eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
27.7هزار عکس
6.1هزار ویدیو
204 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem زیارت نیابتی @Shahid_nazarzade
مشاهده در ایتا
دانلود
#خاطرات_شهدا 🌷 #نان_سنگگ گرفته بودیم و می آمدیم طرف خوابگاه چندتا سنگ به نانها چسبیده بود. مصطفی کندشان و برگشت سمت #نانوایی. میگفت «بچه بودم، یه بار نون سنگگ خریدم، سنگ هاش رو خوب جدا نکرده بودم؛ بهش چسبیده بود. خونه که رسیدم، بابام سنگ ها رو جدا کرد داد دستم، گفت برو بده به #شاطر. نونواها بابت اینا #پول میدن.» #شهید_هسته_ای #شهید_مصطفی_احمدی_روشن🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
4⃣7⃣4⃣ 🌷 ✍مادر شهید 🌷یکبار ابوالفضل بود و صف هم شلوغ. خیلی معطل شدم؛ یک دفعه دیدم کسی زد روی شانه ام و را کشید. 🌷سرم را خیلی زود برگردانم عقب. دیدم ابوالفضل است با ابروهای گره خورده. اشاره کرد که بیایم . وقتی از آمدم بیرون، با ناراحتی گفت: «مگه من مُردم که شما اومدین صف نونوایی؟ اون هم جلوی این همه !» بابت خدا را شکر کردم ... 🌷ابوالفضل همیشه به ما سفارش می کرد، می گفت:«اگه می خواید قیامت جلوی حضرت زهرا علیه السلام باشین نباید گوش به حرف دیگران بدید و روی مد رفتار کنین. 🌷نباید بگید جامعه فلان حرف رو می گه یا فلان چیز رو می خواد. باید نگاه کنین به آیات و زندگی علیه السلام ببینی اونها چی می گن، همون کار رو بکنین...» 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
4⃣3⃣6⃣ 🍃🌹بچه ی مشهد ... فرزند دوم خانواده بود، متولد شهریور ٦۳ ... شوخ و مهربان و ... در پدرش کار می‌کرد ... 🍃🌹دوستانش می‌گفتند: حدود چند ماه تلاش کرده بود تا مسئولان لشکر (که مخصوص رزمندگان افغانی است) قبول کنند و اعزامش کنند ... 🍃🌹همان روزهای اول، او را مسئول تک تیراندازها کردند ... (دوستش) می‌گفت: خیلی برای بچه هایش کار می‌کرد، مثل بود برایشان، صبح تا شب می‌کرد به بچه‌ها .... 🍃🌹فرودین ۹۳ اعزام شدبه سوریه (حلب) و ۲۲ روز بعد هم ... شدند ساختمان ۳ را که سقوط کرده بود، پاکسازی و آزاد کنند... حسن و مصطفی (شهید صدرزاده) و ٦ نیروی داوطلب ... شدند ۸ نفر ... 🍃🌹حسن گفت : ۸ نفریم، اسم عملیات هم باشد (ع) ... همه با فریاد یاعلی‌بن‌موسی‌الرضا (علیه‌السلام) ریختند داخل ساختمان و را شروع کردند 🍃🌹دشمن با زبان می‌پرسید شما که هستید ؟؟ حسن فریاد می زد: (علیه السلام) ... نحن ابناء فاطمه الزهراء (سلام الله علیها) ... 🍃🌹خیلی جنگید و ... وقتی رفت تا نارنجکها را بیندازد سمت دشمن، خورد ... فردایش هم دربیمارستان پرکشید ...🕊️ و زنـده شد ... 🌷وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ ...🌷 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
9⃣7⃣0⃣1⃣ 🔻شاطری که اولین شهید مدافع حرم مشهد شد 🌷حسن سال 91  قبول شد. همان سال مغازه ی ساخته و افتتاح شد در نهایت احترام و ادب، به حرف دل پدرش گوش کرد، دانشگاه و درنانوایی مشغول شد... 🌷اون سال ماه مبارک تو مرداد ماه و اوج بود. اکثرا میگفتن نانوایی چون هوا گرم هست نمیشه روزه گرفت. 🌷اما ماه رمضان که شروع شد همه ی کارگرهای نانوایی حسن بودن و حسن که خودش شاطری میکرد هم روزه هاش رو کامل گرفت؛ میگفت: اینجوری خدا داره مارو امتحان میکنه و اجرش بیشتره. 🌷هر روز هر چه بیشتر به زمان اذان مغرب نزدیک میشد دهانش از زیاد، باز نمیشد حسن آقا برای رفع این عطش از فرمول مخصوص خودش استفاده می کرد و اون هم این بود که همراه برادر هاشون هر روز ظهر طالبی و بستنی میگرفتن و میدادن به مادرشون که ظهر درست کنه و بزاره تو یخچال تا واسه افطار طالبی بستنی خنک آماده بشه 🌷هر شب لحظه افطار از شدت ، خوراک حسن فقط یه کاسه طالبی بستنی سرد بود این کار ادامه داشت تا شب های آخر ماه مبارک که حسن آقا دید یه لکه هایی روی پوستش نمایان شد. 🌷بعد از دوا و درمان کاشف به عمل اومد که دلیلش همون طالبی بستنی های هرشب بوده😊 بهش گفتیم خب این چه کاریه که هر شب میکنی، معلومه ضرر داره! با خنده می گفت اشکال نداره ماه مبارکه😊 اینم خوراک خاص منه که پای تنورم... روحش شاد و یادش گرامی باد 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷 گرفته بودیم و می آمدیم طرف خوابگاه چندتا سنگ به نانها چسبیده بود. مصطفی کندشان و برگشت سمت . میگفت «بچه بودم، یه بار نون سنگگ خریدم، سنگ هاش رو خوب جدا نکرده بودم؛ بهش چسبیده بود. خونه که رسیدم، بابام سنگ ها رو جدا کرد داد دستم، گفت برو بده به . نونواها بابت اینا میدن.» 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh