تا باد به موی سرت افتاد دلم ریخت
تا اشک ز چشم ترت افتاد دلم ریخت
امروز میان تو و حُرّ ابن ریاحی
تا صحبتی از مادرت افتاد دلم ریخت
ای آینه ی خواهر خود تا که غبار ِ
این دشت به دور و برت افتاد دلم ریخت
امروز که یک مرتبه در موقع بازی
بر روی زمین دخترت افتاد دلم ریخت
درباره ی تنهایی و بی یاوری تو
تا زمزمه در لشگرت افتاد دلم ریخت
خورشید من امروز که این سایه ی شوم ِ
سرنیزه به روی سرت افتاد دلم ریخت
شاعر ناشناس
#ورود_به_کربلا
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
مرثیه های؛
#مرثیه_حضرت_زهرا سلام الله علیها
#مرثیه_امام_حسین علیه السلام
#مرثیه_حضرت_عباس علیه السلام
#مرثیه_علی_اکبر علیه السلام
#مرثیه_علی_اصغر علیه السلام
#مرثیه_حضرت_قاسم علیه السلام
#مرثیه_عبدالله_بن_الحسن علیه السلام
#مرثیه_دوطفلان_زینب علیهم السلام
#مرثیه_حضرت_رقیه سلام الله علیها
#مرثیه_حضرت_زینب سلام الله علیها
#اربعین_حسینی
#مرثیه_عصر_عاشورا
#مناجات_با_امام_حسین علیه السلام
#مرثیه_امام_رضا علیه السلام
#مرثیه_امام_حسن علیه السلام
#مرثیه_حضرت_رسولاکرم صلی الله علیه و آله
#مرثیه_اسارت_اهل_بیت علیهمالسلام
#اربعین
#مدح_امام_حسن_عسکری علیه السلام
#مدح_مبعث
#مدح_امام_حسین علیه السلام
#مدح_حضرت_عباس علیه السلام
#مدح_امام_سجاد علیه السلام
#مدح_امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
#مدح_حضرت_علی_اکبر علیه السلام
#ورود_به_کربلا
#مرثیه_حضرت_مسلم
#مرثیه_حضرت_خدیجه
#مدح_حضرت_خدیجه
#مرثیه_شام_غریبان
#مدح_حضرت_معصومه سلام الله علیها
#مرثیه_امام_حسن_عسکری علیه السلام
#مرثیه_حضرت_ام_البنین سلام الله علیها
#مدح_حضرت_زهرا سلام الله علیها
#مدح_امام_حسن_مجتبی علیه السلام
#مرثیه_امام_کاظم علیه السلام
#مرثیه_امام_رضا علیه السلام
#مرثیه_امام_باقر علیه السلام
#مرثیه_امام_صادق علیه السلام
#مناجات_با_امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
#مرثیه_امام_هادی علیه السلام
#مناجات_حر_باامامحسین
آه از این خاک و خارها برگرد
وای از این شوره زارها برگرد
خوب پیداست جای نخلستان
لشگری در غبارها برگرد
جان به لب کرده کودکانت را
خنده ی نیزه دارها برگرد
حرمله آمده ست و بند آمد
نفس شیرخوارها برگرد
دخترانت چقدر میلزرند
از حضور سوارها برگرد
ترس دارم که بال و پر بزنند
به علمدارمان نظر بزنند
تا که از خواهرت جدا نشوی
تا که صاحب عزای ما نشوی
تا که در خارهای این صحرا
غرق در زخم ها نشوی
تا که در شیب تند آن گودال
با لب تیغ آشنا نشوی
تا لباس تو را ز تن نبرند
تا هم آغوش بوریا نشوی
جان مادر بیا بیا برگرد
آه از این کربلا بیا برگرد
#ورود_به_کربلا
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
دلشوره اي افتاده در جانم برادر
غمگينم و سر در گريبانم برادر
حس بدي دارم، عجب دشت عجيبي ست
مبهوت سِحر اين بيابانم برادر
يك دشت مرد اجنبي دور و برماست
اينجا مزن خيمه، هراسانم برادر
در كاروانت دختران بي شماري ست
مي ترسم از آينده ؛ حيرانم برادر
جايي براي بازي طفلان تو نيست
دلواپس ِ خار مغيلانم برادر
صحراي محشر پيش اين صحرا بهشت است
خشكيده لبهاي غزل خوانم برادر
دست دخيل خارهاي ِ دشت رفته
سمت ضريح پاك ِ دامانم برادر
بادي جسارت كرد و خلخالم تكان خورد
تشويش دارم؛ دل پريشانم برادر
آن نامه هاي بار اُشتر را نشان ده
با حُر بگو در كوفه مهمانم برادر
با زينبت دنيا سرِ سازش ندارد
مظلومه ي معروفِ دورانم برادر
از كودكي با درد ِ چشمم خو گرفتم
در گريه كردن، پير كنعانم برادر
وحید قاسمی
#ورود_به_کربلا
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
با احتیاط لاله ي ما را پیاده کن
عباس جان، سه ساله ي ما را پیاده کن
با احتیاط بار حرم را زمین گذار
زانو بزن وقار حرم را زمین گذار
با احتیاط تا که نیفتد ستاره ای
می ترسم آنکه گیر کند گوشواره ای
چشم مخدرات به سمت نگاه تو
دوشیزگان محترمه در پناه تو
باحوریان رفته به زیر نقابها
یک لحظه روبرو نشدند آفتابها
این حوریان عزیز خدایند و بس، همین
این دختران کنیز خدایند و بس، همین
این دختر علی ست که بالش شکستنی است
ناموس اعظم است و وقارش شکستنی است
از این به بعد ماهِ حرم آفتاب باش
عباس جان مراقب این با حجاب باش
این دختران من که بیابان ندیده اند
در عمر خویش خار مغیلان ندیده اند
یک لحظه هم ز خیمه ي طفلان جدا نشو
جان رباب از دم گهواره پا نشو
توهستی و اهالی این خیمه راحتند
در زیر سایه ات همه در استراحتند
توهستی و به روز حرم شب نمی رسد
چشم کسی به قامت زینب نمی رسد
یک عده یوسف اند و یک عده مریم اند
احساس می کنم همه دلواپس هم اند
احساس می کنم که جوابم نمی دهند
با آب آب گفتنم آبم نمی دهند
راضی ام و رضایت یزدانم آرزوست
از سنگها شکستن دندانم آرزوست
من راضیم به پای خدا دست و پا زنم
با صورتم به خاک بیفتم صدا زنم
اگر به روي نی سر ِمن نیز رو شود
تا که مقام خواهر من نیز رو شود
جام بلا به دست گرفتیم ما دو تا
این جام را الست گرفتیم ما دو تا
می خواستیم عبد شدن را نشان دهیم
پیغمبر و علی و حسن را نشان دهیم
با احتیاط لاله ي ما را سوار کن
زینب بیا سه ساله ي ما را سوار کن
با احتیاط خسته شدند این ستاره ها
این گوش پاره ها سر گوشواره ها
علی اكبر لطيفيان
#ورود_به_کربلا
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضهshab dovom002.mp3
زمان:
حجم:
7.43M
انگاری تویِ دلِ من آتیشه
بگو کنارم می مونی همیشه
اینجا کجاست دلشوره دارم اما
می گم ایشالا که چیزی نمیشه
ایشالا که دعایِ من می گیره
سر تو رویِ نیزه ها نمیره
ایشالاکه نمیزاره اباالفضل
چادرِ خواهرش آتیش بگیره
چه سخته باورش؛ اینا تو رو می کشن آخرش
ایشالا اصغرت، نمیشه پاره پاره حنجرش
نمیره روی نی جلوی مادرش ..
ایشالا دل خونۀ غم نمیشه
یه مو هم از سر ما کم نمیشه
همهش می گم غمت نباشه زینب
هیچ کسی وارد حرم نمیشه
ایشالا که خیمه نمیشه غارت
محاله خواهرت بره اسارت
من می گم اینا هرچی ام که باشن
کاری ندارن با لباس پارهت
میون قافله، توی این بیابون شده ولوله
دستای دخترت، خیلی کوچیکه واسه سلسله
همسفرم نکن، با شمر و حرمله ..
بلند میشه از تویِ سینه آهم
به حنجره که می خوره نگاهم
داداش از اون لحظه ای که رسیدیم
خیره به این گودیِ قتلگاهم
شلوغ که شد دور و برت چی میشه
سرِ بریدن سرت چی میشه
کشته منو که زیر سم اسب ها
نمی دونم که پیکرت چی میشه
بمیره زینبت، می اُفتی وقتی از رو مرکبت
تموم سنگاشون، می خوره صاف به خشکی لبت
کجا نشسته شمر، آخ بمیره خواهرت
حسین ...
