📜حکایت شاعران طامع💵
#لطایفالطوائف
#فخرالدین_علیصفی
#خواندنیهای_ادب_فارسی
شاعری در مدح خواجهای بخیل قصیدهای بگفت و بر [ا]و خواند، هیچ صله نداد. يکهفته صبر کرد و اثری ظاهر نشد. قطعهی تقاضایی* بگفت و بگذرانید، خواجه التفات ننمود. پس از چند روز هجو کرد، خواجه بهروی خود نیاورد. شاعر بیامد و بر در خانهی او بنشست.
چون خواجه بیرون آمد و او را چنان دید، گفت: «ای شوخچشم بیحیا! مدح گفتی هیچت ندادم، قطعهی تقاضا آوردی پروا نکردم، هجو کردی بهروی خود نیاوردم، دیگر به چه امیدی اینجا نشستهای؟»
گفت: «بدان امید که بمیری و مرثیهات نیز بگویم!» خواجه بخندید و او را صلهای نیکو بخشید.
🔸نظیر:
بزرگوارا در انتظار بخشش تو
نمانده است مرا بیش ازین شکیبایی
سه شعر رسم بود شاعران طامع را
یکی مدیح و دوم قطعهی تقاضایی
اگر بداد ثنا و اگر نداد هجــا
ازین سهگانه دو گفتم دگر چه فرمایی؟
(دیوان کمالالدین اصفهانی. صفحه۴۱۳)
* قطعه شعری که بهوسیلهی آن، مادح از ممدوح صله یا زمینی خواهد.
🖇🖇🖇
منبع:
(خواندنیهای ادب فارسی.علیاصغر حلبی.صفحه۶۵)
#فلسفه_طنز
#طنز_و_اخلاق
#لطایف_الطوائف
#علی_اصغر_حلبی
#شگردهای_طنزپردازی
#فخرالدین_علی_صفی
#معرفی_طنزپردازان_ایرانی_و_آثارشان
#حکایات_حکیمانه_و_کوتاه_نوشتهای_طنز
🆔 ایتا : @tarzetanz
🆔 تلگرام : @tarzetanz
🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan