📝📝📝
سگ، با سکوت خود، به دزد خیرمقدم میگوید.
🔗🔗🔗
منبع:
(طنز آوران امروز ایران. #عمران_صلاحی و
#بیژن_اسدیپور. صفحه ٢٢٢)
#کاریکلماتور
#پرویز_شاپور
#معرفی_و_نقد_مجموعه_آثار_طنز
#رویداد_های_طنز_روز
@tarzetanz
🗓 به بهانه صدور فرمان #مشروطیت 📜
#سید_اشرف_الدین_حسینی
#نسیم_شمال
🍗 کباب 🍖
بدان که آدمیان از گوشت چرندگان و پرندگان انواع و اقسام کبابها میسازند از قبیل آهو، تیهو، بره، هوبره، کبک، دراج، مرال، گاوکوهی، قرقاول، مرغ، جوجه. بعضی را روغن میزنند. بعضی را با آبلیمو قرمز میکنند و هر کدام از این گوشتها بوی مخصوص دارد.
اما هیچ کدام از این کبابها بوی گوشت گوسفند شیشک و بره را ندارد. واقعاً بوی کباب بعضی اوقات معرکه میکند. معروف است (پولداران کباب، بیپولان دود کباب) بوی کباب شیشک هرقدر هم دور باشد باز به دماغ آدم برمیخورد.
این مسئله معلوم است که چند سال پیش از این بوی کبابِ ملتپرستی و مشروطهخواهی به دماغ جوانهای ایرانی برخورد. اینها نیز از خواب غفلت بیدار شده، از زیر لحاف بیرون آمدند به هوای بوی کباب بلند شدند که شاید یک سیخ از آن کباب قسمت آنها بشود. اما دیدند که خیلی خیلی خیلی زحمت دارد. یواشکی برگشتند دوباره زیر همان لحاف قدیمی پنهان شدند. حالا از همانها میپرسیم که آقایان آخر کباب خوردید؟ در جواب میگویند که:
" به هوای بوی کباب رفتیم، دیدیم خر داغ میکنند."
🔗🔗🔗
منبع:
(یک لب و هزار خنده. #عمران_صلاحی و #بیژن_اسدی_پور . صفحه ۴۱)
#رویداد_های_طنز_روز
#حکایات_حکیمانه_و_کوتاه_نوشتهای_طنز
#معرفی_طنزپردازان_ایرانی_و_آثارشان
@tarzetanz
🏴 تعزیه 🚩
بادها
نوحهخوان
بیدها
دسته زنجیر زن
لالهها
سینهزنان حرم باغچه
بادها
در جنون
بیدها
واژگون
لالهها
غرق خون
خیمه خورشید سوخت
برگها
گریهکنان ریختند
آسمان
کرده به تن پیرهن تعزیه
طبل عزا را بنواز، ای فلک...
🔗🔗🔗
منبع:
(گزینه اشعار. عمران صلاحی. صفحه ۱۷)
#خوانش_اشعار
#عمران_صلاحی
#معرفی_طنزپردازان_ایرانی_و_آثارشان
@tarzetanz
📖رباعیهای دودی✍
#عمران_صلاحی
#دیوان_ابوطیاره
روی خر اگر نشینی و هین بکنی
به زانکه به شهر قصد ماشین بکنی!
از بس که رود دود در اینجا به دماغ
ریزد به زمین زغال اگر فین بکنی!
🔸🔸🔸
ای باد خزان از تو مکدر شدهایم
مانند گل از جور تو پرپر شدهایم
از بس که تو گرد و خاک بر پا کردی
از دست تو سخت، خاک بر سر شدهایم
🔸🔸🔸
آنان که پی جدال با دود شدند
در پای درخت دودها کود شدند
در خطهی ما کارشناسان همگی
در دود فرو رفته و مفقود شدند...!
📎📎📎
منبع:
(ابوطیاره. گزیده طنز منظوم عمران صلاحی. صفحات۳۸-۵۵)
#خوانش_اشعار_طنز
#شگردهای_طنزپردازی
#رویداد_های_طنز_روز
#معرفی_طنزپردازان_ایرانی_و_آثارشان
@tarzetanz
📚قصیدهی کاغذیه 📝
#دیوان_ابوطیاره
#عمران_صلاحی
ای کاغذ دلنواز دلبند
ای رفته، نشسته بر دماوند
ای رفته و در میان انبار
بنهفته ز بنده، چهر دلبند
ای دور شده ز ما و بسته
با عامل احتکار، پیوند
گویند به ما که هرچه خواهی
بنویس بهروی کاغذی چند
آنگاه ببر به چاپخانه
تا چاپ شود، همه بخوانند
رفتیم به خلوت و نوشتیم
آثار عظیم بیهمانند!
گفتیم غزل بهسان شکّر
گفتیم قصیده عینهو قند
آنگاه «بهسر یکی کُلهخود
زآهن بهمیان یکی کمربند»،
بستیم و به جایگاه کاغذ
رفتیم که آوریم، یک بند
با خواهش و حقّه و تمنا
با حیله و با شگرد و ترفند
دیدیم که قیمت تو یکهو
ز البرز رسیده تا به الوند
کردیم کتاب خود بهناچار
تقدیم به عمهی خردمند!
[ ابوطیارهی کاغذی -۱۳۷۳ ]
📎📎📎
منبع:
(دیوان ابوطیاره. عمران صلاحی. صفحه۶۴)
#خوانش_اشعار_طنز
#رویداد_های_طنز_روز
#شگردهای_طنزپردازی
#معرفی_طنزپردازان_ایرانی_و_آثارشان
🆔 ایتا : @tarzetanz
🆔 تلگرام : @tarzetanz
🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
📖غزل دود😷
#گل_آقا
#عمران_صلاحی
#دیوان_ابوطیاره
این شهر که آلودهترین شهر جهان است
تا خرخره در گرد و مه و دود نهان است
سوزنده ازین سرب به هنگام تنفس
هم روده و هم معده و هم چشم و دهان است
گردد حاجیفیروز و زند دایرهزنگی
پشت کامیون هرکه یکی لحظه روان است
دیشب پشهای خون مرا خورد و سیه شد
زیرا که مرکّب به رگم در جریان است
خیزید و ببندید یکی ماسک به بینی
باد سیه از پشت مینیبوس وزان است
امروز به جای نیِ استاد کسایی
گازیست که از اگزوز پیکان و ژیان است
بربند لب از گفتن این شعر (مدادا)!
«چیزی که عیانست چه حاجت به بیانست»
🔹مداد ۱۳۷۳🔹
📎📎📎
منبع:
(دیوان ابوطیاره. عمران صلاحی. صفحه۶۵)
#طنز_سیاسی
#خوانش_اشعار_طنز
#رویداد_های_طنز_روز
#شگردهای_طنزپردازی
#معرفی_طنزپردازان_ایرانی_و_آثارشان
🆔 ایتا : @tarzetanz
🆔 تلگرام : @tarzetanz
🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
📖طنز دربارهی پهلوی✏️
#اخبار
#عمران_صلاحی
سرها
پایین
اما نه برای فکر کردن
قدها
دولّا
اما نه به خاطر تواضع
بهبه! چه ترانهای، چه سازی
بهبه! چه صدای دلنوازی
پروانه فرار کرده از باغ
ابر آید و ماه را فشارد
آهسته و نرم زیر دندان
کاین سکه تقلبی نباشد
در پای درختها تبرها
این بود خلاصهی خبرها
[تهران ۵۶/۷/۸]
🔹🔹🔹
طنز اجتماعی، با رویکرد سیاسی، طنز آشکار، طنز موقعیت و طنز عبارت، لایههای
تو در توی مرتبط با همدیگر در این شعر را تشکیل داده است.
تناقضهایی که طنز آشکار را ایجاد میکنند، از همان ابتدا بیان شده است: «سرها/ پایین/ اما نه برای فکر کردن/ قدها/ دولّا/ اما نه به خاطر تواضع». شاعر، تصویری کنایهآمیز از مردمی میدهد با سرهای خمیده، قامتهای دولّا، مردمی یا خمیده در زیر بار استبداد و یا متملق... .
در ذهن و زبان شاعر، تقلب حتی در قلمرو طبیعت گسترده شده است. ابر، سکهی ماه را دندان میزند تا مبادا تقلبی باشد.
زاویهی دید از آسمان، از ماه، به زمین برمیگردد. درختها و تبرها، این استعاره معانی متعدد را در ذهن مخاطب ایجاد میکند. قطع شدن درختهای سرسبز و بلند: «در پای درختها تبرها/ این بود خلاصهی خبرها».
🔗🔗🔗
منبع:
(طنز درباره پهلوی. محمدعلی علومی.صفحه۳۰۳-۳۰۴)
#طنز_سیاسی
#خوانش_اشعار_طنز
#رویداد_های_طنز_روز
#شگردهای_طنزپردازی
#یادداشت_ها_و_مقالات
#معرفی_طنزپردازان_ایرانی_و_آثارشان
🆔 ایتا : @tarzetanz
🆔 تلگرام : @tarzetanz
🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
📝قهرمان افسانهای طنز اسلامی✍
#ملا_نصرالدین
#عمران_صلاحی
ایوان سِپ Ivan (Sep)، نویسنده و منتقد هنری یوگسلاوی رسالهی دکترایش را دربارهی ملانصرالدین نوشته است. مجلهٔ پیام یونسکو(اردیبهشت ۱۳۵۵) ویژهنامهای دربارهی طنز منتشر کرد. در این ویژهنامه مقالهای از «ایوان سپ» چاپ شده است. به بخشهایی از آن ناخنک میزنیم. نام مترجم ذکر نشده است.
🔹فقط ذکر نام ملانصرالدین کافی است تا معنای داستانهای خندهآور، آغشته به سادهلوحی، خوشگذرانی و درعینحال حکمت عامیانهی عمیقی را برساند. این داستانها در ضمن داستان مبارزه با خشونت و اختناق است؛ مبارزهای که خنده و تمسخر را به عنوان سلاح به کار میگیرد.
🔸در یکی از شهرهای ترکیه - آق شهر - هر از چندگاه جشنوارهای به نام او [ملانصرالدین] ترتیب مییابد، زیرا ظاهراً در این شهر او بدرود حیات گفته است و نوشتهای روی دیوار مسجد این گمان را پیش میآورد که او در سال ۱۳۹۲ میلادی درگذشته است. اما هیچ مدرکی در تأیید این ادعا وجود ندارد.
🔹شخصیت ملانصرالدین که معجونی شگفتانگیز از فرزانگی و رندی است، مدتها از مرزهای ادبیات عامیانهی ترکی فراتر رفته است.
🔸نرمی و مهربانی یعنی مشخصات طنز عامیانه که بهوسیلهی ادبیات شفاهی منتقل میشوند، در او جمع است.
🔹او را به انواع گوناگون مینامند: ملانصرالدین (نزد ایرانیان)، جوحه یا جحه (نزد عربها)، سید جحا یا فقط «جُحا» (بربرها)، جهان (مردم مالت)، جيوفا (مردم سیسیل)، جیوحا یا جووانی (مردم کالابری) و غیره.
🔸در ضمن نصرالدین بیشتر یک ضدقهرمان است، یعنی عکس یک قهرمان حماسی؛ چرا که فقیر است و کثیف و ژندهپوش و بددهن. هر وقت دستش برسد از دزدی هم ابایی ندارد.
🔹فولکلور همیشه منبع گرانبهایی برای ادبیات است. بدین سبب داستانهای خواجه الهامبخش بسیاری از نویسندگان روسی، اوکراینی، رومانیایی، آلمانی، صرب و ترک بودهاند. گاه روایتی بر روایات دیگر اثر گذاشته است.
🔸طنز مُلّا فقط شوخی اجتماعی نیست، بلکه درعینحال درکی است از زندگی، که البته همیشه با ایدئولوژی رایج و قدرتمندان دوران تطابق ندارد.
🔹شخصیت نصرالدین، اثر آفرینشگران گمنام، صنعتگران، دهقانان، دکانداران، چارپاداران، باربران، گدایان، افراد زرنگ شهر و ده، افراد خیالاتی و تمام کسانی است که بیعدالتی اجتماعی را تحمل میکنند، بیآنکه علتش را بفهمند. آنان با نقل داستانهای خندهآور خود را تسکین میدادند. قدرت نصرالدین همان خنده است و داستانهایش بیانگر ارزشهای عام، به سبک آثار ادبیات جهان.
🖇🖇🖇
منبع:
(طنز و شوخطبعی ملانصرالدین. عمران صلاحی. صفحات۵۵-۵۶)
#تئوری_طنز
#طنز_و_دین
#طنز_سیاسی
#عمران_صلاحی
#معرفی_کتابهای_طنز
#معرفی_طنزپردازان_ایرانی_و_آثارشان
🆔 ایتا : @tarzetanz
🆔 تلگرام : @tarzetanz
🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan