eitaa logo
شهید صیاد شیرازی
131 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
9 فایل
👈به ڪانال#شهید_صیاد_شیرازی خوش آمدید @Shahidsayaad @esmaili422
مشاهده در ایتا
دانلود
" سراغ برادرش را گرفتیم. گویا او هم نبود. غیبتش البته چندان در اختیار خودش نبود؛ « » شده بود.‌ آشنایان می‌گفتند چند سال پیش برای امر به معروف و نهی از منکر، جانش را کف دستش گرفته و شهید شده! خودش را هم که این‌طور در فلاح، ظالمانه و دور از مروت شهید کردند، دیگر دومین شهید خانواده امیراحمدی شده بود. مادر، همسر و فرزندش اما هر یک سخنان و خاطرات عجیبی داشتند؛ جالب و البته قابل‌تأمل! نزدیکانش فقط به او می‌بالیدند؛ از خروش مردم غیرتمند دارالشهدای تهران در وداع و تشییع پیکر پاکش احساس افتخار می‌کردند. مردم زادگاهش، دامغان، هم چندی قبل که برایش مراسم یادبود برگزار کرده بودند، حس مشابهی داشتند. می‌گفتند از تقدیم یک بسیجی مدافع امنیت به ایران اسلامی احساس غرور و افتخار می‌کنیم. شهید «سلمان امیراحمدی» دیگر برایشان یک نام جاویدان شده بود. همسرش می‌گوید یک آرزوی قدیمی محقق‌نشده داشت؛ اما اغتشاشگران با شلیک به ، او را به آرزویش رسانده بودند؛ « »! مردم ولی گویا مرهم این دردند! همه داغدار و غم‌زده، بی‌سلمان، یاد او را زنده می‌کنند. مردم دارالشهدای تهران می‌گویند: مهم‌ترین سرمایه ایران اسلامی، مردان و زنانی از جنس شهید امیراحمدی هستند که در مقاطع مختلف، مقابل ابتلائات و مخاطرات گوناگون سینه سپر می‌کنند تا به کشور و مردم آسیبی نرسد. مردم، پیگیری جدی واقعه تلخ شهادت سلمان را ضروری می‌دانند و رئیس‌جمهور هم با خانواده شهید امیراحمدی تماس تلفنی برقرار می‌کند تا مرهم دردهای این روزهای خانواده‌های شهدای امنیت باشد. البته آقای رئیس‌جمهور در همین تماس، اطمینان می‌دهد که همه دستگاه‌های مسؤول برای پیگیری مجازات عاملان اصلی این جنایت و طراحان توطئه اخیر علیه کشور اهتمام جدی دارند. بعد از شهادت ، محله فلاح شاهد اتفاقات مردمی خاصی بود. گرمای «سلاح گرم» اغتشاشگران از گرمای محبت و مهربانی مردم منطقه ۱۷ پایتخت بیشتر نبود؛ گرچه سلمان را از خانواده و هم‌محلی‌هایش جدا کرد. می‌گفت: در شلوغی‌های تهران، به یاد شهدا و برادر شهیدش همیشه آرام بود؛ اما این روزها در دلش از دست اغتشاشگرانی که شهر را برای مردم ناامن کرده بودند، آشوب به پا شده بود. مادر می‌گفت: فرزندم مدام فکر و خیالش، امنیت مردم بود. وقتی حرف می‌زدیم، خیلی از اغتشاشات اخیر ناراحت بود. او از وقایعی که اغتشاشگران و آشوبگران رقم می‌زدند، خیلی دلخوری داشت.‌ می‌گفت امروز باید به ، و فکر کنیم. « »، است که می‌گوید: سلمان می‌خواست شود؛ اما شد. بود که با گروهی آشنا شد و برای حضور در ثبت‌نام کرده بودند. همسر شهید ادامه می‌دهد:‌ آن سال، هنوز فرزند نداشتیم.‌ به من گفت که باید ۳-۴ هفته برای حضور در دوره آموزشی بروم تا بتوانم در سوریه حضور پیدا کنم. خیلی بی‌تابی کردم و از او خواستم که نرود؛ اما او گفت: « نمی‌توانم نروم؛ منم سهمی دارم». آن روزها، خیلی بی‌تابی می‌کردم و می‌گفتم می‌شود نروید؟ ولی هر بار قبول نمی‌کرد و دوست داشت برود. خیلی عاشق شهادت بود. او ادامه می‌دهد: به دوره آموزشی رفت؛ اما در اواسط دوره به او گفته بودند که نمی‌تواند به سوریه برود.‌ از آنجا که خانواده امیر احمدی یک شهید داشت، فرد دیگری اجازه پیدا نمی‌کرد که به سوریه برود؛ البته تا آخرین لحظه تلاش کرد، اما نتوانست به آرزویش برسد. واقعاً ناراحت بود و خواب و خوراک نداشت" ❥ @shahidsayaad ═‌‌‌═‌══‌═‌‌‌‌ೋ❅🦋❅ೋ═‌═‌═‌═‌‌‌═‌‌‌
