردستان اومدم!خیلی مشکل دارم. این شهید رو هم نمی‌شناسم؛ اومده به خوابم و گفته:.بیا کنار قبرم تو سمنان. بیا هر مشکلی که داشته باشی به یاری خدا حل می‌شه...» این‌ها رو می‌گفت و همین‌طور گریه می‌کرد و زار می‌زد. قبر شهید عاملو را نشانش دادم. تا دید، خودش را انداخت روی قبر مطهر. گریه می‌کرد چه گریه‌ای! در همان‌ حال به زبان کردی شروع کرد به درد و دل کردن با . واقعا داد می‌زد و گریه می‌کرد. وقتی این‌طور دیدمش دیگر نایستادم؛ آمدم بیرون. ولی این برایم قصه‌ی عجیبی شد و ذهنم را مشغول کرد. برشی از کتاب خاطرات بی‌نظیر @shahid_ketabi
💠يكي از همرزمانش مي‌گويد: يك روز از من پرسيد در نماز چه حالتي به تو دست مي‌دهد؟ گفتم: چطور؟ گفت: مي‌خواهم بدانم، گفتم: حالت خاصي احساس نمي‌كنم. 🔹 ولی کاظم گفت: راستش من در نماز لذتي مي‌برم كه نمي‌توانم آن را به زبان بياورم. گفتم: چطوري؟ لبخندي زد و با نگاهي كه مخصوص خودش بود به من فهماند هر چه برايت بگويم تو نمي‌فهمي ...   💠هميشه تاكيد مي‌كرد در نماز جمعه شركت كنيم، مخصوصاً در منطقه كردستان؛ با توجه به اينكه منطقه سني نشين بود، خودش هم هر هفته در نماز جمعه شركت مي‌كرد. 💠يكي از دوستانش مي‌گفت: يك روز به من گفت، من هميشه موقع نماز اول از ‌(عج) كسب اجازه مي‌كنم و در دلم هميشه نيت اقتدا به آقا را دارم. برشی از کتاب خاطرات بی‌نظیر @shahid_ketabi
همراهان گرامی ؛ برای دسترسی سریع به تمامی مطالب «»، هشتک قرار جمعه() را دنبال کنید. شهیدی ویژه که بارها محضر مشرف شد و در عالم رویای و با دوستان شهیدش همکلام می‌شد و تاریخ شهادت بسیاری دوستانش را پیشگویی کرد و به آنها گفت. خداوند توفیق داد که دو کتاب از این شهید به رشته تحریر درآورم: کتاب اول بود که در سال ۱۳۹۷ از طرف چاپ شد و به لطف حق تاکنون به رسیده است. دومین کتاب نیز نام داشت که در سال ۱۴۰۱ و از طرف (وابسته به مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس) به همراه اضافات و متن خلسه و دو مقدمه پر بار چاپ رساندم. برای کسانی که با این شهید عارف و ویژه آشنایی ندارند، یک جمله کافی است و آن اینکه از خواندن این کتاب‌ها و شناختن این شهید پشیمان نخواهید شد! چه بسیار عزیزانی که بعد از خواندن کتاب با شهید ارتباط برقرار کردند و به زیارت قبر مطهر ایشان آمدند و به مراد خویش رسیدند. شاید عمری باقی بود تا بتوانم کتاب بعدی که بر مبنای متن شهید است را با عنایت خود شهید به چاپ برسانم؛ فعلا منتظر یک اشاره‌ام... و صد البته کتابی دیگر در خصوص کراماتی که بعد از چاپ کتاب‌ها برای خوانندگان عزیز اتفاق افتاد و مرا نیز ذوق زده کرد. این یعنی شهدا زنده هستند و بر عالم خاکی نظر دارند و حواس‌شان به ما کمترین‌ها که قدم کوچکی برایشان برداشتیم، هست. خدا شاهد است که همین به اندازه یک دنیا می‌ارزد. در پایان باید عرض کنم که برای علاقه‌مندان بزودی لینک قبر مطهر بارگذاری خواهد شد. @shahid_ketabi
سلام بر اعضای محترم کانال یک نکته جالب و عجیب! «علی تاجدی» را بعد از ۹ سال پیدا کردم؛ همان کسی که نام را اولین بار از زبان او در قطار برگشت از مشهد مقدس به تهران شنیدم(کسانی که دو کتاب و را خوانده‌اند، این نام برایشان آشناست) قصه آمدن او به مشهد الرضا(ع) در آن سال نیز بسیار شنیدنی و جالب توجه است. معلوم می‌شود که خود شهید نیز اراده کرده تا فصل جدیدی را در معارفه و شناخت خود به دیگران آغاز کرده و از آن طریق زندگی خیلی‌ها را زیر و رو کند... . تنها علامت سوال یک چیز است: چرا از طریق این بنده سراپا تقصیر !؟ بزودی تاجدی را در گروه بارگذاری خواهم کرد. ان‌شاءالله @shahid_ketabi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
تماس تلفنی با یکی از خوانندگان کتاب که مطالعه کتاب و شناخت ، تاثیرات شگرفی در زندگی شخصی و حتی روستای محل سکونت‌شان گذاشته است. 👈«تغییر و تحول، از طریق عکس نورانی شهید😳» لازم به ذکر است با درخواست این بزرگوار، از بیان نام و اسم روستای محل زندگی‌شان معذوریم. @shahid_ketabi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماجرای ورود کتاب به خانه یکی از خوانندگان و تاثیر عجیب بر زندگی‌اش و حل مشکلات خانواده با بودن کتاب در منزل !😳 @shahid_ketabi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
مکاشفه جالب یکی از خوانندگان کتاب و بعد از مطالعه کتاب @shahid_ketabi