eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
27.7هزار عکس
6.2هزار ویدیو
204 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem
مشاهده در ایتا
دانلود
9⃣5⃣4⃣ 🌷 💠خاطره ای به نقل از حجت الاسلام و المسلمین مجتبی صداقت 🔹 اول بود.اومد هیئت با هم گریه کردیم😭 و سینه زدیم.بعد مراسم گفت: برنامه هیئت انصار ولایت برای دوم چیه؟ گفتم: مگه نمی دونی! هرسال صبح شهادت🏴 فلان جا و شام شهادت خونه هستیم. 🔸گفت: میدونم. برنامه خونه حاج حسن هم خیلی با حاله ⚡️اما برنامه صبح رو نمیتونید تغییر بدید⁉️گفتم: باز چی تو سرته🗯؟میخای چه کنی اینقدر می پرسی؟گفت: تو این منطقه ✓صفاییه و ✓کوی دانشگاه روز (س) انگار هیچ خبری نیست😔.حیفه مردم حال و هوای فاطمیه رو نفهمند و نچشند⭕️. 🔹صد تا دلیل دیگه هم آورد که همشون هم منطقی بود👌.بهش گفتم حرفات درسته اما بعید میدونم بشه رو تغییر داد.گفت اشکالی نداره اما ما ان شاء الله استارت✅ کار رو میزنیم بقیه کارها هم خود درستش میکنه؛اینجوری دانشگاه یزد هم از غربت در میان😊 🔸تو یک شور و حالی بود که نمیشه وصفش کرد.دسته اون سال به هر زحمتی بود شکل گرفت.چند روز نخوابیده بود. چشاش کاسه خون بود هم از بی خوابی هم از شدت گریه😭 🔹الان اون عزا افتخار منطقه صفاییه و کوی دانشگاهه؛آدم که داشته باشه کارهاش میشه خیرات و برکات برای دیگران☺️. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
2⃣4⃣5⃣ 🌷 🔰پنج صبح بود ! روز 5 بهمن 96 ... خبر رسید ،دشمن از به یکی از پایگاه ها حمله کرده،سریع آماده شدیم، با (فرمانده) رفتیـم خط 🔰بچه های محاصره شده بودن و جاده مسدود⛔️ شده بود ! با یک تانک و یک پی ام پی و دو تا بیست و سه رفتیم تا محاصره رو بشکنیم و جاده رو باز کنیم 🔰قرار بود به ما ملحق بشه ⚡️اما متوجه ما نشد و از موقعیت ِما عبور کرد وبه کمین خورد.زخمی شده بود 🔰صداش توی شبکه پیچید📣 ؛ (( دشمن به پنجاه متری من رسیده، سلام منو به برسونید.سلام منو به برسونید.لبیک یا حسین ... لبیک یا زینب ...)) صدای بی سیم📞 قطع شد🔇 ... 🔰و این صــــدای ماندگار ِ عماد بود که میشنیدم🎧.و آروم زیر لب گفتم : تو هم سلام ما رو به برسون. سلام ما رو به برسون😢 🔰عماد جان !به برکتِ ، محاصـــره ی بچه های رو شکستیم و جاده باز شد ... لبیک یا حسین...لبیک یا زینب ... ✌ راوی: همرزم شهید 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
5⃣0⃣6⃣ 🌷 🔰ما در منطقه مستقر بودیم و تازه با این بزرگوار اشنا شده بودم. که درست چند روز بعد به ما حمله کرد💥 و این مرد در پشت خاکریز اروم و قرار نداشت با شلیک میکرد و میدوید🏃 🔰اینطرف با خودم دیدم دوتا تانک دشمن رو زد خلاصه با هرچه دم دستش بود میجنگید👊 اونروز باور بفرمایید با ایشون ما پیروز شدیم✌️ و دشمن عقب نشینی کرد✅. 🔰بعد چند روز که فرصتی دست داد از این دلاور که حالا نورانی تر💫 شده بود پرسیدن چرا اینقدر با میجنگی و اروم و قرار نداری⁉️ جوابی داد که مو بر تنم سیخ شد 🔰گفت: من در موقع جنگ (س) را میبینم که به من نگاه میکند و لبخند میزند😍 من ابتدا باور نکردم تا اینکه ان روز امد روز . 🔰من با همه ی شلوغی حواسم به بود او باز شروع کرد به جنگیدن و چه جانانه میجنگید👌 و ای را که میدیدم باور نمیکردم ... 🔰این شهید بزرگوار وسط معرکه جنگ به نگاه میکرد👀 و لبخندی میزد که اورا تر میکرد این نگاه کردنش چند بار تکرار شد🔄 و من یقین کردم خود نظاره گر ایشون هستند 🔰من به فراخور کارم خودم را به جایی دیگر رساندم و در این حین شدم و دیگه چیزی نفهمیدم تا تهران ،در بیمارستان خبر 🌷 و چند تن ار رفقای نازنینم‌ را دادند که گریه میکردم 😭و پزشک فکر میکرد از درد جراحت گریه میکنم او هیچ وقت نفهمید که در خانطومان جا مانده😭 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
بشی بایداول وجودتو ڪشف ڪنی بعداز تراش بدی بعد تراش، بر روی رڪاب سوار شوی اونوقت دیگه وقت رفتن به است، خودش میاد 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
3⃣2⃣9⃣ 🌷 به مناسبت بازگشت پیکر شهید به میهن👇 💠من در موقع جنگ (س) رو میبینم 🔰ما در منطقه مستقر بودیم و تازه با این بزرگوار آشنا شده بودم. که درست چند روز بعد به ما حمله کرد💥 و این مرد در پشت خاکریز آروم و قرار نداشت با شلیک میکرد و میدوید🏃 🔰اینطرف با ، خودم دیدم دوتا تانک دشمن رو زد خلاصه با هرچه دم دستش بود میجنگید👊 اونروز باور بفرمایید با ایشون ما پیروز شدیم✌️ و دشمن عقب نشینی کرد✅. 🔰بعد چند روز که فرصتی دست داد از این دلاور که حالا نورانی تر💫 شده بود پرسیدم چرا اینقدر با میجنگی و آروم و قرار نداری⁉️ جوابی داد که مو بر تنم سیخ شد 🔰گفت: من در موقع جنگ (س) را میبینم که به من نگاه میکند و لبخند میزند😍 من ابتدا باور نکردم تا اینکه آن روز رسید؛ روزِ . 🔰من با همه ی شلوغی، حواسم به بود او باز شروع کرد به جنگیدن و چه جانانه میجنگید👌 و ای را که میدیدم باور نمیکردم ... 🔰این شهید بزرگوار وسط معرکه جنگ به نگاه میکرد👀 و لبخندی میزد که اورا تر میکرد این نگاه کردنش چند بار تکرار شد🔄 و من یقین کردم خود نظاره گر ایشون هستند 🔰من به فراخور کارم خودم را به جایی دیگر رساندم و در این حین شدم و دیگه چیزی نفهمیدم تا تهران، در بیمارستان خبر 🌷 و چند تن ار رفقای نازنینم‌ را دادند که گریه میکردم 😭و پزشک فکر میکرد از درد جراحت گریه میکنم او هیچ وقت نفهمید که در خانطومان جا مانده😭 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
سید رضا نریمانی_هفتگی23دی95-شور-بی بی دیگه طاقتم طاقه دیگه دارم از هم میپاشم-1484380046-1.mp3
12.15M
🎵 #مداحی_شهدایی ❣❥ #بی_بی دیگه طاقتم طاقه ❣❥دیگه دارم ازهم میپاشم😔 ❣❥مگه گناه من چیه⁉️ ❣❥میخوام #مدافِعِت باشم 🎤🎤 #سیدرضا_نریمانی 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
💠شجاعت شهید 💟مجید خیلی شجاع بود خیلی #مردونه جنگید برا حمایت از دین جانش❤️ را می‌داد. نترس و #شجاع بود... 💟مجید تو #حرم گریه میکرد😭 که بی بی بخرتش میگف ببین اشکامو #بی_بی نوکرت اومده ببین منو بخر، ⇜بزار بشم فدات ⇜بشم مثل #عباس مثل علی اکبرت ⇜عربا عربا بشم ⇜بزار مثل علی اصغرت #لب_تشنه جون بدم .. خوش به سعادتت😔 #شهید_مجید_قربانخانی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
سید رضا نریمانی_هفتگی23دی95-شور-بی بی دیگه طاقتم طاقه دیگه دارم از هم میپاشم-1484380046-1.mp3
12.15M
🎵 #مداحی_شهدایی ❣❥ #بی_بی دیگه طاقتم طاقه ❣❥دیگه دارم ازهم میپاشم😔 ❣❥مگه گناه من چیه⁉️ ❣❥میخوام #مدافِعِت باشم 🎤🎤 #سیدرضا_نریمانی 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
8⃣6⃣0⃣1⃣ 🌷 🔰طولِ رفاقت و آشنایی ما در همون ایام اعزام تا ۲روز قبل از بود با اینکه من اهل جنوب(آبادان) بودم و اون اهلِ 💥اما زود بامن گرم گرفت💞 و اخت شد... 🔰از خصوصیات بارز ایشون و دلیری بسیار و دقت عمل👌 در کارها چه اطلاعاتی چه بود. همیشه با تجهیزات کامل نظامی⚔ بود به حدی که به ایشون میگفتن 😍 🔰هرگاه دیدمش با بود. وقتی برایِ سرکشی یا کاری میرفتیم بچه ای و میدید بهشون محبت💖میکردو باهاشون گرم میگرفت از من چند اصطلاحِ یادگرفته بود برایِ ارتباط با کودکان👶 که بتونه لحظه ای دلشون و هرچندکوتاه شاد کنه و لبخند و هدیه بده🎁 به کودکان 🔰یه روز که باهم👥 خلوتی داشتیم بهم گفت : من با اینکه کُلی آموزش هایِ مختلف دیدم تو این سالها خیلی به این درو اون در زدم که بیام برا بی بی اما نشد که نشد⛔️ تا وقتی ک انگاربه دلمـ❤️ افتاد که راه رو تاالان رفتم🚫 و باید سیمِ اتصالم با خودِ وصل بشه 🔰و فهمیدم این رو زدنهایِ من به این و اون فایده نداره و با خلوتی که بابا👤 خود پیداکردم سیمِ اتصال وصل شد💞 و این شد که الان اینجا هستم و زد رو شونه ام و گفت آره داداش باید سیم اتصالم به خود خانم زینب کبری س وصل میشد.. 🔰من چندتا کار فرهنگی انجام دادم اونجا مثلِ تابلو نویسی✍ و نوشتن شعرهایی تو برگه آچار📝 و نصب کردن برا روحیه دادن به بچه ها بهم گفت این مطلب و بنویس: ⇜۱.اگر نشویم خواهیم مُرد ⇜۲.عاشقانـ❤️ را سر شوریده به عجب است. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
سید رضا نریمانی_هفتگی23دی95-شور-بی بی دیگه طاقتم طاقه دیگه دارم از هم میپاشم-1484380046-1.mp3
12.15M
🎵 #مداحی_شهدایی ❣❥ #بی_بی دیگه طاقتم طاقه ❣❥دیگه دارم ازهم میپاشم😔 ❣❥مگه گناه من چیه⁉️ ❣❥میخوام #مدافِعِت باشم 🎤🎤 #سیدرضا_نریمانی 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
💌نـــــامه 📤فرستنده: یه گیرنده: حضرت فاطمه ی زهرا(س)♥️ 📌موضوع: 😔 بسمه تعالی ✍سلام این نامه ی منه رو سیاهه به شما سرتو به درد نیارم فقط یه حرف☝️ ⭕️امسال با دستای خودت بنویس🙏 دلم برا تنگ شده ...😭😭 🔹این را به هوای پست کنم؟ 🔸یا این که به پست کنم⁉️ 🔹یک نامه نوشتم ام برایت 🔸این را به نشانی کجـ❓ـا پست کنم😭 ای کاش حرم داشتی ...😔😔 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
سید رضا نریمانی_هفتگی23دی95-شور-بی بی دیگه طاقتم طاقه دیگه دارم از هم میپاشم-1484380046-1.mp3
12.15M
🎵 ❣❥ دیگه طاقتم طاقه ❣❥دیگه دارم ازهم میپاشم😔 ❣❥مگه گناه من چیه⁉️ ❣❥میخوام باشم 🎤🎤 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
💠شجاعت شهید 💟مجید خیلی شجاع بود خیلی جنگید برا حمایت از دین جانش❤️ را می‌داد. نترس و بود... 💟مجید تو گریه میکرد😭 که بی بی بخرتش میگف ببین اشکامو نوکرت اومده ببین منو بخر، ⇜بزار بشم فدات ⇜بشم مثل مثل علی اکبرت ⇜عربا عربا بشم ⇜بزار مثل علی اصغرت جون بدم .. خوش به سعادتت😔 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh