فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 با نوای مداح شهید #سید_مجتبی_علمدار
📝قسمتی از وصایای شهید علمدار :
🔸وصیت میکنم
مرا در گلزار شهدا ساری دفن کنند
و تنها امید من
که همان دستمال سبزی است که
همیشه در مجالس
و محافل مذهبی همراه من بوده
و به اشک چشم دوستانم متبرک شده را
بروی صورتم بگذارند
و قبل از آن که مرا در قبر بگذارند
مداحی داخل قبرم برود
و مصیبت جده غریبم
فاطمه زهرا(س) و جد غریبم حسین(ع) را
بخواند و از مستمعین گرامی میخواهم که
اشک چشمشان را
داخل قبر من بریزند
تا در ظلمت قبر نوری شود
و این را باور کنید که
از اعماق قلبم میگویم
من از ظلمت قبر
و فشار قبر خیلی میترسم.
#ماه_رمضان
#امام_زمان
#وداع_با_ماه_مبارک_رمضان
@shahid_ketabi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
مصاحبه تلفنی با #حقیر، نویسنده #کتاب #شهید_کاظم_عاملو در برنامه رادیویی شبهای نقرهای به مناسبت #رونمایی از کتاب "رویای بانه" به همراه بخشی از صدای شهید
توضیحاتی ناب از شهید و خلسه😱
در پایان #صوت، کاظم در حال خلسه به شهید «زمان رضاکاظمی» میگوید :
«اون کیه اون گوشه ایستاده !؟ اون عمامه سبزه؟
به او میگویند #امام_زمان است.
شهید به نفسنفس میافتد و میگوید: بیا(اجازه بده بیام) جلو آقا جونم! بیا من قربونت برم...»
متن کامل #خلسه در #کتاب #رویای_بانه موجود است.
👈اعضای جدید کانال؛
اگر خواستید #شهید را بیشتر بشناسید، توصیه میکنم حتما این #صوت را گوش کنید 🤔
#قرار_جمعه
@shahid_ketabi
شگفتا !
دقیقا در همان حالی که در اندیشه این بودم که چرا در عصر و دورانی که همه دنبال دیدار حضرت مهدی(عج) و تشرف محضر قطب عالم امکان هستند، من باید مدهوش شهدا باشم، به یک صوت از #شهید_سید_مجتبی_علمدار برخورد کردم که میگوید :
یابن الحسن!
دوستدار همه عشاق تواَم در دو جهان
دل به عشق تو محبانِ تو را یارم کرد!
در ادامه سید میگوید :
من محبت #شهدا رو به دل دارم.
من فدایی فداییهای حضرت زهرا هستم. ....
والله با اینکه سالهاست این صوتهای دلنشین را به همراه دارم، به این قطعه برخورد نکرده بودم.
نمیدانم چه سری است.
ولی من جوابم را گرفتم و از این شیرینتر نمیشد!
در یک کلام باید بگویم که
«ما عاشق و دلداده و مدهوش شهدا هستیم و آنها معشوقمان هستند و بدین داشتهها مباهات میکنیم»
تا یار که را خواهد و میلش به که باشد.
#امام_زمان
#حجاب
#عشق_من
@shahid_ketabi
🔵 #شهید_محسن_حججی :
🟢 خودتان را برای ظهور #امام_زمان عجل الله و جنگ با کفار بخصوص اسرائیل آماده کنید كه آن روز خیلی نزدیک است.
#الله_اکبر
#طوفان_الاحرار
#انتقام_سخت
#تنبیه_متجاوز
#وعده_صادق
@shahid_ketabi
📘 میخوام درباره #شهید_کاظم_عاملو، یه کتاب ناب بهتون معرفی کنم؛
🌷 اصلا این شهید را میشناسید؟ بریم سراغ روایت یکی از دوستانش که میگفت: یک روز به من گفت، من هميشه موقع نماز اول از #امام_زمان (عج) كسب اجازه میكنم و در دلم هميشه نيت اقتدا به آقا را دارم.
کتاب،
📖 رویای بانه
✍️ به قلم: علیرضا کلامی
🖨️ انتشارات: مرز و بوم
🔻 روایت نابی هست از دوره کوتاه زندگی شهید کاظم عاملو که پره از حالات خاص و عرفانی این شهید بزرگوار.
✅ یکی از بهترین کتابهایی هست که در حوزه روایت زندگی شهدا خوندم، یه کتاب دوست داشتنی که حتما به دردتون میخوره برای سعادت دنیا و آخرتتون
📄 برشی از کتاب:
کاظم چهرهای عجیب و نورانی داشت. به نظرم #شهادت، کمترین مزدش بود. همه رفتنی هستیم؛ ولی لقب و جایگاه شهید برازنده او بود. اصلا یادم نمیآید که کاظم حتی کوچکترین حرف بدی به من زده باشد یا بر سر کسی دادی کشیده یا درباره چیزی اعتراضی کرده باشد...
تبلیغ کتاب در #نشر_مرز_و_بوم👉
#قرار_جمعه
@marzoboom
@shahid_ketabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ #حاج_قاسم_سلیمانی:
معتقدم، امام زمان(عج) که ظهور بکنند،
حکومتی که ایجاد میکنند،
قلهی آن حکومت
آن دورهای خواهد بود
که در #دفاع_مقدس ما
در بخشها و حالاتش اتفاق افتاد...
#حاج_قاسم
#امام_زمان
📡 @shahid_ketabi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماجرای ورود کتاب #شهید_کاظم_عاملو به خانه یکی از خوانندگان و تاثیر عجیب بر زندگیاش و حل مشکلات خانواده با بودن کتاب #سه_ماه_رویایی در منزل !😳
#قرار_جمعه
#عنایت_شهید
#امام_زمان
#حجاب
#طرح_نور
@shahid_ketabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این ۶ دقیقه رو فارغ از هر تفکری که دارید از عمقِ جان بشنوید.
قطعا چیزی در درونِ شما تغییر خواهد کرد!
#شهید_ناصرالدین_باغانی
#امام_زمان
#حجاب
@shahid_ketabi
خودش میگفت:
در اتاقک نگهبانی ایستاده و مشغول پست بودم. گاهی قدم میزدم و گاه روی صندلیِ داخل اتاقک نگهبانی مینشستم.
یکبار وقتی صورتم را به طرف لودرهایی که در مقابل ساختمان مهندسی رزمی پارک شده بود برگرداندم، در بین دو ماشین سنگین و حدود صد قدمیام، شخصی با هیبت و چهره بسیار نورانی رؤیت شد؛ شخصی دلربا با عمامهای سبز و قامتی کشیده و رعنا.
ابتدا ترس به سراغم آمد و به گمان اینکه خواب بر من مستولی شده، زبان به ذکر خدا گشودم و نام او را چند بار زیر لب گفتم. دوباره دیدهام را به آن جهت منحرف کردم و همانجا را نگاه کردم. باز همان شخص بود و همان هیبت! به چهره نگاه کردم؛ متوجه لبخند زیبا و دلنشینش شدم و در عین حال، ترس دوباره غلبه کرد! اینبار به طرف شیر آبی که در آن نزدیکی بود رفتم و آبی به صورت زدم و وقتی برگشتم سر جای اول خودم، نه اثری از شخص نورانی بود و نه لبخند.. .
تا پایان وقت نگهبانی، فکرم مشغول آن صحنه و آن چهره دلربا بود.
میگفتم: خدایا! یعنی من چه دیدم؟!
هنگامی که کاظم در حال تعریف کردن این واقعه بود، بدنش میلرزید و آرام و قرار نداشت.
ما با خلوص نیتی که از او سراغ داشتیم و اوصاف آن نفر که گفته بود، شک نداشتیم که آن شخص، کسی جز #امام_زمان ارواحنا فداه نبوده است.
نشانهها خبر از کسی میداد که کَس عالم بود و کَسها بی او ناکس!
به حالش غبطه میخوردیم.
و البته این شک، بعد از خلسه عرفانیاش به یقین بدل شد و دل، قرار گرفت؛
کاظم چند شب بعد در #خلسه ، به گوشهای از این دیدار و شب نورانی اشاره میکند و آن را تجدید خاطره میکند.
#قرار_جمعه
#کپی_فقط_با_ذکر_منبع_مجاز_است
@shahid_ketabi
رضا سگ باز!!!
یه لات بود تو مشهد...
هم سگ خرید و فروش میکرد،
هم دعواهاش حسابی سگی بود!!
یه روز داشت می رفت سمت کوهسنگی برای دعوا و غذا خوردن! که دید یه ماشین با آرم ”ستاد جنگهای نامنظم“ داره تعقیبش میکنه.
شهید چمران از ماشین پیاده شد و دست اونو گرفت و گفت: ”فکر کردی خیلی مردی؟!“
- رضا گفت: بروبچهها که اینجور میگن.....!!!
- چمران بهش گفت: اگه مردی بیا بریم جبهه!!
به غیرتش بر خورد، راضی شد و راه افتاد سمت جبهه......!
مدتی بعد....
شهید چمران تو اتاق نشسته بود که یه دفعه دید داره صدای دعوا میاد....!
چند لحظه بعد با دست بسته، رضا رو آوردن تو اتاق و انداختنش رو زمین و گفتن: ”این کیه آوردی جبهه؟!“
رضا شروع کرد به فحش دادن.
(فحشای رکیک!)
اما چمران مشغول نوشتن بود!
وقتی دید چمران توجه نمی کنه، یه دفعه سرش داد زد:
”آهای کچل با توام.....! “
شهید چمران با مهربانی سرش رو بالا آورد و گفت:
«بله عزیزم!
چی شده عزیزم؟
چیه آقا رضا؟
چه اتفاقی افتاده؟»
- رضا گفت: داشتم می رفتم بیرون که سیگار بخرم، ولی با دژبان دعوام شد!!!!
شهید چمران گفت: ”آقا رضا چی میکشی؟!! برید براش بخرید و بیارید.....!“
- رضا بهش برخورد و به چمران گفت: میشه یه دو تا فحش بهم بدی؟! كشيدهای، چیزی؟!!
- شهید چمران: چرا؟!
- رضا: من یه عمر به هرکی بدی کردم، بهم بدی کرده....! تا حالا نشده بود به کسی فحش بدم و اینطور برخورد کنه!!
- شهید چمران: «اشتباه فکر می کنی!!!!
یکی اون بالاست که هر چی بهش بدی میکنم، نه تنها بدی نمیکنه، بلکه با خوبی بهم جواب میده!
هِی آبرو بهم میده.....
تو هم یکیو داشتی که هِی بهش بدی میکردی ولی اون بهت خوبی میکرده.....!
منم با خودم گفتم بذار یه بار یکی بهم فحش بده و منم بهش بگم بله عزیزم.....! تا یکمی منم مثل اون (خدا) بشم …!»
رضا جا خورد!....
رفت و تو سنگر نشست.
آدمی که مغرور بود و زیر بار کسی نمیرفت، زار زار گریه میکرد!
تو گریههاش میگفت: «یعنی یکی بوده که هر چی بدی کردم بهم خوبی کرده؟»
اذان شد.
رضا اولین نماز عمرش بود.
رفت وضو گرفت.
سرِ نماز،
موقع قنوت صدای گریش بلند شد!!!!
وسط نماز،
صدای سوت خمپاره اومد.
پشت سر صدای خمپاره هم صدای زمین افتادن اومد.....
رضا رو خدا واسه خودش جدا کرد......!
#شهید_مصطفی_چمران
#امام_زمان
#حجاب
#طرح_نور
@shahid_ketabi