📝 گفتگوی دو بیوه 🤷♀🤦♀
#نظامی_گنجوی
#علی_اصغر_حلبی
دو بیوه به هم گفتوگو ساختند
سخن را به طعنه درانداختند
یکی گفت: «کز زشتی رویِ تو
نباشد کسی در جهان شویِ تو»
دگر گفت: «نیکو سخن راندهای
تو در خانه از نیکویی ماندهای!»
📎📎📎
منبع:
(طنز و شوخطبعی در ایران و جهان اسلام. علیاصغر حلبی. صفحه۶۸۹)
#طنز_و_اخلاق
#خوانش_اشعار_طنز
#شگردهای_طنزپردازی
#رویداد_های_طنز_روز
#بزرگداشت_حکیم_نظامی_گنجوی
#معرفی_طنزپردازان_ایرانی_و_آثارشان
@tarzetanz
📝معنا و مفهوم واژه «مُهمَل»✏️
#دکتر_علیاصغر_حلبی
#تاریخ_طنز_و_شوخطبعی_در_ایران_و_جهان_اسلام
مُهمَل (=Of no signification ): در لغت، فروگذاشته شده یعنی متروک و بیکار (غیاث). و در اصطلاح اهل معانی و علمای اصول: اَلْمُهْمَلاتُ هي الألفاظ الغير الدَّالّة عَلَى مَعْنى بِالوَضْع = مُهْمَلات الفاظی است که از روی وضع بر معنی یا معانییی دلالت نداشته باشد (جرجانی، تعریفات، ۲۱۳). المُهْمَلُ : اسمٌ مَفْعُولٍ يُقال «أَمْرٌ مُهْمَلٌ» اى متروک، و من الكلام خلاف المستعمل (مانند شکطَخ مقلوب خطکش)، وَ مِنَ الحروف: خلاف المعجم (حروف بینقطه مانند ر، س، ک) (لسان).
و در متون قدیم فارسی «مُهمل گذاشتن» به معنی غافل شدن، فروگذاردن، رعایت نکردن بکار میرفته است. خواجه نصیر طوسی آرد (اخلاق ناصری، ۷۴، چاپ مینوی-حیدری) « ... او را مستحق کرامات بزرگ شمرند، بل گویند او (یعنی مُعْرِضِ از دنیا) وليّ خدا و صفی اوست و در میان خلق از او فریشته سیرتتر و بزرگوارتر شخصی نیست، و چون او را بینند از تواضع و خضوع دقیقهیی مهمل نگذارند، و خویشتن را با اضافتِ با او از جملهی اشقیا شمرند.»
ولی امروز مُهمَل را به معنی «مزخرف و یاوه و غیرجدّی و هزلی» بکار میبرند که با معنی لغوی آن نیز بیارتباط نیست. چنانکه میگویند «مهمل مگوی» یا «مُهمل میگوید»
یا «به مُهملات او اعتنا نباید کرد».
🖇🖇🖇
منبع:
(تاریخ طنز و شوخطبعی در ایران و جهان اسلام. علیاصغر حلبی. صفحه۱۶۷)
#تئوری_طنز
#فلسفه_طنز
#علی_اصغر_حلبی
#یادداشت_ها_و_مقالات
#بررسی_واژگان_مهم_در_حوزه_طنز
#تاریخ_طنز_و_شوخطبعی_ایران_و_جهان_اسلام
🆔 ایتا : @tarzetanz
🆔 تلگرام : @tarzetanz
🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
📜با این خری راست گفتی✍
#علی_اصغر_حلبی
#تاریخ_طنز_و_شوخطبعی_ایران_و_جهان_اسلام
چنین گویند که عمرولیث به یک چشم نابینا بود. چون امیرِ خراسان شد، روزی رفت که گوی زند. او را سپهسالاری بود نامش اَزهرِ خر. این ازهرِ خر بیامد و عنان او را بگرفت و گفت: نگذارم که تو گوی زنی و چوگان بازی!
عمرولیث گفت: چون است که شما گوی زنید و روا دارید، و چون من گوی زنم روا ندارید؟
ازهر گفت: از بهر آنکه ما را دو چشم است، اگر گوی در چشم ما افتد از یک چشم کور شویم و یک چشم بماند که بدو جهانِ روشن ببینیم، و تو یک چشم داری، اگر اتفاق بد را یک گوی بدان چشم تو افتد، امیری خراسان را بدرود باید کرد!
عمرولیث گفت: با این خری راست گفتی، پذیرفتم که تا من زنده باشم گوی نزنم.
🔗🔗🔗
منبع:
(تاریخ طنز و شوخطبعی در ایران و جهان اسلام.علیاصغر حلبی.صفحه۱۸۸-۱۸۹)
#فلسفه_طنز
#طنز_سیاسی
#طنز_و_اخلاق
#شگردهای_طنزپردازی
#معرفی_طنزپردازان_ایرانی_و_آثارشان
#حکایات_حکیمانه_و_کوتاه_نوشتهای_طنز
🆔 ایتا : @tarzetanz
🆔 تلگرام : @tarzetanz
🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
📜حکایت شاعران طامع💵
#لطایفالطوائف
#فخرالدین_علیصفی
#خواندنیهای_ادب_فارسی
شاعری در مدح خواجهای بخیل قصیدهای بگفت و بر [ا]و خواند، هیچ صله نداد. يکهفته صبر کرد و اثری ظاهر نشد. قطعهی تقاضایی* بگفت و بگذرانید، خواجه التفات ننمود. پس از چند روز هجو کرد، خواجه بهروی خود نیاورد. شاعر بیامد و بر در خانهی او بنشست.
چون خواجه بیرون آمد و او را چنان دید، گفت: «ای شوخچشم بیحیا! مدح گفتی هیچت ندادم، قطعهی تقاضا آوردی پروا نکردم، هجو کردی بهروی خود نیاوردم، دیگر به چه امیدی اینجا نشستهای؟»
گفت: «بدان امید که بمیری و مرثیهات نیز بگویم!» خواجه بخندید و او را صلهای نیکو بخشید.
🔸نظیر:
بزرگوارا در انتظار بخشش تو
نمانده است مرا بیش ازین شکیبایی
سه شعر رسم بود شاعران طامع را
یکی مدیح و دوم قطعهی تقاضایی
اگر بداد ثنا و اگر نداد هجــا
ازین سهگانه دو گفتم دگر چه فرمایی؟
(دیوان کمالالدین اصفهانی. صفحه۴۱۳)
* قطعه شعری که بهوسیلهی آن، مادح از ممدوح صله یا زمینی خواهد.
🖇🖇🖇
منبع:
(خواندنیهای ادب فارسی.علیاصغر حلبی.صفحه۶۵)
#فلسفه_طنز
#طنز_و_اخلاق
#لطایف_الطوائف
#علی_اصغر_حلبی
#شگردهای_طنزپردازی
#فخرالدین_علی_صفی
#معرفی_طنزپردازان_ایرانی_و_آثارشان
#حکایات_حکیمانه_و_کوتاه_نوشتهای_طنز
🆔 ایتا : @tarzetanz
🆔 تلگرام : @tarzetanz
🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
📚بررسی اجمالی معنا و مفهوم واژهی «تطفیل»✍
#علی_اصغر_حلبی
#واژگان_طنز_و_شوخطبعی
#تاریخ_طنز_و_شوخطبعی_در_ایران_و_جهان_اسلام
تطفیل ( = Going uninvited to a feast): طفیلی شدن. تَطَفَّلَ وطَفَلَ: صَارَ طُفَيليّاً.
و الطفيلي: الذي يَدْخُلُ وَليمةٌ وَ لَمْيُدْعَ إليها، وَ هُوَ منسوب إلى رَجُلٍ آسمهُ طُفَيلالعرائس(لسان العرب). و نیز گفتهاند تطفیل، عبارت از دخول در سفرهی مردمان برای خوردن طعام و نان است، بیآنکه شخص را دعوت کرده باشند. و آن را از لئامت و پستفطرتی دانستهاند، و گفتهاند: وَ مِنَ اللوم التطفيل، وهُوَ التعرُّضُ لِلطَّعَامِ، مِنْ غَيْرِ أَنْ يُدعَى إِلَيْهِ. و علت اینکه تطفیل را جزو مباحثِ مُزاح و شوخطبعی یاد کردهاند به احتمال زیاد این است که کارهای آنان و حرکات و اعمالشان در عروسیها و مجالس سرور مایهی خنده و لاغی و خوشی وقت مردم میشده است. کسانی که به تطفیل مشهورند در ادب تازی و فارسی بسیارند و محققان و دانشمندان اسلام در اخبار آنها کتابهای زیادی پرداختهاند.
🔹🔸🔹
جاحظ بصری و ابنعبد ربه و راغب اصفهانی و دیگران فصول مشیعی دربارهی آنان و اخبارشان آوردهاند و خطیب بغدادی (وفات ۴۶۳ هـ. ق.) مورّخ معروف تاریخ بغداد، کتابی جداگانه به نام التطفیل پرداخته است. مقصود از طفیل هم که یاد شد طفیل العرائس است که همۀ طفیلیها بدو منسوباند. شاید مشهورترین نمایندهی تطفیل اشعبطمّاع باشد که نوادر و شوخ طبعیهای او حتی در این اواخر توجه مستشرقان را به خود جلب کرده و از جمله روزنتال کتابی نوشته به نام مزاح در اسلام نخستین (Humour in Early Islam) که اخبار اشعب را در آن گردآوری کرده است و بحثی نیز در ماهیت مزاح و خنده در آغاز آن آورده که اهمیت بسیار دارد.
🔹🔸🔹
[جاحظ، البيان والتبيين، ۲۲۱-۲۵/۳؛ ابنعبدربه، العقد الفريد ۲۰۵۱۲/۶؛ ابنندیم، الفهرست، ۲۰۹، چاپ تجدّد؛ دینوری المعارف، ۶۱۲، دکتر ثروت عکاشه. جاحظ گوید: طفیل العرائس را گفتند: «دو دو تا چند تا میشود؟» گفت «چهار تا کلوچه!» (البيان و التبيين، ۲۲۱/۳). قيل لطفيلِ العرائس: «كَمْ اثنان في اثْنَيْنِ؟» قال: «اَرْبَعَةُ
اَرْغِفَةٍ».]
سنائی در هجو شاعران معاصر خود گوید:
عامیان را خدایگان دانند
مهتران را به پاسبان خوانند
همه تطفیلْخوی و جاسوساند!
همه ناشسته روی و منحوساند
یک قصیده دویستجا خوانده
پیش هر سِفله ریش را لانده
(حدیقه، ۴۹۲، مدرس)
🔗🔗🔗
منبع:
(تاریخ طنز و شوخطبعی در ایران و جهان اسلام. دکتر علیاصغر حلبی. صفحه ۱۱۱)
#تئوری_طنز
#علی_اصغر_حلبی
#یادداشت_ها_و_مقالات
#بررسی_واژگان_مهم_در_حوزه_طنز
#حکایات_حکیمانه_و_کوتاه_نوشتهای_طنز
#تاریخ_طنز_و_شوخطبعی_ایران_و_جهان_اسلام
🆔 ایتا : @tarzetanz
🆔 تلگرام : @tarzetanz
🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
📚حرفگیری🤐
#علی_اصغر_حلبی
#واژگان_و_اصطلاحات_طنز_و_شوخطبعی
🔸حرفگیری( = Cavil ; criticism) عیبگیری، عیبجویی، انتقاد.
سعدی گوید:
دو کس بر حدیثی گمارند گوش
از این تا بدان ز اهرمن تا سروش
یکی پند گیرد دگر ناپسند
نپردازد از حرفگیری به پند
(بوستان، ۲۰۰، چاپ فروغی)
📝
همو گوید:
بگویند از این حرفگیران هزار
که سعدی نه اهل است و آمیزگار
روا باشد ار پوستینم درند
که طاقت ندارم که مغزم برند
(بوستان، ۳۵۳)
📝
نظامی گوید:
خدايا حرفگیران در کمیناند
حصاری ده که حرفم را نبینند
سخن بی حرف نیک و بد نباشد
همهکس نیک خواهد خود نباشد
ولی آن کز معانی بانصیب است
بداند کاین سخن طرزی غریب است
اگر شیری غریبان را میفگن
غریبان را سگان باشند دشمن
(خسرو و شیرین، ۴۶۶، وحید)
📝
بسنجید با این سخنِ لطیف که ابنابیالحدید آرد:
... اِعْلَمْ مَنْ تَصَدَّى لِلْعَيْبِ وَجَدَهُ، وَ مَنْ قَصَّرَ هَمَّتَهُ عَلَى الطعن على الناس أنفَتَحَتْ لَهُ ابواب كثيرة، و السعيد مَنْ أَنْصَفَ مِنْ نَفْسِهِ، وَ رَفَضَ الهَوَى وَ تَزَوَّدَ التقوى...»
هرکس عیب بجوید البته آن را مییابد و هرکس که همت خود را مقصور به طعنهزدن بر مردم سازد ابواب زیادی بر او گشوده میگردد و حالآنکه نیکبخت کسی است که از پیش خود انصاف دهد و از هَوَی بپرهیزد و پرهیزگاری را توشهی راه خود سازد.
(شرح نهج البلاغه، ۱۸۱/۱۲-۱۸۲، محمد ابوالفضل ابراهيم)
🖇🖇🖇
منبع:
(تاریخ طنز و شوخطبعی در ایران و جهان اسلام. علیاصغر حلبی. صفحه۱۱۹)
#تئوری_طنز
#طنز_و_دین
#طنز_و_اخلاق
#خوانش_اشعار_طنز
#واژگان_طنز_و_شوخطبعی
#معرفی_طنزپردازان_ایرانی_و_آثارشان
🆔 ایتا : @tarzetanz
🆔 تلگرام : @tarzetanz
🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
📖حکایت✍
🔸این ییلاق و قشلاق را از کجا آوردهاید؟🔸
#علی_اصغر_حلبی
#خواندنی_های_ادب_فارسی
🔹 مرحوم میرزا ابوالحسن خان دکتر،
از اولین اطبایی بود که به اسلوب طب جدید درس خوانده و بالطبع از چهار مزاج و چهار خلط قدما اطلاعی نداشت و یا اگر داشت درست نمیدانست. زنی برای استعلاج پیش او آمده گفت: «حکیم باشی! طبعم گرم است و استخوانهایم سرد، سردی میخورم با من نمیسازد
و گرمی هم ضرر میکند. دکتر به تعجب پرسید: «خانم! این ییلاق و قشلاق را از کجا آوردهاید؟!»
🔗🔗🔗
منبع:
(خواندنیهای ادب فارسی. علیاصغر حلبی. صفحه۵۳)
#طنز_مقدس
#طنز_و_اخلاق
#شگردهای_طنزپردازی
#رویداد_های_طنز_روز
#حکایات_حکیمانه_و_کوتاه_نوشتهای_طنز
🆔 ایتا : @tarzetanz
🆔 تلگرام : @tarzetanz
🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan