📜حکایت ✍
#عبید_زاکانی
#پرویز_اتابکی
طالبِ علمی را در رمضان مست بگرفتند، پیش شحنه بردند. شحنه گفت: هی شراب از بهرِ چه خوردی؟ گفت: از بهر آنکه مُمتَلی¹ بودم.²
🔹بیت از یغمای جندقی🔹
نه زاهد بهرِ پاسِ دین ننوشد می، از آن ترسد
که گردد وقتِ مستی آشکارا کفرِ پنهانش
🔸🔸🔸
۱- مُمتلی: پر. آگنده
ممتلی شدن: پر شدن. لبالب و انباشته شدن.
۲- کلّیّات عبید زاکانی ،رسالهٔ لطایف، به تصحیح پرویز اتابکی ،صفحهٔ ۳۰۶
@hazliatvahajviat
#خوانش_اشعار_طنز
#شگردهای_طنزپردازی
#رویداد_های_طنز_روز
#معرفی_طنزپردازان_ایرانی_و_آثارشان
#حکایات_حکیمانه_و_کوتاه_نوشتهای_طنز
@tarzetanz
📝قدرت شاعری
و
مضامين بدیع در شعر عبید📝
#عبید_زاکانی
#پرویز_اتابکی
✍ در شعر فارسی، خاصه در روزگار عبید، بهحدی توارد و اقتباس و تشابه مضامین و حتى سرقات ادبی وجود دارد که بهراستی نمیتوان گفت چه مضمونی مختص و منحصر بهکدام شاعر است و ابتکار یا فضل تقدّم آفریدن مضمونی از آنِ کیست. چنانکه مثلاً بسیاری از مضامینی که خواجهحافظ بکار برده است در اشعار خواجو و سلمان و «عبید» آمده است. از اینرو در این مقام فقط به ذکر نمونههایی که به نظر میرسد مضامین ابداعی عبید باشد، قناعت میورزیم و اگر بر اثر مداقه و استقصای بیشتر معلوم شود که مشابه این مضمون را قدما یا معاصران عبید نیز بکار بردهاند، مناقشهای نداریم.
✍ زیرا نوآوری و ابتکار واقعی عبید در شیوۀ طنز اوست که مسلماً و قطعاً تالی و نظیری ندارد و هر چند اثبات نوآفرینیهای احتمالی در اشعار جدی وی ارزش هنری این آثار را بالا میبرد، ولی نفی آنها از ارزش کلی و اعتبار انحصاری عبید در عرصهی تخصصی او یعنی طنز نمیکاهد. به هر تقدیر، بعضی از آن مضامین بدیع چنین است در عذر گناه به درگاه پروردگار به لطیفترین تعبیری گوید:
گرچه ما نامهسیاهیم ببخشای که ما
روسیاهیم، از آن نامه سیاه آوردیم
بر در عفو تو ما بیسر و پایان چو عبید
تا تهیدست نباشیم گناه آوردیم
عبید حتی در مناجات مطایبه را فرونگذاشته گوید:
خدایا دارم از لطف تو امید
که ملک عیش من معمور داری
بگردانی بلای زهد از من
قضای توبه از من دور داری!
🔗🔗🔗
منبع:
(کلیات عبید زاکانی.پرویز اتابکی.صفحه۷۷-۷۸)
#طنز_و_دین
#تئوری_طنز
#طنز_و_اخلاق
#یادداشت_ها_و_مقالات
#معرفی_کتابهای_طنز
#معرفی_طنزپردازان_ایرانی_و_آثارشان
🆔 ایتا : @tarzetanz
🆔 تلگرام : @tarzetanz
🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan