eitaa logo
تاریخ حوزه طهران
1.2هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
61 ویدیو
5 فایل
✍️به پژوهش و نگارش حمید سبحانی صدر ارتباط با ما: https://eitaa.com/hamid_sobhani_sadr
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️آیت الله محمد تقی وحیدی گلپایگانی از علمای و اساتید اخلاق تهران درگذشت حضرت آیت الله صافی گلپایگانی(ره) در زمان حیات خویش در پیامی وی را عالم ربانی ، انسانی خدوم، خلیل و متواضع دانسته اند مراسم تشییع پیکر ایشان فردا (یکشنبه، ۱۳ آذر ماه) از ۹ صبح از مقابل مسجد سادات اخوی (واقع در تهران، خیابان ری، ابتدای خیابان شهید قادری) برگزار و سپس به شهر مقدس قم منتقل می شود و پس از تشییع در حرم حضرت فاطمه معصومه (س) در قبرستان شیخان قم دفن می شود. آیت الله محمد تقی وحیدی گلپایگانی، استاد سطوح عالی حوزه، امام جماعت مسجد انصارالحجه و نماینده ولی‌فقیه در جنوب شرق تهران و مدیر بیمارستان خیریه شهدای گمنام بود http://shabestan.ir/detail/News/1237088 🤲نثار روحشان صلوات و فاتحه ای هدیه کنیم💯 🔘کشکول ناب حوزوی🔻 ☑️ @kashkolenab
💡حوزه مراقب باشد در سایه این سکوت، مدبّر الشریعه‌ها تبدیل به مدبّر الممالک نشوند! ✍ «در زمان قاجار، صاحب‌امتياز و نويسندۀ روزنامۀ تمدن ميرزا محمد رضا هرندی مشهور به مدبر الشریعه بود. او در يكى از بالاخانه‌هاى خيابان ناصرخسرو منزل گزيد، و در كسوت روحانيت به تكميل تحصيل پرداخت. روزى عين الدوله صدراعظم وقت از آن خيابان مى‌گذشت؛ چون نزديك بالا خانۀ محمد رضا رسيد، شخصى سنگى به سوى كالسكۀ عين الدوله پرتاب كرد. سنگ به كالسكه رسيد و شيشۀ آن را شكست. شبانگاه گماشتگان علاء الدوله حاكم تهران محمد رضاى مدبر الشريعه را نزد علاء الدوله بردند و گفتند اين جوان به سوى كالسكۀ صدراعظم سنگ پرتاب كرده و شيشۀ آن را شكسته است. حاكم وى را مقصر شمرد. مدبر الشريعه انكار كرد. وی گمان نمى‌كرد بر او كه صاحب عمامه و ردا و در زىّ طلاب است بى‌حرمتى كنند. علاء الدوله در خشم شد و گفت: تو چطور طالب علمى هستى كه با عبا و عمامه، شلوار فرنگى پوشيده‌اى و ريشت را تراشيده‌اى؟! ميرزا رضا جوابهايى داد كه بر طبع حاكم گران آمد. علاء الدوله دستور داد كه وى را فلك كنند! دستور حاكم در حضور چندين نفر كه بعض آنها در لباس روحانيت بودند اجرا شد. مدبر الشريعه بر اثر اين شكنجه، دل‌آزرده از اينكه هيچيك از اهل عمايم حاضر در مجلس، به شفاعت و حمايت از او برنخاسته بود، همان روز عبا و عمامه را به يكسو افکند، كلاه بر سر نهاد و لقب خود را از مدبر الشريعه به مدبر الممالك تغيير داد، در صف متجددان درآمد، و به نشر روزنامۀ تمدن پرداخت.» 📚 منبع: شهید راه آزادی سید جمال واعظ اصفهانی» ص ۲۹۸ 📷 عکس: سید حسن تقی‌زاده 🕌@tarikh_hawzah_tehran
اسرار تعبیر از حضرت فاطمه زهرا (ع) به شبِ قدر 📖 برگرفته از نسخه خطی کتاب «فاطمة الزهرا(س)» نوشته آخوند ملابمانعلی محقق دامغانی (جد آقای دکتر مهدی محقق) و با تعلیقات حاج شیخ عباسعلی محقق خراسانی از علما و وعاظ شهیر تهران (پدر آقای ) در ادامه👇 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
اسرار تعبیر از حضرت فاطمه زهرا (ع) به شبِ قدر 📖 برگرفته از نسخه خطی کتاب «فاطمة الزهرا(س)» نوشته آخوند ملابمانعلی محقق دامغانی (جد آقای دکتر مهدی محقق) و با تعلیقات حاج شیخ عباسعلی محقق خراسانی از علما و وعاظ شهیر تهران (پدر آقای ): 🔷 «بالجملة آن که در لیله قدر، خلّاق عالَم منّت گذاشت بر پیغمبر، استفاده پیغمبر از این شب را کتاب جامعی قرار داد مثل قرآن که اجمع تمام کتب است. و استفاده‌ای که از این لیلة القدرِ حقیقی (حضرت فاطمه) قرار داد، وجودِ یازده کتابِ جامع و یازده قرآن است. اگر از آن لیله، یک قرآن صامت استفاده شد_ که شرف و یکی از جهات تخصیص پیغمبر (ص) و فخر اوست که در حدیث آمده: أُعطیت خمساً لم یعط أحد من قبلي؛ یکی آن که: أُعطیت جوامع الکلم وقیل: وما جوامع الکلم؟ قال: القرآن (بحار الأنوار، ج16، ص324)_ از این لیلة القدر (حضرت فاطمه)، یازده قرآن ناطق استفاده شد که حقیقتِ قرآن آن‌ها هستند که در معنی قرآن گفته شده: وقال أبو عبيدة: سمّي القرآن؛ لأنه يجمع السور فيضمّها، من قرن الشيء قراناً إذا جمعه وضمّ بعضه إلی بعض. حقیقت قرآن آن‌ها هستند که جامعیّت آن‌ها در احکام و تأویلات و بطون و علوم أظهر من الشمس است که أمیر المؤمنین (ع) فرمود: أنا الإیمان الّذي به کفر والقرآن الّذي إیّاه هجر (الکافي، ج8، ص28). و در این آیه، قرآن تأویل به ولی عصر عجّل الله فرجه شده: وَلَقَدْ آتَيْناكَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِي وَالْقُرْآنَ الْعَظِيمَ: عن أبي جعفر (ع) قال: سبعة أئمّة والقائم (البرهان، ج3، ص386). وتأویل الکتاب لهم في الآیات والکلمات بالجملة في الزیارة: أنتم الکتاب المسطور (المزار الکبیر، 259). عن أبي عبدالله (ع): هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِقال: أمير المؤمنين و الأئمة (ع) (البرهان، ج1، ص597) 🔷 کما آن که خداوند لیلة القدرِ ظاهر را مخصوص به پیغمبر و أمیر المؤمنین قرار داد کما آن که حضرت (ص) فرمود: یا علي إنّ الله تبارك و تعالى أشهدك معي في سبعة مواطن حتّى أنست بك‏... و الرابعة خصّصنا بليلة القدر وأنت معي فيها وليست لأحد غيرنا الخ (بحار الأنوار، ج40، ص36). کذالک خصّصهما به این لیلة القدر (حضرت فاطمه) که در هیچ صلبی از اصلاب سیر نداد فاطمه را مگر به صلب این پیغمبر (ص) که فرمود: و أحب الله تعالی أن يخرجها من صلبي (همان، ج43، ص4) این شرف را مخصوص به این پیغمبر قرار داد، و کذالک مخصوص قرار داد علی (ع) را به مضاجعت این لیله قدر. 🔷 کما آنکه نمی‌دانند مردم که لیلة القدر را کِی درک کنند؛ شب اوّل رمضان درک کنند؟ لیله 17 درک کنند؟ لیله 19 درک کنند؟ لیله 21 درک کنند؟ یا 23 درک کنند؟ کذالک این لیلة القدر (حضرت فاطمه) را نمی‌دانند کِی درک کنند: عشره اوّل ربیع الثانی درک کنند؟ یا در لیله 13 ربیع الثانی؟ یا پنج جمادي الأوّل درک کنند؟ یا سوّم جمادي الثانیة؟ یا بیست و یکم رجب درک کنند؟ یا ماه رمضان سوّم ماه درک کنند؟ نمی‌دانند کِی درک کنند؟ کجا درک کنند؟ بین القبر والمنبر درک کنند؟ یا در ضریح پیغمبر (ص) درک کنند؟ یا در حرم بقیع؟ یا در بیت الأحزان؟ یا پهلوی قبر حسن مجتبی (ع)؟ به هر حال در همین محفل عزا و زیر این بیرق منسوب به فاطمه (ع) باید درک کرد؛ محروم من حرم من خیرها.» منبع: https://ble.ir/aljonnah 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
📷 ردیف دوم، نفر اول از راست: حجت‌الاسلام ناطق نوری در محضر آیت‌الله مجتهدی. حجج اسلام قاسم تهرانی و معزی هم ردیف اول نشسته‌اند. ✍ حجت‌الاسلام ناطق نوری حال و هوای در حوزه علمیه قم حوالی سال ۱۳۴۰ را چنین وصف می‌کنند: «...به مدرسه حجتیه رفتم. یکی از دوستان همیشگی من در این مدرسه آقای معزی بود که با ایشان هم حجره بودم. از دیگر دوستان و هم حجره‌ای های من در مدرسه حجتیه آقایان سید حمید روحانی، رسول موسوی و قاسم تهرانی بودند که البته آقای تهرانی از من بزرگتر بود و شیخ و مرشد ما نیز بود. ما در مدرسه به «طلبه های تهرانی» معروف بودیم و همیشه با هم بودیم. مقام معظم رهبری در آن موقع در مدرسه حجتیه بودند. یک بار آقا به من فرمودند: هر موقع از جلوی حجره شما رد میشدم صدای خنده بلند بود و سرحالی طلبه های تهرانی کاملاً محسوس بود. ما طلبه های تهرانی خیلی شاد بودیم و این دوره واقعاً بهترین دوران زندگی ما بود. ما طلبه های تهرانی یک جلسه ای در شب های پنجشنبه داشتیم. حضرت آیت الله آقای رضا استادی و حضرت آیت الله آقای محسن خرازی که بزرگ‌ترهای ما بودند نیز در آن شرکت می کردند. یکی از اقدامات جالب ما طلبه‌های طهرانی تشکیل تعاونی مصرف بود که اگر زمانی یکی از ما جنسی را [مثل کتاب] می خواست می‌توانست قسطی بخرد. اقدام دیگر در مدرسه حجتیه این بود که به مناسبت نیمه شعبان جشنی گرفتیم جشن ما خیلی مرتب و منظم و با برنامه و تریبون بود... از علما هم من جمله از حضرت امام دعوت کردیم و همه شرکت کردند و این برای ما طلبه های تهرانی خیلی مهم بود.» 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
💠روزی روزگاری، حوزه تهران دعوا بر سر تولیت‌ مدارس، در آستانه «هواخواهان امين السلطان كه همه‌وقت در مقام مستمسكى بودند كه اختلالى در مملكت اندازند بتحريك بعضى احداث، نفاقى كردند بين طلاب و طلاب . طلاب مدرسۀ محمديه واقع در بازار طهران مستظهر به آقا سيد على اكبر تفرشى و آقازادۀ ايشان بودند كه آقازاده طالب بود مدرسۀ محمديه را به ادارۀ پدرش درآورد. طلاب مدرسۀ صدر معتمد به امام جمعه بودند چه امام جمعه رئيس آن مدرسه شيخ زين الدين را تسخير كرده و در ادارۀ خود آورده بود (نزاع براى مدرسۀ محمديه راجع بموقوفۀ آن بود؛ چه مدرسه بدون موقوفه جز رياست بر طلاب آن ديگر فايده ندارد). رفته‌رفته كار تشاجر و تنازع بالا گرفت؛ يك زدوخورد مختصرى بين طلاب واقع شد...؛ تا آنكه طلاب مدرسۀ صدر بتحريك شيخ زين الدين زنجانى و امام جمعه مغافصة (ناگهانی) ريختند به كه واقعه در نزديكى مدرسۀ صدر بود براى اينكه طلاب آن مدرسه را خارج كرده و آن مدرسه را بتصرف خود درآورند. طلاب مدرسۀ محمديه بهمراهى جناب معتمد الاسلام رشتى و عدۀ از دوستان مشار اليه در مقام حمايت از طلاب مدرسۀ آصفيه برآمده و نزاع مفصلى احداث شد؛ عدۀ زخمى و جمعى سر و پاى شكسته بزمين افتادند. با اينكه سادات قمى بحمايت طلاب مدرسۀ صدر رسيدند عاقبت غلبه حزب جناب معتمد الاسلام را نصيب شده، طلاب مدرسۀ صدر و سادات قمى بهزيمت رفتند؛ آنچه از آنها در معركه ماند همان افتاده‌ها و زخميها بود كه قوۀ فرار در آنها نبود.» 📚تاریخ بیداری ایرانیان، ج ۱ ص ۱۳۲ 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
🎥 مستندی درباره تاریخ حوزه تهران با لحاظ پیشینه تاریخی شهر تهران و با محوریت 🎞 ان شاء الله به زودی از 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
🔸تکفیر یکی از وعاظ تهران به خاطر این اعتقاد: ناصرالدین شاه نایب امام زمان(عج) است! ✍ حاج سید حسن واعظ کاشانی از در زمان ناصرالدین شاه قاجار بود. او معتقد بود که پادشاه وقت نائب امام زمان علیه السلام است و‌ دعا برای وی واجب است. کاشانی بعد از بر این اظهار نظر هجمه‌ای علیه او راه انداخت و جمعی از او را به خاطر این باور تکفیر کردند. او را مرتد دانست و سید محمدرضا طباطبائی سنگلجی کافرش خواند. طباطبایی می‌گفت: علمای بزرگ ما کسی را تکفیر می‌کنند اما اعیان به او لقب می‌دهند. سید حسن کاشانی در یکی از روزهای ماه رمضان که در منبر رفت و با دلشکستگی به دفاع از عقیده خود پرداخت. او متن تأییدیه و برخی علمای دیگر را که تدین و دانش او را تأیید کرده بودند روی منبر خواند. روزی دیگر روی منبر قرآنی را از زیر بغل درمی‌آورد و شهادت می‌دهد که مسلمان است. بعد وسط روضه [احتمالا جهت برانگیختن احساسات] با کوبیدن سنگی، سر خود را می‌شکند و از حال می‌رود و مردم گریه بسیاری می‌کنند. در همین روزها وقتی که کاشانی در و بعد از نماز حاج ملاعلی کنی قصد داشت به منبر برود، ولوله‌ای بپا شد و جمعی مانع این امر شدند. حاج ملاعلی هم دستور داد واعظی که همه روزه منبر میرفته وعظ کند. 📚منبع: گزارش‌های نظمیه از محلات تهران ص۷۲۴ تا ۷۴۰ 📷تصویر: یک مجلس روضه در زمان قاجار 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
🗓 به مناسبت ۲۷ آذر، سالروز درگذشت حاج ✍ در ماه محرم ۱۳۴۲ طی تدابیر اتخاذ شده از سوی امام خمینی، چنین تصمیم گرفته شده بود که وعاظ تا شب هفتم محرم در منابر و مجالس خود چندان با صراحت و تندی علیه نظام سخن نگویند. هدف از این راهکار این بود که آنان به تدریج و با فراهم کردن زمینه‌ها، حملات اصلی خود را به حکومت پهلوی در شب‌های تاسوعا و عاشورا انجام دهند. حجت‌الاسلام فلسفی در روز یکشنبه ۴۲/۳/۱۲ مصادف با در مجلس سوگواری گروه کثیری  از اصناف و بازاریان و دیگر طبقات از مردم تهران در آن شرکت داشتند. جمعیت به اندازه‌ای زیاد بود که مرحوم فلسفی ناچار شد با نردبان از طریق پشت بام وارد مسجد شود. ایشان به منبر رفت و در سخنرانی خود ضمن انتقاد از دولت و اقدامات آن، بیاناتی ایراد نمود که کاملا بی سابقه بود؛ از جمله استیضاح دولت در مورد عدم اجرای قانون اساسی و تعویق انتخابات مجلسین، حادثه مدرسه فیضیه قم، دستگیری و بازداشت غیرقانونی، توقیف ناشرین اعلامیه‌های علما و مراجع تقلید، ایجاد محدودیت‌هایی در برپا کردن مراسم مذهبی و سوگواری و ممانعت از طبع و نشر اعلامیه‌های روحانیون و مراجع تقلید و جلوگیری از انتشار نظریات و فتاوی آن‌ها در جراید، و در پایان  اعلامیه‌هایی از امام خمینی(ره)  و دیگر علما  در میان مردم پخش شد. 🎙صوت کامل سخنرانی مرحوم فلسفی در شب عاشورای سال ۴۲ در مسجد شیخ عبدالحسین توسط تقدیم می‌شود:👇 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹نامِ سخنران: مرحوم حاج شیخ محمّدتقی فلسفی رضوان الله تعالی علیه مکان: طهران، حوزه علمیّه شیخ عبدالحسین. زمان: شب عاشوراء ۱۳۴۲ش. 🎙توضیحات: موضوع این سخنرانی تاریخی، استیضاحِ دولتِ اسدالله عَلَم است. (از مجموعه اسناد صوتی مرحوم حاج شیخ هادی محقّق خراسانی) 💠 ارائه شده توسط 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
🥀 ۲۷ آذر سالروز شهادت آیت‌الله دکتر مفتح 📷 حضور ائمه جماعات در و به میزبانی شهید مفتح. نفر اول از چپ: ؛ نفر دوم از راست: آیت‌الله 🔹 شهید مفتح در سال ۵۴، امامت -که به قول «قرار بود یک امام فعال و پرجوش در آنجا باشد»- به عهده­ او گذاشته شد. 🍃ایشان در سالهای ۵۶ و ۵۷ مبارزاتش را گسترش داد و مسجد قبا را به عنوان سنگر مبارزاتی آماده کرده بود و در ساماندهی و شکل‌دهی مبارزات مردم نقش تعیین کننده داشت. در ماه رمضان همان سال جلسات باشکوهی در مسجد قبا برگزار گردید. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
▪️ارتحال مرجع بزرگوار حضرت آیت الله العظمی حاج سید محمدصادق روحانی (قدس سره) را تسلیت عرض می کنیم. کانال رسمی "مرکز اسناد حوزه و روحانیت" 🆔 @MarkazAsnad_Hawzah 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
✍ روز گذشته در خیابان شهید نامجو (گرگان) گذر می‌کردم. چشمم به مسجد آیت‌الله صدر اراکی افتاد. وارد حیاط مسجد شدم. آثار قدمت بر کاشی‌های مسجد نمایان بود و البته از سر و وضع مسجد بوی بی‌مهری نسبت به این بنا استشمام می‌شد. تصویری از بانی مسجد آیت‌الله شیخ محمدتقی صدر اراکی (متوفای ۱۳۶۲ش) در حیاط نصب بود. 📚 صاحب گنجینه دانشمندان در شرح حال وی (ج۲ ص۳۷۹) می‌نویسد: «حاج شیخ محمدتقى صدراء اراكى از علماء اعلام و مبلغین گرام و وعاظ به نام معاصر است در تهران. در حدود سال ۱۳۱۹ق در اراك متولد شده و در آنجا مقدمات و ادبیات را آموخته و سطوح را در نزد مرحوم سلطان‏العلماء اراكى و آیت‏الله آقانور و علماء دیگر حوزه علمیه حوزه اراك خوانده و پس از انتقال حوزه علمیه از اراك به قم مهاجرت به قم نموده و چندین سال از محضر مرحوم آیت‏الله حائرى و آیات دیگر استفاده نموده آنگاه به وطن مراجعت و بالغ بر بیست سال اقامه جماعت و ترویج دین و تبلیغ احكام و خدمات دینى و روحى كرده؛ به واسطه بعضى از جهات و دعوت عده‏اى از مردم اراك مقیم تهران و دیگران مهاجرت كلى به تهران نموده و در خیابان گرگان در مسجد آبرومندى به اقامه جماعت و در هیئت محترم بنى‏فاطمه كه از هیئات باعظمت و مجد تهران و مجالس و مساجد دیگر تهران و شهر رى و حومه تهران و رى به منبر رفته و داد سخن داده انجام وظیفه دینى مى‏نمایند. معظم‏له از وعاظ با فضل و منبرى بسیار آموزنده و مفید دارد و عموم طبقات از منابر وى استفاده كرده و بهره‏مند مى‏شوند. داراى طبع شعر و ذوق سرشاریست و اشعارى در مراثى و مدایح و مواعظ و نصایح دارد...» 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
💠 ۳۰ آذر ۹۸ آیت‌الله حاج شیخ عطاء الله انصاری از علمای تهران دار فانی را وداع گفت. ✍ پدر ایشان آیت‌الله حاج شیخ عباس انصاری همدانی برای تحصیل به اراک رفت و به جمع شاگردان حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی پیوست. با هجرت حاج شیخ به قم، او نیز به قم آمد و در ادامه تحصیل محضر حاج شیخ، از دروس آیات شیخ ابوالقاسم کبیر و میرزا محمد فیض هم بهره برد. شیخ عباس انصاری پس از احراز رتبه اجتهاد به امر حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی به تهران هجرت کرد و علاوه بر اقامه جماعت در یکی از مساجد، در واقع در بازار تهران (جنب تیمچه حاج الدوله) به تدریس کفایه و رسائل و کتب دیگر در فقه و اصول پرداخت. آیت‌الله حاج شیخ محی‌الدین انواری داماد حاج شیخ عباس بود که با حمایت و راهنمایی وی به تهران هجرت کرد و در به تحصیل پرداخت. حاج شیخ عطاء‌الله انصاری فرزند شیخ عباس، در تهران متولد شد و بعد از تحصیل مقدمات و سطوح در تهران به قم رفت از محضر آیات بروجردی و محقق داماد بهره برد و بعد از درگذشت پدرش به تهران بازگشت. حاج آقا عطاء که به علم و تقوا و مکارم اخلاق شناخته می‌شد در مدرسه عبدالله خان تدریس می‌کرد. 🍁 متأسفانه مدرسه عبدالله خان سالها است تعطیل شده و تنها مسجد آن جهت اقامه نماز فعال است. حجرات مدرسه به سرویس بهداشتی، انبار، خانه خادم، اتاق امام جماعت و... تبدیل شده است. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
📷 تعدادی از طلاب در حرم امیرالمومنین علیه السلام 🔺دوران قاجار 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
✍در زمان زعامت حاج ملاعلی کنی یک شیخ و یک سید در تهران خود را قریب الاجتهاد می‌دانستند تا آنکه تصمیم به ادامه تحصیل در حوزه نجف گرفتند. سید زودتر به نجف رفت و چندی بعد شیخ عازم نجف شد و بانوی مخدره‌ای از اهل تهران هم جهت زیارت عتبات با او همراه شد. (چیزی شبیه کاروان زیارتی). روزی شیخ در حرم امیرالمومنین (ع) عالم ژولیده‌ای را دید. با آنکه خود بوسیدن دست علما را جایز نمی‌دانست، ناخودآگاه رفت و دست آن عالم را بوسید و بعد به شدت از کار خود پشیمان شد. روز بعد که جهت بحث با طلاب در باب عدم جواز دست‌بوسی علما به حرم رفته بود، باز آن عالم ژولیده را دید و ناگهان به سوی او رفت و دست وی را بوسید. باز خود را توبیخ کرد و گفت: بر فرض هم که دست‌بوسی علما جایز باشد، او باید دست مرا ببوسد نه من! در پی آن عالم به بالاسر حرم رفت و آنجا سید رفیق تهرانی خود را دید که او نیز به آن عالم بسیار احترام کرد. با سید معانقه کرد و گفت: پیش از هرچیز بگو که این شخص کیست؟ سید گفت: فقط می‌گویم که پدر و مادرم فدای او باد! شیخ از این سخن ناراحت شد که مگر این شخص امام است که درباره اش چنین میگویی؟ و بعد درخواست کرد که ملاقاتی با این عالم ژولیده کند. روز بعد با هم نزد عالم رفتند. شیخ نزدیک وی نشست. عالم فرزانه مشغول سخن بود که رو کرد به شیخ و گفت: «به زن بیگانه تحکم می‌کنند و مجوز شرعی هم ندارند» و بعد با صراحت گفت: به تو می‌گویم! شیخ تکانی خورد و به یاد آورد که دیروز به آن زنی که از تهران با او آمده بود و کمی دیر از بازار برگشته بود با تحکم سخن گفته بود. روز بعد تصمیم گرفت باری دیگر به دیدن آن عالم برود. سوره‌ای را از خاطر گذراند و با خود نیت کرد که اگر آن عالم از سوره خبر داد، شخص مهمی است وگرنه نه. باز در جلسه، استاد خطاب به شیخ از باطن او خبر داد و گفت: «سوره‌ای را در نظر میگیرند و می‌گویند که اگر خبر داد که مردی است، و الا فلا.» موقع خروج، شیخ به آن عالم عرض کرد: از من دستگیری کن! فرمود: «من اگر بگویم پیغمبرم، یا امامم، یا قطب یا مرشدم، دروغ می‌گویم. من بنده‌ای از بندگان خدایم‌. اگر مایلی با ما راه بروی بیا و اگر هم نمی‌خواهی برو.» شیخ در خدمت آن عالم بماند و در سلوک به مراتبی رسید که برخی مخلوقات مطیع او می‌شدند. بعد از چند سال، از محضر استاد اجازه خواست که به تهران بازگردد. استاد مخالفت کرد. تا سه سال او اجازه می‌گرفت و استاد مخالفت می‌کرد. سرانجام استاد به او گفت: اگر بروی، به مرز که برسی این قدرت از تو گرفته خواهد شد و مرا نیز نخواهی دید. شیخ به تهران بازگشت و آن قدرت معنوی را از دست داد. 📚تاریخ حکما و عرفا ص۲۱۷ (بازنویسی شده) ............پی‌نوشت:.................. 🔹این حکایت دربردارنده نکاتی در باب وضعیت علمی حوزه تهران، تعامل حوزه‌های تهران و نجف، تأثیر مدارس عرفانی نجف در حوزه تهران، وضعیت معنوی حوزه نجف، و شیوه تربیتی آخوند ملاحسینقلی همدانی است. در این باره در آینده نزدیک نکاتی از باب جریان‌شناسی تقدیم خواهد شد. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
☘ ولادت حضرت مسیح علی نبینا و آله و علیه السلام گرامی باد. 📷تصویری از کلیسای «گئورگ مقدس» در تهران؛ تأسیس شده در سال ۱۱۶۹ش. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
📈 آماری از جمعیت تهران و تعداد هریک از اقلیتهای مذهبی در شهر در سال ۱۲۸۶ق برابر با ۱۲۴۸ش: تعداد کل ساکنان تهران: ۱۵۵۷۳۶ تعداد ارامنه ۱۰۰۶ نفر تعداد یهودیان ۱۵۷۸ نفر تعداد زرتشتیان ۱۱۱ نفر 💠 جدولی که در بالا می‌بینید مربوط به آمار اماکن شهر تهران به تفکیک محلات، در سال ۱۳۱۷ق برابر با ۱۲۷۸ش می‌باشد. 📚منبع: کتاب آمار دارالخلافه طهران 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
🥀 روزهایی که گذشت یادآور شهادت آیت‌الله در دی۱۳۵۳ بود. ✍ از برخی گزاره‌ها بخوبی میتوان نتیجه گرفت که (ره) کاملا حساب شده و هوشمندانه، عده‌ای از شاگردان خود را به تهران می‌فرستادند تا در عین حضور در ، با مردم هم ارتباط گیرند و با پیوند میان حوزه و اجتماع در شهر تهران که در خط مقدم مبارزه با قرار داشت، به پیشبرد اهداف نهضت کمک کنند. 💠 یکی از این شاگردان توانمند آیت‌الله بود. شهید آیت‌الله غفاری در سال ١٣٣۵ش با راهنمایی و هدایت (ره) و در مسیر مبارزه با رژیم شاه، به تنهایی و بدون خانواده به تهران آمد و در به کار تدریس علوم دینی مشغول شد تا آنکه چندی بعد در خانه‌ای اجاره کرد و در سال ١٣٣٨ش به امامت جماعت در (واقع در ) و پرداخت. ✨از جمله نخستین اقدامات اجتماعی آیت‌الله غفاری در تهران، می‌توان به تعطیلی در تهران نو اشاره کرد که به مرکز فسق و فجور اشرار تبدیل شده بود. همچنین احیای در مجاورت و کنار خانه مخروبه شیخ شهید، از دیگر اقدامات فرهنگی، اجتماعی حاج شیخ حسین غفاری بود. این مسجد در زمان قاجار مسجد و مدرسه یونس خان نام داشت. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙بیانات آیت‌الله محمد شجاعی درباره رابطه محبت میان ما و حضرت زهرا سلام الله علیها ▪️۷ دی ۹۴ رحلت استاد اخلاق و سالک الی‌الله ▪️متن پیام تسلیت رهبر معظم انقلاب به مناسبت درگذشت آیت‌الله شجاعی: بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم درگذشت استاد اخلاق و سالک الی‌الله مرحوم حجةالاسلام والمسلمین آقای حاج شیخ محمد شجاعی رضوان‌الله‌علیه را به خانواده‌ی مکرّم و ارادتمندان و شاگردان و مستفیدان از بیانات ایشان تسلیت عرض میکنم. این عالم عارف و اخلاقی با افادات معنوی و اثرگذار خود که برخی از آن از رسانه‌ی ملی پخش می‌شد و با نفس گرم و شیرین خود که از دلی بامعرفت برمیخاست، جوانان و جویندگان بسیاری را به جاده‌ی معارف حقیقی رهنمون بود و دارای حق بزرگی بر جامعه‌ی جوان کشور است. از خداوند متعال بهترین پاداش صالحان را برای این عالم ربانی مسألت میکنم. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
▪️انا لله و انا الیه راجعون ▪️ ارتحال عالم ربانی و خدمتگزار صدیق آستان اهل‌بیت عصمت و طهارت علیهم‌السلام حضرت حجت‌الاسلام والمسلمین آقای حاج شیخ ابوالحسن شریعتمداری داماد آیت‌الله آقای حاج سید ابوالقاسم خوانساری ✍ حجت‌الاسلام شیخ ابوالحسن شریعتمداری فرزند حاج شیخ جواد از نوادگان ملا محمدجعفر شریعتمدار استرآبادی در سال ۱۳۰۵ش در تهران متولد شد. بعد از گذراندن تحصیلات ابتدایی، به تحصیل علوم دینی در پرداخت. اساتید وی در فقه و اصول عبارتند از: حاج سید علی‌اکبر خوئی، حاج سید ابوالحسن مرتضوی اصفهانی و حاج سید رضا مصطفوی. مرحوم شریعتمداری بعد از گذراندن دوران تحصیل، به امر تبلیغ دینی و وعظ و ارشاد پرداخت. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
🗓 به مناسبت سالروز درگذشت پروفسور عبدالجواد فلاطوری ✍بیشترین دوران تحصیل پروفسور فلاطوری در به بعد از بازگشت از مشهد به تهران بازمی‌گردد که میرزا عبدالجواد نیز به تهران آمد و در آخرین سالهای حیات استاد، ملازم، بلکه پرستار ایشان بود و در منزل از محضر میرزا مهدی آشتیانی بهره میبرد. او در تهران در سا کن شد و به تحصیل شرح منظومۀ سبزواری نزد آیت‌الله پرداخت و به مدت دو سال نیز در درس آیت‌الله سید احمد خوانساری شرکت کرد و از محضر آیت الله شاه آبادی نیز بهره برد. ایشان بعدها به آلمان رفت و ضمن دریافت دکترای فلسفه، در دانشگاه‌های هامبورگ و کلن به تدریس پرداخت. پروفسور فلاطوری در ۹ دی ۱۳۷۵ش در آلمان وفات کرد و پیکرش پس از انتقال به زادگاهش، در قبرستان تخت فولاد به خاک سپرده شد. 🔹دکتر مهدی محقق: «بسی جای تاسف است که نظام علمی ما نمی‌تواند نمونه‌های علمی نسل گذشته را در برابر نسل جوان امروز قرار دهد، تا از نفَس گرم آنان شوق و ذوقی در طبقه طلبه و دانشجو به وجود آید تا دیگر فریاد وا اسفاها بلند نکنیم که هر دانشمندی که از میان ما می‌رود بگوییم او دیگر جانشینی ندارد! خدمتی را که فلاطوری به اسلام و مسلمانان کرد در نوع خود بی نظیر بود...». 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
🔹 علامه محمدرضا حکیمی: « غریب زیست و غریب مرد... لیکن مردان بزرگ از غربت و تنهایی زیانی نمی‌بینند...، بلکه ما زیان می‌بینیم که آنان را غریب می‌گذاریم و با اسیر گشتن در دنیای کوچک خود از دنیای بزرگ ایشان آگاه نمی‌گردیم و در گزاردن رسالت‌های والا نمی‌کوشیم و با رسالت شناسان رسالت‌گزار و رسالت‌گزاران رسالت شناس همداستان نمی‌شویم.» 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
🗓 ۱۲ دی، سالروز درگذشت فقیه مجاهد و معلم اخلاق آیت‌الله حاج آقا مجتبی تهرانی 📷 قابی ماندگار؛ آیت‌الله مجتبی تهرانی در کنار رهبر فرزانه انقلاب، در تشرف به زیارت حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام؛ آیت الله خوشوقت، و آیات خرازی، امامی کاشانی و واعظ طبسی هم در این تصویر حضور دارند. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
✍ در آستانه پیروزی انقلاب، شاه به واسطه یکی از رجال دربار که نسبتی با آیت‌الله داشت پیغامی برای ایشان که در واقع نماینده مراجع از جمله امام خمینی در تهران محسوب می‌شد می‌فرستد مبنی بر اینکه: «آقای خمینی هر خواسته‌ای دارد انجام میدهم فقط بگذارد من شاه بمانم»؛ آیت‌الله آشتیانی مسأله را با مطرح کرد و حاج آقا مجتبی اظهار کرده بود پاسخ امام در اعلامیه‌ها و سخنرانی‌های ایشان آمده است؛ با وجود این پس از مذاکره با جمعی از علما به این نتیجه رسیده بودند که موضوع را با شخص امام در میان بگذارند و پاسخ را از زبان امام بشنوند. حاج آقا مجتبی به این منظور رهسپار عراق شد و در روز ۱۴ خرداد ۵۷ به بغداد رسید. پس از زیارت کاظمین از آن جایی که امام در کربلا به سر می‌بردند، به کربلا سفر کرد و موضوع را به امام انتقال داد. امام در پاسخ اظهار کردند: «این شاه از کسانی است که وقتی احساس ضعف کند کرنش می‌کند بعد که خطر از سرش گذشت، سر جای اول خود قرار دارد و همان جنایت‌ها و قانون شکنی‌ها را ادامه می‌دهد؛ تاکنون چند بار این وضع برای او پیش آمده، او هر بار با همین تاکتیک خود را از خطر رهانیده. این شاه مورد اعتماد نیست و نباید به او مهلت داد. این شاه رفتنی است؛ اگر علمای تهران به ما کمک کنند او زودتر می‌رود و ملت ایران از شرش رهایی می‌یابند.» آیت‌الله مجتبی تهرانی می‌فرمایند: روز بعد که رفتم خدمتشان، به من فرمود «آخرین سخن من این است که شاه باید برود.» 🔹از مسموعات نگارنده از حجت‌الاسلام سید حمید روحانی 🕌 @tarikh_hawzah_tehran