eitaa logo
تعلیقات
1.2هزار دنبال‌کننده
365 عکس
53 ویدیو
25 فایل
📚 در این صفحه گاهی #خاطراتم را می‌نویسم 📝 و گاهی #یادداشت هایی درباره مسائل گوناگون #حوزه و #جامعه و #انقلاب ... (طلبه حوزه علمیه قم) 📝مسیر ارتباط: @fotros313h (📲 نشر مطالب با ذکر #لینک)
مشاهده در ایتا
دانلود
❇️ به مناسبت اولین سالگرد رحلت حضرت آیت‌الله ، برای دسترسی آسان به مطالبی که طی این مدت در درباره ایشان نوشته شد، به لینک های زیر مراجعه بفرمایید 🔻🔻🔻 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔹 : تندیس عمار: بخش اول https://eitaa.com/taalighat/273 🔸 : تندیس عمار: بخش دوم https://eitaa.com/taalighat/275 🔹 https://eitaa.com/taalighat/294 🔸 : اسم من، محمد تقی https://eitaa.com/taalighat/296 🔹 : تواضع در محضر ولی... https://eitaa.com/taalighat/299 🔸 : علمدار بصیرت https://eitaa.com/taalighat/300 🔹 : برای تقی دعا کنید https://eitaa.com/taalighat/345 🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻 📌 متن حجت الاسلام درباره شخصیت آیت الله https://eitaa.com/taalighat/302 📌 ناگفته های ابوالحسن از آیت الله _ بخش 1 https://eitaa.com/taalighat/307 📌 ناگفته های ابوالحسن از آیت الله _ بخش 2 https://eitaa.com/taalighat/308 📌 ناگفته های ابوالحسن از آیت الله _ بخش 3 https://eitaa.com/taalighat/309 📌 ناگفته های ابوالحسن از آیت الله _ بخش 4 https://eitaa.com/taalighat/314 📌 ناگفته های ابوالحسن از آیت الله _ بخش 5 https://eitaa.com/taalighat/315 🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸 🆔 @taalighat
🔻 🔹 حوالی سال‌های 1379 بود. دوران و اوج حملات سیاسی و فکری و اجتماعی . روزی نبود که در کشور مشکلی پیش نیاید. تا جایی که معروف شده بود هر 9 روز یک ! همه‌جا پر بود از و درگیری فکری! اینجا بود که نیاز به یک خودنمايي می‌کرد. 🔹 در میانه‌ی این تلاطم ، آیت‌الله یزدی یک تنه به میدان آمده بود و از این شهر به آن شهر سفر می‌کرد و بین طیف‌های مختلف حاضر می‌شد و با حوصله جوابگوی ذهن آسیب دیده و پر از شبهه جامعه بود. 🔹 در همین ایام بود که آیت‌الله به همدان آمدند. سفری 3 یا 5 روزه بود. عصرها در همدان سخنرانی عمومی داشتند و در پايان جلسه به خلاف روال منابر عادی، مدت قابل توجهی به پرسش و پاسخ می‌گذشت. هر کسی هر سؤالی داشت می‌پرسید و ایشام با لبخند همیشگی که بر لب داشت پاسخ می‌داد. هنوز برخی سؤال‌ها در خاطرم هست. عالمی در آن تراز در میانه مردم و متصل به ذهن پرشبهه جامعه ایستاده بود. 🔹 شب‌ها در بین دانشجویان برنامه سخنرانی و پرسش و پاسخ داشت. در بین خیلی صمیمی و مهربان می‌نشست و می‌گفت و می‌شنید. ما هم نوجوان بودیم و دوستدار آقای ، از این جلسه به آن جلسه خودمان را به او می‌رساندیم و بماند که چه لذتی داشت. 🔹 در طول روز هم جلسات و دیدارهای متعدد دیگر. جالب‌تر اینکه به شهرهای کوچک و کم جمعیت استان هم به سادگی سفر می‌کرد. شهرهایی که شاید یک منبری معروف را هم به‌سختی در خود دیده باشند، اما اجازه نمی‌داد یک‌جا بنشیند. 🔹 از این شهر به آن شهر و از این جمع به آن جمع و از این جلسه به آن جلسه، در میانه‌ی ایستاده بود. گفتند طی آن 8 سال اصلاحات، قریب به چند هزار سخنرانی و مناظره داشت... یک عالم و و فقیه و اینچنین بی تکلف در وسط ... 🆔 @taalighat
🔻 اولین دیدار: صمیمانه با جوانان ☘ همان سال 79 که همدان بودند، خیلی دنبال دیدار با ایشان بودیم تا راحت‌تر سؤالات مان را مطرح کنیم. ☘ یک روز وقت گرفتیم و به محل اقامت ایشان رفتیم. سه نوجوان دبیرستانی با ذهنی مملو از سؤال. در اتاق ساده‌ای وارد شدیم و آیت‌الله تشریف آوردند. ☘ روی زمین مقابل ما نشستند. یکی از محافظ ها، یک پشتی برداشت و خواست ایشان به‌جای تکیه به دیوار، به آن پشتی تکیه دهند. همین‌که پشتی را آورد، آیت‌الله مصباح فرمودند: دیگه شد ... ☘ می‌خواستند احساس بین چند جوان و ایشان حفظ شود و هیچ تفاوتی حتی در نوع نشستن نباشد. بعد شروع کردیم سوال پرسیدن. یکی از بچه‌ها که متأثر از هم بود با لحن بسیار تندی سوالی پرسید و ایشان را نقد کرد. 🔹 اما آیت‌الله مصباح با کمال و بدون کوچکترین تکدر خاطری، با که همیشه بر لب داشت آرام و مهربانانه پاسخش را داد. کاملا ... 🔻 برای من این نکته مهم بود، یک عالم برجسته حوزه و یک در سنین پیری، چقدر با حوصله و صمیمی چند که اطلاعات خاصی دارند و نه جایگاهی، خلوت کرده، برای آن‌ها گذاشته و با آن‌ها گپ و گفت می‌کند تا گره‌ای از ذهن آن‌ها باز شود. 🔻 آن روز آنقدر با حوصله ما را پذیرفتد که اصلاً دچار احساس بدی نشدیم. اینکه حس کنیم با اکراه در جلسه نشسته‌اند، یا عجله دارند، یا حوصله چندجوان بی تجربه را ندارند... اصلاً و ابداً. با فراغ بال و صمیمیتی که کاملاً قابل ادراک و احساس بود از ما استقبال کردند. 🔻 از این جنس رفتارها و تعاملات چند نمونه سراغ داریم؟؟؟ 🆔 @taalighat
🔻 مثل اربعین... ☘ شب تشییع پیکر مطهر در قم، به‌سمت بلوار پیامبر اعظم حرکت کردیم. محله‌های منتهی به بلوار همه مملو از جمعیت بود. ماشین‌ها در فاصله‌های بسیار دور از محل تشييع پارک شده بودند و خانواده‌ها پیاده راهی مراسم بودند. ☘ از کوچه پس کوچه‌های محله‌ها که رد می‌شدیم دیدم خیلی از مردم درب منازل شان را باز کردند و دم در ایستاده بودند مردم را دعوت می‌کردند داخل منزل. یکی وسط حیات فرش انداخته بود برای نشستن و استراحت. جمعیت زیاد بود و زمان رسیدن پیکر شهید دقیقاً روشن نبود. امکانات رفاهی هم در حد آن جمعیت وجود نداشت. ولی مردم مثل همیشه وسط صحنه بودند. یکی آب می‌داد. یکی نذری و غذا. یکی می‌گفت بچه‌ها اگر خسته شدند، بیایید خستگی بگیرید... تنها چیزی که در ذهنم تداعی شد بود. مردم خودجوش همه امکاناتی که داشتند را برای بذل می‌کردند. ☘ مردم از هر رنگ و طیف و سلیقه‌ای آمده بودند سردارشان را بدرقه کنند. این حجم از جمعیت را در شب‌های و در شب نیمه شعبان دیده بودم. موج جمعیت وسط بلوار پیامبر اعظم و اشک‌های روان پیر و جوان و کوچک و بزرگ از هر رنگ و سلیقه می‌گفت حاج قاسم این مرز و بوم است. 🆔 @taalighat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شکر خدا که سایه‌ی تان هست بر سرم حالم خراب بود ولی با تو بهترم... شکر خدا که دلم شدی بانوی من، عزیز خدا، ناز مادرم... پیش تو می‌شود ز غم و غصه‌ها نوشت از خستگی قلب و دل و روح و پیکرم... روزی کبوتر بوده‌ام ولی... بالم شکسته است و به جایی نمی‌پرم دردم نهفته به ز دردم برای غیر تو بانو نمی‌برم امروز را نبین که تهیدست و مفلسم من از موالیان قدیمی حیدرم یا أیها العزیز تصدق علی الفقیر کاری بکن برای دلم ➖➖➖➖➖ ای آنکه خاک را به نظر کیمیا کنی... آیا شود که حال مرا رو به را کنی...؟ 🆔 @taalighat
_ 19 🔻 احتیاط در معامله... ☘ مرحوم سید جواد برقعی، پدر شهید سید احمد برقعی از افراد محترم و بازاری‌های معتمد همدان بودند. حاج شیخ حسین معمولا وقتی به همدان می‌آمدند در منزل ایشان اقامت داشتند. ☘ روزی طبق روال عادی کسب و کار یک بار بسیار مرغوب به یک مشتری فروختند. حجم معامله بسیار زیاد بود و طبیعتاً سود خوبی هم نصیب ایشان شد. مشتری هم بار انگور را برای شهر دیگری میخواست و انگورها را جعبه جعبه داخل ماشین سنگین بار زدند و طرف رفت. ☘ مدتی گذشت به مرحوم خبر رسید این فرد انگورها را برای تهیه خریداری کرده است. ناگهان ایشان برآشفته شد و با خودروی شخصی‌اش حرکت کرد در جاده به‌دنبال مشتری. ☘ بالاخره او را وسط جاده زنجان پیدا کرد و فرمود: من ثمن معامله و همه هزینه‌هایی که متقبل شدی را می‌دهم ولی انگورها را پس بده، نمیخوام در تولید شریک باشم. 🔻🔻🔻🔻 📌 پی‌نوشت: به‌لحاظ فقهی این معامله اشکالی نداشته ولی قدیمی‌ها چنان اهل احتیاط بودند که حتی حاضر به مشارکت در مقدمات امر حرام هم نبودند. نتیجه همین لقمه حلال با احتیاط می‌شود شهید بزگواری چون و استاد مهذب، عزیز و گمنامی چون حجت‌الاسلام والمسلمین ... 🔳 سال‌گذشته پدر شهید برقعی از دنیا رفتند و چند روز قبل هم مادر شهید برقعی، نثار روح مطهرشان 🔳 🆔 @taalighat
🔻 مثل شهدا... ☘ حاج حمید آقای (مدیر سابق ) را همیشه به عنوان کسی که زندگی‌اش با است، می‌شناختم. ذهن و فکرش همیشه یاد شهدا بود و حتی معیار ارزش‌گذاری اش، شهدا بودند. می‌گفت فلانی مثل فلان است یا... ☘ یک روز از حاج آقا پرسیدند شما که اینقدر با حرارت و حسرت از یاد می‌کنید، ناراحت نیستید که دیگر کنار شهدا نیستید و تنها ماندید؟ ☘ حاج آقا در پاسخی غیرمنتظره گفتند: نه! ☘ در توضیح ادامه دادند: من الان هم کنار شهدا زندگی می‌کنم. خیلی از افرادی که کنارم هستند، هستند از جمله حاج سید جعفر آقای . اخلاق و رفتار و منش و افکارشان همان مشی و منش شهداست. ☘ حاج آقای یک گمنام کنار ماست، تا هست قدرش را بدانیم. 🆔 @taalighat
🔹 ما بَدیم و ما بَدیم و ما بَدیم... 🔹 لافِ عشق لافتی را می‌زدیم... 🆔 @taalighat
میلاد حضرت زهرا سلام الله علیها ☘ فيض روح القدس عالم معنا زهرا تا به معراج کشانده ست نبى را زهرا مصطفى خواسته اش خواستن فاطمه بود رفت معراج که آخر برسد تا زهرا به زمين آمدنش آمدن ساده نبود دست بر سينه نبى گفت: بفرما زهرا سر آوردن اين سوره کوتاه چقدر گفت جبريل: على , گفت نبى: يا زهرا اينکه حق با على است , اينکه على با حق است معنى هر دو اش اين است: "على با زهرا" قرب آن است که در سجده به زهرا برسند سر سجاده رسيده ست به زهرا, زهرا يک على داشت خدا, فاطمه هم داشت يکى بخدا نيست کسى فاطمه الا زهرا مرتضی مثل نبی بوسه به دستش ميزد حجت الله علی, حجت اعلا زهرا من ز طيف عرفاى نجفى هستم که ذکرم امروز بود فاطمه, فردا زهرا کاروبار دل ما پيش خدا ميگيرد سروکار دل ما باشد اگر با زهرا قبر ما سوخته ها جنت ما خواهد شد بنويسند اگر بر لحد ما " زهرا " 📌علی اکبر 🆔 @taalighat
☘ مدتی این مثنوی تأخیر شد... 🔻 چند ماه بود به دلایل مختلف دیگر بنای نوشتن نداشتم. اما اتفاقاتی در این مدت رخ داد که علی رغم وجود زمان کافی، شاید گاه گاهی نوشته‌های ناقابل را ادامه دهم. 1⃣ ایام محرم بود که باز یاد و خاطره در گفتگو با دوستان قدیمی زنده شد و خاطراتی مرور شد که احساس کردم وظيفه دارم آن‌ها را ثبت و منتشر کنم تا در زمانی مناسب تجمیع شود. 2⃣ مسئله موضوع دیگری بود که برخی اساتید تأکید داشتند آن را ادامه دهم چرا مسئله اساسی و توطئه برای کم‌رنگ کردن آن است و باید تجارب تلخ و شیرین را کرد چرا که با های ساختگی و از اساس غلط برای تحریف پیشینه روبرو هستیم. 3⃣ در همین ایام محرم بود که جریان سفر تبلیغی حاج آقا به آلمان مطرح شد و برخی از با عدم رعایت موازین اخلاقی و گاه با نسبت‌های ناروایی به ایشان دادند. اساساً دفاع از آقای ملکی مسئله من نیست بلکه وجود به اسم مطالبه گری و انقلابی امر نامبارکی بوده که باید با آن مقابله کرد. 📝 از این روی شاید مجدداً گاه گاهی دست به قلم شوم... بإذن الله و عونه 🆔 @taalighat
🔻 دغدغه‌ی مردم، توسل برای مردم ☘ یکی از برجسته ترین ویژگی‌های دغدغه‌ی مردم بود. حاج قربی از صبح تا شب دنبال رفع مشکلات مردم بود. اصلاً آرام و قرار نداشت اگر می‌دید کسی مشکلی دارد. از آبروی خودش خرج می‌کرد تا آبروی مؤمنی را حفظ کند. ☘ اما یکی از مهمترین کارهای برای حل مشکلات دیگران بود. حاجی با همه وجود به توسل اعتقاد داشت. در برخی روایات آمده است وقتی حاجت مهمی داشتید، بر روی برگه‌ای آن را بنویسید و در آب روان بیاندازید. حاج قربی خیلی از شب‌ها، نیمه شب تا صبح را به کوه و بیابان می‌رفت و چند ساعت می‌خواند و گریه می‌کرد و بعد از آن برگه‌ای را که بر روی آن حاجات مردم را نوشته بود در آب روان می‌انداخت. ☘ فردای همان روز خبر می‌رسید مشکل فلان فرد حل شده... حاجی اعتقاد داشت کاغذی را که بر آن حاجت نوشته به دست امام عصر عج می‌رسد. همه وجود حاجی و اعتقاد بود. 🆔 @taalighat
📝 یادداشت‌های اربعینی (1) 🔻 زندگی بستر انسان است. مهم این است که این حرکت در مسیر سعادت است یا در مسیر گمراهی و شقاوت! انسان گاه چنان درگیر روزمرگی می شود که فراموش می کند در حال حرکت است و گاهی این روزمرگی و درگیر مشغله ها شدن، موجب می شود حتی جهت حرکت را گم کند. مشغله های مختلف اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، خانوادگی و... انسان را از فکر کردن درباره خودش غافل می کند تا جایی که گاهی احساس می کنیم چقدر دلمان برای خودِ خودمان تنگ شده است و دل تمنای یک و آرامش دارد تا کمی فکر کنیم. به خودمان، به راهی که آمده ایم، به راهی که در پیش داریم، با کارهایی که کرده ایم و فهرست بلندی از کارهای نکرده. 🔻 حکایت تک تک انسان ها را می توان درباره قافله بشریت نیز تکرار کرد. جامعه انسانی گاه از خویشتن خویش غافل می شود. فرصت یک بازگشت بزرگ به خویشتن خویش است. اربعین یک ایستگاه تفکر است. برای آغاز یک زندگی و حیات نو. آغازی بر پایان همه آنچه ما را از خودمان غافل می کرد. آغازی بر پایان کاستی ها و بدی ها و بیهودگی ها. 🔻 بازگشت جامعه شیعی به گرد محور وجود امام است. همه بدبختی ها و مشکلات ما از دوری از امام مان سرچشمه می گیرد و اربعین بازگشت و رجوع به امام است. انسان با غفلت از امام در متن زندگی از خودِ خود غافل شده بود و با رجوع به امام به خویشتن حقیقی خویش بازمی‌گردد. 🔻 اربعین فرصت یک بستن است. عهد بستن با امام برای یاری امام و برای زیستن با امام. 🔻 اربعین از دل یک غصه بزرگ نشأت می گیرد. غصه انسانیت. غصه غربت امام. داستان انسان هایی که چنان از امام غافل شدند و گرم زندگی و گرفتار مادیات شدند که دنیای پست امام قلب شان شد و امام را به دنیا فروختند و او را به فرستادند. 🔻 آغاز یک تصمیم است. بر اینکه هر قدر در متن دنیا زندگی کنیم اما دست از امام بر نمی داریم. 🔻 اربعین فرصت یک مجدد با امام عصر است. امامی که بزرگترین غصه او، غصه انسان هاست. انسان هایی که از خود غافل و گرفتار دنیا شده اند. 🔻 فرصت یک به بلندای تاریخ هزار و چهارصد ساله اسلام است. عبرت از زندگی آن هایی که امام زمان شان را تنها گذاشتند و تنهایی امام شروع یک جنایت فجیع در حق نه تنها امام که در حق بشریت بود. این امام نیست که به گودال می رود، بلکه هدایت انسان ها و سعادت بشریت است که ارباً ارباً می شود. با رفتن امام به گودال قتلگاه، است که ذبح می شود. 🔻 ما در اربعین به یک می رویم و گرداگرد وجود امام طواف می کنیم و در بین الحرمین نجف تا کربلا سعی صفا و مروه به جای می آوریم و در بین الحرمین کربلا بین امام و کاشف الکرب امام سعی به جای می آوریم. در بین الحرمین می فهمیم کسی به مقام قرب امام می رسد که امام باشد یعنی به گونه ای زیست کند که غبار غم از چهره امام زمانش بزداید. 🔻 در تصمیم می گیریم با امام زمان مان عهد ببندیم تا در او را بین شمرها و حرمله ها و ابن سعدهای زمان تنها نگذاریم. از بین دنیای بدون امام و دنیای با امام دومی را برگزینیم. با امام بمانیم تا کسی جرأت نکند او را به قتلگاه ببرد. اربعین فرصت یک انتخاب بزرگ در متن زندگی انسان ها است... چرا که «کلُّ یَومٍ عاشوراً و کلُّ أرضٍ کربَلا». 🆔 @taalighat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
11 🔻 مبادا امیدش به اهل دین ناامید شود... ☘ معمولاً افرادی که روی چرخ و گاری میوه می‌فروشند و دستفروشان مکان‌هایی را انتخاب می‌کنند که فروش بهتری داشته باشند. یکی از این محل‌ها است. ☘ یک روز بعد از نماز از مسجد بیرون آمد، دید کسی بساط میوه پهن کرده، همه بار میوه‌فروش را خرید. ☘ گفته بود: این آدم با دم مسجد بساط کرده، این فرد به اهل مسجد امید بسته که از آنها خیر به او برسد، مدتی گذشت دیدم کسی از او خریدی نکرد، بار او را خریدم امیدش به ناامید نشود. او با امید اینجا آمده... اگر امروز چیزی نصیبش نمی‌شد شاید با خودش می‌گفت از این مسجدی ها هم خیری به ما نرسید. 🆔 @taalighat
❇️ با توجه به اینکه در ایتا امکان نگهداری فایل‌ها در بلندمدت وجود ندارد، کانال در فضای نیز راه‌اندازی شد. 🔻🔻🔻 https://t.me/taaliighat
📝 یادداشت‌های اربعینی (2) 🔻 بشریت از ظلم جور قدرت های سلطه گر و صاحبان زر و زور و تزویر به تنگ آمده است. بشریت سال ها است منتظر روزنه ی امیدی است که او را به یک زندگی سراسر آرامش و امنیت و رهنمون کند. از نگاه ما شیعیان تنها راه امید وجود مقدس امام عصر عج است که در روایات درباره نوع اثرگذاری اجتماعی ایشان چنین آمده است: یَملَأُ الله بِهِ الاَرضَ قِسطاً وَ عَدلاً کَما مُلِئَت ظُلماً و جَورا. خدا بوسیله او زمین را مملو از قسط و عدل خواهد کرد، بعد از آن که زمین پر ظلم و جور شده بود. 🔻 اما ظهور به خودی خود رخ نمی دهد. آنان که دلباخته ظهور امام شان هستند باید کنند و راهی در پیش گیرند. امام عصر، امام مبارزه با ظالمان و مستکبران عالم است و یارانی از جنس خود طلب می کند. امام در جمع کسانی ظهور می کند که اهل مجاهدت اند نه اهل . اهل قیام اند نه اهل قعود. با ظلم و جورند نه اهل سازش و تسلیم در برابر استکبار و استعمار. 🔻 فرصت یک جمعی است برای نشان دادن بزرگ اسلامی، عزم بر قیام، عزم بر جهاد، عزم بر گذشتن از عافیت طلبی، عزم بر کنار گذاشتن اختلاف ها و گردهم آمدن برای طلب یار. عزم بر قیام برای مبارزه با استکبار. 🔻 یک استعاره بزرگ تاریخی است. گام به گام اربعین دارای معنا است. اربعین خودش حج است. طواف به دور حریم امام، طواف گرد وجود امامی که نماد با ظالمان و مستکبران عصر خویش بود. برای طلب ظهور امام عصر و نشان دادن عظمت و قدرت تشیع، ناگزیر از چنین بزرگ و بی بدیلی هستیم. تا هم قدرت امت اسلامی و بزرگی عزم آن ها را به رخ مستکبران بکشیم و خوف در دل آن ها بیاندازیم و هم به امام زمان مان نشان دهیم ما گرد وجود سیدالشهدا طواف می کنیم، یعنی آماده مبارزه و شهادت هستیم. 🔻 هر کسی که میل به ظهور امام زمانش دارد، بسم الله ... در پیش است. چند روزی راحتی خواب و خوراک آماده را بر خود حرام کنیم و دل در رزمایش بزرگ اربعینی ها که منتظران عصر ظهور هستند، بگذاریم. هر کسی در سر هوای محو مستکبران از صحنه عالم دارد، هر کسی در دلش آرزوی آرامش و عدالت گسترده برای همه انسان ها را دارد، بسم الله... اربعین در پیش است. باید امام‌خواهی را از همین جا تمرین کنیم. 🔻 چنان که شاعر گفت: در دل دوست به هر حیله رهی باید کرد ... پس می آییم تا دل امام مان را به دست آوریم... 🆔 @taalighat
13 ☘ برخی از علما و بزرگان و اهل معنا توجه ویژه‌ای به مرحوم داشتند. چرا که: قدر زر زرگر شناسد، قدر گوهر، گوهری ☘ رفیقی تعریف می‌کرد: روزی در حرم مطهر امام رضا علیه السلام آیت‌الله در حال حرکت بودند و جوانان و مریدان گرداگرد وجود مبارک این عالم عارف جمع، ناگهان از طرف مقابل رسید و چشم آیت‌الله ناصری به حاجی افتاد... ☘ آیت‌الله ناصری خطاب به اطرافیان شان فرمودند: این آقا مورد توجه حضرت صاحب الزمان عج است... 🆔 @taalighat
📝 نگاهی به ابعاد حیات و مکتب عرفانی مرحوم آیت‌الله ناصری 🔖 یادداشت ویژه امروز در روزنامه https://farhikhtegandaily.com/news/73923/%D9%86%D8%A7%D8%B5%D8%B1-%D8%AF%DB%8C%D9%86%D8%8C-%D9%85%D8%B1%D8%AF%D9%85-%D9%88-%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8/ 🆔 @taalighat
دارد تمام می شود آقا عزای تو کم گریه کرده ایم محرم برای تو دارد چه زود سفره تو جمع می شود تازه نشسته ایم بخوریم از غذای تو شبهای آخر است... گدا را حلال كن اين هم بساطِ نوكر بی دست و پای تو ما را ببخش گريه یِ سيری نكرده ايم چشمانِ خشكِ ما خجل از اين عزای تو هر روز روز تو همه جا محضر شما یعنی که هست هر چه زمین کربلای تو میل دوبارگی بهشت آدمی نداشت وقتی شنید گوشه ای از روضه های تو کی دست خالی از در این خانه رفته است دست پر است تا به قیامت گدای تو تنها بلد شدیم تباکی کنیم و بس گریه کند برای تو صاحب عزای تو گریه کنِ تو حضرت زهراست والسلام جانم فدای فاطمه و جانم فدای تو تازه به شام می رسد از راه قافله تازه رسیده نوبت تشتِ طلای تو 📌علی اکبر 🆔 @taalighat
📝 يادداشت‌هاي اربعینی (3) 🔻 بین ، اربعین و انتظار رابطه ای است که اگر از آن غفلت کنی، در سال 61 هجری باقی می مانی. عاشورا است و اربعین رساندن پیغام قیام به گوش تاریخ و لبیک به پیغام تاریخی عاشورا که از حنجره اربعین به گوش جهانیان می رسد. و در این میان منتظر کسی است که می کوشد پیغام عاشورا در اربعین هزار سال پیش مدفون نشود و خود نیز یکی از اهالی کاروان اربعین می شود تا پیغام امام مظلوم را به گوش جهانیان برساند. 🔻 مانند یک پژواک است. صدای مظلومی در تاریخ را باید دست به دست به دیگر ظلم ستیزان و آزادگان تاریخ رساند و اگر اهل این پیغام رسانی تاریخی شدی، تازه گام در کاروان اربعین نهاده ای. اگر پیغام مظلومیت مظلوم به گوش انسان های آزاده برسد، اهل قیام می شوند و بر علیه ظالمان تاریخ می شورند و دست در دست هم مقدمات ظهور منجی را فراهم می کنند. و ببین امروز تو در کجای تاریخ ایستاده ای؟ 🔻 اربعین آغاز یک است. کاروان اربعینی ها به راه افتاده است و آن کسی که همراه شود به کربلا می رسد و مبادا باز هم از کربلای حسین جا بمانیم. کسی که به کربلای سال 61 نرسید، امروز باید گام در مسیر اربعین بگذارد تا به کربلای همراهی با امام عصر برسد. از گوشه گوشه ی جهان مردان و زنان آزاده ای که هنوز غبار غفلت، فطرت آن ها را فرانگرفته است بانگ امام مظلوم را شنیده اند و آهنگ سفر کرده اند و ما نیز باید خود را به این کاروان برسانیم تا از شویم ... 🆔 @taalighat