eitaa logo
تاریخ دیروز، امروز، فردا
187 دنبال‌کننده
183 عکس
47 ویدیو
0 فایل
تاریخ دیروز، روشنگر مسیر فردا توضیحی درباره هویت کانال: https://eitaa.com/TarikhDEF/2 فهرستی از گزیده مطالب کانال: https://eitaa.com/TarikhDEF/4 ارتباط با مدیر: @yahadi71
مشاهده در ایتا
دانلود
امام جواد(ع) عالم و سیّاسی نوجوان اما زیرک 🔹یکی از سیاست هایی که دنبال میکرد، سیاست و بین شیعه و اهل سنت بود؛ همان سیاستی که امروز نیز توسط دشمنان اهل بیت(ع) دنبال میشود. جناب در کتاب احتجاج ج2ص446 در روایتی آورده اند: در مجلسی بین (ع) و (از علمای مشهور عصر) مناظره ای در گرفت که عده زیادی از علمای اهل سنت نیز در آن مجلس حاضر بودند. 🔸یحیی میگوید نظر شما درباره روایتی که میگوید: «جبرئیل به حضور پیامبر رسید و گفت: من از راضی هستم، از او بپرس که آیا او هم از من راضی است یا نه؟» چیست؟ روشن است که یحیی میخواهد امام را وارد یک بازی دو سر باخت کند، اگر بگوید درست است که تایید ابوبکر است و اگر بگوید چنین نیست که عاملی برای تفرقه میشود. همین نحوه سوالات در ادامه نیز تکرار میشود اما حضرت با پاسخ هایی بسیار زیرکانه این سیاست آنها را به زیبایی خنثی میکنند. 🔹امام در پاسخی زیرکانه میفرمایند: من منکر فضیلت ابوبکر نیستم و خدمات ایشان روشن است اما کسی که این خبر را نقل میکند باید به خبر دیگری که پیامبر در حجة الوداع بیان کردند نیز توجه داشته باشند که فرمودند: کسانی که بر من دروغ میبندند، بسیار شده اند و بعد از من نیز بسیار خواهند بود. هر کس بعمد بر من دروغ ببندد، جایگاهش در آتش خواهد بود. پس هرگاه حدیثی از من برای شما نقل شد، آن را به کتاب خدا و سنت من عرضه کنید، اگر موافق شان بود اخذ کنید وگرنه رها کنید. 🔸حضرت در ادامه میفرمایند: این روایتی که درباره گفتید با کتاب خدا سازگار نیست چون خداوند در قرآن میفرمایند ما از آنچه در دل دارید خبر داریم لذا محال است که رضایت ابوبکر بر خدا پوشیده بوده باشد. 🔹یحیی مجدد میپرسد روایت شده که: مَثَل و روی زمین، مَثَل و در آسمان است. حضرت میفرمایند: محتوای این روایت نیز درست نیست چون جبرئیل و میکاییل همواره بندگی خدا را نموده و لحظه‌ ای به او عصیان نکرده‌ اند، در حالی که ابوبكر و عمر پیش از آن که اسلام بیاورند، سال‌ های طولانی مشرک بوده‌ اند. 🔸یحیی مجددا میگوید: در روایت داریم: بکر و دو سرور پیران اهل بهشتند. حضرت فرمود: این روایت نیز محال است که درست باشد چون در بهشت همه جوانند و پیری وجود ندارد که آنها بخواهند سرور آنها باشند. 🔹یحیی دوباره میپرسد: در روایت آمده که بن خطاب چراغ اهل بهشت است. حضرت فرمود: این نیز محال است چون در بهشت، فرشتگان مقرّب خدا، آدم، محمد(ص) و همه انبیاء و فرستادگان خدا حضور دارند، چطور بهشت با نور آنها روشن نمیشود، ولی با نور عمر روشن می گردد؟! 🔸یحیی ادامه میدهد که در روایت آمده اهل بهشت به زبان سخن می گویدند. حضرت فرمود: من منکر فضیلت عمر نیستم؛ ولی ، با آن که از افضل بود، بالای منبر گفت: من شیطانی دارم که مرا منحرف میکند، هرگاه دیدید از راه راست منحرف شدم، مرا به راه درست باز آورید. 🔹یحیی گفت: روایت شده که پیامبر فرمود: اگر من به پیامبری مبعوث نمیشدم، حتما مبعوث می شد. امام فرمود: کتاب خدا از این حدیث صادق تر است: «وَإِذْ أَخَذْنَا مِنَ النَّبِیِّینَ مِیثَاقَهُمْ وَمِنکَ وَمِن نُّوحٍ...». خداوند از انبیا برای اجرای صحیح رسالتشان پیمان گرفته و آنها لحظه‌ ای به خدا شرک نورزیده‌ اند، حال چگونه ممکن است برخلاف پیمان خود، شخصی را که بخشی از عمرش را در حال شرک به خدا گذرانده به پیامبری برگزیند؟ 🔸باز یحیی گفت: روایت شده که پیامبر فرمود: هیچگاه وحی از من قطع نشد، مگر آن که گمان بردم که به خاندان (پدر عمر) نازل شده است، یعنی نبوّت از من به آنها منتقل شده است. حضرت فرمود: برای پیامبران جایز نیست حتّی لحظه‌ای در رسالت خود دچار تردید شوند. چگونه ممکن است که نبوّت از برگزیده خدا به کسی که مدّتها شرک ورزیده است منتقل شود؟ 🔹یحیی مجددا گفت: روایت شده که پیامبر(ص) فرمود: اگر عذاب نازل می شد، کسی جز از آن نجات نمی یافت. حضرت فرمود: این نیز محال است چون خداوند به پیامبر اسلام فرموده تا زمانی که تو در میان آنان هستی، خداوند آنان را عذاب نمی کند و نیز تا زمانی که استغفار میکنند، خدا عذابشان نمیکند. لذا برای نزول عذاب دو مانع ذکر شده: یکی وجود پیامبر و دیگری استغفار مردم. 🆔https://eitaa.com/TarikhDEF
❇️ تحلیل شهید بهشتی از استعفای مهندس بازرگان و تفاوت خط فکری شان 🔹در این مدت، من با آقايان، البته روابط نزدیک داشته ام علاوه بر اینکه آقای از دوستان خیلی قدیم من هستند و آقای ، همینطور... من هر دوی این برادرها را همچنان برادرهای و برخوردار از درجه بالایی از و میدانم، ولی شان را در مورد ایران از اول هم خطی که با ما بخواند، نمی یافتم. 🔸ما از همان اول حس می کردیم که نقطه نظرهامان مختلف است، منتها با توجه به اینکه اینها یاران و دوستان انقلاب بوده اند و خدماتی داشته اند و سهمی داشته اند -آقای بازرگان که سهم زیادی در سابقه فعالیت قبلی شان مخصوصا داشته اند- ما ترجیح میدادیم که با وجود این اختلاف نظرها، همکاری داشته باشیم. 🔹تا وقتی که آقایان به این نتیجه رسیدند که نمی توانند پا به پای این نقطه نظرها بیایند و استعفاء دادند. بنابراین، من آقایان را چهره هایی دوست داشتنی و برخوردار از صداقت و خوب میدانم، ولی نقطه نظرشان را در جهت این انقلاب هم از پیش نمی یافتم و روز به روز این نظر قوی تر میشد، چه در جهت انقلاب و چه در مورد انقلاب. 🔸ما معتقد بودیم انقلاب ایران، یک است، لااقل در و در دنیای . شاید آقایان چنین دیدی نداشتند، مخصوص آقای خیلی اینطورها نمی اندیشیدند. باز آقای هم نقطه نظرهاشان با آقای بازرگان یکی نیست. ایشان هم با آقای بازرگان اختلاف نظرهایی داشتند. 🔹ما معتقد بودیم که در داخل مملکت، باید خارج از این عمل کرد. آقای مهندس عجیب تکیه داشتند روی اینکه همه کارها را ببرند توی همین کانال های و به همین دلیل، خیلی ضربه خوردیم و من تنها در مورد باید بگویم که در طول همین دو هفته که بنده آنجا حضور پیدا کردم و سامان جدید به آن دادم، تحرک پیدا کرده، در حالی که آرام آرام داشت، به صورت یک چیز نیمه مرده در می آمد. 🔸اینها نشان میدهد که اختلاف نظرهایی داشته ایم. ما معتقدیم که این ملت، امروز به و احتیاج دارد. ما معتقدیم که همانطور که در خور انقلاب است، این بودند که انقلاب کردند، بپاخاستند و از مجموعه آنها، این سیل خروشان دیکتاتور برافکن و استبداد و استعمار برافکن بوجود آمد. 🔹همینطور هم باید الان، به مردم کمک کرد تا سازندگی های کوچک بکنند و معطل آنکه حالا نقشه هایی کلی و هماهنگ کننده، برای کارهای ضربتی بوجود بیاوریم نشویم. 🔸آقایان[=بازرگان] اینطور فکر نمی کردند و فکر می کردند که حالا ما در یک شرایطی قرار داریم که می توانیم ملت را معطل کنیم، برای انجام اینکارها. من الان گفته ام در هر گوشه مملکت، هر کار خوبی که هست، جهاد باید کمک کند که انجام بگیرد. 🔹فلان جاده را می خواهند اسفالت بکنند، حالا این اسفالت ممکنست سه سال بیشتر دوام نیاورد، بگذارید بکنند. هم کار بوجود می آید و هم سه سال گردوغبار را مردم نمی خورند، حالا تا بعدا برای اسفالت زیر بنایی و اساسی آن انشاء الله مجددا کار خواهیم کرد. 🔸نباید معطل این حرفها بشویم. فلان روستا را میخواهند بسازند، در فلانجا میخواهند کشاورزی کنند، میخواهند در یک جایی یک دامداری کوچک ایجاد کنند، فلان خانه یا مدرسه را می خواهند بسازند، یا تعمیر کنند، بگذارید بکنند. حالا نباید صبر کنیم تا طرحش آماده شود و در یک مرکزی، مثلا مراکز شهر یا استان تصویب شود، بعد اعتبارش تامین شود. 🔹خلاصه اینها هیچکدام متناسب با روند انقلاب نیست. این اختلاف نظرها را داشتیم و از همین قبيل اختلاف نظرها در مورد مسائل داشتیم که متاسفانه در اینجا باید بگویم ، خیلی زیاد بوده است. ما که در فروردین ماه، از سفر کردستان برگشتیم، ایده هائی در مورد کردستان داشتیم. که گفتیم اگر عمل کرده بود، گمان می کنم که حالا اینجا نبودیم. 📚بهشتی اسطوره برجاودانه تاریخ، ج3، ص1037 🆔https://eitaa.com/TarikhDEF
❇️ اگر تقدیر زندگی در اختیار خودم بود... 🌱 حقیقتا جناب در کتاب شریف درّهای فراوانی را در کنار هم به زیبایی به نظم در آورده که حیف است از آنها بی بهره بمانیم. ایشان در روایتی به نقل از چنین نقل میکند: 🌱 از (ع) شنیدم که میفرمود: نزد (ع) رفتند و از او خواستند که از خداوند بخواهد که هرگاه ما اراده کردیم باران ببارد و هرگاه ما خواستیم باران نبارد یعنی عملا مادی و کاریمان به عهده خودمان باشد چرا که شغل آنها عمده بود. 🌱 حضرت نیز همین مسئله را از خداوند طلب میکند و خداوند نیز اجابت کرده و تقدیر امور را به دست میدهند. بنی اسرائیل بعد از اینکه مطلع شدند خداوند این قدرت را به آنها داده شروع به کشاورزی کرده و هرگاه نیاز به آب داشتند اراده باران میکردند و باران میبارید و هرگاه نیاز نداشتند اراده کرده و باران قطع میشد. 🌱 این امر موجب شد مزارع آنها همانند کوه ها و جنگل های پر درخت بزرگ بشود اما وقتی زمان درو و برداشت رسید چیزی نیافتند، انگار ظاهر مزارع پُربار نشان میداد اما در باطن محصولی نداده بود یا محصول خراب شده بود یا... . در هر صورت تلاش آنها بی نتیجه مانده بود. 🌱 آنها به حضرت (ع) شکایت کردند که خداوند این قدرت را به ما داد اما چرا چنین شد که کار ما بی محصول ماند و خدا به ما ضرر رسانید؟ حضرت نیز این مسئله را به خداوند عرضه داشت. خداوند نیز در پاسخ به موسی(ع) فرمود: 🌱 اینها از چه چیزی شکایت میکنند؟ من به اندازه ای خاص برای آنها باران مشخص و تقدیر نمودم ولی آنها راضی به تقدیر من نشدند و خواستند که خودشان تقدیر امورشان را به دست بگیرند و من نیز به خواست آنها عمل کردم و به خودشان واگذار کردم و اینگونه شد که میبینی لذا این چیزی که رخ داده نتیجه تقدیر خود آنهاست، نه من. 📚فروع کافی، ج5، ص262 📌پ.ن: راضی به تقدیر الهی بودن یکی از مهمترین مسائل اخلاقی و ملاکات دینی است که میتواند و مرتبه آنها نزد خداوند قرار گیرد. اساسا خداوند بنده اش را دچار امتحاناتی میکند تا ببینید که او چه مقدار تقدیرات اوست لذا لازم است همیشه از این زاویه به زندگی و عالم نگاه کنیم که خداوند طراح و پشت پرده اتفاقات زندگی ماست. اگر این شد آنگاه در نهایت رنج ها و مشکلات نیز به خواهیم رسید چون او میبیند و او چنین طراحی کرده است؛ همانگونه که نیز در گودال قتلگاه فرمود خدایا راضی به قضای تو هستم. البته این تذکر لازم است که باید مفاهیم دینی را دید لذا این نگاه نباید منجر به عدم تلاش و و و... بشود چرا که یکی از تقدیرات خداوند، اعطای به انسان ها بوده است. به همین دلیل است که نباید نتیجه کم کاری ها و بی تدبیری ها و خطاهای خود را به پای تقدیر الهی نوشت. 🆔https://eitaa.com/TarikhDEF
هدایت شده از بینش راهبردی
چهره لاوروف در سفر آخرش به ایران دیدنی بود. وقتی به روسها گفتیم حمله نظامی مستقیم به اوکراین کار درستی نیست و باید حساب شده تر پیش روید با تبختر گفتند چند روزه "کیف" پایتخت اوکراین را فتح میکنیم. آنها فکر میکردند، میتوانند از چند جهت با حمله برق آسا کیف را بگیرند ابتدا هم خوب پیش رفتند اما وقتی روی زمین آمدند با مانع بزرگی به نام جنگ شهری برخورد کردند که به خاطر فقدان تجربه با تلفات سنگین مواجه می شدند و تلفات غیرنظامیان نیز بالا می رفت. که هر دوی اینها در تثبیت روایتهای غربی ضد روسها موثر بود. حال روسها و پوتین متوجه شدند، باید به کسی اتکا کنند که استاد جنگ های هدفمند شهری با کمترین تلفات مردمی است موشکها و پهپادهای ما برای این منظور است و چهره لاوروف دیدنی بود وقتی که درخواست کمک و خرید پهپادهای ما را داشت! دنیا باید بداند پیشران نظم آینده حتی در سخت افزار هم ما هستیم و این قدرت نرم افزاری و سخت افزاری را از انقلاب اسلامی و درایت امامین انقلاب داریم با کانال همراه باشید. http://eitaa.com/joinchat/2579496960C994bde62e8
❇️ علی(ع) و فضائل غیر قابل انکارش 🔹 در (ج42،ص116) به نقل از حارث بن مالک چنین میگوید: وارد شده و نزد رفته و از او پرسیدم درباره علی فضیلتی شنیده ای؟ سعد به وجود پنج ویژگی برای علی(ع) شهادت میدهد و میگوید اگر من یکی از آنها را داشتم، برایم از اینکه در دنیا عمر (ع) را داشته باشم، دوست داشتنی تر بود و بعد شروع به شمردن آن فضیلت ها میکند: 1️⃣ اول آنکه پیامبر خدا را به همراه به سوی مشرکان قریش فرستاد و او یک روز و شب در راه بود تا اینکه به علی(ع) فرمود دنبال ابوبکر برو و سوره را از او بگیر و خودت ابلاغ کن و ابوبکر را نزد من برگردان. وقتی ابوبکر برگشت از پیامبر پرسید ماجرا چیست؟ آیا چیزی درباره من نازل شده؟ حضرت فرموید خیر اما برای ابلاغ مطلبی، یا باید خودم ابلاغ کنم یا کسی که از من باشد[و تو از من نیستی اما علی از من است]. 