eitaa logo
مقالات حسینی منتظر
156 دنبال‌کننده
468 عکس
263 ویدیو
34 فایل
بخشی از مقالات متنوع سیدمحمدحسینی(منتظر) فرزند مرحوم حجة‌الاسلام و المسلمین؛ حاج سید میربابا حسینی(فاطمی) (اعلی الله مقامه الشریف) در حوزه‌های مذهبی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و...
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212بهتان رحمانی ❌بهتان شیطانی (بخش سوم): 👈بخش قبلی👉 خلع سلاح ایران توسط پزشکیان! اشاره کردیم که؛ عبارت در توصیه (ص)، مأخوذ از عبارت قرآنی (بقره/۲۵۸) است و اینکه ، مکلف به با هستند. و ضمیر ، به کفار برمی‌گردد (نه به به ) و نیز اشاره کردیم که دشمنان، یک است جهت تنبه خلایق. و همچنین اشاره شد که تجمع سران کشورهای دنیا در ، بهترین فرصت برای است. فلذا انتظار می‌رود که سفیر کبیر «نهضت+نظام اسلامی» و فرستاده به چنین مجال عظیمی، افکار جهان را سازد. و البته احتمال دادیم که ، انتخاب کاملاً غلطی است و موجب واقعی! که متاسفانه و غرق در !، مرتکب این با شد! حال باید این نتیجه‌گیری تکمیل شود با این نکته تلخ که این فرصت‌سوزی (به متأثر از ملت!)، نوعی و چیزی در مفهوم همان است و لذا مستوجب و خواهد گشت. آری! انتظار می‌رفت که ، بتوانند را مبهوت سازند ولیکن را در و «حیرت‌های شگفت‌انگیز» فرو بردند! البته ناگفته نماند که شاید ()، ادعا نماید؛ اگر قرار بود که من در قامت ، دشمنان را سازم، در کار خود کاملاً موفق بودم! زیرا تمام کسانی که از حرف‌های من حیرت کردند (بویژه آن ۱۴ میلیون نفری که به من رأی ندادند!)، از شمار دشمنان هستند! و مگر من قبل از حرکت، اعلام نکردم که با برادرم؟! وقتی که من برادر آمریکا هستم، بالتبع هستم و حال بخوبی توانستم این دشمن و نیز هواداران این دشمن را مبهوت نمایم! و اصلاً چه کسی گفته که مصداق «هُم» در «باهتوهم» پیغمبر، آمریکا و اسراعیل و اروپا هستند؟! این‌ها که برادران ما هستند. همین کسانی هستند که با (کشور+ملت!) اسراعیل و حامیان آن، سرستیزی دارند و لذا مخاطبین من و هستند که باید عمیقاً در بهت و حیرت فرو بروند که رفتند. درود بر من که به دستور عمل کردم! و از آن‌جا که ملت ایران و امت اسلام با اسراعیل و حامیان آن، دشمنی دارند، باید بشوند و دفاع از خود را هم به و همپالگی‌های آن بسپارند. و و از این بهتر و بالاتر، دیگر چه می‌خواهید؟! و اما اینکه قرآن می‌گوید؛ «وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَ أَمْتِعَتِكُمْ فَيَمِيلُونَ عَلَيْكُمْ مَيْلَةً وَاحِدَةً» (نسآء/۱۰۲)، و «از سلاح خود غافل نشوید»؛ این یک نگاه است! طرف دیگر نگاه دیگری دارد! عین همون قضیه فتنه؛ «آنچه شما به آن میگویید فتنه، شما تصور میکنید حق با شماست و آنها فکر میکردند حق با آنهاست.» پس بهتره برای این که ، این آیات و روایات را بگذارید کنار و به وفاق با اسراعیل و آمریکا بپیوندید. پوزیده‌ای که عین یک براحتی می‌بافد (که ، حریف مورد حمایت ابرقدرت‌ها نیست!)، ⁉️چه می‌فهمد که «كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ ۗ وَ اللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ» (قرآن/آل‌عمران/۱۶۰) چه معنا و مفهومی دارد؟! ⁉️وی چه درکی از «إِنْ يَنْصُرْكُمُ اللَّهُ فَلَا غَالِبَ لَكُمْ ۖ وَ إِنْ يَخْذُلْكُمْ فَمَنْ ذَا الَّذِي يَنْصُرُكُمْ مِنْ بَعْدِهِ ۗ وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ» (قرآن/بقره/۲۴۹) دارد؟! ! پشمکیان و ذلیلیان و عرقچیان، متأسفانه چیزی نیستند بجز و مایه سرافکندگی و آبروریزی و نظام برآمده از و و و در ! 👌چنانچه () تمایلی دارد تا 👈«داغ ننگ خرفتی»👉 خود را از پیشانی خود ازاله نماید، الساعة باید طی نشستی فوق‌العاده، این را خلع عنوان نموده و جهت محاکمه و مجازات به معرفی نماید! (یک ذره از تهور را داشته باشید که با چه کرد!) ...ادامه دارد. ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۷/۳ 🌐 👈حیفه نبینی👉 💠 🎲 👈محل نظرات👉 🙏
فرهنگ پل نشيني.pdf
238.9K
مقاله‌ای کوتاه و مختصر پیرامون روحیات و خصائل ایرانیان تحت عنوان «ملتی آتشین در گذرگاه ایران» که در سال ۱۳۷۹ تایپ و منتشر شده است. ایرانیان بعنوان عجیب‌ترین ملت دنیا، دارای فرهنگ خاصی هستند که می‌توان آن را «فرهنگ پل‌نشینی» نامید! این مقاله با هماهنگی یک نهاد فرهنگی، به زبان روسی، ترجمه و در اختیار دانشمندان علاقمند به ایران‌شناسی روسیه، قرار گرفت. ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۷/۴ 🌐 👈حیفه نبینی👉 💠 🎲 👈محل نظرات👉 🙏
🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 ملتی آتشین در گذرگاه ایران 👌 این مقاله در سال ۱۳۷۹ تحریر شد: (بخش ۰۱): بسمه تعالي ملت آتشين بر فراز پل ايران از عناصر اصلي است وليكن با طبيعتي بسيار شگفت‌انگيز! گاهي گرمازا و روشنايي‌بخش و حيات‌آفرين و گاهي خمود، سرد، خاكستر و اسير بادهاي سرگردان و گاهي داغ و سوزان با شعله‌هايي ويران‌گر و خطرناك همچون خُلق و خُوي در طول قرون متمادي! گاهي با يكي دو فوت كودكانه چيزي جز دود از آن باقي نمي‌ماند و گاهي آنچنان شعله‌كشان به هر سوي هجوم بي‌امان مي‌برد كه مهار ناپذير مي‌نمايد! در عين‌حالي‌كه بدون آن زندگي‌ها بي‌فروغ است اما بي‌رحم و غير قابل اعتماد نيز هست! گاهي با يك جرقه منفجر مي‌شود و شعله‌ها بر مي‌كشد و گاهي با قدري آب و خاك دم فرو مي‌بندد! در اين مقاله مي‌خواهيم اين ادعا را بررسي و ثابت كنيم كه ، منحصر بفردترين فرهنگ‌ها در جهان است و كمتر ملتي را مي‌توان يافت كه داراي چنين اخلاقيات و آداب و رسومي باشد! كامل‌ترين تعريف در باره اين همانست كه گفته شود: «مردمان ايران ملتي هستند با همان خاصيت‌ها و خصلت‌هاي آتش»! و علقه ديرينه از ميان عناصر اصلي طبيعت (آب و آتش، هوا و خاك، چوب و فلز) به آتش و حتي و حفظ نمادهايي از توجه بدان در قالب مراسم در نسلهاي بعدي (حتي در ) بدليل سنخيتي است كه با شخصيت تاريخي ايشان عجين گرديده است. و شايد بجرأت بتوان گفت كه اگر پيكر ايرانيان كالبدشكافي شود شعله‌هايي آتشين از جسم آنها زبانه خواهد كشيد! در اين راستا ناچار به طرح دو مقدمه هستيم تا بتوانيم نتيجه‌گيري مطلوب خود را داشته باشيم: ۱) پل‌نشيني همانند پـل بسيار موسّع و بزرگي است بر روي يك رودخانه‌اي بسيار بزرگتر، رودخانه‌اي از شمال به جنوب و پلي از شرق به غرب! رودخانه بالايي اين پل است كه گويي از يخ‌بندان‌هاي سرد سرچشمه مي‌گيرد و پايين آن نيز به آبهاي گرم و مي‌ريزد. اين پل بزرگ كه گويي و را به همديگر پيوند مي‌دهد، ساليان ديريـني است كه گذرگاه اصلي انواع جريانهاي اقتصادي، نظامي، فرهنگي، اخلاقي، سياسي، ديني، اجتماعي و هنري شرق به غرب و بالعكس بوده است. زيرا از قديم‌الايام عبور از شمال و جنوب اين سرزمين به دليل موانع طبيعي بويژه و با صعوبت و بلكه به ندرت صورت مي‌گرفته است و حال آنكه عبور از سطح اين سرزمين با عنايت به تنوع دمايي و آب و هوايي آن به سهولت امكان‌پذير بوده است. عبور از روي اين پل پهناور، بهترين نماد و مصداق و گواه مدعاي صادق ماست. مردمان شرق و غرب دنيا در عبور از روي اين پل بزرگ داراي انگيزه‌هاي مختلفي بوده‌اند. گاهي انگيزه آنها عملكردي اقتصادي، سودي تجاري و منفعتي بازاري بوده است و گاهي انگيزه آنها سياسي، توسعه قدرت، تصرفات نظامي و فتح و الحاق سرزمين‌هاي جديد به قلمرو سلطنت خود بوده است. و شايد بيشترين لشگركشي‌هاي از روي اين پل بزرگ صورت پذيرفته باشد. مغول‌ها، چيني‌ها، افغان‌ها، هندوها و امثالهم از شرق به غرب و رومي‌ها، ترك‌ها، عرب‌ها و آفريقائي‌ها از غرب به شرق. و بدين‌گونه بوده كه مردمان اين سرزمين كمتر زماني بوده كه به حال خود رها شده و در آسودگي و آرامش زيسته باشند و بلكه عمدتاً و متناوباً و بلكه متوالياً داراي مهماناني بوده‌اند اعم از انواع ميهمانان خوانده و ناخوانده! كه يا بايد با آنها مي‌جنگيده‌اند و يا آنكه از آنها پذيرائي مي‌كرده‌اند! البته معمولا پذيرائي نموده‌اند تا بدانجا كه ضرب‌المثلي جهاني شده است!! مهمان‌نوازي! اين ملت همواره و خواه و ناخواه ميهماناني داشته است زيرا دروازه‌هاي آن هميشه و با آغوش باز به روي و (ولو اينكه تمدن بزرگي هم نداشته‌اند) باز بوده است و صد البته در اين ملت (به استثناء که فرستادگان را به ناحق کشتند!!) مذموم بوده است و بالعكس در اين ، اهتمام به چشم‌گيرتر بوده است چه از نوع اجباري آن و چه از نوع اختياري و با طوع رغبت آن! و هر مهماني هم كه وارد اين شده و يا از آن عبور كرده است، بالطبع چيزهايي هم با خود آورده و باقي گذارده است و ايضاً چيزهايي هم با خود برده است. و شايد به دليل همين گوناگوني میهمانان و تأثيرات متفاوت آنها بوده است كه ذوائق، سلايق و عواطف و حتي افكار و عقايد اين ملت بسي دستخوش تغيير و تحولات فراواني گرديده است كه چه بسا عمدتاً در پي اميال اين و آن بوده است! ...ادامه دارد. ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۷/۴ 🌐 👈حیفه نبینی👉 💠 🎲 👈محل نظرات👉 🙏
🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 ملتی آتشین در گذرگاه ایران 👌 این مقاله در سال ۱۳۷۹ تحریر شد: (بخش ۰۲): 👈(بخش قبلی)👉 سازش و مدارا! مهم‌تر و چشم‌گيرتر از «تنوع آب و هوايي» اين سرزمين «تنوع ضرب‌المثل‌ها»، «تنوع مطايبات و لطيفه‌ها و جوكها»، «تنوع لهجه‌ها»، «تنوع گويشي»، «تنوع غذايي»، «تنوع لباسي» مردمان آن است كه مجموعاً اگر در سطح جهان بي‌نظير نباشد قطعا كم‌نظير است. مردمان مختلفي با فرهنگ‌ها و آداب و رسوم و اخلاقيات متفاوتي از روي اين گذشته‌اند و هر كدام به نوبه خود تأثيراتي از خود بجاي گذاشته‌اند كه بعضاً بسيار عميق و ماندگار بوده است و بعضاً هم سطحي و گذرا و البته چه‌بسا مسافرين نيز از اين تأثيرپذير بوده‌اند. و آنچه كه از همه مهم‌تر است آن بوده كه مردمان اين سرزمين در راستاي تنازع براي بقاي خود در قبال و عكس‌العمل‌هاي متفاوتي داشته‌اند و از جمله آنكه در بسياري از مقاطع از راه تسليم و سازش و وارد شده‌اند. «با دوستان مروت، با دشمنان مدارا» از شعارهاي اصيل اين ملت بوده است. زيرا و به اين و بويژه اين ملت معمولاً تمناهاي خود را تحميل مي‌كرده‌اند و اگر از طرف ، مدارايي صورت نمي‌گرفت نابودي اين ملت چه بسا امر محتومي مي‌بود. فلذا با ضرس قاطع مي‌توان ادعا كرد كه «با دوستان مروت، با دشمنان مدارا» يك شعار برخاسته از جان و دل شخصيت و در عين‌حال ساده ايرانيان است و در واقع راز بقاي اين در طول آن بوده است. و چه بسا در بسياري از موارد مدارا و جمع بستن بين آداب و اخلاق و رسوم غربي‌ها با شرقي‌ها و آميزش آنها بسادگي ميسر نبوده است و التقاطي از آنها مضحكه‌هايي را پديد آورده است؛ تعارفات تكراري، رودربايستي‌هاي بيجا، ملاحظه‌كردن‌هاي عجيب، حساسيت‌هاي شگفت‌انگيز، عصبانيت‌هاي افراطي، مصلحت‌انديشي‌هاي تفريطي، و دورويي‌ها و بسياري از صفات و خصائل مشهود و ملموس در خُلق و خوي اين ملت حتي و ايشان عمدتاً از جمله محصولات اصلي اهتمام به سازش و كنار آمدن و با انواع تأثيرگذاران بوده است. بنابراين لازمه حفظ و بقاي و يا ، مدارا و و است كه البته امري اجتناب‌ناپذير مي‌باشد. و اين انعطاف و مدارا گاهي هم چيزي نيست جز نفاق و دورويي و بلكه چند رويي! همچنانكه بدان متهم هستند و ايرانيان بعد از معاصر بسيار سعي مي‌كنند كه خود را از اين مبرا سازند! اهل كوفه! علت اينكه اهل كوفه متهم به نفاق شده‌اند به همان معجون آن شهر بر مي‌گردد. كوفه در ابتداي تأسيس، و قرارگاهي نظامي بيش نبوده است كه براي تجميع و تمركز و براي فتح احداث شده بود كه سرانجام هم با ساقط كردن سلسله‌هاي بستر لازم و فضاي مناسبي براي انتخاب فراهم ساختند تا ايشان را پذيرا گردند. وليكن مستقر در مردماني بودند كه از اقصي نقاط شهرها و باديه‌ها و سرزمينهاي بدانجا گسيل شده بودند. فلذا بر كوفه معجوني بوده است از فرهنگ‌هاي گوناگون شمال و جنوب و مركز و شرق و غرب شبه جزيره كه بالتبع بلحاظ هدف مشترك ناچار بوده‌اند با يكديگر مدارا داشته و منعطف باشند. و همين انعطاف‌پذيري موجب نهادينه شدن نفاق در شخصيت آنها گرديد و تا بدانجا پيش رفت كه از سويي (عليه‌السلام) را به و دعوت نمودند و از طرفي شمشيرهايشان را در خدمت قرار دادند و فرزندان (صلي‌الله عليه وآله و سلم) را فجيعانه و رذيلانه سر بريدند و در انجام آن بزرگترين ظلم از يكديگر سبقت گرفتند. البته امام حسين(ع) همچون پدر و برادر بزرگوارش (عليهما السلام) بخوبي بر واقف و آگاه بود وليكن گويي افشاي ، آنچنان مهم بوده است كه لازم بوده صحنه‌اي چون و براي آن تدارك ديده شود! و چه نيكو فرمود كه: «كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا»! آري در عصرها و مصرهاي ديگري نيز صحنه‌هايي مشابه صحنه كربلا و عاشورا تكرار خواهد شد و شده است. و نيز كوفه ديگري است وليكن بسيار بزرگتر از آن كوفه مدفون در و سده اول اسلامي. همچنانكه نحوه دعوت و استقبال و سپس شهادت عليه‌السلام نيز نمونه ديگري از همين رفتار است كه ايرانيان مرتكب گرديدند و پاي در جاي پاي اهل كوفه نهادند! ادعاي ميزباني و دعوت و استقبال و حتي سپردن مقام بديشان و آنگاه و و ! آيا آتش هم همين‌گونه نيست؟! ... ...ادامه دارد. ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۷/۴ 🌐 👈حیفه نبینی👉 💠 🎲 👈محل نظرات👉 🙏
🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 ملتی آتشین در گذرگاه ایران 👌 این مقاله در سال ۱۳۷۹ تحریر شد: (بخش ۰۳): 👈(بخش قبلی)👉 آيا هم همين‌گونه نيست؟! به گرماي خويش فرا مي‌خواند و ناگهان همه چيزت را در مي‌نشاند! مثال‌هاي ديگري نيز از تفاوت بلاد، قابل ذكر است كه به عنوان نمونه زنده و حاضر، اشاره مي‌كنم به تفاوت شخصيت اجتماعي مردم دو شهر و كه فاصله اين دو شهر از يكديگر يك رودخانه و يك بيشتر نيست وليكن متفاوت مردمان اين دو شهر به صورتي بارز و كاملا محسوس قابل مشاهده است. زيرا يكي از اين دو شهر تقريبا در بن‌بست جغرافيايي افتاده است و تقريبا دست‌نخورده‌اي دارد و ديگري گذرگاهي است بين فرضاً و ساير شهرهاي فلذا فرهنگي دارد كه لگدكوب شده فرهنگ‌هاي بلاد ديگر است و [که در و هم مشهود بود! و متمایزی نسبت به سایر اهالی خوزستان داشتند!]. نگارنده زماني كه مسئول بود متوجه اين نكته شد. نمونه ديگري كه سراغ دارم، منقول از ابوي است كه؛ در جوار روستايشان دهكده‌اي بوده است با مردماني از . از ز. ش. دعوت نمودند و چنان از وي استقبال نمودند كه وقتي مي‌ساخته اصحابش از باب ، اجازه نمي‌دادند قطره‌اي از آن بر زمين بريزد. حتي به دنبال سخنراني ملايم در مذمت وقت، مردم چنان به جوش و خروش آمدند و با بيل و تيشه آماده جهاد و حمله به شهرستان شدند كه آن به زحمت توانست آنها را از حركات غيرقابل كنترل بازدارد! وليكن ديري نپائيد كه اگر آن‌مرحوم از كوچه‌اي عبور مي‌كرد مردمانش تغيير مسير مي‌دادند تا مبادا به او حتی سلامي بدهند! ووو... فوّاره! گر بلند گردد عاقبت سرنگون شود. در آغاز حركت چنان با فشار و تندي و توفنده و سنگين اوج مي‌گيرد كه گويي هيچ چيزي جلودار او نخواهد بود و هر مانعي را درهم خواهد شكست ولي طولي نمي‌كشد كه از سرعتش مي‌كاهد و آنقدر بي‌حال و ناتوان مي‌شود كه گويي مفهومي بنام و جهش در قاموسش وجود ندارد و بلكه برعكس راه بازگشت مي‌گيرد و در يك حركت ارتجاعي آنچنان مي‌كند كه از جايگاه قبل از حركتش هم پست‌تر مي‌رود! و چه مشابهتي دارد با شعله‌هاي آتش كه ابتدائا چنان بالا مي‌رود كه گويي مي‌خواهد را نيز به كام خود بركشد وليكن مقطعي ديگر كه بدان مي‌نگري خاكستري است اسير زوزه‌هاي باد و پراكنده در دشتي پهناور! از اين سوي بدان سوي و... آيا چيزي بود؟! [هیچاً پوچا!!!] ۲) وراثت از خويش مي‌برند. انتقال ويژگيهاي شكلي و محتوايي، خصائل ظاهري و باطني، صفات جسماني، رواني و خصائص اخلاقي، رفتاري، افكاري، اعتقادي و حتي ذوائق، سلايق، روش‌ها، شيوه‌ها، منش‌هاي زندگي و امثالهم در انسان‌ها از به فرزندان و فرزندان و از نسلي به نسلي ديگر، امري مقتضي و گويا از انسان‌هاست و هيچ بني‌بشري نيست كه از و و از سلسله و خود ارثي نبرده باشد. چه بسيار انسان‌هايي كه قيافه و حتي آناتومي بدنشان شباهت فراواني به والدين و يا والدين والدين خود دارند، حتي رنگ چشمانشان و بافت موهايشان و تُن صدايشان و طرز راه رفتن‌شان و حتي نحوه انديشيدن و برگزيدن راهكارهاي عملي مربوطه تا آنجا كه به مرور زمان برخي از مسائل در وجود انسانها بصورت نهادينه در مي‌آيد و گويي جزو ذات تفكيك‌ناپذير ايشان مي‌گردد. چه بسيار صفاتي كه به مرور و در توالي نسل‌ها مبدّل به ذات افراد مي‌گردد. استعداد انسان‌هايي كه والدين و اجدادشان مشغوليات علمي، فرهنگي، فني، صنعتي داشته‌اند در زمينه‌هاي نرم‌افزاري بالاتر است و انسان‌هايي كه والدين و اجدادشان درگيري‌هاي فيزيكي و بدني داشته‌اند در زمينه‌هاي ورزشي، رزمي و تحركات اعضاء و جوارح و قواي جسماني مستعدتر مي‌باشند. هنرمندان نيز نشانه‌هايي از استعدادهاي هنري والدين خود دارند و فرزندان تجار و كسبه نيز در گرايش‌هاي اقتصادي و بازاري چه بسا موفق‌تر هستند و هكذا ساير اقشار در ساير زمينه‌ها و گرايش‌ها. و صد البته «چرخه‌هاي اقتصادي» روزگاران و گردش و «تداول قدرتهاي سياسي» هر زمان در انتخاب شغل‌ها و گرايش‌ها تأثير بسزايي داشته و دارند كه ممكن است بر ارثيه روحي و رواني و حتي مادي افراد غلبه كرده باشد. وليكن به ذات، هر كسي را تشكيل مي‌دهد. البته افراد تحت تأثير عوامل مختلفي از قبيل و نيز هست وليكن ، نقش بارزتري دارد. ...ادامه دارد. ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۷/۴ 🌐 👈حیفه نبینی👉 💠 🎲 👈محل نظرات👉 🙏
🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 ملتی آتشین در گذرگاه ایران 👌 این مقاله در سال ۱۳۷۹ تحریر شد: (بخش ۰۴): 👈(بخش قبلی)👉 چنانكه مي‌بينيم؛ انواع توانائي‌هاي و گرامي (ص) دو برابر غير ايشان است. در و ، در و ، در مسائل اخلاقي و رفتاري و بلكه در همه‌چيز! حتي ديرتر از ، مي‌شوند. زيرا اينان با ديگران قدري متفاوت است و البته اين تبعيض در هم جاري و ساريست! زيرا سادات همچنانكه اگر امور خير و نيكويي انجام دهند پاداش‌شان دو برابر ديگران خواهد بود و چنانچه كارهاي شرّ و ناشايستي مرتكب گردند و عقاب‌شان هم دو برابر ديگران است! و هم مي‌فرمايد: «لايكلف الله نفسا الا وسعها» و وسع و توانايي انسان‌ها از لحاظ كيفي و كمي، مختلف و متفاوت و گوناگون است. فلذا «بنياد و بنيان شاكله انسان‌ها است». وراثتي كه در طول قرون متمادي و نسل‌هاي پياپي، تكوين يافته و در مواجهه با اوضاع ، ، ، و ، رنگ و لعاب‌هاي مختلفي به خود مي‌گيرد. خصوصيات ژنتيكي انسان‌ها بسيار فراگيرتر و عميق‌تر از خصلت‌هاي اكتسابي از محيط مكاني و زماني آنها مي‌باشد. ايرانيان: با عنايت به دو مقدمه مذكور مي‌توان نتيجه گرفت كه ، چگونه مردماني هستند؟! ، مظهر و تجلي تمامي صفات و خصائل نياكانشان هستند كه به در وجود آن‌ها رخنه كرده و در ايشان، نهادينه شده است و از ايشان چيزي ساخته است كه مي‌توان آنرا به صورت يك تجسم نمود. زندگي در ميان اين ، زندگي در ميان آتش است با همه خوبي‌ها و با همه بدي‌هايش. كردن بر اين مردم، حكومت كردن بر آتش است با همه خطرات و جلواتش. چه بسا آنچنان به خاموشي و خمودي گرايد كه از فوت كردن پياپي آن براي افروختنش چيزي جز سرسام عايدت نگردد و چه بسا به ناگهان چنان شعله كشد كه دامنت را و بلكه تمام هيكلت را هم جزغاله سازد! اگر بر روي آن آب بريزي جلزّ و ولزّش گوش جهان را كر مي‌كند و دودش آنرا كور و اگر نفت و بنزين بر آن بپاشي بازهم گويي مي‌خواهد تمام جهان‌را بر افروزد. واي بر آن روزي كه ناشيانه بجاي بر آن بريزي و واي بر آن روزي كه بجاي بر آن بپاشي! بايد كه بسيار فراوان و فوق‌العاده‌اي داشته باشي تا بتواني مدت ديريني بر ايشان يا و یا باشي وگرنه مصاحبت با ايشان زود سر خواهد آمد! حكومت بر جهان! كسي كه بتواند بر اين ملت، حكومت نمايد قادر است بر تمام جهان حكم براند وليكن معلوم نيست كه اگر كسي بتواند بر تمام دنيا نمايد توانايي حكومت بر اين ملت را هم دارا باشد. زيرا حكومت كردن بر اين مردم، بازي كردن با آتش است. آتشي دوست داشتني و آتشي نفرت‌انگيز! اگر از اين آتش، دور گردي سرماي جانكاهي در انتظار توست و اگر با اين آتش همآغوش گردي ترا خواهد سوزانيد و حفظ اندازه و فاصله و مراوده و مرابطه با اين ، مهارت فوق‌العاده‌اي را مي‌طلبد. بناگاه بلندت مي‌كند و بناگاه بر زمين مي‌كوبدت! عجايب صنعتي ديدم در اين دشت! زين ...! بارزترين وجه مطلب آنست كه اين قوم در طول قرون آموخته‌اند كه با هر از راه رسيده‌اي رفتاري داشته باشند ولو اينكه در پشت سر آنها صفحه بگذارند و لب به هجو و تمسخر گشايند. چه‌بسا كه بر روي شمشيرهاي آخته بكشند و بناگاه وي را در خويش بفشارند! و چه‌بسا در آغوش استقبال‌شان از ، دشنه‌اي نهفته باشد كه قلب نازنينش را بدرد! حتي ممكن است در يك روز؛ صبحش فرياد كشند و عصرش زمزمه بر شاه‌شان بلند گردد و بالعكس! دقيقاً مصداقي از ضرب‌المثلي ديگر در اين قوم؛ گهي زين به پشت و گهي پشت به زين! روزي را محبوب‌ترين كلمه قرن بنامند و روزي ديگر دم از حذف بزنند. روزي براي خميني، زيارت‌گاهي بنا كنند كه را خيره سازد و روزي ديگر بخواهند كه حتي ياد او را به بسپارند. شگفتا و يا للعجب! والسلام سید محمد حسینی مدیرمسئول خانه آموزش هنر و ادبیات سوره حوزه اندیشه و هنر سازمان تبلیغات اسلامی زمستان ۱۳۷۹/تهران 💠 این مقاله☝️را ۲۸ سال قبل (۱۳۷۵) بر اساس تجربه‌ای شخصی از سال ۱۳۶۴ که در لشگر ۷ ولیعصر(عج) داشتم، نوشته بودم و در سال ۱۳۷۹ آن‌را بازنویسی کردم و چنانچه امروز هم بخواهم آن‌را بازنویسی بکنم، قاعدتاً در نحوه ارائه مطلب و عبارات و کلمات آن، تغییراتی خواهم داد. ولیکن اصل و اساس آن، چندان تغییری نخواهد یافت و شاکله کلی آن به قوت خود باقی خواهد ماند. مدعای این مقاله، غیرقابل پیش‌بینی بودن است! فلذا می‌توان این را ملتی نامید! ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۷/۴ 🌐👈حیفه نبینی👉 💠 🎲👈محل نظرات👉 🙏
🇮🇷﷽☫ 💎@SMHM212 ملغمه ایرانی (بخش اول): حرف‌های سیاسی+دینی پزشکیان؛ نمادی از گیج‌فرهنگی کهن ایرانیان بعضی از متأثر از توصیه پیشینیان خود، از با ، وحشت دارند! زیرا معتقدند که ایرانیان، مردمانی هستند و حریف خود را می‌برند چشمه و برمی‌گردانند تشنه! ای‌بسا آن‌ها را نماد آشکار ایرانیانی بدانند که حرف‌های جدی و شوخی آن‌ها براحتی قابل تشخیص نیستند! چه‌بسا که شوخی‌ترین حرف‌های خود را جدی می‌گویند و جدی‌ترین حرف‌های خود را شوخی! بنده به عنوان کسی که در جای جای ایران، تردد و بعضاً مدتی زیست و لذا بیشترین مراوده متنوع را با انواع ایرانیان داشته و همچنین در انواع کشورهای دنیا از شرق دور تا غرب دور، سیاحت داشته، نه تنها تصور غربی‌ها را در مسئله گیج‌کننده بودن ایرانیان، تأیید می‌کنم بلکه در ریشه‌یابی علت تشکیل چنین شاکله‌ای در شخصیت ایرانیان، به مطالعه و تعمق پرداخته و معتقدم که اساساً ، گیج‌کننده است! یعنی این ماست که حتی خود ما را گیج کرده است! و براستی می‌توان گفت؛ چون فرهنگ ما شترگاوپلنگی است، باعث گشته که همه‌چیز ما شود! «زرافه» را سایر مردمان دنیا، زرافه می‌بینند و می‌نامند ولیکن ایرانی‌ها آن‌را ترکیبی از «شترگاوپلنگ» می‌بینند و می‌نامند و لذا متفاوت از است! در فرهنگ لغت هم آمده است: «زرافه؛ کنایه از هر چیز نامعلوم و غیرمشخصی است که از آن نتوان سردرآورد»! همچنانکه اصطلاح «شتر گاو پلنگ»؛ کنایه از هر چیز نامربوط و نامعلومی است که اجزایش تناسب ندارند و نمی‌توان از آن سر در آورد؛ چه حیوان باشد چه شیء و چه اخلاق و رفتار نامشخص یک فرد! مثل رزافه که معلوم نیست شتر است؟!، پلنگ است؟! یا گاو است؟! از یک طرفی مجلس ما شیک و قشنگ وز یک طرفی عرصه به ملّیون تنگ قانون و حکومت نظامی و فشار این است حکومت شترگاوپلنگ (فرخی یزدی) این مسئله غم‌انگیز و اندیشناک، سالها و بلکه دهه‌هاست که از خلجان‌های ذهنی نگارنده بوده، موجب کنکاشی گردید که به تحریر مقاله‌ای تحت عنوان 👈«ملتی آتشین در گذرگاه ایران»👉 در سال ۱۳۷۹ انجامید و با آنکه مقاله نسبتاً کوچکی بود ولیکن وقتی که با هماهنگی یکی از نهادهای فرهنگی، توسط یکی از اساتید مسکو به زبان روسی ترجمه شد، تبدیل به کتابی قطور گردید! و آن دانشمند روس (که بهتر از بنده به زبان فارسی، مسلط و تقریباً همه‌جای ایران را درنوردیده بود!!)، اذعان کرد که بعد از ترجمه مقاله بنده، دچار حیرتی عجیب در باره فرهنگ و شخصیت ایرانیان شده است! و ظاهراً هم متحیر شده بود! خب! قبل از اینکه دریابیم؛ این فرهنگ از کجا آغاز شده؟ و چه فرجامی خواهد یافت؟ لازمست در درنگی بکنیم: شاید بهترین شاهد مثال ما دو مجموعه ساختمانی احداثی در باشد که طی یادداشت‌هایی با عناوین؛ 👈تاج شاه؛ نماد امّ‌القرای اسلام!👉 و 👈دو وصله ناجور در ناف تهران!!👉 بدان‌ها اشاره کردم. فلذا تکمیل همان مبحث، می‌تواند به طرح مسئله ما کمک کند: آقای در صفحه اینستاگرام خود نوشت: «چند سالی است که وقتی از کنار رد می‌شوم، با سازه نازیبایی به نام "مسجد و مجتمع فرهنگی مذهبی حضرت ولیعصر" روبرو می‌شوم که به لحاظ معماری، اصلاً با معماری روبه روی آن قابل مقایسه نیست. اخیراً موقع نماز ظهر وارد این مجموعه شدم و غصه‌ام صدچندان شد. هزینه هنگفتی صورت گرفته ولی هیچ کاربری مشخصی که در شأن این مکان و مردم مشتاق باشد به چشم نمی‌خورد. محل نماز، وضعیت سرویس‌های بهداشتی، فضاهای سربسته بدون استفاده و محیط پیرامونی با بدسلیقگی فراوان به شما خوش‌آمد می‌گویند. چقدر خوب بود حالا که جلوی یک سازه معروف قبل انقلاب، مجموعه عظیم و گرانقیمتی را علم می‌کنیم به فکر جوانانی که این دو اثر را در یک لحظه با هم مقایسه می‌کنند، هم باشیم. نمی‌دانم مسئول رسیدگی به این امور کیست؟» و حال آنکه متقابلاً؛ پس از طی مرحله طراحی، از ، تهران و بهشتی به عنوان صاحب‌نظر در عرصه دعوت به همکاری می‌شود و حجت نیز در همکاری شش ماهه خود با پروژه، آن را می‌ستاید و در دفاع از اثر با توجیهی شاعرانه می‌گوید: "این یک مسجد افقی‌ست که از خاک بلند می‌شود و به افلاک می‌رود!" ⁉️ این احساس‌های متضاد، ناشی از چیست؟! همان گیج‌کنندگی همیشگی که حتی در معماری ما هم تجلی یافته است! این یا 👈مجموعه نهنگی👉 اصلاً قرار نبوده که مسجد باشد تا چه رسد به اینکه چرا گنبد و گلدسته ندارد؟! بلکه قرار بوده یک سنتی باشد تا با همسایه مدرن خود؛ هارمونی داشته باشد. ولیکن چرا هر دو مجموعه، شترگاوپلنگی و نماد شدند؟! ...ادامه دارد. ✍سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۷/۵ 🌐👈حیفه نبینی👉 💠 🎲👈محل نظرات👉 🙏
🇮🇷﷽☫ 💎@SMHM212 ملغمه ایرانی (بخش دوم): 👈(بخش قبلی)👉 حرف‌های ؛ نماد گیج‌فرهنگی ایرانیان در بخش قبلی، به دو نمونه از نگاه‌های صاحب‌نظرانه اشاره کردم که به مجموعه شترگاوپلنگی و بلکه 👈شترگاو نهنگی!👉 جنب (که خودش، زرافه‌ای بیش نیست!)، یکی آن‌را «سازه نازیبای غصه‌آور» می‌بیند و دیگری آنرا «مسجدی افقی از خاک برآمده تا افلاک رفته»!! 👌اما بنده هم هر گاه گذرم به این محله می‌افتد، احساسات خاصی پیدا می‌کنم: را که می‌بینم، یاد جلساتی می‌افتم که طی‌آنها در دوره به ارائه تحلیل‌های سیاسی/دینی می‌پرداختم و مورد استقبال جمعی از بود. و تئاتر شهر را که می‌بینم خاطره سال ۱۳۵۸ یادم می‌آید که در آن بلیط‌فروشی می‌کردم! زیرا (اعم از و کارگردانان و..)، فرار کرده و هر کدام در گوشه‌ای خزیده بودند و چراغ این ساختمان، تقریباً به خاموشی گرائیده و مدیریت ساختمان، در پرداخت حقوق کارکنان و کارگران کم آورده بود و لذا بنده و آقای ع.ع. (هر دو ۱۷ ساله!) در سالن اصلی آن، اقدام به پخش فیلم‌های سینمایی انقلابی مثل ()! نمودیم که درآمد حاصله از فروش بلیط بین ما تقسیم می‌شد! باورتان می‌شود؟! سالن اصلی تئاتر، تبدیل شده بود به سالن نمایش فیلم! فقط برای اینکه امورات روزمره آن مجموعه بگذرد و چراغ این روشن بماند! ما هم دنبال تشکیل نخستین بودیم تحت عنوان «مرکز سینمایی فجر»! ولیکن خوردیم به آغاز و بنده بسوی شتافتم! ⁉️اما چرا از خدمت به آن رسیدم به اینکه عرض می‌کنم باید هرچه زودتر تبدیل بشود به تهران؟! ⁉️چرا ساختمانی که همگان تصور می‌کردند، و شاهکار است، تبدیل شده است به غصه ایران؟! ⁉️چرا چیزی که عده‌ای از بدان افتخار می‌کردند، امروز شده است مایه ؟! ریشه قضیه برمی‌گردد به همین مبحث ما ایرانیان! 👌 بنده بعنوان یک نمونه که روزی آن‌را زیبا و خوشایند می‌دیدم و حتی دوست داشتم به دور آن، طوافی بکنم! ولیکن حالا که آن‌را می‌بینم دچار حالت تهوع می‌شوم؟! زیرا احساس می‌کنم، همانند همه اساتید معماری و بلکه همه اهالی تهران و ایران، عمری فریب خورده بودم! زیرا که طراحی آن، اساساً توسط صورت نگرفته است و بلکه طرحی از بیژن انصاری بوده که ، مهندسی ساخت آنرا به امیرعلی سردارافخمی (دکترای معماری‌ از پاریس) می‌سپارد تا بتواند خلایق را بفریبد! که علاقه به معماری خود را وقف تعمیق «فرهنگ ستم‌شاهی» کرده بود، ساختمانی شبیه در آمریکا را کپی‌برداری کرده و با سپردن اجرای آن به !؟! (که هم از طراحی‌های ۱۳۵۵ اوست و و..!)، موفق می‌شود که آن‌را به‌عنوان یک ، جا بیاندازد! ولیکن خود درباری‌ها می‌دانستند که این ساختمان، چیزی بجز یک نیست که البته به جواهراتی هم مرصع است! «افخمی»، چندماهی قبل از ، ایران را ترک کرد. او به روزنامه‌ شرق (۹۱/۱۱/۲۵) گفت که این ساختمان را به تقاضای ساخت و سخت مخالف استفاده از تراورتن و شیشه در کار روی این ساختمان بود. ایده‌ای که بعدها به نزاعی سخت و تاریخی بین او و هوشنگ سیحون و به کناره‌گیری‌اش از انجامید. افخمی در همان گفت وگو می‌گوید سفارش ساخت آجر و کاشی‌ها را به آجرپزی در داد و ایده کار را هم از برخی از آثار معماری دوره‌های مختلف تاریخی ایران () گرفت[!!] نکته‌ای که به ذهن او نرسید[!!]، اما بعدها وزیر وقت فرهنگ و هنر به او گفت این بود که اثرش که به صورت مدور ساخته شده است، شبیه است: "یادم می‌آید آن زمان مهرداد پهلبد (وزیر فرهنگ) گفت که خوب چیزی به فکرت رسیده. ساختمانی اجرا کرده‌ای که مثل یک تاج است! من گفتم اصلا به تاج فکر نکردم. الان هم که فکر می‌کنم، می‌بینم این تصور از قبل در ذهنم نبود که طرح نهایی شبیه خیمه یا فرم به خصوص دیگری باشد. این ساختمان شبیه هیچ چیزی نیست. فرم نهایی سازه، در واقع با الهام از خاطراتی که از کودکی از معماری ایرانی داشتم به ذهنم رسید." 👌 ظاهراً این ، خودش هم خبر نداشته که داشته با هدایت پشت‌پرده فرح، یک بزرگ را در ، می‌کاشته! که آن‌هم اقتباسی از یک بوده که دربار بر او بار کرده است! نه تنها او که قریب باتفاق اساتید معماری از لایه زیرین قضیه بی‌خبر بودند تا اینکه بعد از مرگ افخمی، 👈علی کیافر👉 دروغ‌های ماجرا را لو داد و سرافکندگی بُهت‌آوری را برای ایرانیان رقم زد! ..ادامه دارد. ✍سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۷/۵ 🌐👈حیفه نبینی👉 💠 🎲👈محل نظرات👉 🙏
🇮🇷﷽☫ 💎@SMHM212 ملغمه ایرانی (بخش سوم): 👈(بخش قبلی)👉 حرف‌های۲پهلوی ؛ نماد گیج‌فرهنگی ایرانیان!! با لو رفتن «کپی بودن»+«شبیه تاج بودن» طرح سازه ، اساتید جاهلی که آنرا به حُقنه می‌کردند، از شدت حُقّه و غُصّه، عده‌ای هاج شدند و عده‌ای واج!! حال؛ نیز حیران مانده‌اند که آنرا نمونه جالبی از از یک ، بشناسند یا سازه‌ای از سایه شوم ؟! فلذا ناچارند سبک جدیدی به رشته‌های معماری بیافزایند بنام ! بدتر از اوضاع روانی معمارها، حکایت سیل‌بریدی‌هایی و بود که برای ممانعت از بازسازی جنبی آن، چه قشقرق‌ها و عربده‌کشی‌ها که بپا نکردند! که ای داد و ای فریاد که به تجاوز شده است!! و باعث شدند که سازه مسجد تبدیل گردد به ! و دلخوشی رئیس وقت «امور مساجد» هم، این شد که «ما بجای گلدسته، میله‌ای روی سقف مسجد کاشتیم تا ارتفاع آن، حدود ۱۲۰ سانتیمتر از تئاتر شهر بالاتر برود»!!!👏👏😳🙄 پ.ن: 👌تئاترشهر می‌شود ترکیبی از «مرکزی بجای سابق شهرداری در قالب تاج سلطنتی با طرح وارداتی از آمریکا و اجرای معماری ایرانی» و این یعنی؛ شترگاوپلنگ! 👌مجموعه مدرن مذکور نیازمند پارکینگ و مکملی بنام است که لازم می‌شود مسجد جنبی آن، مصادره شود! ولیکن با ، نهایتاً تقلیل داده می‌شود به مجموعه شترگاونهنگ! ...ادامه دارد. ✍سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۷/۵ 🌐👈حیفه نبینی👉 💠 🎲👈محل نظرات👉 🙏
علت ارادت پزشکیان به ظریف، لو رفت ... ظریف: ... اجازه ورود به آمریکا را ندارم😁 ☝️از پیام‌های وارده☝️ نقدونظر 🤥 کذّب یکذّب کذّابا!! 🤥 ⁉️ براستی، علت اصلی علاقه شدید پزشکیان به چیه؟! السّنخيّة علّة الانضمام (سنخيّت موجب تمايل و جذب و ضميمه شدن است) و النّاس إلى أشباههم أميل (مردم به كسانى كه شبيه خودشان هستند مايل‌ترند). آن حکیمی گفت دیدم هم تکی در بیابان زاغ را با لک‌لکی در عجب ماندم، بجستم حالشان تا چه قدر مشترک یابم نشان چون شدم نزدیک و من حیران و دنگ خود بدیدم هر دوان بودند لنگ علت اساسي جذب و دفع را بايد در سنخيت و تضاد جستجو كرد ،همچنانكه از نظر بحثهاي فلسفي مسلم است كه: السنخية علة الانضمام. گاهي دو نفر انسان يكديگر را جذب مي‌كنند و دلشان مي‌خواهد با يكديگر دوست و رفيق باشند. اين رمزي دارد و رمزش جز سنخيت نيست. اين دو نفر تا در بينشان مشابهتي نباشد همديگر را جذب نمي‌كنند و متمايل به دوستي با يكديگر نخواهند شد و به طور كلي نزديكي هر دو موجود دليل بر يك نحو مشابهت و سنخيتي است در بين آنها. (جاذبه و دافعه علی علیه‌السلام / شهید مرتضی مطهری) رئیس شورای راهبردی/راهبری ، کذابی‌ست که را می‌پندارد! و شاید هم گله‌ای وجود دارد! تا نباشد چیزکی، مردم نگویند چیزها ... قرآن: «أُفّ لکم و لما تعبدون» ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۷/۵ 🌐 👈حیفه نبینی👉 💠 🎲 👈محل نظرات👉 🙏