eitaa logo
تاریخ حوزه طهران
1.2هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
60 ویدیو
5 فایل
✍️به پژوهش و نگارش حمید سبحانی صدر ارتباط با ما: https://eitaa.com/hamid_sobhani_sadr
مشاهده در ایتا
دانلود
📷 تصویر مراسم ازدواج صبیه مرحوم آیت‌الله برهان با مرحوم حاج شیخ محمود برهان از سمت چپ: ۱. مرحوم حاج غلامعلی یزدی زاده (از معتمدین ) ۲. آیت‌الله ۳. مرحوم ۴. حجت‌الاسلام (داماد مرحوم حاج شیخ علی ‌اکبر برهان) ۵. حجت‌الاسلام (فرزند مرحوم حاج شیخ علی ‌اکبر برهان) ✍ شیخ محمود برهان فرزند آیت‌الله (از علمای اهل معنا و شاگرد ) از ارادتمندان مرحوم آقا شیخ علی‌اکبر برهان بود که از شدت ارادت، نام برهان را بر خود برگزید. 💠 شاید در سالهای گذشته در حرم مطهر (س) شیخی سالخورده با قدی کوتاه دیده باشید که کنجی می‌نشست و قرآن و‌مفاتیحی روبرویش بود. او‌ملازم حرم بود و خودش به اینجانب فرمود که طاقت دوری از مضجع شریف حضرت معصومه و قبر مرحوم را ندارد. 🍁 ایشان در حادثه قم از ناحیه سر مجروح شد و از آن زمان دیگر نتوانست آنگونه که باید و شاید به فعالیت علمی بپردازد. 🍂 آقا شیخ محمود برهان سال ۱۳۹۴ وفات نمود. 🕌 @feyziye_tehran
✍ آیت‌الله در آخرین ماه‌های حیات خود از تهران به سوریه و از آنجا به همراه به رفت. در این سفر، آیت‌الله برهان که تجربیات خوبی در عرصه فرهنگ اسلامی و تأسیس مدارس جدید داشت، به بازدید از مراکز فرهنگی لبنان رفت و مشاوره‌های سودمندی به امام صدر داد. ✨✨ آیت‌الله برهان با فرارسیدن ایام حج از لبنان به مکه مشرف شد و پس از ایام حج در مکه وفات نمود. 🍂 آیت‌الله برهان در شهر جده به خاک سپرده شد و در روز تنها بازمانده ایشان از سفر حج، فرزندشان علی بود که در میان خیل عظیم ارادتمندان و اشک و اندوه شاگردان پدر، از فرودگاه تهران تا مشایعت شد. 📚استاد ارجمند به این حقیر فرمود: من وقتی حکایت سفر حج حاج شیخ علی‌اکبر برهان و حالات وفات ایشان را در این کتاب (عالم ربانی) خواندم، ناگاه اشک از چشمانم جاری شد. 🕌 @feyziye_tehran
📷تصویر سمت راست سال 1327.آیت‌الله محمدرضا مهدوی کنی پس از معمم شدن در مسجد و تهران 📷سمت چپ: آیت‌الله مهدوی کنی در کنار مرحوم پدرش 📖برشی از کتاب : 🔹محمدرضا مهدوی کنی در جستجوی محیطی مناسب برای تحصیل علوم دینی به همراه پدر خود حاج اسدالله کنی به رفت. ‌آیت‌الله در همان دیدار اول، به حاج اسدالله کنی فرموده بود: اگر پسرت را برای خدا وقف کرده‌ای، او را اینجا بگذار و برو؛ و اگر برای دنیا آورده‌ای بردار و برو. اشک در چشمان پدر حلقه زد و فرزندش را وقف راه دین کرد و پیوسته با کمک‌های مالی‌اش حامی زندگی فرزندش بود. 🔹محمدرضا مهدوی کنی در همان آغاز طلبگی، اگرچه هنوز آگاهی چندانی از علوم اسلامی نداشت، به توصیۀ مرحوم آیت‌الله برهان، ملبّس به لباس روحانیت شد، زیرا آن بزرگوار بر این باور بود که چون در شرایط کنونی، علما و طلاب علوم دینی بسیار اندک‌اند، بهتر است که طلاب جوان هرچه زودتر عمامه بر سر بگذارند تا در آن دوران پس از رضاخان، محیط تهران شاهد حضور عدۀ بیشتری از روحانیون باشد. 🕌@feyziye_tehran
🗓 به مناسبت ۵ آذر (۱۳۸۳ش) سالروز رحلت آیت‌الله ✍ آیت‌الله حاج شیخ على سعادت‌پرور (پهلوانى تهرانى) فرزند حاج عبدالله پهلوانی تهرانی در سال 1305 ش در یکی از محلات قدیمی تهران متولد شد. 🔹از آنجا که مدارس جدید آن روزگار وضعیت تربیتی مناسبی نداشت، ایشان و برادرشان به رفت و خدمت مرحوم آقا به فراگیرى کتب رایج آن زمان مثل فرائد الأدب و گلستان سعدى پرداخت. در همین مسجد قرائت و تجوید قرآن و مقدارى از علم هندسه را نیز فراگرفت. ✨این دو بزرگوار پس از آموزش‌های مکتبی از محضر در مسجد امین الدوله و مرحوم على‌اکبر_برهان در استفاده کرد و پس از آن به قم رفت. 🔹آیت‌الله سعادت‌پرور از ملازمان آیت‌الله وامام خمینی و از ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ تا پایان عمر، مدافع نهضت اسلامی بود و از یاران نزدیك مقام معظم رهبری به شمار می‌آمد. 📖ایشان در مقدمه کتاب سر الاسراء، امام خمینی و علامه طباطبایی را دو حجت الهی برای مردم زمان خود می‌داند. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
✍ دیروز فرصتی شد تا به سری بزنم و آنچه را در کتاب در احوال آیت‌الله نوشته‌ام را در ذهن مرور کنم. 🔹مرحوم حجت‌الاسلام که در روزگار کودکی در آن نقطه زندگی می‌کرد به اینجانب می‌گفت: آن روز را که مرحوم برهان سوار بر اسب به این محل آمد به خاطر دارم. اینجا همه مزارع کشاورزی بود. آقای برهان نظری انداخت و همین نقطه را برای بنای مسجد لرزاده انتخاب کرد. 🔹روبروی مسجد کوچه‌ای بن‌بست به نام بن‌بست برهان است و سر کوچه هم خانه‌ای از متعلقات مسجد. سابقه از اهل محل شنیده بودم خانه مرحوم آقای برهان در همین کوچه قرارداشته است. همان خانه‌ای که در اندرونی‌اش ایشان با خانواده و ۱۴ فرزندش زندگی می‌کرد و بیرونی اش هم محل رفت و آمد عموم مردم بود و درب آن همیشه به روی همگان گشوده بود. 📚پی‌نوشت‌: چاپ کتاب عالم ربانی به پایان رسیده و ان شاء الله قصد دارم مطالبی بر آن بیفزایم و با تغییراتی در محتوا برای چاپ جدید و‌ ان شاء الله با کیفیت بهتر مهیا کنم. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
🌙 رجب که می‌شد واقعا در ماه اصب(ماه نزول رحمت الهی) بود. ✨تقریباً هربار که با گفتگو می‌کردم این خاطرات رو یادآوری میکرد که مرحوم خیلی به اعمال ماه رجب توجه داشت و من و امثال من، اعمال رو از ایشون به یادگار داریم. 📖 📝به قلم 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
✍ چند مرتبه‌ای توفیق دیدار و گفتگو با عبد صالح و‌مؤمن پرهیزکار مرحوم را داشتم. در روند نگارش کتاب هم مصاحبه ای با ایشان داشتم که زحمت کشیدند و به تشریف آوردند و گفتگو کردیم. 🍃مرحوم حاج محسن آقانبی قلهکی فرزند محمود آقای شیخ محمدباقر بود. در سنین نوجوانی در تحصیل مقدمات علوم دینی را آغاز کرد. کتاب «التصریف» و مقداری از «هدایه» را خوانده بود که در سن ۱۳ سالگی به راهنمایی یکی از دوستانش جهت استفاده از دروس مرحوم به رفت و جامع المقدمات، سیوطی و مغنی را از ایشان فراگرفت. مرحوم قلهکی ۱۵ ساله بودند که با آمدن مرحوم به مسجد امین‌الدوله، به جمع شاگردان ایشان پیوستند و مدتی در همان مسجد و مسجدی دیگر و سپس از تدریس آیت‌الله مجتهدی در کتابهای لمعه و معالم و ... بهره‌بردند. 🔹حاج محسن قلهکی از همان آغاز تحصیل، روزها در بازار کار می‌کرد و در کنار کار عمدتا شبها به تحصیل علوم دینی می‌پرداخت و چون منزلشان نزدیک خیابان لرزاده بود، صبح و شب در از انفاس مرحوم مستفیض می‌شد. حاج محسن قلهکی بعدها برای فراگرفتن رسائل و مکاسب نزد مرحوم از مدرسین مبرز حوزه تهران رفت که در خانه خود تدریس می‌کرد. ✨ایشان عالمی با تقوا و پرهیزکار بود که در بازار تهران بیش از آنکه به کسب و کار بپردازد، مشکلات مردم را حل و فصل می‌کرد و به سؤالات شرعی و اخلاقی مراجعین مخصوصاً در تجارت پاسخ می‌داد. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
✍مرحوم در سال 1329 و در سن 25 سالگی به تهران می آید تا به فعالیت دلخواه خود بپردازد. این زمانی است که ماجرای فلسطین در ایران جدی شده و و سردمدار این جریان هستند و رهنما هم از همانجا وارد این قضایا شده به فعالیت می پردازد. 🔹وی می گوید: مهمترین دغدغه خاطرم در آن سال ها مسئله فلسطین بود که نجات آن را منوط به اتحاد مسلمین می دانستم. 🔹شیخ مصطفی به دلیل فعالیت ها و تکاپوها به تدریج تبدیل به نمادی برای فعالیت های هواخواهانه ایرانیان نسبت به فلسطین شد. 📰وی معتقد بود که با اتحاد شیعه و سنی بطور قطع مسئله فلسطین حل می شود. به همین منظور به فکر انتشار مجله‌ای به نام افتاد. در این نشریه از شماره اول مقالات متعددی در حمایت از مردم فلسطین، کشمیر و الجزایر منتشر می شد و در طول 25 شماره انتشار این دو هفته نامه چندین بار توقیف شد. 🔹محل این نشریه در منزل امام جماعت بود، که بعد ها بنا به دلایلی به میدان حسن آباد منتقل شد. شیخ مصطفی رهنما در این راستا از حمایت آیت‌الله حاج شیخ ابوالفضل خراسانی هم بهره‌مند بود. تصویربالا: 1358 ـ تهران: نمایشگاه عکس فلسطینی ها و مجلس بزرگداشت «ناجی العلی» کاریکاتوریست معروف فلسطینی که در لندن ترور شد. از راست: شیخ مصطفی رهنما، سید هادی خسروشاهی، نماینده لیبی، هانی الحسن (نخستین سفیر فلسطین در تهران) و گروهی از سفرای بلاد عربی و شخصیت های سیاسی ایران... 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
▪️قرار بود مجلس ختمی بعد از خاتمه‌ نماز از طرف آیت‌الله‌ امام جماعت در مسجد برگزار شود كه مأمورین كلانتری ۱۴ اجازه‌ برگزاری مراسم را ندادند. ▫️در همین راستا مجلس ختمی به‌ مناسبت شهادت آیت‌الله‌ سعیدی در واقع در خیابان جاده‌ خراسان با حضور گسترده‌ مردم برگزار شد و آیت‌الله به منبر رفت و به سخنرانی پرداخت. ▪️در تاریخ ۴۹/۳/۲۸ به درخواست آیت‌الله‌ طالقانی قرار بود مجلس ختم شهید سعیدی در تشكیل شود، ولی از ساعت ۱۳ همان ‌روز تا آخر شب از طرف كلانتری محل، در مسجد بسته شد و از برگزاری مجلس مزبور ممانعت گردید، لیكن افرادی كه برای شركت در مجلس ختم سعیدی در اطراف مسجد جمع شده بودند اعلام كردند این مجلس فردا در مسجد نو واقع در خیابان خراسان تشكیل خواهد شد. ▫️تعداد مراسم گرامیداشت‌ آیت‌الله‌ سعیدی به اندازه‌ای بود كه ساواك را سردرگم كرده بود. رژیم با وجودی كه از اثرات منفی اقدامات خود مبنی بر جلوگیری از برگزاری مراسم آگاه بود، چاره‌ای جز ادامه‌ شیوه‌ای كه اتخاذ كرده بود نداشت. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
