eitaa logo
تاریخ دیروز، امروز، فردا
187 دنبال‌کننده
183 عکس
47 ویدیو
0 فایل
تاریخ دیروز، روشنگر مسیر فردا توضیحی درباره هویت کانال: https://eitaa.com/TarikhDEF/2 فهرستی از گزیده مطالب کانال: https://eitaa.com/TarikhDEF/4 ارتباط با مدیر: @yahadi71
مشاهده در ایتا
دانلود
❇️ سیاست علوی و سیاست اُموی «آن مردك[؛ رئیس وقت سازمان اطلاعات و امنیت پهلوی] وقتى كه آمد [در زندان] پيش من، من بودم و آقاى . گفت:. عبارت از ، و ... خلاصه است و اين را بگذاريد براى ما!. راست هم مى‏گفت، اگر سياست عبارت از اينها است مخصوص آنها مى‏باشد. اسلام كه سياست دارد، مسلمانان كه داراى سياست مى‏باشند، ائمه هدى عليهم السلام كه «» هستند غير از اين معنايى است كه او مى‏گفت. او مى‏خواست ما را اغفال كند. بعد رفت در روزنامه اعلام كرد. تفاهم شده كه روحانيون در سياست دخالت نكنند!. ما هم بعد از آزادى رفتيم سر منبر تكذيبش كرديم، گفتيم دروغ گفته است، اگر خمينى يا ديگرى چنين حرفى بزند بيرونش مى‏كنيم. [امام 21 فروردین43 چنین گفته بود: يك نفر از اشخاصى كه ميل ندارم اسمش را بياورم، گفت آقا سياست عبارت است از دروغ گفتن، خدعه، فريب، نيرنگ، خلاصه است! و آن را شما براى ما بگذاريد! چون موقعْ مقتضى نبود نخواستم با او بحثى بكنم. گفتم: ما از اوّل وارد اين سياست كه شما مى‏گوييد نبوده‏ايم. امروز چون موقع مقتضى است، مى‏گويم‏ اسلام اين نيست. . اسلام را بد معرّفى كرده‏اند. از اسلام سرچشمه مى‏گيرد. من از آن آخوندها نيستم كه در اينجا بنشينم و تسبيح دست بگيرم؛ من نيستم كه فقط روزهاى يكشنبه مراسمى انجام دهم و بقيه اوقات براى خودم سلطانى باشم و به امور ديگر كارى نداشته باشم. پايگاه اينجاست.] اينها از اول در ذهن شما وارد كردند كه سياست بمعنى دروغ گويى و امثال آن مى‏باشد تا شما را از امور مملكتى منصرف كنند و آنها مشغول كار خودشان باشند و شما هم مشغول باشيد، شما اينجا بنشينيد «خلد اللَّه ملكه» بگوئيد و آنها هم هر كارى كه دلشان مى‏خواهد بكنند، هر گونه هرزگى كه مى‏خواهند بكنند. البته خودشان بحمد اللَّه اين فهم ها را ندارند ولى اساتيد و كارشناسانشان اين نقشه ها را كشيده‏اند كه از 300 سال پيش در ممالك شرق نفوذ كردند و از همه جهات اين ممالك اطلاع دارند اين برنامه را درست كردند. بعدها نيز و غير آنها با انگليس ها همراه و متفق شدند و در اجراى اين برنامه شركت كردند. من در همدان بودم كه يكى از طلبه هاى ما كه مرد فاضلى بود از لباس خارج شده ولى اخلاقش محفوظ بود ورقه بزرگى را به من نشان داد كه در آن به رنگ سرخ علامت گذاريهائى شده بود، به طورى كه مى‏گفت اين علامتهاى سرخ مال مخازن زير زمينى بود كه در ايران وجود دارد و كارشناسان خارجى كشف كرده بودند! كارشناسان خارجى روى كشور ما مطالعه كردند همه مخازن زير زمينى ما را كه كجا طلا دارد، كجا مس دارد و نفت و ... دست آوردند، روحيه افراد ما را هم سنجيدند كه چطورى است و ديدند تنها چيزى كه نمى‏گذارد نقشه‏هايشان عمل گردد و در مقابلشان سد مى‏باشد و است. آنان را ديدند كه بر اروپا سلطه پيدا كرد و دانستند كه اسلام واقعى مخالف با اين بساط است. نيز دست آوردند كه روحانيون واقعى را نمى‏توانند تحت نفوذ خود درآورند و در فكرشان تصرف كنند. لذا از روز اول كوشيدند كه اين خار را از سر راه سياست خود بردارند و اسلام را كوچك و روحانيت را ضايع كنند با تبليغات سوء اين كار را هم كردند، به طورى كه امروز اسلام در نظر ما بيش از 4 تا مسأله نيست! از طرفى بر آن شدند كه فقها و علماء اسلام را كه رأس جمعيت هاى اسلامى قرار دارند با تهمت، يا به وسائل ديگر لكه دار و ضايع نمايند. آن شخص بسيار بى آبرو كه عامل استعمار است در كتابش نوشته ششصد نفر از علماى نجف و ايران بودند! ... خيلى مايل است كه همه علما را جيره خوار خودش معرفى كنند تا علماى اسلام را در ميان مردم بدنام ساخته مردم را از آنان رو گردان و منصرف كنند.» 📚ولایت فقیه امام خمینی، ص140 🆔https://eitaa.com/TarikhDEF
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸دعوای شرق و غرب در اوکراین و اهمیت ویژۀ آن🔸 الان در روس‌ها می خواهند قسمت شرقی را حفظ کنند، هم می خواهد این قسمت را به خودش ملحق کند. نظامی‌هایشان به کمک پول آمریکایی‌ها، توی خیابانهای این قسمت شرقی هستند. روس‌ها هم موشک‌های قاره پیمایشان را دارند مجهز می کنند. این شرایط را امام صادق (علیه السلام) در هزار سیصد سال قبل گفته! تمام آنچه امروزه دارد واقع می‌شود مو به مو اینها را گفته. [که ائمه فرموده اند] دارد واقع می شود. گفته یمنی‌ها قیام می کنند. آنها از کشور خودشان هم خارج می‌شوند و به سمت شمال (عربستان) می‌آیند. آثارش را ما داریم می‌بینیم. این جریانات تکفیری، وارد عراق می شوند. وارد شام می شوند. فردا، پس فردا وارد اردن هم می شوند. اینها دارد مو به مو اتفاق می‌افتد. اوج این دعواهای داعش و دیگران، از دعوای شرق و غرب خواهد بود. این روزها همۀ این علامات را می‌بینیم. [مرحوم] آقای بهلول به من گفت که یک روزی آمریکا به پنجاه ایالتِ تکه تکه تقسیم می شود. حالا ممالک متحده است، می شود ممالک متفرقه! و عیناً همین طوری که سر روسها آمد، سر آنها هم می آید. قبل از پیروزی انقلاب، آقای بهلول آمده بود خرمشهر. دوستی، مهمانی اش کرده بود. به رفیقش گفت که خانه‌ات را در خرمشهر بفروش. گفت خانه‌ام خوب است، چطور؟ گفت: همین که به تو گفتم. این آقا چون خیلی معقتد بود به آقای بهلول، خانه اش را فروخت و رفت اصفهان خانه گرفت. بعد از پیروزی انقلاب وقتی عراق به خرمشهر حمله کرد و آن را گرفت، آن موقع فهمید آقای بهلول چه می گفت! خب حالا ما می بینیم این آثار و علائم را. حداقلش این است که یک اظهار ادبی به آقا بکنیم که وقتی آقا می‌آید، اگر بگوید شما وقتی من غایب بودم چه کردید، رویمان بشود که به ایشان بگوییم اقلاً در روز جمعه، یک برای شما کردیم. ای زدیم. همین رهبر بزرگوارتان، هرچه کمک به ایشان بکنید، کمک به امام زمان (ع) است. این جور نباشد که ایشان کسی را تقویت کند، اما شما تضعیفش کنید. نکنید این کار را. اینها بچگی است. همین [اطاعت از رهبری]، عبادت است. به امام زمانت هم می توانی بگویی ما حرف این آقا را به عنوان نائبت، هرچه گفت انجام دادیم. . (تاریخ سخنرانی: 1393/11/17. بعد از دعای ندبه) @haerishirazi
❇️ مهندسی دنیا توسط دین 🔹شاید بتوان قسمت سخنرانی دیروز را این بخش دانست: ➕«نقطه‌ مرکزی و اساسی هویت عبارت است از تفکیک میان دین و پیشرفت. جمهوری اسلامی درست همین مرکز را نشانه گرفته و شلیک کرده و به هدف زده! خب عصبانی‌اند دیگر. نمی‌تواند این را تحمل کند. هر روز به فکر این است که یک ضربه‌ای بزند.» 🔸مسئله اصلی، تقابل و و به تعبیری ایران و امریکاست. تا قبل از انقلاب اسلامی ایران، تمدن غرب سه مدل برای اداره دنیا ارائه داده بود: 1. مدل 2. مدل 3. مدل . 🔹دو مدل اول به مرور به شکست انجامید و نتوانست خود را به عنوان مدلی برتر به جهان بقبولاند اما مدل لیبرالی روز به روز در حال گسترش بود تا اینکه انقلاب اسلامی ایران به وقوع پیوست و اساسا یک مدل جدیدی برای اداره دنیا مطرح کرد: یا به تعبیر دیگر . 🔸وجه مشترک و دال مرکزی سه مدل غربی، تفکیک میان دین و پیشرفت بود اما در مدلی که برای اداره دنیا ارائه داد، نقطه محوری اش بود. همان چیزی که رهبر انقلاب از آن تعبیر به میکنند: ➕« در مكتب امام بزرگوار ما، رابطه‌ى دين و دنيا است؛ يعنى همان چيزى كه از آن به مسئله‌ى دين و سياست و دين و زندگى هم تعبير ميكنند... دنيا ميدان اساسىِ وظيفه و مسئوليت و رسالت دين است. دين آمده است تا در اين صحنه‏ى عظيم و در اين عرصه‏ى متنوع، به مجموعه‏ى تلاش انسان شكل و جهت بدهد و آن را هدايت كند. دين و دنيا در اين تعبير و به اين معناى از دنيا، از يكديگر تفكيك‏ناپذيرند... دنيا هم بدون و بدون دست خلاق و سازنده‏ى دين، دنيايى خواهد بود تهى از معنويت، تهى از حقيقت، تهى از محبت و تهى از روح... در چنين صحنه‏يى، آنچه مى‏تواند را بر عهده بگيرد، جز دين چيز ديگرى نيست... دين و دنيا در منطق امام بزرگوار ما مكمل و آميخته و درهم‏تنيده‏ى با يكديگر است و قابل تفكيك نيست. اين، درست همان نقطه‏يى است كه از آغاز حركت امام تا امروز، و خصومت و عناد را از سوى و برانگيخته است؛ كسانى كه زندگى و حكومت و تلاش و ثروت آن‏ها مبتنى بر حذف دين و اخلاق و معنويت از جامعه است.» 14/3/84 🔹رهبر انقلاب در مورد چنین میگویند: ➕«ما به بركت اسلام يك را به دنيا پيشنهاد كرده‌ايم؛ نه راه در اقتصاد و تبعات اقتصاد، نه راه غرب با تبعات و خصوصيّاتى كه دنبالش هست؛ يك راه سوّمى ما داريم، اين راهى كه امروز كشور ما دارد ميرود، راه سوّمى است. البتّه ما در آرايه‌هاى گوناگونِ اين راه يك قدرى كرده‌ايم، كرده‌ايم لكن وقت زيادى نيست. چهل سال، زمان زيادى براى حركت يك نظام و رسيدن به يك تمدّن نيست. كشورهاى غربى كه امروز مثلاً يك تمدّن جاافتاده‌اى دارند، چهار قرن، پنج قرن، با مشكلات دست و پنجه نرم كردند؛ چهل سال، زمان زيادى نيست. ما كم‌كارى داريم در اين زمينه‌ها، منتها ميتوانيم اين راه سوّم را درست معرّفى كنيم، درست مشى كنيم، درست حركت كنيم و با عمل خودمان، با سخن منطقى خودمان، دلهايى را جذب كنيم به اين سمت، به اين راه - نه حالا لزوماً به خودمان يا به كشور خودمان - به اين حركت عظيم مهمّى كه ميتواند براى بشريّت سودمند باشد و از نفوذ فرهنگ غربى كه روزبه‌روز دارد منحطتر ميشود، نجات بدهيم كشورها را.» 17/7/98 ➕«امام با انقلاب اسلامى و با تشكيل جمهورى اسلامى راهِ ميانه‌ى و را ترسيم كرد. ملّتها تصوّر ميكردند يا بايد عقب‌مانده بمانند يا بايد غرب‌زده شوند. امام نشان دادند كه نه يك راه مستقيم، يك وجود دارد كه انسان اسير غرب هم نشود، غربزده هم نشود؛ امّا راهِ ترقّى و و تعالى را طى كند.» 14/3/87 🔸اساسا برای جهانیان را میتوان همین مسئله دانست و به خاطر همین نکته بود که مکتب امام توانست را رقم بزند. نقطه اساسی چالش ما و غرب به همین مسئله بر میگردد. توجه به این نکته در تحلیل حوادث روز مسئله ای کلیدی است که تحلیل ها را متفاوت میکند اما متاسفانه بخشی از سیاستمداران و نخبگان ما اساسا تهی از چنین نگاهی هستند لذا خروجی تحلیلشان چیز دیگری میشود. 🆔https://eitaa.com/TarikhDEF
👓 آیت الله بهاءالدینی (رحمةالله علیه) میفرمودند که اطعام و غذای در مجالس روضه و محافل معنوی، خود اطعام دارد، نه طریقیت! ❗️ لذا ایشان به داشتن مجالسشان تاکید میکردند، و در مجلس ختم صلواتشان حتما اطعام داشتند. 💬 استاد عابدینی حفظه‌الله @HozeTwit
❇️ حسین(ع) و ماجرای دعوت از بصریان(بخش اول) 🔹 که میرسد، همیشه برایمان از میگویند، اما خوب است مقداری هم به نوع تعامل دیگر قبایل با مسئله بپردازیم. هم پیش از شروع نهضت و هم هنگام شروع نهضت، افراد، گروه ها و قبائل مختلفی را برای پیوستنشان به این حرکت دعوت کردند، از جمله اهل بصره را. در ادامه اندکی به نوع تعامل خواهیم پرداخت. 🔸حضرت نامه دعوت را توسط به پنج قبیله بصره و بزرگان آن فرستاد. حضرت در نامه فرموده بود: رَدای خلافت ازآنِ ما بود اما دیگران از ما گرفتند و ما هم به آن تن دادیم تا موجب و نشود. شما را به و دعوت میکنم که امروز سنت رسول الله از میان رفته و ها زنده شده. اگر از فرمانم پیروی کنید شما را به و سبیل رشاد هدایت میکنم. 🔹یکی از آن سران، بود، کسی که از صحابی امیرالمومنین(ع) بشمار میرفت و در جنگ فرماندهی بخش کوچکی از سپاه حضرت را به عهده داشت. حضرت او را والی و حاکم شهر فارس کرد اما او در خیانت کرد و بخشی از آن را برای خود برداشت. حضرت نیز به او چنین می نویسد: ➕«خوبى پدرت، مرا درباره تو فريب داد. گمان مى‌كردم تو از شيوه و رفتار او پيروى مى‌كنى؛ امّا آن گونه كه از تو به من رسيده، را رها نمى‌كنى، گرچه به دينت آسيب رسانَد، و به سخن خيرخواهان، گوش فرا نمى‌دهى، هرچند خالصانه خيرخواهى كنند. به من خبر رسيده كه كارهاى بسيارى را بر زمين مى‌گذارى و براى سرگرمى و تفريح و صيد، بيرون مى‌روى و در ثروت خداوند، نسبت به باديه‌نشينان قبيله‌ات گشاده‌دستى مى‌كنى، گويا توست. به خدا سوگند، اگر اين گزارش‌ها درست باشد، شتر قبيله‌ات و بند كفش‌هايت از تو بهترند. خداوند، لهو و لعب را نمى‌پسندد و خيانت به مسلمانان و تباه كردن كارهاى آنان، خداوند را به خشم آورَد، و كسى كه چنين است، شايسته نيست كه با او مرزها پاسدارى شود و ثروت‌هاى عمومى، گردآورى گردد و امين اموال مسلمانان قرار گيرد. هر گاه نامه‌ام به تو رسيد، نزد من بيا» 🔸منذر به می آید و حضرت او را به پرداخت غرامت محکوم و زندانی میکند اما چندی بعد با و شفاعت (که از بهترین صحابه حضرت و از بزرگان قبیله منذر بود) آزاد میشود، البته پس از آن كه او را قسم داد و او هم قسم ياد كرد كه ندارد. این ماجرای تاریخی پر از عبرت ها برای امروز ماست، از عده ای و عدم توجه منذر به آنها تا نوع تعامل حضرت با او، از وساطت صعصعة تا پذیرش آن توسط حضرت... 🔹خب حالا این صحابی امیرالمومنین(ع) چگونه با دعوت فرزندش سیدالشهدا تعامل میکند؟ او این مسئله را به که حاکم وقت بود اطلاع میدهد چون دخترش همسر عبیدالله بود و میترسید این نیرنگ و شگرد او برای گرفتن (ع) باشد. عبیدالله نیز فرستاده و سفیر حسین را گردن میزند. کار به جایی رسید که حتی براساس برخی گزارشات وقتی عبیدالله والی کوفه شد، یکی از همراهان او به کوفه همین جناب منذر بوده است. 🔸جالب است که همین منذر پیش از ماجرای کربلا یک وقت سیدالشهدا را دید و به ایشان گفت: خدا مرا فدايت كند، اى فرزند پيامبر خدا! در چه حالى هستى‌؟ حضرت هم فرمود: «...از _اين_امّت، آن است كه اگر آنان را فرا بخوانيم، اجابتمان نمى‌كنند و اگر آنها را وا گذاريم، به وسيلۀ غير ما هدايت نمى‌يابند»، اما با این حال او همچنان اصرار داشت مسیر دیگری را دنبال کند. 🔹جالب تر آنکه در گزارش دیگری خود جناب منذر نقل کرده در جنگ وقتی با حضرت امیر(ع) وارد بصره و مکانی به اسم «» شدیم، حضرت توقّف كرده و چهار ركعت نماز خوانده و گونه‌هايش را به خاك ساييد و اشك‌هايش با خاك، عجين شد. سپس دست‌هايش را بلند كرد و چنین دعا فرمود: «بار خدايا! ...اين، بصره است. از تو خيرهايش را مى‌خواهم و از شرّش به تو پناه مى‌بَرَم... بار خدايا! اين گروه، اطاعت مرا كنار نهادند و بر من ستم كردند و بيعتم را شكستند. بارخدايا! خون مسلمانان را خودت حفظ كن. 📌منذر، هم ندای عدم اطاعت مردم از امامشان را از لسان سیدالشهدا شنید و هم از لسان امیرالمومنین اما باز خود نگرفت و مطیع امامش نشد. آیا این ماجرا برای امروز ما عبرتی دارد؟ 📚تمامی استنادات تاریخی از دو کتاب دانشنامه امیرالمومنین(ع) و امام حسین(ع) نشر دارالحدیث می باشد که به دلیل تعدد استنادات صفحات ذکر نشده. ➕بخش دوم: https://eitaa.com/TarikhDEF/134 ➕بخش سوم: https://eitaa.com/TarikhDEF/138 ➕بخش چهارم: https://eitaa.com/TarikhDEF/144 🆔https://eitaa.com/TarikhDEF
❇️ به عمق ها توجه کنید... من به شما برادران و خواهران عزيز- كه فرزندان من هستيد- مؤكداً توصيه مى‏كنم كه به توجه كنيد و آن را بطلبيد؛ از هم دست نكشيد. اين خطاست كه كسى خيال يا توهم كند كه بايد را درست كرد، ظاهر مهم نيست؛ نخير، همين ظاهر، انسان را به وادى‏هاى گوناگونى مى‏كشاند. ، ظاهر اسلامى، پايبندى به تعبد دينى، همين مجالس دعا، همين مجالس توسل به ائمه (عليهم‏السّلام) لازم است؛ منتها همه‏ى اين‏ها را با همراه كنيد. در مجلس روضه‏خوانى و سينه‏زنىِ بسيج وقتى شعر خوانده مى‏شود، بايد با معنا، با مضمون، جهت‏دار و همراه با درس باشد. وقتى در آنجا سخنرانى مى‏شود، بايد در جهت و انديشه باشد. وقتى نماز جماعت مى‏خوانيد، نماز شما بايد همراه با توجه به پروردگار و خشوع در مقابل او باشد. وقتى اعتكاف مى‏كنيد، وقتى روزه مى‏گيريد، وقتى اجتماعات مذهبى تشكيل مى‏دهيد، بايد همراه با توجه به خداى متعال و همراه با اخلاص باشد. اين‏هاست. اگر اين نباشد، همان چيزى بر سر انسان خواهد آمد كه ديديد بر سر عده‏يى آمد. عده‏يى در اول انقلاب خيلى تند و داغ و پُرشور بودند، اما متأسفانه فكر دينى آن‏ها عمق نداشت؛ با اولين باد سردى كه از طرف تبليغات دشمنان آمد، برگ و بار انقلابيشان ريخت و جوشش انقلابيشان تمام شد! بعضى‏ها اين طرف غلتيدند. من يك‏وقت به يكى از اين آقايان گفتم كه شماها اوايل انقلاب در زمينه‏ى مسائل اقتصادى بوديد و ما از تندروى‏هاى چپ‏گرايى شما را منع مى‏كرديم؛ اما الآن شما رفته‏ايد منتهااليه جهت مقابل، و شده‏ايد ! ما همان جايى كه قبلًا بوديم، ايستاده‏ايم و باز شما را از تندروى‏هاى راست‏گرايانه منع مى‏كنيم! اين به‏خاطرِ است؛ به اين دليل است كه و فكرى وجود ندارد. كسى كه ريشه‏ى اعتقادى دارد، براساس اعتقادش حركت مى‏كند و در ميدان‏هاى گوناگون مى‏ايستد. اگر جبهه است، مى‏رود شهيد يا جانباز مى‏شود و با رنج دائمِ بدنى و با ملامت‏ها مى‏سازد. اگر هم از جبهه برمى‏گردد، ايمان خود را در ميان تندبادهاى گوناگون حفظ مى‏كند؛ اين است. ما از اين‏گونه آدم‏هاى متكى به عمق هم كم نداريم. بعضى هم نه؛ متكى به عمق نبودند. بنابراين بايد به تفكر اسلامى و تفكر بسيجى عمق داد. بسيجى عدالت‏طلب است. فقط اين نيست كه انسان شعار عدالت‏طلبى بدهد؛ نه، بايد اين را واقعاً بخواهد. عدالت‏طلبى به اين نيست كه انسان رودرروى كسى بايستد و بگويد تو عدالت‏طلب نيستى؛ نه، اين، سازوكار دارد. بايد جامعه به نقطه‏يى برسد كه سياست‏هاى عدالت‏طلبانه در آن طراحى شود و دستگاه اجرايى طورى باشد كه فرصت عملياتى شدن و اجرايى شدن پيدا كند؛ و الّا خيلى سياست‏هاى عدالت‏طلبانه هم مطرح مى‏شود؛ اما سازوكار، آدم‏ها، مهره‏ها، قلم‏به‏دست‏ها و امضاكننده‏ها يا علاقه ندارند، يا اعتقاد ندارند، يا همت ندارند، يا حال و حوصله ندارند، يا از همان قبيلِ «برو بابا دلت خوشه» است؛ لذا كارها متوقف و لنگ مى‏ماند؛ بنابراين آنجاها را بايد اصلاح كرد. براى رسيدن به هر آرزوى بزرگ و هر هدف والايى، سازوكارى وجود دارد؛ اين سازوكار را بايد جوانِ هوشمندِ فرزانه‏ى دانشجو پيدا كند. 📚 آیت الله خامنه ای، بیانات در دیدار دانشجویان بسیجی، 5/3/84 🆔https://eitaa.com/TarikhDEF
❇️ حسین(ع) و ماجرای دعوت از بصریان(بخش دوم) 🔹در نوشته قبل به نامه سیدالشهدا به بصریان و خصوصا و شخصیت رو به افول او و عبرت های آن پرداخته شد. حضرت نامه دوم را برای ، یکی دیگر از سران بصره نوشتند. بررسی این شخصیت ها پُر از عبرت هاست. او نیز مانند جناب منذر، شخصی رو به بود... 🔸احنف کسی بود که در عصر پيامبر(ص) اسلام آورد اما ايشان را نديد. او به بردبارى و آقايى، شهره بود. از فرماندهان در فتح و از فرماندهان در فتح بشمار میرفت. در با اینکه او را به همراهى دعوت كرده بود امّا او با سخنانى هوشمندانه موضع عايشه را ناروا دانست و به همراه چهارهزار نفر از قبيله‌اش از جنگ کناره گرفت و عملا نه با علی(ع) همراهی کرد و نه با عایشه. 🔹 ماجرا را چنین گزارش کرده: احنف پيكى به سوى على(ع) فرستاد و گفت من در میان قومم همچنان بر اطاعت تو هستم و یکی از این دو کار را میتوانم برایت انجام دهم: 1. اینکه با 200 شمشیرزن از خاندانم به یاری تو بیاییم. 2. یا اینکه در قومم بمانم و مانع پیوستن 4000 شمشیرزن قبیله ام به سپاه شوم؛ حال هرچه شما امر کنید همان را انجام میدهم. حضرت امير نیز پاسخ داد در میان قومت بمان و مانع حرکت 4000 نفر به سمت عایشه شو. احنف نیز چنین کرد. 🔸این نقل نشان میدهد احنف توانایی یاری حضرت به همراه 4000 شمشیرزن را نداشته و صرفا توانسته آنها را نگه دارد تا به عایشه نپیوندند اما نقل دیگری هم دارد که مقداری بحث را متفاوت میکند. در این نقل آمده وقتی فرستاده احنف بر على(ع) وارد شد و خبر داد که احنف قومش را نگه داشته تا به عایشه نپیوندند، مردى گفت: اى امير مؤمنان! اين احنف كيست‌؟ 🔹آن فرستاده گفت: او، و بهترينِ آنان براى قومش است. على(ع) نیز در کلامی طعنه آمیز فرمود: «چنين است و من او را با مى‌سنجم كه به رفته و در آن جا مانده و منتظر است تا ببيند مردم به فرمان چه كسى درمى‌آيند». 🔸اینکه حضرت او را با مغیرة مقایسه کرده و چنین تحلیل میکند، آشکار میکند احنف حداقل در ظاهر خود را علی(ع) دوست و مطیع او نشان میداده اما در باطن، میلش به دنیاطلبی و روشش تغییر رنگ براساس شرایط بوده. انگار سياست او بیشتر مبنى بر مسامحه و همراهى با قوم و قبيله خود و دورى از تنش ها بوده، چه اینکه در آشوب نیز او اعتزال پيشه كرده و از على(ع) دفاع نمیکند. 🔹البته احنف آدم کمی نبود، درست است در همراه علی(ع) نیست اما در از فرماندهان سپاه اوست و نقشی فعال دارد و در جريان ، پيشنهاد میکند او به جاى ابوموسى، حَكَم معرفی شود. ماجرای جنگ صفین را چنین گزارش میکند: 🔸احنف به سوى على(ع) رفت و گفت: اى امير مؤمنان! من در جنگ جمل، دو راه به تو پيشنهاد كردم كه اگر بخواهى، پيروانم را كه اندك‌اند به یاری تو آورم و يا قبيله را كه بسيارند از جنگ با تو بازدارم. شما هم گفتى قومت را بازدار كه همين جلوگيرى براى كمك به من كافى است. من نيز به فرمان تو ماندم و چنین کردم. 🔹اما اين ، كسى است كه من عصاره خِرَدش را دوشيده و او را فردى و يافته‌ام. او مردى از يمن است و قومش همراه معاويه‌اند. تو اكنون با مردى سخت و گران جان مثل روبه‌رويى؛ مردى كه با خدا و پيامبرش جنگيده لذا كسى بايد به رويارويى‌اش برود كه چنان خود را از او دور نگه دارد كه گويى با ستارگان آسمان است و چنان خود را به آنان نزديك كند كه گويى در كف دستشان است. 🔸پس مرا بفرست كه به خدا سوگند، عمرو، هيچ گِرهى را نمى‌گشايد، مگر آن كه سخت‌تر از آن را برايت مى‌بندم. پس اگر مى‌گويى كه من از ياران پيامبر خدا نيستم، پس صحابى ديگرى غير از ابوموسی را انتخاب کن و مرا نيز همراه او بفرست. حضرت امیر(ع) فرمود: «اينان ابوموسی را با آن كلاه زاهدنمايَش عَلَم كرده و نزد من آورده‌اند و گفته‌اند: «اين را بفرست كه ما به او رضايت داريم» و خداوند، خود، امر خويش را پيش مى‌برد». 🔹احنف وقتی میبیند چاره ای نیست به سراغ ابوموسی میرود و برای او کلاسی از برگذار میکند تا به او بیاموزد چگونه با عمرو عاص دیدار کند و چه نکاتی را ملاحظه کند تا او را نخورد. 🔸این تنها نقش آفرینی احنف در صفین نبود بلکه پیش از شروع جنگ وقتی حضرت، را دعوت به یاری برای جنگ با میکند همین احنف است که برمیخیزد و میگوید: «به خدا سوگند که به تو پاسخ مثبت مى‌دهيم و با تو حركت مى‌كنيم، چه آسان باشد، چه دشوار، گوارا يا ناگوار! و در اين راه، اميد خير مى‌بريم و پاداشِ خداى بزرگ را.» ادامه دارد.... 📚دانشنامه امیرالمومنین(ع) و امام حسین(ع) نشر دارالحدیث. 🆔https://eitaa.com/TarikhDEF
❇️ لزوم حفظ ظواهر توسط حکومت اسلامی از مهمات مسأله اين است كه اولًا اسلامى بشود همه چيز، و بايد در آنجا حكمفرما باشد. اينكه بعضيها عقيده دارند كه حالا را كار نداشته باشيم و برويم سراغ ، اينها برخلاف اسلام است... ظواهر بايد محفوظ باشد؛ يعنى، امروز كه ماه مبارك رمضان است همه اينها روزه‏دار باشند، آنهايى كه واجب است برايشان روزه بگيرند، روزه‏دار باشند، نماز بخوانند در آنجا، و كارهاى منكر در آنجا به هيچ وجه نباشد. بايد محفوظ باشد، معنايش اين است. 📚 صحیفه امام، ج13، ص40؛ 28 تیر 59 🆔https://eitaa.com/TarikhDEF
❇️ معیشت مردم؛ مسئله و اولویت اول امروز در بعضى از گفته‏ها و اظهارات، راجع به شأن و شخصيّت و شرف و در جامعه حرف زده مى‏شود. اين بلاشك از است؛ اما كدام بالاتر از اينكه انسانى، رئيس عائله‏اى، اى، در جامعه‏اى كه در آن همه چيز هم هست، نتواند اوّليات زندگى فرزندان خودش را تأمين كند؟! كدام تحقير از اين بالاتر است؟! كدام نقض شخصيّت و شرف و كرامت انسانى از اين بالاتر است؟! صبح تا شب كار كند، آخرش به من يا به شما يا به آن مسئول ديگر نامه بنويسد كه من دو ماه است به خانه‏ام نبرده‏ام! يك‏وقت در جامعه گوشت و ميوه نيست، من و شما هم نمى‏خوريم؛ يك‏وقت در جامعه امكانات رفاهى نيست، من و شما هم استفاده نمى‏كنيم؛ يك‏وقت ايام عيد كه مى‏شود، فرزندان من و شما هم لباس نو بر تن نمى‏كنند. در اين حالت كسى احساس سرشكستگى نمى‏كند... اما وقتى همه چيز هست، وقتى كسانى در جامعه با استفاده از توانسته‏اند براى خودشان آلاف‏والوف و زندگيهاى فراهم كنند، وقتى طبقاتى در جامعه هستند كه برايشان پول خرج كردن هيچ اهميتى ندارد، جمع كثيرى از مردم كه در بين آن‏ها رزمندگان و عناصر نظامى و كارمندان دولت و معلمان و روستاييان و مردم مناطق محروم و دور و مناطق جنوب هستند، نتوانند نان و پنير بچه‏هايشان را فراهم كنند، كدام شكستن شخصيّت و شرف انسانى از اين بالاتر است؟! شما مى‏خواهيد جواب چه كسى را بدهيد؟ شما مى‏خواهيد دل چه كسى را خوش كنيد؟ شما مى‏خواهيد چه كسى از شما راضى باشد؟ بله، قطعاً در است. معيشت كه نبود، هم نيست؛ هم نيست؛ حفظ عصمت و هم نيست؛ هم نيست. كسى را كه به موقعيتى دست پيدا كرده، به خاطر اينكه براى رفع نابسامانى و فقر، تلاش و مجاهدت كند و شب و روزِ خودش را صرف نمايد، ملامت نخواهند كرد. را پيدا كنيد. اين‏هاست. عزيزان من! شما بدانيد كه دشمن شما، دشمن اين انقلاب، دشمن اين نظام، ‏اى كه در اختيار خواهد داشت، و است. روى اين مسئله بايد فكر كرد. گرفتاريهاى اقتصادى مردم، همين بيكارى‏اى است كه در كلمات شما تكرار مى‏شود و درست هم هست؛ همين كمبودها و همين مشكلات فراوان است. البته هاى گوناگون، ‏هاى گوناگون، هاى گوناگون، و هم در كنارش هست. براى شما اين است كه مردم را حفظ كنيد. اين است كه شكم مردم را سير كنيد. 📚بیانات با نمایندگان مجلس ششم شورای اسلامی، 29/3/79 📌 پ.ن: یکی از بهانه های مسلولین وقت یعنی این بود که مردم برای به ما رای دادند، نه ! حتی همایش کرامت انسان گرفت!! تلاش رهبری بر این است که رفع تعارض این دوگانه کند و اینکه مصداق متیقن کرامت انسانی چیست لذا این بیاناتشان را باید در آن بستر تاریخی فهمید... 🆔https://eitaa.com/TarikhDEF
❇️ حسین(ع) و ماجرای دعوت از بصریان(بخش سوم) 🔹البته احنف بعدا نزد نیز جايگاه خوبی داشت ولى در همان روزگار نیز از ستايش (ع) و مدح ايشان كوتاه نمى‌آمد. در گزارشی از آمده احنف بر معاويه وارد شد. معاويه به او گفت: تو بودى كه در ، عليه ما شمشير زدی و در را وا نهادى‌؟! 🔸گفت: اى معاويه! به‌گذشته‌ها باز مگرد كه‌شمشيرهايى كه با آنها با تو جنگيديم، هنوز بر گردن‌هايمان آويخته است و دل‌هايى كه با آنها دشمنت مى‌داشتيم، هنوز در درون سينه‌هاى ماست و به خدا سوگند، يك وجب به خيانت پيش نخواهى آمد، مگر آن كه يك ذراع به نيرنگ به سوى تو مى‌آييم و اگر بخواهى مى‌توانى با گوشه‌اى از ، كدورت دل‌هاى ما را صفا دهى. معاویه هم گفت: حتما چنين مى‌كنم. 🔹در گزارش دیگری آمده معاویه و جمعیتی دور او نشسته بودند كه مردى از شام وارد و به سخنرانى ايستاد و در پايان كلامش، على(ع) را كرد. مردم، ساكت ماندند اما به سخن آمد و گفت: 🔸«اى امير مؤمنان! اين گوينده كه اين گونه سخن گفت، اگر مى‌دانست كه رضايت تو در نفرين كردن پيامبران است، آنها را نيز نفرين مى‌كرد! از خدا پروا كن و على را واگذار كه او به ديدار پروردگارش شتافت و به تنهايى در قبرش آرميد و با كردارش تنها ماند و به خدا سوگند، تا آن جا كه ما مى‌دانيم، از همه پيشگام‌تر، پاكْ خوى، پاك نهاد و مصيبت فقدان او بزرگ بود.» 🔹معاويه به او گفت: اى احنف! ديده بر خار نهادى و سخن، نسنجيده گفتى و به خدا سوگند، بايد بر منبر شوى و او را خواه ناخواه نفرين كنى. احنف به او گفت: اى امير مؤمنان! اگر از من درگذرى، به سود توست و اگر مرا بر آن مجبور كنى، به خدا سوگند، زبانم به آن نخواهد چرخيد. 🔸احنف گفت اگر بر منبر بروم چنین میگویم: «اى مردم! امير مؤمنان معاويه به من فرمان داده است كه على را نفرين كنم و من مى‌گويم على و معاويه اختلاف كردند و با هم جنگيدند و هر يك ادّعا كرد كه ديگرى بر او و پيروانش ستم كرده است. پس چون دعا كردم، آمين بگوييد، خدايتان بيامرزاد!». 🔹و سپس مى‌گويم: «خدايا! تو به همراه فرشتگان و پيامبران و همه آفريدگانت، هر يك از اين دو را كه بر ديگرى ستم كرده، نفرين كن و گروه متجاوز را نفرين كن و خدايا آنان را بسيار نفرين كن. آمين بگوييد، خدايتان بيامرزاد!». اى معاويه! نه يك كلمه بر آن مى‌افزايم و نه يك كلمه از آن مى‌كاهم، حتّى اگر جانم بر سر آن برود. معاويه هم گفت: در اين صورت، تو را مجبور به سخنرانى نمى‌كنيم! 🔸احنف همان کسی است که وقتی معاویه از قبایل مختلف میخواهد که با یزید بیعت کنند و قبایل هیئت هایی برای به میفرستند، او نیز جزو هیئت بود. دو گزارش از این ماجرا نقل شده که میتوانید آن را در منابع دنبال کنید. 🔹حقیقتا انسان موجود عجیبی است، همین احنف خود نقل میکند: یک وقت بر معاويه وارد شدم. از شيرينى و ترشى، آن قدر آورد كه شگفتى مرا برانگيخت. آن‌گاه معاویه گفت: آن غذاى رنگين را بياوريد. لذا غذايى آوردند كه نفهميدم چيست. گفتم: اين چيست‌؟ گفت: روده مرغابى است كه با مغز و روغن پسته، انباشته شده و بر آن، شكر پاشيده شده است. 🔸احنف میگوید من گريه‌ام گرفت. معاویه گفت: چرا گريه مى‌كنى‌؟ گفتم: آفرين بر على(ع)! چنان از جان خود مايه گذاشت كه نه تو و نه غير تو نمى‌توانند چنين كنند. گفت: چگونه‌؟ گفتم: شبى هنگام افطار بر علی(ع) وارد شدم. به من فرمود: «برخيز و با و ، شام بخور». 🔹آن‌گاه خود به نماز ايستاد و بعد نماز برایش كيسه‌اى مُهر شده آوردند و از آن، مقدارى آرد جو در آورد و مجدد آن را بست. گفتم: اى اميرمؤمنان! تو را هيچ‌گاه بخيل نديده‌ام، چرا بر اين كيسه جو، مُهر مى‌زنى‌؟ فرمود: «از روى بُخل بر آن مهر نمى‌نهم؛ بلكه مى‌ترسم حسن يا حسين، آن را به روغنى آغشته كنند و يا چرب كنند». گفتم: مگر حرام است‌؟ 🔸فرمود: «نه؛ ولى بر ، واجب است كه در خوردن و پوشيدن، به ناتوان‌ترين افراد مردمشان تأسّى جويند و از مردم، با چيزى كه در توان آنان نيست، متمايز نشوند تا تهى‌دستان، آنان را ببينند و از خدا براى شرايطى كه در آن زندگى مى‌كنند، خشنود باشند و ثروتمندان، آنان را ببينند و در شُكر و فروتنى بيشتر بكوشند.» 🔹همین احنف کارش به جایی میرسد که پاسخی به نامه سیدالشهدا(ع) نمیدهد و به یاری او نمی رود و نقل کرده اند که گفته: «ما، را تجربه كرده‌ايم. آنان نه سياست مملكتدارى بلدند و نه ثروت‌اندوزند و نه اهل نيرنگ زدن در جنگ.» اما او بعدا به خاطر دوستی اش با برای همراهی او به میرود. 📌حیف! او با چه کسی همراه نشد و خود را از سعادت محروم ساخت، و با چه کسی همراه شد و خود را بدبخت ساخت! ادامه دارد... 📚دانشنامه امیرالمومنین(ع) و امام حسین(ع) نشر دارالحدیث. 🆔https://eitaa.com/TarikhDEF
❇️ حکم مسئول تُهی از عدالت و تقوا 🌱 در اسلام يك ركن هستند، نه همه‌ى پايه‌ى مشروعيّت. در اسلام علاوه بر رأى و خواست مردم، بر پايه‌ى اساسىِ ديگرى هم كه و ناميده ميشود، استوار است. 🌱 اگر كسى كه براى حكومت انتخاب ميشود[اعم از رهبری، مجلس، دولت و دستگاه قضا و دیگر مسئولان حکومتی]، از تقوا و عدالت برخوردار نبود، همه‌ى مردم هم كه بر او اتّفاق كنند، از نظر اسلام اين حكومت، حكومت نامشروعى است؛ اكثريّت كه هيچ. 🌱 وقتى (عليه‌السّلام) را در نامه‌اى كه جزوِ سندهاى ماندگار تاريخ اسلام است به كوفه دعوت كردند، اين‌طور مينويسند: «و لعمرى ما الامام الّا الحاكم بالقسط» ؛ حاكم در جامعه‌ى اسلامى و حكومت در جامعه‌ى اسلامى نيست، مگر آنكه عاملِ به قسط باشد؛ حكم به قسط و عدالت كند؛ اگر حكم به عدالت نكرد، هركس كه او را نصب كرده و هركس كه او را انتخاب كرده، نامشروع است. 🌱 اين موضوع در همه‌ى رده‌هاى حكومت صدق ميكند و فقط مخصوص رهبرى در نظام جمهورى اسلامى نيست. البتّه تكليف رهبرى سنگين‌تر است و عدالت و تقوايى كه در رهبرى لازم است، به‌طور مثال، در نماينده‌ى مجلس لازم نيست؛ امّا اين، بدين معنا نيست كه بدون داشتن تقوا و عدالت ميتواند به مجلس برود؛ نخير، او هم تقوا و عدالت لازم دارد؛ چرا؟ 🌱 چون او هم حاكم است و جزوِ است، همان‌طور كه و هم حاكم هستند؛ چون اينها بر جان و مالِ جامعه‌ى تحت خودشان حكومت ميكنند... 🌱 بنابراين، حكومت فقط رأى مردم نيست؛ و است؛ منتها تقوا و عدالت هم بدون رأى و مقبوليت مردم كارايى ندارد. لذا رأى مردم هم لازم است. 📚 بیانات در دیدار استادان و دانشجویان قزوین، 26/9/1382 🆔https://eitaa.com/TarikhDEF
❇️ لزوم تحلیل پدیده های سیاسی و اجتماعی 🌱بنده دلم مى‏خواهد اين ما، شما ؛ چه ، چه و حتّى مدارس روى اين ريزترين كنيد و بدهيد. گيرم كه تحليلى هم بدهيد كه خلاف واقع باشد؛ باشد! 🌱خدا لعنت كند آن دست‏هايى را كه تلاش كرده‏اند و مى‏كنند كه قشر جوان و دانشگاه ما را كنند. كشورى كه جوانانش سياسى نباشند، اصلًا توى باغ مسائل سياسى نيستند، مسائل سياسى دنيا را نمى‏فهمند، جريانهاى سياسى دنيا را نمى‏فهمند و تحليل درست ندارند. 🌱مگر چنين كشورى مى‏تواند بر دوش مردم، حكومت و حركت و و كند؟! بله؛ اگر باشد، مى‏شود. حكومتهاى مستبد دنيا، صرفه‏شان به اين است كه مردم سياسى نباشند؛ مردم درك و تحليل و شعور سياسى نداشته باشند. 🌱اما حكومتى كه مى‏خواهد به دست مردم كارهاى بزرگ را انجام دهد؛ نظام را مى‏خواهد با به سر منزل مقصود برساند و مردم را همه چيز نظام مى‏داند، مگر مردمش بخصوص جوانان، و بالاخص جوانانِ دانشجويش مى‏توانند غير سياسى باشند؟! مگر مى‏شود؟! 🌱 و دانشمندترين دانشمندها را هم، اگر مغز و نداشته باشند، دشمن با يك آب‏نبات تُرش مى‏تواند به آن طرف ببرد؛ مجذوب خودش كند، و در جهت اهداف خودش قرار دهد! اين نكات ريز را، بايد جوانان ما درك كنند. 📚 بیانات در دیدار دانش‏آموزان و دانشجويان، 12/8/1372 📌 « در اين نظام بايد بدانند، نظام ما و كشور ما غير از كشورها و نظامهايى است كه بر مبناى اداره ميشود كه ميخواهند مردم نفهمند، كر و كور باشند. اگر صرفه‌ى رژيمهايى در اين گوشه و آن گوشه‌ى عالم در ندانستن مردمشان است، صرفه‌ى نظام ما و رژيم ما و حكومت ما و دولت ما در است. اگر مردم ندانند، اگر مردم نفهمند، اگر مردم تصميم نگيرند، كار گردانندگان اين حكومت مشكل ميشود؛ لذاست كه مبناى كار اين نظام بر است.» بیانات آیت الله خامنه ای در خطبه های نماز جمعه، 26/1/1362 🆔https://eitaa.com/TarikhDEF