eitaa logo
سلطان نصیر
2.6هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
421 ویدیو
243 فایل
موضوع کانال: ادیان و عرفان و اسطوره و علوم غریبه و خفیه و ماوراء و نجوم و دشمن شناسی با رویکرد آخرالزمانی و مسئله ظهور حضرت صاحب الامر عجل اللّه آدرس جیمیل ما : 👇 @gmail.com" rel="nofollow" target="_blank">Soltan313nasir@gmail.com کپی بدون ذکر منبع مجاز نیست
مشاهده در ایتا
دانلود
کلیپی درباره 👆 ایزد اینانای سومری و ایشتر بابلی . در این کلیپ نیز هلال قایقی شکل از نمادهای ایزد اینانا و ایشتر می باشد . دقت در کلیپ نشان می دهد که اینانای سومری تاجی به شکل هلال قایقی شکل ماه داشته ، شبیه تاج همتای مصری خویش ایسیس که سمبلی از شاخ های گاو و برج ثور نیز می باشد . ولی تاج ایشتر با وی متفاوت است . همچنین پاهای ایشتر بابلی به شکل 👈پرندگان است . اما پای اینانای سومری شبیه به پای انسان می باشد . اکثر اسطوره شناسان ایشتر بابلی را همتای اینانای سومری می دانند . اما با اینحال عده ای نیز خلاف این نظر را دارند . علی ای حال این ایزد بانو در بین انجمن های مخفی طرفداران و پرستندگان بسیاری دارد . یکی از مهمترین معابد وی در اطراف شهر واشنگتن آمریکا ساخته شده و بعضی شخصیت های سیاسی معاصر نظیر باراک اوباما نیز از ارادتمندان این ایزدبانوی بابلی می باشند . در کیش بابلی ایزد فرومایه و پست ایشتر خدای فاحشه خانه ها نیز بوده است . و زنان شوهردار سالی یک بار به معبد ایشتر می رفتند تا نیاز جنسی مردان کثیف و بی پولی که برای برآورده کردن نیازهای جنسی خویش پولی نداشتند تا به فاحشه خانه های رسمی بروند . و در معبد ایشتر حضور پیدا می نمودند را برآورده نمایند . @soltannasir 🌑🌑🌑🌑🌑
‌ ‌ 💐☀️💐☀️💐 💐☀️💐 💐 ✅ چهارمين كانال مجموعه سلطان نصير ، در راستاي تحقيقات و مطالعه ، در زمينه هايي چون : 🔹 اديان و مذاهب و مكاتب 🔺 طريقت هاي عرفاني 🔹 عرفان هاي نوظهور 🔺 نماد شناسي 🔹 فراماسونري 🔺 علوم غريبه 🔹 متافيزيك 🔺 تصوف 🔹 و ... در قالب مجموعه کتب ، و كليپ هاي ويدئويي گلچین و منظم و دسته بندي شده ، در باب موضوعات مختلف ، آغاز به كار ، و برای استفاده شما عزیزان معرفی می گردد. ❌ كتاب ها و مطالب جمع اوري شده در اين كانال ، تنها در راستاي مطالعه و تحقيق شما عزيزان ، در راستاي دشمن شناسي ، و تميز حق از باطل است. و قرار دادن اين كتاب ها و مطالب ، به منزله تاييد مباني فكري و اعتقادي نويسندگان ، و همچنين محتواي كتاب ها ، توسط مديران كانال نميباشد.🙏 🌸 لینک کانال دایره المعارف تحقیقات @DAYERATOL_MAAREF @DAYERATOL_MAAREF 💐☀️💐☀️💐☀️💐
@soltannasir { پاسخ به سوالات 59 } { مسبحات و چاکراها 56} ادامه ...👇 چون از تشکیل نطفه و پاک شدنش توسط کوکب زهره سخن گفته شد . به قرآن مجید و عزیز در باب محل تشکیل نطفه رجوع می نماییم . حق تبارک تعالی در قرآن مجید و عزیز در آیات 5 الی 7 سوره مبارکه طارق در باب محل خروج نطفه اینگونه می فرماید : 👇 { فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسَانُ مِمَّ خُلِقَ ﴿۵﴾خُلِقَ مِنْ مَاءٍ دَافِقٍ ﴿۶﴾يَخْرُجُ مِنْ بَيْنِ الصُّلْبِ وَالتَّرَائِبِ ﴿۷﴾ پس انسان بايد بنگرد كه از چه آفريده شده است (۵)از آب جهنده اى خلق شده (۶)[كه] از صلب مرد و ميان استخوانهاى سينه زن بيرون مى آيد (۷) } حق تبارک تعالی در این آیه محل خروج نطفه را در محلی بین صلب و ترائب دانسته است . علامه طباطبایی در تفسیر گرانسنگ المیزان در تفسیر این آیات می فرماید : 👇 { { « فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسَانُ مِمَّ خُلِقَ » یعنی انسان باید بیندیشد که از چه خلق شده ، و مبدأ خلقتش چه بوده و چه چیزی به دست خدای تعالی به این صورت انسانی در آمده ? جمله مورد بحث به خاطر اینکه حرف « فا » در اولش آمده متفرع بر آیه قبلی ، و نتیجه گیری از مطلبی است که فحوایش با کمک سیاق بر آن دلالت دارد ، و حاصل معنا چنین است : وقتی معلوم شد هر نفسی به ذات و اعمالش نزد خدا محفوظ است ، هیچ چیز از او فانی و از اعمال او فراموش نمی شود ، پس انسان باید بپذیرد که به زودی به سوی پروردگارش بر می گردد ، و طبق آنچه کرده جزا داده می شود ، و این برگشتن را بعید نشمارد ، و اگر می خواهد بفهمد که هیچ بعید نیست و به معاد یقین پیدا کند نظر کند به خلقت نخستینش ، و به یاد آورد روزی را که قطره ای آب جهنده بود ، که از فضای ما بین استخوان های پشت و استخوانهای سینه خارج می شود . خوب ، همان کسی که آن آب را توانست به صورت انسان امروز در آورد ، چرا نتواند با همان قدرت کامله اش بعد از مردن دوباره برگرداند ?! در این دو آیه کلمه « خلق » به صیغه مجهول (خلق شده ) آمده ، و نام فاعل را که خدای سبحان است نبرده ، و این اشاره است به اینکه از شدت ظهور لازم نبوده که نام او برده شود ،همه می دانند که خالق این خلق شده خدا است . « خُلِقَ مِنْ مَاءٍ دَافِقٍ » آبی را که با سرعت و فشار جریان داشته باشد آب دافق گویند ، که در اینجا منظور نطفه آدمی است ، که با فشار از پشت پدر به رحم مادر منتقل می شود ، و این جمله جواب از استفهامی تقدیری است که جمله «مم خلق » آن را می فهماند ( و آن همین است که بعد از اندیشیدن از خود می پرسد من از چه خلق شده ام ? جوابش هم جمله مورد بحث است که می فرماید از آبی جهنده ) . « يَخْرُجُ مِنْ بَيْنِ الصُّلْبِ وَالتَّرَائِبِ » کلمه «صلب» به معنای پشت ، و کلمه «ترائب » جمع « تریبه » است که به معنای استخوان سفید است . مفسرین در توجیه آیه اختلافی عجیب به راه انداخته اند ، و ظاهرا منظور از جمله « بین الصلب و ترائب » این است که : منی از نقطه محصوری از بدن خارج می شود که آن نقطه بین استخوان های پشت و استخوان های سینه قرار دارد . البته این را یادآور شویم که مراغی صاحب تفسیر معروف به «مراغی » در ذیل این آیه از بعضی اطبا توجیه دقیق علمی برای این آیه نقل کرده اگر کسی بخواهد می تواند به آنجا مراجعه کند . } ( ترجمه تفسیر المیزان جلد 20 صفحات 430 و 431) همچنین علامه طباطبایی در بحث روایی تفسیر این آیات می فرماید : 👇 { بحث روایتی : 👈 ... و در همان کتاب (تفسیر قمی ) در ذیل آیه آمده که : منظور نطفه است ، که با قوت خارج می شود . و درذیل آیه آمده : یعنی صلب مرد و ترائب زن که همان سینه او است . مولف : این روایت صرف نظر از اینکه شخص امام را معرفی نکرده ، و تنها گفته است : « فرمود » ، و صرف نظر از اینکه سندش افتاده ، خود مضمونش هم خالی از اشکال نیست . } (ترجمه تفسیر المیزان جلد 20 صفحه 434) نکته : در آیه 6 سخن از «ماء دافق » «آب جهنده » شده است که این جهندگی صفت منی مردان است . بنابراین آیه اشاره ای به زنان ندارد تا مفسرین صلب را به پشت مردان و ترائب را به سینه زنان تفسیر نمایند ! اگر این نظر را بپذیریم . آنگاه باید بپذیریم که نطفه مردان از محلی بین استخوان صلب (پشت ) و سینه بیرون می آید . و این تفسیر علی الظاهر با یافته های علم امروز بشری تطابق چندانی ندارد . (البته علم بشری ناقص است و در حال تکمیل تر شدن می باشد ) بعضی از مفسرین معاصر ، برای حل این مسئله صلب را به قسمت پشت و ترائب را به معنای جلوی بدن در نظر گرفته اند . و اینگونه نتیجه گرفته اند که مجرای عبور منی در مردان در محل بین صلب و ترائب است . اما ... ادامه دارد ... @soltannasir 🔳🔳🔳🔳🔳
@soltannasir { پاسخ به سوالات 60} { مسبحات و چاکراها 57} ادامه ...👇 اما نظر فقیر در این باره کمی متفاوت است و می توان آیه را به گونه ای دیگر تأویل نمود . ابتدا به سراغ معنای لغوی کلمات صلب و ترائب می رویم : 👇 مفسرین و علمای لغت «صلب» را به معنای «سخت و انعطاف ناپذير» معنا کرده‌اند و مصداق آن را استخوان های تيره پشت از پس گردن تا آخر ران ها می دانند . و مصداق آن را همه ستون فقرات تا آخرين قسمت ستون مهره‌ها نیز می دانند ؛ ولي در مورد مفهوم و مصداق واژه «ترائب» اختلاف است؛ ‌گروهي به فراخور همانندي ريشه «ترائب» و «تراب = خاک»، ترائب را به معناي خواری و خضوع گرفته ، بر اين اساس آن را استخوان نرم يا عضلات بين ران ها که از پايين‌ترين اعضا و در مقايسه با ستون فقرات نرم‌تر است مي دانند. برخي ديگر «ترائب» را جمع «تريبه» و به معنای👈 برابری سر دو استخوان در سينه و جاهای ديگر بدن مي دانند. و به همين دليل آن را شامل همه اعضای قرينه و دوتایی بدن انسان،‌ مانند استخوان های دو طرف قفسه سينه، دست ها و چشم ها و... دانسته‌اند. عده ای دیگر نیز ترائب را به معنای اصطلاحی سینه و صدر در نظر گرفته اند زیرا در ادبیات عرب این لغت بیشتر برای سینه و صدر به کار می رود . با توجه به آنچه که پیشتر گفته شد اگر معنی سوم را برای کلمه ترائب بپذیریم . تفسیری که از نتیجه این ترجمه بدست می آید . 👈 علی الظاهر 👉 با یافته های امروز علم بشری چندان تطابق ندارد . اما اگر به معنای اول و دوم کلمه ترائب توجه نماییم . ترائب به معنای دو عضو یکسان در بدن انسان می باشد . نظیر دو 👈سینه و دو👈 ران و دو 👈چشم و دو 👈دست می باشد . اگر به همین مفهوم ساده توجه نماییم با نگاه به بدن انسان در می یابیم که ساختار بیضه ها نیز در بدن انسان جفت می باشد . و اگر به معنای اولی برای واژه ترائب یعنی نرمی توجه نماییم. بیضه ها نیز دارای ساختاری نرم می باشند . اگر بپذیریم که منظور از ترائب در این آیه بیضه ها می باشد . آیه اشاره به نقطه ای بین استخوان دنبالچه و بیضه ها دارد. شاید بتوان این نقطه را همان نقطه گره برهما در دانش تانترای هندی و یا نقطه جی (ارگاسم ) در طب مدرن دانست . در کتاب کندالینی یوگا اینچنین آمده است : 👇 { موقعیت چاکرای مولادهارا : 👈موقعیت فیزیکی این چاکرا در مردان و زنان فرق می کند . در مردان در ناحیه عجان ، بین بیضه ها و سوراخ مقعد ، و تقریبا 2/5 سانتی متر در درون بدن است ، اما در زنان در ناحیه گردن رحم است . در این منطقه شبکه عصبی پیچیده ای وجود دارد که انتقال دهنده انرژی و احساسات به تمام سطوح بدن است و اتصال آن بیضه ها سریع و فوری است. در این مکان و در جسم فیریکی غده بسیار کوچکی است همانند سایر غدد بدن که رشد نکرده و در زبان سانسکریت 👈« گره براهما » نامیده می شود و در تمرینات یوگا می تواند لمس گردد . این گره در اغلب افراد دست نخورده و خفته است . بدین مناسبت انرژی در این ناحیه مسدود می باشد ،اما زمانی که با تحریک این گره بیدار شود ، نیروی شاکتی هم بیدار می شود و موجب می گردد که انسان به نوعی از آگاهی الهی دست یابد . با بیداری این مرکز ، انسان از چنگال غرایز حیوانی رهایی می یابد و براهما گرانتی آزاد می شود . در نتیجه حیات ، مفهوم دیگری پیدا می کند . کندالینی شاکتی نیرویی است مقدس لذا چون با رهایی از آگاهی از این مرکز تجلی می یابند ، بعضی آن را به علت ناآگاهی از دستگاه و سیستم جنسی ، به جای مولادهارا در مانی پورا (چاکرای خورشیدی ) معرفی می نمایند . اما علی رغم این اظهار نظرها ، تحقیقات علمی هم به این نتیجه رسیده است که غده کوچک مولادهارا دارای انرژی بی نهایت است و در تجارب روحی و روانی اثر به سزایی دارد و به این علت که در مرکز سکس واقع شده است نمی تواند یک مرکز ناخالص یا نامطلوب بشمار آید. } (کتاب کندالینی یوگا ترجمه موسوی نسب صفحات 194 و 195) نکته 1: باید توجه داشت که حق تبارک تعالی در آیات قرآن مجید و عزیز از اندام های جنسی به شکل مستقیم یاد ننموده این مسئله احتمال آنکه منظور از ترائب بیضه ها باشد را تقویت مینماید . نکته 2 : اگر نقطه مورد نظر ، نقطه جی باشد. محل آن بر اساس یافته های طب جدید در غده پروستات قرار دارد . و منی نیز پس از تولید در بیضه ها از این محل عبور می نماید . نکته 3: بر اساس یافته های دانشمندان ساز و کار نقطه جی در ارضای جنسی ، نقش مهمی در باروری دارد . یعنی اگر عمل آن ناقص باشد . قدرت باروری منی کاهش می یابد . و اگر کامل و درست انجام شود قدرت باروری نیز افزایش می یابد . نکته 4: نقطه مورد نظر دربین برج عقرب و قوس. ، قرار دارد . بنابراین می توان گفت که کوکب های مریخ و زهره و مشتری در تشکیل نطفه نقش تعیین کننده ای دارند . ادامه دارد ... @soltannasir ▪️
مقاله ای در باب محل👆 صلب و ترائب به نقل از سایت آیه الله العظمی مکارم شیرازی . در این مقاله نظرات و احتمالات مختلف در باره محل صلب و ترائب بررسی شده . البته نظر فقیر جزء احتمالات در نظر گرفته نشده است . @soltannasir
@soltannasir { پاسخ به سوالات 61} { مسبحات و چاکراها 58} ادامه ...👇 اما در ادامه به سراغ سوره مبارکه جمعه می رویم . حق تعالی در آیات 5 الی 8 سوره مبارکه جمعه به نکوهش قوم یهود می پردازد و از آنان می خواهد اگر خویش را دوستدار خداوند می دانند تقاضای مرگ نمایند ! { مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوهَا كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارًا بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ﴿۵﴾ مثل كسانى كه [عمل به] تورات بر آنان بار شد [و بدان مكلف گرديدند] آنگاه آن را به كار نبستند همچون مثل خرى است كه كتابهايى را برپشت مى كشد [وه] چه زشت است وصف آن قومى كه آيات خدا را به دروغ گرفتند و خدا مردم ستمگر را راه نمى نمايد (۵) قُلْ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ هَادُوا إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّكُمْ أَوْلِيَاءُ لِلَّهِ مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا👈 الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۶﴾ بگو اى كسانى كه يهودى شده ايد اگر پنداريد كه شما دوستان خداييد نه مردم ديگر پس اگر راست مى گوييد درخواست مرگ كنيد (۶) وَلَا يَتَمَنَّوْنَهُ أَبَدًا بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ ﴿۷﴾ و[لى] هرگز آن را به سبب آنچه از پيش به دست خويش كرده اند آرزو نخواهند كرد و خدا به [حال] ستمگران داناست (۷) قُلْ إِن 👈َّ الْمَوْتَ الَّذِي تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلَاقِيكُمْ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ﴿۸﴾ بگو آن مرگى كه از آن مى گريزيد قطعا به سر وقت شما مى آيد آنگاه به سوى داناى نهان و آشكار بازگردانيده خواهيد شد و به آنچه [در روى زمين] میکرديد آگاهتان خواهد كرد (۸) } ( سوره مبارکه جمعه آیات 5 الی 8) نکته 1 : می دانیم که برج ثور و میزان ، در نجوم احکامی منسوب به کوکب زهره می باشند . همچنین پیشتر گفته شد که در قیامت برای رسیدگی به اعمال بندگان ، الله تبارک تعالی میزان ها (ترازوها ) را برپا می نماید . و گفته شد در ساختمان بدن کلیه ها به مثابه میزانی می باشند که خون وارد آن می شود و پس از تصفیه مواد زائد از این اندام خارج می شود . بنابراین بین ترازو( میزان ) و قیامت ارتباط معناداری وجود دارد . بنا به احتمال قوی برج میزان محل رسیدگی به اعمال بندگان پس از 👈 مرگ است . و قیامت (یوم الحشر ) و رسیدگی به اعمال خلایق در برج میزان انجام می شود . بنابراین سوره جمعه منسوب به کوکب زهره و برج میزان است . ( ارتباط آیات اولیه این سوره با اسطوره ایزد آناهیتا و چاکرای دوم را به یاد بیاورید ) بنابراین در آیات مربوطه حق تعالی از یهود می خواهد که اگر راست می گویید طلب مرگ نمایید . و در ادامه می فرماید و یهود هرگز به سبب آنچه از پیش فرستاده اند (اعمال خویش) طلب مرگ نمی نمایند . اما چرا ? زیرا می دانند که پس از مرگ جملگی اعمال آنان مورد رسیدگی میزان های حق تعالی قرار خواهد گرفت . در ادامه حق تبارک تعالی می فرماید که آن مرگی که از آن می گریزید شما را در خواهد یافت و به سوی وی (حق تعالی) باز گردانیده خواهید شد . نکته 2: همچنین پیشتر گفته شد که برج عقرب و آبان ماه از بروج آبی و ثابت است و محل نشستن ایزد آناهیتا از ایزدان آب و باروری می باشد . (محل نشستن با بیت کوکب اشتباه نشود😊 ) می دانیم که عقرب در نجوم احکامی خانه مرگ است . و در این آیات (سوره جمعه) نیز سخن از مرگ شده است ! نکته 3: در آیه 8 سوره مبارکه جمعه( چاکرای دوم ) نیز بار دیگر به اسم عالم الغیب و الشهادة حق تبارک تعالی اشاره شده است . و در سوره حشر (چاکرای قلب ) و تغابن (آجنا) نیز اشاره به این اسم شده است . و این ارتباط معنا دار این سه چاکرا با یکدیگر را نشان می دهد . مثال : چون چشم منظره یا تصویری شهوت انگیز را مشاهده نماید قلب ( البته قلب متحد شده با نفس نه قلب انسان کامل که مرکز تجلی انوار جمال و جلال الهی است ) طلب آن شهوت نماید و آلت جنسی نیز نسبت به این خواست شهوت آمیز واکنش نشان می دهد . در کتاب فرهنگ اساطیر ایرانی صفحه 94 به نقل از بندهش آمده است : 👇 {...اناهید آب سرشت است زیرا دشمنش سدویس ( دبران ) نیز آب سرشت است .اگر سدویس (دبران چشم ثور ) در اوج باشد اناهید در حضیض است لذا نمی تواند گناه کند . ...} با توجه به این نکته نجومی و با توجه به دروس می توانیم دریابیم که شهوت جنسی زیاد یکی از موانع مهم در راه مشاهده عالم غیب است . ادامه دارد .. @soltannasir 🌑🌑🌑🌑🌑
@soltannasir { پاسخ به سوالات 62}. { مسبحات و چاکراها 59 } ادامه ...👇 در ادامه الله تبارک تعالی در آیات 9 الی 11 سوره مبارکه جمعه به نکوهش مسلمین می پردازد که چرا داد و ستد و سرگرمی را بر نماز روز جمعه ترجیح داده اند . { يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ وَذَرُوا الْبَيْعَ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿۹﴾ اى كسانى كه ايمان آورده ايد چون براى نماز جمعه ندا درداده شد به سوى ذكر خدا بشتابيد و داد و ستد را واگذاريد اگر بدانيد اين براى شما بهتر است (۹) فَإِذَا قُضِيَتِ الصَّلَاةُ فَانْتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَاذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيرًا لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴿۱۰﴾ و چون نماز گزارده شد در [روى] زمين پراكنده گرديد و فضل خدا را جويا شويد و خدا را بسيار ياد كنيد باشد كه شما رستگار گرديد (۱۰) وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انْفَضُّوا إِلَيْهَا وَتَرَكُوكَ قَائِمًا قُلْ مَا عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَمِنَ التِّجَارَةِ وَاللَّهُ خَيْرُ الرَّازِقِينَ﴿۱۱﴾ و چون داد و ستد يا سرگرميى ببينند به سوى آن روى آور مى شوند و تو را در حالى كه ايستاده اى ترك مى كنند بگو آنچه نزد خداست از سرگرمى و از داد و ستد بهتر است و خدا بهترين روزى دهندگان است (۱۱) } در تفسیر نمونه در ذیل تفسیر این آیات آمده : 👇 { در شـاءن نـزول ايـن آيـات يـا خـصـوص آيـه (واذا راءوا تـجـارة ) روايـات مـخـتـلفـى نقل شده كه همه آنها  از اين معنى خبر مى دهد كه در يكى از سالها كه مردم مدينه گرفتار خـشكسالى و گرسنگى و افزايش نرخ اجناس شده بودند (دحيه ) با كاروانى از شام فـرا رسـيـد و بـا خود مواد غذائى آورده بود، در حالى كه روز  جمعه بود و پيامبر (صلى الله عـليـه و آله و سـلم ) مـشـغـول خـطـبـه نـمـاز جـمـعـه بـود، طـبـق معمول براى اعلام ورود كاروان طبل زدند و حتى بعضى ديگر آلات موسيقى را نواختند، مردم بـا سـرعـت خـود را بـه بـازار رسـانـدند، در اين هنگام مسلمانانى كه در مسجد براى نماز اجـتـمـاع كـرده بـودنـد خـطـبـه را رهـا كـرده و بـراى تـاءمين نيازهاى خود به سوى بازار شـتـافـتـنـد، تـنـهـا دوازده مـرد و يـك زن در مـسـجـد بـاقـى مـانـدنـد (آيـه نازل شد و آنها را سخت مذمت كرد) پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: اگر اين گروه اندك هم مى رفتند از آسمان سنگ بر آنها مى باريد. } حال نگاهی به خصوصیات کوکب زهره به نقل از کتاب التفهیم بیرونی بنماییم : 👇 { دلالت کوکب زهره بر خلق و خویهای مردم : 👇 نیک خویی و خوش منشی و گشاده رویی و طبیعت و عشق و شهوت ورزیدن و آرزویها . و 👈دوست داشتن سرود و لهو و لعب . 👉 و سخاوت . و آزاد مردی و دل بر هر کس نهادن و شادی نمودن و دل بستگی بر دوستان وپاکیزگی و عجب و متکبری و شادی و تجمل و داد و خدایی و دین و نگاه داشتن و قوت تن و ضعیفی دل و فرزند دوستی و مردم دوست داشتن . } (التفهیم بیرونی صفحه 384) همچنین : 👇 { دلالت کوکب زهره بر احوال ها و کردار ها : 👇 کاهلی و خنده و فسوس کردن و 👈پای کوفتن و می و انگبین دوست داشتن و آرزو کردنش . و شطرنج و نرد باختن . و بسیار سوگندان خوردن . و دروغ بی فسادی . و شادی بر هر چیزی . و مردمان . جستن و خویشتن ماده کردن . و بسیار جماع لونالون . پیش و پس . و سودن .و شیرینی سخن . و زینت و عطر و پیرایه زر و سیم و لباس نیکو دوست داشتن . } (کتاب التفهیم بیرونی صفحه 385) همچنین : 👇 { دلالت کوکب زهره بر پیشه ها : 👇 کارهای پاکیزه و شگفت و 👈 دوستی بازارها و تجارت اندر آن 👉 و پیمودن به ترازو و ارش و پیمانه . و صورتها و رنگ ها و زرگری و درزی . و عطاری و فروختن مروارید و پیرایه زر و سیم و ماهی و جامه سپید و سبز . و کردن تاجها و افسرها و 👈اوستادی بسرود و لحنها و طنبور و بربط زدن و لعبها و قمار 👉 } ( التفهیم صفحه 391) می دانیم که روز جمعه منسوب به کوکب زهره است و داستانی که در سوره جمعه بدان اشاره می شود ، یعنی ترک نماز جمعه توسط عده ای از مسلمین و رفتن به سراغ کاروان تجارت با شنیدن صدای طبل و آلات موسیقی و بازاری که در ادامه برپا شد . در روز جمعه یعنی روز منسوب به کوکب زهره اتفاق افتاد . و همانگونه که ملاحظه نمودید توجه و علاقه به موسیقی و سرود و رقص و لهو و لعب و دوست داشتن بازارها همه از خصوصیات کوکب زهره است . بنابراین بین سوره جمعه و کوکب زهره ارتباط معناداری وجود دارد . ادامه دارد ... @soltannasir 🏴🏴🏴🏴🏴
@soltannasir { پاسخ به سوالات 63} { مسبحات و چاکراها 60} ادامه ...👇 از برج میزان و ارتباط آن با قیامت سخن گفته شد . شیخ اکبر محمد محی الدین ابن عربی نیز در فتوحات مکیه اشاره به این نکته دارد که ظهور خلیفه خدا ( حضرت صاحب الامر و الزمان«ع» ) در سنبله(عزرا ء) و قیامت در میزان است . { ظهور خلیفه در دوره عذراء «سنبله =شهریور » 👇 چون افلاک به گردش در آمد و ارکان و عناصر را درد زادن _بدانچه در این نکاح معنوی بر آنها فرو ریخته و باردار شده اند _ فرارسید ، مولدات هر رکن و عنصری به حسب آنچه که حقیقت آن رکن اقتضا می کند ظاهر گردیدند ، بنابراین امت های عالم ظاهر شدند و حرکت منکوس و نگونسار و حرکت افقی (راست ) پدیدار آمد ، و چون حکم منتهی به « سنبله = شهریور » شد نشأة انسانی به تقدیر خداوند عزیز علیم پدیدار گشت ، خداوند عزوجل ، انسان را از حیث جسمش ، به خلقتی تمام و معتدل آفرید و به وی حرکت مستقیم عطا فرمود ،و پروردگار مهربان برای آن (دوره سنبله = عزرا ) هفت هزار سال در عالم عنصری ولایت قرار داد. زمان رستاخیز ، دولت فضل و عدل دوره میزان است : 👇 پس از دوره سنبله (شهریور = عذراء ) حکم به « میزان = مهر » منتقل می گردد و آن ، زمان قیامت و رستاخیز است و در آن ، میزان های قسط و عدل _ در روز قیامت _ گذارده می شود و کسی به هیچ وجه ستم نمی بیند ،و چون وی ( میزان ) را حکمی _ بدانچه که خداوند از عدل در دنیا در آن به امانت گذارده _ نیست ، از این روی حق متعال میزان ها قرار داد و بدان میزان ها جز اندکی از مردمان عمل نمیکنند ، و آنان فقط انبیا و هر کس که محفوظ ( معصوم از گناه ) است _ از اولیا _ می باشد ، و چون رستاخیز محل غلبه و فرمانروایی میزان است ، کسی به هیچ وجه ظلمی نمی بیند ، خداوند می فرماید : وَنَضَعُ الْمَوَازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيَامَةِ فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا وَإِنْ كَانَ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنَا بِهَا وَكَفَى بِنَا حَاسِبِينَ ، یعنی 👈 ما ترازوهای عدل را در روز رستاخیز برپا خواهیم نهاد و کسی به هیچ وجه ستم نمی بیند ، و اگر هم وزن دانه خردلی باشد _ یعنی عملش _ بیاریمش که ما بس حسابگرانیم (47 انبیا ) { رمزیت عدد هفت و عدد دوازده : 👇 و چون « عذراء» را از اعداد ، عدد هفت بود ، وی را هفتاد ، و هفت ، و هفتصد از اعداد _ در دو چندان شدن پاداش ها و مثل زدن های در صدقات _ می باشد ، خداوند می فرماید : مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَاللَّهُ يُضَاعِفُ لِمَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ  یعنی : حکایت کسانی که اموال خویش را در راه خدا انفاق می کنند ، چون دانه ای است که هفت خوشه برویاند و در هر خوشه صد دانه باشد ، خداوند برای هر که خواهد دو برابر می کند (261_بقره) ... تا هفت هزار و ... تا هفتصد هزار و ... تا بی نهایت _ ولی از حساب هفت _. این فرض های مقداری ، در فلک اطلس دوازده فرض اند ، زیرا منتهای عدد ، تا دوازده اسم می باشد و آنها ، از یک هست تا ده _تا صد _ و آن یازده است _تا هزار _ و آن دوازده می باشد ، و آن سویش مرتبه دیگری نمی باشد ، و در آنها ترکیب ، به واسطه تضعیف و دو چندانی است } ( ترجمه فتوحات مکیه جلد دوم صفحه 316 و 317) نکته : در ترجمه فتوحات مکیه مرحوم محقق محمد خواجوی سخن از دوره سنبله و دوره میزان است . فقیر در متن عربی فتوحات مکیه این کلمه را ندیدم بلکه تنها سخن از سنبله و میزان است . منتهی چون سخن از حکم به سنبله و میزان رفته و از هفت هزار سال زمان برای سنبله سخن گفته شده می توان جمله شیخ را به دوره و ادوار نجومی تفسیر نمود . و طبیعی است که سخن شیخ اکبر با سخن منجمین احکامی امروز(عمدتا غربی ) و بسیاری دیگر از نحله های علوم خفیه در طول تاریخ در باب ادوار نجومی متفاوت است . مغان ایران باستان قائل به دوره دوازده هزاره عالم یا بعضا 9000 ساله بوده اند . البته در کتاب الملل و النحل شهرستانی در توضیح دین مجوس و فصل مربوط به کیومرثیه (فصل اول ) آورده : 👇 { ... و او مطبوع بود : بر شر ، و فتنه ، و فساد ، و [ فسق ] و ضرر ، و اضرار (یعنی در طبیعت او این همه مخمر بود ) ، و « اهرمن » ( که عبارت از « ظلمت » است ) بر «نور» خروج کرد ، و عاصی شد ، وتمرد ورزید ، و میانه «لشکر نور » و ظلمت کارزار قائم شد . و «فرشتگان» در میان آمدند ، و صلح کردند بر آنکه « عالم سفلی » «اهرمن » را باشد 👈هفت هزار سال 👉 و بعد از هفت هزار سال عالم به نور تعلق داشته باشد ، و طایفه که در « دنیا » بودند ، پیشتر از زمان صلح ایشان را [ نابود و ] هلاک ساخت . ...} (ترجمه الملل و النحل جلد 1 صفحه 369) ادامه دارد ... @soltannasir 🔳🔳🔳🔳
@soltannasir { پاسخ به سوالات 64 } { مسبحات و چاکراها 61 } ادامه ...👇 به نظر نمی آید که شیخ اکبر محمد محی الدین ابن عربی در نظریه دوره هفت هزارساله عالم مستقیما از نظریه نحله کیومرثیه آیین مجوس متأثر شده باشد . زیرا جغرافیای زندگانی ابن عربی با چنین عقیده ای همواره فاصله داشته است . اینگونه به نظر می آید که ابن عربی در باب اعتقاد به دوره هفت هزار ساله از اندیشه جمعیت سری اخوان الصفا الهام گرفته باشد . {اخوان الصفا در رسائل خویش قائل به دوره هفت هزار ساله عالم می باشند. و هر دوره هزار ساله را متعلق به یک نبی می دانند . دوره اول متعلق به آدم صفی الله و دوره دوم متعلق به نوح نجی الله و دوره سوم متعلق به ابراهیم خلیل الله و دوره چهارم متعلق به موسی کلیم الله و دوره پنجم متعلق به عیسی روح الله و کلمة الله و دوره ششم متعلق به محمد رسول الله حبیب الله (ص) و دوره هفتم متعلق به قائم (ع) می باشد . و پس از پایان دوره حضرتش قیامت برپا می شود. این ادوار با قران مشتری و زحل ارتباط دارد . در بين ادوار قرانات مختلف، اخوان الصفا بـه تشريح نمونه هايی از آنها می پردازند كه مهمترين آنها قران زحل و مشتری است كـه نـزد منجمین اسلامی به عنوان «قران علويين» شناخته می شود . اخوان الصفا برای آن سـه نـوع در نظـر می گيرند. مبنای نظرية قران علويين بر اين اساس است كه دو سـياره زحـل و مشـتري هـر بيست سال با يكديگر قران دارند، اما اين قران به صورت ثابت و يكشكل نيست، بلكه بـه کندی در دايرة البروج تغيير مكان ميدهد. اين تغيير مكان به گونه ای است كه هر 240 سال از يك مثلثه (مثلاً مثلثة آتشی) وارد مثلثه ديگر ميشود و پس از 960 سال، دوباره اين قران در همان برج اوليه صورت مي پذيرد، و در واقع در اين مدت، چهار مثلثه را طی مـی کنـد .} (به نقل از مقاله دکتر انشاالله رحمتی ) همانگونه که ملاحظه می نمایید به نظر می آید که ابن عربی در دوره هفت هزار ساله سنبله از اندیشه اخوان الصفا متاثر شده است . اخوان الصفا هر کدام از دوره ها را به یک کوکب منسوب می نمایند . نکته 1 : اندیشه دوره هفت هزار ساله عالم با نظام هفت کوکب در فلکیات قدیم نیز انطباق دارد . نکته 2: در باب نسبت عدد هفت به برج سنبله و کوکب عطارد توسط ابن عربی ، نیز باید بگویم که تقسیم بندی ها متفاوت است . در بیشتر متون تقسیم اعداد عدد عطارد را 5 می دانند . اما با اینحال این نکته را می دانیم که در بعضی👈 تقسیم بندی های غیر معروف علم اوفاق👉 ، بعضا لوح 7در 7 را منسوب به عطارد دانسته اند . البته همانگونه که ملاحظه نمودید ملاک شیخ در انتساب عدد 7 آیه قرآن بوده است . نکته 3: ممکن است که اندیشه اخوان در باب اینکه هزاره ششم را منسوب به رسول الله (ص) دانسته اند . متاثر از بعضی داده های تاریخی بوده باشد . زیرا مورخین گفته اند .که تاریخ ولادت رسول الله (ص) 6163 سال پس از هبوط آدم صفی الله بوده است . و ظاهرا بدین خاطر بوده که در حدود سال 1000 هجری همگی منتظر ظهور موعود(ع) بوده اند . البته بر اساس این نظر هزاره تولد رسول الله (ص) هزاره هفتم بوده است . نه ششم ! نکته 4: عبرانیان اعتقاد بر این دارند که از زمان هبوط آدم صفی الله تا اکنون کمتر از 6000 سال گذشته است . نکته 5 : می دانیم که برج سنبله منسوب به کوکب عطارد است . نه تنها سنبله منسوب به کوکب عطارد است . بلکه شرف عطارد نیز در این برج به وقوع می پیوندد . از سوی دیگر می دانیم که عطارد کوکب 👈 سخنور و 👈سفر و 👈 پیک و نامه رسان و 👈ارتباطات است و با👈 علوم دینی نیز ارتباط دارد . همانگونه که در اساطیر و نجوم احکامی عطارد پیک و خبر رسان است . 👈پیامبران الهی نیز ، 👈 پیام رسان و فرستاده ، الله تبارک تعالی به سوی مردمان می باشند . و سیر انبیا از حضرت آدم صفی الله شروع و به حضرت محمد رسول الله (ص) ختم شد . بنابراین علی القاعده می بایستی دوره سنبله که بنا به نظر ابن عربی با تولد آدم صفی الله ، نخستین پیامبر الهی شروع شده بود و هفت هزار سال خداوند برای آن در عالم عنصری ولایت قرار داده است . با تولد رسول الله(ص) به پایان می رسید . اما ظاهرا ابن عربی چنین نظری ندارد . ادامه دارد ... @soltannasir 7⃣7⃣7⃣7⃣7⃣
@soltannasir { پاسخ به سوالات 65} { مسبحات و چاکراها 62} ادامه ...👇 به سراغ سوره مبارکه اعلی می رویم. بر اساس آنچه پیشتر گفته شد برای تنها یک گزینه باقی می ماند و آن مانی پورا است . تطبیق این سوره نسبت به سایر سور مشکل تر است . اما شباهت های این سوره با کوکب و چاکرای خورشیدی : 👇 1⃣ تعداد آیات سوره مبارکه اعلی 19 است. و در علوم غریبه و خفیه تعداد موکلین خورشید نیز 19 می باشند . 2⃣ : می دانیم که در نماز 👈عید فطر و قربان که دو رکعت است و 👈وقت آن از ابتدای 👈طلوع آفتاب روز عید تا👈 ظهر است . در رکعت اول آن پس از تکبیرة الاحرام و قرائت حمد مستحب است که 👈سوره اعلی خوانده شود . و در رکعت دوم پس از قرائت حمد مستحب است که 👈سوره شمس خوانده شود . و این ارتباط معنا دار سوره اعلی و شمس است که زمان قرائت آن در نماز عید از طلوع آفتاب تا ظهر است . 3⃣ : در کتاب خواص القرآن در باب فضیلت سوره اعلی و خواص آن آن آمده است : 👇 { از امام صادق (ع) روایت شده است : « هر کس سوره اعلی را در نماز واجب یا مستحب بخواند در روز قیامت گفته می شود : از هر دری که می خواهی وارد بهشت شو» طبرسی از عیاشی به اسنادش از ابی حمیصه از علی (ع) نقل می کند که من بیست شب پشت او ( امام علی ع )نماز خوانده و جز سوره « سبح اسم ربک الاعلی » را تلاوت نفرمود و فرمود : « اگر می دانستید که این سوره چه چیزهایی دارد شخص هر روز بیست بار آن را تلاوت می کرد و هر کس این سوره را تلاوت کند گویی که صحف موسی(ع) و ابراهیم (ع) را تلاوت نموده است » . در کتاب خواص القرآن از پیغمبر اکرم (ص) نقل شده است که ایشان فرمودند : « هر کس این سوره را بخواند خداوند به تعداد تمام حروفی که به ابراهیم (ع) و موسی (ع) و محمد (ص) نازل شده به او پاداش عطا می فرماید و اگر بر 👈گوشی که درد می کند بخواند درد از آن زائل می شود و اگر برای 👈 بواسیر قرائت شود آن را از بین می برد و صاحبش زود بهبود می یابد » . رسول خدا (ص) می فرماید : « هر کس این سوره را برای 👈درد گوش و درد گردن بخواند درد از بین می رود و برای از بین بردن👈 بواسیر مفید است . و اگر برای آن نوشته شود شخص مبتلا به آن زود بهبود می یابد » . رسول خدا (ص) می فرماید : « قرائت این سوره برای 👈گوشی که صدا در آن طنین دارد موجب رفع مرض می شود و خواندن این سوره بر موضعی که پاره شده آن را بهبود می بخشد و قرائت آن برای👈 بواسیر به اذن خداوند موجب از بین رفتن آن می شود » . از علی (ع) روایت است که ایشان فرمودند : « رسول خدا (ص) سوره اعلی را دوست می داشت و اول کسی که گفت سبحان ربی الاعلی ، بود » . } (کتاب خواص القرآن همایون پور صائب صفحات 196 و 197) نکته 1: اینکه حضرت امام علی (ع) در نمازها سوره اعلی می خواندند و به قرائت این سوره مداومت می فرمود . چرا اینگونه نباشد . زیرا از القاب حضرتش شمس الله است . و سوره اعلی نیز با سوره شمس در ارتباط است و از سویی دیگر این سوره (اعلی) با چاکرای خورشیدی در ارتباط است . همچنین یکی دیگر از القاب حضرتش👈 علی اعلی می باشد. نکته 2 : در باب خواص سوره مبارکه اعلی آمده که قرائت این سوره مبارکه در درمان 👈گوش درد و👈 صدای طنین در گوش موثر است . می دانیم که محل چاکرای خورشیدی در بالای ناف و پایین قفسه سینه است . همچنین می دانیم که قفسه سینه در نجوم احکامی و با توجه به دروس منسوب به برج سرطان است . و برج بعدی یعنی برج اسد که منسوب به کوکب👈 خورشید است . در پایین قفسه سینه قرار داشت محل نشستن و عضو مهم وابسته به آن نیز کبد و صفرا بود . بنابراین چاکرای خورشیدی با کبد و صفرا ارتباط تنگاتنگ دارد . همچنین اگر دروس نسبت بروج به اندام های بدن را به یاد بیاورید . معده و روده ها منسوب به برج سنبله بود . محل قرار گیری چاکرای خورشیدی نیز درست در مرکز بدن بین ناف و قفسه سینه است . بنابراین این چاکرا هم بر فعالیت کبد و صفرا موثر است و هم بر فعالیت معده تاثیر گذار می باشد . در کتاب چاکرا درمانی نیز اندام های وابسته به این چاکرا را : 👈 { قسمت تحتانی پشت شکم ، دستگاه 👈گوارش ، معده ،👈 کبد ، طحال ، 👈کیسه صفرا ، دستگاه عصبی خودکار (غیر ارادی ) } (کتاب چاکرا درمانی صفحه 103) دانسته است . همچنین در نجوم احکامی برج اسد از بروج آتشی است و چاکرای خورشیدی نیز آتشی می باشد . همچنین می دانیم که خلط صفرا که آتشی ( گرم و خشک ) است . و این ماده توسط کبد ترشح می شود . در طب سنتی یکی از علائم غلبه صفرا را که به صورت بیماری بروز می نماید را 👈 درد گوش و 👈 صدای گوش دانسته اند . بنابراین اگر نظریه نسبت سوره مبارکه اعلی به چاکرای خورشیدی را بپذیریم . می توان اینگونه گفت که با قرائت این سوره مبارکه چاکرای خورشیدی و به تبع آن خلط صفرا متعادل میشود . @soltannasir 🌞
مقاله مزاج شناسی 👆 👆👆 اگر به بیماری های ناشی از غلبه صفرا دقت نمایید . گوش درد و ایجاد صدای گوش رو مشاهده می نمایید . منبع : سایت مزاج @soltannasir
@soltannasir { پاسخ به سوالات 66} { مسبحات و چاکراها 63} ادامه ...👇 نکته 3 : همانگونه که ملاحظه نمودید در احادیث معصومین ذکر شده که یکی از تأثیرات سوره مبارکه اعلی درمان بیماری بواسیر است . در کتاب ارزشمند قانون ابن سینا در باب بیماری بواسیر اینگونه آمده : 👇 { این را بدان ! که بسیار رخ می دهد کسی شکایت از درد مقعد می کند و گمان می رود که این شخص بواسیر دارد ، در صورتی که قرحه هایی در روده مستقیم و بالاتر از آن دارد و می پندارند بواسیر است . پس باید کاملا دقت کنی و بواسیر را بشناسی و فرق بین بواسیر و قرحه روده مستقیم و بالاتر از آن را بدانی . بواسیر به سه قسمت اصلی تقسیم می شود : الف _ بواسیر ازگیلی ب _ بواسیر دانه انگوری ج _ بواسیر توت مانند (توتی) بواسیر ازگیلی به ازگیلهای کوچک شبیه است و این نوع از هر نوع دیگری بدتر است . بواسیر دانه انگوری پهن ، ارغوانی رنگ یا مایل به رنگ ارغوان است . بواسیر توتی سست و خونی است . و گاهی نوعی از بواسیر پیدا می شود که شبیه کیسه هوائی داخل شکم ماهی است . به طور کلی انواع بواسیر هر یک به چند بخش تقسیم می شوند . 1_ برجسته است و در ژرفا ریشه ندوانیده . 2: به ژرفا راه یافته و برجسته نیست که این حالت از آن دیگری بدتر است ، بویژه اگر چنین بواسیری نزدیک به ذکر انسان و در طرفی باشد که به آلت تناسلی نزدیکتر است ، که ممکن است سبب آماس شود و بول را بند آورد . در میان انواع بواسیر آنچه که سر بر آورده و آشکار است ، یکی از سه نوع نامبرده در بالا یعنی ازگیلی یا دانه انگوری و یا توتی است ، و آنچه ژرفا و پنهان است یا خونی است و یا غیر خونی . همچنین هر بواسیری یکی از دو حالت زیر را دارد : یا بواسیر بادکرده است و ماده از آن سیلان می کند _ که شاید خون زیادی از اثر باز شدن دهانه رگهای متعدد از بواسیر سیلان کند _ یا بواسیر کر و کور است که هیچ چیزی از آن سیلان نمی کند . [بواسیر از چه تولید می شود ? ] _ بواسیر اکثرا از 👈ماده سودائی یا از 👈ماده خون سودائی تولید می شود . کم اتفاق افتد که از بلغم به وجود آید ، و اگر بواسیر از بلغم تولید شود ، به تاول یا به حباب مانندهای داخل شکم ماهی می ماند . _ بواسیر ازگیلی بیشتر از ماده سودائی خالص تولید می شود . _بواسیر توتی بیشتر به خون خالص منتسب است . _بواسیر دانه انگوری نسبتش میانگین سودا و خون است . تا دهانه رگهای مقعد باز نشوند ، امکان به وجود آمدن بواسیر محال است ، که این رأی جالینوس است . و از این سبب است که در موسم وزش بادهای جنوب و در مناطق جنوبی بواسیر زیاد است . اگر بواسیر دهان باز کند و ماده از آن سیلان می کند ، نباید ماده سیلانی را که خون است بند آورد مگر اینکه احساس کنی که دارد بیمار را به ناتوانی سوق می دهد تا زانوی بیمار سست می شود ،تا تپش غیر عادی قلب چیرگی می یابد و تا خون سیلان کرده از بواسیر سیاهرنگی را می بازد باید خونریزی ادامه داشته باشد . بهترین حالت امید بخش در خونریزی بواسیر آن است که خون کم کم آید نه یکباره ریزش کند . اگر زن به بواسیر مبتلا باشد و خون سیلان کرده از بواسیر به زهدان بریزد و با خون حیض بیرون آید ، خوب است و بیمار بهره بیند ،که باید طبیب با وسایلی که می داند این کار را انجام دهد و کاری کند که خون حیض به بیرون ریزش کند. اکثر بیماران مبتلا به بواسیر رنگ رخسارشان زرد مایل به سبز است که این رنگ ویژه بواسیر داران است . بسیار رخ داده است که بیمار مبتلا به بواسیر خون دماغ داشته و بواسیر خود به خود از بین رفته است . [علاج بواسیر ] در علاج بواسیر باید قبل از هر چیز به اصلاح بدن بپردازی و👈 خون بد و ناپسنده بدن را بیرون کشی .رگ صافن (رگ بالایی پاشنه در ساق ) و رگ پست پاشنه را بزن ! اگر رگ آستر زانو را بزنی از هر دو بهتر است . برمیان هر دوباسن بادکش بگذاری مفید است . 👈خلط سودائی را از بدن بیمار پاکسازی کن . اگر علاج های ذکر شده لازم باشد و آنها را اجرا کنی ، حالات👈 کبد و 👈طحال نیز اصلاح می شوند . و 👈 خون بدجنس ناپسند تولید نمی کنند . بعد از آن اگر از درد و آماس و بادکردگی نباشد ، زیاد به معالجات دیگر نیاز نیست ،زیرا ممکن است در اثر معالجه ناسور و ترک بردگی رخ دهد . باید حتب الامکان کوشش کنی که شکم بیمار نرم باشد ، نکند قبض باشد و مدفوع خشک و سخت مقعد را آزار می دهد و بلا را دو چندان کند . برای نرم نگه داشتن شکم در این حالت داروهایی را تجویز کن که در علاج بواسیر دست دارند . از قبیل : مقل ، حب فیلزهره ، حب دادی (جو جادو) . حبهای دیگر هم هست که بعدا ذکر خواهیم کرد . } ادامه دارد ... @soltannasir ☀️☀️☀️☀️☀️
@soltannasir { پاسخ به سوالات 67} { مسبحات و چاکراها 64} ادامه ...👇 { ...باید به هر وسیله ای که ممکن است بواسیر کر و کور را بازکنی و خون از آن جاری سازی تا فروکش کند یا تا خون سرخ رنگ صاف و بدون ماده سودائی از آن آید .اگر از علاج طبیعی با وی بر نیامدی ، باید ناسور را ببری یا خشک گردانی و از شرش رهایی یابی ، مثلا علاجی که ناسور را می سوزاند آن را بسوزان ! این را نیز بدان ! که خونی که از اثر بواسیر از مقعد بیرون می ریزد ، بیمه ایست نسبت به بیماریهای خوره ای ، دیوانگی ، مالیخولیا ، صرع سودائی ، باد سرخ ، جوشهای گاورسی ، سرطان ، پوست اندازی ، گری (جرب ) ، قوباء ، جذام ، ذات الجنب ، ذات الریه و سرسام . اگر خونی که عادتا باید از بواسیر بیرون ریزد ، حبس شود و بند آید ، از بروز بیماری های فوق بیم داشته باش ! و نیز بیم بیماری استسقا می رود ، زیرا خون بواسیر که باید پخته شود ، بند آمده است که شاید در کبد ورم بدجنس و سخت را به وجود آورد ، مزاج را به تباهی کشاند ، بیم سل هم می رود ، که ممکن است خون بدجنس بواسیر _ که بند آمده است _ به ریه برسد و درد و آزار آن را سبب شود . اگر خونریزی بواسیر به حدی بود که بیمار به غش کردن گرفتار شد ، قاوت جو را با تباشیر و گل ارمنی قاطی کن و به گرمی به بیمار بده تا کم کم بخورد . داروهای علاج بواسیر انواع و اقسام دارد ، قسمتی باز کننده بواسیر و برخی برهم آورنده دهانه بواسیر هستند ، بخشی بندآورنده اسهال خونند که به حد افراط و بیش از اندازه لازم باشد ، بخشی برنده بواسیر ند و بخشی تسکین دهنده درد هستند این داروها یا تناولی یا برداشتنی یا مایع پاشیدنی یا مالیدنی یا گذاشتنی یا گرد پاشیدنی یا داروی بخوری یا آبهایی هستند که بیمار در آنها نشیند و یا بند آورنده هستند. و همه این داروها یا داروی تک و ساده و یا داروی ترکیبی می باشند . این را بدان ! اگر بواسیر و خونریزی بواسیر نوبتی است و. همیشگی نیست و گاهی هست و گاهی نیست ،حب مقل در علاجش بسیار تأثیر بخش و مفید است .اما اگر بواسیر ثابت و همیشگی است و نوبتی نیست ، حب مقل اثر چندانی ندارد . اگر همراه بواسیر ترک بردگی مقعد و ورم مقعد هست ، نخست به علاج ترک و ورم بپرداز و بعدا بواسیر را معالجه کن ! اگر مقل در روغن زردآلود حل شود ، در علاج بواسیر و ترک مقعد داروی خوبی است . } ( کتاب ترجمه قانون ابن سینا جلد پنجم صفحات 73 الی76) همچنین در کتاب کفایة الطب تفلیسی در باب بیماری بواسیر آمده : 👇 { سبب علت باسور یا توثه که در مقعد باشد :👇 سبب علت توثه : ابو جریح گوید که توثه نوعی بود از باسور سببش از 👈خون سطبر بود که سوخته شود از بس که چیزهای 👈 گرم و تیز خورده باشد چون سیر و پیاز و پلپل(فلفل) و مانند این .}(کتاب کفایة الطب تفلیسی جلد اول صفحه 187) همانگونه که ملاحظه نمودید یکی از عواملی که در ایجاد بواسیر موثر است . افزایش خلط سودائی است . ماده سودا از کبد ترشح می شود و بخشی از آن وارد جریان خون می شود و بخشی دیگر به 👈طحال می رود . بنابراین یکی از عوامل اصلی بیماری بواسیر اشکال در عملکرد کبد و طحال است . اگر دقت نمایید گفته شد که کبد و طحال جزء اندام های وابسته به عملکرد چاکرای خورشیدی می باشد . بنابراین اگر نظریه ارتباط سوره مبارکه اعلی را با چاکرای خورشیدی بپذیریم . پی خواهیم برد که چگونه این سوره در درمان بیماری گوش و بواسیر موثر است . نکته 4 : در حدیث امیرالمومنین(ع) به نقل از رسول الله(ص) آمده بود که اولین کسی که سبحان ربی الاعلی و بحمده گفت میکائیل (ع) بود . می دانیم که در احادیث از میکائیل (ع) با عنوان ملک👈 موکل بر ارزاق یاد شده است . و از سوی دیگر می دانیم که👈غذا (رزق) پس از بلعیدن وارد 👈 معده و سپس پس از جذب در روده ها به 👈 کبد می رود . تا فعل و انفعالات لازم بر روی آن انجام شود . بنابراین اندام هایی نظیر 👈 معده و کبد در بدن که با رزق در ارتباط می باشند . با میکائیل (ع) نیز مرتبط می باشند . و چون این اندام ها با چاکرای خورشیدی در ارتباط می باشند . و سوره اعلی نیز با این چاکرا در ارتباط می باشد . میکائیل (ع) با سوره مبارکه اعلی در ارتباط می باشد . و اولین کسی است که سبحان ربی الاعلی و بحمده گفت . از سویی دیگر غذا به طور مستقیم و غیر مستقیم توسط نور خورشید ساخته می شود . (سبزیجات و میوه جات و غلات به طور مستقیم و حیوانات به طور غیر مستقیم ) این مسئله ارتباط دیگری بین خورشید و غذا . و غذا و رزق با میکائیل(ع) . و میکائیل(ع) با سوره اعلی . و سوره اعلی با چاکرای خورشیدی و کوکب شمس می باشد . ادامه دارد .. @soltannasir 🌞☀️🔥
 @soltannasir { پاسخ به سوالات 68} { مسبحات و چاکراها 65} ادامه ...👇 سوره مبارکه اعلی با این آیه شروع می شود : 👇 { سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى ﴿۱﴾ نام پروردگار والاى خود را به پاكى بستاى (۱) } همانگونه که ملاحظه می نمایید برخلاف مسبحات دیگر این سوره با فعل امر شروع می شود ! براستی چرا ? برای تفسیر این آیه مهم بر اساس نظریه تطابق سور مسبحات با چاکراها ابتدا حدیثی را که کمیل بن زیاد از امیرالمونین (ع) نقل نموده و علامه مجلسی در بحارالانوار آورده را می آوریم سپس از جنبه های مختلف به ارتباط این سوره مبارکه با کوکب شمس و چاکرای خورشیدی می پردازیم : 👇 { الخبر ما روى مرفوعا عن کمیل بن زیاد قال: سألت مولانا أمیر المؤمنین علیه السلام فقلت: یا أمیر المؤمنین أرید ان تعرفنی نفسی؟ قال: یا کمیل ای الانفس ترید أنأعرفک؟قلت: یا مولاى و هل هی الّا نفس واحدة؟ قال: یا کمیل انما هی أربعة: النامیة النباتیة و الحسیة الحیوانیة و الناطقة القدسیة و الکلیة الالهیة، و لکل واحدة من هذه خمس قوی و خاصیتان:👇 1.  النامیة النباتیة :لها خمس قوى: جاذبة و ماسکة و هاضمة و دافعة و مربیة، و لها خاصیتان: الزیادة و النقصان، و انبعاثها من الکبد، (هِیَ أَشْبَهُ الْأَشْیَاءِ بِنَفْسِ الْحَیَوَان) 2.  الحسیة الحیوانیّة: لها خمس قوى: سمع و بصر و شمّ و ذوق و لمس، و لها خاصیتان: الشهوة (الرِّضَا)و الغضب،و انبعاثها من القلب،   (انْبِعَاثُهَا مِنَ الْقَلْبِ، وَ هِیَ أَشْبَهُ الْأَشْیَاءِ بِنَفْسِ السِّبَاع) 3.  الناطقة القدسیة  لها خمس قوى: فکر و ذکر و علم و حلم و نباهة،  و لها خاصیتان: النزاهة و الحکمة،  و لیس لها انبعاث و هی اشبه الاشیاء بالنّفوس الملکیّة(الْمَلَائِکَة)(  الْفَلَکِیَّة) 4 :الکلیة الالهیة :  لها خمس قوى: بقاء فی فناء و نعیم فی شقاء و عزّ فی ذل و فقر فی غناء و صبر فی بلاء، و لها خاصیتان: الرضاء و التسلیم: (الْحِلْمُ، وَ الْکَرَم)    و هذه التی مبدأها من اللّه و إلیه تعود و قال اللّه تعالى: وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی، و قال: یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِی إِلى رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً، و العقل وسط الکل. (َّ لِکَیْلَا یَقُولَ أَحَدُکُمْ شَیْئاً مِنَ الْخَیْرِ وَ الشَّرِّ إِلَّا لِقِیَاسٍ مَعْقُولٍ") ترجمه : 👇 در حدیث كمیل بن زیاد آمده كه گوید:از مولایم علی (ع) پرسیدم می خواهم نفسم را به من بشناسانی .حضرت فرمود:ای كمیل كدام نفس را می خواهی به تو معرفی كنم؟ گفتم مولای من ، آیا بیش از یك نفس وجود دارد؟ فرمود :ای كمیل ، همانا چهار نفس است:👇 1- نامی نباتی 2- حسی حیوانی 3- ناطقی قدسی 4-نفس کل الهی برای هركدام از این نفس ها پنج نیرو ودوخاصیت است. 1- نامی نباتی : پنج نیرو دارد: 1-قوه جاذبه 2: قوه ماسکه 3- قوه هاضمه 4- قوه دافعه 5-قوه مربیه · این نفس دوخاصیت دارد :فزونی وكاستی كه از 👈 كبد برخیزد. (نفس نامی از همه چیزبه نفس حیوان شبیه تراست.) 2- حسی حیوانی : نیز پنج نیرو دارد: 1- حس شنوائی 2-حس بینایئ3- حس بویائی4-حس چشایئ 5- حس لامسه. این نفس دوخاصیت دارد : شهوت (رضا) و خشم كه هردو از دل(قلب) برمی خیزند. (و شبیه به نفس حیوانی و درندگان است. ) 3- نفس ناطقی قدسی (قلب): نیز پنج نیرو دارد:1-فكر 2-ذكر که به وسیله آن می تواند با خدا راز و نیاز کند و چیزی به زبان آورد. 3-دانش 4-بردباری (حلم) 5-هوشمندی وآگاهی . این نفس دو خاصیت دارد: نزاهت وپاكی،وحكمت. · شبیه ترین چیز به نفس فرشتگان است. 4- نفس كلی الهی (روح انسان یا نفس مطمئنه) : نیز پنج نیرو دارد: 1- خرمی در نیستی (بقاء فی فناء) 2-نعمت در بدبختی 3- عزت در خواری 4- فقر فی غنا که در عین بی نیازی خود را نیازمند به حق می داند5- صبر دربلا وگرفتاری . این نفس دو خاصیت دارد: رضا وتسلیم؛ وهمین نفس است كه آغازش از خداست وبه اوباز می گردد، خداوند می فرماید :« نفخت فیه من روحی» · و بازگشت آن به سوی خداوند چنان است که می فرماید : ( یا ایها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیة مرضیة ) این ها مراتب و درجات نفس است و عقل در وسط کل این نفوس قرار دارد. یعنی قوام این نفوس به عقل است و مانند مرکز و محور دایره ای که پرگار در دور او دور می زند، موجودیت و هستی این نفوس به عقل ارتباط و بستگی دارد. } @soltannasir ☀️🌞🌾🌿🌱☘
@soltannasir { پاسخ به سوالات 69} { مسبحات و چاکراها 66} ادامه ...👇 عزیزان دقت نمایید بر طبق فرمایش امیرالمومنین علی (ع) و عده ای از حکمای الهی نفس نباتی با کبد در ارتباط است. . و کبد در علم نجوم احکامی منسوب به برج اسد و شمس است . همچنین کبد در دانش چاکرا سیستم شرقی با چاکرای خورشیدی مرتبط است . بنابراین نفس نباتی از آن جهت که با کبد در ارتباط است با کوکب شمس و چاکرای خورشیدی نیز مرتبط می باشد . همچنین می دانیم که👈 نور خورشید در پرورش نباتات نقش بسیار مهمی دارد . و نباتات در اثر نور مناسب خورشید رشد و نمو می نمایند . و این خود ارتباط دیگری بین نباتات و نفس نباتی با کوکب شمس و اندام کبد و چاکرای خورشیدی می باشد . در آیه 4 سوره مبارکه اعلی نیز به بیرون آمدن نباتات و چمنزار توسط حق تبارک تعالی اشاره شده : 👇 { وَالَّذِي أَخْرَجَ الْمَرْعَى ﴿۴﴾ و آنكه چمنزار را برآورد (۴) } و این هم ارتباط دیگری بین سوره اعلی و نباتات و نفس نباتی و کوکب شمس و چاکرای خورشیدی بنا به نظریه ارتباط سور مسبحات با چاکراها می باشد . همچنین گفته شد که در احادیث میکائیل (ع) ملک ارزاق است و نخستین کسی است که جمله سبحان ربی الاعلی را گفت . می دانیم که جمله سبحان ربی الاعلی با اضافه «و بحمده» در سجود نمازها گفته می شود . در تفسیر البرهان آمده : 👇 { ابن شهر آشوب به نقل از تفسیر قطان ، از ابن مسعود روایت کرده است ، که گفت : امام علی(ع) اظهار نمود : ای رسول خدا ! در رکوع نماز چه بگویم ? پس (آیه شریفه ) « فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ » نازل شد ، بعد از آن سوال نمود در سجده چه بگویم ? و این (آیه) « سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى» نازل شد .}(کتاب ترجمه تفسیر البرهان ) و سجود بنا به نظر عرفای شامخ امت با 👈 نفس نباتی در ارتباط است . شیخ نجم الدین رازی در اثر جاودان خویش مرصادالعباد در باب تشابه حالات نماز با نفوس نباتی و حیوانی و انسانی می نویسد : 👇 { نماز بدو صفت او را خبر کند چنانک گفته آید : یکی باشکال و حرکات نمازی ، دوم بصفت مناجات نمازی . صورت و اشکال و حرکات نماز او را از آمدن بدین عالم خبر دهد ، و بمراجعت آن عالم دلالت کند . چنانکه اشکال نماز از قیام و رکوع و سجود و تشهد خبر می دهد از شهود و حضور او در حضرت عزت پیش از آنک اینجا اینجا آمد ، و 👈سجود خبر می دهد که چون بدین عالم آمد اول👈 بمقام نباتی پیوست که 👈نباتات همه در 👈سجودند [« وَالنَّجْمُ وَالشَّجَرُ يَسْجُدَانِ » (آیه 6 سوره مبارکه الرحمن ) و بوته و درخت سجده کنندگانند. ] همه سر بر زمین نهاده اند به شکل سجود ، زیرا که سر عبارت از آن محل است که غذا کش باشد و نبات غذا از راه بیخ کشد . و رکوع خبر می دهد او را که از مقام نباتی بمقام حیوانی آمد ، و حیوانات جمله در رکوع اند پشت خم داده . و قیام خبر می دهد او را که از مقام حیوانی بمقام انسانی پیوست و انسان بجملگی در قیام اند ،تو از رکوع و سجود آمدی بسوی قیام . ... } ( کتاب مرصادالعباد باب سوم فصل پنجم « در بیان تربیت قالب انسان بر قانون شریعت » ) عزیزان دقت نمایید بنا به نظر متصوفه و عرفایی نظیر نجم الدین رازی ، همانگونه که انسان در سیر تکمیل نفس مراتب نباتی و حیوانی را طی نموده تا به نفس انسانی رسیده در نماز سیر به عکس می نماید و از مرتبه نفس انسانی قیام به نفس حیوانی رکوع و سپس به نفس نباتی سجود می رود . دقت نمایید که سجده در نماز نمودی از حالت نفس در مقام نباتی است. و نفس نباتی با اندام کبد بنا به حدیث و نظر حکما ارتباط دارد . همچنین نفس نباتی و هم اندام مرتبط با آن یعنی کبد با کوکب شمس نیز مرتبط است . از طرفی دیگر جمله ای که در سجود نماز گفته می شود یعنی سبحان ربی الاعلی و بحمده نیز که با نزول آیه « سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى» واجب شد . دلیلی دیگری بر ارتباط سوره مبارکه اعلی با نفس نباتی . و نفس نباتی با کبد و کوکب شمس است . ادامه دارد ... @soltannasir ☀️🌞☘🌿🌱🌾
پیر بزرگ طایفه بود و کریم بود در اعتلای نهضت جدش سهیم بود مسند نشین کرسی تدریس علم ها شایسته ی صفات حکیم وعلیم بود شهادت امام ششم مسلمین جهان بر همه شما عزیزان تسلیت باد @Soltannasir 🏴🇮🇷🏴🇮🇷🏴
‌ با سلام و عرض ادب خدمت تمامی اعضای محترم کانال به لطف خداوند کانال سلطان نصیر در سامانه ساماندهی وزارت ارشاد به ثبت رسید که کد شامد آن برای شما عزیزان عرضه می گردد. این کانال در سامانه ساماندهی وزارت ارشاد به ثبت رسیده است . شناسه کانال: soltannasir موضوعات: معارف اسلامی وادیان فعالیت اصلی: آموزشی رده بندی سنی: نوجوان - جوان - بزرگسال زبان: فارسی - انگلیسی - عربی کد شامد: 1-1-296324-61-3-3 @soltannasir 🌹🌹🌹🌹🌹
@soltannasir { پاسخ به سوالات 70} { مسبحات و چاکراها 67} ادامه ...👇 تا اینجا شواهدی مبنی بر ارتباط سوره مبارکه اعلی با چاکرای خورشیدی و کوکب شمس ارائه شد . می دانیم که در فلکیات قدیم کوکب شمس ، در فلک چهارم قرار دارد . و سه فلک قمر و عطارد و زهره را در پایین خود و پنج فلک مریخ و مشتری و زحل و فلک ثوابت و فلک اطلس را در بالای خود دارد . ممکن است سوال پیش بیاید که بر اساس فلکیات قدیم شمس تقریبا در میانه افلاک است . پس چرا سوره مبارکه «اعلی» به شمس منسوب شده است ?ّ «اعلی » صیغه افعل تفضیل از ماده علو و به معنای بالاتر و برتر است . بر اساس فلکیات قدیم ، فلک اطلس بالاترین فلک است . و میان افلاکی که دارای کوکب می باشند . فلک هفتم که کوکب آن زحل می باشد . بالاترین فلک می باشد ! با اینحال این سوال وجود دارد که چرا فلک شمس به اسم اعلی منسوب شده است ? برای پاسخ به این سوال ابتدا نظر شیخ اکبر محمد محی الدین ابن عربی را از کتاب فصوص الحکم نقل می نماییم : 👇 { فص حکمت قدوسی در کلمه ادریسی : 👇 علو و بلندی دو نسبت دارد : علو مکان و علو مرتبت ، علو مکان : « وَرَفَعْنَاهُ مَكَانًا عَلِيًّا = و او را به مقامی بلند بالا بردیم _ 57/مریم » و بالاترین 👈مکان ها مکانی است که آسیای عالم افلاک 👈بر گرد آن می چرخد و آن 👈فلک خورشید است و 👈 مقام روحانیت ادریس در آن است و تحت آن هفت فلک است و بالای آن نیز هفت فلک ، و آن پانزدهمین است . و آن که بالاتر از آن است فلک مریخ و فلک مشتری و فلک زحل و فلک منازل و فلک اطلس [ فلک بروج ] و فلک کرسی و فلک عرش می باشد ، و آنچه پایین تر از آن است فلک زهره و فلک کاتب (عطارد) و فلک قمر و کره اثیر و کره هوا و کره آب و کره خاک می باشد . پس از آن حیث که 👈 قطب افلاک است ، مکانش بالاتر است . اما علو مرتبت ما راست ، مرادم محمدیین است که خداوند فرمود : « و انتم الاعلون و الله معکم = شما برترید و خداوند با شماست _ 35محمد » در این علو ، و او از مکان برتر است _ نه از مکانت _ و چون نفوس عمل کنندگان از ما هراس به خود راه دادند ،معیت را از پی آن فرمود : « و لن یترکم اعمالکم = و هرگز اعمالتان را نکاهد _36/ محمد » پس عمل ، مکان را می طلبد و علم ، مکانت و مرتبه را در خواست دارد ، بنابراین برای ما بین دو رفعت و بلندی جمع کرده است : علو مکان ، به عمل و علو مکانت به علم . سپس از جهت اشتراک با معیت تنزیه کرد و فرمود « سبح اسم ربک الاعلی = نام پروردگار والایت را تنزیه کن _1/اعلی » از این اشتراک معنوی ، و از شگفت ترین امور ، بالاترین موجودات بودن انسان است ، یعنی انسان کامل ، و علو بدو جز به تبعیت نسبت نمی یابد ، یا به مکان و یا به مکانت که عبارت از منزلت است . پس علو او به ذاتش نیست. بنابراین او علیّ و بلند مرتبه به علو مکان و مکانت است ، پس علوّ آن دو را می باشد . علوّ مکان ، مانند : « الرحمن علی العرش استوی = خداوند رحمان بر عرش استوا یافت _ 5/ طه » و آن بالاترین مکان ها ، است و علوّ مکانت « کل شی هالک الا وجهه = هر چیزی هلاک است جز وجه او _88 /قصص » ، و : « الیه یرجع الامر کله = تمام کارها یکسره به او باز می گردد _123/هود » ، «ا اله مع الله = آیا با خدا خدایی دیگر است ? _60/نحل » و چون حق تعالی فرمود : « و رفعنا مکانا علیا = او را به مقامی بلند بالا بردیم _57/مریم » بلند بودن را صفتی برای مکان قرار داد . « وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً = و چون پروردگارت به فرشتگان گفت : من در زمین جانشینی قرار می دهم _30/بقره » این علوّ مکانت است ، و درباره فرشتگان فرمود : « أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعَالِينَ = بزرگی کردی یا از عالین بودی ? _ 75/ص» علوّ را برای فرشتگان قرار داد ، پس اگر از آن جهت بود که فرشتگانند ، تمام فرستگان می باید در این علو داخل می شدند ، و با این که در حد فرشتگی اشتراک داشتند ، فراگیر نشد ، می فهمیم که این در نزد خدا علو مکانت است . همین طور خلیفگان از مردمان ، اگر علوّشان به خلافت ، علوّ ذاتی باشد ، باید هر انسانی را باشد ، وچون فراگیر نیست دانستیم که آن علوّ مکانت راست . و «علیّ» از اسمای حسنای اوست . ... } (متن و ترجمه فصوص الحکم ابن عربی ترجمه محمد خواجوی صفحات 70 و 71) ادامه دارد ... (ع) @soltannasir 🌞☀️
@soltannasir { پاسخ به سوالات 71} { مسبحات و چاکراها 68} ادامه ...👇 اما شرح سخنان ابن عربی در باب حکمت قدوسی فی کلمه ادریسی . با توجه به اینکه بر اساس نظام چرخش سالانه اربعین موسوی که از چندی دیگر آغاز می شود . (ذیقعده و ده روز ذیحجه ) و اینکه اربعین امسال متعلق به ادریس (ع) و امام حسن عسکری (ع) می باشد . ابتدا اندکی به ادریس (ع) خواهیم پرداخت ! زیرا وی سرسلسله منجمین و حکما و کیمیاگران و ... می باشد . سپس به شرح سخنان نقل شده از ابن عربی و ادامه دروس خواهیم پرداخت . بنا به نظر اکثر مفسرین و احادیث و روایات اسلامی ادریس(ع) همان خنوخ یا اخنوخ تورات می باشد . در تورات خنوخ (ادریس) را هفتمین نسل از حضرت آدم صفی الله می داند . در تورات کتاب پیدایش در باره خنوخ اینگونه آمده : 👇 { 5_19: و یارد صد و شصت و دو سال بزیست و خنوخ را آورد و یارد بعد از آوردن خنوخ هشتصد سال زندگانی کرد و پسران و دختران آورد20: و تمامی ایام یارد ، نهصد و شصت و دو سال بود که مرد . 21: و خنوخ شصت و پنج سال بزیست و متوشالح را آورد .22: و خنوخ بعد از آوردن متوشالح ، سیصد سال با خدا راه می رفت و پسران و دختران آورد . 23: و همه ایام خنوخ ، 👈سیصد و شصت و پنج سال بود 24: و خنوخ با خدا راه می رفت و نایاب شد زیرا خدا او را برگرفت . ...} خنوخ ( חנוך)را در زبان عبری به معنای آزموده و بعضا به معنای آغاز کننده دانسته اند . وی را نخستین فردی می دانند که خط را ابداع کرد ! همچنین بنا به نظر قدما وی نخستین فردی است که حرکات کواکب را رصد ومحاسبه و ثبت و احکام نجومی را تبیین نمود . علاوه بر آن ایجاد علم اعداد و حساب و هندسه و حکمت و کیمیا و ... را نیز به ادریس (ع) نسبت می دهند . درمیان فلاسفه و حکما و علوم غریبه کاران غربی و حتی اسلامی هرمس سرمنشأ علوم غریبه و خفیه می باشد . اما در عالم اسلام و نظریه ولایت شناسی عرفان اسلامی شیث (ع) سرمنشأ علوم غریبه و خفیه می باشد . و به این علوم ، علوم شیثی می گویند . و ادریس(ع) را صاحب علم نجوم می دانند . که علوم شیث (ع) را تکمیل نمود . اما با اینحال ادریس(ع) از چند جهت در علوم غریبه و خفیه مهم است : 👇 1: آنچه که از این علوم از اجداد وی علی الخصوص شیث هبة الله باقی مانده بود را احیا نمود . 2: علاوه بر احیای علوم شیثی در شاخه های مختلف این علوم نیز ابداعاتی کرد و به دانش پیشینیان اضافه نمود . 3: دانش نجوم به طور خاص توسط وی ایجاد شد و حق تعالی وی را بر دقایق علم تنجیم آگاه نمود . میزان عمر وی نیز با 365 روز سال شمسی تطابق دارد . 4: در احادیث داریم که بر شیث (ع) نیز صحیفه هایی نازل شد . پس نتیجه می گیرم که خط در زمان شیث(ع) وجود داشته ، اما با اینحال شاید ادریس(ع) خط جدیدی ابداع نموده که مشکلات خط پیشین را نداشته است . 5: مهمترین ویژگی ادریس(ع) که سبب معروفیت وی بوده ، هنر تدریس وی بوده وی سالها علوم مختلفی نظیر ، خط ، نجوم ، حکمت ، طب ، اعداد. ، حساب ، هندسه ، کیمیا ، رمل ( بنا به نظر علمای رمل علم رمل از معجزات انبیایی نظیر آدم شیث ادریس ، لقمان ، اشعیا ، ارمیا ، و دانیال نبی بوده ) و سایر شعب علوم خفیه را تدریس نمود . و این مهمترین علت شهرت جهانی وی تاکنون بوده است . شغل ادریس(ع) را در احادیث و روایات خیاطی ذکر نموده اند . در دعای اول ماه رجب که در کتاب اقبال الاعمال سید بن طاووس آمده در فقره ای به ادریس (ع) و إموزش علم نجوم به تعلیم الهی بدان حضرت سخن رفته :👇 {  خَالِقَ آدَمَ عَلَيْهِ السَّلَامُ وَ مُنْشِئَ الْأَنْبِيَاءِ عَلَيْهِمُ السَّلَامُ مِنْ ذُرِّيَّتِهِ وَ مُعَلِّمَ إِدْرِيسَ عَدَدَ النُّجُومِ وَ الْحِسَابِ وَ السِّنِينَ وَ الشُّهُور وَ أَوْقَاتِ الْأَزْمَانِ  و حضرت آدم-سلام بر او-را آفريدى  و پيامبران-سلام بر آنان-را از نسل او پديد آوردى و به حضرت ادريس، شماره‌ى ستارگان، حساب و كتاب، سال‌ها، ماه‌ها و اوقات زمان را آموختى } اینکه ادریس(ع) سرمنشأ علم نجوم و مهمترین معلم علوم خفیه و غریبه بوده و در دروانی زندگی می نموده که خدایان فرومایه باستانی بر روی زمین بوده اند . باعث این شده که به مرور وی در نحله علوم خفیه کارانی که در تمدن های شرک آمیزی نظیر یونان و مصر زندگی می نمودند با هرمس و توت یکی دانسته شود . که هر دو از ایزدان مورد پرستش این تمدن ها بوده اند . شاید علت این همسان پنداری ، شباهت ادریس(ع) با این ایزدان مورد پرستش بوده باشد . من باب مثال در یونان هرمس ایزد کوکب عطارد است . و خدای حکمت و دانش های گوناگون (طب ، نجوم ، حساب و هندسه و ..) و👈 کاتب و پیک خدایان ، سخنگو و مباحثه گر و محافظ کاروان ها در سفر و معلمی است که علوم مختلفه را به بشر می آموزد . ادامه دارد ... (ع) @soltannasir 🌝🌞🌛
@soltannasir { پاسخ به سوالات 72} { مسبحات و چاکراها 69} ادامه ...👇 اگر دقت نمایید بین ادریس(ع) و هرمس (ایزد کوکب عطارد ) شباهت هایی وجود دارد . ادریس(ع) مبدع خط و هرمس خدای کاتب است . هر دو معلم علوم مختلفی نظیر حکمت و طب و نجوم و علوم خفیه می باشند . شاید وجود چنین شباهت هایی منجر به یکی دانستن ادریس(ع) با ایزدانی نظیر هرمس و توت در انجمن های علوم خفیه باستان شده است . نکته : با توجه به شباهت های ادریس (ع) و ایزد هرمس ، اگر به این شباهت از منظر نجوم احکامی نگاه نماییم می توان حدس زد که احتمالا ادریس(ع) یا متولد برج های منسوب به کوکب عطارد ( جوزا و سنبله) بوده است و یا در زایچه نجومیش عطارد قوی داشته است . عده ای الیاس (ع) را همان ادریس (ع) می دانند . که پس از اینکه حق تعالی وی را به آسمان بالا کشید . بار دیگر با نام الیاس(ع) به میان خلق فرستاد . در تفسیر مجمع البیان به نقل از کتب تفسیری اهل سنت اینگونه آمده : 👇 { 1: به باور «ابن مسعود » و « قتاده » منظور از « الیاس » همان پیامبر خدا « ادریس » است که با این نام و عنوان از او سخن رفته است . ...} (ترجمه تفسیر مجمع البیان جلد دوازدهم صفحه 278 تفسیر سوره صافات ) ابن عربی نیز در فصوص الحکم در فص الیاسی این نظر را می پذیرد و فص الیاسی را بر این اساس پایه گذاری می نماید . یکی از مهم ترین دلایل صاحبان این نظر آیه «سَلَامٌ عَلَى إِلْ يَاسِينَ ﴿۱۳۰﴾». سوره مبارکه صافات می باشد . صاحبان این نظریه می گویند . که با توجه به اینکه در آیه مذکور ، نام الیاس(ع) با علامت مثنی (ین ) آمده ، ترجمه آیه 👈«سلام بر دو الیاس » می شود . بنابراین الیاس(ع) همان ادریس(ع) بود که خداوند وی را از آسمان به زمین با نام الیاس فرستاد و سپس بار دیگر به آسمان ها برد !! در کتاب نزهة الارواح و روضة الافراح ( تاریخ الحکما ) شمس الدین محمد بن محمود شهر زوری ، 👈 نام پسر ادریس (ع) را «صاب» می داند . که طایفه صابئیون منسوب به وی می باشند. البته عده ای از محققین واژه صابئین را از ریشه «صبا» در زبان مندائی می دانند که به معنی تعمید در آب است . نکته : اینکه صابئیون را در طول تاریخ به عنوان عالمان به علم نجوم احکامی و علوم غریبه می شناختند ، شاید ریشه در نسبت تاریخی آنان به ادریس (ع) داشته باشد . بزرگان این آئین در حال حاضر نیز وارث علم کیمیا می باشند و دستی در این علم کهن دارند .و بعضی از آنان زرگر می باشند و در پوشش زرگری ، دستی در تجارت عتیقه و ... دارند . همچنین بزرگان صابئیون فعلی وارث بخشی از دانش نجوم و طلسمات کهن و ارتباط با الهه های باستانی میان رودانی می باشند . هر چند این معنی را به غایت منکرند . و پیشتر گفته شد که بعضی از بزرگان صاحب علم آنان دست دوستی قبالیست های جحود را پذیرفته اند . و در ایران و عراق و انگلستان و آمریکا با آنان همکاری می نمایند . در بین قدما اختلاف است که ادریس(ع) به فلک هفتم و محل کوکب زحل رفت یا به فلک چهارم و محل کوکب شمس !!! کتابی هم تحت عنوان رازهای خنوخ وجود دارد که شرح حال سفر معراج گونه خنوخ به آسمان را بیان می نماید. که علمای یهود و همچنین اکثر محققین این کتاب را به رسمیت نشناخته اند . در شیوه های جادوی غربی و سنت هرمسی غربی و قبالای یهودی و مسیحی ، خط و زبانی به نام انوخی وجود دارد . اوراد واذکار جادویی نیز به این زبان ناشناخته وجود دارد . که جادوگران غربی اعتقاد بر این دارند که از خنوخ (ادریس ) بر جای مانده است . نکته 2 : از نظر علم باستان شناسی و زبان شناسی ، زبانی تحت عنوان انوخی وجود ندارد و هیچ مدرک علمی متقنی دال بر وجود چنین زبانی موجود نیست. اما در حیطه جادوی عملی زبان انوخی ، و اورادی که به این زبان خوانده می شود تا حدی موثر است . و این زبان در جادو زبانی قدرتمند است و روز به روز با افزایش تعداد ، استفاده کنندگان از این زبان در جهان ، بر قدرت آن افزوده می شود . جادوی انوخی بیشتر در امور منفی موثر است . و احتمالا این زبان و اوراد جادویی آن متعلق به ایزد فرومایه توت مصری و یا یکی دیگر از ایردان فرومایه تمدن های باستانی می باشد . نکته3 : متاسفانه ما امروزه شاهد این هستیم که عده ای از جوانان عاشق جادو در کشور ما نیز به روش های جادوی غربی و بعضا انوخی می پردازند و در محیط مجاز ، نیز به تدریس این روش ها مبادرت می ورزند . البته این عاشقان جادو گری نمیدانند که همانگونه که اساتید علوم غریبه در عالم اسلام ، در 👈نسخ مهم 👉بخش هایی را تعمدا اشتباه نوشته اند . تا هر کسی نتواند به این علم دست یابد . انجمن های علوم خفیه غربی نیز ، هیچ گاه اصل جادوی انوخی را در اختیار این کودکان دوستدار جادو قرار نمی دهند . تا بتوانند در این راه موفق شوند . ادامه دارد ... @soltannasir ☀️🌞
@soltannasir { پاسخ به سوالات 73} { مسبحات و چاکراها 70} ادامه ...👇 علی ای حال جادوی انوخی توسط دکتر جان دی و همکار وی ادوارد کلی در انگلستان ایجاد شد و اینان مدعی شدند که زبان انوخی زبان باستانی ای است که فرشتگانی به آنها آموخته اند و در کتاب خنوخ موجود بوده است . مطمئنا زبان انوخی ربطی به خنوخ (ادریس) و فرشتگان ندارد . این زبان یا زبان جنیان و یا پریان و یا خدایان باستانی در عصر زندگی خنوخ و یا موجودات دیگری از عوالم مختلف موجود در زمین ما بوده است . اینکه نقل است که فرشته احضار شده به ادوارد کلی دستور تعویض همسرش را با همسر «جان دی» داده است . با احکام هیچ کدام از ادیان الهی و توحیدی همخوانی ندارد . بنابراین اگر این ماجرا درست باشد ، این موجودات نه فرشته بلکه موجودات شیطنی بوده اند . اما همانگونه که گفته شد . در جادو زبان انوخی ، تاحدی موثر است . اما با اینحال کاش طرفداران علوم خفیه و جادوی غربی و حتی علوم غریبه در تمدن اسلامی ، قدرت درک و فهم و تاثیر آیات وحی را می داشتند . که با آیات وحی کارها توان نمود !!! و به سمت جادوی غربی نمی رفتند . در متون علوم غریبه و خفیه اسلامی اسمایی به ادریس(ع) منسوب است(اسماء ادریسی ) که برای هر کدام از این اسماء خواصی نقل شده است . نکته : اسماء ادریسی معروف که در اکثر کتب نقل شده درست نمی باشد . و اسماء ادریسیه درست در کتب بازاری موجود نیست . و در نسخ خطی خاص نیز که درست آن موجود است . این اسماء بعضا با یکدیگر اختلافاتی دارد . و بهترین راه بدست آوردن اسماء ادریسی درست ، شاگردی نزد اساتید بزرگ فن می باشد . اما سرگذشت ادریس(ع) به نقل از تفسیر المیزان : 👇 { داستان ادریس پیغمبر (علیه السلام ) 1_ در قرآن کریم داستان آن جناب جز در دو آیه از سوره مریم نیامده ، و آن دو آیه این است که می فرماید « وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِدْرِيسَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَبِيًّا وَرَفَعْنَاهُ مَكَانًا عَلِيًّا » (سوره مریم آیه 56 و57 ( و دو آیه از سوره انبیاء که می فرماید : « وَإِسْمَاعِيلَ وَإِدْرِيسَ وَذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ وَأَدْخَلْنَاهُمْ فِي رَحْمَتِنَا إِنَّهُمْ مِنَ الصَّالِحِينَ » ( سوره انبیاء آیه 85 و 86 ) . و در این آیات خدای تعالی او را به ثنایی جمیل ستوده و او را پیامبری صدیق و از زمره صابرین و صالحین شمرده ، و خبر داده که او را به مکانی منیع بلند کرده است . 2- از جمله روایات وارده در داستان ادریس روایتی است که کتاب «کمال الدین و تمام النعمه » به سند خود از ابراهیم بن ابی بلاد از پدرش از امام محمد باقر (علیه السلام ) نقل کرده ، وچون حدیث طولانی بود ما آن را تلخیص کردیم . و خلاصه اش این است که : ابتداء نبوت ادریس چنین بوده . که در عهد وی سلطانی جبار بوده ، روزی برای گردش سوار شده و به سیر و تنزه مشغول گشت ، در ضمن راه به سرزمینی سبز و خرم رسید و از آنجا خوشش آمد و دلش خواست تا آنجا را به ملک خود در آورد ، و آن زمین مال بنده ای مومن بود ، دستور داد احضارش کردند و در باب خریدن آن به گفتگو پرداخت ، ولی مرد حاضر به فروش نشد ، پادشاه به شهر خود بازگشت در حالی که درباره این پیشامد اندوهناک و متحیر بود ، با همسرش مشورت کرد ، البته در همه مهمات خود با او مشورت می کرد ، زن چنین نظر داد که چند نفر شاهد دروغین وادار کن تا گواهی دهند فلان شخص از دین پادشاه بیرون شده دادگاه حکم قتلش را صادر کند و ملکش را به تصرف در آورد ، شاه همین کار را کرد ، و زمین آن مرد مومن را غصب نمود . خداوند به ادریس وحی فرستاد تا نزد آن پادشاه رفته این پیام را از ناحیه خدا به وی برساند که : آیا به کشتن بنده مومن و بی گناه من راضی نشدی ، زمینش را هم مصادره کردی و و زن و فرزندش را گرسنه و محتاج و تهی دست ساختی ? به عزت خودم سوگند که در آخرت انتقامش را از تو خواهم گرفت ،و در دنیا هم سلطنت را از تو سلب خواهم نمود ، و مملکتت را ویران و عزتت را مبدل به ذلت خواهم کرد ، و گوشت همسرت را به خورد سگان خواهم داد ، زیرا حلم من ، تو را فریب داده . ادریس با رسالت خداوند به نزد آن شاه آمده و پیام خدای را در میان بزرگان دربارش به او رسانید ، شاه او را از مجلس خود بیرون رانده به اشاره همسرش افرادی را فرستاد تا او را به قتل برسانند ، بعضی از یاران ادریس از ماجرا مطلع شده ، به او رساندند که از شهر خارج شده ، مهاجرت کند ، ادریس با بعضی از یارانش همان روز از شهر بیرون شدند ، آنگاه در مناجات با پروردگارش از آنچه که از پادشاه دیده بود شکوه نمود ،خدای تعالی در پاسخش وحی فرستاد که از شهر بیرون شو که به زودی وعده ای که دادم درباره شاه انفاذ (اجرا)می کنم ، ادریس از خدا خواست . ... } ادامه دارد ... (ع) @soltannasir ☀️☀
@soltannasir { پاسخ به سوالات 74} { مسبحات و چاکراها 71} ادامه ...👇 { ... ادریس از خدا خواست تا علاوه بر انفاذ آنچه وعده داد ، باران آسمان را هم تا روزی که او درخواست باران نماید از اهل شهر حبس کند ، خدای تعالی این درخواست وی را نیز اجابت نمود ، پس ادریس جریان را با یاران با ایمان خود در میان نهاد و دستور داد تا آنان نیز از شهر خارج گردند ، یارانش که بیست نفر بودند هر یک به شهر و دیاری متفرق شدند ، و داستان وحی ادریس و بیرون شدنش همه جا منتشر گشت ، خود ادریس به غاری که در کوهی بلند قرار داشت پناهنده گشته ، مشغول عبادت خدا و روزه شد ، همه روزه فرشته ای برایش افطار می آورد ، و خدا امر خود را در اهل آن شهر انفاذ نمود ، پادشاه و همسرش را هلاک ساخت ، چیزی نگذشت که پادشاه جباری دیگر جای او را گرفت ، و بنا به دعای ادریس آسمان مدت بیست سال از باریدن بر اهل آن شهر همچنان حبس شده بود ، تا کار مردم به فلاکت و تیره روزی کشید ، وقتی کارد به استخوانشان رسید بعضی به بعضی گفتند : این چوبها را از ناحیه نفرین ادریس می خوریم ، و قطعا باران نخواهد آمد مگر اینکه او دعا کند ولی چه کنیم که نهانگاه او را نمی دانیم کجا است ، چاره کار همین است که به سوی خدا بازگشت نموده و توبه کنیم ، و در خواست باران کنیم زیرا او از ادریس به ما مهربانتر است . در این هنگام خدای تعالی به ادریس وحی فرستاد که مردم رو به توبه نهاده اند و ناله ها سر داده و به استغفار و گریه و تضرع و زاری پرداخته اند ، و من به ایشان ترحم کردم ، ولی چون به تو وعده داده ام که باران برایشان نفرستم مگر به دعای تو اینک از من درخواست باران کن تا سیرابشان کنم ، ادریس گفت : بار الها من چنین درخواستی نمی کنم . پس خدای عزوجل به آن فرشته ای که برایش طعام می برد وحی فرستاد که دیگر برای ادریس طعام مبر ، سه روز گرسنه ماند و گرسنگی از پایش در آورد ، پس ندا کرد که بارالها رزق مرا از من حبس کردی با اینکه هنوز زنده ام و قبض روحم ننموده ای ? خدای تعالی به او وحی فرستاد : از اینکه سه روز غذا به تو نرساندم جزع می کنی ولی از گرسنگی اهل قریه ات هیچ ناراحت نیستی با اینکه آن بی نوایان بیست سال است دچار قحطی هستند ، تازه وقتی به تو می گویم دعاکن تا برایشان باران بفرستم از دعا هم بخل می ورزی اینک با گرسنگی ادبت کردم (تا بدانی چه مزه ای دارد ) و حال باید از این غار و کوه پائین روی و به دنبال کار و کسب باشی. ، از این به بعد رزقت را به کار و کوشش خودت محول کردم . ادریس از کوه پایین آمده به دهی در آن نزدیکی ها رسید ،خانه ای دید که دود از آن بلند است ، به عجله بدان سو رفت ، زنی پیر و سالخورده یافت که دو قرص نان خود را روی ساج می پزد ، ادریس گفت : ای زن قدری طعام به من بده که از گرسنگی از پای در آمدم ، زن گفت : ای بنده خدا نفرین ادریس برای ما چیزی باقی نگذاشته تا به کسی انفاق کنیم و سوگند یادکرد که غیر از این دو قرص هیچ چیز ندارم ، اگر معاشی می طلبی از غیر اهل این ده بطلب . ادریس گفت : لااقل مقداری به من طعام بده که بتوانم جانم را حفظ کنم و راه بروم تا به طلب معاش برخیزم ، گفت این نان بیش از دو قرص نیست ، یکی برای خودم است و یکی برای فرزندم ، اگر سهم خودم را بدهم می میرم ، و اگر سهم پسرم را بدهم او می میرد ، و چیزی زاید بر آن هم نداریم ، گفت فرزند تو صغیر است ، نصف نان برای او بس است ، و نصف دیگرش را به من بده ، زن راضی شد و نصف قرص را به او داد . فرزند آن زن وقتی دید که ادریس سهم نان او را می خورد از شدت نگرانی افتاد مرد ، مادرش گفت : ای بنده خدا پسرم را از شدت جزع نسبت به قوت لایموتش کشتی ? گفت مترس و نگران مباش که همین ساعت به اذن خدا زنده اش می کنم ، آنگاه دو بازوی کودک را گرفت گفت : ای روح که از بدن او به امر خدا بیرون شده ای به اذن خدا برگرد که من ادریس پیغمبرم ، روح کودک برگشت . ..} (ع) @soltannasir 🌞