eitaa logo
خاطرات و کرامات شهید عاملو
2هزار دنبال‌کننده
847 عکس
350 ویدیو
20 فایل
مؤلف: @alirezakalami صاحب ۱۲ عنوان کتاب ازخاطرات #شهدا نویسنده سه کتاب از شهید عاملو با عناوین #سه_ماه_رویایی و #رویای_بانه و #شهید_کاظم_عاملو 👈برای دسترسی سریع به #فهرست مطالب کانال، ابتدا پیام «سنجاق‌شده» را کلیک کنید، سپس به سراغ #هشتک‌ها بروید 🫡
مشاهده در ایتا
دانلود
مقدمه کتاب پیشرفته : کسانی که تجربه زیادی دارند طبعاً خاطرات زیادی هم برای بیان کردن دارند. ولی چه عاملی باعث می‌شود تا این خاطرات بازگو نشود؟! و یا خوب شنیده نشود؟! چرا برخی افراد با این که در محل وقوع خاطره حضور نداشته و تنها شنونده بوده‌اند، هنگام روایت خاطرات دیگران، آنقدر جذاب این خاطرات را بیان می‌کنند که خود صاحب خاطره هم مجذوب می‌شود؟! و چرا خیلی‌ها حوصله شنیدن خاطره را ندارند؟! شاید دلیل این امر، بی‌توجهی به اصول و تکنیک‌هایی است که می‌تواند خاطره را جذاب‌تر ارایه کند. به عبارت بهتر برای روایت خاطرات به گونه‌ای که مورد پسند و اقبال مخاطب قرار گیرد، باید روش‌های متداول روایت مستقیم و ساده را در هم شکست و از تکنیک‌های جذاب‌نویسی بیشتر استفاده کرد تا خاطرات ارزشمند را کاربردی نمود. به عبارت بهتر: خاطره‌نویسی با گزارش‌نویسی یا نگارش سفرنامه فرق می‌کند. ثبت خاطرات، اولین قدم است. در حالی که انتقال بهتر این خاطرات به گونه‌ای که مورد اقبال عمومی قرار گیرد و بتواند در عرصه‌های مورد نیاز از آن استفاده بهینه نمود، وظیفه اصلی و هدف نهایی این فرآیند می‌باشد. این کتاب سعی دارد تا با نگرش به تلاش بزرگان عرصه آموزش خاطره‌نویسی، روش‌های جدید و جذاب‌تری برای ثبت خاطره ارایه کند تا در عرصه انتقال تجربیات و کاربردی کردن بیشتر خاطرات، قدم کوچکی بردارد. الهی و ربی من لی غیرک  ابوالفضل درخشنده   سرشناسنامه : آموزش خاطره‌نویسی پیشرفته/ مولف: ابوالفضل درخشنده مشخصات نشر : تهران، حدیث قلم، ۱۳۹۵ @shahid_ketabi
«مثل آب خوردن» «مثل آب خوردن (شیوه‌های خاطره‌نویسی آسان)» به قلم حمید داودآبادی، کتابی درباره خاطره‌نویسی جبهه و جنگ است. اما نویسنده در مقدمه کتاب این‌گونه می‌گوید: در نگاه اول، این کتاب و نسخه‌ای که برای خاطره‌نویسی نوشته‌ام، برای جبهه رفته‌هاست؛ ولی اگر زرنگ باشید، بسیاری از نکات آن برای شما هم مفید خواهد بود. دغدغهٔ اصلی، آن دسته از رزمندگانی هستند که با گذشت قریب ۳۰ سال از پایان جنگ، هنوز زبان نگشوده‌اند و بسیاری از خاطرات، در سینهٔ آن‌ها مدفون و مکتوم مانده است. شما می‌توانید بروید دوره‌های آموزشی، دانشگاه و کلاس؛ ولی آن‌ها که یواش‌یواش باید برای‌شان عصا و ویلچر به‌ عنوان کادوی تولد بگیریم، فرصت زیادی برای آموختن و نوشتن ندارند! حالا شما زیاد حسودی نکنید. کتاب را تا آخر بخوانید، قول می‌دهم خیلی به دردتان بخورد. در این کتابچه، تلاش بر این بوده و هست تا هر آن‌چه برای راحت‌نویسی خاطرات لازم است، گرد هم آید. @shahid_ketabi
رهبر انقلاب: «واقعاً خدا می‌داند من وقتی یادم می‌آید که مردم ما را بلد نیستند، به قلب من فشار می‌آید.» 📕 ۷۰/۱۱/۲۹ «متاسفانه شما جوان‌ها و دانشجوها کتاب‌ نمی‌خوانید، خیلی اهل کتاب نیستید؛ بنده کتابخوانم، من خیلی کتاب می‌خوانم، دلم می‌خواهد شما بچّه‌ها، جوان‌ها واقعاً کتاب بخوانید؛» 📕 ۹۷/۳/۷ «من جوانان بسیاری را دیدم که حتی به مطالعه رمان هم میل ندارند، یک رمان را چند صفحه می‌خوانند بعد می‌گویند دیگر حوصله خواندن نداریم، در حالی که حاضرند تبلیغات ۲۰ دقیقه‌ای تلویزیون را ببینند اما حاضر نیستند در این ۲۰ دقیقه چند صفحه رمان بخوانند، حالا نمی‌گویم کتاب علمی و سیاسی و اجتماعی بخوانند، همان رمان هم نمی‌خوانند، این ناشی از عدم اعتیاد به کتاب است متاسفانه مردم ما میل کتابخوانی ندارند و معتاد کتاب نیستند!» 📕۷۶/۸/۱۹ @shahid_ketabi
«رفیق خوشبخت ما» همزمان با زادروز سردار سلیمانی(اسفند ۹۹) مراسم رونمایی از کتاب «رفیق خوشبخت ما» در بمبئی برگزار شد. مراسم رونمایی از این کتاب با حضور جمعی از شیعیان و سرکنسول ایران در بمبئی در مسجد ایرانیان این شهر برگزار شد. «رفیق خوشبخت ما» حاوی نکاتی از زندگی، خاطرات و مجاهدت‌های سردار حاج قاسم سلیمانی به دو زبان «انگلیسی» و «اردو» به چاپ رسیده است. @shahid_ketabi
معرفی یک سایت(ناشر) «محاسبه آنلاین هزینه » با متغیرهایی که مدنظر شماست.👇 https://724chap.com/ نکته : اعضای محترم با یک جستجوی ساده‌ی جمله 👈«محاسبه آنلاین هزینه چاپ کتاب»، با سایت‌ها و ناشرینی برخورد می‌کنند که اینگونه خدمات را در اختیار شما قرار داده‌اند. سایت بالا 👆فقط برای نمونه در کانال قرار داده شده است. ضمنا برای چاپ کتاب به تعداد بالا باید از گزینه «افست» و به تعداد محدود، از گزینه «دیجیتال» استفاده نمایید. @shahid_ketabi
چاپ چهارم خاطرات به قلم با عنوان «» که در سال ۱۳۹۷ از طرف موسسه فرهنگی به چاپ رسید. @shahid_ketabi
قرار بی قرار پدرش می گفت: «مصطفی به مادرش گفته شما دعا کن من موثر باشم، شهید شدم یا نشدم مهم نیست!» در قسمتی از این کتاب آمده است: گویا به پرستارها اعلام کردند که سردار سلیمانی برای دیدار مصطفی آمده. یکی از پرستارها آمد پیش مصطفی و گفت: «من می‌دانم تو شخصیت مهمی هستی!» مصطفی هم با بی‌تفاوتی جواب داد: «من و تو مثل همیم و هیچ فرقی با بقیه نداریم!» پرستار گفت: «ولی می‌دانم که سردار سلیمانی به دیدنت آمده.» مصطفی هم جواب داد: «ایشان هم یکی مثل من و تو.» همیشه همین‌طوری بود. نه فقط آن‌موقع، قبل از آن هم برایش مهم نبود که آدم شناخته‌شده‌ای باشد یا نه. اگر کاری انجام می‌داد اسم و رسم برایش مهم نبود... @shahid_ketabi
کتاب «گپ‌وگفت حرفه‌ای»، مجموعه نکات کاربردی برای مصاحبه در انقلاب و دفاع مقدس است. دوران گنجینه تمام نشدنی افتخارات ایران است. یکی از توصیه‌های مستمر و اکید رهبر معظم انقلاب، ثبت و ضبط خاطرات ارزشمند آن دوران است که خود گنجینه‌ای است، از آداب و فرهنگ ایثار و مقاومت و اخلاق و حماسه و عرفان. استخراج این گنج، نیاز به مهارت و تخصص‌های لازم دارد که به دلیل تازه بودن این موضوع، کتاب و یا ابزار آموزشی لازم، در دسترس نیست. اگر دنبال خوبی در زمینه کم و کیف مصاحبه هستید، معطل نکنید و این کتاب خوب را که آن رضا مصطفوی است تهیه کنید. @shahid_ketabi
علیرضا کلامی.m4a
27.74M
مصاحبه با «رادیو ایران» درباره و و های که تاکنون به چاپ رسانده‌ام و یا دردست چاپ دارم. چاپ شده‌ها : (خاطرات شهید حسن عربی) (خاطرات شهید سعید حسنان) (خاطرات شهید علی‌اکبر ابراهیمی) (خاطرات شهید کاظم عاملو که از طرف موسسه به چاپ رسید) (خاطرات شفاهی حجت الاسلام مرتضی مطیعی) در دست چاپ 👇 (خاطرات شهید علی‌اصغر کلامی به روایت همسر) (خاطرات شهید کاظم عاملو که با نثر جدید و با مقدمه استاد از طرف نشر مرزوبوم به چاپ خواهد رسید) (خاطرات شفاهی سرهنگ علی‌اکبر چتری) @shahid_ketabi
‍ دیروز آقا با چشم اشکبار خاطره‌ای از حاج قاسم روایت کرد. جزئیات بیشتر ماجرا از این قرار است؛ مهدی مغفوری از رزمندگان لشکر41 ثارالله بود و در کربلای4 پرکشید. از او 3 فرزند به یادگار ماند. یکی فاطمه که آن زمان 3 ساله بود. فاطمه خانم با علی تهامی-فرزند شهید- ازدواج می‌کند و صاحب دو فرزند می‌شوند؛ زینب و حسین. پدر در ماموریت است و زینب نیاز به عمل جراحی پیدا می‌کند. خبر به حاج قاسم می‌رسد و او سریع خود را به بیمارستان می‌رساند. عمل با موفقیت به پایان می‌رسد و مادر از حاج قاسم تشکر می‌کند و... می‌خواهد برود و به کارش برسد. حاج قاسم می‌گوید؛ «من بابات را به جای خودم فرستادم و حالا به جای او اینجا هستم.» می‌ماند تا دخترک به هوش بیاید و خیالش راحت شود. برای فاطمه خانم پدری می‌کند و برای زینب پدربزرگی. * حاج قاسمی که من می‌شناسم/خاطرات علی شیرازی تکمله؛ شهید عبدالمهدی مغفوری عارف و به نوعی اهل کشف و کرامات بود. دائم الوضو بوده و در قنوت دعای کمیل را می‌خواند. احترام خاص به والدین از دیگر ویژگی‌های او -همچون فرمانده‌اش حاج قاسم-بود. @shahid_ketabi
هشتمین حقیر که زندگینامه و خاطرات است به روایت همسر(کاری از ) تاریخ : ۱۴۰۰/۱۰/۲۵ بعدازنمازعشا در حسینیه شهدای شهر سرخه (به همراه برنامه تجلیل از مادران و همسران در شب وفات ام‌البنین(س)) @shahid_ketabi
علیرضا کلامی.m4a
27.74M
مصاحبه با «رادیو ایران» درباره و و های که تاکنون به چاپ رسانده و یا دردست چاپ دارم. چاپ شده‌ها : (خاطرات شهید حسن عربی) (خاطرات شهید سعید حسنان) (خاطرات شهید علی‌اکبر ابراهیمی) (خاطرات شهید کاظم عاملو که از طرف موسسه به چاپ رسید) (خاطرات شفاهی حجت الاسلام مرتضی مطیعی) (خاطرات شهید مدافع حرم محمدحسین حمزه از نشر خط مقدم) (خاطرات شهید علی‌اصغر کلامی به روایت همسر) (دومین کتاب از مجموعه خاطرات «شهید کاظم عاملو» که با نثر جدید و از طرف نشر مرز و بوم به چاپ رسید) در دست چاپ 👇 (خاطرات شفاهی سرهنگ پاسدار علی‌اکبر چتری از طرف نشر مرز و بوم) کتاب خاطرات شهید مدافع حرم «شهید محمد قنبریان» @shahid_ketabi
نظر یکی از خوانندگان کتاب به پیشنهاد شیخ عظیم کتاب را با خود به خانه آوردم. در نگاه اول با اینکه طراحی جلد و صفحه‌آرایی جدیدی دارد، من را نگرفت. کتاب را تورق کردم. از ۱۷۳ صفحه متن کتاب ۳۰ صفحه پیشگفتار ناشر و مقدمه نویسنده است. خوشم آمد. اصلا خیلی وقت است جدای از سوژه و متن اصلی کتاب روند تهیه و تولیدش برایم اهمیت ویژه‌ای پیدا کرده. باعث خوشحالی‌ست که اسم خانم حقی‌پور از مجموعه شهید جواد زیوداری به عنوان اعلام نویس این کتاب ذکر شده است. همان دو صفحه اول پیشگفتار متقاعدم می‌کند که حتما کتاب را بخوانم. انقدر پیشگفتار و مقدمه خوب نوشته شده که دوست دارم سریع به متن برسم. اما بیست سی صفحه اول کتاب انرژی‌ام را می‌گیرد. مرتب تکرار می‌شود که ماجراهای شهید باورکردنی نیست! انگار شک دارند از مطرح کردن یا ترس دارند از تکذیب. این شک آمیخته با ترس که شبه تعلیق کم‌رنگی‌ست بیشتر باعث می‌شود گاز خواندن را بگیرم و جلو بروم. دوست دارم سریع به اصل داستان برسم. اصل، خلسه‌های شهید کاظم است و ارتباطش با عالم معنا. اینکه این خلسه‌ها چگونه بوده و کشف و شهودها چه ماجراهایی را رقم زده و انعکاس زمینی‌اش چگونه بوده، جاذبه‌ای ایجاد کرد که پی داستان را بگیرم. من نسبت به اصل و خوارق عادات این چنینی اصلا شکی ندارم برعکس برایم طبیعی است. عکس‌های شهید کاظم را که در انتهای کتاب می‌بینم انگار سالهاست که می‌شناسمش ولی معتقدم این‌گونه کتاب‌ها پیش نیاز می‌خواهد. رده سنی می‌خواهد. نه می‌شود سانسورش کرد و نه باید ترویج بی‌رویه انجام داد. اگر نقد منصفانه بدون اغماض بخواهم داشته باشم نیاز است دوباره کتاب را ذره‌بینی بخوانم اما اجمالا بگویم: کتاب دوجا غلط املایی دارد. بعضی اطلاعاتش مدام تکرار می‌شود. یکی دو جا ابهام دارد. کلیتش را دوست دارم. توی این عصری که کلا حضرت صاحب و داستان تشرفات را فراموش کرده بودم تلنگری بود به منی که روزی العبقری الحسان می‌خواندم. حالا بماند بیراهه هایی که رفتیم و به مقصد نرسیدیم... این که انسان در طول زندگی‌اش چه کسی سر راهش قرار می‌گیرد و با چه کسانی آشنا می‌شود فلسفه عمیقی دارد که تدبیرش از عالم ماده جداست. من معتقدم حتی اینکه چه و فیلمی در چه موقعیت زمانی و مکانی به پست‌ آدم می‌خورد هم از همین جنس است. اینکه الان شهید کاظم به پستم خورده را غنیمت می‌شمارم اینکه یک جمعه را صرف یک شهید شیدا که بوی می‌دهد می‌گذرد یعنی هنوز از ما قطع امید نکرده‌اند. روح‌الله @shahid_ketabi
از سال ۹۳ مشغولِ هستم؛ مشغله که نه، حیران! شیدا ! فراموش نمی‌کنم! اولین بار که اسم کاظم به گوشم خورد، در حال برگشت از و زیارت ولی‌نعمت‌مان بود. وه که چه نعمتی نصیبم شد. حالا و توی این ایام هم، دوباره این بنده‌ی حیران، آمده به پابوسش. خدایا ! سال دارد نو می‌شود و من همان آدم کهنه‌ی گنهکار و گنهکار کهنه‌ات هستم. چهل سال از عمر بی‌برکت گذشت و گناهان هنوز تر و تازه‌اند. یادش بخیر . تابستان ۹۳، وقتی اولین بار اسم این را در یکی از واگن‌های قطار اتوبوسی تهران-مشهد از زبان یک بسیجی اهل دزفول(تاجدی) شنیدم، نمی‌دانستم قرار است شب و روزم با یاد و خاطرات این شهید سپری شود و مأمن گاه‌وبیگاه این سراپا تقصیر بشود جوار قبر نورانی‌اش. و الان ؛ الان در کنار حرم و مضجع شریف حضرت رضا(ع) و دارالحجه‌ی نورانی، مشغول نوشتن و اندیشیدن درباره آن بنده مخلص خدا و یار امام زمانیِ حضرت حجت هستم. خداوندا حالا که بناست سومین را از کاظم شروع کنم، نظری کن که فقط غرض تو باشی و الحق چقدر سخت است وقتی که بخواهی فقط برای خدا بنویسی ... یک جمله هم خطاب به : جان! اینکه چه شد این بنده‌ی آلوده، قابلیت پیدا کرد که از تو بنویسد و هزاران سوالی که در این باره به ذهنم هست را می‌گذارم به کنار و عبور می‌کنم! فقط بیا و مرا هم به معشوق خودت وصل کن؛ دست مرا هم بگذار به دست صاحبِ زمان و شهدایی‌ام کن... جمله آخر ؛ خبر آمد خبری در راه است. هیچ باور نمی‌کنم قرار بوده انقدر قابل شوم که چندصد صفحه‌ای های شهید عاملو برسد به دستم و بنا باشد کتابی بر محور آن دفترچه اسرارآمیز بنویسم. نه! اشتباه گفتم. به یقین ، من قابل نشدم. او دست و دلباز است😔 با این حال شاکرم و زبان قاصر است از تشکر حقیقی. به محضرت حضرت ثامن(ع) به این دارالحجه شریف و همین وقت اذان حرم مطهر، از بار اول که روزیم کردی که دست آلوده را به قلم ببرم و از پاک‌ترین بنده‌هایت بنویسم، گیجم. گیج! اینکه چرا من !؟ و چرا او !؟ پس بگذار که بگذرم ... . بارالها ! می‌دانی که از اعماق وجودِ بی‌قیمتْ شاکرم و همواره مترنّم به ذکر «الحمدلله علی کل نعمه» هستم. که تحفه دیگری جز این ندارم. @shahid_ketabi
نظر یکی از خوانندگان کتاب 👇 راستش را بخواهید دلم نمی‌آید خیلی صاف و مستقیم بگویم که بروید و این را بخوانید. کتاب "سه ماه رویایی" را می‌گویم؛ خاطرات اهل سمنان. عرض کنم خدمتتان این کتاب کمی با کتاب‌های دیگری که در عرصه دفاع مقدس خوانده‌اید ممکن است فرق داشته باشد. این‌طوری بگویم بهتر است: برای خواندن کتاب سه ماه رویایی باید از قبل خودتان را حسابی آماده کرده باشید! در این اثر با خاطراتی مواجه می‌شوید که اگر ذهنتان با فضای معنوی جبهه‌ها آشنا نباشد ممکن است دچار بهت و حیرت شوید! از قبل باید این صحبت امام را باور داشته باشید که شهدا راه صدساله عرفا و اهل سلوک را یک شبه طی نمودند. باید با این کلام شهید بهشتی انس گرفته باشید که عرفان واقعی، خانقاهش بازی‌دراز است. اینجا با شهیدی مواجه می‌شوید که الذین یومنون بالغیب