2️⃣ دوم آنکه با در مسجد مینشستیم تا اینکه یک روز گفته شد از این به بعد غیر از و همه باید از مسجد خارج شوند و ما نعلین کشان از مسجد خارج شدیم. صبح [عموی حضرت] به پیامبر فرمود چرا عموها و یارانت را بیرون کردی و این جوان را در مسجد ساکن کردی؟ حضرت فرمود من شما را بیرون نکردم بلکه این فرمان خداست. 3️⃣ سوم آنکه پیامبر، و را به فرستاد اما کار پیش نرفت تا اینکه فرمود فردا پرچم را به دست کسی میدهم که خدا و پیامبرش را دوست دارد و خدا و پیامبرش نیز او را دوست دارند. روز بعد با اینکه علی چشم درد داشت، با آب دهانش به چشمان او زد و چشم او خوب شد و پرچم را به دست او داد و او پیروز شد. 4️⃣ چهارم آنکه در روز ، پیامبر همه را نگه داشت و دستان علی را بالا برد به طوری که سفیدی زیر بغلش پیدا شد و سه بار گفت: «من کنت مولاه فعلی مولاه» 5️⃣ پنجم آنکه پیامبر سوار بر شترش به قصد جنگ از شهر خارج شد و علی را به همراه خود نبرد. این را دلیل بر ناشایستگی علی و عدم رضایت و توجه پیامبر به او دانستند اما پیامبر همه مردم را جمع کرد و فرمود: یا علی! نسبت تو به من همانند نسبت به است، جز آنکه بعد از من دیگر پیامبری نداریم. 📌 پ.ن: افراد کثیری از صحابه و غیر صحابه ولایت و امامت حضرت امیر(ع) را نپذیرفتند اما شاید به جرئت بتوان گفت با این حال، همه یا عمده آنها منکر فضائل علی(ع) نبودند، چه اینکه در نقل های متعددی این گزارش ها به دست ما رسیده است که می توان درباره آن کتاب ها نوشت. سعدبن ابی وقاص یکی از آن افراد است، کسی که از صحابه پیامبر بود، فرماندهی سپاه اسلام در را به عهده داشت اما در زمان خلافت حضرت در ابتدا با ایشان بیعت نکرد و وقتی هم که بیعت کرد در جنگ های حضرت حاضر نشد و با او همراهی نکرد. پسر او، نیز فرماندهی سپاه دشمن در کربلا را به عهده داشت. اما همین شخصیت نمی تواند منکر فضائل حضرت بشود، چون روز و شب این فضائل را به چشمان خود دیده است، فضائلی که یکی دو تا هم نیستند و بعضی از آنها به تواتر نقل میشده لذا اساسا قابل انکار نبوده اند. یکی از دلایلی که باعث شد این چنین افرادی در عین قبول فضائل حضرت اما امامت و ولایتش را قبول نکنند، آنها بود که در روایات نیز به آن اشاره شده. اگر همین گزارش سعد را به دقت بخوانید، حس حسادت از سر و روی آن می بارد. در نقل دیگری آمده وارد مدینه شد و به سعد گفت چرا ما را در حقمان در برابر باطل یاری نمیکنی اما سعد پاسخ داد از پیامبر شنیدم که می فرمود: «على با حق است و حق با على است، هر جا كه باشد.» معاویه در پاسخ میگوید: هیچگاه نزد من مانند امروز شایسته ملامت نبودی. سعد میگوید چرا؟ معاویه پاسخ میدهد: چون اگر من این سخن را از پیامبر شنیده بودم تا زمان مرگم همواره میشدم. البته معاویه هم حق را درباره علی(ع) می دانست اما چه بسا حسادت او نسبت به حضرت از حسادت سعد بیشتر هم بود. 🆔https://eitaa.com/TarikhDEF
❇️ آیا اسلام نظامات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی خاص خودش را دارد؟ « از هنگام ظهورش متعرض نظامهاى حاكم در جامعه بوده و خود داراى سيستم و نظام خاص و و بوده است كه براى تمامى ابعاد و شئون زندگى فردى و اجتماعى قوانين خاصى وضع كرده است و جز آن را براى سعادت جامعه نمى‏پذيرد. مذهب اسلام همزمان با اينكه به انسان مى‏گويد كه خدا را عبادت كن و چگونه عبادت كن؛ به او مى‏گويد و روابط خود را با ساير انسانها بايد چگونه تنظيم كنى، و حتى‏ جامعه اسلامى با ساير جوامع بايد چگونه روابطى را برقرار نمايد. هيچ حركت و عملى از فرد و يا جامعه نيست مگر اينكه مذهب اسلام براى آن حكمى مقرر داشته است.» 📚 صحیفه امام، ج5، ص389 🆔https://eitaa.com/TarikhDEF
❇️ سیاست علوی و سیاست اُموی «آن مردك[؛ رئیس وقت سازمان اطلاعات و امنیت پهلوی] وقتى كه آمد [در زندان] پيش من، من بودم و آقاى . گفت:. عبارت از ، و ... خلاصه است و اين را بگذاريد براى ما!. راست هم مى‏گفت، اگر سياست عبارت از اينها است مخصوص آنها مى‏باشد. اسلام كه سياست دارد، مسلمانان كه داراى سياست مى‏باشند، ائمه هدى عليهم السلام كه «» هستند غير از اين معنايى است كه او مى‏گفت. او مى‏خواست ما را اغفال كند. بعد رفت در روزنامه اعلام كرد. تفاهم شده كه روحانيون در سياست دخالت نكنند!. ما هم بعد از آزادى رفتيم سر منبر تكذيبش كرديم، گفتيم دروغ گفته است، اگر خمينى يا ديگرى چنين حرفى بزند بيرونش مى‏كنيم. [امام 21 فروردین43 چنین گفته بود: يك نفر از اشخاصى كه ميل ندارم اسمش را بياورم، گفت آقا سياست عبارت است از دروغ گفتن، خدعه، فريب، نيرنگ، خلاصه است! و آن را شما براى ما بگذاريد! چون موقعْ مقتضى نبود نخواستم با او بحثى بكنم. گفتم: ما از اوّل وارد اين سياست كه شما مى‏گوييد نبوده‏ايم. امروز چون موقع مقتضى است، مى‏گويم‏ اسلام اين نيست. . اسلام را بد معرّفى كرده‏اند. از اسلام سرچشمه مى‏گيرد. من از آن آخوندها نيستم كه در اينجا بنشينم و تسبيح دست بگيرم؛ من نيستم كه فقط روزهاى يكشنبه مراسمى انجام دهم و بقيه اوقات براى خودم سلطانى باشم و به امور ديگر كارى نداشته باشم. پايگاه اينجاست.] اينها از اول در ذهن شما وارد كردند كه سياست بمعنى دروغ گويى و امثال آن مى‏باشد تا شما را از امور مملكتى منصرف كنند و آنها مشغول كار خودشان باشند و شما هم مشغول باشيد، شما اينجا بنشينيد «خلد اللَّه ملكه» بگوئيد و آنها هم هر كارى كه دلشان مى‏خواهد بكنند، هر گونه هرزگى كه مى‏خواهند بكنند. البته خودشان بحمد اللَّه اين فهم ها را ندارند ولى اساتيد و كارشناسانشان اين نقشه ها را كشيده‏اند كه از 300 سال پيش در ممالك شرق نفوذ كردند و از همه جهات اين ممالك اطلاع دارند اين برنامه را درست كردند. بعدها نيز و غير آنها با انگليس ها همراه و متفق شدند و در اجراى اين برنامه شركت كردند. من در همدان بودم كه يكى از طلبه هاى ما كه مرد فاضلى بود از لباس خارج شده ولى اخلاقش محفوظ بود ورقه بزرگى را به من نشان داد كه در آن به رنگ سرخ علامت گذاريهائى شده بود، به طورى كه مى‏گفت اين علامتهاى سرخ مال مخازن زير زمينى بود كه در ايران وجود دارد و كارشناسان خارجى كشف كرده بودند! كارشناسان خارجى روى كشور ما مطالعه كردند همه مخازن زير زمينى ما را كه كجا طلا دارد، كجا مس دارد و نفت و ... دست آوردند، روحيه افراد ما را هم سنجيدند كه چطورى است و ديدند تنها چيزى كه نمى‏گذارد نقشه‏هايشان عمل گردد و در مقابلشان سد مى‏باشد و است. آنان را ديدند كه بر اروپا سلطه پيدا كرد و دانستند كه اسلام واقعى مخالف با اين بساط است. نيز دست آوردند كه روحانيون واقعى را نمى‏توانند تحت نفوذ خود درآورند و در فكرشان تصرف كنند. لذا از روز اول كوشيدند كه اين خار را از سر راه سياست خود بردارند و اسلام را كوچك و روحانيت را ضايع كنند با تبليغات سوء اين كار را هم كردند، به طورى كه امروز اسلام در نظر ما بيش از 4 تا مسأله نيست! از طرفى بر آن شدند كه فقها و علماء اسلام را كه رأس جمعيت هاى اسلامى قرار دارند با تهمت، يا به وسائل ديگر لكه دار و ضايع نمايند. آن شخص بسيار بى آبرو كه عامل استعمار است در كتابش نوشته ششصد نفر از علماى نجف و ايران بودند! ... خيلى مايل است كه همه علما را جيره خوار خودش معرفى كنند تا علماى اسلام را در ميان مردم بدنام ساخته مردم را از آنان رو گردان و منصرف كنند.» 📚ولایت فقیه امام خمینی، ص140 🆔https://eitaa.com/TarikhDEF
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸دعوای شرق و غرب در اوکراین و اهمیت ویژۀ آن🔸 الان در روس‌ها می خواهند قسمت شرقی را حفظ کنند، هم می خواهد این قسمت را به خودش ملحق کند. نظامی‌هایشان به کمک پول آمریکایی‌ها، توی خیابانهای این قسمت شرقی هستند. روس‌ها هم موشک‌های قاره پیمایشان را دارند مجهز می کنند. این شرایط را امام صادق (علیه السلام) در هزار سیصد سال قبل گفته! تمام آنچه امروزه دارد واقع می‌شود مو به مو اینها را گفته. [که ائمه فرموده اند] دارد واقع می شود. گفته یمنی‌ها قیام می کنند. آنها از کشور خودشان هم خارج می‌شوند و به سمت شمال (عربستان) می‌آیند. آثارش را ما داریم می‌بینیم. این جریانات تکفیری، وارد عراق می شوند. وارد شام می شوند. فردا، پس فردا وارد اردن هم می شوند. اینها دارد مو به مو اتفاق می‌افتد. اوج این دعواهای داعش و دیگران، از دعوای شرق و غرب خواهد بود. این روزها همۀ این علامات را می‌بینیم. [مرحوم] آقای بهلول به من گفت که یک روزی آمریکا به پنجاه ایالتِ تکه تکه تقسیم می شود. حالا ممالک متحده است، می شود ممالک متفرقه! و عیناً همین طوری که سر روسها آمد، سر آنها هم می آید. قبل از پیروزی انقلاب، آقای بهلول آمده بود خرمشهر. دوستی، مهمانی اش کرده بود. به رفیقش گفت که خانه‌ات را در خرمشهر بفروش. گفت خانه‌ام خوب است، چطور؟ گفت: همین که به تو گفتم. این آقا چون خیلی معقتد بود به آقای بهلول، خانه اش را فروخت و رفت اصفهان خانه گرفت. بعد از پیروزی انقلاب وقتی عراق به خرمشهر حمله کرد و آن را گرفت، آن موقع فهمید آقای بهلول چه می گفت! خب حالا ما می بینیم این آثار و علائم را. حداقلش این است که یک اظهار ادبی به آقا بکنیم که وقتی آقا می‌آید، اگر بگوید شما وقتی من غایب بودم چه کردید، رویمان بشود که به ایشان بگوییم اقلاً در روز جمعه، یک برای شما کردیم. ای زدیم. همین رهبر بزرگوارتان، هرچه کمک به ایشان بکنید، کمک به امام زمان (ع) است. این جور نباشد که ایشان کسی را تقویت کند، اما شما تضعیفش کنید. نکنید این کار را. اینها بچگی است. همین [اطاعت از رهبری]، عبادت است. به امام زمانت هم می توانی بگویی ما حرف این آقا را به عنوان نائبت، هرچه گفت انجام دادیم. . (تاریخ سخنرانی: 1393/11/17. بعد از دعای ندبه) @haerishirazi
❇️ مهندسی دنیا توسط دین 🔹شاید بتوان قسمت سخنرانی دیروز را این بخش دانست: ➕«نقطه‌ مرکزی و اساسی هویت عبارت است از تفکیک میان دین و پیشرفت. جمهوری اسلامی درست همین مرکز را نشانه گرفته و شلیک کرده و به هدف زده! خب عصبانی‌اند دیگر. نمی‌تواند این را تحمل کند. هر روز به فکر این است که یک ضربه‌ای بزند.» 🔸مسئله اصلی، تقابل و و به تعبیری ایران و امریکاست. تا قبل از انقلاب اسلامی ایران، تمدن غرب سه مدل برای اداره دنیا ارائه داده بود: 1. مدل 2. مدل 3. مدل . 🔹دو مدل اول به مرور به شکست انجامید و نتوانست خود را به عنوان مدلی برتر به جهان بقبولاند اما مدل لیبرالی روز به روز در حال گسترش بود تا اینکه انقلاب اسلامی ایران به وقوع پیوست و اساسا یک مدل جدیدی برای اداره دنیا مطرح کرد: یا به تعبیر دیگر . 🔸وجه مشترک و دال مرکزی سه مدل غربی، تفکیک میان دین و پیشرفت بود اما در مدلی که برای اداره دنیا ارائه داد، نقطه محوری اش بود. همان چیزی که رهبر انقلاب از آن تعبیر به میکنند: ➕« در مكتب امام بزرگوار ما، رابطه‌ى دين و دنيا است؛ يعنى همان چيزى كه از آن به مسئله‌ى دين و سياست و دين و زندگى هم تعبير ميكنند... دنيا ميدان اساسىِ وظيفه و مسئوليت و رسالت دين است. دين آمده است تا در اين صحنه‏ى عظيم و در اين عرصه‏ى متنوع، به مجموعه‏ى تلاش انسان شكل و جهت بدهد و آن را هدايت كند. دين و دنيا در اين تعبير و به اين معناى از دنيا، از يكديگر تفكيك‏ناپذيرند... دنيا هم بدون و بدون دست خلاق و سازنده‏ى دين، دنيايى خواهد بود تهى از معنويت، تهى از حقيقت، تهى از محبت و تهى از روح... در چنين صحنه‏يى، آنچه مى‏تواند را بر عهده بگيرد، جز دين چيز ديگرى نيست... دين و دنيا در منطق امام بزرگوار ما مكمل و آميخته و درهم‏تنيده‏ى با يكديگر است و قابل تفكيك نيست. اين، درست همان نقطه‏يى است كه از آغاز حركت امام تا امروز، و خصومت و عناد را از سوى و برانگيخته است؛ كسانى كه زندگى و حكومت و تلاش و ثروت آن‏ها مبتنى بر حذف دين و اخلاق و معنويت از جامعه است.» 14/3/84 🔹رهبر انقلاب در مورد چنین میگویند: ➕«ما به بركت اسلام يك را به دنيا پيشنهاد كرده‌ايم؛ نه راه در اقتصاد و تبعات اقتصاد، نه راه غرب با تبعات و خصوصيّاتى كه دنبالش هست؛ يك راه سوّمى ما داريم، اين راهى كه امروز كشور ما دارد ميرود، راه سوّمى است. البتّه ما در آرايه‌هاى گوناگونِ اين راه يك قدرى كرده‌ايم، كرده‌ايم لكن وقت زيادى نيست. چهل سال، زمان زيادى براى حركت يك نظام و رسيدن به يك تمدّن نيست. كشورهاى غربى كه امروز مثلاً يك تمدّن جاافتاده‌اى دارند، چهار قرن، پنج قرن، با مشكلات دست و پنجه نرم كردند؛ چهل سال، زمان زيادى نيست. ما كم‌كارى داريم در اين زمينه‌ها، منتها ميتوانيم اين راه سوّم را درست معرّفى كنيم، درست مشى كنيم، درست حركت كنيم و با عمل خودمان، با سخن منطقى خودمان، دلهايى را جذب كنيم به اين سمت، به اين راه - نه حالا لزوماً به خودمان يا به كشور خودمان - به اين حركت عظيم مهمّى كه ميتواند براى بشريّت سودمند باشد و از نفوذ فرهنگ غربى كه روزبه‌روز دارد منحطتر ميشود، نجات بدهيم كشورها را.» 17/7/98 ➕«امام با انقلاب اسلامى و با تشكيل جمهورى اسلامى راهِ ميانه‌ى و را ترسيم كرد. ملّتها تصوّر ميكردند يا بايد عقب‌مانده بمانند يا بايد غرب‌زده شوند. امام نشان دادند كه نه يك راه مستقيم، يك وجود دارد كه انسان اسير غرب هم نشود، غربزده هم نشود؛ امّا راهِ ترقّى و و تعالى را طى كند.» 14/3/87 🔸اساسا برای جهانیان را میتوان همین مسئله دانست و به خاطر همین نکته بود که مکتب امام توانست را رقم بزند. نقطه اساسی چالش ما و غرب به همین مسئله بر میگردد. توجه به این نکته در تحلیل حوادث روز مسئله ای کلیدی است که تحلیل ها را متفاوت میکند اما متاسفانه بخشی از سیاستمداران و نخبگان ما اساسا تهی از چنین نگاهی هستند لذا خروجی تحلیلشان چیز دیگری میشود. 🆔https://eitaa.com/TarikhDEF
👓 آیت الله بهاءالدینی (رحمةالله علیه) میفرمودند که اطعام و غذای در مجالس روضه و محافل معنوی، خود اطعام دارد، نه طریقیت! ❗️ لذا ایشان به داشتن مجالسشان تاکید میکردند، و در مجلس ختم صلواتشان حتما اطعام داشتند. 💬 استاد عابدینی حفظه‌الله @HozeTwit
❇️ حسین(ع) و ماجرای دعوت از بصریان(بخش اول) 🔹 که میرسد، همیشه برایمان از میگویند، اما خوب است مقداری هم به نوع تعامل دیگر قبایل با مسئله بپردازیم. هم پیش از شروع نهضت و هم هنگام شروع نهضت، افراد، گروه ها و قبائل مختلفی را برای پیوستنشان به این حرکت دعوت کردند، از جمله اهل بصره را. در ادامه اندکی به نوع تعامل خواهیم پرداخت. 🔸حضرت نامه دعوت را توسط به پنج قبیله بصره و بزرگان آن فرستاد. حضرت در نامه فرموده بود: رَدای خلافت ازآنِ ما بود اما دیگران از ما گرفتند و ما هم به آن تن دادیم تا موجب و نشود. شما را به و دعوت میکنم که امروز سنت رسول الله از میان رفته و ها زنده شده. اگر از فرمانم پیروی کنید شما را به و سبیل رشاد هدایت میکنم. 🔹یکی از آن سران، بود، کسی که از صحابی امیرالمومنین(ع) بشمار میرفت و در جنگ فرماندهی بخش کوچکی از سپاه حضرت را به عهده داشت. حضرت او را والی و حاکم شهر فارس کرد اما او در خیانت کرد و بخشی از آن را برای خود برداشت. حضرت نیز به او چنین می نویسد: ➕«خوبى پدرت، مرا درباره تو فريب داد. گمان مى‌كردم تو از شيوه و رفتار او پيروى مى‌كنى؛ امّا آن گونه كه از تو به من رسيده، را رها نمى‌كنى، گرچه به دينت آسيب رسانَد، و به سخن خيرخواهان، گوش فرا نمى‌دهى، هرچند خالصانه خيرخواهى كنند. به من خبر رسيده كه كارهاى بسيارى را بر زمين مى‌گذارى و براى سرگرمى و تفريح و صيد، بيرون مى‌روى و در ثروت خداوند، نسبت به باديه‌نشينان قبيله‌ات گشاده‌دستى مى‌كنى، گويا توست. به خدا سوگند، اگر اين گزارش‌ها درست باشد، شتر قبيله‌ات و بند كفش‌هايت از تو بهترند. خداوند، لهو و لعب را نمى‌پسندد و خيانت به مسلمانان و تباه كردن كارهاى آنان، خداوند را به خشم آورَد، و كسى كه چنين است، شايسته نيست كه با او مرزها پاسدارى شود و ثروت‌هاى عمومى، گردآورى گردد و امين اموال مسلمانان قرار گيرد. هر گاه نامه‌ام به تو رسيد، نزد من بيا» 🔸منذر به می آید و حضرت او را به پرداخت غرامت محکوم و زندانی میکند اما چندی بعد با و شفاعت (که از بهترین صحابه حضرت و از بزرگان قبیله منذر بود) آزاد میشود، البته پس از آن كه او را قسم داد و او هم قسم ياد كرد كه ندارد. این ماجرای تاریخی پر از عبرت ها برای امروز ماست، از عده ای و عدم توجه منذر به آنها تا نوع تعامل حضرت با او، از وساطت صعصعة تا پذیرش آن توسط حضرت... 🔹خب حالا این صحابی امیرالمومنین(ع) چگونه با دعوت فرزندش سیدالشهدا تعامل میکند؟ او این مسئله را به که حاکم وقت بود اطلاع میدهد چون دخترش همسر عبیدالله بود و میترسید این نیرنگ و شگرد او برای گرفتن (ع) باشد. عبیدالله نیز فرستاده و سفیر حسین را گردن میزند. کار به جایی رسید که حتی براساس برخی گزارشات وقتی عبیدالله والی کوفه شد، یکی از همراهان او به کوفه همین جناب منذر بوده است. 🔸جالب است که همین منذر پیش از ماجرای کربلا یک وقت سیدالشهدا را دید و به ایشان گفت: خدا مرا فدايت كند، اى فرزند پيامبر خدا! در چه حالى هستى‌؟ حضرت هم فرمود: «...از _اين_امّت، آن است كه اگر آنان را فرا بخوانيم، اجابتمان نمى‌كنند و اگر آنها را وا گذاريم، به وسيلۀ غير ما هدايت نمى‌يابند»، اما با این حال او همچنان اصرار داشت مسیر دیگری را دنبال کند. 🔹جالب تر آنکه در گزارش دیگری خود جناب منذر نقل کرده در جنگ وقتی با حضرت امیر(ع) وارد بصره و مکانی به اسم «» شدیم، حضرت توقّف كرده و چهار ركعت نماز خوانده و گونه‌هايش را به خاك ساييد و اشك‌هايش با خاك، عجين شد. سپس دست‌هايش را بلند كرد و چنین دعا فرمود: «بار خدايا! ...اين، بصره است. از تو خيرهايش را مى‌خواهم و از شرّش به تو پناه مى‌بَرَم... بار خدايا! اين گروه، اطاعت مرا كنار نهادند و بر من ستم كردند و بيعتم را شكستند. بارخدايا! خون مسلمانان را خودت حفظ كن. 📌منذر، هم ندای عدم اطاعت مردم از امامشان را از لسان سیدالشهدا شنید و هم از لسان امیرالمومنین اما باز خود نگرفت و مطیع امامش نشد. آیا این ماجرا برای امروز ما عبرتی دارد؟ 📚تمامی استنادات تاریخی از دو کتاب دانشنامه امیرالمومنین(ع) و امام حسین(ع) نشر دارالحدیث می باشد که به دلیل تعدد استنادات صفحات ذکر نشده. ➕بخش دوم: https://eitaa.com/TarikhDEF/134 ➕بخش سوم: https://eitaa.com/TarikhDEF/138 ➕بخش چهارم: https://eitaa.com/TarikhDEF/144 🆔https://eitaa.com/TarikhDEF
❇️ به عمق ها توجه کنید... من به شما برادران و خواهران عزيز- كه فرزندان من هستيد- مؤكداً توصيه مى‏كنم كه به توجه كنيد و آن را بطلبيد؛ از هم دست نكشيد. اين خطاست كه كسى خيال يا توهم كند كه بايد را درست كرد، ظاهر مهم نيست؛ نخير، همين ظاهر، انسان را به وادى‏هاى گوناگونى مى‏كشاند. ، ظاهر اسلامى، پايبندى به تعبد دينى، همين مجالس دعا، همين مجالس توسل به ائمه (عليهم‏السّلام) لازم است؛ منتها همه‏ى اين‏ها را با همراه كنيد. در مجلس روضه‏خوانى و سينه‏زنىِ بسيج وقتى شعر خوانده مى‏شود، بايد با معنا، با مضمون، جهت‏دار و همراه با درس باشد. وقتى در آنجا سخنرانى مى‏شود، بايد در جهت و انديشه باشد. وقتى نماز جماعت مى‏خوانيد، نماز شما بايد همراه با توجه به پروردگار و خشوع در مقابل او باشد. وقتى اعتكاف مى‏كنيد، وقتى روزه مى‏گيريد، وقتى اجتماعات مذهبى تشكيل مى‏دهيد، بايد همراه با توجه به خداى متعال و همراه با اخلاص باشد. اين‏هاست. اگر اين نباشد، همان چيزى بر سر انسان خواهد آمد كه ديديد بر سر عده‏يى آمد. عده‏يى در اول انقلاب خيلى تند و داغ و پُرشور بودند، اما متأسفانه فكر دينى آن‏ها عمق نداشت؛ با اولين باد سردى كه از طرف تبليغات دشمنان آمد، برگ و بار انقلابيشان ريخت و جوشش انقلابيشان تمام شد! بعضى‏ها اين طرف غلتيدند. من يك‏وقت به يكى از اين آقايان گفتم كه شماها اوايل انقلاب در زمينه‏ى مسائل اقتصادى بوديد و ما از تندروى‏هاى چپ‏گرايى شما را منع مى‏كرديم؛ اما الآن شما رفته‏ايد منتهااليه جهت مقابل، و شده‏ايد ! ما همان جايى كه قبلًا بوديم، ايستاده‏ايم و باز شما را از تندروى‏هاى راست‏گرايانه منع مى‏كنيم! اين به‏خاطرِ است؛ به اين دليل است كه و فكرى وجود ندارد. كسى كه ريشه‏ى اعتقادى دارد، براساس اعتقادش حركت مى‏كند و در ميدان‏هاى گوناگون مى‏ايستد. اگر جبهه است، مى‏رود شهيد يا جانباز مى‏شود و با رنج دائمِ بدنى و با ملامت‏ها مى‏سازد. اگر هم از جبهه برمى‏گردد، ايمان خود را در ميان تندبادهاى گوناگون حفظ مى‏كند؛ اين است. ما از اين‏گونه آدم‏هاى متكى به عمق هم كم نداريم. بعضى هم نه؛ متكى به عمق نبودند. بنابراين بايد به تفكر اسلامى و تفكر بسيجى عمق داد. بسيجى عدالت‏طلب است. فقط اين نيست كه انسان شعار عدالت‏طلبى بدهد؛ نه، بايد اين را واقعاً بخواهد. عدالت‏طلبى به اين نيست كه انسان رودرروى كسى بايستد و بگويد تو عدالت‏طلب نيستى؛ نه، اين، سازوكار دارد. بايد جامعه به نقطه‏يى برسد كه سياست‏هاى عدالت‏طلبانه در آن طراحى شود و دستگاه اجرايى طورى باشد كه فرصت عملياتى شدن و اجرايى شدن پيدا كند؛ و الّا خيلى سياست‏هاى عدالت‏طلبانه هم مطرح مى‏شود؛ اما سازوكار، آدم‏ها، مهره‏ها، قلم‏به‏دست‏ها و امضاكننده‏ها يا علاقه ندارند، يا اعتقاد ندارند، يا همت ندارند، يا حال و حوصله ندارند، يا از همان قبيلِ «برو بابا دلت خوشه» است؛ لذا كارها متوقف و لنگ مى‏ماند؛ بنابراين آنجاها را بايد اصلاح كرد. براى رسيدن به هر آرزوى بزرگ و هر هدف والايى، سازوكارى وجود دارد؛ اين سازوكار را بايد جوانِ هوشمندِ فرزانه‏ى دانشجو پيدا كند. 📚 آیت الله خامنه ای، بیانات در دیدار دانشجویان بسیجی، 5/3/84 🆔https://eitaa.com/TarikhDEF