#امام_زمان_عج
#مناجات
#ماه_مبارک_رمضان
#غزل
شب و فضای حرم هرچه خواستم دارد
فقط حضورِ تو را ای بهار کم دارد
کجا رسد به تو مکتوب گریه آلودم
که باد هم نبرد کاغذی که نم دارد*
مرا به بزمِ مناجات خویش مهمان کن
که با صدای تو لطفیدگر حرم دارد
تویی تو ماهِمبارک که هر سحر رویت
هزار فیض بر این ماه محترم دارد
غریب و خسته به درگاهت آمدم رحمی*
نگاه کن که به دلی که هزار غم دارد
فقط میان قنوتی به یاد ماهم باش
خدا به دست تو الطافِ دم به دم دارد
سیاه نامهی مارا خدا به کس ندهی
بده به آنکه فقط چشم او کرم دارد
مرا هزار امید است و هر هزار تویی*
اگرچه راهِ وصالِ تو پیچ و خم دارد
نمیرسد به حضورت کسی مگر آنکه
به زیر بار غمت شانههای خم دارد
به پیرزن نظری کن به جان مادرتان
هوای کرببلا اشک مادرم دارد....
*منسوب به جناب صائب
*حضرت حافظ
*بهبهانی
#حسن_لطفی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_ام_المومنین_خدیجه_سلام_الله_علیها #مدح
تا چرخهی چرخِ عشق، چرخش دارد
تا نور خدا به عرش تابش دارد
این نام خدیجهست که همراه رسول
بر تارک اسلام درخشش دارد
#سیدهاشم_وفایی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حضرت_ام_المومنین_خدیجه_سلام_الله_علیها
می توان گفت بی محبت تو
دین اسلام هم نتیجه نداشت
من قسم میخورم رسول الله
همسری بهتراز خدیجه نداشت
#مجید_تال
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#حضرت_ام_المومنین_خدیجه_سلام_الله_علیها
#وفات
تویی که همزبان و همسر نجم امین بودی
چه در سختی چه آسایش، برایش همنشین بودی
که رو کردی به دین وقتی تمام شهر کافر بود
نخستین بانوی اسلام در آن سرزمین بودی
تو را هم طاهره خواندند و هم شهبانوی بطحاء
ولی در وصفت این کافیست : کوثر-آفرین بودی
اگر نامیده عامالحزن پیغمبر وفاتت را
تو بیش از آنچه میدانیم با احمد عجین بودی
برایت جبرئیل از جنت اعلی کفن آورد
یقینا لایق این هدیه از عرش برین بودی
گواهی میدهد قرآن، شهادت میدهد تاریخ
نه تنها مادر زهرا، که ام-المؤمنین بودی
#نفيسه_سادات_موسوى
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#حضرت_ام_المومنین_خدیجه_سلام_الله_علیها
مانند حب احمد و زهرا و مرتضی
حب خدیجه پایه ی اصلی دین ماست
#محمد_جواد_شیرازی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#حضرت_ام_المومنین_خدیجه_سلام_الله_علیها
جایت اگر چه زیر کَسای نبی نبود
مادر شدی خلاصۀ آن پنج تن شدی
چندین کفن اگر چه مهیای تو شده
مادربزرگِ یک نوۀ بی کفن شدی
#مسعود_اصلانی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#ماه_مبارک_رمضان
#مناجات
#غزل
تو راه آمدی نشدم سر به راه ، نه
یک روز من تمام نشد بی گناه ، نه
نامه سیاه آمده ام سوی تو ولی
این غیر ممکن است روم رو سیاه ، نه
با اینکه نیست بین بساطم به غیر آه
اما به جز تو نیست خریدار آه ، نه
اینجا عِقاب یا که جزایش محبت است
کس نا امید نیست در این بارگاه نه
ما را کسی نذاشت محل ، تو گذاشتی
ما را کسی نداد به جز تو پناه نه
من هر چه ام گدای حسینم نگو به من
جان حسین فاطمه روحی فداه ، نه
از بچگیم کارگرم در حسینیه
این عمر با حسین نگشته تباه نه
یک کوفه را حسین به حاجت رسانده پس
گودال بود بیت کرم ، قتلگاه نه
این پادشاه ، دوش نبی بوده مرکبش
با مرکبت نرو ،روی این جسم راه نه...
#محمد_حسین_رحیمیان
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#ماه_مبارک_رمضان
#مناجات
#غزل
کار گناهکاری، دیگر به مو رسیده
در باز کن به رویم، بی آبرو رسیده
از من کسی در اینجا بیچاره تر ندیده
صد شرّ، به من ز نفسِ درّنده خو رسیده
هی سنگ خوردم اما خود را به تو رساندم
این جسم و جان زخمی، با صد رفو رسیده
حرفی بزن دلم را بشکن ضرر ندارد
این بنده به تفاهم، با گفتگو رسیده
پاکم کنید اگرچه، آلوده و خرابم
ای اشک ها بریزید، وقت وضو رسیده
ممنون مادرم که دست مرا گرفته
خیری اگر رسیده، تنها از او رسیده
امشب خدا علی را دنبال ما فرستاد
امشب گدا به حیدر، بی پرس و جو رسیده
آلودگی من را با یاعلی خریدند
این بار هم به داد من ذکر هو رسیده
کاری به کس ندارم، وقتی حسین دارم
هرچند تشنه بودم دستم سبو رسیده
مادر کنار گودال، با قامت خمش گفت؛
حیدر کمک که وقت ذبح گلو رسیده
#رضا_دین_پرور
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#ماه_مبارک_رمضان
#مناجات
#مثنوی
آمدم..،در می زنم..،یا رب! گدایت را ببین
باز هم این بنده ی بی دست و پایت را ببین
ظرف خالیِ طعام سائلات را پُر نکن
نان من گریه است..،نان بنده را آجر نکن
بار من روی زمین مانده است..،بارم را بخر
خوب و بد هرچیز دارم را بیا یکجا بخر
ای پناه بی پناهی ها..،پناهم داده ای
از تو ممنونم به مهمانیت راهم داده ای
شکر می گویم هزارانبار..،ستاری خدا
وای اگر از باطن من پرده برداری خدا
هیچکس گردن نمی گیرد منِ شرمنده را
مثل فرزندِ پدرمُرده بغل کن بنده را
در زمان ارتکاب جرم،بی باکم نکن
تا مرا پاکم نکردی از بدی،خاکم نکن
قلب تاریک مرا از روشنی آکنده کن
عزم ترک معصیت را در وجودم زنده کن
بارها وقتی که می بینم دچارم بر گناه
هر دمی که بیخ پیدا کرد کارم در گناه
رو به زهرا می کنم..،زهراست پشتیبانِ من
جای دیگر را ندارم جز درِ این خانه من
هرچه باشم..،او بخواهد..،می شوم آخر درست
از منِ آلودهدامن می کند نوکر درست
تا دم افطارها یادی ز عطشانش کنم
چشم روزهدار خود را سیر،گریانش کنم
▪️
▪️
خون سرخی بر عبای رنگ یشمش ریختند
تشنه بود و آب را در پیش چشمش ریختند
دست شمر افتاده بود آن زلفدرهم ریخته
خشکی لبهاش را با چکمه برهم ریخته
نیزه جای جرعه آبی،در گلویش می کنند
پیش چشم مادر او پشت و رویش می کنند
بعد گودال از حوالی حرم رد می شوند
شمر و خولی پیش راه زینبش سد می شوند
#بردیا_محمدی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#مناجات
#ماه_مبارک_رمضان
#غزل
قلب را تا ربّم از خوف و رجا بیرون کشید
جای صحبت از لبم یاربّنا بیرون کشید
ارزش فقر من اینجاها مشخص میشود
از دو تا دست تهی، دست دعا بیرون کشید
زودتر از هر رفیقی دست من را هم گرفت
نارفیقش را، ز افکار خطا بیرون کشید
بین گِرداب گناهان، ناگهان گریان شدم
مُرده ای بودم که این دریا مرا بیرون کشید
ورشکسته می زند آتش به اموال خودش
او مرا از ورشکستن بارها بیرون کشید
باید از این زودتر، او به حسابم می رسید
باز هم پرونده من را رضا بیرون کشید
زیر ایوان نجف، زهرا دل من را شکست
از دل سنگم علی سنگ طلا بیرون کشید
باز ممنون حسینم که مرا با روضه اش
از صف جامانده های کربلا بیرون کشید
زائرم کرده که من بعداً سلامش کرده ام
آنکه از خاک تنش، خاک شفا بیرون کشید
حرف می زد خواهرش با گریه و میگفت حسین
کاش می شد از دهانت نیزه را بیرون کشید
کاش میشد در هیاهوی خیام و قتلگاه
تیرها را از تن تو بیصدا بیرون کشید
آه! من دیدم که بعد از سنگبارانت حسین
پیری از زیر عبای خود عصا بیرون کشید
تشنه ی بی سرپناه! اینقدر دست و پا نزن
مادر آمد خنجرش را شمر، تا بیرون کشید
#رضا_دین_پرور
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#ولادت
#مربع_ترکیب
با اجازه از خداوند حسن
کیست امشب رب هر بنده؟!حسن!
میروم با ذوق در بند حسن
"هو" نوشتم جای پسوند حسن
آری آری این بود توحید من
سجده کردم بر یکی! آن هم حسن!
کاسه ی تقوایم امشب لب پر است
گوشم از توصیه ی زاهد کر است
جای ساغر خُم بیاری بهتر است
این می از انگور نه! از کوثر است
کیف کن امشب شب سلطانی است
باده ی ناب علی مجانی است
به به از این کوچه بوی نان رسید
اولین فرزند آقاجان رسید
برکت اسمش به هر دکّان رسید
آی نوکرها خبر! سلطان رسید
اولین باری که گفتم یا حسن
دشت اول را گرفتم با حسن
چینی خرد دلم را بند زد
عقل و ایمان مرا پیوند زد
یک حسن گفتم به کامم قند زد
فاطمه بر صورتم لبخند زد
یاحسن گفتم به ما مرهم رساند
پول تو جیبی مارا هم رساند
از علی تا درجمل رخصت گرفت
دشت را آن جذبه و هیبت گرفت
جان لشگر را به یک ضربت گرفت
آن زن از ترس حسن لکنت گرفت
کیف کرد آنجا علی،گفت این سخن
تو معز المومنینی یا حسن!
گرچه نوکر بیشتر دارد حسین
عاشقانی خون جگر دارد حسین
کشته مرده هر قَدَر دارد حسین..
دل به دست یک نفر دارد حسین..
ای حسینی ها حسین کربلا..
بوده خود از شیعیان مجتبی
مجتبی یعنی امام کربلا
سفره دار خاص و عام کربلا
پرشده از او تمام کربلا
صلح او روح قیام کربلا
تربت اعلی اگر شد موتمن..
چون به خاکش خورده دستان حسن!
رسم باشد بهر مردی با کرم..
سنگ قبری خوب و یک صحن و حرم
پس چه شد آن نذرهای مادرم؟!
پس چرا گنبد نداری دلبرم؟!
دادِ ما درآمده از صبر تو
کشت مارا داغ سنگ قبر تو
آفتاب این سمت ها اصلا نتاب
وای از دست تو، وای ای آفتاب
گاه تابیدی مکرر بر رباب
گاه تابیدی سه روز بی حساب
ما قیامت را چو هیات میکنیم
از تو به زهرا شکایت میکنیم
#سید_پوریا_هاشمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem