eitaa logo
تاریخ حوزه طهران
1.2هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
59 ویدیو
5 فایل
✍️به پژوهش و نگارش حمید سبحانی صدر 📃به همراه اخبار مرکز اسناد حوزه و روحانیت استان تهران ارتباط با ما: https://eitaa.com/hamid_sobhani_sadr
مشاهده در ایتا
دانلود
📷 تصویری کم یاب از جمعی از وعاظ و روضه خوان های تهران در دوره قاجار ✍ در دوره قاجار، وقتی ماه محرم فرا می‌رسید، گویا همه تهران به صورت یک تکیه بزرگ درمی‌آمد. زیرا در هر کوچه و خیابانی، در تکیه‌ها، مساجد، و خانه‌های مردم به ویژه خانه اعیان، مجالس روضه و عزاداری برپا می‌شد. گرچه در تعداد قابل توجهی از تکیه‌ها، مجالس و برگزار می‌شد، اما مجالس وعظ و روضه هم جایگاه ویژه خود را داشت. 🔹روضه خوان های آن دوره، که همگی روحانیونی عمامه بر سر بودند، دو دسته بودند. به گفته عبدالله مستوفی: «در این وقت روضه خوانها دو صنف بودند: یکی واعظین که بعد از خطبه افتتاحیه و طرح کردن یکی از آیات قرآن، وارد تحقیق در اطراف آیه شده و با ذکر امثال و حکم، مطالب عالی اخلاقی و مذهبی را تشریح و توضیح و با ذکر اشعار مناسب، مطالب را دلنشین کرده و در آخر هم مقداری ذکر مصیبت نموده... دسته دیگر روضه خوان به معنی اخص بودند که منبر را به سلام بر سید الشهداء(ع) شروع و بلافاصله وارد ذکر مصیبت شده و به قدر ده دقیقه نظم و نثر مخلوط کرده... برای واعظین، سواد و برای ذاکرین آواز از لوازم بود.» (شرح زندگانی من ج۱ ص۲۷۵) از دسته وعاظ میتوان به و اشاره کرد. 🔹خانه برخی از علما در دهه محرم میزبان طبقات مختلف مردم بود و مجالس باشکوهی در آن برگزار می‌شد. از جمله روضه های خانه که هم شلوغ میشد و هم از کیفیت قابل توجهی برخوردار بود. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
🗓 ۲۷ محرم ۱۳۰۶ق سالگرد رحلت حاج ملاعلی کنی ✍ اولین در ایران، در سفر به ایران در عصر قاجار مشاهدات خود از شخصیت معنوی و جایگاه رفیع اجتماعی را چنین گزارش میکند: «حاج ملا علی کنی مردی مسن، محترم و خیلی با وقار و هیبت است؛ ولی علیرغم مقام و موقعیت خود، زندگی مجلل و باشکوهی ندارد و خیلی ساده و معمولی به سر میبرد. با آنکه املاک و دارایی هم دارد، معهذا در صدد نمایش دادن آنها نیست و در کمال سادگی زندگی میکند. موقعی که از منزل خارج میشود، فقط سوار بر یک قاطر سفید رنگ میگردد و یک نفر نوکر همراه اوست؛ ولی مردم وقتی از آمدن او مطلع میشوند، از هر طرف نزد وی می‌آیند و مانند یک وجود فوق طبیعی از این روحانی استقبال می‌کنند. یک اشاره از طرف او کافی است که شاه را از تخت سلطنت به زیر آورد و هر فرمان و دستوری که دربــارۀ خارجیان و غیرمسلمانان صادر کند، فورا از طرف مردم اجرا می‌گردد. سربازان گارد محافظ سفارت در تهران به من میگفتند با آنکه از طرف شاه، مأمور حفاظت جان من و اعضای سفارت شده‌اند، اگر حاج ملا علی کنی به آنها دستور دهد، بدون درنگ، من و دیگر اعضای سفارت را خواهند کشت. خوشبختانه مردی که این همه قدرت و نفوذ کلام دارد، کسی است که خیلی رئوف و مهربان و ملایم است و هیچوقت دستورات شدیدی صادر نمیکند؛ ولی به هرحال باید توجه داشت که هیچ کار اجتماعی و مهمی در ایران، بدون جلب نظر و صلاحدید حاج ملا علی کنی انجام نخواهد شد.» 📚ایران و ایرانیان ص۳۳۲ 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
📷مزار در حرم حضرت عبدالعظیم (ع) ✍ حاج ملاعلی کنی در ۲۷ محرم ۱۳۰۶ق وفات کرد و تا چهار روز در تهران عزاداری برپا و بازار نیز بسته بود و پس از آن پیکر پاک وی را به سوی حضرت عبدالعظیم(ع) تشییع نمودند. ▪️در مراسم تشییع وی حتی گبر و ارمنی و یهودی‌ها هم دسته عزا داشتند و یهودی‌های تهران پیشاپیش جمعیت به سینه می‌زدند و می‌خواندند: واویلا صد واویلا ستون دین ناپیدا 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
✍ روزی که گذشت یعنی اول ماه صفر (سال ۱۳۰۶ق) سالروز رحلت عارف و حکیم بزرگ متخلص به صهبا بود. او یکی از اضلاع مثلث حکمت در در زمان خود بود. ▪️در منابع شرح حال، تصریحی به زمان و مکان دقیق رحلت نشده است. گویا این امر به خاطر همزمانی وفات وی با تشییع پیکر بوده و چون همه شهر از رجال حکومتی و توده مردم به اقامه عزای حاج ملاعلی مشغول بودند، از درگذشت عارف شهر غافل شدند. ▪️امر تشییع و تدفین آقا محمدرضا به همت حکیم برگزار شد و بر بدنش نماز خواند. برخی گزارش‌ها حکایت از آن دارد که صهبای قمشه‌ای در دفن شده است. 📚 استاد در کتاب «تاریخ حکما و عرفای متأخر» درباره زمان وفات، اول ماه صفر و درباره مکان دفن، مقبره امام جمعه را قوی‌تر میداند. .................. پی‌نوشت: ۱. اینک در ایام وفات حکیم آقا محمدرضا قمشه‌ای، حوزه حکمی تهران داغدار حکیمی دیگر، آیت‌الله شده است. روز سه‌شنبه ۸ شهریور ساعت ۹ صبح، از تکیه نیاوران، پیکر ایشان را بدرقه خواهیم کرد. ۲. تصویر فوق مربوط به تشییع پیکر در سال ۱۳۱۹ق در تهران است. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
✍ شیخ محمدباقر اصطهباناتی در سال ۱۲۸۳ق در سن ۳۰ سالگی به تهران آمد و به درخواست به مدت ۱۲ سال در تدریس کرد. پس از آن به سامرا رفت و در زمره اصحاب جای گرفت و در سال ۱۳۱۳ق در حوزه نجف به تدریس پرداخت و در صحن امیرالمؤمنین (ع) اقامه جماعت می‌کرد. او را که از شاگردان ، و بود، پایه‌گذار تدریس حکمت متعالیه در حوزه نجف می‌دانند. 🔹وی علاوه بر مقام فقاهتی و حکمی، در ریاضیات و نجوم هم صاحب نظر بود و اختراعاتی چند انجام داد: ساعت آبی، بادزن دوار، تلمبه ناعوری‌و... علامه اصطهباناتی در سال ۱۳۲۳ق به شیراز هجرت کرد و در رأس اداره امور دینی شهر جای گرفت. با آغاز نهضت مشروطه، وی نیز در زمره عالمان مشروطه‌خواه جای گرفت و مستقلات و گاه در کنار مجاهدت بسیاری در این راه کرد. اما شیخ محمدباقر اصطهباناتی نیز از گزند جریانات معاند دور نماند و عاقبت او را در زمره جای داد. 🔸بعد از کشته شدن در شیراز، خون او را به گردن مشروطه‌خواهان و در رأس آنها علامه اصطهباناتی انداختند در حالی که وی نقشی در آن نداشت. 🔹در برخی گزارش‌ها آمده: «تفنگچی از دهات شخصی و ایلات خود در شهر حاضر کرده، شاهچراغ، سید علاءالدین تلگرافخانه، مدرسه خان و اماکن رفیعه شهر را سنگر بسته، تهیه قتل عموم مشروطه طلبان را می‌بندند. طرق و شوارع را مغشوش و نوکرهای خود را به راهزنی و غارتگری وامی‌دارند.» روزی که ایشان همراه با سید احمد معین الاسلام در مجلس ختم قوام الملک شرکت کرد، افرادی مسلح از روی بام‌ها وی را نشانه گرفتند. معین الاسلام که از معرکه گریخت، بدنش سلاخی شده و در آخر سوزانده شد. آیت‌الله اصطهباناتی هنگام خروج با ضرب گلوله بر زمین افتاد. میرزا خلیل صباغ او را بر دوش گرفت اما تیری به کمر آیت‌الله اصطهباناتی می‌زنند که از سینه میرزا خلیل خارج می‌شود و بر زمین می‌افتند. تفنگچی‌ها دور ایشان را گرفته و پیکر خونین این عالم هفتاد ساله را زیر ضربات قداره، قنداق تفنگ و طپانچه می‌گیرند. 🥀شیخ محمدباقر اصطهباناتی در حالی ۱۸ زخم برداشته بود در ۷ صفر ۱۳۲۶ق به شهادت رسید. 📚برگرفته از کتاب: 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
📊 تأملی در آمار از زمان قاجار و پهلوی تاکنون: 🔹در گزارش آماری سال ۱۲۸۶ق یعنی در دوران زعامت بر حوزه تهران تعداد «طلابی که در مدارس مسکن دارند هزار و چهارصد و شصت و سه نفر» ذکر شده است. (آمار دار الخلافه تهران ص۳۴۹) جمعیت تهران در نیمه دوم سلطنت ناصرالدین شاه حدودا ۱۰۰ هزار نفر بوده است. یعنی بیش از ۱ درصد در کسوت روحانیت و طلبگی بوده‌اند. دولت آبادی در بیان خاطرات خود از سال ۱۳۱۵ق یعنی در زمان زعامت بر یعنی پس از و پیش از ، تعداد طلاب تهران را بیش از هزار نفر بیان می‌کند. (حیات یحیی ج۱ ص۲۳۷) به عبارتی در این مدت هم جمعیت شهری و هم تعداد طلاب تهران تفاوت چندانی نداشته است. 🔸اما در زمان پهلوی اول: جعفر شهری در آمار مربوط به دوران رضاخان و اجرای طرح متحد الشکل کردن لباس‌ها و برداشتن عمامه، عنوان می‌کند که تعداد مدرسین حوزه تهران ۱۸ نفر و تعداد طلبه‌های تهران تنها ۲۱۰ نفر است که از سوی دولت مجوز تلبس، تدریس و تحصیل داشته‌اند. (تاریخ اجتماعی تهران ج۵ ص۶۹۷) این در حالی است که طبق آمارها، جمعیت تهران در زمان رضاخان نسبت به زمان ناصرالدین شاه حدودا دو برابر یعنی بیش از ۱۹۶ هزار نفر شمارش شده است. از این آمار به خوبی به‌دست می‌آید که طرح اسلام زدایی رضاخان و مبارزه‌اش با حوزه و روحانیت تا چه اندازه موجب کاهش فعالیت و نمود اجتماعی و دینی علما و طلاب در میان مردم تهران شده است. 💠یک مقایسه: با اجرای طرح برداشن عمامه‌ها در زمان رضاخان، علما و طلاب حدودا ۰/۱ درصد جمعیت تهران را تشکیل می‌دادند. این در حالی است که به گفته جعفر شهری با اجرای طرح کشف حجاب در همین دوره، ۱۲ هزار نفر از زنان (از جمعیت نزدیک به ۲۰۰ هزار نفری تهران) از شوهران خود جدا شده و به موج بی‌عفتی پیوستند! 💡قدری تأمل: طبق آمارها اکنون (نسبت به جمعیت بیش از ۸ میلیون نفری تهران) تعداد طلاب و روحانیون تهران حدودا ۸ هزار نفر یعنی کمتر از ۰/۱ درصد است و در شرایط فعلی با موج رسانه‌ای و ناامن سازی محیط می‌کوشند عمامه از سر روحانیون برداشته شود. در عین حال همین رسانه‌ها در تلاشند بر تعداد کشف حجاب در سطح جامعه بیفزایند و بر این موج سوار شوند. نهادهای حوزوی و دینی برای این شرایط چه تدبیری دارند؟؟! 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
📷تنها تصویر به‌دست آمده از میرزا عبدالرحیم نهاوندی از علمای بزرگ تهران، در کتاب ریحانة الادب ✍ (متوفای ۱۳۰۴ق) در حلقۀ درس شیخ محمدحسن نجفی، صاحب جواهر، حضور یافت. درخشش میرزا عبدالرحیم در درس صاحب جواهر چنان بود که او را یکی از چهار نفری برشمرده‌اند که آن فقیه عالیقدر بر روی منبر تدریس به اجتهادشان شهادت داد. میرزا عبدالرحیم پس از وفات صاحب جواهر، به جمع شاگردان شیخ مرتضی انصاری پیوست و سالها از محضر شیخ اعظم بهره برد. او در همان زمان حیات استادش، در نجف کرسی تدریس داشت و پس از وفات شیخ نیز اولین و تنها کسی بود که کتاب رسائل را در نجف تدریس می‌کرد. میرزا عبدالرحیم نهاوندی پس از سی سال اقامت در نجف اشرف، در سال ۱۲۹۱ق، به قصد زیارت مشهد مقدس رضوی(ع)، بدون همراهی خانواده‌اش به ایران سفر کرد. او پس از یک سال اقامت در مشهد، هنگامی که در مسیر بازگشت، از تهران گذر می‌کرد، مورد استقبال علمای بزرگ شهر از جمله قرار گرفت که از او خواستند در تهران رحل اقامت افکند و به تدریس و ترویج بپردازد. 🔸میرزا عبدالرحیم این پیشنهاد را پذیرفت و در تهران سکونت یافت. حدود دو سال بعد همسر و فرزندانش نیز از نجف به تهران آمده و به آن بزرگوار پیوستند. وی تا زمان وفات خود، به مدت دوازده سال کرسی تدریس مدرسۀ مروی را در اختیار داشت و به‌عنوان مدّرس رسمی آن مرکز علمی شناخته می‌شد. 🔹 عظمت علمی و جایگاه مرجعیت میرزا عبدالرحیم نیز چنان بود که میرزای شیرازی موارد احتیاط را به ایشان ارجاع می‌داد و همین امر سبب شهرتش گردید. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
🔸تکفیر یکی از وعاظ تهران به خاطر این اعتقاد: ناصرالدین شاه نایب امام زمان(عج) است! ✍ حاج سید حسن واعظ کاشانی از در زمان ناصرالدین شاه قاجار بود. او معتقد بود که پادشاه وقت نائب امام زمان علیه السلام است و‌ دعا برای وی واجب است. کاشانی بعد از بر این اظهار نظر هجمه‌ای علیه او راه انداخت و جمعی از او را به خاطر این باور تکفیر کردند. او را مرتد دانست و سید محمدرضا طباطبائی سنگلجی کافرش خواند. طباطبایی می‌گفت: علمای بزرگ ما کسی را تکفیر می‌کنند اما اعیان به او لقب می‌دهند. سید حسن کاشانی در یکی از روزهای ماه رمضان که در منبر رفت و با دلشکستگی به دفاع از عقیده خود پرداخت. او متن تأییدیه و برخی علمای دیگر را که تدین و دانش او را تأیید کرده بودند روی منبر خواند. روزی دیگر روی منبر قرآنی را از زیر بغل درمی‌آورد و شهادت می‌دهد که مسلمان است. بعد وسط روضه [احتمالا جهت برانگیختن احساسات] با کوبیدن سنگی، سر خود را می‌شکند و از حال می‌رود و مردم گریه بسیاری می‌کنند. در همین روزها وقتی که کاشانی در و بعد از نماز حاج ملاعلی کنی قصد داشت به منبر برود، ولوله‌ای بپا شد و جمعی مانع این امر شدند. حاج ملاعلی هم دستور داد واعظی که همه روزه منبر میرفته وعظ کند. 📚منبع: گزارش‌های نظمیه از محلات تهران ص۷۲۴ تا ۷۴۰ 📷تصویر: یک مجلس روضه در زمان قاجار 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
📷انتشار برای نخستین بار/ تصویر حاج ابوالفتح تاجر تهرانی (شماره۵) بانی و واقف در سال 1297ق توسط حاج ابوالفتح تاجر [احتمالاً بلورفروش] وقف و وقفنامه آن توسط مرحوم مکتوب شد. البته بنای آن در سال 1305ق توسط فرزند حاج ابوالفتح، میرزا عباسعلی، به اتمام رسید. همچنین، بنای مدرسه در سال 1337ش، توسط آقای ابوالفتح فتحیه، از اخلاف حاج ابوالفتح، مرمت و بازسازی شد. در گذشته، بر کاشی سردرد مدرسه چنین نقش بسته بود: «بنای این مسجد- مدرسه مشهوره به فتحیه را مرحمت و غفران پناه الحاج شیخ ابوالفتح تاجر رحمة الله علیه فرمود به سعی و اهتمام فرزند ارجمند ارشدش، عالیجناب عمدة‌التجار آقا میرزا عباسعلی، در سنه 1305ق اتمام پذیرفت.» 💐 ______________ کتابی با موضوع مدارس علمیه و مساجد تهران با رویکرد حوادث تاریخی و شخصیت‌شناسی علمای تهران، و جریان‌شناسی حوزه تهران، به صورت مصور، مراحل آماده‌سازی جهت انتشار را سپری می‌کند. 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
📷تصویر حاج ملاعلی کنی و پسرانش. سید محمدباقر جمارانی نیز در کنار حاج ملاعلی نشسته است. ✍آقا فرزند سید هاشم جمارانی متوفای ۱۳۰۶ش، از اعیان و روحانیون دوره قاجار، معروف به ناظم العلما بود. وی در جماران و مناطق دیگر، دارای قنات، باغ و املاک و عمارت ییلاقی بود. در زمان ناصرالدین شاه بخش عمده‌ای از زمین‌های جماران متعلق به او بود. سید محمدباقر جمارانی دایی پدربزرگ سید مهدی امام جمارانی بود. همچنین دختر آقا سید محمدباقر جمارانی (صدیقه خانم) مادربزرگ حاج از علمای مشهور تهران بود. آقا سید محمدباقر جمارانی پیشکار و دارای ارتباط زیادی با درباره ناصری بود. 📚روایات و خاطرات سید مهدی امام جمارانی ج۱ ص۱۱۸ 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
💡رابطه فقیه و عارف، و 🔻استاد : «روزی در محضر حجت‌الاسلام کنی روایتی نقل می‌شود و حاضران در معنای روایت اظهار نظر می‌کنند. حجت الاسلام نظر فضلا را نمی‌پذیرد. مرحوم حاج آقا فرزند ارشد مرحوم کنی نزد آقا محمد رضا قمشه‌ای می‌رود و از او می‌خواهد که حدیث را معنا کند. آقا محمدرضا چندین وجه در معنای حدیث بیان می‌کند و حاج آقا گفته آقا محمدرضا را می‌نویسد و نزد پدر می‌برد. مرحوم حاجی با دقت گفته آقا محمدرضا را مطالعه می‌کند؛ فرزند خویش را نزد خود فرا می‌خواند که به جناب میرزا اطلاع بده که عصر جمعه به زیارت او می‌رویم. مرحوم آقا محمدرضا معذرت می‌خواهد و خود عصر جمعه به زیارت حجت الاسلام کنی می‌رود. علاقه و احترام حاجی به اندازه‌ای بود که وقتی ملا محمود لنگ قمی بالای منبر سابق تهران متصل به مدرسه (صدر) از آقا محمدرضا انتقاد شدید می‌نماید و مردم را تحریک می‌کند که او را از مدرسه بیرون نمایند تا نتواند طلاب را گمراه نماید اوباش به مدرسه هجوم می‌برند؛ دو نفر از شاهزادگان قاجار که در درس حضور داشتند به وسیله چند نفر فراش حکومتی، آقا محمدرضا را در جایی پنهان می‌نمایند. مرحوم حاجی کنی دستور داد شیخ محمود را در در ملأ عام چوب زدند و به نوشت «چند بار تذکر دادم که در تهران شیخ الاسلام جامع منقول و معقول واجب و لازم است.» 📚جلال حکمت و عرفان ص۹۰ و ۹۱ 📷تصویر حاج ملاعلی کنی در کنار کارکنان 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran