eitaa logo
سلطان نصیر
2.6هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
421 ویدیو
243 فایل
موضوع کانال: ادیان و عرفان و اسطوره و علوم غریبه و خفیه و ماوراء و نجوم و دشمن شناسی با رویکرد آخرالزمانی و مسئله ظهور حضرت صاحب الامر عجل اللّه آدرس جیمیل ما : 👇 @gmail.com" rel="nofollow" target="_blank">Soltan313nasir@gmail.com کپی بدون ذکر منبع مجاز نیست
مشاهده در ایتا
دانلود
@soltannasir { پاسخ به سوالات 155} { سخنی دیگر در باب پیوند اسطوره و دین 33} { عطارد در نقش وزیر و پایان فرمانروایی شمس 29 } ادامه ...👇 نکته2: باید توجه داشت که سروش بعضی دیگر از صفات کوکب عطارد را ندارد. ضمن اینکه در اساطیر ایرانی ایزد عطارد، ایزد تیر می باشد. نکته3 : همانگونه که در مقاله استاد پور داود ملاحظه نمودید دیو ، فرد را از برخاستن از خواب منع می نماید . تا نماز یا اشهن را که زمان آن از هنگام سپیده دم تا طلوع آفتاب است. را به جای نیاورد . و به خواب خویش ادامه دهد . نکته جالب ماجرا اینجاست که در احادیث اسلامی فرقین (شیعه و اهل سنت) نیز احادیثی با مضمونی مشابه آمده که شیطنی مانع برخاستن از بستر برای نماز شب و همچنین می شود : 👇 { شیخ برقعی به سند معتبر از حضرت امام محمد باقر علیه السلام روایت کرده که فرمود: 👈«از برای شب شیطانی است که او را 👈«» می گویند، پس هرگاه بنده ای از خواب بیدار شود و اراده کند برخاستن برای نماز شب را، آن شیطان به او می گوید حالا وقت برخاستن تو نیست. پس دفعه دیگر که بیدار شود و خواهد برخیزد، آن گوید که وقت برخاستن نشده، یعنی زود است. پس پیوسته او را از برخاستن باز دارد و حبس کند او را تا فجر طلوع کند و چون فجر طالع شود، بول کند در گوش او. آن وقت بگذرد از او، در حالی که دُم خود را می جنباند از ناز، و به خود می بالد . } ( محاسن برقعی صفحه 86) همچنین ماجرا زمانی جالب تر می شود که بدانیم در احادیث شیعه از فرشته ای سخن گفته شده که بسیار به زرتشتی شبیه است . به حدیث زیر به نقل از کتاب توحید شیخ صدوق توجه نمایید : 👇 { در کتاب توحید صدوق از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل کرده که فرمودند: خداوند مَلَکی آفریده به شکل 👈خروس که بسیار عظیم الجثه است، هنگام آخر شب که می شود، می رود وسط آسمان و بال های بلندش را به هم می زند و بانگ برمی آورد و به تسبیح خداوند مشغول می شود و چنین میخواند:«سبحان اللّه الملک القدوس الکبیر المتعال لا اله الاّ هو الحی القیوم». وقتی او چنین می کند، تمام خروس های روی زمین نیز خدا را تسبیح می گویند و بال هایشان را به هم می زنند و می خوانند. و هنگامی که او ساکت می شود، خروس های زمین نیز ساکت می شوند. در واقع خواندن آن و خروس های زمین در آخر شب به خاطر بیدار کردن برای نماز شب است. یک بار دیگر هم هنگام آن خروسِ مَلَک می خواند و به تبع او خروس های زمین نیز می خوانند تا مردم را برای نماز صبح بیدار کنند. در هنگام سحر نیز آن خروسِ چنین تسبیح می گوید: «سبحان اللّه العظیم، سبحان اللّه العزیز القهار، سبحان اللّه ذی العرش المجید، سبحان اللّه ذی العرش الرفیع» وقتی او چنین تسبیح خدا می گوید، خروس های زمین نیز می خوانند و با او مشغول تسبیح و تقدیس خداوند می شوند تا هم تسبیح و تقدیس کرده باشند و هم مردم خواب مانده را برای نماز صبح بیدار کنند. } (توحید صدوق، ص 279 ) بنابراین دیو بوشاسپ دیانت زرتشتی تا حدود زیادی به شیطنی به نام «رها» که در احادیث اسلامی آمده شباهت دارد . و ایزد سروش بر خلاف گفته ابوریحان و سایر اسطوره شناسان معاصر معادل جبرائیل اسلامی نیست . بلکه معادل این ملکی است که شکل خروس دارد و در حدیث توصیف شده است . به یاد بیاورید که گفتیم ایزد سروش نیز احتمالاً سری پرنده شکل دارد و این را در مقاله ای ان شاالله نشان خواهیم داد . اما ماجرا بدین جا ختم نمی شود ملاحظه نمودید که در مقاله استاد پورداود در باب ایزد سروش به نقل از تاریخ بلعمی آمده بود که «عجم خروس را و بانگ او را نیکو خجسته دارند خاصه 👈سفید و گویند در خانه که او باشد دیو نیاید » در کتاب حلیة المتقین علامه مجلسی احادیثی در باب توصیه به نگهداری خروس آمده و در این احادیث توجه خاصی به خروس رنگ شده است . به احادیث زیر توجه نمایید : 👇 { ...در حدیث معتبر از حضرت صادق(ع) منقول است که خروس بال گشادهٔ 👈سفیدی که در خانه باشد آن خانه و هفت خانهٔ دور آن خانه را از بلاها نگاه می دارد، و یک بال زدن کبوتر دو رنگ بهتر است از هفت خروس سفید. در حدیث دیگر فرمود که خروس 👈سفید یار من و یار هر مؤمنی است . از حضرت امام موسی(ع) منقول است که در خروس پنج خصلت از خصلت های پیغمبران هست: سخاوت و شجاعت و شناختن وقت نمازها و بسیار جماع نمودن و غیرت. و از حضرت علی (ع) منقول است که فریاد نمودن خروس نماز اوست و بال زدنش رکوع و سجود اوست . از حضرت رسول (ص) منقول است که دشنام مدهید خروس را که از برای نماز مردم را بیدار می کند. } به رنگ سفید برای خروس در احادیث توجه نمایید . عزیزان پیوندهای اساطیر و دین را به خوبی ملاحظه نمایید . همچنین فرقشان را نیز دریابید .😊 ادامه دارد ... @soltannasir 🐓🐔
@soltannasir { پاسخ به سوالات 156 } { سخنی دیگر در باب پیوند اسطوره و دین 34} { عطارد در نقش وزیر و پایان فرمانروایی شمس 30 } ادامه ...👇 اما حال می خواهیم ماجرا را از جنبهٔ دیگری بررسی نماییم. به یاد دارید که در دروس و تطابق شکل دایرة البروج با اعضای بدن گفته شد که برج میزان به شباهت دارد. و کلیه ها در بدن به مثابه (ترازو) می باشند . همچنین در توضیحات ایزد رشن آمد که : 👈{ ترازوی مینوی را رشن در دست دارد. این ترازوی مینوی هرگز خطا نمی کند و به اندازه سر مویی، نه برای توانگرترین و نه برای درویش ترین مردمان منحرف نمی شود. 👈یوغ ترازویش را سر بر 👈بن البرز و سری بر فراز 👈قله البرز است. } و گفتیم که البرزکوه زرتشتی با کوه قاف در روایات اسلامی مطابقت دارد. ( این مطلب را در ادامه به شما نشان خواهیم داد) و نباید آن را با رشته کوه البرز در خاک ایران اشتباه گرفت. همچنین پیشتر در دروس تصویر نقشه عالم را از منظر مسلمین از کتاب دایره المعارف معرفتنامه برایتان آوردیم. و گفتیم که در تطابق این نقشه درخت سدره و شجره طوبی به مثابه نای و نایژه ها می باشد و لوح محفوظ به مثابه ریه ها و کوه قاف به مثابه روده ها علی الخصوص روده بزرگ می باشد که دور روده کوچک را گرفته است. حال با توجه به این تطبیق ها دقت نمایید که کلیه ها که به مثابه میزان (ترازو) در بدن هستند در کجا قرار گرفته اند? در قسمت خلفی بدن پشت و معده و در پشت قسمت فوقانی روده بزرگ، و مثانه هم در پایین روده بزرگ قرار دارد . اگر را در بدن (عالم صغیر ) کوه قاف یا البرز در نظر بگیریم، و کلیه ها را کفه های ترازو ، این کفه ها بر سر البرز کوه قرار دارد. و بخش دیگر ترازو می باشد که در پایین البرز کوه (کوه قاف) قرار دارد. و سرخ رگ آئورت را که از کنار کلیه ها عبور می نماید. را می توان به مثابه پل چینود دانست. که خون از طریق سرخ رگ کلیوی که از آئورت جدا می شود وارد کلیه ها می شود و پس از تصفیه (مورد داوری قرار گرفتن) توسط سیاه رگ کلیوی به بزرگ سیاهرگ زیرین وارد می شود. تا به بهشت قلب وارد شود. نکته 1: در اساطیر مصری به جای پل چینود، مسیر راه یافتن به تالار حقیقت (داوری) از طریق نیل آسمانی است. و روح مرده توسط زورقی که آنوبیس آن را می راند به تالار حقیقت می رود. دقت نمایید در عالم صغیر (بدن انسان) رگ های خونی که به کلیه ها (برج میزان) می رود به رود نیز تا حدی شبیه می باشند. حال به ماجرا از جنبه دیگری نگاه نماییم . ما بر اساس یافته های علم جدید می دانیم که رودها از قله کوه ها سرچشمه می گیرند . این دانسته را فراموش نماییم. و ماجرا را از جنبه دیگر بنگریم . پیشتر گفته شد که در نظر قدما رودها منشأ آسمانی دارد . و همه کوه های جهان ریشه در کوه قاف دارند. حال با توجه به تطابق عالم صغیر(بدن انسان) و عالم کبیر اگر روده بزرگ را به مثابه کوه و بخشی از روده کوچک را زمین در نظر بگیریم و برآمدگی های روده کوچک را رشته کوه های زمین ، می توان پیوستگی کوه ها و رودها را به یکدیگر در نظر قدما تا حدودی دریافت . بنابراین می توان فهمید که چگونه رود نیل در نظر قدما به آسمانی متصل می شود . همانگونه که مویرگ های پرزهای روده در نهایت به رگ های اصلی بدن متصل می شوند . تمام رودهای مهم نیز در نظر قدما در عالم منشأ آسمانی دارند . بنابراین انتقال ارواح را نیز توسط به تالار حقیقت می توان درک نمود . زیرا آنچه که توسط روده جذب می شود وارد جریان خون می شود و سرانجام ممکن است به کلیه ها نیز وارد شود . البته چنین تطابقی هر چند قابل قبول به نظر می رسد . اما همانگونه که گفته شد با علم جدید و یافته های آن مطابقت ندارد . پیشتر گفتیم که در حدیث معصوم نیز رود منشأ آن در بهشت است. بهشتی که متعلق به ارواح است . و در مغرب است . به هر حال تا هنگامی که مرز عوالم باز نشود و عالم به شکل حقیقی خویش ظاهر نشود . اسرار و شکل عالم به صورت کامل ظاهر نخواهد شد . نکته 2: دقت نمایید گفته شد که در اساطیر گوناگون ایزدان شمس در جایگاه عدالت قرار داشتند . حتی گفته شد که حضرت امیرالمومنین (ع) نیز شمس الله است . و این مسئله را با توجه به جایگاه کوکب شمس در هبوط خویش در برج میزان از منظر نجومی بررسی نمودیم . علاوه بر آنچه گفته شد در اسطوره ها آمده جایگاه ایزد مهر بر بالای کوه البرز قرار دارد ! ( در ادامه در توضیحات البرزکوه خواهیم آورد ) حال جایگاه خورشید بالای کوه البرز باشد در بدن کجا می شود ? چاکرای خورشیدی محل این چاکرا تقریباً در همان نقطه قرار دارد . بنابراین هنگامی که خون وارد کلیه ها می شود . از محل چاکرای خورشیدی در بدن که محل سلطنت خورشید است می گذرد . ادامه دارد ... @soltannasir 🌞☀️🌙🌜🌛🌚🌝
صورت فلکی میزان در آسمان شب @soltannasir
تصویر تطابق شکلی دستگاه ادراری با ترازو و برج میزان . در این تصویر نیز ترازو شکلی معکوس دارد . که به شکل طبیعی نیز تطبیق تا حدی ممکن است . @soltannasir
نقشه عالم به نقل از دایره المعارف معرفتنامه ابراهیم حقی 1195 هجری قمری که در آن کعبه مرکز جهان هست . به جایگاه شجره طوبی و سدره و در های بهشت و لوح و قلم نگاه نمایید . @soltannasir
ادامه .همانگونه که در بدن انسان شجره طوبی (نای و نایژه ها) و بهشت (کیسه های هوایی) و قلم (استخوان جناغ) و لوح محفوظ (ریه ها) در کنار یکدیگر است . در عالم کبیر نیز در کنار یکدیگر میباشند @soltannasir
تصویر تطابق اندام های بدن با نقشه عالم در دایره المعارف معرفتنامه . که روده ها علی الخصوص روده بزرگ به مثابه کوه قاف یا البرز باستانی می باشد . @soltannasir
تصویر و جایگاه کلیه ها( میزان و ترازو ) در بدن که در پشت کبد و معده و روده بزرگ که تقریباً در موازات قسمت فوقانی روده بزرگ یا کوه قاف (البرز ) است . و مثانه در قسمت پایین آن . @soltannasir
تصویر چاکرای خورشیدی در بدن در محلی کمی بالاتر و تقریباً چسبیده به کلیه ها ، محل سلطنت شمس که خون از این محل باید عبور کند تا به کلیه ها وارد شود . @soltannasir
@soltannasir { پاسخ به سوالات 157} {سخنی دیگر در باب پیوند اسطوره و دین 35} {عطارد در نقش وزیر و پایان فرمانروایی شمس 31} ادامه ...👇 نکته3:ملاحظه نمودید که ایزد سروش در جایگاه عدالت (ترازو) در کنار ایزد مهر و رشن قرار داشت. جایگاه عدالت برج بود که در عالم صغیر معادل کلیه ها است. و یکی از وظایف روزانه ایزد سروش مبارزه با دیو خشم بود. حال در عالم صغیر (جسم انسان) هنگامی که خشمگین می شویم چه اتفاقی می افتد ? فشار خون بالا می رود. ارتباط و کلیه ها چیست? فشار خون برای کلیه ها مضر است و می تواند بدان آسیب برساند. همچنین یکی از وظایف کلیه ها در بدن، تنظیم فشار خون است. بنابراین با توجه به تطابق عالم صغیر و کبیر، همانگونه که در عالم کبیر ایزد سروش با دیو خشم در ستیز است. و جایگاهش در بالای البرزکوه، در جایگاه میزان است. در عالم صغیر (بدن انسان) نیز کلیه ها فشار خون ناشی از را تنظیم می نمایند. همچنین در توضیحات ایزد آمده بود که این ایزد با دیو کُند که باعث کُندی و سستی میشود نیز دشمن است. باید این نکته را مدنظر داشته باشیم که هنگامی که کلیه ها() سالم باشند هورمونی به نام تولید می نمایند که عامل حمل اکسیژن توسط گلبول های قرمز خون می باشد. با کم کاری کلیه ها تولید این نیز کمتر و با از کار افتادن نسبی کلیه ها، تقریباً متوقف میشود. این مسئله باعث می شود که اکسیژن در گلبول های قرمز خون کاهش یابد که باعث خستگی در اندام های ماهیچه ای و مغز میشود. که به نوبه خود باعث بی حالی کُندی و سستی میشود. زیرا شخص همیشه خسته است و احساس خستگی می نماید با وجود آنکه فعالیت جسمانی خاصی انجام نداده است. بنابراین فعالیت درست کلیه ها منجر به عدم احساس خستگی و کسلی میشود. اما از کار افتادن آنها باعث سستی و خستگی و کُندی است. بنابراین همانگونه که در عالم صغیر (جسم انسان) عملکرد درست کلیه ها، با احساس خستگی و سستی در تضاد است. در عالم کبیر نیز ایزد سروش که جایگاهش میزان است با کُندی در حال مبارزه دائمی است. اما حال مدخل کوه را به نقل از کتاب فرهنگ اساطیر ایرانی به تمامی می آوریم :👇 { البرز به اوستایی: harab°r°zaiti؛ فارسی میانه: harburz ؛ در اوستا نام رشته کوهی است افسانه ای. در ادبیات پهلوی این رشته کوه به گرد نیمکره زمین می گردد و نیمکره قابل زیست زمین را از نیمکره زیرین زمین که در آب فرو رفته است، جدا میکند. در ابتدای خلقت بر اثر حمله اهریمن به زمین کوه ها از زمین بیرون آمدند. کوه اصلی کوه البرز بود که هشتصد سال طول کشید تا از زمین به در آمد. دویست سال طول کشید تا به ستاره پایه رسید. دویست سال طول کشید تا به ماه پایه رسید. دویست سال طول کشید تا به خورشید پایه رسید و دویست سال طول کشید تا به منتهی الیه آسمان یا روشنی بیکران رسید. این کوه میان گیهان کشیده شده است. در حالی که پایه آن به آسمان در جایی که جهان را احاطه کرده، پیوسته است. ریشه های این کوه در زیر زمین پراگنده است و آن را به هم پیوسته نگاه می دارد و از این ریشه ها همه کوه های دیگر به تعداد 2244 کوه سر بر می آوردند. در وسط زمین کوه تیرگ که قله البرز است قرار دارد و از آنجا تا به عرش چینود پل کشیده شده که روان ها پس از مرگ در سفر خویش به بهشت یا دوزخ باید از آن بگذرند. ستیغ ارزور، دروازه دوزخ، بر لبه کوه البرز است. بر البرز 180 روزن به سمت خراسان (مشرق) و 180 روزن به سمت خاوران (مغرب) وجود دارد. خورشید هر روز به روزنی در آید و به روزنی غروب کند. بر کنار البرز دریای «فراخکرد» و «پویدیگ» قرار دارند. دو رود مهم «ارنگ» و «وهرود» از البرز سرچشمه می گیرند و گرداگرد زمین راهی می کنند و دوباره به البرز باز می گردند. هوگر بلندترین قله کوه البرز است که بر فراز آن ایزد هوم مسکن دارد و برای مهر قربانی آورد و از همین قله است که رودخانه اردوی أناهید جاری می شود و نیز جم در خانه گوهرین خود بر فراز این قله ایزد اناهید را نیاز می فرستد. نشستنگاه ابرها نیز برفراز البرز است. این کوه افسانه ای محل وقوع اعمال بزرگ و سرنوشت ساز است. اورمزد بر بالای این کوه یزش میکند. خانه هزار ستونی ایزد سروش که از درون خود بخود روشن است و 👈مسکن ایزد مهر بر بالای کوه البرز قرار دارد. 👉سام که از داشتن فرزند سپید موی خود زال آزرده است، فرمان می دهد تا کودک را در دامن کوه البرز رها کنند. سیمرغ که بر فراز کوه البرز لانه دارد زال را به فرزندی می پرورد. کیقباد نیز در کاخی با شکوه بر فراز البرز می زیست. کیکاوس نیز بر بالای البرز هفت خانه ساخت. اهریمن تهمورس را بر فراز این کوه فرو بلعید. ستاره «»(معادل نسر واقع) بر گذرهای کوه البرز نهاده شده تا راه دیوان را ببندد. چمروش مرغ، دشمنان ایران را بر فراز این کوه نابود می کند. } @soltannasir 🌞
شهادت امام حسن عسکری بر حضرت صاحب الامر و قائم آل محمّد و بقیة الله الاعظم و همه شیعیانش تسلیت باد . @Soltannasir 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
@soltannasir { پاسخ به سوالات 158 } { سخنی دیگر در باب پیوند اسطوره و دین 36} { عطارد در نقش وزیر و پایان فرمانروایی شمس 32} ادامه ...👇 نکته 1: ملاحظه نمودید که مسکن همانگونه که گفته شد بر بالای کوه است . یعنی جایی که در عالم صغیر ما آن را با عنوان چاکرای خورشیدی می شناسیم . اکنون احادیث را از کتاب تفسیر روایی البرهان در ذیل تفسیر آیه 1 سوره مبارکهٔ قاف 👈«ق وَالْقُرْآنِ الْمَجِيدِ ﴿۱﴾ قاف سوگند به قرآن باشكوه» می آوریم : 👇 { 10561/1) شیخ صدوق با سند خود از سفیان بن سعید ثوری روایت کرده است ، که گفت : از امام صادق(ع) دربارهٔ معنای «قٓ» ، سؤال کردند ? فرمود : و اما «قٓ» ، کوهی است که بر زمین احاطه دارد و سبزه بودن آسمان ، از آن بر گرفته شده می باشد و خداوند زمین را به وسیلهٔ آن کوه نگاه می دارد تا اهل خود را فرو نبرد .(به نقل از کتاب معانی الاخبار) 2/10562) . علی بن ابراهیم با سند خود از یحیی بن میسره خثعمی روایت کرده است ، که گفت : از امام باقر (ع) شنیدم که می فرمود : «قٓ» ، کوهی است که بر دنیا احاطه دارد و همانند زُمرّد می باشد و سبز رنگ بودن آسمان ، از آن خواهد بود . ( تفسیر قمی ) 10563/3) سعد بن عبدالله (قمی) با سند خود از یقطین جوالیقی به نقل از فُلفُله ، روایت کرده است ، که گفت : امام باقر (ع) فرمود : به درستی که خداوند متعال دارای کوهی است که بر دنیا احاطه دارد و همانند سبز رنگ می باشد و سبزه بودن آسمان ، از آن کوه خواهد بود و خداوند پشت آن کوه خلقی را آفریده و احکامی را که بر این خلق _ از نماز ، زکات و غیره _ واجب نموده ، بر آن ها 👈واجب ننموده است و آن ها دو نفر مرد از این امت را لعن و نفرین می کنند . (مختصر بصائر الدرجات) 10564/4) همچنین با سند خود از عُبیداللّه بن عبداللّه دهقان روایت کرده است ، که گفت : از امام رضا (ع) شنیدم که می فرمود : به درستی که خداوند را پشت این نُطاق آسمانی یک زبرجد سبز رنگی وجود دارد که آسمان رنگ خود را از آن بر گرفته است . عرضه داشت : چیست ? فرمود : حجاب و پرده است ، که خداوند عزیز و جلیل پشت آن 👈هفتاد هزار جهان دارد ، که ( مخلوق آن جا ) بیش از آدمیان و جنیان می باشند و همهٔ آن ها فلان و فلان را لعنت می کنند . (مختصر بصائر الدرجات و بحارالانوار جلد 57 صفحه 330) پانویس : 👈 «مرحوم مجلسی بعد از نقل حدیث ، گفته است : شاید مقصود از نُطاق کوه هایی باشند که در دید ما هستند و مقصود از زبرجد ، کوه قاف باشد و یا مقصود از نُطاق همان کوه است و مقصود از زبرجد پشت آن کوه خواهد بود ، در نهایه گفته است : نطق جمع نطاق می باشد و نطاق دورنمای یک رشته کوه های بلند و کوتاهی است که تشبیه شده به 👈 که در وسط می بندند . » 10565/5) و در کتاب منهج التحقیق إلی سواء الطریق ، تألیف بعضی از علمای امامیه _ در حدیثی بسیار طولانی _ در رابطه با سؤال امام حسن (مجتبی) از پدر بزرگوارش (ع) ، تا فضائل و کراماتی را که خداوند متعال عطایش نموده ، ارائه دهد . و حدیث ادامه دارد تا جایی که گفته است : سپس (ع) به فرمان داد و حرکت کرد تا به کوه رسید و چون نزدیک آن رسیدیم ، متوجه شدیم که از زمرّد سبز رنگ می باشد و بر روی آن فرشته ای همانند 👈 ( )👉 قرار دارد ، هنگامی که چشم آن فرشته به امیرالمومنین (ع) افتاد ، گفت : سلام بر تو باد ای وصیّ رسول پروردگار جهانیان و خلیفه اش ! آیا به من اجازه می دهی که سخن بگویم ? حضرت جواب سلام او را داد و فرمود : اگر مایل هستی خودت سخن بگو و گرنه من از آن چه می خواهی سؤال کنی ، سخن بگویم ، فرشته گفت : ای امیرالمومنین ! شما خود مطرح نما، حضرت فرمود : اجازه می خواهی تا خضر را زیارت کنی ? فرشته اظهار داشت : بلی ، حضرت فرمود : به تو اجازه دادم ، پس آن فرشته بعد از آن که گفت : « بسم اللّه الرّحمن الرّحیم » ، با سرعت حرکت کرد و ما هم مقدار مختصری بر آن کوه قدم زدیم تا آن فرشته از زیارت (ع) به جایگاه خود بازگشت ، گفت : ای امیرالمؤمنین ! این فرشته به زیارت خضر(ع) نرفت مگر با اجازهٔ شما ?! فرمود سوگند به کسی که آسمان را بدون ستون بالا قرار داده ! اگر هر کدام به خواهند به اندازهٔ یک نفس کشیدن از جای خود حرکت کنند تا من اجازه ندهم ، حرکت نخواهند کرد و موقعیت فرزندم چنین خواهد بود و همچنین بعد از او ،حسین و نُه تن دیگر از فرزندان او ( یکی بعد از دیگری چنین موقعیتی را دارا خواهند بود ) ، که نهمین ایشان (حضرت ) قائم (ع) می باشد . از حضرت سؤال کردیم : اسم فرشته ای که مأمور بر کوه قاف می باشد ، چیست ? فرمود : است ، سپس عرضه داشتیم : ای امیرالمؤمنین ! چگونه هر شب به این مکان می آیی و چگونه باز می گردی ? } ادامه دارد... @soltannasir 🗻🏔⛰🌋
@soltannasir { پاسخ به سوالات 159 } {سخنی دیگر در باب پیوند اسطوره و دین 37} {عطارد در نقش وزیر و پایان فرمانروایی شمس 33} ادامه ...👇 { ادامه حدیث 10565/5) ...👈فرمود : همان طوری که با شما آمدم ، سوگند به کسی که دانه را شکافت و انسان را زنده آفرید ! من (به اذن خداوند) مالک و حاکم زمین و آسمان هستم و اگر مختصری از آن را مشاهده کنید ، قلب های شما پذیرای آن نخواهد بود ، همانا اسم خداوند دارای هفتاد و سه حرف می باشد ، یک حرف از آن ها نزد عاصف بن برخیا بود و به وسیلهٔ آن سخن گفت و خداوند زمین را _در فاصلهٔ بین سلیمان تا عرش بلقیس_ شکافت به طوری که تخت بلقیس ( در کنار ) حاضر گشت و سپس زمین در فاصلهٔ یک چشم بر هم زدن به حال خود بازگشت و به خداوند سوگند ! نزد ما ( اهل بیت رسالت ) هفتاد و دو حرف موجود است و یک حرف آن نزد خداوند متعال محفوظ می باشد « و لاحول و لا قوّة إلّا باللّه العليّ العظيم » ، ،هر کسی که ما را شناخت که شناخت و هر کسی هم که ما را انکار کند ، انکار کرده است ... . (کتاب المحتضر ، تألیف حسن بن سلیمان حلّی ) مؤلف(مرحوم سید هاشم بحرانی ) گوید : تمام حدیث در سورهٔ «کهف » باب یأجوج و مأجوج ، (حدیث3) گذشت . فقیر نیز حدیث مربوطه را در دروس مربوط به به تمامی نقل می نمایم .😊 10566/6) علی بن ابراهیم گفته است : فرمایش خداوند متعال : « ق وَالْقُرْآنِ الْمَجِيدِ ﴿۱﴾» ، منظور از «قٓ» ، کوهی است که بر دنیا احاطه دارد و پشت آن👈 و می باشد . و این سوگند است ، «بَلْ عَجِبُوا» ، یعنی قریش تعجب کردند ، « أَنْ جَاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ» ، یعنی رسول خدا (ص) که از خانواده خودشان بود ، «  فَقَالَ الْكَافِرُونَ هَذَا شَيْءٌ عَجِيبٌ * أَإِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا ذَلِكَ رَجْعٌ بَعِيدٌ » ، این آیات در رابطه بااُبیّ بن خلف نازل شده ، که به گفت : من از ( جریان و برنامهٔ ) (ص) شگفت زده شده ام و استخوان پوسیده ای را برداشت و آن را ( با انگشتانش) نرم کرد و گفت : او گمان می کند که این ها زنده می شوند ! خداوند ( در برابر او ) فرمود : «بَلْ كَذَّبُوا بِالْحَقِّ لَمَّا جَاءَهُمْ فَهُمْ فِي أَمْرٍ مَرِيجٍ » ، یعنی برنامه تی که گوناگون می باشد . سپس خداوند علیه آن ها احتجاج کرده و برای بعثت و آمدن در قیامت ، مثالی را مطرح نموده و فرموده است :« أَفَلَمْ يَنْظُرُوا إِلَى السَّمَاءِ فَوْقَهُمْ كَيْفَ بَنَيْنَاهَا وَزَيَّنَّاهَا وَمَا لَهَا مِنْ فُرُوجٍ *وَالْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَيْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنْبَتْنَا فِيهَا مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ » ، یعنی از هر جفت زیبا و نیکویی را رویانیده ایم ، « تَبْصِرَةً وَذِكْرَى لِكُلِّ عَبْدٍ مُنِيبٍ *وَنَزَّلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً مُبَارَكًا فَأَنْبَتْنَا بِهِ جَنَّاتٍ وَحَبَّ الْحَصِيدِ » ، هر دانه ای ( پس از روئیدن ) قابل درو و چیدن می باشد . ( تفسیر قمی ) } احادیث مربوط به کوه قاف به نقل از تفسیر روایی البرهان ذیل تفسیر سوره قاف به پایان رسید . عزیزان شباهت بین توصیف البرزکوه باستانی در نزد ایرانیان را با کوه قاف در نزد مسلمین مشاهده نمایید . نکته1: دقت نمایید در حدیث امام رضا (ع) گفته شد که خداوند پشت این آسمانی یک (کوه قاف) دارد . و چون از حضرتش پرسیدند که نطاق چیست ? فرمودند : حجاب و پرده مسئله ای که به خاطر می آید این است که کوه در پس پرده است . و در بُعدی که ما از عالم می بینیم نیست . نکته 2: در توضیحات البرز کوه آمده بود که ستاره👈 ونند👉 ، معادل 👈نسر واقع 👉 یا همان سعد ذابح و یا همان ستاره ای که امروزه در نزد منجمین علوم جدیده به آن آلفا شلیاق می گویند . بر گذرهای کوه البرز👉 نهاده شده تا راه دیوان را ببندد ! زرتشتیان این ستاره را در مراسمی به نام ونند بُرید ستایش می نمایند . علتی که به این کوکب می گویند . این است که صورت این کوکب از قدیم الایام در نزد گذشتگان به شکل بوده است ! حال عزیزان به یاد بیاورید که در احادیث کوه قاف نیز ( حدیث10565) ، فرشته ای به شکل نسر (کرکس) در کوه قاف وجود داشت که نام وی در حدیث 👈 «ترجائیل » بود . بسیار محتمل است که فرشته و ملک موکل ، کوکب یا نسر واقع باشد . ادامه دارد .. @soltannasir 🌞🐓🐔🗻🏔⛰🌋
این عید فرخنده را بر همه ی منتظران حضرت مهدی ع تبریک و تهنیت عرض میکنیم . @Soltannasir 💐💐💐💐💐💐
@soltannasir { پاسخ به سوالات 160} { سخنی دیگر در باب پیوند اسطوره و دین 38} { عطارد در نقش وزیر و پایان فرمانروایی شمس 34} ادامه ...👇 در باب ستاره () ان شاءاللّه در دروس آینده مفصّل تر صحبت خواهیم نمود . در باب کوه نیز در دروس ذوالقرنین ان شاءاللّه مفصّل تر صحبت خواهیم نمود و بعضی احادیث کتب روایی برادران اهل سنت را نیز نقل خواهیم نمود . همچنین از کتب جغرافیایی و کتب عرفانی نیز مطالبی را نقل خواهیم نمود . اما حال عزیزان به یاد بیاورید که در دیانت زرتشتی ، روح مرده از پل بر فراز کوه ، عبور می نمود تا به جایگاه میزان () برسد . که جایگاه ایزد است . و گفته شد دو در هدایت روح مرده در مسیر پل چینود ، نقش داشتند یکی سگ زرین گوش است که با ایزد رشن در ارتباط است . و گفته شد که ایزد به فریاد رسنده گله داران👉 است . همچنین سگ دومی نیز به نام سگ پسوشورون یا سگ شبانان 👉 وجود دارد . که روان را از پل چینود می گذراند و با گرز ایزد مهر ارتباط دارد . همچنین گفته شد که در اساطیر مصری ایزد آنوبیس ، موجودی به شکل سیاه رنگی است . که زورقی که روح مرده را به سوی تالار حقیقت حمل می نماید ؛ می راند . حال عزیزان معادل البرزکوه اساطیری در عالم اسلام کدام کوه بود ? کوه قاف در کدام سوره به کوه قاف اشاره شده است ? سوره قاف ، آیه 1 👈« ق وَالْقُرْآنِ الْمَجِيدِ » چنانچه در احادیث معصومین مشاهده نمودیم . اما نکته جالب ماجرا اینجاست که اللّه تبارک تعالی در سورهٔ مبارکه «قٓ» به مسئله معاد و بهشت و دوزخ اشاره می نماید که با آنچه که در دروس اسطوره ای آمده بود تطابق نسبی و بسیار جالبی دارد یعنی همانگونه که کوه البرز با داستان قضاوت ارواح ارتباط دارد . کوه قاف نیز اینگونه است و موضوع این سوره در باب حشر و معاد است . در. این سوره ظرایفی وجود دارد که از دید همه صاحب نظران و مفسرین قرآن تاکنون پنهان مانده است !!! اکنون کل سوره قاف را به تمامی نقل می نماییم : 👇 { بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ به نام خداوند رحمتگر مهربان ق وَالْقُرْآنِ الْمَجِيدِ ﴿۱﴾ قاف سوگند به قرآن باشكوه (۱) بَلْ عَجِبُوا أَنْ جَاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ فَقَالَ الْكَافِرُونَ هَذَا شَيْءٌ عَجِيبٌ ﴿۲﴾ [كه آنان نگرويدند] بلكه از اينكه هشداردهنده اى از خودشان برايشان آمد در شگفت شدند و كافران گفتند اين [محمد و حكايت معاد] چيزى عجيب است (۲) أَإِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا ذَلِكَ رَجْعٌ بَعِيدٌ﴿۳﴾ آيا چون مرديم و خاك شديم [زنده مى شويم] اين بازگشتى بعيد است (۳) قَدْ عَلِمْنَا مَا تَنْقُصُ الْأَرْضُ مِنْهُمْ وَعِنْدَنَا كِتَابٌ حَفِيظٌ ﴿۴﴾ قطعا دانسته ايم كه زمين [چه مقدار] از اجسادشان فرو مى كاهد و پيش ما كتاب ضبط كننده اى است (۴) بَلْ كَذَّبُوا بِالْحَقِّ لَمَّا جَاءَهُمْ فَهُمْ فِي أَمْرٍ مَرِيجٍ ﴿۵﴾ [نه] بلكه حقيقت را وقتى برايشان آمد دروغ خواندند و آنها در كارى سردرگم [مانده]اند (۵) أَفَلَمْ يَنْظُرُوا إِلَى السَّمَاءِ فَوْقَهُمْ كَيْفَ بَنَيْنَاهَا وَزَيَّنَّاهَا وَمَا لَهَا مِنْ فُرُوجٍ﴿۶﴾ مگر به آسمان بالاى سرشان ننگريسته اند كه چگونه آن را ساخته و زينتش داده ايم و براى آن هيچ گونه شكافتگى نيست (۶) وَالْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَيْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنْبَتْنَا فِيهَا مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ ﴿۷﴾ و زمين را گسترديم و در آن لنگر[آسا كوه]ها فرو افكنديم و در آن از هر گونه جفت دل انگيز رويانيديم (۷) تَبْصِرَةً وَذِكْرَى لِكُلِّ عَبْدٍ مُنِيبٍ ﴿۸﴾ [تا] براى هر بنده توبه كارى بينشافزا و پندآموز باشد (۸) وَنَزَّلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً مُبَارَكًا فَأَنْبَتْنَا بِهِ جَنَّاتٍ وَحَبَّ الْحَصِيدِ ﴿۹﴾ و از آسمان آبى پر بركت فرود آورديم پس بدان [وسيله] باغها و دانه هاى دروكردنى رويانيديم (۹) وَالنَّخْلَ بَاسِقَاتٍ لَهَا طَلْعٌ نَضِيدٌ ﴿۱۰﴾ و درختان تناور خرما كه خوشه[هاى] روى هم چيده دارند (۱۰) رِزْقًا لِلْعِبَادِ وَأَحْيَيْنَا بِهِ بَلْدَةً مَيْتًا كَذَلِكَ الْخُرُوجُ ﴿۱۱﴾ [اينها همه] براى روزى بندگان [من] است و با آن [آب] سرزمين مرده اى را زنده گردانيديم رستاخيز [نيز] چنين است (۱۱) كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَأَصْحَابُ الرَّسِّ وَثَمُودُ ﴿۱۲﴾ پيش از ايشان قوم نوح و اصحاب رس و ثمود (۱۲) وَعَادٌ وَفِرْعَوْنُ وَإِخْوَانُ لُوطٍ ﴿۱۳﴾ و عاد و فرعون و برادران لوط (۱۳) وَأَصْحَابُ الْأَيْكَةِ وَقَوْمُ تُبَّعٍ كُلٌّ كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ وَعِيدِ ﴿۱۴﴾ و بيشه نشينان و قوم تبع به تكذيب پرداختند همگى فرستادگان [ما] را به دروغ گرفتند و [در نتيجه] تهديد [من] واجب آمد (۱۴) ...} ادامه دارد ... @soltannasir 🌞🐕
@soltannasir { پاسخ به سوالات 161} { سخنی دیگر در باب پیوند اسطوره و دین 39} { عطارد در نقش وزیر و پایان فرمانروایی شمس 35 } ادامه ...👇 { أَفَعَيِينَا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِي لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ ﴿۱۵﴾ مگر از آفرينش نخستين [خود] به تنگ آمديم [نه] بلكه آنها از خلق جديد در شبهه اند (۱۵) وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ ﴿۱۶﴾ و ما انسان را آفريده ايم و مى دانيم كه نفس او چه وسوسه اى به او مى كند و ما از شاهرگ [او] به او نزديكتريم (۱۶) إِذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيَانِ عَنِ الْيَمِينِ وَعَنِ الشِّمَالِ قَعِيدٌ ﴿۱۷﴾ آنگاه كه دو [فرشته] دريافت كننده از راست و از چپ مراقب نشسته اند (۱۷) مَا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ﴿۱۸﴾ [آدمى] هيچ سخنى را به لفظ درنمى آورد مگر اينكه مراقبى آماده نزد او [آن را ضبط مى كند] (۱۸) وَجَاءَتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذَلِكَ مَا كُنْتَ مِنْهُ تَحِيدُ ﴿۱۹﴾ و سكرات مرگ به راستى در رسيد اين همان است كه از آن مى گريختى (۱۹) وَنُفِخَ فِي الصُّورِ ذَلِكَ يَوْمُ الْوَعِيدِ﴿۲۰﴾ و در صور دميده شود اين است روز تهديد [من] (۲۰) وَجَاءَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَعَهَا سَائِقٌ وَشَهِيدٌ﴿۲۱﴾ و هر كسى مى آيد [در حالى كه] با او سوق دهنده و گواهى دهنده اى است (۲۱) لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنْكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ﴿۲۲﴾ [ به او مى گويند ] واقعاً كه از اين [حال] سخت در غفلت بودى و[لى] ما پرده ات را [ از جلوى چشمانت ] برداشتيم و ديده ات امروز تيز است(۲۲) وَقَالَ قَرِينُهُ هَذَا مَا لَدَيَّ عَتِيدٌ ﴿۲۳﴾ و [فرشته] همنشين او مى گويد اين است آنچه پيش من آماده است [و ثبت كرده ام] (۲۳) أَلْقِيَا فِي جَهَنَّمَ كُلَّ كَفَّارٍ عَنِيدٍ ﴿۲۴﴾ [به آن دو فرشته خطاب مى شود] هر كافر سرسختى را در جهنم فروافكنيد (۲۴) مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ مُعْتَدٍ مُرِيبٍ ﴿۲۵﴾ [هر] بازدارنده از خيرى [هر] متجاوز شكاكى (۲۵) الَّذِي جَعَلَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ فَأَلْقِيَاهُ فِي الْعَذَابِ الشَّدِيدِ ﴿۲۶﴾ كه با خداوند خدايى ديگر قرار داد [اى دو فرشته] او را در عذاب شديد فرو افكنيد (۲۶) قَالَ قَرِينُهُ رَبَّنَا مَا أَطْغَيْتُهُ وَلَكِنْ كَانَ فِي ضَلَالٍ بَعِيدٍ ﴿۲۷﴾ [شيطان] همدمش مى گويد پروردگار ما من او را به عصيان وانداشتم ليكن [خودش] در گمراهى دور و درازى بود (۲۷) قَالَ لَا تَخْتَصِمُوا لَدَيَّ وَقَدْ قَدَّمْتُ إِلَيْكُمْ بِالْوَعِيدِ ﴿۲۸﴾ [خدا] مى فرمايد در پيشگاه من با همديگر مستيزيد [كه] از پيش به شما هشدار داده بودم (۲۸) مَا يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَيَّ وَمَا أَنَا بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ ﴿۲۹﴾ پيش من حكم دگرگون نمى شود و من [نسبت] به بندگانم بيدادگر نيستم (۲۹) يَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأْتِ وَتَقُولُ هَلْ مِنْ مَزِيدٍ ﴿۳۰﴾ آن روز كه [ما] به دوزخ مى گوييم آيا پر شدى و مى گويد آيا باز هم هست (۳۰) وَأُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ غَيْرَ بَعِيدٍ﴿۳۱﴾ و بهشت را براى پرهيزگاران نزديك گردانند بىآنكه دور باشد (۳۱) هَذَا مَا تُوعَدُونَ لِكُلِّ أَوَّابٍ حَفِيظٍ﴿۳۲﴾ [و به آنان گويند] اين همان است كه وعده يافته ايد [و] براى هر توبه كار نگهبان [حدود خدا] خواهد بود (۳۲) مَنْ خَشِيَ الرَّحْمَنَ بِالْغَيْبِ وَجَاءَ بِقَلْبٍ مُنِيبٍ ﴿۳۳﴾ آنكه در نهان از خداى بخشنده بترسد و با دلى توبه كار [باز] آيد (۳۳) ادْخُلُوهَا بِسَلَامٍ ذَلِكَ يَوْمُ الْخُلُودِ﴿۳۴﴾ به سلامت [و شادكامى] در آن درآييد [كه] اين روز جاودانگى است (۳۴) لَهُمْ مَا يَشَاءُونَ فِيهَا وَلَدَيْنَا مَزِيدٌ﴿۳۵﴾ هر چه بخواهند در آنجا دارند و پيش ما فزونتر [هم] هست (۳۵) وَكَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ هُمْ أَشَدُّ مِنْهُمْ بَطْشًا فَنَقَّبُوا فِي الْبِلَادِ هَلْ مِنْ مَحِيصٍ ﴿۳۶﴾ و چه بسا نسلها كه پيش از ايشان هلاك كرديم كه [بس] نيرومندتر از اينان بودند و در شهرها پرسه زده بودند [اما سرانجام] مگر گريزگاهى بود (۳۶) إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِمَنْ كَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِيدٌ ﴿۳۷﴾ قطعا در اين [عقوبتها] براى هر صاحبدل و حق نيوشى كه خود به گواهى ايستد عبرتى است (۳۷) وَلَقَدْ خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَمَا مَسَّنَا مِنْ لُغُوبٍ﴿۳۸﴾ و در حقيقت آسمانها و زمين و آنچه را كه ميان آن دو است در شش هنگام آفريديم و احساس ماندگى نكرديم (۳۸)... } ادامه دارد ... @soltannasir 🌞🐕
@soltannasir { پاسخ به سوالات 162} { سخنی دیگر در باب پیوند اسطوره و دین 40} { عطارد در نقش وزیر و پایان فرمانروایی شمس 36 } ادامه ...👇 { ...فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ الْغُرُوبِ﴿۳۹﴾ و بر آنچه مى گويند صبر كن و پيش از برآمدن آفتاب و پيش از غروب به ستايش پروردگارت تسبيح گوى (۳۹) وَمِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَأَدْبَارَ السُّجُودِ﴿۴۰﴾ و پاره اى از شب و به دنبال سجود [به صورت تعقيب و نافله] او را تسبيح گوى (۴۰) وَاسْتَمِعْ يَوْمَ يُنَادِ الْمُنَادِ مِنْ مَكَانٍ قَرِيبٍ ﴿۴۱﴾ و روزى كه منادى از جايى نزديك ندا درمى دهد به گوش باش (۴۱) يَوْمَ يَسْمَعُونَ الصَّيْحَةَ بِالْحَقِّ ذَلِكَ يَوْمُ الْخُرُوجِ ﴿۴۲﴾ روزى كه فرياد [رستاخيز] را به حق مى شنوند آن [روز] روز بيرون آمدن [از زمين] است (۴۲) إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي وَنُمِيتُ وَإِلَيْنَا الْمَصِيرُ﴿۴۳﴾ ماييم كه خود زندگى مى بخشيم و به مرگ مى رسانيم و برگشت به سوى ماست (۴۳) يَوْمَ تَشَقَّقُ الْأَرْضُ عَنْهُمْ سِرَاعًا ذَلِكَ حَشْرٌ عَلَيْنَا يَسِيرٌ ﴿۴۴﴾ روزى كه زمين به سرعت از [اجساد] آنان جدا و شكافته مى شود اين حشرى است كه بر ما آسان خواهد بود (۴۴) نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَقُولُونَ وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِجَبَّارٍ فَذَكِّرْ بِالْقُرْآنِ مَنْ يَخَافُ وَعِيدِ﴿۴۵﴾ ما به آنچه مى گويند داناتريم و تو به زور وادارنده آنان نيستى پس به [وسيله] قرآن هر كه را از تهديد [من] مى ترسد پند ده (۴۵) } عزیزان کل آیات سوره مبارکه قاف را به تمامی نقل نمودیم . حال توضیحات علامه طباطبایی را از تفسیر گرانسنگ که در توضیح کلیات و موضوع سوره آمده برایتان به تمامی نقل می نمایم : 👇 { این سوره مسأله دعوت اسلام را بیان می کند . و به آنچه در این دعوت است اشاره می کند ؛ یعنی انذار به و انکار مشرکین به معاد ، و تعجبی که از آن داشتند که بعد از مردن و بطلان شخصیت آدمی و خاک شدنش چگونه دوباره زنده می شود و به همان صورت و وضعی که قبل از مرگ داشت بر می گردد ? آنگاه تعجب آنان را رد می کند به این که علم الهی محیط به ایشان است ، وکتاب حفیظ که هیچ یک از احوال خلقش و هیچ حرکت و سکون آنها _ چه خردش و چه کلانش _ از قلم آن کتاب نیفتاده نزد او است . آنگاه این منکرین را تهدید می کند به اینکه اگر به راه نیایند بر سرشان همان خواهد آمد که بر سر امت های گذشته و هلاک شده آمد . و آنگاه برای بار دوم باز به علم و قدرت خدای تعالی پرداخته از راه تدبیری که در خلقت آسمانها و آراستن آن با ستارگان بی حرکت و با حرکت و تدابیر دیگری که به کار برده و نیز تدبیری که در خلقت زمین به کار برده و آن را گسترده و کوههای ریشه دار در آن جایگزین ساخت گیاهان نر و ماده در آن رویانیده و نیز به اینکه آب را از آسمان فرستاده و ارزق بندگان را تأمین نموده و زمین را با آن آب زنده کرده است ،علم و قدرت او را اثبات می کند . و نیز به همین منظور به بیان حال انسان می پردازد که از اولین روزی که خلق شده و تا زنده است در تحت مراقبت شدید و دقیق قرار دارد ، حتی یک کلمه در فضای دهانش نمی آورد ، و از این بالاتر یک خاطره را در دلش خطور نمی دهد ،و نفسش آن را وسوسه نمی کند ، مگر آنکه همه اش را ثبت می کنند . و آنگاه بعد از آنکه مرد با او چه معامله می شود و بعد از زنده شدنش برای پس دادن حساب ، همچنان در تحت مراقبت هست تا آنکه از حساب فارغ شود ، یا به آتش در آید اگر از تکذیب کنندگان حق باشد ، و یا به بهشت و قرب پروردگار اگر از متقین باشد . و کوتاه سخن آنکه : زمینهٔ گفتار در این سوره مسأله 👈معاد است ، و یکی از آیات برجستهٔ آن آیهٔ «لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنْكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ» و یکی دیگر آیه « يَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأْتِ وَتَقُولُ هَلْ مِنْ مَزِيدٍ » و یکی هم آیهٔ «لَهُمْ مَا يَشَاءُونَ فِيهَا وَلَدَيْنَا مَزِيدٌ» است . و این سوره به این دلیل گفتیم مکی است که سیاق آیاتش بر آن گواهی می دهند . اما بعضی گفته اند که آیهٔ « وَلَقَدْ خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ....» ، و یا این آیه و آیه بعدش در مدینه نازل شده . ولی در لفظ آیه هیچ شاهدی بر آن نیست . و در این آیاتی که نقل کردیم به طور اجمال به مسألهٔ معاد و اینکه مشرکین آن را امری بعید می پنداشتند اشاره شده ، و نخست جوابی اجمالی با تهدید می دهد ، و سپس به طور مفصل از آن جواب داده ، باز برای دوم تهدید می کند . } (ترجمه المیزان جلد18 صفحات 503 و 504 ) ادامه دارد ... @soltannasir 🌞🐕
عزیزان آیات سوره مبارکه قاف 👆👆را با دقت بخوانید . تا هم ارتباط معنا دار جایگاه کوه قاف یا همان البرز باستانی را در باب معاد و داوری در یابید . و هم در ادامه با نکاتی جالب روبرو خواهید شد . 😊 @soltannasir
@soltannasir { پاسخ به سوالات 163} { سخنی دیگر در باب پیوند اسطوره و دین 41} { عطارد در نقش وزیر و پایان فرمانروایی شمس 37} ادامه ...👇 فقیر تصمیم ندارم که آیات سوره را به تمامی تفسیر نمایم و یا تفسیر تمام آیات را از کتب مختلف نقل نمایم .اما آیات 17 الی 24 سوره مبارکه قاف برای ما بسیار مهم است . بنابراین تنها تفسیر این آیات را از کتاب گرانسنگ و همچنین تفسیر روایی برایتان نقل می نمایم تا سپس به ارتباط معنا دار این آیات با دروس پیشین برسیم . در تفسیر گرانسنگ المیزان ذیل تفسیر آیات 17 و 18 سوره مبارکهٔ قاف آمده : 👇 { «إِذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيَانِ عَنِ الْيَمِينِ وَعَنِ الشِّمَالِ قَعِيدٌ » کلمهٔ «تلقّی » و «تلقّن » به معنای گرفتن است . و مراد از «ملتقیان » به طوری که از سیاق استفاده می شود دو فرشته ای است که بر انسانند ، و عمل او را تحویل گرفته آن را با نوشتن حفظ می کنند . و جملهٔ «عَنِ الْيَمِينِ وَعَنِ الشِّمَالِ قَعِيدٌ » در تقدیر « عن الیمین قعید و عن الشمال قعید » است ، یعنی دو فرشته ای که یکی در سمت راست نشسته و یکی در سمت چپ نشسته .و منظور از سمت راست و سمت چپ ، راست و چپ آدمی است . و کلمهٔ «» به معنای ، یعنی نشسته می باشد . و حرف «اذ» در جملهٔ « إِذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيَانِ» ظاهراً متعلق به محذوف است ، و تقدیر آن « اذکر اذ یتلقی المتقیان » است ، یعنی به یاد آر و متوجه باش این را که دو فرشته عمل انسان را می گیرند . و منظور از این دستور این است که به علم خدای تعالی اشاره کند و بفهماند که خدای سبحان از طریق نوشتن اعمال انسانها توسط ملائکه به اعمال انسان علم دارد ، علاوه بر آن علمی که بدون وساطت و هر واسطه ای دیگر دارد . بعضی از مفسرین گفته اند که : ظرف مذکور متعلق به کلمه «أقرب» در آیه قبل است ، و معنای آن این است که : ما از رگ به او نزدیک تریم زمانی که فرشتگان موکل او اعمالش را برای نوشتن می گیرند . ولی به نظر می رسد که وجه قبلی با سیاق موافق تر باشد ، برای اینکه در این وجه بر این اساس ظرف را متعلق به کلمه «اقرب» دانسته که غرض عمده بیان أقربیت خدای تعالی به انسان و عملش به اوضاع و احوال او باشد ، و بقیه جزئیات مقصود اصلی نیستند ، بلکه پیرامون همان غرض عمده دور می زنند ؛ در حالی که ظاهر سیاق و مخصوصاً با در نظر گرفتن آیه بعدی این است که هر دو قسم علم مقصود اصلی و مستقل هستند ، هم علم از طریق أقربیت و هم علم از طریق گرفتن ملائکه و نوشتن اعمال بندگان . بعضی دیگر از مفسرین کلمهٔ «اذ» را اصلاً ظرفیه ندانسته اند بلکه آن را تعلیلی و به معنای «زیرا » گرفته و گفته اند : علمی را که از مفاد جملهٔ « وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ » استفاده می شود ، با مفاد مدخول خودش تعلیل می کند ( که معنای آن و مدخولش چنین می شود : زیرا دو فرشته گیرنده که در راست و چپ هر انسان نشسته اند اعمال او را می گیرند ) . در رد این نظریه می گوییم : این از مذاق قرآن کریم بدور است که علم خدای تعالی را با علم ملائکه یا حفظ و نوشتن آنها تعلیل کند . و جملهٔ «ِ عَنِ الْيَمِينِ وَعَنِ الشِّمَالِ قَعِيدٌ » می خواهد موقعیتی را که ملائکه نسبت. به انسان دارند تمثیل کند ، و دو طرف خیر و شر انسان را که حسنات و گناهان منسوب به آن دو جهت است به راست و چپ محسوس انسان تشبیه نماید ، ( و گرنه فرشتگان موجوداتی مجردند که در جهت قرار نمی گیرند) . «مَا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ » _کلمهٔ «لفظ» به معنای پرت کردن است ، و اگر سخن گفتن را لفظ نامیده اند ، به نوعی تشبیه است . و کلمهٔ «رقیب» به معنای محافظ ، و اگر سخن گفتن را لفظ نامیده اند ، به نوعی تشبیه است . و کلمهٔ «رقیب» به معنای محافظ ، و کلمهٔ «عتید » به معنای کسی است که فراهم کننده مقدمات آن ضبط و حفظ است ؛ خلاصه یکی مقدمات را برای دیگری فراهم می کند تا او از نتیجه کار وی آگاه شود . و این آیه شریفه بعد از جملهٔ « إِذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيَانِ» که آن نیز درباره فرشتگان موکل است ، دوباره راجع به مراقبت دو فرشته سخن گفته با اینکه جمله اول تمامی کارهای انسان را شامل می شد وجمله دوم تنها راجع به تکلم انسان است ، از باب ذکر خاص بعد از عام است که در همه جا می فهماند گوینده نسبت به خاص عنایتی بیشتر دارد ، ( مثل اینکه شما به پسر بزرگ خود وصیت کنی ارحام و خویشاوندان را پاس بدار ، فلان پسر عمویت را پاس بدار ، که می رساند دربارهٔ آن شخص عنایتی بیشتر داری ) . } نظر علامه بزرگوار طباطبایی را در باب فرشتگان رقیب و عتید و جهت راست و چپ ملاحظه نمودید !! ادامه دارد ... @soltannasir 🐕🌞
@soltannasir { پاسخ به سوالات 164} { سخنی دیگر در باب پیوند اسطوره و دین 42} { عطارد در نقش وزیر و پایان فرمانروایی شمس 38} ادامه ...👇 حال کثیری از روایات ائمه معصومین را از کتاب تفسیر روایی در تفسیر آیات 17 و 18 سوره مبارکه قاف و این دو فرشته به تمامی می آوریم : 👇 { «إذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيَانِ عَنِ الْيَمِينِ وَعَنِ الشِّمَالِ قَعِيدٌ ﴿۱۷﴾مَا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ﴿۱۸﴾ =هنگامی كه آن دو [فرشته] ملاقات كننده در جانب راست و جانب چپ او نشسته اند ، هر چیز را فرا می گیرند (۱۷)هيچ کلامی نمی گوید مگر آن كه در کنار او مراقبى حاضر هست (۱۸)» «کار دو فرشتهٔ همراه انسان و اثرات تصمیم انجام کار خوب یا بد » 10581/1). کلینی با سند خود از حلبی روایت کرده است ، که گفت : امام صادق(ع) فرمود : قلبی (برای انسان ) وجود ندارد مگر آن که دارای دو 👈 می باشد ، بر یکی از آن ها فرشته ای ارشاد کننده و بر دیگری شیطانی فتنه انگیز قرار دارد ، آن یکی فرمان می دهد و دیگری نهی کرده و مانع ایجاد می کند ، امر بر انجام معصیت می کند و نهی از انجام گناه می نماید ؛ و این همان فرمایش خدای عزّ و جلّ است که فرموده : «عَنِ الْيَمِينِ وَعَنِ الشِّمَالِ قَعِيدٌ *مَا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ » . 10582/2) همچنین با سند خود از فضل بن عثمان مرادی روایت کرده است ، که گفت : از امام (ع) شنیدم که می فرمود : رسول خدا (ص) فرموده است : چهار خصلت است که هر کسی دارا باشد ، هنگام ورود به ( پیشگاه ) خداوند ، هلاک نگردد مگر آن که سزاوار هلاکت باشد : بنده ای که بر انجام کار خوب همت گمارد و آن را انجام دهد ، پس اگر آن را انجام ندهد ، خداوند _به خاطر حُسن نیت او _ یک حسنه برایش می نویسد و اگر آن را انجام دهد ، خداوند ده حسنه برایش می نویسد . و بنده ای که برای انجام کار بدی همت گمارد و آن را انجام دهد ، پس اگر انجام ندهد چیزی بر او نوشته نشود ولی اگر انجام داد تا هفت ساعت به او مهلت دهند و حسنات به فرشتهٔ موکّل بر سیّئات_ که در طرف چپ (انسان) قرار دارد _ گوید : در ثبت آن شتاب نکن شاید به دنبال آن (کار بد) ، کار خوبی را انجام دهد که آن (گناه) را محو گرداند (و از بین ببرد) ؛ زیرا خدای عزّ و جلّ می فرماید : «  إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئات» _همانا کارهای خوب ، کارهای بد را از بین می برند _ و یا آن که در خواست آمرزش کند و استغفار نماید ، پس اگر بگوید : « أستغفر اللّه الذی لا إله إلا هو ، عالم الغیب و الشهادة العزيز الحكيم ، الغفور الرحيم ، ذوالجلال و الاكرام ، و أتوب إليه » ، چیزی بر او نوشته نخواهد شد ، اما اگر 👈 هفت ساعت بگذرد و دنبالش کار خوبی انجام ندهد و استغفار هم نکند، فرشتهٔ حسنات به فرشتهٔ سیّئات ، گوید : (گناه را ) بر این بدبخت محروم ( از رحمت خداوند ) ، بنویس . 10583/3) . و نیز با سند خود از زراره روایت کرده است که گفت : امام باقر(ع) فرمود : آن قسمتی از خواندن دعا و (قرآن) به ثبت می رسد که انسان به 👈 خود برساند و صدایش را بشنود. 10584/4). و نیز با سند خود از زراره روایت کرده است که گفت : یکی از دو امام ( باقر و یا صادق) (ع) فرمود: فرشته چیزی را نخواهد نوشت مگر آن چه را که 👈بشنود ؛ و خدای عزّ و جلّ فرموده است : « وَ اذْكُرْ رَبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعاً وَ خِيفَةً» _پروردگارت را در درون وجود خود با حالت تضرّع و ترسناک ، به یاد آور _، پس به غیر از خداوند ثواب و پاداش این را که در نفس و درون مرد می باشد ، به خاطر عظمت آن ، کسی نداند . 10585/5) حسین بن سعید (اهوازی) با سند خود از زراره روایت کرده است ، که گفت : یکی از دو امام (باقر و یا صادق) (ع) فرمود: فرشته (الهی) نمی نویسد مگر آن چه را که 👈بشنود 👉، خدای عزّ و جلّ فرموده است : « « وَ اذْكُرْ رَبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعاً وَ خِيفَةً» _پروردگارت را در درون وجود خود با حالت تضرّع و ترسناک ، به یاد آور _ . فرمود ثواب این یادآوری درونی را کسی غیر از خدای متعال نمی داند . 10586/6) همچنین با سند خود از زراره روایت کرده است که گفت : از امام صادق (ع) شنیدم که می فرمود : هیچ شخصی نیست مگر آن که دو فرشته همراه او خواهد بود ، آن چه را که بر 👈 زبانش جاری شود ، می نویسند👉 و سپس آن نوشته ها را به نزد دو فرشتهٔ مافوق خود می برند ، پس آن چه خوب و بد باشد ثبت نموده و مابقی را رها می کنند . 10587/7) و نیز با سند خود از جابر روایت کرده است ، که گفت : از امام باقر (ع) دربارهٔ جایگاه دو فرشتهٔ مأمور همراه انسان سؤال کردم ? فرمود : این جا یکی و این جا هم یکی ، یعنی دو طرف 👈 فکّ دهان 👉(قرار دارند ) . } ادامه دارد ... @soltannasir 🐕🌞
@soltannasir { پاسخ به سوالات 165} { سخنی دیگر در باب پیوند اسطوره و دین 43} { عطارد در نقش وزیر و پایان فرمانروایی شمس 39 } ادامه ...👇 { 10588/8). و نیز با سند خود از زراره روایت کرده است ، که گفت : امام باقر(ع) فرمود : دو ( مأمور الهی ) نمی نویسند مگر آن چه را که بنده (خدا) بر 👈زبان خود جاری کند . 10589/9) . و نیز با سند خود از ابوحمزه روایت کرده است ، که گفت : امام باقر(ع) فرمود : همانا در فضا فرشته ای است به نام 👈 👉که سرپرست سیصد هزار فرشتهٔ دیگر است ، که زیر دست هر یک از آن ها هم یکصد هزار فرشته می باشد . ایشان اعمال بندگان را شمارش و محاسبه می کنند ؛ پس هنگامی که سر سال فرا رسد ، خداوند فرشته ای را به نام سجّل برای آن فرشتگان می فرستد تا آن محاسباتی را که دراختیار آن ها قرار گرفته نسخه برداری کند ؛ و این همان فرمایش خداوند متعال است که فرموده : « يَوْمَ نَطْوِي السَّمَاءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ» (سوره انبیا آیه 104) _روزی که در هم می پیچیم آسمان را همانند در هم پیچیدن که برای نوشتن است _ . 10590/10) . و نیز با سند خود از ابو بصیر روایت کرده است ، که گفت : از امام (ع) پیرامون سخن خداوند تبارک و تعالی : «  إِذْ یَتَلَقَّی الْمُتَلَقِّیَانِ عَنِ الْیَمِینِ وَ عَنِ الشمَالِ قَعِیدٌ » _ هنگامی که ملاقات می نماید دو ملاقات کننده را از و _ ، ( سؤال کردم منظور چیست ) ? فرمود : دو فرشته (الهی ) هستند . و از فرمایش خداوند متعال که فرموده : «هَذَا مَا لَدَيَّ عَتِيدٌ » _این همان اعمالی است که نزد من محفوظ می باشد _، سؤال کردم ? فرمود : فرشته ای که کردار و گفتار او را برایش نگهداری می کند . و از فرمایش ( دیگر ) خداوند تبارک و تعالی که فرموده است : « قَالَ قَرِينُهُ رَبَّنَا مَا أَطْغَيْتُهُ » _ همنشین او گوید : پروردگارا ! من او را طغیان گر نکرده ام _، سؤال کردم ? فرمود : او شیطان می باشد . 10591/11). با سند خود از زراره روایت کرده است ، که گفت : یکی از دو امام ( باقر و یا صادق ) (ع) فرمود : همانا خداوند تبارک و تعالی برای فرزندان آدم مقرّر ساخته هر کسی که همت بر انجام کار نیکی کند و آن کار را انجام ندهد ، برای او یک حسنه نوشته شود و هر که همت کار نیکی را کرد و انجامش داد ، برای او ده حسنه نوشته شود و هر کسی که تصمیم انجام کار بدی را گرفت و آن را انجام نداد ، بر او نوشته نشود و اگر تصمیم آن کار بد را گرفت و انجام دهد ، یک گناه بر او نوشته می شود . 10592/12) . همچنین با سند خود از ابوبصیر روایت کرده است که گفت : امام صادق(ع) فرمود : همانا مؤمن همت کار نیکی را می کند ولی موفّق به انجام آن نمی شود ، برای او حسنه ای نوشته می شود و اگر آن را انجام داد ، ده حسنه برایش نوشته خواهد شد و اما اگر مؤمن تصمیم انجام کار بدی را گرفت ولی آن را انجام نداد ، چیزی بر او نوشته نمی شود . 10593/13). و نیز با سند خود از علی بن سائح ، از عبدالله بن موسی بن جعفر روایت کرده است که گفت : از پدرم ( امام کاظم ) ع از دو فرشته ( موکّل بر انسان) سؤال کردم که هرگاه بنده ای قصد گناه کند یا قصد کار نیک نماید ، آیا می دانند ( یعنی از نیّت او آگاه می شوند ) فرمود : (آیا ) بوی بد و کثیف با بوی عطر خوب یکی است ? گفتم : نه فرمود: به درستی که اگر بنده ای تصمیم انجام کار نیکی را بگیرد ، 👈نفسش با 👈بوی خوش بیرون آید ، پس فرشتهٔ دست راست به فرشتهٔ دست چپ گوید : برخیز (و برو) ؛ زیرا این بنده تصمیم به انجام کار خوبی را گرفته ، پس اگر آن کار خوب را انجام داد ، 👈زبانش قلم و آب دهانش مرکّب او باشد و آن را برایش ثبت کند و هرگاه تصمیم بگیرد که گناهی را انجام دهد ، نفسش با بوی بد بیرون آید و فرشتهٔ دست چپ به دست راستی گوید : توقف کن ؛ زیرا و تصمیم انجام کار بدی را گرفته است ، پس اگر آن گناه را انجام دهد ، زبانش قلم و آب دهانش مرکّب او گردد و آن گناه را بر او ثبت می کند . 10594/14) . و نیز با سند خود از زراره روایت کرده است ، که گفت : از امام صادق (ع) شنیدم که می فرمود : همانا اگر بنده ای مرتکب گناهی از صبح تا شب به او مهلت داده می شود ، پس اگر توبه کرد و در خواست آمرزش نمود ، آن گناه بر او نوشته نمی شود . 10595/15) . و نیز با سند خود از ابو بصیر روایت کرده است ، که گفت : امام صادق(ع) فرمود : کسی که مرتکب گناهی شود ، هفت ساعت از روز دربارهٔ آن گناه به او مهلت داده می شود ، پس اگر سه بار گفت : « أستغفر اللّه الذی لا إله إلّا هو الحی القیّوم » ،آن گناه بر او نوشته نخواهد شد . } ادامه دارد ... @soltannasir 🐕🌞
به دلیل اینکه بخش مربوط به تفسیر آیات 17 الی 24 سوره قاف طولانی نشود . روزی سه ارسال فرستاده می شود . تا این بخش سریع تر تمام شود . و آنگاه به تطابق دروس با بخشی از آیات بپردازیم . از خوانندگان خواهشمندم که احادیث را با دقت بخوانند در بعضی احادیث به نکات بسیار جالبی اشاره شده است . @soltannasir
@soltannasir { پاسخ به سوالات 166} { سخنی دیگر در باب پیوند اسطوره و دین 44} { عطارد در نقش وزیر و پایان فرمانروایی شمس 40} ادامه ...👇 { 10596/16) . و نیز با سند خود از عبدالصمد بن بشیر روایت کرده است ، که گفت : امام صادق(ع) فرمود : همانا اگر بندهٔ مؤمن مرتکب گناهی شود ، خداوند او را هفت ساعت مهلت دهد ، پس اگر از درگاه خداوند درخواست آمرزش نکرد ، یک بر او نوشته می شود . و همانا مؤمن پس از بیست سال به یاد گناهش می افتد و از درگاه خداوند در خواست می کند و خدا گناهش را می آمرزد ولی کافر همان ساعت آن گناه را فراموش می کند . 10597/17). و نیز با سند خود از ابوبصیر روایت کرده است ، که گفت : امام صادق (ع) فرمود : کسی که مرتکب گناهی شود ، هفت ساعت از روز به او مهلت داده می شود ، پس اگر سه بار گفت : « أستغفر اللّه الذی لا إله إلّا هو الحیّ القیّوم ، و أتوب إلیه » ، آن گناه بر او نوشته نخواهد شد . 10598/8) . و نیز با سند خود از حفص ( ابن غیاث) روایت کرده است ، که گفت : از امام (ع) شنیدم که می فرمود : هیچ مؤمنی نیست که مرتکب گناه شود مگر این که خدای عزّ و جلّ هفت ساعت از روز به او مهلت می دهد ، پس اگر (در این مدت) توبه کرد چیزی بر او نوشته نمی شود وای اگر توبه نکرد ، خداوند یک گناه بر او می نویسد ، بعد از آن عُبّاد بصری نزد حضرت آمد و گفت : خبر دار شده ایم که شما فرموده ای : هیچ بنده ای نیست که گناهی را مرتکب شود مگر این که خداوند هفت ساعت از روز به او مهلت می دهد ( آیا درست است )? فرمود: من این چنین (هیچ بنده ای نیست ) نگفتم ، بلکه گفته ام : هیچ مؤمنی نیست و سخن من چنین بوده است . 10599/19) . و نیز با سند خود از جمیل بن درّاج ، به نقل از ابن بُکیر ، روایت کرده است ، که گفت : امام و یا امام صادق(ع) فرمود : همانا آدم(ع) عرض کرد : پروردگارا ! شیطان را بر من مسلّط نمودی و همچون خون ( که در رگ های من جریان دارد ) او را بر من چیره کردی ، پس برای من هم چیزی را مقرّر فرما ، خداوند فرمود : ای آدم ! برای تو قرار دادم که هر یک از فرزندانت اگر تصمیم انجام گناهی گرفت بر او نوشته نشود ، ولی اگر انجام داد یک گناه بر او نوشته شود و هر کسی که تصمیم انجام کار نیکی گرفت ، پس اگر آن را انجام نداد یک حسنه برای او نوشته می شود و اگر انجام داد، ده حسنه برایش نوشته می شود . عرض کرد : پروردگارا ! برایم بیفزا ، فرمود : برایت مقرّر گرداندم که هر یک از. فرزندانت اگر مرتکب گناهی شود سپس برای آن در خواست آمرزش کند برایش بیامرزم . عرض کرد : پروردگارا ! برایم بیفزا ، فرمود : برای فرزندانت قرار دادم _ یا فرمود : توبه را برای ایشان گستراندم _ تا زمانی که نفس به این جا ( یعنی به گلوگاه ) برسد ، عرض کرد : پروردگارا ! برای من ( و فرزنداندم ) بس است . 10600/20). و نیز با سند خود از اسحاق بن عمار روایت کرده است ، که گفت : به محضر شریف امام صادق (ع) وارد شدم و حضرت با ترش رویی نگاهی به من انداخت ، عرض کردم : سبب دگرگونی (برخورد) شما با من چیست ? فرمود : به خاطر آن چه که تو را با برادرانت دگرگون ساخته ، ای اسحاق ! به من خبر رسیده که در منزل خود دربان گذاشته ای تا فقرای شیعه را ، راه ندهند . عرض کردم : فدایت گردم ! من از شهرت (خود) ترسیدم ، فرمود : از بلیّه و مبتلا شدن نترسیدی ? مگر نمی دانی که چون دو مؤمن با یک دیگر ملاقات و مصاحفه نمایند ، خدای عزّ و جلّ برای آنان رحمت نازل نماید ، نود و نُه قسمت آن برای کسی خواهد بود که رفیقش را بیشتر دوست بدارد ولی اگر در (اظهار) دوستی برابر باشند ، (نیز ) رحمت خدا ایشان را فرا گیرد و چون برای مذاکره و گفتگو بنشینند ، برخی از نگهبان آن ها به برخی دیگر گوید : از این ها کناره گیری کنیم ، شاید رازی داشته باشند که خدا بر آن ها پرده کشیده باشد . عرض کردم : مگر خدای عزّو جلّ نفرموده است : « ما یَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلاّ لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ » _ سخنی را تلفّظ نکند مگر آن که نزد او ( محافظ) و حاضر باشد ? فرمود : ای اسحاق ! اگر فرشته های نگهبان نشنوند ، خدای عالم به اسرار ، می شنود و می بیند . } ادامه دارد ... @soltannasir 🌞🐕