eitaa logo
طرز طنز
65 دنبال‌کننده
129 عکس
6 ویدیو
2 فایل
ارائه مطالب ادبی - پژوهشی در حوزه ادبیات طنز - ارتباط با مدیر کانال: @chapaak
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸🔹 🔹🔸 ✂️ تقطیع ✂️ شاعری که شعر خودش بود تمام در میانِ تنه کهنه درختی، شاعر پنهان شد الغرض اهل عروض - ارّه برقی در دست - شعر و شاعر را تقطیع هجایی کردند! 📕 طبق معمول 📕 شاعری پول نداشت ناصحان گفتند لااقل حال بده طبق‌معمول نداشت! 🖍 پایان حرکت 🖍 بس که از شاعر و تاجر گفتم رشک زاهد گل کرد دستم از کار افتاد عَرَضی ذهن مرا ویران کرد حرکتِ جوهری خودکارم پایان یافت! 📎📎📎 منبع: (مجموعه کامل شعرهای سیدحسن حسینی.صفحه ۵١۴-۵٢١) @tarzetanz
🗓به مناسبت روز جهانی 🔹خواهش🔹 شیر مادر بوی ادکلن می‌داد دست پدر، بوی عرق (گفتم بچه‌ام نمی‌فهمم) نان، بوی نفت می‌داد زندگی، بوی گند (گفتم جوانم نمی‌فهمم) حالا که بازنشسته شده‌ام هر چیز بوی هر چیزی می‌دهد، بدهد فقط پارک بوی گورستان و شانه تخم‌مرغ، بوی کتاب ندهد! 🖇🖇🖇 منبع: ( . ) @tarzetanz
🗓 به بهانه صدور فرمان 📜 🍗 کباب 🍖 بدان که آدمیان از گوشت چرندگان و پرندگان انواع و اقسام کباب‌ها می‌سازند از قبیل آهو، تیهو، بره، هوبره، کبک، دراج، مرال، گاوکوهی، قرقاول، مرغ، جوجه. بعضی را روغن می‌زنند. بعضی را با آب‌لیمو قرمز می‌کنند و هر کدام از این گوشت‌ها بوی مخصوص دارد. اما هیچ کدام از این کباب‌ها بوی گوشت گوسفند شیشک و بره را ندارد. واقعاً بوی کباب بعضی اوقات معرکه می‌کند. معروف است (پول‌داران کباب، بی‌پولان دود کباب) بوی کباب شیشک هرقدر هم دور باشد باز به دماغ آدم برمی‌خورد. این مسئله معلوم است که چند سال پیش از این بوی کبابِ ملت‌پرستی و مشروطه‌خواهی به دماغ جوان‌های ایرانی برخورد. اینها نیز از خواب غفلت بیدار شده، از زیر لحاف بیرون آمدند به هوای بوی کباب بلند شدند که شاید یک سیخ از آن کباب قسمت آنها بشود. اما دیدند که خیلی خیلی خیلی زحمت دارد. یواشکی برگشتند دوباره زیر همان لحاف قدیمی پنهان شدند. حالا از همان‌ها می‌پرسیم که آقایان آخر کباب خوردید؟ در جواب می‌گویند که: " به هوای بوی کباب رفتیم، دیدیم خر داغ می‌کنند." 🔗🔗🔗 منبع: (یک لب و هزار خنده. و . صفحه ۴۱) @tarzetanz
🔸مَزَل🔸 ✏️ بدین فربهی بشر، بدین گُندگی شکم ندیدم کسی چو تو، به کوه و نجم قسم نباشد چو بینی‌ات مناری به مسجدی بود همچو ابرویت پلی در زمانه کم هر آن‌کس که صبح دید رخ تیره تو را شود در تمام روز نصیبش غم و الم سرت را چو دیدگشت کدو صاف و خشک مغز زنخدانِ تو زند دو صد طعنه بر کلم ز دیدار تو اجل رود رو به قهقرا ز اقبالِ تو بقا گریزد سوی عدم چو رو جانب بهار کنی، چون خزان شود شود باغ خارزار، چو در آن نهی قدم ندیدم چو پیکرت به یک عمر در عرب ندیدم چو صورتت به یک قرن در عجم به هر جا نفس کشی، کند دیو از تو رم چو پای شتر شود، لبت چون کند ورم خدا یار و یاورت، برو در خیال خود که از نحسی‌ات گسیخت بسی رشته‌ها ز هم 🔗🔗🔗 منبع: (قهوه قندپهلو. امید مهدی‌نژاد. ص۵٧۴) @tarzetanz
📕دیباچه رساله دلگشا(لطائف) 🖋 فضیلت نطق که شرف انسان بدو منوط است به دو جنبه است، یکی جدّ و دیگری هزل و رجحان جد بر هزل [از بیان و برهان] مستغنی است و چنان‌که جدّ دایم موجب ملال [خاطر] می‌باشد، هزل دایم نیز باعث استخفاف و کسر عِرض می‌شود و قدما در این باب گفته‌اند: بیت📖 جدّ همه سال جان مردم بخورد هزل همه روزه آب مردم ببرد اما اگر از باب[لطف از بهر] دفعِ ملال و تفریح بال چنان‌که حکما فرموده‌اند: الهزل فی الکلام کالملح فی الطعام و در اشعار آمده است: شعر📚 اَفِد طَبعکَ المَکدورُ بِالهمّ راحَةً بِراحٍ و عَلَلّه بِشیءٍ من المَزح و لیکِن اِذا اَعطَیتَه ذاکَ فَلیَکُنُ بِمقدارِ ما یُعطَی الطَعامَ من المِلح زمانی به مطالعه نوعی از هزل ملتفت شوند و قول شاعر را که می‌گوید: گرچه توحید و بیان در کارست قدری هم هَذَیان در کارست [اعتبار کنند و کار فرمایند] همانا معذور باشند که بزرگان ما در این معنی این‌قدر جایز داشته‌اند. 🖇🖇🖇 منبع: (کلیات عبید زاکانی. ص٣٨٩-٣٩٠) @tarzetanz
😷الماسکیات😷 روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خاسک‌ بهر طلب طعمه پر و بال بیاراسک بر بال و پر خود ژل و الکل زد و فرمود امروز دهان همه‌مان صاف شد از ماسک پایین‌تر از این گر بروم از نظر تیز بینم سرموی وزغی سوخته در جاسک ناگه ز کمین‌گاه یکی ناقل پنهان زد عطسه تندی و بیفکند بر او راسک اینش عجب آمد که ز یک بینی کوچک این تیزی و این تندی عطسه ز کجا خاسک بر خاک فرود آمد و با خس خس سینه لختی نظر خویش گشاد از چپ و از راسک چون نیک نظر کرد به منقار بلندش گفتا ز که نالیم؟ بزن ماسک، بزن ماسک 👌👌👌 ناگهان ماسک برانداخته‌ای یعنی چه؟ «مست از خانه برون تاخته‌ای یعنی چه؟» 👌👌👌 «دوش می‌آمد و رخساره برافروخته بود» بینی‌اش بر اثر ماسک زدن سوخته بود 👌👌👌 آدرس منبع: https://www.daftaretanz.com/fa/pages/newsDetailes/131981/%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%AD-%D9%85%D8%A7%D8%B3%DA%A9 @tarzetanz
📚 نگاهی گذرا به طنز در عصر مشروطيت 📰 بخش اول🖍 شايد بتوان گفت انقلاب‌ها و دگرگونی‌های سياسی بر ساختار ادبيات، فرهنگ و هنر، تأثير فراوان دارند. حتی شايد بتوان مدعی شد كه پيدا آمدن مكاتب مختلف فلسفی و هنری نيز، به نوعی متأثر از ساختار و فضای سياسی ملت‌های مبدع اين مكاتب هستند. 👌👌👌 طنز هم به‌عنوان يك گونه (ژانر) هنری و ادبی در ادوار مختلف تاريخ، از رويدادهای سياسی و اجتماعی زمان خود تأثير پذيرفته است. نمی‌توان تأثير حمله مغول و تبعات آن را بر طنز شيرين و دلنشين سعدی ناديده گرفت و رندی‌های حافظ و طنازی‌های عبيد زاكانی را وام‌دار شرايط سخت سلطه مغولان و ايلخانان ندانست. 👌👌👌 حق‌ آن است كه طنز و آزادی بيان، نسبت معكوس دارند. هرجا آزادی‌های مدنی به شهروندان اجازه داده است كه بی‌واهمه به نقد عملكرد قدرت سياسی و اجتماعی بپردازند، طنز و شوخ‌طبعی، جای خود را به انتقادات تلخ و تند داده است و هرگاه حاكمان خودشيفته مانع طرح مشكلات از زبان مردم شده‌اند، طنزپردازان بار انتقال انتقادات شهروندان را بر دوش كشيده‌اند. صد البته بوده است ادواری از تاريخ كه برخی طنزآوران در شرايط آزاد، پا به ميدان گذاشته‌اند ولی از آنجا كه جامعه، جسارتی بيش از منتقدان عادی از آنان توقع داشته، قلم طنزپردازان، بعضاً به هزل و هجو گراييده است. [نگاه كنيد به بسياری از مطالب و طرح‌های نشريات طنز و فكاهی در ميانه سال‌های ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ هجری شمسی]. @tarzetanz
📚 نگاهی گذرا به طنز در عصر مشروطيت 📰 بخش دوم🖍🖍 انقلاب مشروطيت، هم از نظر شكلی و هم از نظر ماهوی، يكی از عجيب‌ترين و قابل‌تأمل‌‌ترين رخدادهای تاريخ ايران است. برای شناخت برخی از ابعاد اين رويداد بزرگ، بزرگترها ما را به خواندن منابع ارزشمند تاريخ اين دوره، امر می‌كردند(چه نيكو آمرانی كه آن بزرگواران بودند و چه بد مأمورانی كه ما بوديم!). برخی از آن منابع، عبارت بودند از : تاريخ مشروطه ايران نوشته احمد كسروی، تاريخ بيداری ايرانيان نوشته ناظم‌الاسلام كرمانی، خاطرات و خطرات نوشته مهدی‌قلی‌خان هدايت و … 👌👌👌 و هزار البته، نه من آن كمال و وجهه را دارم كه تاريخ مشروطه بگويم و نه اين مقاله آن قدر مجال و پهنه دارد كه لااقل در حد رونويسی از آثار آن بزرگواران بتوان داد معنی داد. اصل مطلب و جان معنی شايد اين باشد كه سفركردگان به ممالك راقيه آن روزگار، از طريق مشاهده و ساكنان ممالك محروسه (يعني ايرانيان داخل كشور) از طريق مطالعه جرايد و نشريات، دانستند كه در بلاد مترقی، گرفتن تصميمات اساسی، صدور احكام، اخذ ماليات و… تنها به نظر پادشاه و حكام ولايات بازبسته نيست، بلكه در آن ولايات، قانون و عدالت‌خانه حكم‌فرماست و در، بر پاشنه‌ای ديگر می‌چرخد. هم از اين رو بود كه به يكباره، عارف و عامی، هم‌صدا شدند كه: ما هم آزادی و قانون و عدالت‌خانه می‌خواهيم. 👌👌👌 تحقق اين خواسته به آسانی صورت نپذيرفت ولی در نهايت مظفرالدين شاه قاجار در واپسين ساعات عمر به خواست رعايا تن داد و فرمان مشروطيت را امضا كرد. اين پايان ماجرا نبود چرا كه اختلافات داخلی و زير بار نرفتن حكام كه مشروطه مانع بسط قدرت و اعمال سليقه شخصی ايشان می‌شد، موجب شد تا مشروطه غنچه‌سوز شود و خيرخواهان و دلسوزان، شعار «رحمه‌الـله علی مشروطه» سر دهند. 👌👌👌 آشنایی با مفاهيم جديدی چون قانون، دموكراسی، اراده ملی، آزادی و … موجب افزايش سطح توقع مردم آن روزگار شد و از آنجا كه مشروطه نوپا هنوز آن قدر جان نگرفته بود كه مردم با استناد و تكيه بر آن، بتوانند خواست‌ها و انتقادهايشان را به حكام - كه كماكان لب می‌دوختند و به توپ می‌بستند و طناب می‌انداختند و … - منتقل كنند، اهالی فرهنگ و ارباب جرايد، خاصه طنزآوران اين مهم را بر عهده گرفتند. 👌👌👌 گستره فعاليت طنزپردازان از سال‌های آغازين ورود صنعت چاپ و انتشار جرايد تا سال‌ها پس از صدور فرمان مشروطيت را دربرمی‌گيرد و منظور ما از «طنز عصر مشروطه»، مشمول اين گستره زمانی است و اگر از حق نگذريم، ادبيات طنز و كاريكاتور روزگار ما - لااقل در بخش ژورناليستی - كماكان تحت تأثير و دنباله‌رو شيوه نگاه و نوع زبان طنز عصر مشروطه است. @tarzetanz
📚 نگاهی گذرا به طنز در عصر مشروطيت 📰 بخش سوم🖍🖍🖍 طنز مشروطه هم از جهت سياق بيانی و هم از حيث موضوع و مبانی واجد خصايصی است كه پرداختن به تمامی اين ويژگی‌ها نيازمند مجال و حال ديگری است ولی به اختصار می‌توان برخی از اين شاخص‌ها را برشمرد: 👌👌👌 ۱- واژگان طنز در دوره‌ای كه ما آن را عصر مشروطه می‌ناميم، به تبع ساير شقوق ادبی، دست‌خوش تحولات بسيار نسبت به دوره‌های پيش است. نمی‌توان برای عموم نويسندگان اين عصر، نسخه‌ای واحد پيچيد، چرا كه بسته به گرايشات فكری و سياسی، لغات به‌كار رفته در آثار طنزپردازان اين دوره، معجون و آميزه‌ای است از فارسی، عربی، فرانسوی، روسی (خاصه پس از انقلاب اكتبر و شكل‌گيری ادبيات كارگری)، تركی (به ويژه بعد از ورود نشريه طنز ملانصرالدين به مديريت جليل محمدقلی‌زاده - متولد به سال ۱۸۶۹ و متوفی به سال ۱۹۳۲ ميلادی-). در آثار هر نويسنده، بسته به تأثيرپذيری‌اش از مرام فكری يا علقه ادبی، ميزان و نسبت به‌كارگيری اين لغات متفاوت است. 👌👌👌 ۲- همان‌طور كه يحيی آرين‌پور به درستی در جلد دوم كتاب ارجمندش (از صبا تا نيما) اشاره كرده است، تا پيش از عصر مشروطه - يا به تعبير او: عصر آزادی - جز در موارد معدود، «كمتر به آثار طنزآميز كه هدف آنها اصلاح و تربيت باشد، برمی‌خوريم.» [ اظهارنظر آرين‌پور درباره طنز عصر مشروطه و اصولاً تعريف او از طنز بسيار خواندنی و آموزنده است. او هفتاد صفحه از كتاب خود را به موضوع طنزنويسی در دوره مشروطه اختصاص داده است و گزاف نيست اگر بگوييم تا به امروز كسی به اندازه او - كمی و كيفی - به طنز عصر مشروطه نپرداخته است]. عصر مشروطه را می‌توان سرآغاز رويكرد جدی طنزپردازان به مسائل سياسی و اجتماعی قلمداد كرد. تا پيش از اين دوره، كمتر می‌توان از طنزهای سياسی و اجتماعی سراغ گرفت. 👌👌👌 ۳- طنز دوران اغتشاش و خفقان، برخلاف طنز عصر ثبات، پرخاشگر و برانداز است و از همين رو، لحن و شيوه بيان در آن، به هجو گرايش دارد. پس بی‌دليل نيست اگر در طنز روزگار مشروطه، طعن و گزندگی بسيار می‌بينيم. @tarzetanz
📚 نگاهی گذرا به طنز در عصر مشروطيت 📰 بخش چهارم🖍🖍🖍🖍 ۴- آثار طنز تا پيش از عصر مشروطه، عمدتاً و غالباً منظوم بودند. اگر نوشته‌های ميرزافتحعلی آخوندزاده، طالبوف و ترجمه‌های درخشان ميرزا حبيب اصفهانی (از جمله كتاب‌های حاجی بابای اصفهانی و سرگذشت ژيل بلاس سانتيلانی) را بتوان از زيرساخت‌های ادب مشروطه دانست، بايد اذعان كرد كه عصر مشروطه، يكی از ادوار مهم شكوفايی نثر طنزآميز است. به‌عنوان نمونه مشخص، بايد از علی‌اكبر دهخدا نام برد كه با نام مستعار «دخو» در نشريه «صوراسرافيل» ستون طنزآميز «چرند و پرند» را می‌نوشت. دهخدا در طنز شيوه‌ای را بنيان گذاشت كه تا امروز پيروان و علاقه‌مندان بسيار داشته است و دارد. 👌👌👌 ۵- طنز عصر مشروطه، علاوه بر دغدغه‌های هميشگی، نظير فقر و مشكلات معيشتی، بيشتر رنگ و بوی آزادی‌خواهانه و استبدادستيزانه دارد و بيانگر مطالبات مشروطه‌خواهان است. از همين روست كه ما در طنز اين دوره با يك فرهنگ‌واژه جديد سياسی روبه‌روييم. به ديگر عبارت، طنز مشروطه به كارگيری اصطلاحات سياسی را جايز می‌شمارد. كاش ممكن بود تا با ارائه نمونه‌هایی از طنز اين دوره، خواننده بزرگوار اين مقاله را بيشتر با خود همراه كنم. مع‌الوصف علاقه‌مندان را برای آشنایی بيشتر با زيرساخت‌های فكری و نمونه‌‌های عينی طنز مشروطه به اين منابع ارجاع می‌دهم: 👌👌👌 - كليات نسيم شمال سروده سيد اشرف‌الدين حسينی - ديوان ميرزاده عشقی - ديوان عارف قزوينی - ديوان فرخی يزدی - ديوان ايرج ميرزا - چرند و پرند نوشته علی‌اكبر دهخدا - سوسمارالدوله نوشته رحيم رضازاده ملك - تمثيلات نوشته ميرزا فتحعلی‌خان آخوندزاده به ترجمه محمدجعفر قراجه‌داغی - ديوان ابوالقاسم لاهوتی - خاطرات حاج سياح محلاتی - خاطرات شيخ ابراهيم زنجانی و … 🖇🖇🖇 منبع: (حدیث قند. ابوالفضل زرویی نصرآباد. ص١١-١۶) https://www.instagram.com/p/CD3zmzdplMK/?igshid=dm4ohz9mlvpu @tarzetanz