شهید صیاد شیرازی
‌ #بخشی از #دست‌_نوشته_شهید آنچه می‌خوانید، بخشی از دست نوشته #شهید برای بعد از #شهادتش است: #سلام
‌ ‌═‌══‌ ‌ೋ❅﷽ ❅ೋ═‌═‌═‌‌‌‌ " « » متولد ماه در و ساكن بود كه بعد از یك تحول درونی، داوطلبانه به اعزام شد تا از حریم و مردم مظلوم سوریه دفاع كند.‌ در نهایت بعد از دلاوری‌های فراوان در تاریخ ماه به‌دست تروریست‌های تكفیری در منطقه به فیض نائل شد و در منطقه ماند. سرانجام توسط گروه‌های تفحص شهدا كشف و از طریق آزمایش DNA شناسایی شد. از این شهید مدافع حرم به دلیل برخی اخلاق های خاص، لوتی مسلك بودن، خالكوبی روی دست و تحول درونی یكباره تا رسیدن به عرش اعلاء، به نام‌های « »، « » « » و « » شهدای مدافع حرم نیز یاد می‌كنند. بیشتر از سنش مسائل پیرامونش را متوجه میشد و درك بالایی داشت. بسیار نترس و شجاع بود . خانواده دوست بود. آدم آرامی نبود. باعث نشاط جمع خانواده و دوستانش بود. طاقت ناراحتی و غم دیگران را نداشت و تا جایی كه میتوانست مشكلات را رفع میكرد یا انقدر سر به سرت میگذاشت و شوخی میكرد كه به كل ناراحتیت را فراموش میكردی. اگر حرفی در دلش بود تا جایی كه میشد حرفش را میزد حتی با شوخی و خنده اما كسی را از خودش ناراحت نمی كرد. شب قبل از رفتن لباس رزمش را پوشید و گفت الكی مثلا من دارم میرم و قرآن آورد تا مادرو پدرش از زیر قرآن ردش كردند و عكس گرفتند و بعد از عكس انداختن گفت الكی نگفتم همین فردا عازمم. رفتنش بی دلیل نبود چون نمیتوانست ظلم را در هیچ شكلی تحمل كند. بود كه ساكش را برداشت و از خانه رفت . باغیرت بود و ارادت خاصی نسبت به خانوم زینب(سلام الله علیها) داشت و برای ظهور آقا صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه) عمل را انتخاب كرد تا حرف! و آخر هم زیر پرچم ماند و شد یكی از .. مهربان و دلسوز ،خاكی، شوخ طبع و پرانرژی بود. اهل رعایت حلال و حرام در كسب و كار، بسیار خوش قول و صادق، شجاع و باغیرت نسبت به خانواده و خاندان عصمت و طهارت بود . در حد توان كمك میكرد. خوش رو و دست و دلباز بود. همه اهل خانه مجید را داداش صدا می‌كنند. پدر، مادر، خواهرها وقتی می‌خواهند از مجید بگویند پسوند « » را با تمام حسرتشان به نام مجید می‌چسبانند و خاطراتش را مرور می‌كنند. خودم تو را رساندم پادگان تو چطور زودتر برگشتی. مجید می‌خندید و می‌گفت: خب مرخصی رد كردم!» نبودن مجید خیلی سخت است؛ اما مجید كاری با ما كرده كه تا از دوری و نبودنش بغض می‌كنیم و گریه می‌كنیم یاد شیطنت‌ها و شوخی‌هایش می‌افتیم و دوباره یكدل سیر می‌خندیم. مجید كارهای جدی‌اش هم خنده‌دار بود. از مجید فیلمی داریم كه هم‌زمان كه با موبایلش بازی می‌كند برای هم‌رزم‌هایش كه هنوز زنده‌اند روضه‌های بعد از شهادتشان را می‌خواند. همه یكدل سیر می‌خندند و مجید برای همه روضه می‌خواند و شوخی می‌كند؛ اما آخرش اعصابش به هم می‌ریزد.. هرروز كه از كنار مغازه‌ها رد می‌شد با همه شوخی می‌كرد حالا كه نیست. همه به ما می‌گویند هنوز چشمشان به كوچه است كه بیاید و یك تیكه‌ای بیندازد تا خستگی‌شان در برود.» پدرمجید هم بعد از خال‌كوبی دست مجید به او واكنش نشان می‌دهد و مجید شب را خانه نمی‌آید اما قهر كردن او هم مثل خودش عجیب است: خال كوبی برای ۶ ماه قبل از است. می‌گفت پشیمان شدم؛ می‌گفت چرا تكرار می‌كنید یك‌بار گفتید خجالت كشیدم. دیگر نگویید. : ۴ ماه اول خبر نداشتیم مجید می خواهد به سوریه برود، بعدها كه متوجه شدیم می دیدیم مجید می خواست ما را راضی كند كه به این نبرد برود خب هر پدر مادری آروزی ازدواج فرزندش را دارد؛ برای پسرمان به خواستگاری رفته بودیم و مراحل آخر را طی می كردیم كه برادر بنده فوت كرد و آخرش هم بدون خداحافظی به سوریه رفت. مجید خیلی به خانواده احترام می گذاشت اما وقتی حضرت زهرا را در خواب می بیند كه به مجید می گوید كه یك هفته قبل از اینكه به سوریه بروی می آیی پیش خودم؛ لذا هر كس باشد می تواند دل بكند واقعاً مجید دل كند و هر شب كارش گریه وزاری شده بود و در پیام هایی به دوستش نوشته بود كه خودم هم نمی دانم چه شده و حضرت زینب با من چه كرده كه آرام و قرار ندارم و كارم شده قرآن خواندن و گریه و زاری؛ مجید چه چیزی در وجودش بود كه حضرت زینب چنان مجید را می خرد كه مجید از همه چیز در دنیا و امكانات مدرن دل بكند ان شاءلله كه همه قدر این جوانان را بدانند. حرّ مدافعان حرم شد و با شهدای دیگر فرق دارد خداوند مجید را انتخاب كرد تا به كل دنیا ثابت كند كه مجید را به عرش اعلی ببرد." ❥↬ @shahidsayaad ═‌‌‌═‌══‌═‌‌‌‌ೋ❅🦋❅ೋ═‌═‌═‌═‌‌‌═‌‌‌
فرزند /علم_الهدی در در به آمد. "وی از فعالیت های ضد رژیم طاغوت را آغاز کرد و بدنبال آن بارها گرفتار زندان و شکنجه شد. از جمله فعالیت های شهید پیش از پیروزی انقلاب اسلامی می توان به انفجار شهربانی کرمان، تخریب سیرک، راه اندازی و حضور فعال در تظاهرات عاشورای سال۵۳ ، فعالیت در گروه موحدین، تخریب کنسولگری عراق، ترور نماینده مجلس طاغوت و ترور مستشار آمریکایی اشاره کرد. در سال۵۳ توسط ساواک دستگیر و زندانی شد و پس از آزادی فعالیت های سیاسی خود را علیه رژیم ادامه داد. در سال۵۶ وارد دانشگاه فردوسی مشهد شد و در رشته تاریخ ثبت نام کرد و در مدت حضور در مشهد، بسیاری از کتب تاریخی اعم از فارسی و عربی را مطالعه و یادداشت برداری کرد. مقابله با افکار انحرافی در بین دانشجو و اساتید از جمله فعالیت های فرهنگی شهید علم الهدی بود، وی نقشی فعال در هماهنگی تظاهرات و اعتصابات دانشگاه داشت و تکثیر، پخش اعلامیه های حضرت امام(ره) در تظاهرات خیابانی و درگیری های دانشجویان با گارد دانشگاه و آتش زدن مرکز پلیس از دیگر فعالیت های آن مرد آسمانی بود. حضور فعال در کمیته استقبال حضرت امام(ره) به عنوان محافظ مسلح، همراهی با دانشجویان پیرو خط امام(ره) در لانه جاسوسی و افشای ماهیت مدنی نخستین استاندار خوزستان از جمله فعالیت های در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی بود. با آغاز جنگ تحمیلی راهی جبهه های نبرد حق علیه باطل شد و با وجود اینکه از فرماندهان رده بالای جنگ تحمیلی در منطقه و دارای مسوولیت های مهم اجرایی بود، همچون دیگر پاسداران کار می کرد و نگهبانی می داد. وی در دی در به اتفاق عده‌ای دیگر از غیور مردان فقط با چهار قبضه سلاح «آر.پی.جی» و مقدار اندکی اسلحه در محاصره دهها تانک عراقی قرار گرفتند و تا آخرین نفس مقاومت کرد و با همراهانش به درجه رفیع و نام گرفت. حدیث دانشجویان شهید، حکایت عاشقانی است که ندای تاریخی «هل من ناصر ینصرنی؟و هل من معین یعیننی؟» آموزگار خویش در مکتب جهاد و شهادت را لبیک گفته و جام هستی را به تیرگی شرک، تباهی کفر و سیاهی ستم نیالودند. اکنون ما امروز وارثان آن دانشجویان شهیدی هستیم که در باتلاق های شلمچه، قله های کردستان، جزایر مجنون، دشت فکه، میعادگاه هویزه و طلاییه، چون شمع سوختند تا اندیشه ناب انقلاب اسلامی استمرار یابد و سنگرهای کلیدی جهان را فتح کند. به پاس تجلیل از رشادت های دانشجویان مسلمان پیرو خط امام(ره) بویژه ، ، روز « » نام گرفته است. سالروز به «،» است. همان شهدايی که با اهدای جان خود به دفاع از ایران اسلامی برخاستند تا برای همیشه تاریخ نام دانشجویان که با خود و را پاس می دارند، زنده بماند." ❥↬ @shahidsayaad ═‌‌‌═‌══‌═‌‌‌‌ೋ❅🦋❅ೋ═‌═‌═‌═‌‌‌═‌‌‌
شهید صیاد شیرازی
‌ ‌═‌══‌ ‌ೋ❅﷽ ❅ೋ═‌═‌═‌‌‌‌‌ دعای روز چهاردهم ماه مبارک رمضان به نیابت از شهیدان؛ #عبدالرسول_زرین  #
،═‌══‌ ‌ೋ❅﷽ ❅ೋ═‌═‌═‌‌‌‌‌ برخی آدم‌ها در دل و جان جاودانه می‌مانند، آنقدر که نسل به نسل نامشان می‌چرخد و در تاریخ یادها ماندگار می‌شود. برخی آدم‌ها بی‌حد و حساب خوبند و برای خوبی کردن دلیل و بهانه‌ای ندارند، هرچه دارند در طبق اخلاص می‌گذارند و به همه تقدیم می‌کنند. برخی آدم‌ها می‌آیند که دست‌های ناتوان را بگیرند، می‌آیند که یک تلخی را به شیرینی و یک جنگ را به صلح تبدیل کنند، آنها می‌آیند و وسیله‌ای می‌شوند برای رهایی. این آدم‌ها کم نیستند، بیشترشان را می‌شناسیم؛ نه به واسطه خودشان که پس از ترک دنیا و به واسطه آدم‌هایی که کنارشان بودند و می‌دانند چه گوهرهای گرانبهایی بودند. ، یکی  از این آدم‌هاست، آدمی که آنقدر به خاک وطن و انقلاب خدمت کرد که شک دارم هیچ روزی نامش را از یاد ببریم. به بهانه هفته دفاع مقدس مروری بر زندگی این شهید تاثیر گذار خواهیم کرد. شهیدی که یکی از همان آدم‌هایی است که هیچ روزی را برای خودش زندگی نکرد و به تک تک ما زندگی بخشید و رفت. در مورد پدرش گفت: پدر برای اینکه روی پای خودش بایستد، برای کار به اصفهان می‌آید، هر از چند گاهی به شهرضا برمی‌گشت تا اینکه وقتی وضعش خوب می‌شد، تصمیم به ازدواج گرفت. دوستان پدر؛ مادرم را به دلیل صبوری و مؤمنی، معرفی می‌کنند. در نهایت در ( ) در ازدواج کرد. به خاطر تأکید و علاقه‌ای که به نماز اول وقت و جماعت داشت، منزل و مغازه‌ای را در حوالی مسجد بابا علی عسگر اصفهان (محله شیخ صدوق در حوالی دروازه شیراز اصفهان) تهیه کرد، شغلش هم در آن مقطع لباس‌فروشی بوده است. ❥↬ @shahidsayaad ═‌‌‌═‌══‌═‌‌‌‌ೋ❅🦋❅ೋ═‌═‌═‌═‌‌‌═‌‌‌
شهید صیاد شیرازی
‌ او در #آخرین_مسئولیت خود عهده دار معاونت مهندسی نیروی قدس سپاه بود. پس از جنگ سی و سه روزه و آس
در در از توابع از توابع بخش مرکزی در استان به دنیا آمد. در سال ۱۳۶۶ به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد. وی بعدها با درجه سرهنگ به عنوان عضوی از فعالیت کرد. این عبارت درباره کسانی گفته می‌شود که به عنوان بخشی از سپاه قدس در سوریه و عراق علیه داعش می‌جنگند و مسئول عملیات فراسرزمینی هستند. از به عنوان یکی از مهره‌های تاثیرگذار در صنعت نظامی ایران و یکی از کسانی که فناوری موشک و پهبادهای نقطه زن را به لبنان منتقل کرده است، یاد می‌شود. مدعی شد که خدایی معاون یک واحد مخفی ادعایی به نام ۸۴۰ در نیروی قدس بوده‌است که آدم‌ربایی و ترور شخصیت‌های خارج از ایران، عمدتاً علیه اسرائیلی‌ها را انجام می‌دهند. به اعترافات یک کشاورز ایرانی به نام منصور رسولی اشاره کرد که به گفته اسرائیل به طراحی حمله علیه شخصیت‌های آمریکایی و اسرائیلی اعتراف کرده‌است. رسولی هرگونه دخالت در این عملیات را رد کرد. بعداً گفت که توسط موساد ربوده شده‌است و به همراه خانواده اش تهدید به قتل شده‌اند و تحت شکنجه مجبور به اعتراف شده‌است. ❥↬ @shahidsayaad •❥ ═‌‌‌═‌══‌═‌‌‌‌ೋ❅🦋❅ೋ═‌═‌═‌═‌‌‌═‌‌‌
شهید صیاد شیرازی
‌دعای روز هفدهم ماه مبارک رمضان به نیابت از شهیدان؛ #مسعود_علیمحمدی #احسان_قدبیگی @shahidsayaad
در در از اطراف شهر متولد شد. وی مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد خود را در رشته فیزیک به ترتیب از دانشگاه‌های شیراز و صنعتی شریف دریافت کرد.  سپس در سال ۱۳۶۷ تحصیلات خود را در نخستین دوره دکترای فیزیک نظری دانشگاه صنعتی شریف پی گرفت و در مهر ماه سال ۱۳۷۱ به عنوان نخستین دانش‌آموخته  دکترای  فیزیک  داخل کشور فارغ‌التحصیل شد. عضو هیأت علمی و هیأت ممیزه دانشگاه تهران بود. وی همچنین  معاونت پژوهشی پردیس علوم را طی سال‌های ۸۷-۱۳۸۴  بر عهده داشت. در طول سال‌ها فعالیت علمی و تحقیقاتی خود بیش از ۸۰ مقاله در معتبرترین مجلات علمی جهان به چاپ رسانده و در سال ۱۳۸۶ در بیست و یکمین جشنواره بین‌المللی خوارزمی حائز رتبه دوم پژوهش‌های بنیادی شده بود. زمینه اصلی تحصیلات و تحقیقات دکتر علیمحمدی، ذرات بنیادی خصوصا نظریه ریسمان و به طور دقیق‌تر نظریه میدان‌های همدیس بود. وی مدت چهار سال به عنوان پژوهشگر غیرمقیم در پژوهشکده فیزیک پژوهشگاه دانش‌های بنیادی فعالیت داشت. صبح هنگام خروج از منزل در اثر که در یک موتورسیکلت در کنار در منزلش جاسازی شده بود به رسید. پیکر استاد ، با حضور انبوه تشییع کنندگان در جوار در به خاک سپرده شد.  و " ❥↬ @shahidsayaad   ═‌‌‌═‌══‌═‌‌‌‌ೋ❅🦋❅ೋ═‌═‌═‌═‌‌‌═‌‌‌
شهید صیاد شیرازی
‌ دعای روز نوزدهم ماه مبارک رمضان به نیابت از شهیدان؛ #محمدحسین_یوسف‌الهی #حاج_قاسم_سلیمانی @shah
سال در شهر « » به در خانواده ای با محیط کاملا فرهنگی متولد شد. پدرش فرهنگی بود و در آموزش و پرورش خدمت می کرد. همه فرزندان خانواده از همان کودکی با حضور در مساجد و جلسات مذهبی با اسلام و قرآن آشنا می شدند و به قول عامیانه مسجدی و پا منبری بار آمدند. علاقه زیاد و ارتباط عمیق با نیز ریشه در همین دوران دارد. زمانی که دبیرستانی بود، در حال شکل گیری بود و همین تربیت خانوادگی باعث حضوری فعال او در زمان انقلاب داشت و یکی از عاملان حرکتهای دانش آموزان برای در شهر بود. با آغاز علیه در ، واحد اطلاعات و عملیات به فعالیت خود برای انقلاب و اسلام ادامه داد و بعدها به عنوان این واحد انتخاب شد. در طول مدت جنگ و دفاع از خاک و اسلام، به سختی شد و بالاخره آخرین بار در به دلیل مصدومیت حاصل از در در بیمارستان لبافی نژاد تهران به رسید. در طول دورانی که در جبهه خدمت می کرد، یکی از سربازان و هم رزمان بود و ایشان به جوانی که دستور « » را اطاعت نکرد، معروف شده بود. از جمله که از وی نقل شده است، این روایت است: پرسیدم: می‌خواهی چه کار کنی؟ گفت: هیچی! من به قرارگاه خبر نمی‌دهم. گفتم: ناراحت می‌شود. گفت: من امشب تکلیف لشکر و این دو نفر را روشن می‌کنم… ❥↬ @shahidsayaad ═‌‌‌═‌══‌═‌‌‌‌ೋ❅🦋❅ೋ═‌═‌═‌═‌‌‌═‌‌‌
گفت: به قول ، (س) همیشه بهترین چیزی که داشتند برای هدیه دادن استفاده می‌کردند، برای ما هم بهترین چیز فرزندمان بود که به تقدیم کردیم. ، نخستین استان است که داوطلبانه به صفوف در سوریه پیوست و در این راه به رسید.   در خصوص این و دوران کودکی او گفت: در روستای به دنیا آمد و دوران ابتدایی خود را در همین روستا تمام کرد؛ وی برای گذراندن دوران راهنمایی به مدرسه نمونه دولتی در انار رفت و از ۱۱ سالگی در خوابگاه بود. در مدرسه راهنمایی با روحانیونی که در مدرسه نماز می‌خواندند صحبت کرده بود و سپس به ما گفت قصد ورود به حوزه علمیه دارد و ما هم که علاقه داشتیم فرزندمان لباس پیامبر را بپوشد، قبول کردیم؛ که پس از گذراندن چند مرحله آزمون و مصاحبه، از آنجا که نمرات خوبی در مدرسه داشت و در امتحانات ورودی هم نمره قبولی کسب کرده بود، برای درس خواندن به قم رفت. پایه اول را به جای ۶ سال، در ۵ سال تمام کرد، پایه بعد را هم سه ساله خواند و درس خارج را شروع کرده بود که شد. با اشاره به خصوصیات بارز فرزندش تصریح کرد: از کودکی با اخلاق و با انضباط بود؛ کلاس چهارم ابتدایی بود که دعای توسل و زیارت عاشورا را حفظ بود و مسجد می‌رفت، واقعا دوست داشتنی و خوش اخلاق بود و هر کس که برای اولین بار با او برخورد داشت شیفته اخلاق و رفتار او می‌شد؛ سعید همیشه به خواهران و مادرش در خصوص ادامه راه  توصیه می‌کرد. سرنوشت به وی با بیان اینکه ارادت خاصی به داشت، خاطرنشان کرد: همیشه تاکید داشت باید به حرف‌های عمل کنیم چرا که ایشان هستند و باید گوش به فرمانشان باشیم؛ از آنجا که جزو نخبگان بود، یک مرتبه به رفت و از آنجا که عبای خود را نبرده بود، رهبری به او عبایی هدیه کردند؛ وقتی به خانه آمد از او خواستیم را نشان دهد که گفت من لیاقت آن عبا را نداشتم و آن را به استادم هدیه کردم. در خصوص انگیزه برای اعزام به سوریه بیان کرد: وقتی حوزه می‌رفت، راوی بود و سه سال بود که برای راهیان نور اعزام می‌شد، سفر کربلا هم زیاد می‌رفت و حتی در با رزمندگان عراقی در سامرا یک ماه جبهه بود، او همیشه از صحبت می‌کرد و وقتی از عراق برگشت با ما صحبت کرد و گفت باید بروم سوریه. وی در ادامه اظهار داشت: می‌دانستیم سوریه جایی است که احتمال وجود دارد؛ من مخالفتی نداشتم، چرا که و از بودند و خودم نیز از جنگ تحمیلی هستم؛ اما نگران بود که وقتی با مادرش حرف زد و از و سخن گفت، با دیدن اینکه قصد دارد به وظیفه خود عمل کند، راضی شدیم که به سوریه برود و امروز هم راضی هستیم. در خصوص و شنیدن این خبر گفت: یک بار به سوریه رفت و ماموریت اولش که تمام شد ماموریت دوم را هم ماند سپس '۴۵ روز به خانه برگشت؛ در این مدت چند روز خانه بود، سپس باهم به مشهد رفتیم، یک اردوی جهادی رفت و سپس برای دعای عرفه به کربلا سفر کرد؛ وقتی از کربلا برگشت گفت می‌خواهم به سوریه بروم؛ مشهد هم که بودیم در خصوص  و با زیاد صحبت می‌کرد.   •❥ @shahidsayaad ═‌‌‌═‌══‌═‌‌‌‌ೋ❅🦋❅ೋ═‌═‌═‌═‌‌‌═‌‌‌
شهید صیاد شیرازی
دعای روز بیست و دوم ماه مبارک رمضان به نیابت از شهیدان؛ #حمیدرضا_الداغی #علی_خلیلی @shahidsayaad
( - ) مشهور به ؛ و اهل که در دفاع از که مورد تعدی تعدادی از قرار گرفته بود، به رسید. ، موجی از احساسات را در برانگیخت و بازتاب رسانه‌ای گسترده‌ای یافت. ، در در متولد شد. وی مدرک کارشناسی معماری داشت و در حوزه طراحی و نقشه‌کشی ساختمان در سبزوار کار می کرد. بود و از وی یک فرزند به یادگار مانده است. در مسیر بازگرداندن از کلاس، حوالی مزاحمت چند برای یک را مشاهده می نماید؛ طبق گفته دختری که توسط اراذل و اوباش مورد آزار قرار گرفته بود اوباش مذکور قصد داشتند وی را به زور با خودشان ببرند و حتی یک چاقو به دست وی نیز می زنند که در همین حین با هدف حمایت از دختر مذکور وارد درگیری با اراذل و اوباش می شود. بلافاصله پس از ورود به درگیری، اشرار ضربات متعدد به وی می زنند که همین امر موجب و وی و او پیش از رسیدن به می شود. تمامی مراحل و توسط دوربین های مداربسته ضبط و به صورت گسترده در فضای مجازی پخش شد و موجب جریحه دار شدن و گردید. پرونده بلافاصله پس از ، شهر ، در کمتر از ١٠ ساعت وی دستگیر نمود. طبق گفته غلامعلی صادقی، رئیس کل دادگستری خراسان رضوی، این پرونده چهار متهم دارد که همگی آنها بعد از دستگیری تفهیم اتهام شدند. تا کنون برای یک متهم قرار بازداشت موقت، برای متهم دیگر به علت سن زیر ۱۸ سال قرار نگهداری در کانون اصلاح و تربیت و برای ۲ متهم دیگر قرار قانونی متناسب صادر شده است. یکی از متهمان این پرونده که در حال حاضر زیر ۱۸ سال سن دارد در دوازدهم آذرماه سال ١۴٠٠ در یک نزاع دسته جمعی که منجر به قتل یک نفر شده است شرکت داشته است. وی هم اکنون دستگیر و به‌عنوان یکی از متهمان پرونده با قرار بازداشت موقت در کانون اصلاح و تربیت نگهداری می شود. طبق گفته رئیس دادگستری خراسان رضوی این پرونده در حال رسیدگی است و به دلیل برخی پیچیدگی‌ها از جمله ضرورت شناسایی متهمان اصلی قتل، هنوز منجر به صدور رای نشده است. @shahidsayaad
در در و صورت گرفته، برای دفاع از کشور حضور جدی داشت، ماجرای حضور ایشان در اغتشاشات سال ۸۸ را اینگونه روایت می کند: بارها برای مقابله با فتنه گران که در به خیابان ها آمده بودند. به همراه به محل اغتشاشات رفتیم . ازآن‌هایی که بگوید باید به من موتور و امکانات و کلاه ایمنی و ضربه زدن به آن بروم و از کشور دفاع کند نبود، دل شیر داشت و در شرایطی که برخی می‌ترسیدند موتورهایشان به آتش کشیده می‌شد و جا می‌زدند با موتورهای شخصی خود را. میدان آمد. در یکی از تجمعات آشوب گران که برای مقابله با تخریب اموال عمومی و جلوگیری از اغتشاش آنها حضور پیدا کردند، درگیری به اوج خود رسید و فتنه گران موتور ما را محاصره کردند و را به کوبیدند. اگر قصد اغتشاش گران را داشت. مقابله با ما بود، سخت سنگ را به سینه و یا پاهای ما نشان می‌دادند، اما سنگ را به سمت یک نشانه رفتند و سنگ به زیر کرد و آن‌چنان دردی به وارد کرد که به دور خود می‌پیچید. حال غش کردن بود که او را به بیمارستان منتقل کردند . شدت این سنگ به حدی بود که پر از شد و اینگونه شکافته شد و تا مدت ها، وقتی لبخند می زد، جای این زخم بر آنها به خوبی قابل دیدن بود. آن جا هم به دنبال این نبود که پیگیر بحث جانبازی شود یا جار بزند که من در راه دفاع از کشور آسیب دیدم، با هزینه شخصی اش، موضوع معاینه ودرمان خود را دنبال کرد؛ آن ضربه آن قدر محکم بود که بخشی از آن گرفت. ، روز بی حس بود. یکی از دلایل هم در اعلامیه ایشان نوشته شده همین مجروحیت ایشان در فتنه ۸۸ است. ❥↬ @shahidsayaad ═‌‌‌═‌══‌═‌‌‌‌ೋ❅🦋❅ೋ═‌═‌═‌═‌‌‌═‌‌‌
به گزارش گروه دانش و فناوری خبرگزاری آنا، ، و سه شهرری هستند که در جمع اعتراض دانشجویان به در شرکت داشتند و توسط به رسیدند. که با خود را با نام آشنا کردند. ؟ ؟ بگذارید اینطور تعریف کنیم که، حمله به و در با ، و که واکنشی اعتراضی به برقراری مجدد با دول و# آمریکا بود، آغاز شد؛ و درست هشت سال بعد و به دنبال به انحلال بیستمین ، چتربازان و کماندو‌های ارتش رژیم شاه در تاریخ از راه آسمان به دانشگاه تهران حمله کردند و از و در این حادثه شدند. پس از تداوم موضوع و با جدی‌تر و پیوسته‌تر شدن اعتراضات و حرکت انقلابی مردم در ، – در دولت جمشید آموزگار و در در اعتراض به کشتار ، و و برای نکوداشت آنان، در محوطه دانشگاه اجتماع کردند و علیه شعار دادند و در نهایت گارد دانشگاه پس از بی‌اثر دیدن ، از شهربانی تبریز کمک خواست و ماموران شهربانی نیز با جنگی به سوی معترض جمعی از آنان را به کشیدند. @shahidsayaad ═‌‌‌═‌══‌‌‌‌ೋ❅🦋❅ೋ═‌═‌═‌‌‌═‌‌‌
به گزارش گروه دانش و فناوری خبرگزاری آنا، ، و سه شهرری هستند که در جمع اعتراض دانشجویان به در شرکت داشتند و توسط به رسیدند. که با خود را با نام آشنا کردند. ؟ ؟ بگذارید اینطور تعریف کنیم که، حمله به و در با ، و که واکنشی اعتراضی به برقراری مجدد با دول و بود، آغاز شد؛ و درست هشت سال بعد و به دنبال به انحلال بیستمین ، چتربازان و کماندو‌های ارتش رژیم شاه در تاریخ از راه آسمان به دانشگاه تهران حمله کردند و از و در این حادثه شدند. پس از تداوم موضوع و با جدی‌تر و پیوسته‌تر شدن اعتراضات و حرکت انقلابی مردم در ، – در دولت جمشید آموزگار و در در اعتراض به کشتار ، و و برای نکوداشت آنان، در محوطه دانشگاه اجتماع کردند و علیه شعار دادند و در نهایت گارد دانشگاه پس از بی‌اثر دیدن ، از شهربانی تبریز کمک خواست و ماموران شهربانی نیز با جنگی به سوی معترض جمعی از آنان را به کشیدند. @shahidsayaad ═‌‌‌═‌══‌‌‌‌ೋ❅🦋❅ೋ═‌═‌═‌‌‌═‌‌‌