را برایتان تفسیر می‌کند. کارگر زاده بی‌آلایشی که سر تا پایش یک قلب صاف و زلال است که جز در هوای محبوب نمی‌تپد. چشم باطن او به برکت رزق حلال و خلوص و بی‌تعلقی‌اش به دنیا باز شده و گاه به اهل دل و محرمان این طریق، اخباری غیبی می‌دهد و شهدای آینده را با یک نگاه از دیگران باز می‌شناسد. دور و بری‌هایش را با عالم ملکوت گره می‌زند و دلدادگی به مناجات را در جانشان می‌نشاند. یکبار درباره سرنوشت یکی از عملیات‌ها با توجه به ریخت و پاش‌های بعضی رزمنده‌ها گفت: خدا از اسراف بدش می‌آید و اگر جلوی این کارها را نگیرید در این عملیات راه به جایی نخواهید برد و چنین شد. همانطور که با نگاه صادقش، نوید پیروزی عملیات دیگری را داد و چنان شد. جالب است بدانید درباره سرنوشت جمهوری اسلامی هم گفت: این انقلاب و نهضت اسلامی انشاءالله به حکومت موعود مهدوی گره خواهد خورد؛ اگر مراقب ریخت و پاش‌ها بوده و حریم بیت‌المال را رعایت کنیم. "سه ماه رویایی"، شرح حالات معنوی و عرفانی یکی از تربیت شدگان مدرسه عشق است که حلاوت سلوک روح الله، کامش را معطر نمود و شهد گوارای شهادت را مهر تأیید دلدادگی اش ساخت. این اثر توسط انتشارات شهید ابراهیم هادی منتشر شده https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63 @shahid_ketabi
سری کتاب‌های ، وابسته به مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس در موضوع با یونیفرم مشابه و عناوین فرعی متفاوت و کتاب که خاطرات مستندی است از به قلم که امیدوارم بزودی مورد توجه خوانندگان عزیز در سراسر کشور، خصوصاً علاقه‌مندان به شناخت و انس با شهدایی که صاحب کرامت بودند و پرده‌های حقیقت را شکافته و پا به آنسوی عالم وجود گذاشتند و موفق به وصال و لقاء یار شده و در یک کلام بهشتی شدند، قرار بگیرد. حس پرواز بهت دست میده وقتی میری کنار قبور یا کتابی می‌خونی ازشون؛ حس سبکی و بی‌وزنی؛🥺 دوست داشتم از دریچه ، راهی باز کنم برای وارد شدن به دنیای زیبا و معنوی کاظم دوست داشتم بگویم در قرن ۲۱ هم می‌شود دنبال پروازی‌ها گشت دوست داشتم فاصله را نشان دهم، فاصله فرش تا عرش را دوست داشتم اول در و سپس بگویم چقدر غریب است فاصله‌ی ما و خیلی‌ها که به ما نزدیکند! دوست داشتم بگویم در عصر تکنولوژی و انفجار اطلاعات و فناوری هم می‌شود سَر در عالم ملکوت داشت و در آنجا نفس کشید. دوست داشتنی‌های من به کنار، اگر دوست دارید بدانید این شهید چه مقاماتی را طی کرده، کتاب را تهیه کنید و بخوانید. این تنها توصیه این کمترینی است که سال‌هاست درگیر خاطرات باورنکردنی است! رونمایی در و در کنار قبر مطهر ، بزودی ! @shahid_ketabi
قابل توجه علاقه‌مندان ! در چهارشنبه ۱۶ فروردین ۱۰:۳۰ صبح در گلزار شهدای امامزاده یحیی و در جوار قبر مطهر @shahid_ketabi
ارتباط تلفني با اقاي کلامي.mp3
12.89M
مصاحبه تلفنی با ، نویسنده در برنامه رادیویی شب‌های نقره‌ای به مناسبت از کتاب "رویای بانه" به همراه بخشی از صدای شهید توضیحاتی ناب از شهید و خلسه😱 کاظم در حال خلسه به شهید «زمان رضاکاظمی» می‌گوید : «اون کیه اون گوشه ایستاده !؟ اون عمامه سبزه؟ به او می‌گویند است. شهید به نفس‌نفس می‌افتد و می‌گوید: بیا(اجازه بده بیام) جلو آقا جونم! بیا من قربونت برم...» متن کامل در کتاب موجود است. اگر خواستید رو بیشتر بشناسید، توصیه می‌کنم حتما این را گوش کنید 🤔 @shahid_ketabi
ارتباط تلفني با اقاي کلامي.mp3
12.89M
مصاحبه تلفنی با ، نویسنده در برنامه رادیویی شب‌های نقره‌ای به مناسبت از کتاب "رویای بانه" به همراه بخشی از صدای شهید توضیحاتی ناب از شهید و خلسه😱 کاظم در حال خلسه به شهید «زمان رضاکاظمی» می‌گوید : «اون کیه اون گوشه ایستاده !؟ اون عمامه سبزه؟ به او می‌گویند است. شهید به نفس‌نفس می‌افتد و می‌گوید: بیا(اجازه بده بیام) جلو آقا جونم! بیا من قربونت برم...» متن کامل در کتاب موجود است. اگر خواستید رو بیشتر بشناسید، توصیه می‌کنم حتما این را گوش کنید 🤔 @shahid_ketabi
ارتباط تلفني با اقاي کلامي.mp3
12.89M
مصاحبه تلفنی با ، نویسنده در برنامه رادیویی شب‌های نقره‌ای به مناسبت از کتاب "رویای بانه" به همراه بخشی از صدای شهید توضیحاتی ناب از شهید و خلسه😱 در پایان ، کاظم در حال خلسه به شهید «زمان رضاکاظمی» می‌گوید : «اون کیه اون گوشه ایستاده !؟ اون عمامه سبزه؟ به او می‌گویند است. شهید به نفس‌نفس می‌افتد و می‌گوید: بیا(اجازه بده بیام) جلو آقا جونم! بیا من قربونت برم...» متن کامل در موجود است. اگر خواستید را بیشتر بشناسید، توصیه می‌کنم حتما این را گوش کنید 🤔 @shahid_ketabi
ارتباط تلفني با اقاي کلامي.mp3
12.89M
مصاحبه تلفنی با ، نویسنده در برنامه رادیویی شب‌های نقره‌ای به مناسبت از کتاب "رویای بانه" به همراه بخشی از صدای شهید توضیحاتی ناب از شهید و خلسه😱 در پایان ، کاظم در حال خلسه به شهید «زمان رضاکاظمی» می‌گوید : «اون کیه اون گوشه ایستاده !؟ اون عمامه سبزه؟ به او می‌گویند است. شهید به نفس‌نفس می‌افتد و می‌گوید: بیا(اجازه بده بیام) جلو آقا جونم! بیا من قربونت برم...» متن کامل در موجود است. 👈اعضای جدید کانال؛ اگر خواستید را بیشتر بشناسید، توصیه می‌کنم حتما این را گوش کنید 🤔 @shahid_ketabi
ارتباط تلفني با اقاي کلامي.mp3
12.89M
مصاحبه تلفنی حقیر در برنامه رادیویی شب‌های نقره‌ای به مناسبت از کتاب "رویای بانه" به همراه بخشی از شهید توضیحاتی ناب از شهید و خلسه😱 در پایان ، کاظم در حال خلسه به شهید «زمان رضاکاظمی» می‌گوید : «اون کیه اون گوشه ایستاده !؟ اون عمامه سبزه؟ به او می‌گویند است. شهید به نفس‌نفس می‌افتد و می‌گوید: بیا(اجازه بده بیام) جلو آقا جونم! بیا من قربونت برم...» متن کامل در موجود است. 👈اعضای جدید کانال؛ اگر خواستید را بیشتر بشناسید، توصیه می‌کنم حتما این را گوش کنید 🤔 @shahid_ketabi