eitaa logo
تاریخ حوزه طهران
1.2هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
59 ویدیو
5 فایل
✍️به پژوهش و نگارش حمید سبحانی صدر 📃به همراه اخبار مرکز اسناد حوزه و روحانیت استان تهران ارتباط با ما: https://eitaa.com/hamid_sobhani_sadr
مشاهده در ایتا
دانلود
📷 تصویر: مرحوم صاحب همراه با عده‌ای از روحانیون تهران در مسجد شاه سابق (مسجد امام خمینی فعلی) در زمان ✍ هنوز هم وقتی در بازار تهران قدم می‌زنم، می‌بینم مردمی که می‌خواهند آدرس را بپرسند می‌گویند: آقا! کدام طرف است؟! بعضی‌ها هم انگار تعمدا «شاه» آن را غلیظ‌تر می‌گویند و انگار می‌خواهند مدحی نثار محمدرضا کنند. یکبار به یکی از آنها گفتم: این شاه که به مسجد می‌چسبانید می‌دانید کدام شاه است؟ گفت: حتما محمدرضا یا رضا پهلوی! گفتم: نه؛ منظور بانی آن است. 🔹از اینها بگذریم، یک نکته تاریخی پژوهشی در همین باب به صورت پرسش مطرح می‌کنم؛ شما به آن فکر کنید؛ من هم ان شاء الله بعدا جواب آن را عرض می‌کنم: 📃وقتی مربوط به همین مسجد را که در گذشته به آن هم می‌گفتند، بررسی می‌کردم دیدم در برخی از گزارشات ساواک از این مسجد به «مسجد امام» تعبیر شده! فکر کنید خود ساواکی‌ها خیلی وقتها به این مسجد، مسجد امام می‌گفتند، نه مسجد شاه. اما بعضی از مردم ما هنوز مقید به «مسجد شاه» هستند. ⁉️ حالا سؤال: آن زمان که امام خمینی (ره) هنوز آیت‌الله خمینی بود، چرا خود حکومتی‌های پهلوی هم به مسجد شاه مسجد امام می‌گفتند؟! 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
🍃 در پاسخ به سؤال گذشته درباره نامیدن به «مسجد امام» در برخی اسناد ساواک. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
✍ در سال ۱۲۸۳ش در پی اختلاف تجار و بازرگانان تهران با ژوزف نوز بلژیکی (رئیس گمرک ایران)، احمد علاءالدوله حاکم تهران به دستور عبدالمجید میرزا عین‌الدوله (صدراعظم) به بهانه گران شدن قند، عد‌ه‌ای از تجار تهران را به اداره حکومتی فراخواند و پس از پرخاش و توهین زیاد، آنان را به چوب بست. این عمل باعث تعطیلی بازار و اجتماع مردم در مسجد شاه (امام خمینی) شد. به طوری که علما، روحانیون و وعاظ مشهور تهران به رهبری آیات عظام و به حمایت از تجار برخاسته و در تجمع نمودند. مأمورین دولتی پس از هجوم به تجمع‌کنندگان آنها را متفرق ساختند. معترضین به علت نداشتن تأمین جانی و برای در امان ماندن از هر گونه تعرض، به پناه برده و در آنجا تحصن اختیار نمودند. فردای آن روز شهاب‌الدوله و مجدالدوله از طرف مأمور مذاکره با متحصنین شدند و پیام شاه را مبنی بر تأسیس عدالتخانه به آنان ابلاغ کردند که منجر به پایان تحصن و بازگشت متحصنین به تهران شد، ولی پس از گذشت ۳ ماه آثاری از تأسیس آشکار نگردید. ⚡️علما و وعاظ مجدداً بر سر منابر و مجالس وعظ به بدگویی از شاه و صدراعظم وی عین‌الدوله پرداختند. در نتیجه علما به طرف قم عزیمت نموده و اعلام کردند تا صدور دستخط شاه برای تأسیس عدالتخانه، عزل از صدارت، تأسیس مجلس و ایجاد حکومت مشروطه دست از تحصن برنخواهند داشت. 📜پس از یک ماه سرانجام در روز ۱۴ مرداد سال ۱۲۸۵ش مظفرالدین شاه را صادر کرد. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
✍ پس از کودتای 28 مرداد 1332، جمعیت درصدد برآمد که از منابر و مجالس عزاداری ، بیشترین استفاده را ببرد تا ضمن بیان مسائل روز کشور به تبلیغ و افشاگری علیه رژیم بپردازد. بی‌شک، استفاده از این مجالس، با توجه به اوضاع خفقانی که رژیم پس از کودتا به وجود آورده بود، کمک شایانی به ادامه‌ مبارزات علیه رژیم می‌کرد. اصغر عمری در خاطرات خود درباره‌ سخنرانی فدائیان اسلام در ( ) پس از کودتای 28 مرداد 32 چنین می‌گوید: «در عاشورای پس از 28 مرداد، فدائیان اسلام از این فرصت استفاده کردند که در مسجد شاه آن زمان، سخنرانی داشته باشند. دسته‌‌های سینه‌زن‌ها به مسجد می‌آمدند و شهید نواب صفوی از این موقعیت استفاده کرد و گفت: حالا که این جمعیت‌ها به مسجد می‌آیند، ما آنجا یک سخنرانی می‌گذاریم و این کار را هم کرد. من در آنجا محافظ منبر و بلندگو بودم، مسجد و جمعیت و آدم‌ها را از بالا خوب می‌دیدم و به آنان اشراف داشتم. در قدیم رسم بود که روز عاشورا در تمام شبستان‌های مسجد، گروه‌ها و دسته‌های گوناگون جلساتی داشتند، عزاداری می‌کردند و سینه می‌زدند، از جمله در شبستان شمال شرقی مسجد، گروهی عزاداری می‌کردند و سخنرانِ آنجا فردی به نام آقا بود که بر منبر رفته بود. دسته‌ها وارد مسجد می‌شدند و مسجد مملو از جمعیت شد. در آن زمان حکومت نظامی برقرار بود و سربازان مسلح در بین مردم حضور داشتند. بالای منبر رفت و شروع به سخنرانی کرد، او می‌گفت که ما خیال داریم با ظلم حاکمان و ستم ستمگران مبارزه کنیم. کسانی که موافق هستند و می‌خواهند با ما بیعت کنند، دست‌‌های خود را روی سرشان بگذارند. تمام مردم دست‌‌های خود را روی سرشان گذاشتند. ایشان پس از بیعت گرفتن، شروع به سخنرانی کرد و به دولت اولتیماتوم داد که ما این برنامه‌ها را داریم.» در خاطرات خود درباره سخنرانی فدائیان اسلام در محرم بعد از کودتای 28 مرداد 32 چنین می‌گوید: «ماه محرم و صفر بود و مرسوم بود که تمام دسته‌‌های مذهبی به بازار می‌آمدند، از بازار وارد می‌شدند و از مسجد امام خارج می‌شدند. روز عاشورای آن سال شهید سید عبدالحسین واحدی در مسجد امام سخنرانی کرد. در حین سخنرانی ایشان، شهید نوابصفوی با حدود سیصد نفر از جوان‌‌های دولاب پای برهنه از دولاب وارد مسجد شدند. صبح تا ظهر روزهای عاشورا را دولاب تا مسجد امام را پای برهنه طی می‌کرد. در این سخنرانی، زاهدی (نخست‌وزیر) را مورد خطاب قرار داد و گفت: آقای زاهدی این مسجد همان مسجدی است که در آن رزم‌آرا به جهنم رفت، اگر برخلاف نظر مردم ایران گامی بردارید به سرنوشت رزم‌آرا دچار خواهید شد. از میان فدائیان اسلام شهید سید عبدالحسین واحدی بیشتر از دیگران منبر داشت و سخنرانی‌های تندی علیه رژیم ایراد می‌کرد. در ده روز محرم در مسجد شاه (امام) مجالس روضه‌خوانی برگزار می‌شد و شهید واحدی در این ده شب بر منبر می‌رفت و هر شب در آن مجالس، به شاه حمله می‌کرد و می‌گفت: محمدرضا ، اعلی‌حضرت و شاه نبود بلکه «پسرک پهلوی» بود. در آن زمان هیچ‌کس جرأت نمی‌کرد این‌گونه حرف بزند.» 📚کتاب «نهضت عاشورا و تأثیرات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آن بر جامعه ایرانی». مرکز اسناد انقلاب اسلامی 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
🗓 به مناسبت ۲۱ آبان سالروز درگذشت آیت‌الله در سال ۱۳۴۲ 🔹مرحوم آیت‌الله نقل می‌کردند: یکی از سیاست‌های مرحوم بهبهانی این بود که در مجالس عمومی دولتی‌ها را احترام نمی‌کرد و برعکس روحانیون را احترام می کرد. از این جهت عظمت روحانیت را در نظر دولتی‌ها حفظ کرده بود. وقتی یک روحانی وارد می‌شد ایشان سریع بلند می‌شد، اما اگر نخست وزیر وارد می‌شد این پا و آن پا می‌کرد و گویا که نمی‌تواند بایستد. به یاد دارم از طرف شاه برای مرحوم آیت‌الله در فاتحه گرفته بودند. وقتی وارد شد، آقای بهبهانی برای او بلند نشد و همان جایی که نشسته بود کمی حرکت کرد و قوام السلطنه را جلوی خود نشاند. بعد از لحظاتی شاه آمد. عده‌ای از آقایان و روحانیون مثل و حاج تا دم پله_ها و بعضی هم تا نزدیک شبستان به استقبال شاه رفتند. آقای بهبهانی سر جایش نشسته بود تا اینکه شاه آمد و به قسمت زیر گنبد مسجد رسید. جمعیتی زیربغل آقای بهبهانی را گرفتند و نزدیک شاه آوردند و ایشان در همانجا با شاه ملاقات کرد. در همین حال یکی از اطرافیان شاه گفت: خدا سایه اعلی‌حضرت را کم نکند. سید ابراهیم ابطحی هم که آنجا بود تند و تند می‌گفت: اعلی‌حضرتا! خدا سایه حضرت آیت الله بهبهانی را از سر من و شما کم نکند! 📚 ص۳۱۴ 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
📷آیت‌الله کاشانی در بازدید از مجلس شورای ملی/ ۱۳۲۹ش در زمان مظفرالدین شاه امضا شد تا امتیاز اکتشاف و استخراج نفت را در اختیار یک تبعه انگلیس قراردهد. طبق این قرارداد سود ایران از نفت خود تنها ۱۶ درصد بود و مابقی برای دارسی. این قرارداد تا سال ۱۳۴۰ش تمام می‌شد اما انگلیس برای تمدید قرارداد تا سال ۱۳۷۰ش، به رضاخان فشار آورد و آن را تمدید کرد. با تمدید قرارداد، سود ایران با تنها ۴ درصد افزایش به ۲۰ درصد رسید. بعد از آنکه از تبعید لبنان بازگشت دو نکته را مورد تأکید قرار داد: نخست اینکه نفت ایران باید ملی شود و دوم اینکه ملت ایران نسبت به تأسیس رژیم صهیونیستی در منطقه بی‌تفاوت نمی‌ماند. به این شکل موجی از مخالفت با استعمار انگلستان در سایه مطالبه شکل گرفت. نخبگان و عموم مردم همگی به حرکت درآمدند و روحانیون به رهبری آیت‌الله کاشانی در صف نخست این مطالبه گری عمومی قرارداشتند. در این میان نخست‌وزیر وقت به خاطر مخالفت با ملی شدن صنعت نفت، مانعی برای این نهضت به شمار می‌آمد و گاه نطق‌هایش در اینباره نیز توسط انگلیسیها نوشته می‌شد، تا آنکه در تاریخ ۱۶ اسفند ۱۳۲۹ با گلوله در کشته شد. چند روز بعد، در مجلس شانزدهم، فراکسیون که با حمایت مردم و آیت‌الله کاشانی شکل گرفت، در اواخر اسفند ۱۳۲۹ طرح ملی شدن صنعت نفت را در مجلس به تصویب رساند و در ۲۹ اسفند مجلس سنا نیز طرح ملی شدن صنعت نفت را تأیید کرد؛ به این ترتیب نفت ایران ملی شد و کشور وارد مبارزه جدی با انگلستان و استعمار پیر گردید. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
هدایت شده از تاریخ حوزه طهران
📷 ۱۳۲۷ش، حضور آیت‌الله و همراهانش در مسجد امام (مسجد شاه سابق) ✍ روز جمعه سی و یکم اردیبهشت ۱۳۲۷ مسجد سلطانی ناظر عظیم‌ترین اجتماع پرشکوهی بود که بعد از شهریور ۲۰ تا آن روز برپا شده بود. مسجد مملو از جمعیت و از خیابان‌های اطراف هم عبور و مرور قطع شده و اتوبوس های اطراف از کار افتاده بود. در آن ایام ریاست تبلیغات با آقای مدیر مجله صبا بود و او هم دستور داد که دو ساعت رادیو را به وصل و جریان میتینگ را پخش کنند. در آن میتینگ الله_کاشانی و آقای هم شرکت کرده بودند و فشار جمعیت در صحن مسجد به قدری بود که نرده های آهنی جلوی شبستان شکست. ابتدا سرودی به وسیله عده‌ای از جوانان دسته جمعی خوانده شد. بیت اول آن این بود: ما جوانان ایران زمینیم / ما فدائیان اسلام و دینیم سپس قطعنامه‌ای که مبنی بر اظهار همدردی با اعراب فلسطین صادر شده بود دو بار قرائت گردید و پس از آن پیرامون حملات وحشیانه یهود و لزوم کمک به مسلمانان فلسطین سخنرانی کردند. پس از پایان اجتماع، اتوبوسهایی از طرف خط‌های مختلف در اختیار جمعیت گذارده شد و تا ساعت ۹ شب مردم در خیابان های تهران تظاهرات کرده و علیه یهود و به نفع اعراب فلسطین شعار می‌دادند و از روز بعد هم محل‌هایی برای نام نویسی داوطلبین جنگ با یهود در مراکز مختلف شهر افتتاح شد و قریب ۵ هزار نفر هم برای اعزام نام نویسی کردند. 📚فدائیان اسلام، تاریخ، عملکرد، اندیشه، ص۶۹ و ۷۰ به کوشش استاد سید هادی خسروشاهی 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
✍ نمازجمعه در بعد از انقلاب، تفاوت چشم‌گیری با قبل از انقلاب دارد؛ هم از نظر بازگشت به هویت حقیقی، هم از جهت ‌محتوایی و هم از جنبه جایگاه امامت جمعه. 💠 پیشینه منصب امامت جمعه: در گذشته امامت جمعه تهران منصبی خانوادگی و موروثی ‌بود که از زمان فتحعلی شاه قاجار در خاندان طباطبایی خاتون‌آبادی دست به دست می‌شد و بسیاری از آنها علاوه بر آنکه نزد جامعه نخبگانی به بی‌سوادی شهرت داشتند، اشخاصی وابسته به دربار، بسیار ثروتمند، و بعضا بودند. 💠جایگاه شهری در گذشته و حال: در گذشته محل اقامه مسجد شاه، و خانه امام جمعه هم در مجاورت همین مسجد بود. اگر به نقشه بالا که مربوط به سال ۱۲۷۵ق است بنگریم، در حد فاصل و نام خانه امام جمعه به چشم می‌خورد. 🔹آن زمان بازار تهران، منطقه‌ای تجاری مسکونی و با سکنه بسیار بود. مسجد شاه علاوه بر اهمیت مسجد بودنش، به عنوان محل برگزاری نمازجمعه، در این منطقه مسکونی قرارداشت. مدارس علمیه بسیاری هم پیرامون این مسجد و بعضا متصل به آن جای داشتند. 🔸امروزه بازار تهران منطقه‌ای صرفا تجاری و عمدتا خالی از سکنه است. اما بیشتر مدارس علمیه همچنان در این نقطه خالی از سکنه پا بر جا هستند. نماز جمعه‌های پایتخت در برگزار می‌شود و البته از خانه ائمه جمعه موقت شهر و نحوه تعاملات اجتماعی ایشان هم عمدتا بی‌اطلاعیم. به عبارت روشن‌تر، در گذشته یک مسجد، در منطقه‌ای با سکنه بسیار و در حلقه‌ای از مدارس علمیه شهر، محل برگزاری نماز جمعه بود، و امروزه یک دانشگاه در حلقه‌ای از دانشکده‌های شهر محل نماز جمعه است، به علاوه که این منطقه (خیابان انقلاب) هم عمدتا به منطقه‌ای اداری، تجاری و آموزشی تبدیل شده و در واقع خالی از سکنه است. 🔹با این توضیحات به ذهن می‌رسد، حال که نماز جمعه در سال‌های پس از انقلاب به جایگاه اصلی خود بازگشته، لازم است مسأله نمازجمعه، محل برگزاری و جایگاه شهری آن و پایگاه اجتماعی امام جمعه، در شورای سیاست‌گذاری ائمه جمعه و نهادهای مربوطه مورد بازبینی جدی قرارگیرد: ۱. بررسی آثار مثبت و منفی اقامه نماز جمعه در دانشگاه؛ ۲. بررسی تأثیر موقعیت جغرافیایی محل برگزاری نماز جمعه در کارکردهای اجتماعی آن؛ (اگر قرار بوده دنباله جمعیت نمازگزار در کوچه‌ها و خیابانهای اطراف دانشگاه تهران به نماز بایستند، چرا نماز جمعه در مکانی همچون مسجد برگزار نشد که در گذشته نماز جماعت‌های چند هزار نفره در آن اقامه می‌شد؟) ۳. نماز جمعه در مراکز پر جمعیت مسکونی برگزار شود یا همچون بسیاری از شهرها، مصلی‌ها به بیرون شهر منتقل شوند؟ ۴. شخصیت اجتماعی ائمه جمعه و میزان تعاملات آنها با مردم و رسیدگی به مشکلاتشان، چه تاثیری در تقویت این عبادت اجتماعی دارد؟ چه مانعی دارد که نماز جمعه تهران هم مثل بسیاری از شهرهای دیگر، محل دیدار مردم با امام جمعه و در میان گذاشتن مشکلاتشان با او باشد؟ آیا لازم نیست که ائمه جمعه تهران هم مثل اینه جمعه دیگر شهرها فقط امام جمعه باشند تا فرصت رسیدگی به مسائل دینی و مشکلات مردم را داشته باشند؟ 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
💠به مناسبت درگذشت آیت‌الله در ۱۴ آذر ۱۳۴۲ ✍آیت الله خالصی‌زاده در سال ۱۳۰۱ از عراق به ایران آمد و با استقبال پرشور علما و اهالی تهران وارد این شهر شد. وی در بدو استقرارش در تهران برای نمایان ساختن فجایع انگلیس در عراق «جمعیت نمایندگان عالی بین النهرین» را تاسیس کرد و اسناد مربوطه را در کتابی به نام «مظالم انگلیس در بین النهرین» منتشر ساخت. فعالیت‌های سیاسی آیت‌الله خالصی‌زاده از راه برگزاری برنامه‌ها و سخنرانی‌های منظم در بازار تهران گسترش یافت و «جمعیت مجتمعین مسجد سلطانی» را تاسیس کرد. سخنرانی‌های خالصی زاده در سال ۱۳۰۲ در کتابی به نام «مواعظ اسلامی» به چاپ رسید. دبیرکل حزب توده در خاطرات خود می‌نویسد: «خالصی زاده مدتی در سخنرانی‌هایی داشت و صحبت‌های خیلی تند ضد انگلیسی می‌کرد. او توانسته بود عده زیادی را که دشمن انگلیسی‌ها بودند و از قرارداد ۱۹۱۹ و از حاکمیت انگلیسی‌ها بر ایران دردمند بودند، جذب خود کند. در این زمان تریبون دیگری وجود نداشت. فعالیت نیروهای چپ و و دیگران فوق العاده ناچیز بود، ولی خالصی زاده عده زیادی جوان پسر و دختر را جذب کرده بود. من آنقدر خاطرم هست که خواهرم اختر به اتفاق هم‌شاگردی‌هایش در این سخنرانی‌ها شرکت می‌کردند. آنها از صحبت‌ها یادداشت برمی‌داشتند و یادداشت‌ها را با هم معاوضه می‌کردند.» 📚رسائل سیاسی آیت‌الله شیخ محمد خالصی‌زاده ص۱۸_۲۰ 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
💡رابطه فقیه و عارف، و 🔻استاد : «روزی در محضر حجت‌الاسلام کنی روایتی نقل می‌شود و حاضران در معنای روایت اظهار نظر می‌کنند. حجت الاسلام نظر فضلا را نمی‌پذیرد. مرحوم حاج آقا فرزند ارشد مرحوم کنی نزد آقا محمد رضا قمشه‌ای می‌رود و از او می‌خواهد که حدیث را معنا کند. آقا محمدرضا چندین وجه در معنای حدیث بیان می‌کند و حاج آقا گفته آقا محمدرضا را می‌نویسد و نزد پدر می‌برد. مرحوم حاجی با دقت گفته آقا محمدرضا را مطالعه می‌کند؛ فرزند خویش را نزد خود فرا می‌خواند که به جناب میرزا اطلاع بده که عصر جمعه به زیارت او می‌رویم. مرحوم آقا محمدرضا معذرت می‌خواهد و خود عصر جمعه به زیارت حجت الاسلام کنی می‌رود. علاقه و احترام حاجی به اندازه‌ای بود که وقتی ملا محمود لنگ قمی بالای منبر سابق تهران متصل به مدرسه (صدر) از آقا محمدرضا انتقاد شدید می‌نماید و مردم را تحریک می‌کند که او را از مدرسه بیرون نمایند تا نتواند طلاب را گمراه نماید اوباش به مدرسه هجوم می‌برند؛ دو نفر از شاهزادگان قاجار که در درس حضور داشتند به وسیله چند نفر فراش حکومتی، آقا محمدرضا را در جایی پنهان می‌نمایند. مرحوم حاجی کنی دستور داد شیخ محمود را در در ملأ عام چوب زدند و به نوشت «چند بار تذکر دادم که در تهران شیخ الاسلام جامع منقول و معقول واجب و لازم است.» 📚جلال حکمت و عرفان ص۹۰ و ۹۱ 📷تصویر حاج ملاعلی کنی در کنار کارکنان 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran