eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
28.3هزار عکس
6.6هزار ویدیو
205 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem
مشاهده در ایتا
دانلود
8⃣5⃣0⃣1⃣ 🌷 🔰من می‌دانستم آدم بزرگی می‌شود. چون خیلی اهل تحقیق و مطالعه📚 بود. بهترین‌ها 👌را انتخاب می‌کرد و می‌پسندید. 🔰همیشه در هر موقعیتی بود. خیلی فعال بود. خیلی جاها فعالیت داشت💪 ولی جایی را قبول می‌کرد که می‌دانست به بهترین شکل کارش را انجام دهد. 🔰من یادم نیست آقاعارف زمان مدرسه در بوده باشد. فکر می‌کنم بعد از سربازی و برای شدن به بسیج رفت. همیشه می‌خواست بهترین تیپ و پوشش👕 را داشته باشد. 🔰به فکر نمی‌کردم🗯 ولی قطعاً می‌دانستم انسان می‌شود. آقاعارف عموی شهیدش🌷 را خیلی دوست داشت. کتاب‌های زیادی از و تاریخ ایران و جهان را مطالعه کرده بود. 🔰چند سال پیش وقتی از برگشت فهمیده بود بهترین سرنوشت برای آدم‌هاست. فهمیده بود عاقبت به‌خیری💫 آدم‌ها در این راه است اما می‌گفت هر کسی که نمی‌شود❌ و همین جوری انتخاب نمی‌شود 🔰و «باید که جمله جان شوی تا جانان شوی». در حقیقت باید چیزی که می‌خواهد، باشی و مردمی و اهل بیت باشی تا پذیرفته بشوی✅ 🔰اواخر عمرش شوق زیادی برای داشت😍 خیلی جالب است که بدانید بهترین برنامه‌ریزی‌ها را برای زندگی از می‌دیدم و با وجود این شوق شهادت🌷 طوری زندگی می‌کرد که انگار 150 سال عمر خواهد کرد. 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🏵اگر می‌دانستم یک روز این اتفاق برای #دردانه‌ام می‌افتد هیچ‌وقت مانعش نمی‌شدم❌ ولی هرطور شده قبل از رفتن #می‌دیدمش. نبودن و ندیدن #عارف خیلی برایم سخت است😔آن هم عارفی که این همه #مهربان بود. 🏵چند مورد هست که وقتی کنار هم می‌گذارم به من قوت قلب💗 می‌دهد. #آقاعارف شهید شده🌷 و این خیلی مهم است. وقتی که یاد مصایب #حضرت_زینب(س) می‌افتم و می‌خواهم از خانم زهرا🌸 و خانم زینب(س) #الگوپذیری داشته باشم تحمل این درد و سختی خیلی برایم ارزش پیدا می‌کند. 🏵دیگر اینکه وقتی می‌بینم خیلی از #جوان‌ها ادامه‌دهنده راه آقاعارف هستند و می‌بینم که به #شهدا عشق و ارادت دارند خرسندم می‌شوم😍خیلی از نوجوانان و جوانانی که خیلی با #شهادت آشنایی نداشتند به خاطر حبی💞 که به آقاعارف داشتند خیلی تحت تأثیر قرار گرفتند👌 و مؤثر بود. راوی: مادر شهید #شهید_عارف_کایدخورده 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌴قبل رفتن می‌گفت #مامان الان در شرایطی هستیم که بهترین موقعیت👌 گیرم آمده و اگر اجازه ندهی بروم🚷 بهترین فرصت را از من #گرفته‌ای. من همیشه #عارف را خوشحال و خندان می‌دیدم ولی آن شب🌙 عارف از همیشه خوشحال‌تر بود. از شور و شعف می‌خواست #پرواز کند🕊 🌴در آن عملیات مجروح💔 شد. تکفیری‌ها #سینه_عارف را هدف می‌گیرند و خدا خواست آقاعارف را نگه دارد تا در آزادسازی #بوکمال هم شرکت کند و نابودی داعش👹 را ببیند. قلبش💘 را هدف می‌گیرند و گلوله به باتری🔋 بیسیم که یک تکه فولادی بود و #آقاعارف در جیبش گذاشته بود می‌خورد و کمانه می‌کند. 🌴گلوله به سمت #راست سینه‌اش می‌خورد و به قلبش نمی‌خورد❌ در آن عملیات چندتا از دوستان نزدیکش #شهید شدند. دوستانی که با هم می‌رفتند به فقرا سر می‌زدند. وقتی برگشت برای #شهدا خیلی ناراحت بود. احساس می‌کرد از آنها #جامانده👤 است. هر هفته به خانواده‌ها و مزارشان🌷 سر می‌زد. #شهید_عارف_کایدخورده 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
7⃣6⃣0⃣1⃣ 🌷 🔰قبل از اعزام قرار بود انجام دهند ولی زمانی که می‌روند عملیات را ملغی می‌کند⛔️ می‌گویند به صلاح نیست این عملیات انجام شود و رزمندگان و خیلی ناراحت😔 می‌شوند. 🔰حاج‌قاسم قبول نمی‌کند❌ و رزمندگان از طرفی ناراحت بودند چرا حرم (س) خلوت است و اگر شهرهای شیعه‌نشین آزاد بودند الان حرم🕌 آن‌قدر خلوت نبود. 🔰شب🌙 می‌خوابند و یکی از بچه‌ها با لب خندان می‌گوید عملیات می‌کنیم وپیروز می‌شویم✌️گروهی با صحبت می‌کنند و می‌گویند به یاری خدا اگر شما رخصت بدهید ما عملیات می‌کنیم✊ و می‌شویم. موفق نمی‌شوند🚫 رضایت بگیرند. 🔰جلسات متعدد با حاجی می‌گذارند و در یکی از جلسات رجزخوانی می‌کند. از طرفی مردم👥 این دو شهر خبردار شده بودند که قرار است سربازان امام زمان✨ شما را آزاد کنند و چشم‌انتظار بودند. در آخر با فراوان، حاج‌قاسم می‌شود 🔰صبح عملیات انجام می‌شود✅ و دو شهر را آزاد می‌کنند😃 همان شب آقاعارف به ما زنگ زد☎️ و از ما تشکر ‌کرد. خیلی از ما کرد که این موقعیت را به وجود آوردیم تا او این کار را بکند. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
0⃣7⃣0⃣1⃣ 🌷 🔰وقتی عارف هم باورم می‌شد و هم باورم نمی‌شد. سرم سنگین شد😭 لطف خدا و (س) از همان جا شامل حالم شد. همان لحظه که خبر را دیدم چشمانم سیاهی رفت😓 و فقط حضرت زینب(س) را صدا می‌زدم. همه می‌گفتند برای اتفاقی افتاده و من فقط را صدا می‌زدم. 🔰اگر می‌دانستم یک روز این اتفاق برای می‌افتد هیچ‌وقت مانعش نمی‌شدم❌ ولی هرطور شده قبل از رفتن . نبودن و ندیدن عارف خیلی برایم سخت است😢 آن هم عارفی که این همه بود. 🔰چند هست که وقتی کنار هم می‌گذارم به من قوت قلب💗 می‌دهد. شهید شده🌷 و این خیلی مهم است. وقتی که یاد حضرت زینب(س) می‌افتم و می‌خواهم از خانم و خانم زینب(س) الگوپذیری داشته باشم تحمل این درد و سختی خیلی برایم پیدا می‌کند. 🔰دیگر اینکه وقتی می‌بینم خیلی از جوان‌ها راه آقاعارف هستند و می‌بینم که به عشق و ارادت💖 دارند خرسندم می‌شوم. خیلی از نوجوانان و جوانانی که خیلی با آشنایی نداشتند🗯 به خاطر که به آقاعارف داشتند خیلی تحت تأثیر قرار گرفتند و مؤثر بود👌 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
5⃣7⃣0⃣1⃣ 🌷 🔰آقاعارف از شلوغ، پر جنب و جوش و پرپتانسیل و در کنار اینها همه همیشه بود👌او در خانواده‌ای مذهبی به دنیا آمد👶 و بزرگ شد 💥ولی هیچ‌گونه فشاری برای عقیده در خانواده نبود. 🔰هر که ایشان از ما بردند به صورت غیرمستقیم بود. هیچ‌گونه فشار و تحمیل نظری نبود🚫 خانواده متوسطی هستیم و بسیار آزادانه و آزاداندیش از کودکی بزرگ شد. 🔰البته ناگفته نماند که از همان زمان ما برای عارف کتاب📚 داستان‌هایی با محتوای برایش می‌خریدیم یا داستان‌های مذهبی برایش می‌کردیم. خودم کتاب مذهبی می‌خواندم و خلاصه‌اش📝 را برای آقاعارف تعریف می‌کردم. 🔰شور و شوق😃 زیادی برای شنیدن داستان اهل بیت و داشت. کمی که بزرگ‌تر شد در دوران راهنمایی، یک بار از من پرسید که آیا اسلام برای ما اجبار است⁉️ یا می‌گفت بودن اجباری است؟ می‌گفتم نه اجبار نیست⛔️ 🔰و دین‌مان را دوست داریم، به خاطر اینکه اسلام دین است خودمان را انتخاب کردیم و مذهب هم همین‌طور است✅ بعد از این صحبت‌ها کتاب و را گرفت و مطالعه کرد. کتاب‌ها را با دقت💬 کامل می‌خواند. 🔰بسیار اهل هدیه🎁 گرفتن و هدیه دادن بود. اگر می‌خواستیم برایش هدیه بگیریم بیشتر اوقات می‌گفت کتاب📘 باشد. کتاب‌های قطور را با فراوانی می‌خواند. 🔰از زمانی که به دنیا آمد و تا روزی که شد🌷 هیچ‌وقت یادم نمی‌ آید حرف بدی زده باشد📛 از همان کودکی بسیار و خوش‌زبان بود. خیلی سر و زبان داشت. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌴قبل رفتن می‌گفت الان در شرایطی هستیم که بهترین موقعیت👌 گیرم آمده و اگر اجازه ندهی بروم🚷 بهترین فرصت را از من . من همیشه را خوشحال و خندان می‌دیدم ولی آن شب🌙 عارف از همیشه خوشحال‌تر بود. از شور و شعف می‌خواست کند🕊 🌴در آن عملیات مجروح💔 شد. تکفیری‌ها را هدف می‌گیرند و خدا خواست آقاعارف را نگه دارد تا در آزادسازی هم شرکت کند و نابودی داعش👹 را ببیند. قلبش💘 را هدف می‌گیرند و گلوله به باتری🔋 بیسیم که یک تکه فولادی بود و در جیبش گذاشته بود می‌خورد و کمانه می‌کند. 🌴گلوله به سمت سینه‌اش می‌خورد و به قلبش نمی‌خورد❌ در آن عملیات چندتا از دوستان نزدیکش شدند. دوستانی که با هم می‌رفتند به فقرا سر می‌زدند. وقتی برگشت برای خیلی ناراحت بود. احساس می‌کرد از آنها 👤 است. هر هفته به خانواده‌ها و مزارشان🌷 سر می‌زد. 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh