هدایت شده از خاطرات و کرامات شهید عاملو
اوج داستان برمیگردد به وقتی که کاظم در همان خلسه، باب گفتگو را با شهید «زمان رضاکاظمی» باز میکند و از او میپرسد: «اون کیه کنار شما ایستاده؟... اون عمامه سبزه!» زمان، جواب میدهد که او #امام_زمان(عج) است و کاظم از اینجا بیشتر بهم میریزد و لرزه به صدایش میافتد و شروع میکند به نجوا کردن با حضرت حجت(عج) .
درد و دلهای کاظم با آقا شنیدنی است. این تکه هم در نوار هست. نگذاشتیم آن را از بین ببرد. هر چند گفتگو در خلسهها کلاً به گویش سمنانی است و او با زبان مادریاش با همه حرف میزند.
البته گفتم که بعدها کاظم به محض اینکه فهمید ما صدایش را ضبط میکنیم، همه را از بین بُرد. به جز همین یکی را. خودم بهش گفتم اجازه بده این نوار را نگه داریم. مخالفتی نکرد. فقط گفت تا من زندهام آن را به کسی نده؛ چون باور نمیکنند. من هم این کار را کردم و بهش قول دادم.
برشی از کتاب #رویای_بانه خاطرات بینظیر #شهید_کاظم_عاملو
#خلسه
#رونمایی
#نشر_رگباری
#رمضان
#ماه_رمضان
#حجاب
#کپی_فقط_با_ذکر_منبع_مجاز_است
@shahid_ketabi
چند خطی از مقدمه کتاب #رویای_بانه
جمله یکی از دوستان را از یاد نمیبرم که میگفت «شهدا را دست نیافتنی به تصویر نکشیم.» وقتی این جمله را شنیدم تأملی کردم و به او گفتم: «اگر(به ظاهر) دست نیافتنی بود چه؟»
دست نیافتنی نه از این بابت که نمیشود مثل او بود و مثل او زیست. خیر. از این بابت که اگر شهید به اوج قلّه عرفان رسیده باشد و ما که در دامنه هستیم نتوانیم باورش کنیم چه؟
اینجا مشکل از چه کسی است؟ از رشد و بالندگی و اوج او یا توقف و گرفتاری ما؟
میخواهم بگویم برای بیان این سنخ خاطرات که به ظاهر سطح بالایی دارد، چند راه وجود دارد.
یا اصولاً منکر شویم.(که معالاسف گاهی اینگونه است)
یا مطالب باور نکردنی را حذف کنیم که سطحش به حد مخاطبی چون من برسد.
یعنی حدش را پایین بکشیم. دقت کردید؟! در خیلی از این موارد «خود» را ملاک قرار دادهایم و خودخواهی حاکم بوده است و ظاهراً غرض نقل خاطره شهید نبوده است.
نتیجه این نگاه این است: که چون «من» باور نمیکنم، پس نیست! دقیقاً همین رفتاری که شاید سی سال است با خاطرات «#شهید_عاملو» و عاملوها شده است.
شاید یاد سخن پیرجماران و عارف واصل امام خمینی(ره) در اینجا خالی از لطف نباشد که به فرزندشان فرمودند:
«پسرم! سعی کن اگر از اهل مقامات معنوی نیستی، انکار مقامات روحانی و عرفانی را نکنی که از بزرگترین حیلههای شیطان و نفس اماره که انسان را از تمام مدارج انسانی و مقامات روحانی باز میدارد، واداری اوست به انکار و احیاناً به استهزای سلوک إلی اللّه که منجر به خصومت و ضدیت با آن شود و آنچه تمام انبیای عظام ـ صلوات الله علیهم ـ و اولیای کرام ـ سلام الله علیهم ـ و کتب آسمانی خصوصاً قرآن کریم کتاب جاوید انسان ساز، برای آن به وجود آمدهاند در نطفه خفه شود.»
#امام_زمان
#رمضان
#ماه_رمضان
#میلاد_امام_حسن_مجتبی
#حجاب
#قرار_جمعه
#کپی_فقط_با_ذکر_منبع_مجاز_است
@shahid_ketabi
یک روز قرار گذاشتیم که باهاش به کوه آربابای کوچک برویم.
کاظم دو جای مسیر و روی کوه، رو کرد به ما و گفت: «الان دارم امام عصر(عج) رو میبینم.» بعد با ادب و احترام خاصی که از انقلاب روحیاش خبر میداد با دست اشاره کرد به نقطهای و ادامه داد: «اونجا ایستاده و داره به ما لبخند میزنه... .»
این را با چه زبانی بگوییم؟
هیچکدام از ما در آن لحظه حتی یک درصد هم احتمال نمیدادیم که شاید راست نگوید و از خودش بتراشد. به چیزی که از دهنش درمیآمد یقین داشتیم. برای همین از جمع هفت هشت نفره، کسی حتی یک کلمه هم نپرسید و در سکوت کامل راهمان را ادامه دادیم و از پشت سرش، کوه را بالا رفتیم.
بعضی چیزها را هنوز هم میترسیم بگوییم؛ میترسم به چیزی متهمم کنند.
مثلاً یکبار یکهو توی اتاق از خواب پرید و گفت: «ائمه(ع) دارن میان اینجا.» همه مات و مبهوت بلند شدیم و کلّ اتاق را خالی و مرتب کردیم و منتظر نشستیم. درست مثل همان دفعهای که توی دعا میگفت: «همه اینجا نشستهاند.»
برشی از کتاب #رویای_بانه خاطرات بینظیر #شهید_کاظم_عاملو
#امام_زمان
#ماه_رمضان
#رمضان
#ماه_مبارک_رمضان
#حجاب
#خلسه
#قرار_جمعه
#کپی_فقط_با_ذکر_منبع_مجاز_است
@shahid_ketabi
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برنامه «رویداد»
شبکه استانی
معرفی کتاب خاطرات بینظیر #شهید_کاظم_عاملو
#ماه_رمضان
#شب_قدر
#امام_زمان
#قرار_جمعه
#کپی_فقط_با_ذکر_منبع_مجاز_است
@shahid_ketabi
📝 وصیتنامه بسیار عجیب یک شهید !
✍سردار حاج حسین کاجی:
بعد از جنگ، در حال تفحص در منطقهی کردستان عراق بودیم که به طرز غیرعادی جنازهی شهیدی را پیدا کردیم، از جیب شهید، یک کیف پلاستیکی در آوردم، داخل کیف، وصیتنامه قرار داشت که کاملا سالم بود و این چیز عجیبی بود، در وصیتنامه نوشته بود:
«من سیدحسن بچهی تهران و از لشکر حضرت رسول(ص) هستم
پدر و مادر عزیزم! شهدا با اهلبیت(ع) ارتباط دارند، اهلبیت(ع)، #شهدا را دعوت میکنند. من در شب حمله یعنی فردا شب به #شهادت میرسم و جنازهام ۸ سال و ۵ ماه و ۲۵ روز در منطقه میماند، بعد از این مدت، جنازهی من پیدا میشود و زمانی که جنازهی من پیدا میشود، امام خمینی(ره) در بین شما نیست، این اسراری است که ائمه(ع) به من گفتند و من به شما میگویم.
به مردم دلداری بدهید، به آنها روحیه بدهید و بگویید که #امام_زمان (عج) پشتوانه این انقلاب است.
به مردم بگویید ما فردا شما را شفاعت میکنیم، بگویید که ما را فراموش نکنند.»
بعد از خواندن وصیتنامه دربارهی عملیاتی که لشکر حضرت رسول(ص) آن شب انجام داده بود تحقیق کردیم، دیدیم درست در همان تاریخ بوده و هشت سال و پنج ماه و ۲۵ روز از آن گذشته است!
📚 منبع :
کتاب خاطرات ماندگار صفحه ۱۹۲ تا ۱۹۵
#شب_قدر
#شهادت_امام_علی
#ماه_رمضان
#فوق_العاده_مهم
#خلسه
@shahid_ketabi
سالگرد شهادت دو عاشق شیدا
دو دلداده عقیله بنیهاشم
دو سالک الی الله در خناصر سوریه و
دو #مدافع_حرم گرامیباد.
خدا توفیق داد کتابی از #شهید_محمدحسین_حمزه با نام #حمزه را در سال ۱۳۹۹ چاپ کردم و هماکنون نیز در حال آمادهسازی و نگارش کتابی از #شهید_محمد_قنبربان هستم.
امید که مورد قبول حقتعالی قرار گیرد.
#ماه_رمضان
#روز_قدس
#شهدا
#رمضان
#امام_زمان
#حجاب
@shahid_ketabi
ماجرای سرگردانی و گمگشتگی این بنده شیدا و این آلوده بی پروا را از کجا باید گفت و چگونه باید کتاب گشود؟ اصلاً چه لزومی دارد پرداختن بدان؟ فیالحال مقصود تویی! تویی که پر گشودی و به اوج آسمانها رسیدی و رفتی که رفتی!
ماه رمضان شد و روز بیست و سوم و جمعهای که دوست داشتم از احوالاتت در آن روزها بیشتر بدانم و بشنوم؛ از سَر و سِرّی که با معشوق خود داشتی و از لذتهایت در آغوش آن یار مهربان.
کاظم جان!
کشیدی و کشاندنت لذت داشت. نشاندی و نشاندنت حکمت. توانی بده تا از حال خود نگویم و زبان در کام بگیرم و قلم فقط برای آن به حرکت درآید که تو خواستی. خدا داند چه ایامی بر من گذشت و میگذرد.
مدتی بود که دستم به قلم و کار نمیرفت. با خود گفتم شاید ضریح حضرت یحیی بن موسی و قبرت کلید حل مشکل و مفتاح ورود به دریای بیکران و زلال خلسهها و دفترچه باشد که شد. حال خودت بگو چه بنویسم و چگونه؟ از کجا شروع کنم و چگونه ختم کنم این نوشتار را؟ هر کجا و هر گوشه دفترچه را که باز میکنم، حیران میشوم و فاصله را میبینم؛ فاصله ما را تا او. از کجا باید شروع کنم؟ چه را باید بنویسم و چه را نه؟ حالا که بیداردلی شده مرشد راه، راحتتر میتوانم دست به کار شوم؛ شروعش جرأت میخواست که او آن را بخشید.
کاظم جان!
هر زمان که آمدم تا به تو سری بزنم، عاشق و سائل و دلسوختهای کنارت بود. خرده چه میتوان گرفت که تو خود آن را میخواهی و تو خود ارتش را دادی. و وضوح این کلام برایم از تلالو خورشید در آسمان پر رنگتر است.
و حالا رسیدن و گشودن دفترچهای که نمونه و نظیر ندارد و آرزوی دیرینهام دیدنش بود را به فال نیک میگیرم و حکایت و سفرنامه ملکوتی و معنوی شهید را با استمداد از امام عصر عجل الله، قطب عالم امکان و محور عالم وجود و بوسه بر مزار آن یار عاشق شروع میکنم؛ باشد که راهنمایی باشد برای سرگردانانی چون من که طیطریق میکنند و مراتب سلوک میپیمایند.
«سفرنامه» تنها عنوانی است که میتوانم برای تلطیف و آن عجایبی که در دفترچه دیدم انتخاب کنم. عجایبی که اگر بتوانم برخیاش را بازگو کنم و گوشهای از آن را فاش کنم.
در خاطرم هست که در برنامه وزین «زندگی پس از زندگی» وقتی مجری محترم از تجربهگران میپرسید که آیا بویی را در عالم پس از این دنیا تجربه کردهاید یا نه، همگی جواب منفی میدادند و سکوت میکردند.
مقدمتا باید عرض کنم با فهم این بنده کمترین تجربه آن بنده عاشق و شهید عارف فراتر از تمام چیزهایی است که شنیده و دیدهام. کاظم در آن عالم تجربهای شیرین و نابی را گذرانده است. در حدی که در یکی از خلسهها میگوید «چه بوی گلابی میآید! بهبه!» گرچه این مربوط به روزهای ابتدایی ماجراست؛ آنجا که دیگر بچهها و دوستان قضیه را جدی میگیرند و بنا میکنند به ضبط کردن و نوشتن.
اما ای کاش میشد سخنِ دل، عیناً و دستنخورده وارد این خطوط میشد! کاش حجابی بین ذهن و عین نبود، که نیست و نباید باشد! چه باید کرد که «تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز»
چقدر سخت میتوان الهامات که نصیب دل میشود را در اختیار قلم و زبان نهاد! چه جانکندنی دارد. فقط تنزل است و تأویل. و الا زلالی آن کجا و کدورت و تاریکی این کجا؟ و چقدر دقیق بود آن سخن سید شهیدان اهل قلم که میگفت: «از وقتی خود را شناختم، تصمیم گرفتم که دیگر حدیث نفس ننویسم و خود را از میان بردارم.»
#سفرنامه_معنوی_شهید ۱
#خلسه
#دفترچه_خلسهها
#شهید_کاظم_عاملو
#امام_زمان
#شهدا
#ماه_رمضان
#رمضان_مهدوی
#قرار_جمعه
#کپی_فقط_با_ذکر_منبع_مجاز_است
@shahid_ketabi
رهبر انقلاب، عصر دیروز در دیدار رمضانی دانشجویان :
در دوران دفاع مقدس دو فرصت تعالی و عروج بصورت مشترک در کنار هم قرار گرفتند. جوانهایی که وارد میدان جنگ شدند حرکتشان و اوجگیریشان جوری بود که فردی مثل امام راحل، امام بزرگوار که سالهای متمادی سلوک و عرفان را تجربه کرده بود به حال آنها غبطه میخورد، من نمیدانم شماها شرح حال این شهدا را میخوانید؛ این کتابها را یا نه؟ من میخوانم و اشک میریزم و استفاده میکنم برای من حقیقتاً استفاده دارد. من خیال میکنم شما یکی از کارهایی که میکنید حتماً همین باشد شرح حال این شهدای عزیز را بخصوص بعضیهایشان را که خیلی معنویت دارند بخوانید. اینها استفاده کردند. ۱۴۰۲/۰۱/۲۹
#آقا
#شهید_کاظم_عاملو
#خلسه
#رویای_بانه
#ماه_رمضان
#امام_زمان
#رمضان_مهدوی
@shahid_ketabi
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برنامه «رویداد»
شبکه استانی
معرفی کتاب خاطرات بینظیر #شهید_کاظم_عاملو
#ماه_رمضان
#شب_قدر
#امام_زمان
#قرار_جمعه
#کپی_فقط_با_ذکر_منبع_مجاز_است
@shahid_ketabi
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☑️ فیلم منتشر نشده از اشکها و نگرانیهای #حاج_قاسم در روز تودیع از فرماندهی سپاه کرمان و معرفی به عنوان فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران.
#امام_زمان
#ماه_رمضان
@shahid_ketabi
در ماه مبارک #رمضان متولد شد.
در ماه مبارک رمضان طلـبه شـد.
در ماه مبارک رمضان عازم جبهه شد.
در عملیات رمضان شهید مفقودالجسد شد.
در ماه مبارک رمضان پیکر مطهرش بازگشت.
🌷 میگفت: «خیلی باید نیتهایمان را خالص کنیم. نیت شهادت اگر برای خدا نباشد، آن وقت ما پیش مردم شهیدیم و نزد خدا شهید نیستیم. پـس حـواسـمان باشـد؛ نیـت و عمـل و رفتــار و گفتارمان فقط برای رضای خدا باشد تا شهید راه خدا محسوب شویم.»
#شهید_ایوب_توانایی
#ماه_رمضان
#امام_زمان
@shahid_ketabi