#سیدمجید_بنی_فاطمه
#ورود_به_کربلا
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
دلشوره هایم دست این دل نیست ارباب
این حس در دل خفته باطل نیست ارباب
حس غریبی در دل من پا گرفته
طوفان زده آرامش دریا گرفته
در خواب دیدم آتش افتاده به جانم
بر نیزه هاشان می برند روح و روانم
من خواب دیدم که همه گرگان صحرا
افتاده اند بر جان تو ای جان زهرا
میبینم اینجا شمر و خولی و سنان را
شمشیر و خود و نیزه و تیر و کمان را
من خواب دیدم همسرت قلبش کباب است
بر روی لب هایش صدای آب آب است
ترسم برای تشنگی کودکان است
از حنجر طفل تو از تیر و کمان است
میشد که برگردی مدینه کاش ای کاش
حالا که خیمه میزنی نزدیک شطّ باش
یاسر مسافر
#ورود_به_کربلا
https://eitaa.com/sobhehoseini
این روزها غم تو مرا میکشد حسین
شب های ماتم تو مرا میکشد حسین
تا آن دمی که منتقم تو نیامده ست
سرخی پرچم تو مرا میکشد حسین
از لحظهی ورودیه تا آخرین وداع
هر شب ، محرّم تو مرا میکشد حسین
هنگام پر کشیدن یاران یکی یکی
اشک دمادم تو مرا میکشد حسین
داغ علی اصغر و عباس و اکبرت
غمهای اعظم تو مرا میکشد حسین
از قتلگاه تو چه بگویم؟ حکایتِ
انگشت و خاتم تو مرا میکشد حسین
بر نیزه در مقابل چشمان خواهری
گیسوی درهم تو مرا میکشد حسین
سالار سر بریدهی زینب سرم فدات
هستی فاطمه! پدر و مادرم فدات
#ورود_به_کربلا
https://eitaa.com/sobhehoseini
اینجا که ذوالجناح زمین گیر میشود
در خون غروب واقعه تصویر میشود
یا رب پناه میبرم از کرب و البلا
خواب علی هر آینه تعبیر میشود
روزی برای گفتن منزل مبارکی
این دشت پر ز نیزه و شمشیر میشود
اینجا گلوی تشنه تیر سه شعبه هم
از جام چشم ساقی من سیراب میشود
اینجا که حکم قحطی یک قطره شبنم است
همبازی گلوی گلم تیر میشود
باران سنگ منتظر ابر کینه است
اینجا حسین فاطمه تکفیر میشود
اینجا سر حقیقت الله و اکبری
بر روی نی به گفتن تکبیر میشود
در این دیار غمزده کمتر ز نصف روز
از فرط غصه خواهر تو پیر میشود
جز زیر سم اسب شکستن در این زمین
از نفس مطمئنه چه تفسیر میشود
هرکس که زهرهاش ز علمدار رفته است
اینجا سر سه ساله من شیر میشود
زینب که شرم میکند از رویش آفتاب
اینجا اسیر حلقله زنجیر میشود
#ورود_به_کربلا
https://eitaa.com/sobhehoseini
بیابان با وجود تو برای ما بیابان نیست
کسی که با تو می آید سفر دیگر پریشان نیست
کنار تو کسی دلواپس خار مغیلان نیست
بیابان گردمان کردی ولی زینب پشیمان نیست
.
اگر دربدر کوه و بیابانم کنی عشق است
اگر زخمی صد خار مغیلانم کنی عشق است
پریشانم کنی عشق است ، حیرانم کنی عشق است
اگر دنبال معشوق است دل ، دنبال سامان نیست
.
بپرسی جای جای کربلا را شرح خواهم داد
بپرسی مو به موی ماجرا را شرح خواهم داد
مسیر کوفه تا شام بلا را شرح خواهم داد
هر آنچه از تو پنهان نیست از من نیز پنهان نیست
.
برادر جان تو ثارالله و ثاراللهِ دیگر من
حسینِ قبل خنجر تو ، حسینِ بعد خنجر من
تجلی می کنم در تو ، تجلی می کنی در من
شهادت یا اسارت هر دو آغاز است ، پایان نیست
.
بنه پا بر زمین این خاک ها مشتاق و لبریزند
تمام دختران یک یک مژه بر پات می ریزند
نباید هم به مهمان داری ات این قوم برخیزند
چرا که خلق می دانند صاحب خانه مهمان نیست
.
میان کاروان تو ندیدم غیر زیبایی
جوانان رشید و نونهالان، تماشایی
به همره بار گل آورده ام آن هم چه گل هایی !
غلط گفته هر آنکه گفته این صحرا گلستان نیست
.
نقاب افکن مرا با مظهر حق رو به رو گردان
طنابی گردن زینب ببند و کو به کو گردان
همانگونه که مَردی از شهادت نیست روگردان
به پای تو زنی هم از اسارت روی گردان نیست
.
محال است از میان خیمه آه سرد برخیزد
ز کوه صبر من حتی نشان درد برخیزد
اگر زن شیرزن باشد به جنگ مرد برخیزد
بجنگم با سنان ؟ هرگز !! سنان که جزو مردان نیست
.
به زیر سایبان قد و بالای تو می خوابیم
من و این کاروان از چشمه فیض تو سیرابیم
نه اینکه دست ما دور است از آب و پی آبیم
فرات بی لیاقت لایق لب های طفلان نیست
.
چه خوشبخت است طفلی که به حلقومش نگات افتد
چه خوشبخت است آن کس که روی نعشش عبات افتد
یکی با لب ، یکی با دل ، یکی با سر به پات افتد
دل سلطان عالم را به دست آوردن آسان نیست
.
به طفلان تو گریه بر پدر کردن نمی آید
به زینب معجر پاره به سر کردن نمی آید
برادر جان به ما اصلا سفر کردن نمی آید
کسی در خیمه های ما به جز شش ماهه خندان نیست
.
صدا زد : آی مردم این شهید ما مسلمان است
بزرگ خاندانم را نمی بینید عریان است ؟!
جواب قاری قرآن زینب بوسه باران است
جواب قاری قرآن زینب سنگباران نیست...
علی اکبر لطیفیان
#ورود_به_کربلا
https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
تا باد به موی سرت افتاد دلم ریخت
تا اشک ز چشم ترت افتاد دلم ریخت
امروز میان تو و حُرّ ابن ریاحی
تا صحبتی از مادرت افتاد دلم ریخت
ای آینه ی خواهر خود تا که غبار ِ
این دشت به دور و برت افتاد دلم ریخت
امروز که یک مرتبه در موقع بازی
بر روی زمین دخترت افتاد دلم ریخت
درباره ی تنهایی و بی یاوری تو
تا زمزمه در لشگرت افتاد دلم ریخت
خورشید من امروز که این سایه ی شوم ِ
سرنیزه به روی سرت افتاد دلم ریخت
شاعر ناشناس
#ورود_به_کربلا
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
شاید امسال به این بادیه باران برود
شاید امسال به این دشت، بهاران برود
شاید امسال خدا را تو چه دیدی، شاید
یوسف گمشده اینبار به کنعان برود
مسلم ای کاش قیامش به ثمر بنشیند
کوفه ای کاش دلش بر سر پیمان برود
شاید امسال حسین از سفر کربوبلا
منصرف گردد و شاید به خراسان برود
شاید امسال کسی آب نبندد به کسی
یا اگر بست، از این کرده پشیمان برود
شاید امسال علیاصغر آغوش حسین
سوی گهوارهی خود با لب خندان برود
شاید امسال حبیب و وهب و جون و زهیر
نگذارند که آتش سوی طفلان برود
شاید امسال نه از گوش کسی خون آید
و نه در پای کسی خار مغیلان برود
خیزران شرم کند از همه شاید امسال
چه رسد اینکه بسوی لب و دندان برود
باید امسال به خونخواهی او برخیزم
چون بنا نیست که این قصه به پایان برود
"مصلحت نیست که از پرده برون افتد راز"
مصلحت نیست که این درد به درمان برود
قصه این است که پیروزی خون بر شمشیر
شهر در شهر و خیابان به خیابان برود
سورهی کهف چرا بر سر نی خوانده شود؟
در دل خلق اگر سورهی انسان برود
#ورود_به_کربلا
https://eitaa.com/sobhehoseini