🖋️در آن سالهای پس از سقوط رضاخان، پس از سالها مقابله با روحانیت و برداشتن عمامه از سرها، آیت‌الله حاج که در و به تربیت طلبه اشتغال داشت، طلبه‌ها را تشویق می‌کرد زود لباس روحانیت به تن کنند و هدفشان این بود که در این شرایط، حضور روحانیت در محیط اجتماعی بیشتر به چشم بخورد. 🍃 فرزند ایشان حجت‌الاسلام می‌گفت: درآن موقع که حدوداً شش، هفت ساله بودم، گاهی پدرم ای بر سرم می‌گذاشتند و چون برایم تازگی داشت، خودم نیز شوقی داشتم. حدوداً نُه ساله که بودم، گاهی مرا به منبر می‌فرستاد. می‌گفت: «برو ، یک چیزی بگو.» در همان مسجد لرزاده، روی پلۀ اول یا دوم نشستم و مطلبی که مثلاً از کسی شنیده بودم، گفتم. او‌ می‌خواست این آمادگی را در من به وجود آورد. البته بعدها در دوران دبیرستان، حدوداً از پانزده، شانزده‌سالگی، لباس پوشیدم. حتی مدرسه هم که می‌رفتم گاهی که می‌دیدم با لباس نمی‌توانم سر کلاس بنشینم، توی دفتر لباسم را درمی‌آوردم و سپس سر کلاس می‌رفتم. روزی با لباس وارد اتاق پدرم شدم. عده‌ای نشسته بودند. ده، دوازده‌ساله بودم. وقتی وارد اتاق شدم و سلام کردم، پدرم بلند شد و گفت: «یاالله! بفرمایید و همه با حال تعجّب از جا برخاستند.» بعدها علّت آن را فهمیدم. آنها هم از پدرم سؤال کرده بودند و ایشان به آن‎ها فرموده بود: «می‌خواهم ساخته شود، بفهمد لباس‌ روحانی‌ پوشیدن یعنی چه.» 🗓️ آیت‌الله شیخ علی‌اکبر برهان سال ۱۳۳۹ش روز ۱۵ ذی حجه در سفر حج وفات نمود و پیکر مطهرش در قبرستان جده به خاک سپرده شد. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
🗓به مناسبت شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام 🏴مرحوم حاج المنتظر_مقدسیان از شاگردان آیت‌الله حاج درباره استاد خود می‌نویسد: ◾️ایشان هفتم ماه صفر را در ، مجلسی مهم به یاد حضرت امام‌حسن(ع) برپا میکرد و هیئت مسجد لرزاده را برای بردن به زاویۀ مقدسۀ حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) حرکت میداد. آن هم با آن ترتیب خاص که از میدان حضرت عبدالعظیم، جمعیت پیاده و دسته تشکیل میشد و جناب شروع به نوحه‌خواندن [می‌کرد و] با حالی سرشار از حزن و اندوه حرکت میکردند به طرف حرم مطهّر و در آنجا به سینه‌زدن و عزاداری‌کردن مشغول میشدند تا نزدیک ظهر و ظهر در نماز و اطعام [برگزار می‌شد و] بعدازظهر می آمدند به تهران و باز شب در مسجد، شام غریبان به پا میکردند. 🏴 اما از مطالبی که مرحوم حاج شیخ علی‌اکبر برهان دراین‌باره به گویندگان و وعّاظ آن زمان می فرمود، این بود که بسیار سزاوار و به‌جاست که از برای امام‌حسن(ع) این ده روز را عزاداری کنید و دهۀ آخر صفر را هم به یاد رسول اکرم(ص) عزاداری بشود. چنان‌که سیره و روش بزرگان در صفحات عراق چنین بوده است. 📷 توضیح تصویر، ردیف اول از سمت چپ: آیت‌الله برهان، آقا ، ... ، شیخ عبدالمنتظر مقدسیان، ، در جمع اعضای هیئت برهانیه مسجد لرزاده 🕌 @tarikh_hawzah_tehran